کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



کوه هستی
«تو را تا کوه هستـی پیش بـاقـی است جواب لفظ ارنی لن تـرانـی است»
همان، بیت۱۹۲، ص۱۳۳
«تجلـی گـر رسـد بـر کـوه هستـی شود چون خـاک ره هستی ز پستی»
همان، بیت۱۹۴، ص۱۳۴
دکتر سجّادی می گوید: «کوه هستی اشاره به خود بینی است».[۱۰۳۰]
۲-۲۴. «گ»
گلخن
«گهـی از خـوی خـود در گلخنـم من گهـی از روی او در گلشـنـم مـن»
همان، بیت۹۹۷، ص۵۹۸
لاهیجی می گوید: «به حسب ظهور صفات بشری، در گلخن طبیعت ساکنم»[۱۰۳۱] . یعنی مراد از گلخن، طبیعت است که سبب ظهور صفات بشری می شود.
دکتر سجّادی معتقد است که گلخن، «در ادب عرفانی کنایه از نفس امّاره و دنیا و تن آدمی است».[۱۰۳۲]
گنج مخفی
«عـدم در ذات خود چـون بود صافی از او بـا ظاهـر آمـد گنج مخفـی»
شرح گلشن راز، بیت۱۳۷، ص۹۴
«حـدیث «کنت کنـزاً» را فـرو خـوان کـه تـا پیـدا ببینـی گنـج پنهـان»
همان، بیت۱۳۸، ص۹۴
مراد از گنج مخفی، هستیِ مطلق است.[۱۰۳۳]
ابیات بالا اشاره به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیّاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف»[۱۰۳۴] یعنی: من گنجی پنهان بودم؛ پس دوست داشتم شناخته شوم، خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
دکتر سجّادی معتقد است «گنج، مقام عبودیت را گویند. بر مقام وصول و فنا نیز اطلاق می شود».[۱۰۳۵]
۲-۲۵. «ل»
لا ابالی
«خـرابـات از جهـان بی مثالی است مقـام عـاشقـان لا ابـالـی است»
همان، بیت۸۴۰، ص۵۲۵
«جنـاب کبـریـایی لا ابـالی است منـزّه از قیـاسات خیـالـی است»
همان، بیت۵۴۷، ص۳۷۱
«ملاحت از جهـان بـی مثـالــی در آمـد همچـو رنـد لا ابـالــی»
همان، بیت۶۲۳، ص۴۰۷
دکتر سجّادی می گوید: «لا ابالی، کنایه از بی اعتنایی به دنیا و بی اعتباری آن است. مقام لا ابالی، مقام قطع علاقه از دنیا و بهره های آن می باشد».[۱۰۳۶]
به اعتقاد دکتر یثربی این کلمه اشاره به این حدیث قدسی دارد: «هؤلاء فی الجنّه و لاابالی بمعاصیهم و هؤلاء فی النّار و لاابالی بطاعتهم »[۱۰۳۷]، «به این معنی که در اصل آفرینش گروهی از انسان ها برای دوزخ آفریده شده اند و گروهی دیگر برای بهشت، و عمل آنان در این دنیا هیچ نقشی در سرنوشت آنان ندارد».[۱۰۳۸]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دکتر انصاری می گوید: «لا ابالی، بی باکی و بی قیدی؛ رندی که بی خیال از پیشامدهاست.» [۱۰۳۹]
لامکان
«خرابـات آشیـان مـرغ جـان است خـرابـات آستــان لامکـان است»
شرح گلشن راز، بیت۸۴۱، ص۵۲۶
در شرح گلشن راز آمده است: «آستان لا مکان، توحید ذاتی است؛چون اوّل به توحید صفاتی می رسند و از آن جا به توحید ذاتی؛ و تا از آستانه نگذری قدم در خانه نتوان نهاد».[۱۰۴۰]
به اعتقاد دکتر سجّادی «لا مکان، از اوصاف سلبیه حق، و از اوصاف جواهر مجرده است».[۱۰۴۱]
دکتر صارمی در این باره می گوید: «عالم غیب و عالم ارواح و ملکوت است که کس را بدان دسترس نیست و زمان و مکان بر نمی تابد:
سلطان عالی حضرتی برتر ز نور و ظلمتی در پرده های عزّتی در لا مکان سبحانه
چون عاشق از هستی خویش در گذرد و در جانان محو شود، از مکان رهایی می یابد و در لا مکان به بقا دست می یابد».[۱۰۴۲]
لا هوت
«اگر یـابی خـلاص از نفس نـاسوت در آیـی در جنـاب قـدس لاهـوت»
شرح گلشن راز، بیت۹۳۳، ص۵۶۶
لاهیجی گوید: «لاهوت»، حقیقت وحدت که در تمام اشیا ساری است و جریان دارد و بر وزن مفعول (به جهت مبالغه) است لاهوت از لاه یلیه لیهاً گرفته شده است و به معنای احتجاب و استتار است و به این جهت ذات و حقیقت را لاهوت نامیده اند که از دیده اغیار محجوب و مستور گشته و یا آن که در صورت مظاهر مستور شده است.[۱۰۴۳]
دکتر سجّادی می گوید: «لاهوت، عالم لاهوت، صقع ربوبی در نزد عارفان اشاره به حیات ساری در ممکنات است که ناسوت محل آن است؛ بر این اساس که عالم لاهوت حاکم بر عالم ملکوت و یا واسطه، حاکم بر ناسوت است و فیض از لاهوت به ناسوت می رسد».[۱۰۴۴]
برتلس ذات احدیت را به اعتبار اسقاط جمیع نسبت هویت و رتبت غیریت، لاهوت می داند.[۱۰۴۵]
به اعتقاد نیکلسون دو نوع طبیعت وجود دارد: ۱- طبیعت الاهی(لاهوت) ۲- طبیعت انسانی(ناسوت)
«این دو اصطلاح از مسیحیان سریانی گرفته شده است که برای نشان دادن دو طبیعت مسیح از آن استفاده شده است. حلاج در توصیف اتحاد لاهوت و ناسوت – یا آن گونه که او خود غالباً به کار می برد: روح الاهی و روح انسانی – اصطلاح حلول را به کار می برد.
حلاج می گوید:
منزه باد آن که ناسوتش راز روشنایی لاهوتش را آشکار کرد
پس آن گاه در میان آفریدگان خویش آشکار شد در چهره ی خورندگان و نوشندگان»[۱۰۴۶]
بیت اول اشاره به حضرت آدم (ع) و بیت دوم اشاره به حضرت مسیح (ع) دارد.
ایزوتسو می گوید: به آن اندازه از حیات (کلّی) که در اشیا ساری و جاری است، لاهوت گفته می شود».[۱۰۴۷]
لب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:29:00 ق.ظ ]




۷۱۹/۰

باور به خود کارایی

۲۵-۲۱

۵

۷۸۹/۰

مسئولیت علمی

۳۲-۲۶

۷

۷۴۳/۰

۳-۷) روش تجزیه و تحلیل داده ها:
در این تحقیق از ۳ نرم افزار SPSS 18و LISREL و AMOS18 استفاده شده است. ابتدا برای بررسی و سنجش روایی پرسشنامه‌های اخلاق حرفه‌ای و سرمایه اجتماعی از متد تحلیل ساختارهای عاملی تاییدی با بهره گرفتن از نرم افزار LISREL انجام گرفت. سپس برای بررسی چگونگی توزیع نمونه آماری از حیث متغیرهایی جمعیت شناختی چون (جنسیت، سن، میزان تحصیلات، درجه علمی، نوع استخدامی و سابقه کار) و ابعاد متغیرهای مستقل و وابسته از نمودارهای هیستوگرام و نمودار‌های فراوانی استفاده شد. سپس به منظور بررسی فرضیه‌ها به علت نرمال نبودن متغیرها از ضریب همبستگی اسپیرمن با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS 18استفاده شد. در پایان برای ارائه یک مدل (برگرفته از مدل مفهومی تحقیق) از نرم افزار AMOS 18 استفاده گردید. بر این اساس تجزیه و تحلیل داده‌ها در این مطالعه حاصل دو رویکرد توصیفی و استنباطی است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل چهارم
تجزیه تحلیل داده ها
۴-۱) مقدمه
تجزیه تحلیل داده‌های آماری یکی از گام های اساسی در تحقیقات می‌باشد و نتایج تحقیقات به آن بستگی دارد. بعد از بیان نظری تحقیق و تعیین حجم نمونه و جمع آوری داده‌ها و تعیین روش تجزیه تحلیل داده‌ها و چگونگی استخراج آنها، نوبت به تجزیه تحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌ها می‌رسد. در این مقطع داده‌های جمع آوری شده تحلیل می‌شود تا صحت فرضیه‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در این فصل ابتدا به توصیف داده‌ها در قالب جداول و نمودار که همان آمار توصیفی می‌باشد، پرداخته شده و یک دیدگاه کلی در ارتباط با توصیف وضعیت نمونه جامعه آماری حاصل می‌شود. برای آزمون فرضیات تحقیق با بهره گرفتن از فنون تحلیل آماری و ورودی داده‌ها به نرم افزار SPSS 18 به تجزیه تحلیل آزمون فرضیات تحقیق پرداخته می‌شود. در گام نهایی با بهره گرفتن از متدهای مدل سازی و نرم افزارهای لیزرل و آموس به آزمون و برازش مدل مفهومی تحقیق پرداخته می‌شود.
۴-۲) آمار توصیفی:
در این بخش از تجزیه و تحلیل آماری به بررسی چگونگی توزیع نمونه آماری از حیث متغیرهایی جمعیت شناختی چون (جنسیت، سن، میزان تحصیلات، درجه علمی، نوع استخدامی و سابقه کار) و ابعاد متغیرهای مستقل و وابسته پرداخته می‌شود.
۴-۲-۱) متغیرهای جمعیت شناختی:

  • جنسیت :

با توجه به شکل و نمودار ارائه شده مشاهده می‌شود که از ۲۶۵ نمونه انتخاب شده ۱۹۱ نفر (۷۲ درصد) مرد و ۷۴ نفر (۲۸ درصد) زن بوده اند. درصد هر کدام نیز در جدول زیر مشخص شده است:

توزیع فراوانی و درصد جنسیت پاسخ گویان جدول ۴-۱ )

جنسیت

فراوانی

درصد فراوانی

درصد تجمعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ق.ظ ]




گفتار سوم : مواد توهم زا
مواد توهم زا یا هالوسنیوژنها را خیال انگیز، کابوس آور و دگرگون ساز هم می گویند که اثر عمده آنها تغییر تجربه ادراکی است به علت اثرات مستقیمی که مصرف این داروها به روی سیستم کنترل کننده بدن یعنی اعصاب می گذارند موجب تغییر وضعیت عادی ادرک فرد شده و شخص احساس کاذبی درک می کند : احساس پرواز، بی وزنی، دیدن ناقص اشیا، و یا واژگون دیدن آنها . توهم زا ها به دو صورت طبیعی(حشیش یا ماری جوانا ، مسکالین ، و قارچ های حاوی توهم زا ) و صنعتی (مثل ال اس دی ، پی سی پی ، ام دی ای ) می باشند داروهای توهم زای قوی تر مانند ال اس دی معمولا موجب تغییرات ادراکی چشمگیری از جمله توهم می باشند. ماری جوانا یا حشیش معمولا تغییرات خفیف تری ایجاد می کنند. بعضی از داروهای توهم زا را از گیاهان به دست می آورند. برای نمونه مسکالین از کاکتوس ، و پسیلوسین از قارچ بدست می آید. داروهای روان گردان از نظر مدت زمان عملکرد حاد خود تفاوت هایی با خود دارند برای مثال اثرات دی ام تی تنها یک ساعت ادامه دارد در حالی که دوره موثر ال اس دی و مسکالین بین ۸ تا ۱۲ ساعت است .[۱۴۷] اکثر توهم زا ها پس از مصرف خوراکی به خوبی جذب می شوند هر چند بعضی از توهم زا ها از طریق استنشاق تدفین یا تزریق وریدی مورد استفاده قرار می گیرد. تحمل نسبت به ال اس دی و سایر توهم زا ها با سرعت پدید می آید و عملا ۳ تا ۴ روز پس از مصرف مداوم ظاهر می گردد. وابستگی جسمی و علائم ترک با توهم زا ها مشاهده نمی شود ولی وابستگی روانی نسبت به تجارب توهم زا ها پدید می آید. مطالعات مختلف نشان می دهد که بین ۱۵ تا ۱۸ درصد مصرف کننده ها تجربه فلش بک را گزارش می کنند. فلش بک بازگشت خود انگیز و ناپایدار تجربه ناشی از مواد است. اگر فلش بگ ها به صورت دگرگونی بصری ، توهمات هندسی ، توهمات شنوایی صدای انسان و غیر ان ، جرقه زندگی ، زنجیره های تصاویر از اشیا متحرک ، هاله و پس تصویر های مثبت ، زیر بینی ، درشت بینی ، احساس گسترده زمان ، علائم جنسی یا تجربه مجدد هیجانات قوی می باشند این دوره ها چند ثانیه تا چند دقیقه طول می کشد امّا گاهی بیشتر دوام می یابد .[۱۴۸] الف : ال اس دی ( LSD) LSD یکی از قوی ترین ترکیبات شیمیایی توهم زا و خیال انگیز است که ضایعات مغزی ایجاد می کند که موجب قطع رابطه با واقعیت ، حالات شبه رویا و تغییرات عمیق دیگر در تفکر و احساس می شود. این ماده که در قارچ گندم سیاه یا چاودار به طور طبیعی وجود دارد. در سال ۱۹۳۸ از راه ترکیب به وسیله اسید لیزرژیک بدست امده به شکل های مختلف مانند قرص نقره ای خاکستری رنگ ، پودر سفید رنگ کپسول و مایع صاف و روشن و بدون رنگ و بو یافت می شود. روش مصرف آن هم به این صورت است که معمولا گرد یا مایع آن را روی حبه قند می ریزند و می خورند. LSD در بعضی از مصرف کنند گان خود توهمات روشن رنگ و صدا پیش می آورد در حالی که برخی دیگر تجربه های عرفانی دست می دهد. همه مصرف کنندگان ال اس دی حتی کسانی که تجربه های مطلوبی در مصرف آن داشته اند ممکن است واکنش نامطلوب یا سفر بد داشته باشند. تجربه استفاده از LSD که تحت عنوان سفر های خوب نام برده شده عبارت است از : ادراک بینایی و شنوایی تیز شده احساس های افزایش یافته ، اعتقاداتی مبنی بر این که فرد بینش های فیزیولوژیایی عمیقی دست یافته و احساسات جذبه و وجد. و سفر های بد عبارت است از ترس و وحشت از آشفتگی های تجربه های حسی افسردگی شدید و گیجی و گمگشتگی در زمان و مکان وهذیان. بعضی نیز برافروختگی چهره و توهمات بازگشت پذیر یا سایر احساسات را روزها یا هفته ها پس از استعمال LSD گزارش کرده اند.[۱۴۹] چیزی که مصرف کنندگان ال اس دی را بیشتر نگران می کند از دست دادن قدرت ارتباط با واقعیت است این تغییر در هوشیاری ممکن است به رفتار بسیار غیر منطقی و جهت گم کردن منجر شود یا گهگاه حالتی از وحشت زدگی ایجاد کند که در طی آن فرد مبتلا احساس می کند که از کنترل آنچه در بدنش انجام می دهد یا فکر می کند عاجز است. گزارش ها حاکی از آن است که بعضی از افراد در این حالت خود را از جاهای بلند به زمین پرت کرده اند.[۱۵۰] آثار دارو معمولا ضمن یک ساعت پس از مصرف ظاهر می شده و تا ۸ الی ۱۲ ساعت دوام می یابد. تحمل دارویی سریع پیدا شده ظرف ۲ یا ۳ روز از بین می رود. ب : فن سیکلیدین ( PcP) فن سیکلیدین ( PcP) که به نام های دیگری مانند ( گرد فرشته)، ( کریستال)، ( صلح) و (سوخت راکت) نیز شهرت یافته است. نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ در سانفرانسیسکو ( امریکا ) به صورت ممنوع مورد استفاده قرار گرفت. این ماده یکی از خطرناک ترین داروهای توهم زا است که به دلیل ضد دردش ساخته شد. یک داروی توهم زا که موجب اختلال های ادراکی ، سرخوشی ، گیجی ، هذیان و رفتار آشوبگرانه شدید می شود .واکنش افراد به این دارو به میزان مصرف آن فرد و. شرایطی که در آن مصرف می شود بستگی دارد این دارو اغلب روی ماری جوانا پاشیده شده و کشیده می شود PCP در بسیاری از موارد موجب رفتار های پرخاشگرانه ، آشوب یا مرگ به دلیل بی پروایی یا هذیان های مربوط به شکست ناپذیری استفاده کننده می شود. [۱۵۱]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تحمل در مصرف کنند گان PCP به تدریج به وجود می آید اما وابستگی فیزیکی به طور کلی ایجاد نمی شود وابستگی روانی شایع است . آثار وابستگی ۵ دقیقه پس از مصرف ظاهر شده و در مدت ۳۰ دقیقه به حداکثر می رسد. کسانی که تازه فن سیکلیدین مصرف کرده اند غالبا تحت تاثیر دارو گنگ و از خود بیخود به نظر می رسند و پس از رفع مسمومیت از تخیلات شگرف و فعال دم می زنند. احساس های سریع (speedy) نشئه، احساس گرما و سوزش در بدن، احساس غوطه وری آرام، وندرتا احساس مسخ شخصیت، تجزیه و بیگانگی دارند. گاهی توهمات بصری و شنوایی نیز ظاهر می گردد. غالبا تغییرات عمیق در تصویر ذهنی بدن دگرگونی در درک زمان و مکان وهذیان پدید می آید .مصرف کننده ممکن است زمانی مهربان ، خوش برخورد و پرحرف شده و زمانی دیگر رفتار خصمانه و منفی نشان دهد. اضطراب غالبا بارز ترین علامت در واکنش نامطلوب به دارو است گاهی حرکات چرخشی در سر ، تغییر قیافه شکلک وار، حرکات شبیه نوازش کردن ، دوره های مکرر استفراغ و تکلم یکنواخت و تکراری مشاهده می گردد. اثرات کوتاه مدت ۳ تا ۶ ساعت طول کشیده و گاهی جای خود را به حالت افسردگی خفیفی می دهد که ضمن آن بیمار تحریک پذیر و ندرتا ستیزه جو می گردد و ممکن است رفتار تهاجمی نامعقول تمایلات خود کشی و دیگر کشی به ندرت مشاهده شود. آثار دارو ممکن است چندین روز طول بکشد گاهی رفتار کامل آثار نئشه یک تا دو روز دو.ام می یابد آزمایشات نشان می دهد ممکن است فن سیکلیدین در خون و ادرار بیش از یک هفته باقی بماند. [۱۵۲] ج : ماری جوانا: حشیش که به نام های ماری جوانا ، بنگ ، گراس ، و علف معروف است از سر شاخه های گلدار و یا به میوه نشسته شاهدانه هندی به دست می آید که رنگ سبز خاکستری و گاهی قهوه ای مایل به سبز است گیاه شاهدانه در کشور های خاور میانه مخصوصا افغانستان و هند می روید. شاهدانه هندی در هنگام گل کردن دارای بوی تندی است و برحسب استفاده از قسمت های مختلف آن مانند ساقه ، دانه ، برگ ، سرشاخه گلدار مواد مشابه مختلفی تهیه می شود. برگ گیاه مسن شاهدانه را پس از چیدن در سایه خشک می کنند سپس خرد کرده و به صورت توتون در می آورند این ماده توتون شکل را که به هم فشرده است در ایران به عنوان ( بنگ )و در کشور های آمریکایی و اروپایی به نام ماری جوانا مورد مصرف قرار می دهند. طرز استعمال این ماده در کشور های مختلف به صورت های مختلف است : دود کردن و کشیدن آن در چپق وسیگار، مخلوط کردن آن در قهوه و مشروبات الکلی، مخلوط کردن آن با تنباکو و کشیدن آن در قلیان و مصرف آن در مشروبات الکلی. در مصر و معدود کشور ها مصرف حشیش به صورت حلوائی است که از عسل و روغن های مختلف و نقل وشیرینی درست می کنند .[۱۵۳] حشیش را دروازه ورود به دنیای سایر دارو ها بخصوص کوکائین تلقی می کنند. و ارزان ترین نوع آن (( بنگ )) است. حشیش به شدت توهم زا بوده ومصرف کنندگان آن اشباحی را می بینند و صداهایی را می شنوند که وجود خارجی ندارد ولی برای آنان واقعیت دارد. حشیش بر مغز اثر تضعیف کننده داشته و حالت انبساط خاطر و اعتماد به نفس و آرامش و غالبا حس پرواز کردن در شخص مصرف کننده ایجاد می کند. معتاد به حشیش تحریک پذیر است و قابلیت ذهنی و حرکتی کمی دارد و در صورت عدم دسترسی بدین ماده معتاد حالت خشم ، اضطراب ، بی قراری و حتی میل به خود کشی و اعمال خشن دارد. بی باک ، بی پروا ، درنده خو ، مستعد ارتکاب هر گونه جنایت خشونت آمیز می گردد. حشیش سبب پر حرفی ، خنده های بی دلیل و گاهی نیز داد وفریاد می گردد ،قیود اخلاقی از بین می رود ، معتاد دچار توهم می شود ، حالت توهم بینایی بیش از سایر توهمات است. بعضی از هنرمندان برای اینکه خلاقیت هنری بیشتری داشته و در حالت توهم آثار هنری جدیدی به وجود آورند حشیش مصرف می کنند .به تجربه ثابت شده که ممکن است استعمال حشیش سبب تنوع آثار آنان شود ولی مهارت و خلاقیت هنری کاهش می یابد.[۱۵۴] اعتیاد به حشیش سبب تضعیف مغز شده و سرانجام معتاد به بیماری های روانی مبتلا می گردد. اعتیاد به حشیش کم کم منجر به اعتیاد به مواد مخدر قویتر می شود و غالبا معتادین به استعمال هروئین و آمفتامین روی می آورند . آثار حشیش بستگی به قدرت و نوع ماده مصرفی ، روش و مقدار مصرف ، موقعیت و انتظارات فرد مصرف کننده دارد. در صورت تدفین آثار آن بلافاصله ظاهر شده ، پس از ۳۰ دقیقه به اوج می رسد و ۲ تا ۴ ساعت بعد از بین می رود و اگر به صورت خوراکی مصرف شود آثار آن دیرتر ظاهر می شود و ممکن است تا ۲۴ ساعت باقی بماند. این آثار عبارتند از : افزایش حساسیت به محرک های خارجی ، احساس دگرگونی اندام ، افزایش اشتها، پر خون شدن چشم ، افزایش ضربان قلب ، خشکی دهان ، عدم تعادل حرکتی و سرطان ریه ،[۱۵۵]برخلاف عقیده رایج بین مردم که فکر می کنند حشیش باعث اعتیاد نمی شود ، حشیش اعتیاد آور است کسی که مدتی حشیش مصرف می کند به راحتی قادر به ترک آن نخواهد بود و در صورت عدم مصرف آن دچار علائمی مثل اضطراب ، بیقراری ، بی خوابی ، درد عضلانی ، اسهال ، تهوع و استفراغ می شود. از همه مهمتر اینکه ترک حشیش به علت فشار روانی شدید و احساس اشتیاق فراوان برای مصرف بسیار مشکل است و مصرف کنندگان باید بدانند که در صورت یکی دوبار مصرف ممکن است به آن معتاد شوند. مبحث دوم : نظریه های اجتماعی گرایش به مواد مخدر نظریه های جامعه شناسی به بررسی ساختار های اجتماعی و رفتار های اجتماعی می پردازد. بنابراین مصرف مواد را در یک بافت اجتماعی مطالعه می کند. یک دیدگاه جامعه شناختی اغلب مصرف مواد را محصول وضعیت ها و روابط اجتماعی می داند که باعث ایجاد نا امیدی ، ناکامی ، محرومیت و احساس عمومی ، از خود بیگانگی در میان بخش های آسیب پذیر جمعیت می شوند. برخی از مطالعات به این نکته پی برده اند که معرف مواد مخدر در بین نوجوانان متاثر از احساس خستگی مداوم و افسردگی است. همچنین پی برده اند که همانند جنبه های دیگر نوجوانی معمولا با انجام این دوره به پایان می رسد. علاوه بر این برخلاف برداشت معمولی ، پژوهش ها دریافته اند که مصرف مواد مخدر به طور معمولی یک فعالیت گروهی است که جوانان آنرا یکپارچه و به طور اجتماعی انجام می دهند. جامعه شناس به ما تذکر می دهد که مصرف موادی را که تابع موقعیت و زود گذر است از مصرف موادی که وابستگی و اعتیاد می آورند جدا می کنیم. رویکرد های درمانی که بر نظریه های جامعه شناختی مبتنی هستند. معمولا بر اجتماعی شدن دوباره تاکید می کنند. در واقع باز سازگاری اجتماعی بزهکاران با شناسایی و درمان علل جسمانی ، روانی و اجتماعی ناسلزگاری آنان بخشی از سیاست جنایی پیشگیرنده است. چنانچه گفته شد با سازگاری بزهکاران جزء اهداف مجازات نیز به شمار می آید ، با این تفاوت که ابزار و شیوه بکارگیری آنها برای این منظور یکسان نیست. زیرا در اجرای مجازات علاوه بر بازسازگاری بزهکاران از هدف های دیگر یعنی تاوان خواهی و ارعاب آنها غفلت نمی شود. اما در اجرای اقدامات تامینی به شرط کفایت پیشگیری فقط باز سازگاری بزهکار مد نظر است. برای نمونه تدابیر تربیتی درباره اطفال بزهکار ، ترک اعتیاد معتادان به مواد مخدر و الکل اقدامات بازسازگار کننده محسوب می شوند. همچنین تدابیر درمانی نسبت به بزهکاران مبتلا به بیماری های روحی به قصد احیاء توانایی های روانی و سازگاری کردن دوباره آنها اثر پیشگیرنده دارد ولی در عین حال با نگه داشتن بیماران مذکور پیشگیری خنثی کردن حالت خطرناک آنها نیز حاصل می شود .[۱۵۶] نظیر آنچه اثباتگران و طرفداران اقدامات تامین تدابیر خنثی کننده و مراقبت از بدهکاران را اقدامات دفاع اجتماعی فرض می کردند و اعتقاد داشتند که برای مجرمین خطرناک کافی است آنها را در وضعی قرار داد که نتوانند به جامعه آسیب برسانند از این رو لومبروزو تدابیری مثل نگاهداری دایمی بزهکاران به عادت یا به کار واداشتن ولگردان در کارگاهها را پیشنهاد می کرد.[۱۵۷]
در اصطلاحات جدید مقنن در اصلاحیه قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ۱۳۸۹ مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در ماده ۷ قانون اظهار می دارد : معتادان به مواد مخدر و روان گردان مذکور در دو ماده ۴ و ۸ فاقد گواهی موضوع ماده ۶ و متجاهر به اعتیاد با دستور مقام قضایی برای مدت یک تا ۳ ماه در مراکز دولتی و مجاز درمان و کاهش آسیب نگه داری می شوند. لذا مقنن در سال ۱۳۸۹ از مکتب اصالت تحصل یا اثبات گری به نحوی پیروی نموده است.
اکنون برای تامل بیشتر در نظریات جامعه شناسان در باب علل گرایش به مصرف مواد مخدر به بیان چند نظریه جامعه شناختی که عوامل را تبیین نموده اند پرداخته و در این راستا به طرح گفتارهایی تحت عناوین: گفتار نخست: نظریه انتقال فرهنگ کجروی،گفتار دوم: نظریه کنترل اجتماعی، گفتار سوم: نظریه خرده فرهنگ کجروی و سرانجام گفتار چهارم : نظریه آنومی؛ به شرح ذیل می پردازیم.
گفتار نخست: نظریه انتقال فرهنگ کجروی
جامعه شناسان برای تبیین عوامل موثر بر رفتار انحرافی برحسب اجتماعی شدن نارسا شیوه های مختلفی رابرگزیده اند برحسب یکی از این شیوه ها افرادی که به صورت صحیح اجتماعی نشده اند هنجارهای فرهنگی را در شخصیت خود جایگزین نمی کنند و بدین سان قادر نیستند بین رفتار فرهنگی مناسب و نامناسب تمایز قایل شوند. شیوه دومی که به کار گرفته شده این است که باید نخست معلوم شود فرد منحرف چگونه رفتار انحرافی را آموخته است.
جامعه شناسان معتقدند که بسیاری از صور کجروی از یک فرد به فرد دیگر منتقل می شود و این فرایند آموزشی متضمن همان مکانیسم هایی است که در هر وضعیت آموزشی دیگر با آن روبروییم. سومین شیوه برخورد با موضوع انحراف ، تبیین نتیجه نارسایی های موجود بین فرهنگ و ساخت اجتماعی جامعه است. هر جامعه به لحاظ اجتماعی نیز دارای ابزار های تایید شده ای برای رسیدن به آن اهداف است. هرگاه فرد به این وسایل دست پیدا نکند احتمال بروز رفتار انحرافی و کجروی او به عنوانن نتیجه این نبود وجود خواهد داشت .[۱۵۸] نظریه انتقال فرهنگ کجروی یا تاثیر معاشرت های ترجیحی نظریه ای است که یکی از جامعه شناسان به نام ادوین ساترلندارائه داده است و شبیه شیوه دومی است که ذکر شد.
ساترلند نظریه خود را در دو نسخه ارائه نمود. نخستین نسخه مربوط به سال ۱۳۳۹ و دومین آن مربوط به سال ۱۹۴۷ بود. که نسخه دوم هنوز در شکل اصلی خود در کتاب جرم شناسی اثر ساترلند و کرسی یافت می شود. ساترلند با تاکید بر اینکه رفتار در یک محیط اجتماعی (( یاد گرفتنی )) است ، به خلق یک نظریه عمومی رفتار مجرمانه پرداخت .در حقیقت از نظر ساترلند تمام رفتار ها به شکلی یکسان یاد گرفته می شوند. از این رو تفاوت عمده میان تطابق و رفتار مجرمانه آن است که چه چیزی یاد گرفته شده و نه آنکه چگونه یاد گرفته شده است .[۱۵۹]
ساترلند نشان داد بزهکاری انواع مختلفی دارد که در تمام محله ها و نواحی شهر ممکن است وجود داشته باشد. هرچند که نوع و شکل بزهکاری ممکن است تفاوت داشته باشد به عنوان مثال بعضی جرایم در محله های مرفه و ثروتمند رخ می دهد و لزوما جرایم در محله های بوم شناسی جنایی همه مردم مرتکب جرم نمی شوند بلکه عده ای صرفامرتکب جرم می شوند وی به این سئوال با توجه به اصل فرایند یادگیری و معاشرت پاسخ میدهد. ساترلند معتقد است بزهکاری امری آموختنی و اکتسابی است یعنی ارثی و ذاتی نمی باشد یک فرد در طول حیاتش از تشکیلات مختلفی می گذرد. اما نسبت به بعضی یک همدلی و تعلق خاطری پیدا می کند که وابستگی اش را به آن تشکل زیاد می کند. لذا از فرامین و الگوهای رفتاری آن گروه تبعیت می کند. نسبت به اینکه آن گروه فرامین بر نقص قانون یا تبعیت از قانون بدهد نتیجه متفاوتی است. بنابراین کثرت تماس و مدت تماس فرد با آن گروه باعث می شود که به تدریج فرد بدون توجه به این که فرمان گروه ضد اجتماعی وضد ارزش است ان فرمان راانجام دهد درهمان زمان ممکن است فرد دیگری وابسته به گروهی به هنجار باشد.[۱۶۰] ساترلند نسخه نهایی معاشرت ترجیهی رادر۹ بند ارائه کرده است:

    1. رفتار مجرمانه یاد گرفتنی است.
    1. رفتار مجرمانه از خلال تعامل با دیگر افراد در فرایندی از ارتباطات آموخته می شود .
    1. بخش اصلی یادگیری رفتار مجرمانه در درون گروه های افراد صمیمی اتفاق می افتد .
    1. زمانی که رفتار مجرمانه آموخته شد این یادگیری شامل فنون ارتکاب جرم و جهت گیری ویژه انگیزه ها و سائقه ها می باشد .
    1. جهت گیری ویژه انگیزه هاو سائقه ها از تعاریف مربوط به قوانین به عنوان پدیده هایی مطلوب با نامطلوب یاد گرفته می شود .
    1. فرد بدان خاطر خلافکار می شود که میزان تعاریف سازگار و مناسب برای نقض قانون بر تعاریف ناسازگار و نامناسب بر نقض قانون پیشی می گیرد .
    1. معاشرت های ترجیحی از نظر تکرار طول مدت توجیح و شدت متفاوت است .
    1. فرایند یاد گیری رفتار مجرمانه از طریق همراهی با الگوهای مجرم و ضد جرمی با تمام ساز و کارهایی که در هر نوع یادگیری دیگری وجود دارد همراه است .

۹- از آنجایی که رفتار مجرمانه تعریفی از نیاز ها و ارزش های عمومی است باید توجه داشت که این رفتار مجرمانه توسط آن نیاز ها و ارزش ها تشریح نمی شود. زیرا رفتار غیر مجرمانه نیز تعریفی از نیاز ها وارزش های مشابه است.[۱۶۱] براساس این نظریه رفتار مجرمانه بر شالوده همکنش هایی که با دیگران داریم وارزش هایی که در طی این همکنش ها از دیگران دریافت می کنیم بنا شده است. ما ارزش ها را از انسان های مهم ( والدین ، دوستان نزدیک ، معاشران تجاری )اطراف خود می آموزیم. این ارزش ها حامی رفتار مجرمانه یا در نقطه مقابل آن هستند. تا آنجا که وزن ارزش ها در نقطه مقابل رفتار مجرمانه است. از دیدگاه این نظریه هر فردی با هر دو دسته ( هنجار شکنان و افراد سازگار ) سر و کار دارد اما این که کدام یک از آن دو گروه فرهنگ خود را القاء می کند و تاثیر گذار می شود به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از :

    1. شدت تماس با دیگران : احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف.
    1. سن زمان تماس : تاثیر پذیری فرد از ذیگران در کوکی و جوانی بیشتر از زمان های بعدی است .
    1. نسبت تماس با منحرفان در مقایسه با همنوایان : هرچه ارتباط و معاشرت با کج رفتاران و همنوایان بیشتر باشد به همان میزان احتمال انحراف رد بیشتر خواهد بود .

اولویت تماس با دیگران : از لحاظ تقدم و تاخر فرد در هر محیطی که زود تر حضور داشته باشد از آن بیشتر تاثیر می پذیرد. به عنوان مثال فردی که ابتدا دریک محله جرم زا زندگی کرده و بعد به محله سالم نقل مکان کرده بیشتر آمادگی ارتکاب جرم را دارد و بلعکس.[۱۶۲]
قابل توجه آنکه در مورد پذیرش الگو های مجرمانه نه تنها نوع بزه بلکه لوازم آن نیز به فرد آموخته می شود یعنی توجیهات رایج بین مجرمین ، دلیل ها و عذرها و بهانه هایی که برای ارتکاب جرم می آورند. فنون و یا راه های فرار و جلوگیری از کشف جرم را به هم می آموزند ، انگیزه ها و اهداف احتمالی از ارتکاب جرم همه و همه در جریان معاشرت و تماس آموخته می شود .[۱۶۳] نکته آخر آن که پذیرش نقش های کجرو یا قانونی به میزان تاثیرات کجروی و قانونی بر افراد بستگی دارد.
گروه های نخستین از قبیل خانواده و دوستان از این حیث دارای اهمیت ویژه یی هستند و دیدگاه انتقال فرهنگ کجروی تاکید خاصی بر تاثیر همسالان دارد.[۱۶۴]
گفتار دوم : نظریه کنترل اجتماعی
شمار فراوانی از نظریه های مربوط به رفتار مجرمانه عنوان می کنند که مردم اگر به حال خود رها شوند به طور طبیعی از قانون پیروی می کنند. نظریه های کنترل، رهیافتی مخالف با این دیدگاه بر می گزینند. آن ها معتقدند که اگر همه ی مردم به حال خود رها شوند به طور طبیعی مرتکب جرم می شوند .در آن صورت پرسش مهم این است که :
چرا بیش تر مردم مرتکب جرم نمی شوند ؟
نظریه های کنترل با تاکید بر نیرو های کنترل کننده ی ویژه ای که شخص را از ارتکاب جرم باز می دارند بدین پرسش پاسخ می دهند. این نیرو ها در وضعیت های معینی تجزیه شده و به جرم و دیگر رفتار های کنترل نشده منجر می گردند از این رو گفته می شود افراد به خاطر ضعف نیرو های بازدارنده از ارتکاب جرم و نه بخاطر نیرومندی نیروهای سوق دهنده به ارتکاب آن مرتکب جرم می شوند.[۱۶۵] نظریه پردازی که با نظریه کنترل اجتماعی به شدت احساس نزدیکی می کند تراویس هیرسچی است. هیرسچی یک نظریه کنترل اجتماعی جامعی پیشنهاد نمود مبنی بر اینکه افرادی که به گروه های اجتماعی همانند خانواده ، مدرسه و همسالان سخت وابسته اند احتمال کم تری هست که مرتکب اعمال بزهکارانه شوند. مهم ترین عنصر بستگی اجتماعی وابستگی است یعنی داشتن محبت و حساسیت نسبت به دیگران است. وابستگی عنصر اصلی و ضروری برای درون برد ارزش ها و هنجارهاست. هیرسچی معتقد بود در حدی که مردم نسبت به آن ضرورت پیروی از قواعد جامعه را باورند دگرگونی وجود دارد و افزون بر آن هر چقدر شخص به ضرورت پیروی از قواعد جامعه باور دارند کم تری داشته باشد احتمال بیش تری هست که آنها را نقض کند. هیرسچی اثرات وابستگی به پدر یا مادر، مدارس و هم سالان را را بر اعمال بزهکارانه تحلیل کرد. وی دریافت که صرف نظر از نژاد یا طبقه و صرف نظر از بزهکاری دوستان، پسرانی که وابستگی نزدیک تری به پدر – مادر خود دارند احتمال کم تری وجود دارد که اعمال بزهکارانه ارتکابی گزارش دهند تا آن هایی که وابستگی کم تری دارند. وی دریافت تنها وقتی که کنترل های اجتماعی ضعیف شده باشند حشر و نشر بایاران بزهکار می تواند رفتار بزهکارانه را افزایش دهد جوانان دارای مخاطرات در همنوایی فراوان بعید دارای دوستان بزهکار باشند. و در صورت داشتن چنین دوستانی بعید است که خودشان مرتکب اعمال بزهکارانه شوند. ولی برای جوانان دارای مخاطرات در همنوایی پایین هر چند عرضه رخنه گری های مجرمانه بیش تر باشد فعالیت های بزهکارانه ای که گزارش می دهند نیز بیش تر است. [۱۶۶] از دیگر نظریه پردازان کنترل اجتماعی ویلیام دور کیم است. دور کیم استدلال کرد که رفتار به وسیله واکنش اجتماعی ( ناخشنودی ، مجازات ) کنترل می شود. وی نابهنجاری را به وجود کنترل ها ربط می دهد و معتقد است یک جامعه عادی ( بهنجار ) جامعه ای است که در آن روابط اجتماعی به خوبی کار می کنند و هنجارهای اجتماعی ( مقررات ) به خوبی مشخص و متمایز شده اند. زمانی که روابط و هنجار ها شروع به شکسته شدن می کند کنترل هایی که آن ها می آفرینند شروع به از میان رفتن و خراب شدن می نمایند. دور کیم اشاره می کند که شکست این کنترل ها به جرم منتهی می شود. هرگاه نابهنجاری در جامعه وجود داشته باشد کنترل ها شروع به ناپدید شدن می کند .[۱۶۷] نظریه کنترل اجتماعی با ارائه یک نظم اخلاقی یا یک چارچوب متعارف از جامعه نهادهای اجتماعی مشترک را که به تقویت قیود می پردازند مورد توجه قرار می دهند. زمانی که این نهادها به هر دلیلی تضعیف شوند قیوده که فرد را به نظم اجتماعی گره می زنند نیز تضعیف می شوند این قیودی تضعیف شده به طور خودکار درجه ای بالاتر از انحراف را موجب می شوند. نظریه کنترل اجتماعی ادعا نمی کند که شخص دارای روابط اجتماعی ضعیف درگیر مصرف مواد مخدر می شود در مقابل استمرار مواد ، فقدان تعهد اجتماعی سبب اعتیاد می شود. برخی افراد به جای همنوا شدن با هنجار ها معمولی از طریق تداعی افتراقی رفتار خود را براساس هنجار های گروه مجرمان و بزهکاران سازمان می دهند که به آن تعلق پیدا می کنند این امر به احتمال قوی در محیط هایی رخ می دهد که سازماندهی اجتماعی نسبی وجود دارد یعنی جایی که کنترل های خانوادگی و جمعی در اعمال همنوایی موثر نیستند.[۱۶۸] نقاط عمده نظریه کنترل اجتماعی به شرح زیر است :

    1. حفظ خود و رسیدن به خشنودی ویژگیهای سرشت انسان است. از این رو رفتار انسان رفتاری به سوی منفعت شخصی است .
    1. رفتار انسان باید در راستای منافع همگان محدود و تنظیم شود.
    1. قواعد و مقررات برای زندگی در یک جامعه شامل نظم اخلاقی می باشد .
    1. انسان ها مقید به نظمی اخلاقی هستند که با جامعه پذیری دوران کودکی آغاز می شود و بعد ها از خلال نهادهای جامعه ادامه می یابد.
    1. قیود مربوط به نظم اجتماعی شامل عواملی است که انطباق را حفظ و تقویت می کند .
    1. عوامل مربوط به قیود شامل پیوستگی به افراد و نهاد های مهم ، تعهد نسبت به سرمایه گذاری در جامعه عادی موجب دخالت در فعالیت های عادی و اعتقاد به ارزش های اجتماعی می شود.
    1. این عوامل در درجات مختلفی ظاهر می شوند. افراد براساس ضعیف شدن یا نبود این عوامل دارای آزادی بیشتری برای دنبال کردن منافع شخصی و رفتار انحرافی هستند.[۱۶۹]

گفتار سوم : نظریه خرده فرهنگ کجروی از نظر برخی جامعه شناسان اصطلاح انحراف به الگو های رفتاری غیر قابل قبول الگویی که بر خلاف هنجار های جامعه است یا به عمل یا الگوی رفتاریکه قوانین و مقررات اجتماعی را نقض می کند اطلاق می شود.خرده فرهنگ منحرف عبارت است از انحراف گروهی از افراد که دارای شیوه وسبک زندگی مشابهی هستند، همیشه با همدیگر معاشرت وتماس دارند،به همدیگر یاری و مدد می رسانند و نسبت به خرده فرهنگی که جزو آنند ضمن شرکت در فعالیت هایی که از سوی جامعه بزرگتر به عنوان انحراف شناخته شده است وفادار می مانند: مثال هایی از خرده فرهنگ کجروی را می توان خرده فرهنگ معتادان، گروه های مجرم، زندانیان، جیب بر ها و قمار بازان ذکر کرد. خرده فرهنگ های منحرف با نگه داری اعضا خود از تاثیر جامعه بزرگتر به آنها کمک می کنند. بدین معنی که آن ها بر خلاف نظر جامعه در این خرده فرهنگ ها از احترام و تایید گروهی خوددارند و در آن جا می آموزند که به چه شیوه هایی به اعمال انحرافی دست بزنند که گرفتار نشوند و هرگاه با مشکل یا مساله ای برخورد کنند به آن ها کمک می رسانند تا طبق الگوی خرده فرهنگ خود و بر خلاف شیوه رایج در جامعه بزرگتر و رسمی عمل کنند .[۱۷۰] “ساترلند” از نظریه پردازان نظریه های فرهنگی معتقد است : ( تعریف های موافق نقض قانون ) علل واقعی مجرمانه اند. نظریه های فرهنگی و خرده فرهنگی نیز به نقش ایده ها در بروز رفتار های مجرمانه توجه می کنند. این نظریه ها همانند نظریه ساترلند ، خاستگاه آن ایده ها را در شرایط اجتماعی کلی در می یابند. اما ویژه گی این نظریه ها آن است که معتقدند خود ایده ها و نه شرایط اجتماعی به طور مستقیم علت رفتار مجرمانه اند.[۱۷۱] آلبرت کوهن از دیگر نظریه پردازان جامعه شناسی جنایی است که در کتاب معروف خود با نام پسران بزهکار (۱۹۹۵) به بررسی مجدد نظریه خرده فرهنگ کجروی می پردازند. کوهن معتقد است طبقات پایین در جامعه از نظر دست یابی به جایگاه اجتماعی دچار ناکامی هستند جامعه در عین حال آن ها را به کسب منزلت تشویق می کند امکان دست یابی را در اختیار آنها قرار نمی دهد. بر مبنای نظر وی نوجوانان و جوانان طبقه پایین همانند همتایان خود در طبقه متوسط علاقه مند به دست یابی به منزلت بالا هستند یکی از مکان های مهم برای کسب منزلت در زندگی مدرسه است. کوهن معتقد است شکل گیری خرده فرهنگ مجرمانه در محیط مدرسه به این جهت است که این محیط از اطفال اقشار مختلف جامعه تشکیل شده. با توجه به این که اطفال متعلق به قشر پایین و متوسط جامعه تحت تاثیر ارزش ها و فرهنگ های دانش آموزان متعلق به طبقه متوسط به بالا قرار دارند زیرا در مدرسه ارزش های مطلوب این طبقه القا و ترویج و تدریس می شود حال با توجه به این که اطفال متعلق به طبقه پایین ارزش ها و باید ها و نباید های معمول در گروه خود را در مدرسه نمی بینند و گاه عکس آن ارزش ها به آن ها القا می شود لذا خود را در حالت تنش و کنش بین ارزش های غالب تدریس شده و ارزشهای خاستگاهی وخانوادگی خود می بینندکه بعضا متعارض هستند این حالت سبب می شود اطفال دچار تنش شده و دنبال راه حل بگردند یک پاسخ به این وضعیت ان است که به فرهنگ غالب وترویج شده درمدرسه پشت کرده وبه فرهنگ گروه خود پناه ببرند واین خرده فرهنگ ممکن است خلاصه شود و درخرده فرهنگ بزهکاری.[۱۷۲]
« نجفی ابرندآبادی«تشکیل خرده فرهنگ به طور کلی واز نوع مجرمانه ان به طور خاص را به خاطر خروج عده ای از متعارفات جامعه می داند که سبب می شود افراد درچهارچوب آن خرده فرهنگ نوعی همبستگی بین خود پیدا کرده وبه این ترتیب کسب هویت کنند.[۱۷۳]
تعداد بیشماری از انحرافات گروهی در داخل خرده فرهنگ منحرف جامعه اتفاق می افتد در چنین موقعیتی فرد در واقع منطبق با هنجارهای خرده فرهنگ عمل می کند و این خرده فرهنگ است که هنجارهای جامعه راطرد کرده است (فردی که تعهد خاصی به جامعه ندارد اما پیوندهای محکمی با خرده فرهنگ مصرف مواد دارد بیشتر محتمل است که به مصرف مواد روی آورد اعضای گروه، فرهنگ مواد، ارزشها و هنجارهایشان را برای اشخاصی که جذب این نوع زندگی می شوند تبلیغ می کنند. فردی که به این زندگی می پیوندد باید زندگیش در هماهنگی با خرده فرهنگ جدید به منزله یک عضو خوب نظم مجدد پیدا کند تا مورد تاثیر اعضا با شد. خرده فرهنگ ها، پاداش ها و مجازاتهایی را برای موقعیت های حساس به منظور حفظ وفادارای اعضا به کار می گیرند.[۱۷۴]
گفتار چهارم : نظریه آنومی مفهوم آنومی از یونان باستان سرچشمه می گیرد وبه معنای فقدان قانون است. آنومی که از آن به عنوان بی هنجاری ، بی معیاری وخلاء هنجاری نیزنام برده شده است توسط امیل دور کیم برای توصیف وضعیت اجتماعی غیرطبیعی به کار برده شده که فرد دارای انسجام اجتماعی به وسیله بحرانی ازقبل رکود اقتصادی ضعیف می شود این بحرانها باعث می شود فرد بدون در نظر گرفتن جامعه به دنبال منافع شخصی خود باشد.[۱۷۵] بی هنجاری را می توان وضعیتی دانست که درجامعه هنجار معینی وجود ندارد که فرد از آن پیروی کند و او بی ریشه عمل می کند. این حالت هنگامی رخ می دهد که انتظارات فرهنگی با واقعیات اجتماعی ناهماهنگ و ناسازگار است.[۱۷۶] دورکیم درکتاب خود با نام ( خودکشی مطالعه ای در جامعه شناسی) برای اشاره به نوعی شرایط بی قاعدگی اخلاقی که در آن مردم فاقد کنترل های اخلاقی لازم بر روی رفتار خویش هستند از واژه نابهنجاری یا آنومی استفاده کرد. بنا به عقیده دورکیم چنانچه مردم یک جامعه ندانند چه موقع برای رسیدن به موفقیت باید تلاش را رها کنند یا چگونه در جریان زندگی دیگر مردمان رفتار نمایند جامعه ای ناهنجار است. در واقع ناهنجاری اشاره به از کار افتادن هنجارهای اجتماعی و شرایطی دارد که در آن این هنجار ها دیگر فعالیت اعضای اجتماعی راکنترل نمی کنند. افراد در حالت نبود قواعدی برای هدایتشان نمی توانند جای خود را در جامعه بیابند و برای تنظیم با شرایط متغیر زندگی دچار مشکل می شوند این مساله به نوبه خود منجر به نارضایتی ، نامیدی ، منازعه و انحراف می شود[۱۷۷] به عقیده نجفی ابرند آبادی بی هنجاری حالتی است که به لحاظ توسعه جوامع ، تخصصی شدن مشاغل، تخصصی شدن موقعیت های اجتماعی ، همبستگی و انسجام جوامع نسبی شده در مقابل وجدان جمعی سنتی که اساس حقوق و قانون بوده است به وجود آمده است. آنومی در افراد نوعی خود خواهی و خود محوری به وجود می آورد که باعث توجیه ارتکاب جرایم در این قالب می شود .
در واقع بی هنجاری نظریه ای است که بسیاری از جرائم را در جامعه امروزی توجیه می کند .[۱۷۸] مرتن جامعه شناس فرانسوی سعی کرد بین بی هنجاری و انحرافات اجتماعی رابطه برقرار کند. به نظر او افراد در طی فرایند اجتماعی شدن و به عنوان نتیجه آن می آموزند که چگونه اهداف فرهنگی مهم را بشناسند و در همان حال وسایلی را که از نظر فرهنگی پذیرفته شده است و موردتایید است برای رسیدن به آن اهداف برگزینند هنگامی که امکان دستیابی به آن اهداف وجود داشته باشد و افراد به دنبال جانشین می گردند رفتار جانشین ممکن است نتیجه اش رفتار انحرافی باشد .[۱۷۹] به عقیده مرتن تضاد میان اهداف فرهنگی و وسایل دستیابی به آن اهداف منبع اولیه بی هنجاری است. برای مثال اگر در جوامع امروزی کسب پول ، قدرت ، و شهرت ، ارزش و هدف نهایی شده و قابل قبول افراد جامعه می باشد اما امکان دست یابی همه افراد جامعه مخصوصا اعضا و طبقه پایین و محروم به اهداف مذکور میسر نیست لذا واکنش از سوی افراد جامعه صورت خواهد گرفت.[۱۸۰] براساس نظریه بی هنجاری مرتن فشاری که منجر به بی هنجاری می شود به چهار شیوه توسط افرادی که آن را تحمل می کنند جواب داده می شود: ۱ – هم نوایی: هم نوایی یا آیینگرایی یا رسم پرستی هنگامی رخ می دهد که شخص وسایل فرهنگی مرسوم و پذیرفته شده را تایید می کند اما خود هدف را نمی پذیرد.[۱۸۱] به عقیده مرتن بعضی از جوامع تعادلی میان اهداف فرهنگی و ابزار های نهادینه شده به منظور دست یابی به یک ثبات نسبی در جامعه فراهم نموده اند. [۱۸۲]
در این شیوه ابزار ها ممکن است به آرزوهای فرد تبدیل شوند به عنوان مثال یک فرد کار ( ابزار ) را به چشم نوعی وسیله تامین معاش و نه به عنوان وسیله ای برای دست یابی به موفقیت نگاه می کند. در این مثال حفظ شغل به یک هدف تبدیل می شود که محرومیت ناشی از جست وجوی ناموفق به دنبال هدف اصلی را برطرف می سازد. هم نوایی را می توان در رفتار دیوانسالاری نیز دید که ضمن آن یک کارمند دارای هیچ قدرتی برای انجام کاری برای هیچکس نیست و به جای آن تمام همت او این است که فرم مربوطه باید به دقت در سه نسخه پر شود.[۱۸۳] ۲ – بدعت گرایی یا ابداع: که بعضی به نوآوری یا نوگرایی تعبیر کرده اند .[۱۸۴] مربوط به حالتی است که در آن تاکید بر اهداف تایید شده جامعه زمانی باقی می ماند که ابزار های مشروع توسط ابزار های دیگری که تایید نشده است جایگزین گردد. این شیوه رایج ترین نوع از انواع چهار گانه انحراف است. ویژگی ابتدایی یک ابداع را می توان در جمله معروف (( هدف وسیله را توجیه می کند )) دید .[۱۸۵] مرتن بدعت گرایی را این گونه تعریف می کند : افرادی که برای دست یابی به موفقیت از وسایل غیر مشروع استفاده می کنند به ویژه سازمان یافته مانند تجارت مواد مخدر [۱۸۶] یا جنایت .[۱۸۷]
۳ – انزوا طلبی: یا “عقب نشینی” در واقع شامل پس زدن اهداف و ابزار ها است. عقب نشینی کننده ها افرادی هستند که نمی خواهند ابداع کننده باشند و در همان حال نیازمند پاسخ دادن به ناتوانی خود در رسیدن به اهداف مهم در زندگی هستند. راه حل آنها این است که به سادگی تلاش برای پیشرفت و حرکت به جلو را ترک کنند. پاسخ نهایی که مصرف مواد مخدر را تبیین می کند انزوا طلبی به معتاد اجازه می دهد وقت و انرژی خود را برای دستیابی به اهداف قابل حصول صرف کند و مصرف را بیشتر کند. کسی که با پناه بردن به مصرف مواد مخدر و خود فراموشی خانواده، خانه، شغل، دوستان، و فرزندان خود را رها می کند و زندگی در تنهایی و انزوا را ترجیح می دهد فردی است که عملا از جامعه کنار رفته و منزوی شده است . ۴ – شورش یا طغیان: که متفاوت از سه نوع دیگر است. در حالی که شیوه های دیگر بر پس زدن ابزار یا اهداف یا هر دو تاکید دارد شورش بر جایگزینی اهداف و ابزار های جدید به جای اهداف و ابزار های اصلی تاکید دارد. مفهوم مورد نظر مرتون چنین پیشنهاد می کند که شورش انسان ها را به جایی خارج از ساخت محیط اجتماعی می کشاند تا در این حال در پی تبدیل شدن به چیزی جدید یعنی یک ساختار اجتماعی کامل باشد. آنگاه باید گفت که این افراددقیقا همان چیزی هستند که این واژه بدان اشاره می کند یعنی شورشی و انقلابی. شورش یعنی افراد عصیان گر که از پذیرش ساختار اجتماعی معمول سرباز می زنند و درصدد ایجاد یک نظم اجتماعی جدید از طریق فعالیت سیاسی یا جایگزین سبک زندگی جدید بر می آیند . به طور خلاصه نظریه نا بهنجاری مرتون چگونگی مشارکت ساختار اجتماعی در ایجاد انحراف در تمام سطوح راتوضیح می دهد .اگر چه تمرکز اولیه و اصلی نظریه روی طبقه پایین تر است. به دلیل تفکیک اجباری اجتماعی میان آرزو های فرهنگی و روش های تایید شده به دست آوردن آن آرزوها احتمال بیشتری وجود دارد که طبقه پایین تر، یک رفتار انحرافی تایید نشده تطابقی را از خود نشان دهد . مدل تحلیل با الهام از اهداف، سوالات، فرضیات و مطالعات تجربی و نظری انجام گرفته مدل تحلیل این تحقیق بدین شرح می باشد:
مدل تحلیل
متغیر وابسته متغیرهای مستقل متغیرهای زمینه ای
سن
جنس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ق.ظ ]




نیری صحیح­تر به نظر می­رسد. وی می­نویسد:
“نقشبندی حرفه­ای در قدیم بود که عمدتاً به نقاشی کردن و نقش انداختن اطلاق می­شده است. این حرفه در هنرهای مختلف اعم از بافندگی، معماری، نقاشی، کتاب آرایی… رایج بوده است و سران نقشبندیه نیز به دلیل دارا بودن زیر مجموعه­هایی از حرف فوق، به این نام منتسب شده اند…”(شکاری نیری، ۱۳۸۵ :۶۵).
گروهی نیز،‌ گفته‌اند که‌ نقشبند نام‌ دهی‌ است‌ در یک‌ فرسخی‌ بخارا و چون‌ خواجه‌ بهاءالدین‌ محمّد از آن‌ قریه‌ است،‌ لذا به‌ نقشبندی‌ معروف‌ شده‌ مانند سلسله ‌تصوف‌ چشتیه‌ که‌ مروج‌ آن‌ سلسله‌ خواجه‌ احمد بوده‌ و چون‌ از قریه­ی چشت‌ که‌ از قراء اطراف‌ هرات‌ است‌ برخاسته‌، از این‌ جهت‌ آن‌ طریقه‌ به‌ نام‌ وی‌ چشتیه‌ شهرت‌ یافته‌ است(معصوم علیشاه،۱۳۳۹: ۲/۳۵۱)‌.
ولی‌ این‌ نظر درست‌ نیست‌ زیرا گذشته‌ از اینکه‌ مولد و مدفن ‌خواجه‌ بهاءالدین‌، به‌ عقیده­ی‌ اجماع‌ محققان‌ و صاحبان‌ تذکره‌ها قریه‌ قصر عارفان‌ دریک‌ فرسخی‌ بخارا است‌، اصولاً دهی‌ به ‌نام‌ نقشبند در اطراف‌ بخارا وجود نداشته‌ است‌.
قول‌ دیگر آن‌ است‌ که‌ می‌گویند خواجه‌ بهاءالدین‌ محمّد، از کثرت‌ ذکر به‌ مرتبه‌ای‌ رسیده‌ که‌ ذکر تحلیل‌ در قلب‌ وی‌ نقش‌ بسته‌ بود لاجرم‌ مشهور به‌ نقشبند گردید چنان­که‌ یکی‌ از بزرگان‌ ایشان‌ به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ کرده‌ است‌:
«ای‌ برادر در طریق‌ نقشبند ذکر حقّ‌ را در دل‌ خود نقش‌ بند»(معصوم علیشاه،۱۳۳۹: ۲/۳۵۱).
خود محمّد پارسا در تأیید این نظر می­نویسد:
” مداومت‌ بر ذکر به‌ جایی‌ می‌رسد که‌ حقیقت‌ ذکر، با جوهر دل‌ یکی‌ می‌شود و در آن‌ حال، ذاکر به‌ واسطه­ ‌استیلای‌ مذکور، میان‌ دل‌ و حقیقت‌ ذکر هیچ‌ تفرقه‌ و تمیز نتواند کرد، چه‌ دل‌ او را به ‌مذکور وجهی‌ ارتباط شده‌ که‌ غیر مذکور در دل‌ و اندیشه‌ او گنجایی‌ ندارد” (پارسای بخارائی،۴۵۹:۱۳۸۱)
و بعضی‌ گفته‌اند که‌ مدار طریقت‌ ایشان‌ به‌ ذکر خفی‌ و مراقبه‌ است‌. و در این‌ دو چیز، جد و جهد تمام‌ به‌ ظهور رسانند و تمام‌ عمر خود را بر این‌ دو چیز مصروف ‌گردانند تا به‌ قول‌ خواجه‌ اولیاء کبیر: اشتغال‌ و استغراق‌ ذکر، به‌ مرتبه‌ای‌ رسد که‌ اگر به‌ بازار درآید هیچ‌ سخن‌ و آواز نشنود، به‌ سبب‌ استیلای‌ ذکر بر حقیقت‌ ذکر، یعنی ‌همه‌ آوازها و حکایات‌ مردم‌ ذکر نماید و سخنی‌ که‌ خود گوید ذکر شود(همان:۴۶۰).
صاحب‌ کتاب‌ انوارالقدسیه‌ نیز در توجیه‌ کلمه‌ نقشبند و وجه‌ تسمیه‌ آن‌ چنین‌نوشته‌ است‌:
“این‌ طایفه‌ (نقشبندیه‌) که‌ تا زمان‌ خواجه‌ بهاءالدین‌ محمّد معروف‌ و موسوم‌ به‌ خواجگان‌ یا خواجگانیه‌ بوده‌ است‌. از آن‌ زمان‌ تا عهد خواجه‌ ناصرالدین‌ عبیدالله ‌احرار مسمی‌ به‌ نقشبندیه‌ شده‌اند یعنی‌ منسوب‌ به‌ نقشبند که‌ معنای‌ آن‌ نقش‌بندنده‌، نقشی‌ که‌ بسته‌ شود و آن‌ صورت‌ کمال‌ حقیقی‌ است‌ به‌ قلب‌ مرید و باید دانست‌ که‌ از ابتدا تا زمان‌ خواجه‌ بهاءالدین‌ نقشبند ذکر این‌ سلسله‌ در حال‌ انفرادی و تنهایی‌، ذکر خفیه‌ و در حال‌ اجتماع‌، به‌ صورت‌ جهر و علانیه‌ بوده‌ است‌. ولی‌ خواجه‌ بهاءالدین‌ نقشبند، به‌ استناد اینکه‌ در عالم‌ سیر و سلوک،‌ از روحانیت‌ و باطن‌ خواجه ‌عبدالخالق‌ غجدوانی‌ شیخ‌ المشایخ‌ این‌ سلسله،‌ مأمور به‌ ذکر خفی‌ شده‌ لذا به‌ امر باطنی‌ او که‌ مرشد و پیشوای‌ روحانی‌ اوست‌ به‌ پیروان‌ و اصحاب‌ خود دستور داد که‌ چه‌ در حال‌ انفراد و چه‌ در حال‌ اجتماع‌ باید به‌ ذکر خفی‌ مشغول‌ شوند و ذکر جهر وعلانیه‌ را ترک‌ کنند، زیرا ذکر، به‌ این‌ نحو، حال‌ مراقبه‌ به‌ خود می‌گیرد و در قلب‌ مرید تأثیر بلیغ‌ می‌کند، چه‌ ذکر خفیه‌ چون‌ بند است‌ و تأثیر آن‌ در قلب‌ سالک‌ و مرید چون‌ نقش‌ که‌ در اثر ممارست‌ و دوام‌ و استغراق‌ در ذکر، کم‌کم‌ در قلب‌ مرید نقش‌ می‌بندد، همچنان که‌ مهر یا خاتمی‌ که‌ بر صفحه‌ای‌ از موم‌ و مانند آن‌ بزنند، چگونه‌ نقش‌ می‌گیرد و آن‌ نقش‌ بر صفحه‌ باقی‌ می‌ماند و محو نمی‌شود، ذکر به‌ این‌ صورت‌ هم، ‌مانند همان‌ مهر یا خاتم‌ است‌ که‌ در صفحه­ی پاک‌ و روشن‌ قلب‌ مرید که‌ چون‌ آیینه­ی پاک‌ تابناک‌ است‌، نقشی‌ جاودان‌ و محو نشدنی‌ ایجاد می‌کند”(بخاری،۳۹:۱۳۸۳).
ولی‌ چنانکه‌ قبلا نیز گفته‌ایم‌ گویا بهاءالدین،‌ پیشه‌ نقشبندی‌ داشته‌ و این‌ نام‌ از آن‌ شغل‌ وی‌ گرفته‌ شده‌ است‌.
سلسله‌ی نقشبندیه را از عهد ابابکر تا بایزید، صدیقیه، از بایزید تا عبدالخاق غجدوانی، طیفوریه، از غجدوانی تا خواجه بهاءالدین، خواجگان و از خواجه بهاءالدین به بعد نقشبندیه می نامند(همان: ۶۴-۶۵) در واقع عنوان نقشبندیه، از قرن دهم به بعد برای این فرقه رایج شد. انتساب عنوان صدیقیه برای ابتدای سلسله‌ی نقشبندیه اشتباه است، چرا که در قرون نخستین اسلامی، اصلا مشرب تصوفی وجود نداشته است که نامی داشته باشد(بخارائی،۱۳۵۴: ۲۸). گفته شده به دلیل این که همه‌ی مشایخ این طریقت، عنوان خواجه داشته اند، این سلسله به خواجگان مشهور بوده است(صفا، ۱۳۸۸: ۴/ ۷۶). پس از سقوط خاندان احرار، حوزه‌ی تبلیغی نقشبندیه به هند انتقال یافت. در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری، پیشوای این طریقه در هند، شیخ احمد سرهندی، ملقب به مجدد الف ثانی(متوفی ۱۰۳۲ ق) بوده که از آن پس نقشبندیان هند به مجددی معروف شده ­اند و این طریقه از هند به افغانستان رفته است. پیشوای نقشبندیان ماوراءالنهر، در قرن یازدهم، ابواسحاق جویباری بوده و طریقه‌ی جویباری این سرزمین منسوب به اوست. شعبه­ای از طریقت نقشبندیه، در قرن هشتم هجری به خلوتیه معروف شده و به آسیای صغیر و کردستان رفته است و از قرن دوازده هجری به بعد که خالد شهروزی(متوفی ۱۲۴۲ ق) پیشوای نقشبندیان کردستان گشته، به طریقه‌ی خالدی مشهور شده است. بکتاشیان و دمرداشیان آسیای صغیر و سوریه و مصر نیز پیرو تعلیمات نقشبندیه بوده ­اند. نقشبندیه به شمال آفریقا هم راه یافته و هم­ اکنون در میان اعراب، زنگیان و سیاه پوستان آفریقا وجود دارد(نفیسی،۱۳۴۳: ۹۷-۹۸). سلسله­های باقیه، حسنیه، زبیریه و مظهریه نیز از شعب نقشبندیه محسوب می شوند(سیّدین، ۱۳۸۷: ۳۲۵).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۳- بهاءالدین‌ نقشبند
خواجه‌ بهاءالدین‌ محمّد بن‌ محمّد بن‌ محمّد نقشبند بخاری‌ در محرم‌ ۷۱۷ در قصر عارفان‌ قصر هندوان‌(واعظ کاشفی،۱۳۵۶: ۱/۲۸؛ بخاری،۲۰:۱۳۸۳) از قراء بخارا به دنیا آمد. نام‌ جدش‌ را بعضی‌ محمّد و بعضی‌ جلال‌الدین‌ نوشته‌اند و ممکن‌ است‌ که‌ جلال‌الدین‌، لقب‌ او باشد و محمّد، نامش‌. آنچنان‌ که‌ در مقامات‌ بهاءالدین‌ آمده‌ است‌ ، جدش،‌ از مریدان‌ و معتقدان‌ خواجه‌ محمّد بابای‌ سماسی‌ شیخ‌ صوفیان‌ خواجگانی ‌بوده‌ است‌(بخاری،۱۹۰:۱۳۸۳). ولی‌ ظاهراً پدر بهاءالدین‌ به‌ این‌ شیخ‌ ارادتی‌ نداشته‌ است(همان:۱۹۲). به نوشته­ی رساله­ قندیه، پدر بهاءالدین،‌ به‌»باباصاحب‌ سر مست‌» شهرت‌ داشته‌ و قبرش‌ در سمرقند بوده‌ است‌. سه‌ روز از ولادت‌ بهاءالدین‌ گذشته‌ بود که‌ خواجه­ی سماسی‌ با جمعی‌ از مریدان، ‌به‌ قصر هندوان‌ می‌رسند. جد بهاءالدین‌ فرزند زاده‌(بهاءالدین‌) را به‌ نزد خواجه ‌می‌برد تا او را برکت‌ دهد. و خواجه­ی‌ سماسی،‌ بهاءالدین‌ را به‌ فرزندی‌ می‌پذیرد. و می‌گوید:«او فرزند ماست‌ ما او را قبول‌ کرده‌ایم‌»(پارسای بخارائی،۹:۱۳۸۱) و یاران‌ را بشارت‌ می‌دهد که ‌این‌ فرزند«مقتدای‌ روزگار گردد»(بخاری،۱۳۸۳: ۲۰). در هجده‌ سالگی،‌ همسر گزید. و در همین‌ اوان‌ درک‌ صحبت‌ خواجه‌ محمّد بابای‌ سماسی‌ را کرد(جامی، ۳۸۱:۱۳۷۰) و پس‌ از مرگ‌ سماسی‌ (سال‌۷۵۵ق) جدش‌ او را به ‌سمرقند برد و هر کجا درویشی‌ و اهل‌ دلی‌ می‌یافت‌ به‌ خدمتش‌ می‌شتافت‌ و بهاءالدین‌ را به‌ صحبتش‌ می‌برد(بخاری،۲۳:۱۳۸۳). بهاءالدین‌ در انجام‌ طلب‌ به‌ نزد سیّد امیر کلال‌ جانشین‌ خواجه‌ سماسی‌ راه ‌یافت‌(واعظ کاشفی،۱۳۵۶: ۱/۹۵) و از او تلقین‌ ذکر یافت‌ و خدمت‌ و مجاهدت‌ بسیار کرد(همان:۹۶). امیرکلال‌ نیز، در تربیت‌ و ارشاد، کوتاهی‌ نکرد از آنکه‌ خواجه‌ سماسی‌ سفارش‌ کرده‌ بوده‌ است‌ که «در حقّ‌ فرزند من‌ بهاءالدین‌ از تربیت‌ و شفقت‌ دریغ‌ مداری‌»(جامی،۳۸۱:۱۳۷۰).
چون‌ بهاءالدین‌ برآمد و قابلیت‌ و استعدادی‌ فزون‌ داشت،‌ شیخ‌ او را اجازه‌ داد که ‌فرو نایستد و در طلب‌ هر که‌ خواهد برود و به‌ تکمیل‌ نفس‌ بپردازد. روزی‌ امیر کلال‌ درجمع‌ یاران‌ گفت‌:” فرزند بهاءالدین‌، نفس‌ حضرت‌ خواجه‌ محمّد بابای‌ سماسی‌ را در حق‌ّ شما به‌ تمامی‌ به‌ جای‌ آوردم‌. گفته‌ بودند: آنچه‌ از تربیت‌ در حقّ‌ تو به‌ جای ‌آورده‌ام‌ در حقّ‌ فرزند بهاءالدین‌ بجای‌ آری‌ و دریغ‌ نداری‌ چنان‌ کردم‌” (جامی،۳۸۱:۱۳۷۰).
بهاءالدین‌ پس‌ از آن‌ مدّت‌ هفت‌ سال‌ متابعت‌ و ملازمت‌ مولانا عارف‌ دیگ‌ گرانی‌(دیگ‌گران، دهی بوده است‌) می‌کرد. و دو سه‌ ماه‌ در خدمت‌ قثم‌ شیخ‌ از مشایخ‌ ترک‌ منتسب‌ به‌ خواجه‌ احمد یسوی‌ به‌ ریاضیات‌ و مجاهدات‌ گذرانید(همان:۳۸۳). و زمانی‌ دراز (شش‌ یا دوازده‌ سال‌) نزد یکی‌ دیگر از مشایخ‌ ترک‌ به‌ نام‌ خلیل‌ آتا بود(بخاری،۳۵:۱۳۸۳). بهاءالدین‌ چندی‌ نیز «ملازمت‌ علماء می‌نمود» و «احادیث‌ می‌خواند» و «آثارصحابه‌، رضی‌الله عنهم،‌ معلوم‌ می‌کرد»(همان:۴۳). خواجه‌ نقشبند دو بار به‌ سفر حج‌ رفت‌ و در یکی‌ از این‌ سفرها چون‌ به‌ هرات ‌رسید ملک‌ معزالدین‌ حسین‌ بن‌ غیاث‌الدین‌ او را گرامی‌ داشت‌ و برایش ‌مجلسی‌ آراست‌ و علمای‌ هرات‌ را بدانجا خواند و خود بهاءالدین‌ سؤال­ها کرد در باب‌ طریقت‌ و عرفان‌(همانجا:۶۶). در سفر دومین‌ حج‌ نیز در هرات‌ به‌ دیدار زین‌الدین‌ ابوبکرتایبادی‌(متوفی‌۷۹۱ق) عارف‌ مشهور رفت‌ و سه‌ روز با او صحبت‌ داشت‌. گذشته‌ از سفر حج‌، بهاءالدین،‌ در طول‌ حیاتش‌ برای‌ سیر و سلوک‌ و دیدار مشایخ‌ به‌ شهرها و دهات‌ بسیاری‌ در خراسان‌ و ماوراءالنهر سفر کرد که‌ از آن‌ جمله‌است‌: سمرقند، ریورتون‌، نسف‌، سمنان‌، مرو، طوس‌، مشهد، غدیوت‌، تایباد‌، قرشی‌، کوفین‌، قشلاق‌ ‌خواجه‌ مبارک‌ (در نخشب‌)، کش‌…خواجه‌ بهاءالدین،‌ سرانجام‌ در شب‌ دوشنبه‌ سوم‌ ربیع الاول‌ سال‌ ۷۹۱ خرقه ‌تهی‌ کرد(جامی،۳۸۹:۱۳۷۰). «سن‌ شریف‌ ایشان‌ هفتاد وسه‌ سال‌ تمام‌ شده‌ بوده‌ است‌ و در هفتاد و چهارم‌ بوده‌اند(واعظ کاشفی،۱۳۵۶: ۱/۱۰۰). و او را در همان‌ موطن‌ و مأوایش‌(قصر عارفان‌) به‌ خاک ‌سپردند و مزارش‌ هنوز برجاست‌ و زیارتگاه‌ معتقدان‌ است‌.
۵-۴- سلسله نسب نقشبندیه
سلسله‌ی معروفیه که به ابومحفوظ معروف بن فیروزان کرخی بغدادی(متوفی ۲۰۰ ق) منسوب بود، به چهارده سلسله منشعب گردید(بخاری،۱۵:۱۳۸۳). ابوعلی فارمدی، سرسلسله جدایی نقشبندیه از دیگر فرق تصوف است(واعظ کاشفی،۱۳۵۶: ۱/۴۰). نقشبندیه سه سلسله نسب برای خود مطرح کرده ­اند که هر سه از شخصیت فارمدی به بعد مشترک هستند. این سه سلسله نسب عبارتند از:
۱- سلسله الذهب که از امام هشتم به معروف کرخی و از او به جنید به ابوعلی رودباری به ابوعلی کاتب به عثمان مغربی ابوالقاسم گرگانی به ابوعلی فارمدی به خواجه یوسف همدانی و در نهایت به خواجه عبدالخالق
غجدوانی می­رسد.
۲- سلسله‌ی علویه که از رسول اکرم (ص) به امام علی(ع) و از ایشان به حسن بصری به حبیب عجمی به داوود طایی به معروف کرخی و پس از چند شخصیت به ابوعلی فارمدی می رسد.
۳- سلسله‌ی صدیقیه که از رسول اکرم(ص) به ابوبکر صدیق به سلمان فارسی به قاسم بن محمّد بن ابی بکر به امام صادق(ص) به بایزید به ابوالحسن خرقانی و سرانجام شیخ ابوعلی فارمدی می­رسد(سیّدین، ۱۳۸۷، ۳۳۳).
نقشبندیه از میان سه سلسله‌ی ذکر شده، سلسله نسب صدیقیه را ترجیح می­دادند و دلیل آن را کوتاهی و شمول بر نسبت­های روحانی قلمداد می­کردند(بخاری،۲۵:۱۳۸۳). امّا پر واضح است که برگزیدن این سلسله، برای صوفیان سنی مذهب متعصبی چون نقشبندیه، بهترین گزینه بوده است.در میان سلسله­های تصوف اسلامی، تنها نقشبندیه است که نسب خود را به ابوبکر می­رساند(مدرسی چهاردهی،۱۳۶۰: ۷۶)، امّا با اندکی تأمل جعلی بودن این سلسله نسب مشخص می­ شود:
نسب اکثر فرقه­های صوفی به امام علی (ع) می­رسد و رسیدن نسب به ابوبکر، مسئله­ای جدید است.
۱- بی­شک ارادت سلمان فارسی به پیامبر (ص) و علی (ع) بیش از ابوبکر بوده است.
۲- در زمان سلمان فارسی، قاسم بن محمّد طفلی صغیر بوده و قابلیت درک محضر سلمان را نداشته است.
۳- چنین چیزی ممکن نیست که امام جعفر صادق (ع) با وجود افضلیت پدرش، از قاسم بن محمّد ابی بکر پیروی کرده باشد؛ ازنظر زمانی، خرقانی بایزید را ملاقات نکرده و مرید ابوالعبّاس قصاب آملی بوده است. بایزید هم امام صادق (ع)را دیدار نکرده است. به نظر صاحب روضات، احتمالا بایزید بسطامی خدمت ابوجعفر جواد (ع)رسیده است و ناقلین ابوجعفر را با جعفر اشتباه گرفته اند. نیز ممکن است بایزید، مرید جعفر کذاب بوده باشد نه جعفر صادق!!(مدرسی چهاردهی،۱۳۶۰: ۶۹-۷۱).
۵-۵- سرسلسله­های نقشبندی
۱- ابوسلیمان داوود نصر طائی(متوفی ۱۶۵ ق): او از شاگردان ابوحنیفه بود و در علم و فقه درجه‌ی بالایی داشت. وی پس از مدّتی عزلت اختیار کرد(جامی، ۱۳۷۰: ۴۱ ).
۲- معروف کرخی(متوفی ۲۰۰ ق): پدر او به نام فیروز، دربان امام علی (ع)، توسط ایشان به اسلام گرویده بوده است(همان:۳۹).
۳- ابوالحسن سری سقطی(متوفی ۲۵۳ ق): وی مرشد جنید بغدادی و از مشاهیر محققان صوفیه بود. گویند در آغاز کار تجارت داشته و به سبب عروض حال و جذبه، همه دارائی خود را به فقرا بخشیده است. در بغداد به سن ۹۸ سالگی درگذشته است(همانجا: ۵۳).
۴- بایزید بسطامی متوفی(۲۶۱ ق): بایزید از صوفیان عاشق پیشه و اهل ذکر و خلوت بود و به عدم رعایت شرع و ادای شطحیات معروف. وی فردی فقر پیشه و پیوسته در مشاهده‌ی دل بود. تعلیمات او سرشار از ریاضت است. بایزید همیشه خود را در معرض نکوهش خلق قرار می­داد تا مبادا دچار غرور شود و از حق باز ماند(سیّدین، ۱۳۸۷: ۷۵-۷۸).
۵- جنید بغدادی(متوفی ۲۶۸ یا ۲۶۹ ق): جنید از صوفیان نامی می­باشد. اصل وی از نهاوند است. او معتقد بود حجاب دل خواص این است که اعمال خود را ببیند و طلب پاداش کند (جامی:۱۳۷۰: ۸۰-۸۳). وی نه فقط مورد توجّه صوفیان بوده بلکه آوازه او قرن­ها بعد به گوش سیاحان خارجی رسیده به گونه ­ای که شاردن که در دوره صفویه از ایران دیدن کرده در مورد زندگانی او مطالبی را گزارش کرده است(شاردن، ۱۳۷۲: ۵/ ۱۸۱).
۶- ابوعلی رودباری(متوفی ۳۲۱ ق): ” بغدادی بود و به مصر مقیم… صحبت جنید و نوری و ابن جلا و این طبقه کرده بود و ظریف­ترین پیران بود…” (جنید شیرازی،۴۲۷:۱۳۲۸).
۷- ابوعلی کاتب(متوفی ۳۴۱ ق): ” صحبت ابوعلی رودباری و ابوبکر مصری و پیران دیگر کرده بود و بزرگ بود اندر حال خویش…” (فروزانفر، ۱۳۶۱: ۷۳-۷۵).
۸- ابوعثمان سعید مغربی(متوفی ۳۷۳ ق): او از شاگردان ابوحنیفه دینوریست. اصل وی از قیروان مغرب بوده ولی سال­ها در مجاورت کعبه روزگار می­گذرانیده است. سپس به نیشابور می ­آید و همانجا فوت می کند(جامی،۱۳۷۰: ۸۷).
۹- ابوالقاسم گرگانی: ” در وقت خود بی­نظیر بود و در زمان خود بی­عدیل…”(جامی،۱۳۷۰: ۳۰۷) وی در سال ۴۴۱هجری وفات یافت(هدایت، ۱۳۶۹: ۱۰۳).
۱۰- ابوالحسن خرقانی(متوفی ۴۲۵ ق) ابوالحسن در ظاهر تحت تربیت شیخ ابوالعبّاس قصاب آملی بوده و در باطن تحت تربیت بایزید بسطامی(هدایت، ۱۳۴۴: ۳۴) گفته شده ابوسعید ابوالخیر، ابوعلی سینا و ناصرخسرو قبادیانی با او صحبت داشته اند. از شاگردان معروف وی خواجه عبدالله انصاری می­باشد. وفات ابوالحسن در خرقان بوده است.
۵-۵-۱- خواجه عبیدالله احرار (متوفی ۸۹۵ ق)
افراد خانواده‌ی احرار و اقوام او از علما بوده ­اند. خواجه محمّد النامی، جد اعلای پدری احرار و از اصحاب ابوبکر محمّد قفال چاچی بود. شیخ عمر باغستانی هم جد اعلای مادری احرار و از بزرگان اصحاب حسن بلغاری(متوفی ۶۹۸ ق) بوده است. شیخ خاوند طهور، فرزند عمر باغستانی و عالم به علوم ظاهری و باطنی خوانده شده.خواجه داوود فرزند خاوند طهور و پدر مادر احرار بوده است. مقام او به حدّی بوده که محمّد پارسا برای رفتن به سفر حج از او استخاره می­طلبد. وی صاحب کرامات بوده است(واعظ کاشفی،۲۵۳۶: ۲/ ۳۶۶-۳۷۴٫) خواجه شهاب الدین، جد پدری احرار، صاحب خرق عادت بوده و محمّد و محمود چاچی، پسران او هستند که محمود چاچی، پدر عبیدالله احرار بوده است(همان: ۳۸۶-۳۸) .خواجه ابراهیم شاشی، دایی عبیدالله و در ملازمت سیّد شریف جرجانی و سپس علاءالدین عطار بوده است. عبیدالله در سن بیست و دو سالگی به همراه داییش، خواجه ابراهیم، برای تحصیل علم، از تاشکند به سمرقند می رود؛ ولی به سراغ تحصیلات نرفت و به طریقت پیوست(همان: ۴۰۴) او در سر راه سمرقند به بخارا، به ملازمت شیخ سراج­الدین پیرمسی رسیده است. سپس به بخارا رفته و با مولانا حسام­الدین بن مولانا حمید­الدین چاچی و خواجه علاءالدین غجدوانی، صحبت داشته است. پس از آن از راه مرو به هرات آمده و مدّت چهار سال در آنجا توقف می­ کند و از محضر سیّد قاسم تبریزی (انوار) و شیخ بهاءالدین عمر و شیخ زین­الدین خوافی، استفاده می­ کند. پس از هرات از راه بلخ متوجّه حصار می­ شود و در بلخ به صحبت حسام­الدین پارسا می­رود.
در چغانیان قبر علاءالدین عطار را زیارت کرده و سپس در هلغتو به مدّت سه ماه، در خدمت مولانا یعقوب چرخی می­ماند و از او کسب طریقت کرده و به هرات باز می­گردد و در آنجا تا پنج سال به خدمت اکابر وقت می­رفته و کسب تلمّذ می­کرده است. او در نهایت در سال ۸۳۵ ق به تاشکند بازگشته و دهقانی پیشه می­ کند. بدرالدین صرافانی به علاءالدین غجدوانی می­گوید که به خواجه احرار زود اجازه داده است. علاءالدین جواب می­دهد:
” خواجه عبیدالله پیش ما تمام آمد و از پیش ما تمام رفت… این نه خواجه عبیدالله است بلکه این خواجه بهاءالدین است که بار دیگر بدنیا آمده با هزار کمال زیاده”(همانجا:۱۲۶- ۱۲۷). یعقوب چرخی درباره‌ی احرار می­گوید: ” طالبی که به صحبت عزیزی می ­آید، چون خواجه عبیدالله میباید آمد چراغ مهیا ساخته بود، و روغن وفتیله آماده کرده، همین گوگردی به­آن می­بایست داشت”(همانجا: ۴۳۱). خواجه احرار جدای از مقام معنوی، در سیاست هم نفوذ زیادی داشت. سمرقندی آورده است: ” سلطانان صاحب دستگاه و پادشاهان با عز و جاه همه کمر فرمانبرداری و اخلاص کیشی حضرت خواجه را برمیان بسته­اند…”(سمرقندی،۱۳۳۹: ۱۸۵). شهاب­الدین شاشی، جد احرار، هنگامی که خواجه خردسال بوده است، درباره‌ی او می گوید:”زود باشد که این پسر عالمگیر شود و شریعت را ترویج کند و طریقت را رونق دهد و سلاطین روزگار سر بر خط فرمان او نهند و تن به امرو نهی او در دهند…”( واعظ کاشفی ،۲۵۳۶: ۲/ ۳۸۷). خواجه عبیدالله احرار سه پسر با نام­های خواجه عبدالله، خواجه کا و خواجه محمّد یحیی داشت. وفات خواجه احرار، در اثر عارضه‌ی اسهال و ضعف شدید بوده است. سلطان احمد میرزا، دستور غسل و کفن و دفن وی را داده است. واعظ درباره‌ی بارگاه احرار می گوید: ” اولاد بزرگوار حضرت ایشان آنجا عمارات عالیه طرح انداخته­اند و قبر مبارک آن حضرت را بر بهترین وضعی ساخته…”(همان: ۵۶۸).حسین بن علی واعظ کاشفی، میرعبدالاول نیشابوری و مولانا محمّد قاضی از مشهورترین شاگردان احرار بوده ­اند .حسین بن علی واعظ کاشفی(متوفی ۹۱۰ ق) هم حجره و هم سبق میرعبدالاول نیشابوری که برای تحصیل علوم از سبزوار به نیشابور آمده بود او در بسیاری از علوم تفسیر، حدیث، فقه، ادب، شعر و نجوم دستی داشت علّت شهرت حسین کاشفی به واعظ، این است که ” غالب ایّام هفته را هر روز در مسجد و خانقاهی به آوازی خوش و صوت دلکش بامر وعظ و نصیحت می ­پرداخت” حسین واعظ به نقشبندیه تمایل داشت(معصوم شیرازی،۱۳۴۵: ۱۱۴).
وی علاوه بر ملازمت احرار، بسیار در ملازمت مولانا جامی بوده است(واعظ کاشفی ،۲۵۳۶: ۱/ ۲۵۲). فخرالدین علی صفی کاشفی، پسر حسین واعظ، از شاگردان عبدالرحمن جامی و از متمسکان طریقت نقشبندیه بوده است که در زمان شاه اسماعیل صفوی، به تشیع می­گراید. فخرالدین علی بعد از طی مدارج تحصیل و کسب کمالات جای پدر را در وعظ و تذکیر گرفت و این شغل را بعد از زوال دولت تیموری در خراسان، و در عهد تشکیل دولت صفوی و یا در گیرودار حملات ازبکان بر آن شهر و بر خراسان همچنان ادامه داد(صفا،۱۳۸۸: ۳/۵۳۵).
۵-۵-۲- میرعبدالاول نیشابوری(متوفی ۹۰۵ ق)
از اصحاب مشهور احرار پس از هفت سال تضرع، به مجلس احرار را یافته بوده است(واعظ کاشفی،۲۵۳۶: ۲/ ۶۰۳). وی به حدّی نزد احرار گرامی بود، که داماد وی گشت و پس از فوت احرار، فرزندان او به میرعبدالاول رجوع می­کردند مولانا محمّد قاضی(متوفی ۹۱۴ ق): مولانا محمّد بن برهان­الدین، به علّت انتساب پدرش به عنوان قاضی عمادالدین سمرقندی، به مولانا محمّد قاضی، شهرت یافته