کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



در مورد مدت حمایت در حقوق مرتبط ، در قوانین ایران نصی وجود ندارد ، مگر اینکه مجریان خود هنرمند محسوب شوند و مصداق ماده ۱۲ قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان باشند . بر این اساس برای دارندگان حقوق مادی سی سال پس ازمرگ پدیدآورنده است . به موجب تبصره همین ماده : « مدت حمایت از آثار مشترک موضوع ماده ۶ این قانون ۳۰ سال پس از فوت آخرین پدیدآورنده خواهد بود ». در خصوص آثار متعلق به اشخاص حقوقی یا آثاری که حق استفاده از آن به شخص حقوقی واگذار شده است ، مدت حمایت از حقوق مادی پدیدآورنده بر اساس ماده ۱۶ همین قانون ، ۳۰ سال از تاریخ نشر یا عرضه می باشد ؛ و برای دارندگان حقوق معنوی این مدت دائمی خواهد بود . در بند ۵ ماده لایحه در ماده ۱۰۲ حقوق مادی اجراکنندگان را تا پایان پنجاهمین سال پس از سالی که اجرا در آن سال تثبیت شده دانسته است و در صورتی که نسخه تثبیت شده ای وجود نداشته باشد پس از پایان سالی که اجرا در آن اتفاق افتاده است را ملاک عمل قرار داده است . این مدت برای تولید کنندگان ابزار رسانه های صوتی ، از تاریخ نشر ابزار رسانه تا پنجاهمین سال پس از انتشار آن یا در صورتی که ابزار رسانه منتشر نشده باشد ، تا پایان پنجاهمین سال از تاریخ تثبیت آن مقرر شده است . در ماده ۱۱۰ حقوق مقرر برای مرکز پخش رادیو تلویزیونی را به مدت بیست سال از پایان سالی که پخش انجام شده است ، مورد حمایت قرار خواهد گرفت .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ه ) محدودیت ها و استثنائات
قانون حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان در ماده ۱۱ ضبط برنامه های رادیویی و تلویزیونی را برای استفاده استثنا ساخته است و مقرر می دارد : « نسخه برداری از اثرهای مورد حمایت این قانون مذکور در بند ۱ از ماده ۲ و ضبط برنامه های رادیویی و تلویزیونی فقط در صورتی که برای استفاده شخصی و غیر انتفاعی باشد مجاز است. گروهی بر این عقیده اند که : «این قانون قائل به حقوق انحصاری از جمله حق ضبط برای سازمان های پخش رادیو تلویزیونی است که در مواردی بر آن استثنا وارد می شود . اما از طرفی ممکن است گفته شود مقصود قانون گذار حمایت از حقوق پدیدآورندگان برنامه ها بوده است نه سازمان های پخش رادیو تلویزیونی ».[۲۰۰] اما ماده ۵ قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی در زمینه حمایت از تولید کنندگان آثار صوتی مقرر کرده است : « تکثیر و نسخه‌برداری از کتب و نشریات و آثار صوتی موضوع مواد دو و سه این قانون به منظور استفاده در کارهای مربوط به آموزش یا تحقیقات علمی مجاز خواهد بود مشروط براینکه جنبه انتفاعی نداشته باشد و اجازه نسخه‌برداری از آنها قبلاً به تصویب وزارت فرهنگ و هنر رسیده باشد ». علاوه بر این در تبصره همین ماده نسخه برداری را در صورتی که برای استفاده شخصی و خصوصی باشد بلامانع دانسته است .
مبحث دوم : در موافقت نامه تریپس
الف ) اثرهای مورد حمایت
از حقوق مرتبط به نام های حقوق مجاور[۲۰۱] ، حقوق تبعی ، حقوق وابسته و حقوق جانبی یاد شده است . منظور از این حقوق ، حقوق اشخاص حقیقی یا حقوقی است که با توجه به توانایی های اجرایی یا فنی خود آفرینش های فکری دیگران را به اجرا در می آورند . « حقوقی است که در برخی زمینه ها شبیه حق مولّف است . در واقع این حقوق به حمایت از اشخاص یا سازمانهایی می پردازد که در عرضه عمومی آثاری که تحت حمایت حق مولف اند ، مهارتی ارائه می کنند که نیازمند حمایت است و به همین دلیل آنها را حقوق مرتبط نامیده اند و حمایت از این حقوق باید از طریق حقوقی شبیه حق مولف صورت گیرد »[۲۰۲]در صورت تبدیل به عمل ، آنها را ( اجرا کننده ) « یعنی هنرپیشگان ، خوانندگان ، نوازندگان و سایر اشخاصی که آثار ادبی و هنری را به اجرا در می آورند . بعضی از قوانین ملّی به این هنرمندان در رابطه با اجراهایشان حقوقی را اعطا می نمایند که همانند حقوق مولف نسبت به اثرش می باشد ( مثل حق ضبط و تکثیر )[۲۰۳] یا تبدیل به صوت می نمایند ( صوت نگاشت ، که تهیه کنندگان آثار صوتی یا فونوگرام[۲۰۴] بوده و شامل صفحات گرامافون ، نوار کاست ، دیسک و … ) که طبق بسیاری از قوانین در صورت تکثیر غیر مجاز محصولاتشان مورد حمایت واقع می شوند ؛ و سازمان های پخش کننده که سطح گسترده ای آثار را به عموم مردم عرضه می کنند ؛ که غالبادر سطح ملی در قبال برخی استفاده های غیر مجاز ، برنامه هایشان تحت حمایت قانونی قرار دارند » .[۲۰۵] لذا برای بهره گیری از هرکدام باید بطور مجزا اجازه دریافت کرد . «به عنوان مثال ، زمانی که نواری را تکثیر می کنیم ، علاوه بر اینکه باید از اجراکننده آن اجازه بگیریم باید اجازه تولید کننده را نیز داشته باشیم و همینطور باید از سراینده موسیقی و نویسنده یا شاعر آن تصنیف نیز اجازه گرفت ».[۲۰۶]
برای حمایت از اثرهای این گروه از اشخاص تا قبل از موافقت نامه تریپس ، کنوانسیون های متعددی به این حقوق پرداخته اند اما سرآمد همه این کنوانسیون ها ، کنوانسیون مشهور به رم بوده که به طور خاص به این گونه آثار پرداخته است . این کنوانسیون که مورد تاکید موافقت نامه تریپس واقع شده است در ۲۶ اکتبر ۱۹۶۱ به تصویب رسیده و هم اکنون تعداد زیادی از کشورهای جهان به آن ملحق شده اند .
ماده ۳ کنوانسیون رم ابتدا به تعاریفی از هنرمندان اجراکننده ، فونوگرام ، تولیدکنندگان فونوگرام ، انتشار، تکثیر ، پخش رادیو و پخش مجدد رادیویی پرداخته است که عبارتند از :
الف ) « هنرمندان مجری یا اجراکنندگان » ، هنرپیشگان ، آوازخوانان ، نوازندگان ، رقص کنندگان و دیگر اشخاصی است که عرضه می کنند ، آواز می خوانند ، بازخوانی می کنند ، دکلمه می کنند ، بازی می کنند یا به هر روش دیگر آثار ادبی و هنری را اجرا می کنند ؛
ب ) « فونوگرام » ، هر تثبیت[۲۰۷] منحصراً صوتی از اصوات ناشی از یک اجرا یا دیگر اصوات است ؛
ج ) « تولیدکننده فونوگرام » ، شخص حقیقی یا حقوقی است که اولین تثبیت را از اصوات یک اجرا یا اصوات انجام می دهد ؛
د ) « انتشار » ، عبارت است از دراختیارعموم گذاردن نسخه هایی از یک فونوگرام به میزان کافی و متعارف ؛
ه ) « تکثیر » ، تهیه نسخه یا نسخه های متعدد از یک تثبیت است ؛
و ) « پخش رادیویی » ، عبارت است از ارسال اصوات یا تصاویر و اصوات از طریق امواج رادیویی ( ابزار بی سیم ) به منظور دریافت توسط عموم ؛
ز ) « پخش مجدد رادیویی » ، عبارت است از پخش همزمان برنامه یک سازمان رادیویی توسط یک سازمان رادیویی دیگر .
موافقت نامه تریپس ماده ۱۴ را به مبحث حمایت از اجراکنندگان ، تولیدکنندگان آثار صوتی و سازمان های پخش کننده اختصاص داده است . « بر خلاف رژیم حقوقی کپی رایت که در خصوص آن مقررات اساسی کنوانسیون برن با موافقت نامه تریپس ترکیب شده ، در رابطه با حقوق مرتبط ( حقوق هنرمندان اجراکننده ، تهیه کنندگان فونوگرام و سازمان های پخش ) مقررات کنوانسیون رم (۱۹۶۱ ) ضمن موافقت نامه گنجانیده نشده است ، بلکه صرفاً حقوق اساسی مقرر در کنوانسیون رم به نحوی ساده شده در موافقت نامه تریپس مطرح گردیده است ، هرچند که در مقایسه با کنوانسیون رم ، موافقت نامه تریپس در خصوص مدت حمایت از این حقوق ، اصلاحات مهمی به عمل آورده و این مدت را افزایش داده است ».[۲۰۸]
موافقت نامه تریپس در عبارت بند ۱ ماده ۱۴ خود به مقوله اجراها اشاره کرده « ضبط اجرای ضبط نشده آن ها و تکثیر چنین ضبطی » ظاهراً به اجراهای زنده صوتی یا تصویری ناظر است. « اجراکنندگان ( هنرپیشگان ، خوانندگان ، نوازندگان موسیقی ، رقاصان و سایر اشخاصی که آثار ادبی یا هنری را اجرا می کنند ) در برابر برخی اعمال که بدون رضایت آنها انجام شده اند ، حمایت می شوند . این گونه اعمال عبارتند از : پخش رادیویی یا تلویزیونی و ارسال برای عموم ، اجراهای زنده آنها ، ضبط اجراهای زنده ، تکثیر اجراهای زنده ضبط شده آنها اگر ضبط اصلی بدون رضایت آنها انجام شده باشد یا اگر هدف تکثیر آن هدفی نباشد که برای آن ، رضایت خود را اعلام کرده بودند ».[۲۰۹] « در موافقت نامه تریپس نیز همانند کنوانسیون رم جهت حمایت از هنرمندان اجراکننده حقوق مشخصی بر شمرده نشده است بلکه این امکان برای ایشان فراهم آمده که از اعمال خاصی جلوگیری به عمل آورند .[۲۱۰] ملاحظه می شود که در این موافقت نامه به حق پخش از طریق تلویزون کابلی اشاره نشده است . زیرا بند ۱ ماده ۷ کنوانسیون رم نیز مقرراتی در این باره وضع نموده است که در آن حق ضبط بر روی وسیله مادی ، مورد قبول واقع شده و در موافقت نامه تریپس ، تنها حق ضبط بر روی فونوگرام ( ضبط صدا با وسیله صوتی ) ذکر شده است . بند ۲ ماده ۱۴ این موافقت نامه از تولیدکنندگان فونوگرام حمایت می کند . با این حال از فونوگرام تعریفی ارائه نشده و تعیین مفاد آن را به کنوانسیون رم واگذار نموده است . کنوانسیون رم در ماده ۱۰ به حق تکثیر تولیدکنندگان فونوگرام پرداخته و در آن آمده است : « تولیدکنندگان صفحات صوتی ، از حق صدور اجازه یا منع تکثیر مستقیم[۲۱۱] یا غیر مستقیم[۲۱۲] صفحات صوتی خود برخوردارند ». همچنین طبق بند ۴ ماده ۱۴ موافقت نامه تریپس تولیدکنندگان آثار صوتی از حق اجاره یا ممانعت اجاره تجاری آثار خویش برخوردار است . در این صورت « استفاده کننده باید حق الزحمه عادلانه ای به اجراکننده یا تولیدکننده صفحه صوتی یا هردو آنها پرداخت کند . با این حال کشورهای عضو می توانند این ماده را اجرا نکنند یا کاربرد آن را محدود سازند ».[۲۱۳]
بند ۳ ماده ۱۴ نیز از سازمانهای پخش رادیویی در قبال تکثیر و ضبط و پخش مجدد و انتقال برنامه های تلویزیونی ( نه برنامه های صوتی رادیو ) به عموم از طریق ابزار باسیم یا بی سیم[۲۱۴] آنها حمایت می کند ، با این حال تعریفی از پخش (برنامه) رادیویی ارائه نکرده است . موافقت نامه با ارجاع به مقررات کنوانسیون رم ، تعیین مسائل مربوط به این گونه پخش ها را به کنوانسیون مزبور محول کرده است . از آنجا که منظور از پخش رادیویی در کنوانسیون رم ارسال بی سیم برای دریافت عمومی صوت یا صوت و تصویر می باشد ، غرض موافقت نامه از پخش رادیویی نیز در نتیجه همین معناست .[۲۱۵]
ب ) حقوق پدیدآورندگان
حقوق ذی نفعان حقوق مرتبط را به دو دسته حقوق مادی و حقوق معنوی تقسیم بندی نموده اند .[۲۱۶] در موافقت نامه تریپس برای دارندگان حقوق مرتبط تنها حقوق مادی پیش بینی شده است و اشاره ای به حق معنوی نیز در حقوق مرتبط نگردیده است و بطور قطع نیز باید چنین مستفاد گردد که آنگاه که برای پدیدآورندگان این حق ، حقوق معنوی مقرر نشده باشد برای دارندگان حقوق مرتبط نیز این حق کان لم یکن تلقی گردد . موافقت نامه تریپس درماده ۱۴ بند ۳ به این حقوق می پردازد « سازمان های پخش کننده از این حق برخوردار خواهند که از اعمال زیر چنانچه اجازه آنها کسب نشده باشد ، جلوگیری کنند : ضبط ، تکثیر برنامه های ضبط شده و پخش مجدد برنامه ها از طریق وسایل بی سیم و همینطور پخش برنامه های تلویزیونی به همین طریق برای عموم . در مواردی که اعضا چنین حقوقی را به سازمان های پخش کننده اعطا نکنند ، به مالکان دارای حق نسخه برداری از موضوع پخش ، این امکان را خواهند داد که طبق مقررات کنوانسیون برن (۱۹۷۱) از اعمال فوق جلوگیری کنند » . « این امر بدان معناست که کشور های عضو فقط هنگامی می توانند از حقوق منتسب به سازمان های پخش را که در بخش اول ماده ۱۴ بند ۳ مقرر شده مستثنی نمایند که در قوانین آنها برنامه های پخش شده در قالب کپی رایت مورد حمایت گرفته باشد » .[۲۱۷]
در کنوانسیون رم نیز بدلیل منافع مادی و توجه بیشتر به این وجه ازآثار پرداخته ، و برای هر یک از تقسیمات حقوق مرتبط حقوق مادی را در نظر گرفته است که ذیلا بیان خواهد شد :
۱ ) حقوق مادی برای اجراکنندگان حقوق مرتبط :
۱- ۱) پخش رادیویی و اطلاع رسانی به عموم اجرای آنها بدون رضایت ایشان ؛ مگر این که اجرا در پخش رادیویی مورد استفاده قرار گرفته یا اطلاع رسانی به عموم قبلاً یک پخش اجرا بوده است ، یا از یک تثبیت ساخته شده است ؛
۱ – ۲ ) تثبیت اجرای تثبیت نشده آنها بر روی حامل بدون رضایت ایشان ؛
۱- ۳) اگر اولین تثبیت به نوبه خود بدون رضایت آنها انجام شده باشد .
۲ ) حق برخورداری از اجرت عادلانه در مورد استفاده از آثار صوتی بر اساس ماده ۱۲ کنوانسیون . « بنابر این طبق کنوانسیون رم ، انجام این اعمال بدون مجوز اجرا کننده مجاز است ، مگر اینکه وی انجام آنها را بدون مجوز خود ممنوع کند ».[۲۱۸]
کنوانسیون رم برای تولیدکنندگان آثار صوتی نیز دو نوع حقوق مادی برشمرده است :
حق تکثیر به موجب ماده ۱۰ « تولیدکنندگان فونوگرام از حق تجویز یا منع تکثیر مستقیم یا غیر مستقیم فونوگرام های خویش برخوردار هستند » و حق برخورداری از اجرت عادلانه برای اجرای صوتی بر اساس ماده ۱۲ کنوانسیون. مطابق ماده ۱۳ کنوانسیون رم ، سازمان های پخش رادیویی از حق تجویز یا منع موارد زیر برخوردارند :
۱ ) پخش مجدد رادیویی برنامه هایشان ؛
۲ ) تثبیت برنامه هایشان بر روی حامل مادی ؛
۳ ) تکثیر ؛
۳ – ۱ ) تثبیت هایی که بدون رضایت آنها از برنامه های رادیویی و تلویزیونی شان صورت می گیرد؛
۳ – ۲ ) تثبیت هایی که مطابق مفاد ماده ۱۵ ، از برنامه های رادیویی انجام شده و تکثیر آن با اهدافی متفاوت از آنچه در این مقررات بدان ها اشاره شده است صورت گرفته باشد؛
۳ – ۳ ) به اطلاع عموم رسانیدن برنامه های تلویزیونی خود ؛
در کنوانسیون رم نیز بدلیل منافع مادی و توجه بیشتر به این بعُد ، از حقوق معنوی بحثی به میان نیامده است .
« اما از آنجا که هدف تریپس ، برخورد یکسان با حقوق پدیدآورنده و حقوق مرتبط است و در حقوق پدیدآورنده مقررات معنوی اعمال نمی شود ، نسبت به حقوق مرتبط نیز همین حکم جاری است ».[۲۱۹]
ج ) معیارهای حمایت
موافقت نامه تریپس در این مورد همان معیارهای مورد حمایت در کنوانسیون رم را پذیرفته است . این کنوانسیون نیز معیارهای حمایت را بر اساس تقسیم بندی اشاره شده در مواد ۴ ، ۵ و ۶ به شرح ذیل مقرر داشته است . به موجب ماده ۴ کنوانسیون رم که به معیارهای حمایت اجراهای مشمول حمایت اختصاص دارد ، در صورت تحقق هر یک از شرایط زیر ، اجراهای آنان تحت حمایت موافقت نامه تریپس واقع خواهند شد :
«۱ – اجرا در کشور متعاهد دیگری انجام شده باشد ؛
۲ – اجرا در فونوگرامی ضبط شده باشد (تثبیت شده باشد)که مطابق ماده ۵ این کنوانسیون مورد حمایت است ؛
۳ – اجرایی که به صورت زنده از طریق برنامه رادیویی و تلویزیونی مشمول حمایت کنوانسیون رم پخش شود ».
بر اساس ماده ۵ نیز تولیدکنندگان فونوگرام با توجه به معیارهای زیر مورد حمایت واقع خواهند شد :
« ۱ – در صورتی که تولید کننده فونوگرام ، تبعه یکی از کشورهای عضو سازمان تجارت جهانی باشد ( معیار تابعیت ) ؛
۲ – در صورتی که اولین تثبیت صدا در کشور متعاهد دیگری انجام شده باشد ( معیار تثبیت ) ؛
۳ – در صورتی که فونوگرام برای اولین بار یا هم زمان در کشور متعاهد دیگری منتشر شده باشد (معیار انتشار ) ».
در ماده ۶ نیز دو معیار برای حمایت از سازمانهای پخش پیش بینی شده است :
« ۱ – مرکز اصلی سازمان پخش در کشور متعاهد دیگری قرار داشته باشد ؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 08:47:00 ق.ظ ]




C2

۹۳ -۱۵۰

۷.۵YR 7/1

m

vf

۱vf-vc

*پایداری درحالت خشک
۱-۲-۴ تغییرات فیزیکوشیمیایی
خصوصیات فیزیکوشیمیایی و مورفولوژیکی افق های مختلف خاکفرد های مورد مطالعه در جدول ۱-۴و۲-۴ نشان داده شده است. همانطور که در جدول نشان داده شده است، تجمع مواد آلی خاک در خاکفرد های حفر شده در منطقه به دلیل قرار گرفتن منطقه در آب و هوای خشک و نیمه خشک و شوری زیادی که در خاک است کم است. شوری خاک ها بدلیل بالا بودن سطح آب زیرزمینی، زهکشی ضعیف و بواسطه دمای بالا و در نتیجه تبخیر زیاد می باشد. با افزایش شوری، تجمع مواد آلی خاک کم شده است. در خاکفرد های که در زمین کشاورزی قرار گرفته بوده اند (۹،۸،۶،۵،۴،۱) به دلیل کشت و کار صورت گرفته سبب تجمع مواد آلی در خاک شده است. بالاترین میزان ماده آلی مربوط به افق سطحی( Ap) خاکفرد ۱ (۹/۰) و کمترین آن در افق زیرین (C2) خاکفرد ۱۴ که (۰۵/۰ ) می باشد. علت بالابودن ماده آلی افق سطحی( Ap) خاکفرد ۱ بدلیل کشت و کار صورت گرفته، شوری کم و زهکشی مناسب و کم بودن ماده آلی در افق زیرین (C2)خاکفرد۱۴، عدم کشت وکار و شوری زیاد می باشد. در برخی از افق های زیرین خاکفرد های حفر شده، ماده آلی زیاد بود که علت آن رسوبات هالوئوسن می باشد که مواد آلی در سطوح خاک های قدیمی بوده و در اثر فرسایش ممکن است در لایه های پایینی به صورت لایه ها با ماده آلی زیاد رسوب کرده باشند. ﻟﻮﺑﺮز (۲۰۰۲) ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﮐﺮﺑﻦ آﻟﯽ ﺧﺎک ﺗﺤﺖ اﻗﻠﯿﻢ ﻣﺮﻃﻮب و ﺳﺮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻗﻠﯿﻢ ﺧﺸﮏ و ﺗﺮ در ﯾﮏ ﺗﻮاﻟﯽ اﻗﻠﯿﻤﯽ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺗﺠﻤﻊ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. اﻗﻠﯿﻢ ﺑﻪ وﯾﮋه ﺑﺎرﻧﺪﮔﯽ و دﻣﺎ، ﺗﻌﯿﯿﻦﮐﻨﻨﺪه ﻣﯿﺰان ﮐﺮﺑﻦ آﻟﯽ اﻓﻖﻫﺎی ﺳﻄﺤﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦﮐﻨﻨﺪه ﻧﻮع اﻓﻖ ﺳﻄﺤﯽ اﺳﺖ.
با توجه به نتایج آزمایشگاهی بدست آمده در جدول ۱-۴ هدایت الکتریکی در خاکفرد های قرار گرفته در زمین کشاورزی (۹،۸،۶،۵،۴،۱) نسبت به خاکفرد های که در زمین بایر قرار گرفته (۱۴،۱۳،۱۲،۱۱،۱۰ ،۷ ،۳،۲) به دلیل آبیاری زمان کشت و کار و زهکشی صورت گرفته پایین است.
بیشترین هدایت الکتریکی درخاکفرد ۸ در افق زیرین ( Bw2) است که به دلیل آبشوی که در زمان آبیاری صورت گرفته املاح از سطح خاک شسته و پایین تجمع کرده است. در بیشتر خاکفردها هدایت الکتریکی بالا در سطح خاک مشاهده شد به دلیل گرما، بارندگی کم، زهکشی ضعیف، املاح در نتیجه خیز موئینگی از زیر به سطح آمده و همچنین بالابودن سطح آب زیر زمینی که سبب تجمع املاح در سطح خاک شده است.
ظرفیت تبادل کاتیونی از ویژگی های مهم در خاک محسوب می شود که تحت تاثیر مواد آلی، بافت خاک و کانی های رسی خاک می باشد (جعفری، ۱۳۸۴). ظرفیت تبادل کاتیونی طبق (جدول ۱-۴) بین( ۱۴- ۱۰) سانتی مول بر کیلوگرم تغییر می کند. ظرفیت تبادل کاتیونی خاک ویژگی مهمی به حساب می‏آید که در اراضی خوزستان بدلیل کمبود ماده آلی و نوع رس‏های غالب که عمدتاً ایلیت و کلریت می‏باشد بویژه در خاکهای بایر نسبتاً کم است (جعفرنژادی، ۱۳۷۶، جعفری، ۱۳۷۸، نادیان و صلحی، ۱۳۷۰ و پاشایی، ۱۳۷۵). بیشترین ظرفیت تبادل کاتیونی مربوط به افق Bw2 خاکفرد ۸ (۹۸/۱۳) سانتی مول بر کیلوگرم و کمترین آن مربوط به افق Bw خاکفرد ۱۴ می باشد. زیاد بودن مقدار رسی که افق Bw2پروفیل۸ دارد باعث افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی در این پروفیل گردیده است. به طور کلی CEC خاک منطقه بدلیل ماده آلی کم و نوع رس احتمالا از نوع کائولینیت و کلرایت می باشد پایین است. نوع رس ها در بخش مینرالوژی تشریح می شود.
تغییرات پ هاش خاک های خاکفردهای تحت کشت (۹،۸،۶،۵،۴،۱) نسبت به اراضی بایر (۱۴،۱۳،۱۲،۱۱،۱۰ ،۷ ،۳،۲) اندک بوده است که این امر به قدرت بافری بالای خاک مربوط می گردد. وجود مقادیر بالای کربنات ها در این اراضی( ۳۹۷-۳۳۱ گرم در کیلوگرم) همرا ه با ظرفیت کاتیونی خاک مانع از تغییرات پ هاش خاک شده است.
طبق جدول ۱-۴ مشاهده می کنیم با افزایش فاصله از رودخانه، بافت خاک سنگین تر می شود. علت آن رسوبگذاری رودخانه می باشد که نزدیک رود خانه ذرات درشت مثل سیلت و شن رسوب پیدا می کند و ذرات ریز با فاصله بیشتری از رودخانه رسوب پیدا می کند. چون رسوبات رود خانه سیلت زیاد دارند به طور کلی بافت خاک متوسط می باشد. علت تغییرات بافت خاک این است که مواد مادری خاک منشا رسوبات رود خانه ای و آبرفت های تحت شرایط طغیان رود خانه می باشد. بعضی وقت ها یکنواخت و بعضی جاها غیر یکنواخت این اختلاف شدید بافت را نامتجانس می کند. توزیع اندازه ذرات (۱-۴) نشان می دهد به دلیل حذف کربنات ها، مواد آلی و هیدروکسید های آهن و آلومینیم، بافت این خاک ها رسی بوده و سیلت ریز و درشت در آن ها نیز زیاد می باشد.
درکلیه خاک های خاکفرد ۱ تا ۱۴ آهک به میزان زیادی در موادمادری خاک وجود داشته است. در این خاک ها نه در مطالعات مورفولوژیکی و نه در آنالیز های آزمایشگاهی علائمی از آبشویی آهک ملاحظه نگردید. این امر بدلیل زهکشی نامناسب برای تخلیه آب عبوری از پروفیل ها از یک سو و جوان بودن خاکها از سوی دیگر می باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۴ افق‏های مشخصه سطحی و زیرسطحی درخاکفردها
خاکفرد ۱ در ۱۰ کیلومتری شهرستان ملاثانی حفر گردید. در جدول ۱-۴ و۲-۴ نیز ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیکوشیمیایی این خاکفرد نشان داده است. این خاکفرد در نزدیک ترین زمین مجاور رودخانه کارون قرار داشت بدلیل نزدیکی به رودخانه زهکشی مناسبی برخودار می باشد. این خاکفرد دارای اپی پدون اکریک در سطح می باشد که در خاک های مناطق خشک ونیمه خشک متداول است (فانینگ،۱۹۹۲). همچنین دارای افق مشخصه زیرسطحی کمبیک است. تشکیل افق کمبیک در این خاک ها ناشی از تشکیل ساختمان بلوکی نیمه گوشه دار است. این امر بدلیل زهکشی مناسب و تر و خشک شدن خاک بواسطه رژیم یوستیک تشکیل می گردد. این رژیم رطوبتی به دلیل تناوب در بارندگی و دوره های خشکی طی سالیان متمادی و ایجاد درز و ترک در اثر انقباض و انبساط طی دوره های تر و خشک شدن پدید می آید. این امر سبب ایجاد درز و ترک های در خاک های مذکور گردیده که این درز و ترک ها به مرور سبب ایجاد رخ هایی در خاک شده و در نهایت منجر به ایجاد ساختمان شده است. چون اپی پدون نزدیک رودخانه قرار دارد بنابراین رودخانه کارون بعنوان یک زهکش عمل نموده و زه اراضی را خارج می نماید. به این دلیل این بخش از اراضی دارای تجمع کمتری از املاح می باشد. مجاورت با رودخانه از یک سو و سبک بودن بافت خاک از سوی دیگر سبب شده است که جریان زه آب این اراضی از طریق زهکشی افقی صورت گیرد. به طورکلی خاکی خیلی عمیق و جوان به رنگ قهوه ای مایل به زرد با بافت لومی و ساختمان توده ای که برروی طبقه ای به رنگ قهوه ای مایل به زرد بابافت لومی و ساختمان ضعیف بلوکی بر روی برروی طبقه ای به رنگ قهوه ای مایل به زرد با بافت لوم سیلتی و ساختمان ضعیف بلوکی که طبقات فوق بر روی طبقه ای به به رنگ قهوه ای مایل به زرد بابافت لومی و ساختمان ضعیف بلوکی قرار گرفته است. اراضی مسطح بوده و نفوذ پذیری سطحی در کلاس کند قراردارد.
خاکفرد ۲ در زمین لم یزرع قرار دارد. به دلیل زهکشی ضعیف، کشت وکار ندارد دارای افق سطحی سالیک می باشد. این افق به دلیل مناسب نبودن زهکشی و سطح بالای آب زیز زمینی شور در منطقه از یک سو و تبخیر شدید از سوی دیگر تشکیل شده است. مطالعات لایه بندی خاک های خوزستان نشان داد که وجود لایه با نفوذ پذیری کم در عمق ۵-۳ متری از سطح خاک سبب تجمع آب در بخش های بالایی این لایه می گردد(بی نام، ۱۳۹۰ ). بدلیل نزدیکی به کانال آب شرایط اشباعی در خاک و در نتیجه ایجاد حالت احیایی شدید در خاک ایجاد شده است. حالت احیایی سبب تغییر رنگ خاک درعمق۱۵۰-۳۰ سانتی متری شده است. در نتیجه تکامل خاکفرد کمتر از خاکفرد ۱ می باشد.
خاکفرد ۳ نیز حالت مشابه با پروفیل ۲ دارد به این معنی که در خاکفرد ۳ به دلیل عدم زهکشی مناسب خاک، تجمع املاح در خاک سبب ایجاد شوری زیادی در خاکفرد خاک شده و منجر به تشکیل افق سطحی سالیک در این خاک ها شده است. علاوه برداشتن افق زیر سطحی کمبیک بدلایلی که در بالا گفته شد دارای افق انتقالی AB می باشد.
خاکفرد ۴ بدلیل کشت و کار که در آن صورت گرفته تکامل بهتری از خاکفرد ۳و۲ دارا می باشد. ولی بدلیل دور بودن از رودخانه زهکشی ضعیف دارد علائم اکسیداسیون واحیا در افق های پایینی آن مشاهده شد. بدلیل آبیاری صورت گرفته طی کشت وکار فاقد افق زیرسطحی سالیک می باشد. تشکیل افق کمبیک در این خاک ها ناشی از تشکیل ساختمان بلوکی گوشه دار و ماتل می باشد.
خاکفرد ۵ مشابه با خاکفرد ۴ است. ولی تکامل خاکفرد آن بدلیل زهکشی ضعیف و دور شدن از رودخانه و نیز ترسیب رسوبات جدیدتر کمتراز خاکفرد ۴ می باشد. فاقد افق کمبیک می باشد. بدلیل این خاکفرد دارای رسوبات مطبقی از مواد آبرفتی رودخانه ای است که تنها تکامل آن مربوط به ایجاد افق سطحی A یا اپی پدون اکریک است.
افق های خاکفرد ۶ تکامل بهتری از خاکفرد ۵ دارا می باشد و دارای افق کمبیک بدلایلی در بالا ذکر شد می باشد. در عمق ۹۷-۶۲ بقابای آهکی سخت پوستان دریایی مشاهده شد. این لایه احتمالا به دلیل رسوبگذاری سریع موادآبرفتی به حوضچه های رسوبی و مدفون شدن آنها توسط رسوبات ریز دانه صورت گرفته است. این خاکفرد بدلیل آبیاری طی کشت وکار صورت گرفته فاقد افق زیر سطحی سالیک می باشد.
خاکفرد ۷ تکامل خاکفردی بدلیل قرار گرفتن در زمین لم یزرع، عدم کشت وکار، زهکشی ضعیف نسبت به خاکفرد ۶ کمتر هست. دارای افق زیر سطحی سالیک بدلالیلی که در بالا ذکر شده می باشد. حالت مشابه با خاکفرد ۲ دارد. بااین تفاوت که حالت اکسیداسیون و احیا در آن مشاهده نشد. دارای افق کمبیک بدلالیلی در بالا ذکر شده می باشد. در عمق ۱۵۰-۱۲۴ دارای انقطاع سنگی می باشد. انقطاع سنگی در این خاک ها به دلیل تغییر در توزع اندازه ذرات می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]




نمودار ۴-۴: آماره های توصیفی متغیر مدیریت کلاس اساتید
۴-۳: بررسی فرضیه های تحقیق:
پیش فرضهای آزمون های پارامتریک:
اولین پیش فرض آزمونهای پارمتریک این است که مقیاس فاصله ای یا نسبی باشد دومین پیش فرض این است که توزیع نمره ها درجامعه دارای توزیع نرمال باشد سومین پیش فرض این است که واریانسها درجامعه گروه های مورد مقایسه برابرباشد (آزمون T و تحلیل واریانس )متخصصان آماردریافته اند درشرایطی که ازاین پیش فرض ها عدول شود آزمون پارامتریک برآورد دقیقی ازمعناداری آماری بدست می دهد اگر درمورد توزیع نمره ها تردید دارید باید هم آزمون پارامتریک وهم آزمون غیرپارامتریک مناسب را بکار ببرید اگردوآزمون نتایج متفاوتی بدست آمد به علت رعایت پیش فرضها آزمون پارمتریک فقط نتایج غیرپارمتریک راگزارش دهید (گال ودیگران،ترجمه نصر ودیگران: ۶۷۱).
حتی وقتی که داده های تحقیق نمره های فاصله ای هستند فرض مربوط به توزیع نرمال وتجانس واریانس درمورد آنها صادق نیست هنوزتوصیه می شودکه یکی ازآزمونهای آمار پارمتریک بکار ببرید سه دلیل عمده برای توجیه آمار پارامتریک درچنین موقعیتهایی وجوددارد :

پژوهش هانشان می دهدکه انحراف ملایم ازپیش فرضها ی نظری تاثیراندکی بر مقدارهای حاصل از فنون پارامتری دارد .
آزمون غیر پارامتریک عموما ً توان آماری کمتری دارد .
برای بیشتر مسائلی که درتحقیفات تربیتی یاعلوم رفتاری وجوددارد ؛آزمون مناسب غیر پارامتریک وجودندارد (گال ودیگران،ترجمه نصر ودیگران، ۱۳۸۷: ۶۸۷).
شرایط اساسی استفاده برای کاربرد آزمونهای پارامتری:
آزمونهای پارامتری را می توان موثر ترین آزمونها دانست،و شرایط استفاده از این آزمونها به شرح ذیل است:
هر یک از موارد مشاهده شده مستقل است.
واریانس نمونه ها برابر یا تقریباً برابر است؛این مطلب هنگامی که حجم نمونه کم باشد از اهمیت خاصی برخوردار است.
توصیف متغیرها بر اساس مقیاسهای فاصله ای یا نسبی انجام گرفته است.
توزیع نمره ها در جامعه نرمال(بهنجار)یا نزدیک به توزیع بهنجار است(پاشاشریفی و زند،۱۳۸۴، ص ۱۸۹).
آزمونهای بی پارامتری به این علت که بر مقادیر اندازه گیری شده مبتنی نیستند،بلکه در مورد داده های شمرده شده و رتبه بندی به کار می روند از دقت کمتری برخوردارند و در مقایسه با آزمونهای پارامتری قوت کمتری دارند و احتمالاً فرضیه صفر را هنگامی که اشتباه است رد نمی کنند؛ (همان منبع، ص ۲۶۷)
مفروضات ضریب همبستگی پیرسون:
رابطه بین دو متغیر خطی باشد
شکل توزیع هر دو متغیر مشابه باشد یا دو متغیر دارای توزیع دو متغیری تواَم بهنجار باشد.
نمودار پراکندگی یکسان باشد (دلاور،۱۳۸۷، ص ۲۰۴).
با توجه به اینکه شرایط فوق برقرار است لذا برای بررسی رابطه بین فرضیات تحقیق آزمون همبستگی پیرسون در اولویت قرار دارد. لازم به ذکر است آزمون همبستگی اسپیرمن برای تأیید آزمون همبستگی پیرسون انجام شده است.
توجه: از آنجا که نمونه بالا است با توجه به قضیه حد مرکزی فرض نرمال می تواند برقرار باشد.
جدول ۴-۵:آزمون کلموگرف اسمیرنف برای بررسی فرض نرمال بودن متغیرهای تحقیق

مدیریت کلاس اساتید

یادگیری خود تنظیمی

پیشرفت تحصیلی

آزمون کلموگرف اسمیرنف

۶۰۵/۰

۷۴۳/۰

۵۲۳/۰

معنی داری

۸۵۸/۰

۶۳۹/۰

۹۴۷/۰

تعداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]




رویکرد احتمالی نسبت به رویکرد کلاسیک از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار است و بر مبنای شباهت ویژگی‎ها استوار است. در نتیجه، این رویکرد سلسله مراتب خاص خود را به وجود می آورد که با اصطلاحات زیر شناخته می شوند: «مناسب»، «معمولی» یا « ساختار سطح بندی شده».
مفهوم تشابه یا همانندی خانوادگی می تواند نمونه‎هایی را در یک طبقه جای دهد که ویژگی‎های تعریف شده‎ای نداشته باشند. بنابراین در رویکرد احتمالی، تاکید زیاد و غیرضروری بر تشابه خصوصیات باعث به وجود آمدن طبقات بی‎معنی شده است. این مطلب لزوم بازنگری کلی و ایجاد یک سری حد و مرزها برای در نظر گرفتن خصوصیات مشابه چیزها، برای قرارگرفتن در طبقه‎ای خاص را موجب شده است. رویکرد احتمالی تئوری طبقه‎بندی با وجود تمام مزیت‎ها و جذابیت‎هایی که نسبت به رویکرد کلاسیک دارد، خالی از اشکال نیست. این مطلب پژوهشگران را بر آن داشت که به جستجوی رویکردهای دیگری برای طبقه‎بندی بپردازند. انتقاد اصلی که به این رویکرد وارد است این است که ساختار سطح بندی شده آن نتوانسته است از زمینه اصلی هر کدام از اشیا و اعضای خود مستقل باقی بماند و پایه تشابه خصوصیات و اهمیت نسبی این تشابه در آن مشخص نیست (مدین، ۱۹۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در این جا بحثی مطرح شده است که بدون تشابه خصوصیات فیزیکی هم می توان طبقاتی به وجود آورد که از پیوستگی لازم برخوردار باشند و « تشابه، برای عضویت در یک طبقه نه یک شرط لازم است و نه شرط کافی»(ریپس، ۱۹۸۹). افراد می‎توانند طبقاتی از چیزهای متفاوت را بر اساس هدفی خاص به وجود بیاورند و بین این اشیا منتخب، بر اساس دانش قبلی‎شان شباهت‎هایی بیابند. همبستگی مفاهیم بر اساس طرز تفکر و میزان دانش مردم شکل می‎گیرد و نه بر اساس خصوصیات مشترک اشیاء (مورفی و مدین[۴۹]، ۱۹۸۵).
طبقه‎بندی‎های هدف‎محور یا دانش‎بنیان، طبقه‎بندی‎هایی به وجود می آورند از عناصری که ممکن است هیچ خصوصیت مشابهی از نظر ویژگی‎های ظاهری محصول با یکدیگر نداشته باشند. این مفهوم که دانش قبلی افراد بر نوع طبقه‎بندی ذهنی آنها تاثیرگذار است، باعث به وجود آمدن طبقاتی انعطاف‎پذیر و پیوسته شده است.
پژوهشگران بازاریابی برای درک بهتر چرایی موفقیت برخی بسط برندها و شکست برخی دیگر به تئوری‎های طبقه‎بندی نیاز وافری دارند. بخش‎های بعدی این فصل اختصاص دارد به نقش و مفهوم تناسب در ارزیابی بسط برند.

تناسب محصول با طبقه و ارزیابی بسط برند

در سمینار رفتار مصرف‎کننده‎ای که در سال ۱۹۸۷ در دانشگاه مینه‎سوتا برگزار شد، بوش و همکارانش برای اولین بار بسط برند و نقش تناسب میان محصول و طبقه را بررسی کردند. آنها نقش مولفه‎های برند مادر و تشابه میان برند مادر و بسط برند را به صورت نظام‎مند آزمودند. نتایج اولیه ایشان نشان داد که اگر بسط برند به برند مادر شبیه باشد تعمیم رویکرد نسبت به برند مادر به بسط برند بهتر انجام می‎گیرد؛ بنابراین :
«هر چقدر تشابه میان کالای جدید و کالای تثبیت شده موجود بیشتر باشد، تعمیم رویکردهای مثبت یا منفی برند مادر به برند جدید قویتر خواهد بود»(بوش و لاکن، ۱۹۹۱).
تشابه، نقش مهمی را در پژوهش‎های بوش و دیگران(۱۹۷۹) بازی می‎کند. حتی ممکن است اگر مشتریان به این نتیجه برسند که برند جدید به برند مادر شباهت ندارد، رویکرد مطلوب آنها به برند مادر باعث ارزیابی منفی برند جدید بشود. آکر و کلر(۱۹۹۰) در پژوهشی که انجام دادند به نتایج مشابهی با نتایج بوش و دیگران (۱۹۸۷) رسیدند:
«رابطه میان تصویر کیفیت بالای یک برند و برند جدید مشتق شده از آن، فقط زمانی کاملا برقرار می‎شود که بین این دو برند، تناسب وجود داشته باشد» (آکر و کلر، ۱۹۹۰).
یافته های دو تحقیق ذکر شده حاکی از وجود یک فرایند تعمیم نگرش از برند مادر به برند جدید است که قضاوت در مورد تناسب میان آنها نقش متغیر تعدیل‎گر را در این فرایند بازی می‎کند. برای موفق شدن یک برند جدید، لازم است که بدانیم کدام‎یک از معیارهای تناسب در تعمیم موفقیت‎آمیز نگرش مثبت برند مادر به برند جدید از اهمیت بیشتری برخوردار است. آکروکلر می‎گویند نگرش مثبت و مطلوب به کیفیت برند مادر، بر اساس مؤلفه های مکمل بودن و جانشینی به برند جدید منتقل خواهد شد. آنها مؤلفه‎ی «مکمل بودن» را این‎گونه تعریف می‎کنند: زمانی که دو محصول (کالا) لزومأ با یکدیگر مصرف شوند؛ و مؤلفه ی جانشینی را این‎گونه : زمانی که دو کالا بتوانند به جای یکدیگر مورد استفاده قرار بگیرند مشتریان آنها را به عنوان جانشین یکدیگر در نظر می‎گیرند (آکر و کلر، ۱۹۹۰). نتایج تحقیقات آنها نشان داد که همبستگی منفی میان این‎ دو مفهوم وجود دارد؛ به این معنا که تنها یکی از این معیارها برای تعمیم نگرش مثبت از برند مادر به برند جدید (بسط برند)کافی است. با این وجود، مکمل بودن و جانشینی، معیارهای جهانشمولی برای انوع مختلف کالاها و بسط برند‎های مختلف نیستند. پژوهشگران مختلف معیارهای متفاوتی از مفهوم تناسب را به عنوان معیارهای اثرگذار بر فرایند ارزیابی بسط برند معرفی کرده‎اند. طبق گفته‎های چاکراوارتی و دیگران (۱۹۹۰) تشابه میان این برند تثبیت شده و برند جدید مشتق از آن (بسط برند آن) تاثیر مثبتی بر ارزیابی بسط برند دارد؛ اما با این وجود معیارهایی که مشتریان برای ارزیابی یک بسط برند به کار می گیرند، به نوع تداعی که در طول فرایند ارزیابی صورت می‎گیرد بستگی دارد (چاکراوارتی و دیگران، ۱۹۹۰). با توجه به کثرت مؤلفه‎هایی که می‎توانند تناسب میان برند مادر و برند جدید (بسط جدید) را تحت تأثیر قرار دهند، پیش بینی اینکه چه نوعی از تداعی‎های برند در فرایند ارزیابی بسط برند برانگیخته می‎شود مشکل خواهد بود زیرا: «ممکن است روابط درهم تنیده و پیچیده‎ای میان یک نام برند تثبیت شده و بسط طبقه یک محصول وجود داشته باشد» (چاکراوارتی و دیگران، ۱۹۹۰). اعتقاد بر این است که احتمالا زمانی که برند مادر و برند جدید، روابط محکم‎تر و بیشتری با یکدیگر داشته باشند و بنابراین معیارهای بیشتری از تناسب میان آنان برقرار باشد، نگرش مثبت یا منفی از برند مادر، راحت‎تر به برند جدید تعمیم می‎یابد (چاکراوارتی و دیگران، ۱۹۹۰). با این حال فقط روابط «برجسته و مطلوب مرتبط» در نظر گرفته شوند خود به موقعیت « برجسته» در نظر گرفته می شوند (مثل اینکه سونی برندی گرانبهاست) در حالیکه برخی دیگر وابسته به موقعیت هستند ( مثل اینکه بگوئیم سونی متخصص وسایل الکترونیک ظریف است).
آکلروکلر (۱۹۹۰ ) نتیجه گرفته‎اند که ارزیابی منفی بسط برند‎ها مربوط به ویژگی‎های آنها است، در حالیکه ارزیابی مثبت آنها بصورت عام و کلی و مربوط به نگرش‎های کلی در مورد برند است. همانند تداعی‎های برند، تداعی‎های مربوط به طبقه محصولی برند نیز بر فرایند ارزیابی بسط برند تأثیرگذار است؛ که این خود موجب سخت‎تر شدن و پیچیده شدن این فرایند می‎شود، مثلا اینکه فست‎فودها مضر هستند، یک ویژگی برای این طبقه محصول است اما اینکه مک دونالدز، غذاهای ارزان سرو کند یک تداعی برند است (آکلروکلر، ۱۹۹۰). بوش ولاکن (۱۹۹۱ ) رویکرد کاملا متفاوتی را نسبت به مفهوم تناسب اتخاذ کرده‎اند و معتقدند که به جای جستجوی تشابه میان محصول و طبقه محصولی مربوط به آن به منظور ارزیابی پتانسیل و احتمال موفقیت یک بسط برند، باید برندها را طبقه‎هایی از محصولات متفاوت دید. در این حالت بسط برندهای معمول مطلوب‎تر از بسط برندهای نامعمول ارزیابی خواهند شد (بوش ولاکن، ۱۹۹۱). منطبق و معمول بودن یک شی با طبقه‎اش، یک ارزیابی ذهنی است که افراد بر اساس دانش و درک‎شان از دو مفهوم انجام می‎دهند.
بوش ولاکن (۱۹۹۱ ) برای توضیح بهتر تأثیر انطباق در فرایند ارزیابی بسط برند (کالاو طبقه مربوط به آن)، مفهوم گستره برند را با این تعریف معرفی کردند که «تنوع میان انواع محصولاتی که با یک نام برند واحد شناخته می شوند». این بحث بطور ضمنی بیان می‎کند که تعداد ویژگیهای مشترک میان برند مادر و بسط برندآن لزوما تعیین کننده‎ی تناسب نیست؛ بلکه میزان منطبق و معمول بودن یک برند جدید با طبقه محصول موجود میزان تناسب آن برند را مشخص می‎کند. مزیت اصلی تناسب انطباق محور، این است که دیگر محدودیت‎های مربوط به تعیین سطوح مختلف اهمیت برای ویژگی‎های محصول را در ارزیابی میزان تناسب ندارد (بوش ولاکن، ۱۹۹۱).
بوش ولاکن (۱۹۹۱ ) در تحقیقات خود، میزان انطباق برند ارائه شده با برند مادر را سطح‎بندی کردند. طبق گفته‎های آنها، بسته به میزان انطباق برند جدید با برند اصلی (مادر)، بسط برندها با دو فرایند «قطعی» و «تدریجی» ارزیابی می شوند. بسط برندهایی که بیشترین همخوانی و بیشترین غیرهمخوانی را با طبقه محصول دارند، بسیار سریع‎تر از بسط برندهایی که همخوانی متوسطی دارند ارزیابی می‎شوند. بسط برندهایی که به شدت همخوان یا غیرهمخوان باشند بصورت قطعی ارزیابی می شوند و بنابراین فرایند تدریجی کمتری را نسبت به برندهایی که همخوانی متوسطی دارند طی می‎کنند. از سوی دیگر بسط برندهایی با همخوانی متوسط، فرایند ارزیابی کاملا تدریجی را طی می‎کنند و انطباق آنها با برند مادر باید به دقت محرز شود. این موضوع این را می‎رساند که معیارهای تناسبی که برای ارزیابی یک بسط برند مورد استفاده قرار می‎گیرند، به همخوانی آن برند با برند مادر نیز بستگی زیادی دارند (بوش ولاکن، ۱۹۹۱).

بسط برند چندگانه و ارزیابی بسط برند

اغلب پژوهش‎های انجام شده در زمینه فرآیندهای ارزیابی بسط برند، فرض را بر این گذاشته‎اند که شرکت‎ها در طول یک مدت کوتاه بسط برندهای متعددی را به بازار معرفی نمی‎کنند و تداعی‎های برند دچار تحولات زیادی نخواهد شد. اما برخی از شرکت‎ها از یک استراتژی رشد زیاد در مدت کوتاه پیروی می‎کنند و می‎خواهند این استراتژی را با معرفی چندین برند جدید اجرایی کنند؛ در حالیکه تنها برخی از این بسط برندها ممکن است موفق شوند و بسیاری نیز با شکست مواجه می‎شوند. معرفی یک برند جدید ساختار شناختی مشتریان نسبت به تصویر و تداعی های برند را از طریق «کدگذاری، ذخیره سازی و استفاده از اطلاعات جدید در مورد برند» تغییر می‎دهد و در نتیجه ادراک مشتری را از تناسب میان برند و بسط برندهای آینده آن تحت تأثیر قرار می‎دهد (لینچ و سرول[۵۰]، ۱۹۸۲). کلر و آکر (۱۹۹۳) به منظور تأکید بر ماهیت پویای ساختار دانشی مشتریان از برندها و کالاهای مشابه، این فرض را ارائه می‎دهند که ادراک تناسب میان یک برند اصلی و بسط برندهای آن با این مطلب تعدیل می‎شود که آیا برند اصلی قبلا بسط داده شده است یا نه و اینکه سطح کیفیت برند اصلی چقدر است (کلر و آکر، ۱۹۹۳) . اگر برندی قبلا بسط داده شده باشد، ارزیابی بسط جدید آن برند منوط خواهد به:
۱- آیا بسط قبلی برند موفق بوده است یا نه ؟ ۲- آیا بسط‎های پیشین چندگانه بوده‎اند یا تکی؟ ۳- آیا بسط‎های پیشین به برند مادر یا به برند جدیدی که می‎خواهد معرفی کند شبیه بوده است یا نه؟
آنها معتقدند اگر یک بسط برند جدید با برند اصلی «همانند» نباشد، معرفی بسط برندهای قبلی می‎تواند از این عدم تناسب میان کیفیت ادراک شده برند اصلی و برند جدید بکاهد. نتایج تحقیقات آنها نشان داد که اگر بسط برندهای بین برند تازه معرفی شده و برند مادر موفقیت‎آمیز نبوده باشند (مثلا کیفیت پائینی داشته‎اند) و کیفیت ادراک شده از برند مادر در سطح بالایی تصور شود، بسط برند جدید آسیب خواهد دید؛ اما بسط موفقیت آمیز برندهای میانی اگر کیفیت برند اصلی در سطح متوسطی تصور شود باعث بهبود بسط برند جدید خواهد شد. از سویی دیگر، اگر سطح کیفیت برند اصلی و بسط برندهای آن یکسان تصور شود، بسط برندهای میانی تأثیری بر ارزیابی بسط برند جدید نخواهند داشت. از یافته‎های گفته شده این‎گونه نتیجه‎گیری می‎شود که همزمان با تغییر ساختار دانشی مشتریان از برند، در طول زمان تداعی‎های برند نیز دچار تغییر می‎شوند که این مطلب نیز به نوبه خود باعث تغییر در معیارهای «برجسته» و «مرتبط» ارزیابی بسط برندها می شود.

ویژگی‎های برند مادر و ارزیابی بسط برند

تداعی‎های برند را می‎توان از طریق ویژگی‎های کالا، مزایای کالا، ویژگی‎های مشتریان و یا موقعیت استفاده کالا مشخص و تعریف کرد. برخی از نام‎های برند مثل سونی «گسترده» هستند و دامنه گسترده‎ای از محصولات مختلف را در بر می‎گیرند؛ در حالیکه برخی دیگر از برندها «متمرکز» تر هستند ( مثل Close up) و تنها یک یا تعداد معدودی از کالاها را شامل می‎شوند . داسین و اسمیت(۱۹۹۴) این مسئله را مورد بررسی قرار دادند که آیا ویژگی‎های سبد محصول برند مادر بر تناسب طبقه – محصول و همچنین ارزیابی بسط برندهای آن تأثیرگذار است یا نه. آنها تأثیر چند مورد را در این زمینه بررسی کردند . ۱- تعداد محصولات تحت عنوان یک برند. ۲- تفاوت سطح کیفیت این محصولات. ۳- میزان انطباق این کالاها با یکدیگر و با برند مادر. نتایج پژوهش‎های آنان نشان داد که تعداد کالاهایی که تحت یک نام وجود دارند اعتماد مشتریان را در هنگام ارزیابی یک برند تحت تأثیر مثبت قرار می‎دهند اگر کیفیت آن کالاها تفاوت زیادی از یکدیگر نداشته باشد (داسین و اسمیت، ۱۹۹۴).
افزودن کالاها به یک برند تا زمانی که سطوح کیفیت مربوط به برند مادر دست نخورده باقی بماند لزوما باعث تضعیف برند نخواهد شد. با این وجود نتایج تحقیقات این دو محقق نشان می‎دهند که شرکت‎ها نمی‎توانند برندهایشان را فارغ از تبعیض به طبقات محصول نامرتبط بسط دهند حتی اگر برند مادر و برندهای جدید مشتق از آن از کیفیت بالایی نیز برخوردار باشند باید به گونه‎ای شروع کند که ادراک مشتریان از مرتبط بودن محصول جدید زیاد دستخوش تغییر نشود.
داور (۱۹۹۶) معتقد است که :
«محصولاتی که درون یک طبقه‎ی مشابه قرار دارند نیز ممکن است از نظر قدرت و ماهیت ارتباطشان با نام برند از یکدیگر متفاوت باشند؛ که این باعث تفاوت در میزان و قدرت به خاطر آوردن دوباره آنها می‎شود و در نتیجه ارزیابی آن بسط برند را تحت تأثیر قرار می‎دهد» (داور، ۱۹۹۶). بنابراین تفاوت در میزان تناسب محصولات مختلف یک طبقه محصولی با نام برند خود، باعث می‎شود که مشتریان هنگام یادآوری ویژگی‎های محصولات در فرایند ارزیابی بسط آن برند با دشواری روبرو شوند. ارزیابی بسط برند مشتق شده از برند مادری که تنها یک نوع محصول را شامل می شود تحت تأثیر دو عامل دانش برند و موقعیت قرار می گیرد؛ در حالی‎که بسط برندهایی که از برند مادری یا چند محصول مختلف تحت یک نام مشتق شده‎اند فقط از شرایط موقعیتی تأثیر می‎پذیرند.

ثبات مفهوم برند و ارزیابی بسط برند

به دلیل تغییراتی که شرکت‎ها در پاسخ به نیازهای متغیر بازار در کالاها و خدمات جاری، معرفی کالاهای جدید، ورود به بازارهای جدید و یا تغییر در جایگاه‎یابی محصولات موجودشان به اجرا در می‎آورند، تداعی‎های برند دائما در حال تغییر هستند. بنابراین آن معیاری از تناسب که در معرفی یک برند جدید به عنوان معیار انطباق در نظر گرفته شده بود ممکن است برای بسط برند جدید‎تر تحت نام همان برند دیگر، لزوما معیار مناسبی نباشد.
پارک و دیگران (۱۹۹۱) اعتبار معیارهایی از تناسب را که تنها بر اساس شباهت‎های ظاهری پایه‎گذاری شده‎اند، مورد تردید قرار داده‎اند و معتقدند اگر بخواهیم مشتریان از بسط برند ما ارزیابی مثبتی داشته باشند باید « مفهوم برند میان برند مادر و بسط برند آن از ثبات کافی برخودار باشد» (پارک و دیگران، ۱۹۹۱). با توجه به تعریف آنها مفهوم برند:
«معانی منحصربه فرد یک برند (مثل پرستیژ) است که عموما از برداشت خاصی از ویژگی‎های محصول (مثل قیمت بالا، طراحی پرستیژی و ..) نشئت می‎گیرد و همچنین تلاشی است که شرکت به منظور ارائه تصویری خاص از محصول انجام می دهند» (پارک و دیگران، ۱۹۹۱).
پارک و دیگران (۱۹۹۱) بر اساس تئوری طبقه‎بندی خاطرنشان می‎سازد که کالاها را می‎توان بر اساس شباهت‎هایی غیر از شباهت‎های میان ویژگی‎های محصولات نیز طبقه‎بندی کرد. بر اساس این فرضیه شباهت‎های کالاها، هرچقدر هم که مهم باشند توضیح کافی برای تناسب میان برند و طبقه محصول یک بسط برند را فراهم نمی‎آورند. کالاها ممکن است ویژگی‎های فیزیکی مشترک زیادی داشته باشند اما مفهوم پشت این محصولات کاملا متفاوت از یکدیگر باشد. به عنوان مثال ساعت‎های سیکو و رولکس ویژگی‎های سطح محصولات مشترک بسیاری دارند، اما مفهوم برند هر کدام از این کالاها کاملا با یکدیگر متفاوت است. سیکو برندی کاربردی است در حالی‎که رولکس یک برند پرستیژی است (پارک و دیگران، ۱۹۹۱). بنابراین، این محققان معتقدند که معیارهای تناسب را نباید فقط به مشخصات فیزیکی محصول محدود نمود.
میزان تناسب درک شده فاکتوری است که کارکردی دوگانه و مطلوب‎تر دارد؛ زیرا هم مفهوم تشابه سطح محصول را در بر می‎گیرد و هم مفهوم همخوانی مفهوم برند را. اهمیت نسبی تشابه مشخصات فیزیکی و همخوانی مفهوم برند خود تحت تأثیر عامل تعدیل‎گر مفهوم برند قرار دارند. مؤلفه همخوانی مفهوم برند، برای برندهای پرستیژی به نسبت برندهای کاربردی مفهومی به مراتب مهم‎تر است. برندهای پرستیژی تا زمانی که مفهوم بسط برندشان با مفهوم برند مادر همخوان باشد، می توانند حتی به یک طبقه محصول غیرمشابه نیز بسط داده شوند (پارک و دیگران، ۱۹۹۱).
برونیارکزیک و آلبا (۱۹۹۴) با پارک و دیگران (۱۹۹۱) هم عقیده‎اند و اشاره می‎کنند که محققان قبلی در مورد نقش تشابه سطح محصول و تمایل به یک برند غلو کرده اند؛ زیرا متغیرهای دیگری در ارزیابی بسط برند دخالت دارند که تأثیرات کاملا متفاوتی را بر این مفهوم می‎گذارند. آنها از ۳ آزمایشی که انجام داده‎اند نتیجه می‎گیرند که زمانی که دانش مشتریان از برندهای مورد آزمایش زیاد باشد مفهوم روابط خاص برند از نقش تمایل و تشابه سطح طبقه، پیشی می‎گیرد. برونیارکزیک و آلبا(۱۹۹۴) فرضیات تناسب میان طبقه و محصول را که تحقیقات از پیشین بر آنها استوار بودند، مورد تردید قرار داده‎اند. آنها اینطور استدلال می‎کنند که نمی توان انتطار داشت که مشتریان تشابه کلی میان طبقه برند اصلی و طبقه برند بسط داده شده را درک کنند و ممکن است حتی یک ارتباط یکتا بتواند میان آن برند و طبقات بسط داده شده‎ی حتی نامشابه با آن، ارتباط برقرار کند (برونیارکزیک و آلبا، ۱۹۹۴).
برندهایی که محصولات محدودتری را شامل می‌شوند نمی‌توانند از برند اصلی خود فاصله زیادی بگیرند و این مطلب باعث از دست رفتن یک سری فرصت‌ها در بازار می‌شود.
برخی اوقات شرکتها فرصت‌های تجاری سودمند را در بازارهایی دورتر از محصولات فعلی و توانایی‌های تجاریشان می‌یابند. این فاصله ادراک شده، شرکتها را از ورود به چنین بازارهای دور از دسترسی باز می‌دارد؛ زیرا گمان می‌کنند فاقد تناسب کافی با برند اصلی‌شان می‌باشد. داور واندرسون (۱۹۹۴) مسئله ورود به طبقاتی که اساساً از برند اصلی دور بودند و خصوصاً برند شرکت‎هایی که بسط برندهای متعددی در طبقات محصول مختلفی داشتند را بررسی کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که تناسب مفهومی، ذهنی است و می‌توان آن را بدون تغییر در ویژگی‌های محصول با مولفه‌های دیگری تحت تاثیر قرار داد. موفقیت یک بسط برند به نوع درک مشتریان از همبستگی معنایی که نام برند اصلی برای آنان دارد بستگی دارد نه به مقایسه تک به تک محصولات و جستجوی تناسب میان آنها (داور و اندرسون، ۱۹۹۴).
داور واندرسون (۱۹۹۴) نشان دادند که با معرفی برنامه‌ریزی شده محصولات و افزایش تدریجی فاصله میان برندهای جدید و برند اصلی، می‌توان بسط برندهای چندگانه در طبقات محصولی مختلف را همخوان نشان داد. آنها این فرضیه را نیز بیان کردند که «جهت» بسط برند نیز همانند «فاصله» بسط برند، می‌تواند مولفه‌ی مهمی در ارزیابی بسط برند باشد. طبق نظر داور و اندرسون (۱۹۹۴) «فاصله»، قرابت ادراک شده میان برند مادر و طبقه هدف است، بطوریکه هر چه این قرابت بیشتر باشد فاصله میان این دو کمتر است. طبق عقیده آنها «جهت» گرایش بسط برند در فضا، بر مبنای میزان تناسب با برند مادر است که همخوانی ادراکی میان برند و برند اصلی را بوجود می‌آورد. نتایج حاصل از تحقیقات داور واندرسون (۱۹۹۴) نشان داد که همخوانی «جهت» بسط برندها مولفه‌ایی مهم در ارزیابی برندهایی است که بسط برند چندگانه دارند (داور و اندرسون، ۱۹۹۴).
بسط برندهایی که از نظر «جهت» با برند مادر همبستگی دارند، به احتمال بیشتری همخوان در نظر گرفته می‌شوند و به نسبت آنهایی که همبستگی جهتی با برند اصلی ندارند احتمال خریدشان بالا می‌رود (داور و اندرسون، ۱۹۹۴).
این یافته‌ها نتایج مهمی هستند؛ زیرا ثابت می‌کنند عواملی بیشتر از مشخصات ویژگی‌های فیزیکی کالاها را در مورد تناسب برند باید درنظر گرفت. مفهوم ادراکی از تناسب محصول را می‌توان بدون تغییردادن ویژگی‌های محصول وشاخصه‌های برند تغییر داد. این یافته‌ها با نتایج روانشناسی قضیه همخوانی دارند.
به عبارت دیگر طبقات محصول را می‌توان از طریق مکانیسم‌هایی جدا از مکانیسم‌های مبتنی بر انطباق ویژگی‌های محصول نیز در ذهن شکل داد و طبقات می‌توانند شامل چیزهایی غیر همخوان باشند که تنها با توجه به سیستم شناختی افراد با یکدیگر گروه‌بندی شده‌اند. هر و دیگران(۱۹۹۶) به نتایجی مشابه با یافته‌های تحقیقات داور و اندرسون(۱۹۹۶) رسیدند. یافته‌ها نشان داد که تناسب میان یک برند و بسط آن، می‌تواند از طریق مناسبات مشترک برند اصلی و طبقه هدف ارزیابی شود. آنها معتقدند که تعامل درون طبقه‌ای مفهومی گسترده‌تر و فراگیرتر از مفهوم تشابه میان ویژگی‌های محصول است. این مفهوم مبتنی بر قرابت ادراکی میان برند مادر و طبقه هدف است (هر و دیگران، ۱۹۹۶). مفهوم تعامل درون طبقه‌ای براساس فرآیندهای طبقه‌بندی دانش پایه شکل گرفته است؛ مبنی بر اینکه می‌توان یک برند را به یک طبقه متفاوت محصولی از نظر ویژگی‌های فیزیکی بسط داد در صورتی که بین آنها انسجام ادراکی وجود داشته باشد. انسجام ادراکی در زمینه بسط برند، به معنای انسجام مفهومی میان بسط برند و معنای شکل گرفته از برند مادر در ذهن است. به عنوان مثال بسط برند نایکی به طبقه راکت‌های تنیس، از نظر مشخصات فیزیکی بسط نامنسجمی است، اما از نظر ادراکی کاملاً از انسجام لازم برخوردار است.
مارتین و استیوارت(۲۰۰۱) تحقیقات پیشین روی ارزیابی بسط برند را مطالعه کردند و دریافتند که معیارهای تشابه که بر اساس تشابه ویژگیهای محصول با برند اصلی و همچنین انسجام ادارکی شکل گرفته است از شفافیت لازم برخوردار نیست و کاربرد عملی آنها نیز بسیار مشکل است (مارتین و استیوارت، ۲۰۰۱). آنها برای غلبه بر این نواقص، معیاری از تشابه را تحت عنوان مولفه «معطوف به هدف» ارائه دادند که بر اساس آن می‎توان چیزها را بر اساس هدف کاربرد آنها طبقه‌بندی نمود. این معیار با این دیدگاه غالب میان کارشناسان و محققان بازاریابی همخوانی دارد که مشتریان، مزیت را خریداری می کنند نه محصول را .مارتین و استیوارت (۲۰۰۱) این‎گونه نتیجه می‎گیرند که «تشابه ادارک شده ساختاری چند بعدی است و تعداد این ابعاد با توجه به درجه تناسب با هدف تعیین می‎شود» (مارتین و استیوارت، ۲۰۰۱).

اهمیت نسبی معیارهای تناسب

کلینک و اسمیت (۲۰۰۱) اتکای تحقیقات قبلی به مفهوم تناسب به عنوان معیاری برای سنجش موفقیت بسط برندها را مورد تردید قرار دادند. طبق نظر آنها مشتریان برای کاهش ریسک خرید محصول، از نام برندها استفاده می‌کنند (کلینک و اسمیت[۵۱]، ۲۰۰۱).
بنابراین نقش مفهوم تناسب در ارزیابی بسط برند خود تحت تاثیر عواملی مثل میزان خلاقیت مشتریان و فراوانی و مقدار اطلاعاتی که در مورد این برندهای جدید برای مشتریان فراهم آمده است، قرار دارد. یافته‌های آنان بر این مبنا استوار است که مشتریان خلاق و نوجو، ریسک‌پذیر هستند در حالیکه پذیرندگان نهایی اغلب سعی در کمینه کردن ریسک خرید با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آمده از منابع چندگانه دارند و تنها به نام برند اکتفا می‌کنند. کلینک و اسمیت (۲۰۰۱) معتقدند افزایش قدرت خلاقیت مشتریان و ارائه اطلاعات بیشتر در مورد بسط برندها و محصولات جدید آن برند می‌تواند نقش مفهوم تناسب در ارزیابی بسط برند را کاهش دهد.
از مباحث ارائه شده می‌توان نتیجه گرفت که پیداست که «تناسب» طبقه محصول – برند ساختاری چند بعدی است و کاربرد معیار متناسب ممکن است از برندی به برند دیگر متفاوت باشد. تناسب محصول – طبقه، معمولاً از طریق ویژگی‌های فیزیکی محصول شناخته می‌شود. در حالیکه معیارهای مفهومی تناسب برند بر مبنای انسجام ادراکی و همخوانی میان برند جدید و برند مادر بنا نهاده شده‌اند.
بوش و لاکن (۱۹۹۱) برند را به عنوان یک طبقه در نظر می‌گیرند و معیار تناسب یک برند جدید با برند مادر را با میزان همخوانی آن برند با برند مادر اندازه‌گیری می‌کنند (بوش و لاکن، ۱۹۹۱). از این منظر ساختار طبقه‌بندی شده یا فاصله میان بسط برندهای مختلف با برند مادر را می‌توان برای ارزیابی میزان تناسب آنها با برند مادر به کار گرفت. کلروآکر(۱۹۹۲) هم مفهوم «فاصله» را برای نشان دادن میزان تناسب یک بسط برند با برند مادر استفاده کرده‌اند و آن را به ۳ دسته «نزدیک» ، «متوسط» و «دور» طبقه‌بندی کرده‌اند (کلروآکر، ۱۹۹۲). به این ترتیب به نظر می‌رسد برخی از معیارهای تناسب توضیح بهتری را برای فرایند ارزیابی بسط یک برند فراهم می‌آورند. مثلاً پارک و دیگران (۱۹۹۱) و برونیارکزیک و آلبا (۱۹۹۴) بر نقش مهم‎تر معیار «مفهوم برند» برای ارزیابی پتانسیل موفقیت یک بسط برند نسبت به معیارهای ویژگی‌های محصول تاکید می‌کنند (پارک و دیگران، ۱۹۹۱؛ برونیارکزیک و آلبا، ۱۹۹۴) . توبر[۵۲] (۱۹۹۳) نیز استفاده از معیار ویژگی‌های محصول و تشابه طبقه محصول را برای ارزیابی میزان تناسب مورد انتقاد قرار داده است و معتقد است این تحقیقات بر تناسب بیشتر تمرکز کرده‌اند تا بر قدرت نفوذ محصول جدید و ارزیابی میزان موفقیت آن (توبر، ۱۹۹۳).
اگر در ارزیابی توسعه‎پذیری یک برند، مفهوم را در نظر بگیریم، هر بسط برند معروفی را می توان موفق ارزیابی کرد؛ بنابراین یک بازاریاب می تواند اگر برند معروفی را در دست دارد در هر طبقه محصولی وارد و در آن موفق شود.
بنابراین به نظر می رسد که بسط برندهایی که از نظر مفهومی با برند مادر انسجام و پیوستگی بیشتری داشته باشد بدون در نظر گرفتن مشابهت فاصله آن تا برند مادر و هر گونه عدم تجانس مطلوب‎تر ارزیابی خواهند شد. این که چقدر تناسب لازم است تا یک بسط برند ارزشمند تلقی شود موضوع بحث بعدی را تشکیل می دهد.

میزان تناسب و ارزیابی بسط برند

تناسب میان یک برند و بسط برند مشتق از آن، نقش مهمی را در ارزیابی بسط برند ایفا می‎کند؛ ابعادی که برای ارزیابی میزان تناسب میان برند جدید و برند مادر استفاده می‎شوند. بسط برند و طبقه محصول مورد نظر، متغیر هستند و نمی توان آن را پیش بینی نمود. یافته‎های مطالعات زیادی نشان می‎دهند که یک رابطه خطی و مثبت میان میزان تناسب و مطلوبیت بسط برند وجود دارد؛ به این معنی که هرچقدر تناسب بیشتر باشد بسط برند مطلوب‎تر ارزیابی خواهد شد (آکر و کلر، ۱۹۹۰؛ بوش و لاکن، ۱۹۹۱؛ چاکراوارتی و دیگران، ۱۹۹۰؛ کلر و آکر، ۱۹۹۲؛ پارک و دیگران، ۱۹۹۱) .
این مسئله این سوال را به ذهن متبادر می‎کند که میزان تناسب چقدر باید باشد تا یک بسط برند مطلوب ارزیابی شود. لازم به ذکر است که براساس یافته‎های تحقیق آکر و کلر (۱۹۹۰) میزان سختی تولید یک برند جدید (محصول جدید) رابطه مثبتی با ارزیابی مطلوب‎تر آن محصول دارد؛ به این معنا که بسط برندهایی که به نظر می‎رسد با زحمت کمتری تولید شده‎اند از مطلوبیت کمتری میان مشتریان برخوردارند (آکر و کلر، ۱۹۹۰). این نتیجه نشان می‎دهد که برندهایی که به برند اصلی نزدیک‎تر هستند لزوماً موفق‌تر ارزیابی نمی شوند و حتی ممکن است بسط برندی که خیلی نزدیک به برند مادر ارزیابی می‎شود اگر به نظر برسد که زحمت زیادی برای تولید آن کشیده نشده است، این قرابت بسیار زیاد حتی ممکن است حتی به ضرر برند جدید تمام شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]




البته به وضوح مشخص است که وجود چندین پروژه همراه با شرایط اجرایی خاص در هر یک باعث می شود تا تجارب ارزنده ای با صرف هزینه های گزاف در اختیار سازمان و متولیان امر قرار گیرد و این پدیده می تواند منافع متعددی را برای رشد و توسعه در دراز مدت در اختیار سازمان قرار دهد. همچنین مدیریت مجموعه ای از پروژه ها چه در حوزه اجرایی و چه در حوزه مدیریت پروژه توان راهبردی و مدیریت کلان پروژه ها را برای هیأت مدیره سازمان و مدیران پروژه به منظور تحقق تأکیدات بیانیه استراتژیک سازمان مهیا می سازد. بنابراین متنوع سازی پروژه های سبد از اولویتهای انتخاب پروژه ها برای سبدهای سازمان قرار می گیرد. تا در صورت حادث شدن هرگونه شرایط غیر عادی بر بخش از پروژه ها امکان ادامه فعالیت و حتی بقا برای سازمان وجود داشته باشد به عنوان مثال می توان به مقوله تولید جنس و تولیدات در کنار فعالیتهای اجرایی اشاره نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۳ بخش سوم: پیشنهادات
۵- ۱-۳ پیشنهادات اجرایی
نتایج نشان می دهد در صورتی که به هر دلیل شرایط صنعتی سازی در جامعه دچار اختلال شده و امکان فعالیت گسترده نباشد سازمان می بایست بعضی از گزینه های خود را حذف و در مقابل انرژی و توان خود را در زمینه های دیگر نظیر سنتی سازی بکار گیرد.( به عنوان مثال در سناریوی دوم پروژه سوم جایگزین پروژه هفتم گردیده است). به بیان دیگر منابع و بودجه خود را به سمت و سویی دیگر هدایت نماید و سعی کند زمینه های جدید در فعالیتهای خود ایجاد نماید.
با توجه به شرایط غیر مطمئن جامعه، سازمان می بایست از متنوع سازی در انتخاب پروژه های سبدهای خود بهره گیرد. به این ترتیب در یک سبد انواع متفاوتی از پروژه ها جای می گیرند که در صورت حادث شدن شرایط استثنایی که پروژه ای را تحت شعاع قرار دهد امکان ادامه دیگر فعالیتهای سازمان وجود داشته باشد.لازم به ذکر است این موضوع در سبدهای تشکیل داده شده برای سازمان مدنظر قرار گرفت. به عنوان مثال پروژه تولید مصالح و تجهیزات و پروژه طراحی و مشاوره در کنار فعالیتهای اجرایی قرار گرفته اند.
با تحلیل سناریو این امکان برای مدیران فراهم شده تا بتوانند پیش بینی از آینده و حادث شدن شرایط غیر عادی و استثنایی داشته باشند، در نتیجه در پی ایجاد فرصتها و زمینه هایی باشند که بتواند تا حد امکان اثرات نامطلوب را بر سازمان کاسته و همچنین پیش زمینه ای برای گزینه های جایگزین داشته باشند. بنابراین به مدیران سازمان توصیه می گردد همواره نسبت به تغییرات عوامل کلیدی انتخاب سبدها، مانند تقاضای جامعه از صنعت پیش تنیدگی حساس باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم