کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



جهت شبیه سازی محیط پویا گرید پارامترهای دیگری مانند نرخ حذف و اضافه شدن منابع و زمان های رخداد رویدادها ( زمان حذف و اضافه شدن منابع) و همچنین درصد میزان خطا در تخمین زمان اجرایی کارها نیز در نظر گرفته شده است مقادیر این پارامترها به شرح زیر می باشد.
درصد خطا در تخمین زمان اجرایی: این پارامتر میزان نادرستی زمان اجرایی کارهای را نشان می دهد بطور مثال مقدار ۰٫۳ نشان دهنده این است که کارها حداکثر ۰٫۳ زمان اجرای تخمینی شان بیشتر از زمان اجرای واقعیشان می باشد و ما در این ارزیابی به این صورت در نظر گرفته ایم که ۰٫۲۰ درصد از کلیه کارها زمان اجرای تخمینی شان بیشتر از زمان اجرای واقعیشان تخمین زده شده است و برای این ۰٫۲۰ درصد از کارها که دارای زمان های تخمینی نادقیق می باشند از تابع هایپر گاما جهت تولید درصد تخمین نادرستی زمان اجرایی شان استفاده شده است مقادیر پارامترهای ورودی تابع توزیع هایپر گاما مطابق با جدول ۴-۹ می باشد. تابع توزیع هایپر گاما از دو تابع توزیع گاما حاصل می گردد که درصد از تابع توزیع گاما اول و ( -۱) درصد از تابع توزیع گاما دوم می باشد. توزیع گاما دارای دو پارامتر است که α به عنوان پارامتر شکل[۳۷] و β به عنوان پارامتر مقیاس [۳۸]شناخته می­ شود. رابطه­ای که این پارامترها با هم دارند در [۳۳] اثبات شده است و برای اطلاعات بیشتر می­توان به آن مراجعه کرد. مقادیر تولیدی این تابع با توجه به ترتیب سطر مابین ۰ تا ۱۰، ۲۰ و ۳۰ درصد می باشد.

جدول ۴-۹ درصد خطا در تخمین زمان اجرایی

مقادیر پارامتر­های هایپر گاما

۵۵/۰

۱۳/۰

۵/۶۸

۶۶/۰

۶

۵۵/۰

۱۳/۰

۱۳۷

۶۶/۰

۶

۵۵/۰

۱۳/۰

۵/۲۰۵

۶۶/۰

۶

درصد اضافه و یا حذف شدن منابع (پویایی منابع): این پارامتر میزان اضافه و یا حذف شدن منابع را در هر رویداد مشخص می کند بطور مثال مقدار ۰٫۲۰ نشان دهنده این است که ۰٫۲۰ از کل منابع موجود قادر به ادامه اجرا کارها نمی باشند(بعلت خرابی) و یا ۰٫۲۰ از کل منابع موجود به گرید اضافه شده است و در این ارزیابی مقدار این پارامتر برابر با ۰٫۱۰ می باشد.
زمان رخداد رویداد: این پارامتر مشخص کننده این است که در چه زمان هایی رویدادی (حذف و یا اضافه شده منابع) رخ داده است. ما در این ارزیابی بصورت دوره ای در هر زمان به ترتیب منابع را اضافه و حذف می نمائیم. مقادیر این پارامتر مطابق با جدول ۴-۱۰ می باشد.
جدول ۴-۱۰ زمان رخداد رویداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:10:00 ق.ظ ]




۲-رضایت شغلی موجب می‌شود که زیردستان از حداکثر توانایی های خود در کار استفاده کنند.

۲-۱- ۴- نظریه‌های معاصر انگیزش
در سال ۱۹۷۰م، ج. پ کمپل و همکارانش تئوری‌های انگیزش را در دو قالب کلی تقسیم کردند:
نظریه‌های محتوایی که شامل:
سلسله ‏‎نیازهای مزلو (مازلو)
آلدرفر (نظریه ERG)
هرز برگ (بهداشتی – انگیزشی)
مک گریگور (X و Y)
تئوری مک کله‌لند
نظریه‌های فرآیندی که شامل:
آدافر (نظریه برابری)
ویکتور وروم (نظریه انتظار)
دیوید لاک (نظریه هدف)
چارم (ارزیابی شناختی)
همچنین نظریه‌های معاصر را هم باید مورد توجه قرار داد.
نظریه‌های معاصر (نظریه‌هایی که در سال‏های اخیر مطرح شده‏اند):
فستینگر و هومانز (نظریه ناهماهنگی شناختی/ مبادله)
هیدر ـ دی کامز (نظریه ارزیابی شناختی ـ ادراک از خود)
کلی و راتر (نظریه اسناد / مرکز کنترل)
حال به توضیح مختصری از نظریه‌های یادشده و کاربرد آنها می‏پردازیم.
۲-۱-۵- طبقه‌بندی نظریات معاصر انگیزش
در دیدگاه‌های کنونی انگیزش، به عوامل زیادی توجه شده که موجب تحریک افراد می‌شوند. در یک دسته‌بندی کلی از نظریات انگیزش، این نظریات به شرح زیر طبقه‌بندی می‌شوند.
– نظریه‌های محتوایی
– نظریه‌های فرآیندی
– نظریه‌های مبتنی بر تقویت
نظریه‌های محتوایی
نظریه‌های محتوایی از توصیف «هست» و «نیازها» صحبت می‌کنند و نظریه پردازان محتوایی درصدد شناخت و مشخص کردن عواملی هستند که موجب انگیزش انسان برای کار می‌شود. به عبارت دیگر تئوری‌های محتوایی بیشتر به مسائل درونی انسان و عوامل انگیزش توجه دارند و در جستجوی چیزهایی هستند که رفتار فرد را وادار به انجام کار می‌سازد (نایلی، ۱۳۷۳، ۲۵). مانند سلسله مراتب نیازها، عوامل نگهدارنده و انگیزاننده، نظریه x و Y نظریه ERG و نیازهای سه‌گانه مک کله‌لند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما تئوری‌های محتوایی عمدتاَ به حالت درونی شخص یا محیط او وابسته هستند که به رفتار، انرژی یا تداوم می‌بخشند، این تئوری‌ها مفید هستند چون شناختی از نیازهای انسان به دست می‌دهند و در نتیجه به مدیران در درک ارزش‌های انسان در مورد پاداش‌ها و عوامل ارضاء کننده نیازها کمک می‌کنند، با این حال این تئوری‌ها، گاهی به دلیل راکد و توصیفی بودن مورد انتقاد قرار می‌گیرند.
رهبران نیروی کار اغلب معتقدند که افراد می‌توانند با پرداخت‌های بیشتر، ساعات کار کمتر و شرایط کاری مطلوب ترغیب شوند، این در حالی است که برخی از متخصصان پیشنهاد می‌کنند از طریق فراهم نمودن استقلال و مسئولیت پذیری کارکنان انگیزش آنها را افزایش داد. هر دو دیدگاه بیانگر تئوریهای محتوایی انگیزش هستند. نگرش محتوایی در انگیزش می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که چه عاملی یا عواملی افراد را بر می‌انگیزاند؟
– تئوری‌ها یا نظریه‌های فرآیندی
این نظریه‌ها بیشتر شناختی هستند و به چرایی‌ها پاسخ می‌دهند. در نظریه‌های فرایندی عوامل مؤثر در انگیزش چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد و در این نظریه‌ها، فرایندهای رفتاری موجود زنده مورد نظر قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر چگونگی آغاز و تداوم رفتار مورد بررسی قرار می‌گیرد و دلیل توقف آن توجیه می‌شود. همه الگوهای فرایندی سعی دارند متغیرهای عمده‌ای را که در انتخاب سطح فعالیت برای انجام کار مؤثر هستند، مشخص نمایند و معمولاً متغیرهایی مانند نیازها، انتظارها، پاداش‌ها و تقویت کننده‌ها مورد توجه قرار می‌گیرند. علاوه بر این، الگوهای فرایندی درصدد یافتن کنش متقابل این متغیرها با متغیرهای وابسته‌ای چون خشنودی شغلی کارکنان می‌باشند (نایلی، ۱۳۸۳، ۲۵). برای چگونگی انگیزش و اینکه افراد با چه هدفی برانگیخته می‌شوند، طرح می‌گردد، مانند: نظریه انتظار، برابری، اسناد و هدف‌گذاری. نظریه‌های فرایندی راهبردهای پویاتری را ارائه می‌دهند و سعی دارند ادراکی از تفکر و فرایند شناختی فراهم کنند که در درون ذهن انسان شکل می‌گیرد و در رفتارها تأثیر می‌کند.
تئوری‌های فرایندی به جای این که به شناسایی و فهرست کردن محرکهای انگیزشی دست بزنند، به دنبال این هستند که انگیزش چگونه رخ می‌دهد؟ این تئوری‌ها، تأکیدشان این است که چرا افراد متفاوت رفتار خاصی را برای ارضای نیازها انتخاب می‌کنند؟ و وقتی به اهداف دست می‌یابند، چگونه رضایتشان را مورد ارزیابی قرار می‌دهند؟
– نظریه‌های مبتنی بر تقویت
نظریه‌های مذکور در دو بخش قبلی به طور عمده شناختی بوده و بر احساسات، حالات، تصورات و انتظارات تأکید دارند، اما نظریه‌های تقویتی بر روابط بین نیازهای درونی فرد و نتایج و پاسخ ملموس تمرکز دارند، مانند تقویت مثبت، منفی، تنبیه و خاموش‌سازی.
۲-۱-۶- نظریه مازلو
نظریه سلسه مراتب نیازها: ابراهام مازلو مدل خود را درباره انگیزش انسانی، بر مبنای تجربه کلنیکی خود در سال ۱۹۴۳م ارائه داد. وی احتیاجات بشری را به پنج طبقه تقسیم نمود و آن را سلسله مراتب نیازها می‌نامد که عبارتند از:
۱- نیازهای فیزیولوژیک – ارضای سایقه‌های تشنگی، گرسنگی و جنسی
۲- نیازهای ایمنی – رهایی از ترس آسیبهای برونی، تغییرات شدید برونی
۳- نیازهای مربوط به تعلق- میل به داشتن روابط عاطفی و مراقبتی یعنی دریافت محبت و حمایت شخصی از ناحیه دیگران
۴- نیاز به قدرت و منزلت – احترام و ارج‌گذاری مثبت از جانب همسالان و وابستگان
۵- خودیابی یا شکوفایی – فرصت برای ارضای توان بنیادین فرد تا حد نزدیک‌تر شدن به خود طبیعی (میچل، ۲۰۰۰، ۲۳۳).
منظور از سلسله مراتب نیازها این است که وقتی یکی از احتیاجات تا حدی برطرف گردید، احتیاجات دیگری پدیدار می‌شود. برای مثال وقتی احتیاجات یک فرد که در پایین‌ترین طبقه سلسله مراتب احتیاجات او قرار دارد، برطرف گردید یا به بیان دیگر شخص از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و. .. مشکلی نداشت، دیگر این نیازها در ایجاد حرکت در شخص نقش مهمی ‌‌نخواهد داشت، بلکه بلافاصله احتیاج دیگری از طبقه بالاتر ظهور می‌کند که آن نیاز در انسان ایجاد حرکت می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ق.ظ ]




۰٫۰۰۰۰۲۸۶

۰٫۰۰۰۰۶

۰٫۰۰۳

۸۵٫۷۹

Cr-noncancer

۱٫۸۵E-08

۴٫۴E-10

۴۲

۸۵٫۷۹

Cr-canc

شکل۳-۲۰- خطر سرطان­زایی عناصر در غبار خیابان
شکل۳-۲۱- شاخص خطر عناصر در غبار خیابان
در این مطالعه فقط شاخص خطر مربوط به عنصر سرب به عدد ۱ نزدیک است، که نشان­دهنده غلظت آستانه آن در بروز نابهنجاری است. درهرحال مقایسه شاخص خطر، و خطر سرطان مربوط به نمونه­های برداشته­شده از غبار در این مطالعه با مطالعاتی که در شهر لواندا(آنگولا) و شمال­شرق چین انجام شده­است نشان می­دهد که غلظت بالاتر عناصر بالقوه سمی در اصفهان، نسبت به آنگولا، موجب بالاتر بودن ریسک بروز نابهنجاری­های سلامتی در این منطقه نسبت به آنگولا است. همچنین ریسک بروز نابهنجاری در اصفهان نسبت به چین کمتر است. در مورد عناصر سرطان­زا نیز مقایسه بین اصفهان و شهر لواندا در آنگولا صورت گرفت که در این حالت، عناصر آرسنیک و کروم در آنگولا، ریسک بالاتری نسبت به اصفهان نشان می­ دهند، اما خطر ابتلا به سرطان در اثر قرارگرفتن در معرض عناصر نیکل، کبالت و کادمیم در اصفهان بیش از لواندا است( شکل ۳-۲۲).
شکل ۳-۲۲- مقایسه شاخص خطر و خطر سرطان­زایی در اصفهان با چین و آنگولا
در پایان به دلیل اهمیت شهرستان اصفهان به عنوان مرکز استان، و نیز با توجه به اینکه بیشترین چگالی نمونه­برداری در این شهرستان در منطقه مورد مطالعه بوده است(۱۵ نمونه)، نقشه پهنه­ بندی این شهر از لحاظ شاخص خطر بالقوه بوم­شناختی رسم شد(شکل ۳-۲۳). همانگونه که در شکل مشخص است، بیشترین خطر موجود در این شهر در مرکز و شرق آن که پرترافیک­ترین نقاط شهر اصفهان هستند وجود دارد.
شکل۳-۲۳- نقشه پهنه­ بندی خطر بالقوه بوم­شناختی فلزات سنگین شهرستان اصفهان
۳-۴-۹- جذب روزانه شیمیایی(Chemical daily intake)
می­توان با بهره گرفتن از فرمول زیر میزان جذب روزانه شیمیایی فلزات بالقوه سمناک را محاسبه کرد:
CDI= C× EF× ED× IR / WAB× TA
که در آن CDIمیزان جذب روزانه فلزات بالقوه سمی، و فلزات سنگین می­باشد که بر حسب میلی­گرم بر­کیلوگرم برروز بیان می­ شود.IR نرخ بلعیدن است، که برای بزرگسالان ۱۰۰ میلی­گرم در روز و برای کودکان ۲۰۰ میلی­گرم در روز بیان شده است(US EPA., 2001). EF برابر با تکرر در معرض قرارگیری است که میزان آن برای بزرگسالان و کودکان در این مطالعه برابر با ۱۸۰ روز در سال می­باشد(Ferreira-Baptista and De Miguel, 2005; Zheng et al., 2010). ED توالی در معرض قرارگیری می­باشد که در این مطالعه برای بزرگسالان برابر با ۲۴ و برای کودکان برابر با ۶ سال در نظر گرفته می­ شود(us EPA., 2001). WAB میانگین وزن بدن می­باشد که در این مطالعه برای بزرگسالان آن را برابر با ۷۰ کیلوگرم و در کودکان برابر با ۱۵کیلوگرم در نظر گرفته­اند(US EPA., 1989; Zheng et al.,2010).TA میانگین زمان می­باشد که برای عناصر سرطان­زا از طریق فرمول TA= 70× ۳۶۵= ۲۵۵۵۰ daysو برای عناصر غیر­سرطان­زا از رابطه TA= ED× ۳۶۵ days بدست می ­آید. C نیز حد بالایی میانگین غلظت عناصر با ضریب­اطمینان ۹۵درصد است که با بهره گرفتن از نرم­افزار SPSS براحتی قابل محاسبه است.نتایج محاسبه جذب روزانه شیمیایی فلزات بالقوه سمناک در نمونه­های غبار خیابان کلان­شهر اصفهان در جدول ۳-۱۹ آورده شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول۳-۱۷- جذب روزانه شیمیایی فلزات بالقوه سمناک در نمونه­های غبار خیابان کلان­­شهر اصفهان

element

C

CDI adult

CDIchild

Mo

۴٫۲۲

۲٫۹۷۲۹۹۴۱۲۹

۲۷٫۷۴۷۹۴۵۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ق.ظ ]




جدول ۴-۲۴- شاخص‌های برازش مدل ساختاری رابطه بین قابلیت‌های روانشناختی و اعتماد بین فردی و رفتار کاری (مدل اصلاح شده) ۸۶
جدول ۵-۱- خلاصه نتایج آزمون فرضیه‌های تحقیق ۹۱
فهرست اشکال
عنوان صفحه
نمودار ۱-۱- نمودار ریشه‌های اعتماد ۵
نمودار ۱-۲- مدل مفهومی تحقیق ۱۵
نمودار۴-۱- نمودار جنسیت کارکنان ۶۸
نمودار ۴-۲- نمودار سن کارکنان ۶۹
نمودار ۴-۳- نمودار تحصیلات کارکنان ۷۰
نمودار ۴-۴- نمودار سابقه خدمت کارکنان ۷۱
نمودار ۴-۵- نمودار نوع استخدام کارکنان ۷۲
نمودار ۴-۶- مدل معادلات ساختاری رابطه بین قابلیت‌های روانشناختی با اعتماد بین فردی و رفتار کاری (مدل اولیه) ۸۵
نمودار ۴-۷- مدل معادلات ساختاری رابطه بین قابلیت‌های روانشناختی با اعتماد بین فردی و رفتار کاری (تعدیل شده) ۸۶

چکیده:

اعتماد از راه ایجاد همکاری و همبستگی بین اعضاء گروه، موجب توسعه و ارتقاء روحیه گروهی می‌شود که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر بازده گروه و در نهایت بر عملکرد سازمان تأثیر می‌گذارد. این تأثیر بر عملکرد، حتی در شرکت‌هایی مثل شرکت گاز که کالا و خدماتی انحصاری تولید و ارائه می‌کند نیز وجود دارد. و باعث ارتقاء قابلیت‌های روانشناختی کارکنان این شرکت می‌گردد در این تحقیق که در سال ۱۳۹۳ در بین کارکنان شرکت گاز استان اردبیل انجام شد. تعداد نمونه آماری برابر ۲۲۸ نفر بود که بعد از توزیع هر یک از پرسشنامه‌های قابلیت‌های روانشناختی، اعتماد بین فردی و رفتار کاری در نهایت داده‌های حاصل از این پرسشنامه‌ها وارد نرم افزار Spss گردید. نتایج نشان داد که از بین پاسخ دهندگان تعداد ۲۸ نفر را خانم و ۲۰۰ نفر را مرد تشکیل می‌دادند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون تمامی فرضیه‌ها را تایید کرد بدین طریق که بین قابلیت‌های روانشناختی و اعتماد بین فردی و رفتار کاری رابطه معنی‌داری وجود دارد و بین اعتماد بین فردی و رفتار کاری کارکنان شرکت گاز استان اردبیل ارتباط معنی‌داری برقرار می‌باشد. همچنین اعتماد بین فردی در رابطه بین قابلیت‌های روانشناختی و رفتار کاری نقش واسطه‌ای دارد (۰۱/۰ > P). همچنین نتایج نرم‌افزار لیزرال برای روش معادلات ساختاری مورد استفاده در این تحقیق رابطه بین قابلیت‌های روانشناختی و رفتار کاری کارکنان ۹۸/۰ به دست آمد که مبین تایید مدل مفهومی تحقیق می‌باشد. همچنین برای نقش واسطه‌ای اعتماد بین فردی در رابطه بین قابلیت‌های روانشناختی و رفتار کاری کارکنان ۴۳/۰ به دست آمد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کلید واژه‌ها: قابلیت‌های روانشناختی، اعتماد بین فردی، رفتار کاری، معادلات ساختاری، شرکت گاز
فصل اول
کلیات تحقیق

۱-۱- مقدمه

از دیر باز تا کنون توجه به انسان در دنیای سازمان و مدیریت همواره مورد توجه صاحب‌نظران مدیریت بوده است. این توجه روز به روز افزایش یافته تا جایی که امروز در آغاز هزاره سوم نیروی انسانی را مشتریان اول سازمان‌ها نام نهاده‌اند. به دیگر سخن، در سبز فایل ضرورت پاسخگویی به نیازهای اساسی کارکنان در اولویت اول قرار می‌گیرد. زیرا نیل به اهداف، رسالت و مأموریت‌های سازمانی در گرو تأمین اهداف و خواسته‌های منطقی و مشروع منابع انسانی و خصوصاً تأمین نیازهای آنان است.
اندیشمندان و محققان سازمان و مدیریت تا دهه ۱۹۹۰، توانمندسازی نیروی انسانی را به معنی اقدامات راهبردهای مدیریتی مانند تفویض اختیار و قدرت تصمیم گیری به رده‌های پایین‌تر سازمان، سهیم کردن کارکنان در اطلاعات و دسترسی آنان به منابع سازمانی دانسته‌اند (بلانچارد و همکاران، ۱۹۹۶؛ فوی[۱]، ۱۹۹۳؛ اسچویل و همکاران[۲]، ۱۹۹۵؛ باون و لاولر[۳]، ۱۹۹۷).. به عنوان مثال فوی (۱۹۹۷)، توانمندسازی را توزیع قدرت تصمیم گیری به افرادی که آن را ندارند، تعریف کرده است. باون و لاولر (۱۹۹۲)، توانمندسازی را سهیم شدن کارکنان خط مقدم سازمان در چهار عنصر اطلاعات، دانش، پاداش و قدرت می‌دانند.
کانگر و کانانگو (۱۹۹۸)، مطرح کرده‌اند که اقدامات مدیریت فقط مجموعه‌ای از شرایط هستند که می‌توانند کارکنان را توانمند سازند، اما لزوماً این طور نخواهد بود. تفویض اختیار و قدرت تصمیم گیری از سوی مدیران مافوق به کارکنان رده پایین به معنی توانمندسازی نیست.
توماس و اسچیندلر بر اساس تحقیقات خود ارکان کلیدی اعتماد را شامل این پنچ عامل می‌دانند:

    1. صداقت: صداقت همان راستگویی و درستکاری است. این رکن مهم‌ترین عامل در بین پنج عامل می‌باشد به ویژه هنگامی‌که یک فرد قابلیت اعتماد کردن بر فرد دیگر را ارزیابی می‌کند.
    1. شایستگی: تمامی‌مهارتها و قابلیت‌های فنی- اجتماعی فرد را در بر می‌گیرد و به این اشاره دارد که آیا فرد می‌داند درباره چه چیزی صحبت می‌کند.
    1. ثبات: بر اساس نظر مک گرگور ثبات این قابلیت را مدنظر دارد که آیا می‌شود رفتار و گفتار فرد را مورد پیشگویی قرار داد. وجود تناقض بین گفتار و رفتار افراد باعث کاهش اعتماد از طریق کاهش ثبات می‌شود. این متغیر به خصوص در مدیران حائز اهمیت می‌باشد.
    1. وفاداری: اشتیاق برای تأمین منافع دیگران می‌باشد. این رکن نقطه مقابل فرصت‌طلبانه عمل کردن است. وفاداری مبین تمایل فرد به حفظ آبرو و حیثیت طرف مقابل می‌باشد.
    1. صراحت: نشان دهنده تمایل فرد به در میان گذاشتن آزادانه اطلاعات و افکار خود با دیگران می‌باشد. صراحت به معنی بیان کل حقیقت و نه بخشی از آن و پرهیز از کتمان حقایق می‌باشد.

مدیران باید تولید یا بازدهی را افزایش دهند، کیفیت محصول را بهبود بخشند و خدمات مناسبی را ارائه نمایند. برای بهبود کیفیت و افزایش تولید یا بهره وری، باید برنامه‌هایی را مانند کنترل کیفیت، اجرا کنند تا از این راه، کارکنان تشویق شوند در امور سازمان مشارکت فعال نمایند.
رفتار، رویکردی هدف مدار است. یعنی رفتار ما عموماً با میل رسیدن به هدفی خاص بر انگیخته می‌شود. رفتار گاهی ارادی (آگاهانه) و گاهی غیر ارادی (ناآگاهانه) است. کارکنان همیشه از چیزهایی که می‌خواهند، آگاه نیستند. از این رو، بسیاری از رفتارهای آن‌ها تحت تأثیر نیازها یا انگیزه‌های نا خودآگاه قرار می‌گیرد.

۱-۲- بیان مسأله

اعتماد عبارت است از اینکه یک فرد متمایل است تا خود را از جانب یک مقام ذی‌صلاح در معرض خطر و آسیب پذیری قرار دهد و این تمایل، بر مبنای توقعات و انتظارات مثبتی است که درباره اقدامات و نیات آن مقام ذی‌صلاح وجود دارد، مثلاً ممکن است شخصی به دلیل آگاهی و شناخت از خوش حسابی یکی از خویشاوندان و در نتیجه اعتماد، ضمانت او را بر عهده بگیرد و این فرد وامی را از بانک دریافت کند. فرد اول به دلیل ضامن شدن به فرد دوم خود را در معرض خطر قرار می‌دهد تفاوت بین ریسک و اعتماد عبارتست از اینکه خود را در معرض خطر و آسیب پذیری قرار دادن از جانب یک مقام ذی‌صلاح یک ریسک است و اعتماد منعکس کننده تمایل به متحمل شدن آن ریسک می‌باشد.
در تعریف، مقام ذی‌صلاح در اعتماد گاهی مبنای فردی دارد، همان طوری که شما به مدیر شرکتی اعتماد دارید تا درباره نقایص یک محصول صادق باشید. گاهی اوقات تعریف آن مبنای سازمانی دارد و آن زمانیست که شما به یک شرکت اعتماد می‌کنید که با خویشاوندان و آشنایان شما در صورتیکه در آن شرکت شاغل شوند رفتار منصفانه‌ای داشته باشد.
۱) اعتماد خلق و خو محور:
همان طوری که در نمودار زیر ملاحظه می‌گردد اعتماد ریشه در عوامل مختلفی دارد. بعضی از اوقات اعتماد بر مبنای خلق و خو می‌باشد. بدین معنی که ویژگی‌های شخصیتی شما شامل یک گرایش کلی است که به سایرین اعتماد دارد. اعتماد بر اساس خلق و خو ارتباط کمتری با منابع مورد اعتماد داشته بلکه بیشتر با خود اعتماد کننده سر و کار دارد. برخی از افراد اظهار می‌دارند که این تمایل ذاتی به اعتماد بیانگر نوعی «ایمان و اعتقاد به ماهیت انسان» می‌باشد.
در این نوع اعتماد افراد به سایرین نگاهی مطلوب و خوش‌بینانه دارند نه نگاهی توأم با بدبینی.
اعتماد شناختی
اعتماد خلق و خو محور
نمودار ۱-۱- نمودار ریشه‌های اعتماد
تمایل ذاتی به اعتماد در ما از کجا نشأت می‌گیرد؟ تمایل ذاتی به اعتماد محصول طبیعت (سرشت) و تربیت (پرورش) می‌باشد. کشور و ملتی که با آن زندگی می‌نماییم بر تمایل ذاتی بر اعتماد تأثیر می‌گذارد.
۲) اعتماد شناختی:
در این دیدگاه اعتماد به وسیله شناختی که از منبع یا فرد ذی‌صلاح حاصل می‌کنیم به وجود می‌آید نه اعتمادی که از طریق شخصیت و خلق و خوی ما حاصل شود. در این راستا، اعتماد بر مبنای شناخت به وسیله سوابق فرد ذی‌صلاح هدایت می‌شود (فیضی و همکاران، ۱۳۹۱).
تجربه نشان می‌دهد که ما سوابق یک فرد را جهت اعتماد به وی در سه بعد اندازه گیری می‌نماییم که عبارتند از: شایستگی، شخصیت، خیرخواهی.
اولین بعد قابلیت اعتماد، شایستگی[۴] است که به عنوان مهارت‌ها، توانایی‌ها و حوزه‌هایی از تخصص تعریف می‌شود که یک مقام ذی‌صلاح را قادر به موفقیت در بعضی از زمینه‌های ویژه می کند.
بعد دوم قابلیت اعتماد، شخصیت یا خصیصه[۵] می‌باشد. و به عنوان ادراکی تعریف می‌شود که مقام ذی‌صلاح دارای مجموعه‌ای از ارزش‌ها و اصولی است که از نظر اعتماد کننده قابل قبول باشد. هنگامی‌که به نظر می‌رسد که افراد مورد نظر دارای خصیصه و شخصیت معتبری هستند بدین معنی است که آن‌ها به کمال رسیده و بدون نقصان می‌باشند، یعنی نیات و انگیزه‌های پاکی داشته و صادق می‌باشند. خصیصه همچنین گفتارها را به اعمال پیوند می‌دهد، بدین معنی که اولیای امور و مقامات ذی‌صلاح به قول خود پای بند هستند و آنچه را که می‌گویند بدان عمل خواهند کرد.
سومین بعد قابلیت اعتماد، حسن نیت یا خیرخواهی[۶] است و به صورت باوری تعریف می‌شود که منبع مورد نظر با مقام ذی‌صلاح به دور از هر خودخواهی و انگیزه سودجویی در پی آنست که برای اعتماد کننده سودمند باشد. وقتی که مقامات اعتماد شونده به عنــــــوان خیرخواه تلقی می‌شوند، این بدین معنی است کـــــه آنان باید مراقب کارکنان بوده و به آنان توجه نمایند و با آن‌ها خوب بوده و احساس وفاداری به آنان داشته باشند.
۳) اعتماد عاطفی:
اگر چه شایستگی، خصیصه و خیرخواهی سه دلیل خوب برای اعتماد به یک مقام ذی‌صلاح را ارائه می‌کنند، سومین نوع اعتماد به طور واقعی ریشه در دلیل و استدلال ندارد. اعتماد عاطفی بیشتر جنبه احساسی دارد تا جنبه منطقی و عقلایی (فیضی و همکاران، ۱۳۹۱).
اعتماد بر مبنای تأثیرپذیری به عنوان یک مکمل برای انواع اعتمادهای مطرح شده می‌باشد نمودار زیر انواع شکل‌های اعتماد که در طول زمان می‌توانند در فرد ایجاد شوند را نشان می‌دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ق.ظ ]




خدامی پور و ترک زاده ماهانی ( ۱۳۹۰ ) به بررسی تأثیر مالیات بر محافظه کاری در گزارشگری مالی و مربوط بودن اطلاعات حسابداری پرداختند. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع همبستگی بود در این راستا، از ۲ مدل تکامل یافته عدم تقارن زمانی سود و اقلام تعهدی انباشته شده که توسط شولین ( ۲۰۰۵ ) ارائه شده اند، استفاده شده است. یافته های آنها حاکی از آن بود که شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار بزرگتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست ، محافظه کاری بیشتری نسبت به سایر شرکتها دارند، اما در مورد شرکتهایی که خالص جریان نقدی عملیاتی آنها بسیار کوچکتر از درآمد مشمول مالیات آنهاست، نمیتوان گفت که محافظه کاری کمتری نسبت به سایر شرکتها دارند. علاوه بر این، نتایج آنها نشان داد که مالیات نه تنها مربوط بودن اطلاعات حسابداری که شرکتها ارائه میکنند، را کاهش نمیدهد، بلکه باعث افزایش مربوط بودن اطلاعات نیز میگردد.
گل محمدی شورکی ( ۱۳۹۱ ) در مطالعه ای به بررسی رابطه بین نرخ مؤثر مالیات و ویژگی های شرکت پرداخت. نتایج تحقیق او نشان داد که میانگین نرخ مؤثر مالیات با در نظر گرفتن تمام شرکتهای تحقیق به نرخ قانونی مالیات بر درآمد نزدیک می باشد. لیکن نتایج تحقیق با در نظر گرفتن صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند نشان داد که تقریباً هر صنعت دارای نرخ مؤثر مالیاتی مخصوص به خود می باشد. هم چنین نتایج تحقیق وی حاکی از آن بود که بین نرخ م ؤثر مالیات و اندازه شرکت وسودآوری رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و با اهرم مالی رابطه مستقیم و معنی داری برقرار است .در ضمن بین نرخ مؤثر مالیات و شدت سرمایه گذاری و ساختار مالکیت رابطه معنی داری مشاهده نشد.
خدامی پور وامینی نیا (۱۳۹۲) به بررسی ارتباط بین اجتناب از پرداخت مالیات و هزینه بدهی و تاثیر حاکمیت نهادی پرداختند.برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته برای داده های پانل استفاده کردند.نتیجه ی تحقیق نشان داد که رابطه منفی بین اجتناب مالیات و هزینه بدهی وجود دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آقایی، احمدیان و آتشی (۱۳۹۳) عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه در شرکت‌های کوچک و متوسط بورس اوراق بهادار تهران را به صورت مجزا مورد بررسی قراردادند. بدین منظور داده‌ها از صورت‌های مالی ۸۹ شرکت استخراج گردیده و از تحلیل‌های رگرسیونی پانل و روش حداقل مربعات جهت تخمین تابع رگرسیون نمونه استفاده شده است. نتایج بدست آمده در خصوص شرکت‌های کوچک بیانگر وجود رابطه معنی دار بین سودآوری، رشد و اندازه شرکت به‌عنوان متغیر مستقل و نسبت بدهی کل به‌عنوان متغیر وابسته می‌باشد. همچنین در شرکت‌های متوسط ایرانی، بین سودآوری، نسبت دارایی‌های ثابت مشهود و اندازه شرکت با نسبت بدهی رابطه معنی دار وجود دارد.
حسینی (۱۳۹۰) به بررسی رابطه بین ساختارهای مالکیت و سرمایه با مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. در این تحقیق اثر مالکیت نهادی سهام (نقش سرمایه گذاران نهادی)، نسبت مجموع بدهی به دارایی، اندازه شرکت و عملکرد شرکت بر مدیریت سود توسط مدیران مورد بررسی قرار می گیرد. در این تحقیق از اقلام تعهدی اختیاری با بهره گرفتن از مدل تعدیل شده جونز به عنوان شاخصی برای تعیین مدیریت سود در شرکت ها استفاده گردیده است. بدین منظور اطلاعات ۸۰ شرکت طی سال های ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۷ به کار گرفته شده است. با به کارگیری مدل رگرسیونی داده های تابلویی(پنل دیتا ) ،نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد بین مالکیت نهادی سهام و مدیریت سود رابطه منفی معنادار و بین نسبت بدهی به دارایی و عملکرد شرکت با مدیریت سود رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ و برخلاف یافته های محققین غربی بین اندازه شرکت و مدیریت سود رابطه معناداری وجود ندارد.
لیلی پور (۱۳۸۸) راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣﯽ و ﺷـﺎﺧﺺ ﻫـﺎی ﺑﻬـﺮه وری و ﻧﺤـﻮه و ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط را ﺑﺮرﺳﯽکرد ﺗﺎ در ﺻﻮرت ارﺗﺒﺎط ﺑﺘﻮان از ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣـﯽ ﺑﻌﻨـﻮان ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺑﻬﺮهوری اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد . از ﻣﯿﺎن ۳۷۲ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان، ۱۰۰ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻪ روش ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب و در دوره ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ از اﺑﺘﺪای ﺳﺎل ۱۳۸۰ ﺗﺎ اﻧﺘﻬﺎی دوره ﻣﺎﻟﯽ ۱۳۸۶ﻓﺮﺿﯿﺎت آزﻣﻮن ﺷﺪ. در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﺑﯿﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻣﺎﻟﯽ، ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﯽ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﯽ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺪﻫﯽ ﺑﻪ ارزش روز ﺳﻬﺎم و ﻧﺴﺒﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﻬﺮه و از ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺑﻬﺮه وری، ﺑﻬﺮه وری ﻧﯿﺮوی ﮐﺎر و ﺑﻬﺮه وری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ از ﺑﯿﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣﯽ، ﻓﻘﻂ ﻧﺴﺒﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﺑﻬﺮه دارای راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻨﯽ دار ﺑﺎ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺑﻬﺮه وری اﺳﺖ و ﻣﺪل ﻣﻨﺎﺳﺐ آﻣﺎری ﺑﺮای ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎی اﻫﺮﻣﯽ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺑﻬﺮه وری ﯾﺎﻓﺖ ﻧﺸﺪ.
بیدگلی و جولا(۱۳۸۸) به بررسی رابطه میان ساختار سرمایه (با تاکید بر معیارهای تعیین کننده اهرم مالی) با ریسک سیستماتیک شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند.تصمیمات مربوط به تامین مالی و تعیین ترکیب بهینه ساختار سرمایه از یک طرف و توجه به ریسک شرکت، بویژه ریسک مرتبط با توان باز پرداخت بدهی ها، از طرف دیگر ازجمله مسائلی است که در تصمیم گیری مدیریت حائز اهمیت است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که استفاده از اهرم مالی و تغییرات درجه اهرم با درصد بسیار پایینی بر ریسک سیستماتیک اثر می گذارد و در سطح ۹۰% و ۹۵% ارتباطی معنی دار بین اهرم مالی و ریسک سیستماتیک وجود ندارد. در این شاخص های استفاده شده به عنوان اهرم مالی، نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام، نسبت کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها، نسبت کل بدهی ها به کل دارایی ها، نسبت درصد تغییرات سود هر سهم به درصد تغییرات سود عملیاتی و نسبت سود عملیاتی به سود قبل از کسر مالیات است که رابطه هر کدام بطور مجزا با ریسک سیستماتیک بررسی و نتایج بدست آمده حاکی از تایید وجود رابطه مثبت بین نسبت کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام با ریسک سیستماتیک و رد فرضیه های فرعی مربوط به رابطه نسبت بدهی های بلندمدت به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی های بلندمدت به کل دارایی ها، نسبت کل بدهی ها به کل دارایی ها، نسبت درصد تغییرات سود هر سهم به درصد تغییرات سود عملیاتی و نسبت سود عملیاتی به سود قبل از کسر مالیات با ریسک سیستماتیک است.
سجادی و دیگران(۱۳۹۳) به بررسی تأثیر انتخاب ساختار سرمایه بر روی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بدین منظور، تعداد ۹۴ شرکت طی دوره سالهای ۳۱۹۱-۳۱۹۹ به عنوان نمونه آماری انتخاب کردند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که نسبت بدهیهای کوتاه مدت به کل داراییها و نسبت کل بدهیها به کل داراییها با نرخ بازده داراییها رابطه معنادار منفی وجود دارد اما، بین ساختار سرمایه )نسبت بدهیهای کوتاهمدت به کل داراییها، نسبت بدهیهای بلندمدت به کل داراییها، نسبت کل بدهیها به کل داراییها( و عملکرد شرکت )بازده حقوق صاحبان سهام و حاشیه سود ناخالص) رابطه معناداری وجودندارد.
بندریان ، نواصر و خسروی( ۱۳۹۳) تاثیر اهرم مالی را بر عملکرد شرکتهای بورسی مورد مطالعه قرار دادند.از اطلاعات ۱۳۰ شرکت منتخب که از طریق حذف سیستماتیک استفاده کردند .بازه ی زمانی انها ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱ بود.
آنها دریافتندکه شرکتهایی که میزان بدهی و اهرم مالی بالایی دارند ارزش شرکت و درنتیجه عملکرد آنها کاهش می یابد و رابطه معکوس بین اهرم مالی و عملکرد شرکت مشاهده شد.
پور حیدری و سروستانی (۱۳۹۲)، به شناسایی و تبیین عوامل موثر بر مدیریت سود پرداختند .ویژگیهای خاص شرکت ، نوع صنعت و اندازه ی شرکت در پژوهش مورد بررسی قرار دادند.دراین راستا به بررسی ۷۵ شرکت در طی سالهای ۸۱ تا ۸۹ پرداختند .همچنین آنها نسبت بدهیو شدت سرمایه گذاری را نیز محاسبه کردند.
آنها بین نسبت بدهی و شدت سرمایه گذاری درداراییها با نرخ موثر مالیاتی رابطه مثبت ئ معناداری مشاهده کردند.
اربابیان و صفری گرایلی (۱۳۸۸)، به بررسی تأثیر ساختار سرمایه بر سودآوری شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بدین منظور، تعداد ۱۰۰ شرکت از ۱۳ صنعت مختلف به عنوان نمونه آماری انتخاب شد و رابطه میان معیارهای ساختار سرمایه و سودآوری شرکت، طی دوره ۶ ساله ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین نسبت بدهی کوتاه مدت به دارایی و سودآوری شرکت و همچنین بین نسبت کل بدهی به دارایی وسودآوری، رابطه مثبت وجود دارد. اما بین نسبت بدهی بلندمدت به دارایی و سودآوری، رابطه منفی وجود دارد.
ستایش و جمالیان­پور (۱۳۸۸)، به بررسی اثرات ساختار سرمایه و تغییرات آن بر روی تولید محصولات پرداختند. آن­ها با بررسی داده ­های مربوط به ۳۴۱ شرکت در بازه زمانی ۱۳۷۸ الی ۱۳۸۷ دریافتند که میان تمام اجزای ساختار سرمایه به جز سرمایه ثبت شده و میزان توانایی شرکت در دستیابی به تولید پیش ­بینی شده، رابطه آماری معناداری وجود دارد. همچنین، میان تغییر سهم بدهی کوتاه مدت، ذخیره سنوات کارکنان و سود انباشته در ساختار سرمایه و تحقق تولید پیش ­بینی شده رابطه معنادار مشاهده شد و به طور کلی می­توان با بهره گرفتن از اجزای ساختار سرمایه و میزان تغییر در اجزای آن، افزایش یا کاهش در تولیدات را تا سطح ۹۶ درصد تخمین زد.
خارجی
در سال ۱۹۵۲ دوراند مفهوم ساختار سرمایه را ارائه کردند و او درواقع از پیشگامانی است که ساختار سرمایه را بصورت تئوریک تحلیل نموده است . بر اساس رویکرد وی ( رویکرد سود خالص) هرشرکتی می تواند بوسیله تامین مالی از طریق بدهی باعث افزایش ارش خود وکاهش هزینه سرمایه گردد . پس از آن دوراند ۱۹۵۵ رویکرد دیگری ( رویکرد سود خالص عملیاتی) در ارتباط با ساختار سرمایه ارائه نمود و شواهدی فراهم کرد که بیانگر عدم ارزش بازار شرکت با انتخاب بدهی-سرمایه آن می باشد . این دو رویکرد کاملا تعریفی بود و مفهوم یا معنای رفتاری یا اقتصادی از نتایج آنها قابل استنتاج نبود . به منظور تکمیل این رویکردها ، نظریه پردازان مالی برنده ی جایره نوبل ، مودیگلیانی و میلر
[۲۳] ، رویکرد رفتاری (اجرایی) را ارائه نمودند و مفهوم مدرن ساختار سرمایه در مقاله آن ها درسال ۱۹۵۸ منتشر شد . آن ها به صورت تئوریک و از طریق جبر ، اثر ساختار سرمایه را بر ارزش شرکت تحلیل نمودند و نتیجه گرفتند که با درنظر گرفتن مفروضات معین از جمله نبود مالیات ، انتخاب بدهی- سرمایه ( جهت ساختار سرمایه ) تاثیری بر ارزش شرکت ندارد . مودیگلیانی و میلر در واقع با این مقاله ، یک بستر برای محققان درجهت تحلیل تاثیرها ساختار سرمایه فراهم نمودند ( تالات افزا ونوید احمد [۲۴]،۲۰۱۱) اما این نظریه مباحث و ابهامات جدیدی را وجود آورد . طی سالهای پس از انتشار مقاله میلر و مودیگلیانی ، پژوهش های متعدد دیگری صورت پذیرفت و انتقادهای شدیدی بر نظریه این دو فرد وارد شد . شواهد به دست امده در دنیای واقعی نظریه میلر و مودیگلیانی را تایید نمی کند واین باعث گردیی که انها نهایتا در ۱۹۶۶ طی مقاله ای به دفاع از نظریه خود پرداخته و تعدیلاتی را در مورد ان اعمال نمایند از جمله ی این تعدیلات می توان به منظور کردن صرفه جویی مالیاتی هزینه تامین مالی استقراض وتاثیر روش های تامین مالی بر ارزش شرکت اشاره کرد . با قبول این مساله که ساختار سرمایه ارزش شرکت را تخت تاثیر قرار می دهد بررسی عوامل موثر و تعیین کننده ساختار سرمایه از اهمیت بسزایی برخوردار شد و مخققان بسیار یبه تحقیق در زمینه ی ساختار سرمایه پرداختند و این مساله باعث پیدایش نظریه هایی همچون نظریه موازنه ایستا ، نظریه سلسله مراتبی و نظریه نمایندگی گردید. نظریه موازنه یکی از تئوری های ساختار سرمایه می باشد که بر توازن بین مزایای مالیاتی بدهی و هزینه ناشی از ایجاد بدهی تمرکز دارد تا از این طریق سطح بهینه بدهی که شرکت باید ایجاد کند تا سود خودرا حداکثر سازد ، بدست آید .نقطه مطلوب موازنه در جایی بدست می اید که ارزش نهایی مزایای مالیاتی بدهی از ارزش فعلی نهایی هزینه ناشی از ایجاد بدهی بیشتر می گردد . بنابراین یک مدیر که وظیفه حداکثر کردن ثروت سهامداران را دارد ، باید تا حدی بدهی ایجاد کند که مزایای مالیاتی بدهی ، که در واقع حفظ جریان نقدی شرکت از طریق کاهش درآمد مشمول مالیات می باشد دقیقا هزینه ناشی از مضیقه مالی ( خطر ورشکستگی ) ایجاد شده ناشی از انتشار بدهی را جبران نماید . ( راسیا وکیم ۲۰۱۱ ).
نظریه سلسله مراتبی یکی دیگر از تئوری های ساختار سرمایه می باشد که توسط مایرز ومجلوف[۲۵] در سال ۱۹۸۴ مطرح شد و بر الویت یا ترجیح شرکت در تامین مالی سرمایه گذاری های خود از طریق وجوه داخلی نظیر سود انباشته بجای منابع خارجی ایجاد شده از طریق انتشار سهام و بدهی تمرکز دارد . این تئوری بیانگر این می باشد که مدیران تمایل خواهند داشت که در ابتدا پروژهای سرمایه گذاری خودرا از طریق سود انباشته تامین مالی کنند سپس وقتی که سود انباشته تمام شد جهت تامین منابع مالی به انتشار بدهی روی آورند و در نهایت زمانی که ایجاد بدهی بیشتر معقول نمی باشد منابع مالی مورد نیاز خودرا از طریق انتشار سهام فراهم نمایند . ( راسیا وکیم ۲۰۱۱ ).
تئوری نمایندگی بیان می کند که ساختار سرمایه بهینه از طریق حداقل کردن هزینه های ناشی از تضاد منافع بین طرف های درگیر به دست می آید . جنسن و مکلینگ[۲۶] (۱۹۷۶ ) استدلال می کنند که هزینه های نمایندگی به دلیل تضاد منافعی که ممکن است بین سهامداران و صاحبان بدهی وجود داشته باشد ، نقش مهمی در تصمیات تامین مالی دارند .
تئوری زمان سنجی بازار تئوری جدیدی است که در سال ۲۰۰۲ توسط بیکر و ورگلر ارائه شده است . این دو محقق متغیر های مختلفی را که شاخصی برای روند نسبت های بازار به ارزش دفتری بوده، مورد ازمون قرار داده و درنهایت متغیری تحت عنوان متوسط موزون تامین مالی گذشته را بعنوان متغیری که بهترین شاخص برای تاثیرات متغیرهای ارزش بازار به ارش دفتری است معرفی کردند .
بطور کلی در ادبیات ساختار سرمایه ، پژوهش های انجام گرفته جهت شناسایی متغیرهای تاثیر گذار بر ساختار سرمایه ، پژوهش های انجام گرفته جهت شناسایی متغیرهای تاثیر گذار بر ساختار سرمایه ، از چهار تئوری مورد بحث وبرخی متغیرهای اقتضایی و محیطی ، متغیرهای بازار وشاخص های اقتصاد کلان نشات می گیرند . در این تحقیق سعی شده است تا با بهره گیری از نظریه های ارائه شده در بالا به بررسی عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه شرکتهای کوچک و متوسط پرداخته شود .در ابتدا به بیان رابطه ای که ممکن است از لحاظ تئوریکی بین برخی متغیرهای حسابداری و ساختار سرمایه شرکتها وجود داشته باشد اشاره می گردد .
تئوری منفعت های مالیات استدلال می کند که مالیات و ورشکستگی از نخستین عوامل تاثیر گذار بر تصمیمات شاختار سرمایه می باشند . باتوجه به مزیت مالیات بدهی شرکتهای سود اور که از مریت های مالیاتی ناشی از اقلام غیر بدهی اندکی برخوردار می باشند باید از بدهی بیستری در مقایسه با شرکتهای کمتر سود اور استفاده نمایند. (در انجیلو و موزیلا ۱۹۸۰ ). بر این اساس شرکتهایی که مالیات پرداخت می کنند انتظار می رود حداقل تا نقطه ای که احتمال بروز مضیقه یا تنگناهای مالی ناشی از ایجاد بدهی شروع به افزایش می کنند ، در تامین مالی خود از بدهی به جای سرمایه استفاده نمایند . ( کیگوی و گری ۲۰۱۰)[۲۷]
مبتنی بر نظریه اطلاعات نامتقارن و بر اساس تئوری سلسله مراتبی ، رشد شرکت با ساختار سرمایه آن ارتباط معکوس دارد . بر اساس تحقیق ماجلوف و میرز (۱۹۸۴) عدم تقارن اطلاعاتی موجب می گردد که شرکت ها هزینه بالاتری بابت تامین مالی خارجی بپردازند به ویژه درخصوص شرکت های با رشد بالا این مسئله شدیدتر می باشد و این شرکت ها در وهله اول نیاز های مالی خود را از منابع داخلی تامین می نمایند .
مسئله نمایندگی نیز بیانگر وجود رابطه منفی بین رشد شرکت و ساختار سرمایه آن می باشد. بدین صورت که شرکتهای با رشد بالا از گزینه های بیشتری برای سرمایه گذاری آتی در مقایسه با شرکتهای با رشد کمتر برخوردار می باشند و لذا احتمال بیشتری وجود دارد که شرکت های با اهرم مالی بالا از فرصت های سرمایه گذاری سوداور صرف نظر نمایند زیرا این چنین سرمایه گذاری ها موجب می گردد که ثروت به شکل موثری از صاحبان سرمایه به صاحبان بدهی ( وام دهندگان ) انتقال یابد (میرز ۱۹۷۷)[۲۸]
بر اساس تئوری مضیقه ی مالی و تئوری نمایندگی بین دارایی های ثابت مشهود با نسبت بدهی ارتباط مثبت وجود دارد. این تئوری بیان می کند که شرکتهای با نسبت دارایی مشهود بالا در مقایسه با شرکتهای با دارایی نامشهود بالا از بدهی بیشتر استفاده می کنند زیرا هزینه ناشی از بروز مضیقه مالی و ورشکستگی در خصوص دارایی های مشهود کمتر از دارایی های نامشهود می باشد و ضمن احنمال اینکه دارایی های نا مشهود در مقایسه با دارایی های مشهود در زمان بروز مضیقه مالی ارزش خود را از دست بدهند بیشتر می باشد .این ارتباط از منظر تئوری نمایندگی به خوبی در تحقیق جنسن و مکلینگ (۱۹۷۶) به تصویر کشیده می شود آنها نشان می دهند در زمانی که شرکت پس از ایجاد بدهی به سوی سرمایه گذاری های ریسکی حرکت می کند ، این مساله باعث بروز هزینه نمایندگی و یا بعبارتی تضاد منافع بین اعتباردهندگان وسهامداران خواهد شد و لذا در چنین مواردی در صورتی که شرکت دارای دارایی های ثابت بالایی باشد به دلیل اینکه این دارایی ها می تواند بعنوان وثیقه وام مورد استفاده قرار گیرد لذا این دارایی ها باعث پایین آمدن ریسک اعتبار دهندگان خواهد شد و اعتبار دهندگان به این شرکتها وام بیشتری خواهد داد ( کیگوی و گری ۲۰۱۰ ).
چندین دلیل تئوریک وجود دارد که نشان میدهد چرا اندازه شرکت با ساختار سرمایه آن ارتباط دارد . تئوری عدم تقارن اطلاعاتی نشان می دهد که عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت های کوچک و اعتباردهندگان در مقایسه با شرکت های بزرگ بیشتر می باشد و لذا شرکت های کوچک به دلیل این مساله تمایل کمتری به تامین سرمایه مورد نیاز خود ، از طریق ایجاد بدهی دارند . بعلاوه تئوری هزینه معامله نشان می دهد که هزینه معاملاتی شرکت تابعی از مقیاس آن می باشد و شرکت های کوچک بطور نسبی با هزینه معاملاتی بیشتری در زمان تامین مالی خود مواجه هستند ( کیگوی و گری ۲۰۱۰ ) تئوری هزینه ورشکستگی کمتری برخوردار می باشند و درنتیجه قادر به اخذ وام بیشتر با بهره کمتر می باشد .
با وجود هزینه های ورشکستگی و نمایندگی معین ، انگیزه یا عواملی وجود دارد که موجب می گردد شرکتها به دنبال استفاده صد درصدی مزایبای مالیاتی ناشی از ایجاد بدهی نباشند . هرچه احتمال مواجه با چنین هزینه هایی برای شرکتها بیشتر باشد ، انگیزه های آنها برای کاهش سطح بدهی در ساختار سرمایه ی خود بیشتر خواهد بود .یکی از متغیرهای شرکتکه میتواند وجود هزینه های مذکور را افشا نماید ریسک عملیاتی می باشد . زیرا شرکتهایی که از جریان درآمد بی ثباتی برخوردار می باشد احتمال اینکه در اجرای عملیات خود دچار مشکل شده و باهزینه های ورشکستگی و نمایندگی مواجه گردند بیشتر می باشد و در چنین مواردی شرکتها باید بین مزایای مالیاتی بدهی و هزینه های ورشکستگی آن توازن ایجاد نمایند .بنابراین شرکت ها با ریسک عملیاتی بالاتر در مقایسه با شرکتهایی که از جریان درآمدی ثابت تری برخوردار می باشند ، به نسبت کمتر از بدهی استفاده می نمایند ( کیگوی و گری ۲۰۱۰ )همچنین از انجائی که نوسانات زیاد سود نشان دهنده افزایش احتمال ورشکستگی می باشد می توان انتظار داشت که شرکتهایی که از ثبات لازم در سود خود برخوردار نمی باشند ، از بدهی کمتر جهت تامین مالی خود استفاده نمایند ( تیتمان و وسل[۲۹] ۱۹۸۸) . شرکتهایی که ریسک عملیاتی بالایی دارند می توانند از طریق کاهش سطح بدهی بی ثباتی و درواقع نوسانات سود خالص خودرا کاهش دهند .
ارتباط منفی بین ریسک عملیاتی و اهرم مالی همچنین از منظر تئوری سلسله مراتبی نیز تایید می شود . از منظر این تئوری شرکتهایی که با نوسات بالا مواجه هستند سعی می کنند در سالهایی که سود خوبی دارند جریان نقدی خودرا جمع اوری کنند تا اینکه در سالهای آتی که با کمبود منابع مالی جهت سرمایه گذاری مواجه می گردند از ان وجوه استفاده نمایند ( جین لورنت ۲۰۰۸[۳۰])
فرضیه وجود ارتباط منفی بین سود اوری و ساختار سرمایه بر مبنای تئوری سلسله مراتبی میرز ۱۹۸۴ می باشد شرکتهای با سوداوری بالا در مقایسه با شرکتهای با سود اوری پایین توان مالی بیشتری برای تامین مالی پروژه های سرمایه گذاری از طریق منابع داخلی دارند بر این اساس بین سود اوری و نسبت بدهی یک رابطه منفی وجود دارد ( مهرانی و رسائیان ۱۳۸۶) . از طرفی دیگر تئوری نمایندگی و تئوری توازن بیانگر ارتباط مثبت بین اهرم مالی و سود اوری شرکت می باشد اما تئوری سلسله مراتبی در خصوص شرکتهای کوچک و متوسط مطابقت بیشتری دارد زیرا این شرکتها در مقایسه با شرکتهای بزرگ با هزینه های بیشتری در زمان تامین مالی از طریق منابع خارجی مواجه می باشند . (کیگور و گری ۲۰۱۰ )شرکتها با عملکرد مطلوب احتمالا تمایل به کاهش سطح بدهی در ساختار سرمایه خود به منظور رهایی از محدودیتهای ناشی از قراردادهای بدهی خواهند داشت . این مسئله به ویژه در شرکتهایی که کنترل آن توسط اعضای داخلی یا انواده های بلوکه شده صحصح می باشد . بعلاوه عملکرد مطلوب شرکت باعث کاهش هزینه تامین مالی از طریق سرمایه می گردد این استدلال ها بیانگر تاثیر عملکرد شرکت بر ساختار سرمایه آن می باشد (نادیم آفتاب [۳۱]۲۰۰۹).
پژوهش های قبلی انجام شده درخصوص هزینه های نمایندگی به ندرت به موضوع امکان تاثیر عملکرد شرکت بر ساختار سرمایه آن پرداخته اند . چنگ تزنگ (۲۰۱۱ ) در مورد تاثثر عملکرد شرکت بر ساختار سرمایه دوفرضیه را مطرح کردند که اسا آنها لحاظ نننمودن مفروضات بازار کامل مودیگلیانی و میلر است . اساس این فرضیات بر این قضیه استوار است که نقایض مختلف بازار مثل مالیات – عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه های ورشکستگی موجب می گردد که عملکرد شرکت ساختار سرمایه بهبنه شرکت را به طرف بالا یا پایین سوق دهد . فرضیه های مورد نظر شامل فرضیه های یازده ریسک و فرضیه رانت –ارزش می باشد .
استفانا [۳۲]و همکاران (۲۰۱۱,p,141) عوامل تعیین کننده ی ساختار سررسید بدهی های شرکتهای اوکراینی در یک بازار نوظهور رابا مطالعه دربااره ی ۴۵۰۰ شرکت در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ بررسی کردند.یافته ها بر اهمیت نظریه ی هزینه های نمایندگی ،نقدینگی ، علامت دهی ومالیات تاکید داشت.
دلکوور[۳۳] (۲۰۰۷,p.400) عوامل موثر بر اهرم مالی را در جمهوری چک ، لهستان ،روسیه و اسلواکی موردمطالعه قرار داد و عوامل موثر را سود انباشته ،سرمایه ، بانک و بدهی بازار معرفی کرد.نیووروژکین [۳۴](۲۰۰۴) عوامل تعیین کننده اهرم مالی را در جمهوری چک و بلغارستان مورد بررسی قرار داد.دمیرگاگ کانت و ماکسوموویچ[۳۵] (۱۹۹۹) عوامل موثر بر ساختار نسبت بدهی را در۳۰ کشور بررسی کردند.این بررسی نشان داد که بین بازارهای در حال توسعه و توسعه یافته شباهت های زیادی وجود دارد. این پژوهش های مقایسه ای تسهیلات زیادی فراهم می کند اما بسیاری مشکلات زیر بنایی مانند یک نواخت نبودن استانداردهای حسابداری کشورهای مختلف حل نشده باقی می ماند.بنابراین لازم است برای هر کشور عوامل موثر به طور خاص بررسی شود.
آنتونیو[۳۶] و همکاران (۲۰۰۳) پژوهشی را با عنوان “عوامل تعیین­کننده نسبت بدهی در استرالیا” اجرا نمودند. نتایج پژوهش آن­ها نشان داد که نرخ موثر مالیات شرکت، فرصت­های رشد، نقد شوندگی، کیفیت شرکت، نوسانات درآمد، سررسید دارایی و اندازه شرکت، با درجات و جهات مختلف، بر نسبت بدهی شرکت­های کشورهای مورد بررسی موثر بوده ­اند.
ماجومدار[۳۷] (۲۰۱۰) در تحقیقی با عنوان “عوامل تعیین­کننده نسبت بدهی شرکت: مطالعه شرکت­های هندی”، به این نتیجه رسید که نسبت دارایی­ های ثابت و اهرم مالی از مهم­ترین عوامل موثر بر گزینش نسبت بدهی هستند، او تأثیر این متغیرها را مثبت ارزیابی نمود. همچنین اندازه، بطور مثبت و کیفیت شرکت بطور منفی، بر نسبت بدهی موثر بوده اند. او ارتباط معناداری بین سررسید دارایی و نرخ موثر مالیات با نسبت بدهی نیافت.
ترا[۳۸] (۲۰۱۱) تحقیقی را تحت عنوان “عوامل تعیین­کننده نسبت بدهی شرکت در امریکای جنوبی: آیا کیفیت سازمانی و توسعه مالی مهمند؟” انجام داد. مهم­ترین نتیجه این تحقیق مشابه بودن عوامل موثر بر ساختار نسبت بدهی در کشورهای امریکای لاتین و ایالات متحده بود. او در کشورهای امریکای لاتین، بین نسبت بدهی و اهرم مالی، سررسید دارایی، اندازه، فرصت­های رشد، سودآوری، نسبت سود تقسیمی، نقد شوندگی و نسبت دارایی­ های مشهود، ارتباط معناداری نیافت و بین ریسک تجاری و نسبت بدهی ارتباط مثبت و معنادار و بین آثار مالیاتی و نسبت بدهی ارتباط منفی و معنادار یافت. او همچنین در شرکت­های ایالات متحده، بین نسبت بدهی و سررسید دارایی، اندازه، سودآوری، نسبت سود تقسیمی، نسبت دارایی­ های مشهود و آثار مالیاتی ارتباطی معنادار نیافت و بین اهرم مالی و نقد شوندگی با نسبت بدهی ارتباط مثبت و معنادار و بین فرصت­های رشد و ریسک تجاری با نسبت بدهی ارتباط منفی و معنادار یافت.
نتایج بررسی­های الغال[۳۹] و همکاران (۲۰۱۱) در تحقیقی با عنوان “کیفیت حسابرس و نسبت بدهی شرکت: شواهد بین المللی”، نشان داد که با حضور حسابرسان با کیفیت­تر، به میزان بدهی بلندمدت شرکت­ها افزوده می­ شود. آنان همچنین نشان دادند که نقش ایفا شده توسط انتخاب حسابرس، در شرکت­های واقع در کشورهای دارای حقوق مالکیت و اعتباردهنده قویتر، شدیدتر است. در مجموع آنان نتیجه گرفتند که موسسات حسابرسی بزرگ بر ساختار نسبت بدهی شرکت­ها موثر هستند.
ونوگپالان و مادهود[۴۰] (۲۰۱۳) در تحقیقی با عنوان “چگونه فرضیات مالیات، نسبت بدهی در شرکت­های هندی را تعیین می­ کنند”، به بررسی ارتباط بین نرخ مالیات و نسبت بدهی شرکت­های هندی پرداختند. نتایج بررسی­های آنان نشان داد که ارتباطی معکوس بین دو متغیر مذکور برقرار است.
سلیم و یادو ساختار سرمایه و عملکرد ۵۱۹ شرکت عضو بورس مالزی را در دوره زمانی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بین نسبت کل بدهیها به کل داراییها و نسبت بدهیهای بلندمدت به کل داراییها با نرخ بازده دارایی ها رابطه معنادارو منفی وجود دارد( سلیم و یادو ۲۰۱۲) .
پلسکو(۱۹۹۴)در تحقیق خود بر پس اندازهای مالیاتی ناشی از افزایش اهرم تمرکز می کند و تأثیرتغییرات نرخ مالیات بر ساختار سرمایه شرکت های آمریکایی را بررسی میکند. اصلاح ساختار مالیاتی درآمریکا در سال ۱۹۸۶ شرایطی عملی را برای آزمون اثر مالیات بر تصمیمات اهرمی شرکتها فراهم آورد.
نتایج تحقیق گوردون ولی (۲۰۰۱) نشان می دهد که مالیات رابطه قوی و معنی داری با سطح بدهی شرکت دارد. به ویژه تفاوت نرخ مالیاتی شرکت های بزرگ و نرخ مالیاتی شرکت های کوچک (۳۴) درصد در برابر (۱۵) درصد باعث می شود که شرکتهای بزرگ که نرخ مالیاتی بیشتری دارند نسبت به شرکتهای کوچک که نرخ مالیاتی کمتری دارند برای تأمین مالی دارای یهای خود از تأمین مالی از طریق ایجاد بدهی بیشتر استفاده کنند.
سرجیو و پائولومکاس ) ۲۰۱۰ ( ارتباط بین فرصتهای رشد و بدهی را در شرکتهای پرتغالی بررسی کردند. نتایج آنان نشان داد که رابطه بین فرصت رشد و بدهی خطی نیست. موقعی که شرکتها دارای فرصت رشد کم هستند، ارتباط بین فرصت رشد و بدهی مثبت است. نتایج آنها نشان داد که ارتباط بین فرصت رشد و بدهی از ابعاد پیچیده ای در تصمیمات ساختار سرمایه تاثیر می پذیرد.
گانی و همکاران ( ۲۰۱۴ ) رابطه میان ساختار سرمایه و رقابت بازار تولید، یعنی ساختار بازار شرکتهای چینی را بررسی کردند. آنها با بهره گرفتن از مدل پانل غیر متوازن و به کارگیری متغیرهای کنترلی سودآوری، اندازه شرکت، ارزش وثیقه ای داراییها، رشد، یکتایی دارایی ها، سپرمالیاتی غیر بدهی، قابلیت ایجاد منابع داخلی و نسبت جاری، به تحلیل رابطه میان ساختار سرمایه و ساختار بازار به صورت ایستا و پویا پرداختند. یافته های پژوهش حکایت از وجود رابطه سهمی وار میان ساختار سرمایه و ساختار بازار دارد.
مت­کیلا[۴۱] و وان منصور[۴۲] (۲۰۰۸)، در مقاله­ای با عنوان ساختار سرمایه و ویژگی­های شرکت‌ها، معیارهای تعیین ساختار سرمایه را برای شرکت­های بورس اوراق بهادار مالزی مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق، نسبت بدهی به عنوان متغیر مستقل و اندازه، رشد، نقدینگی و نسبت پوشش بهره به عنوان متغیرهای مستقل به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که اندازه، نقدینگی و نرخ پوشش بهره به گونه ­ای منفی و معنادار وابسته به کل بدهی­اند و بین ساختار سرمایه و رشد شرکت، یک رابطه منفی و غیرمعنادار وجود دارد. همچنین، با به کارگیری متغیرهای دامی دریافتند که ساختار سرمایه شرکت­هایی که بدهی بیشتری اتخاذ می­ کنند متفاوت از شرکت­هایی است که کمتر از طریق بدهی، تأمین مالی می­ کنند.
ارول[۴۳] (۲۰۰۳)، تأثیر بدهی شرکت بر قیمت‌گذاری محصولات خود را مورد بررسی قرار داد. بدین منظور، ۸۰ شرکت تولیدی بخش خصوصی کشور ترکیه برای سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بدهی کوتاه‌مدت منجر به افزایش قیمت تولیدات می‌شود، در حالی که اثر بدهی بلندمدت معکوس است.

جمع بندی پیشینه

تاریخ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم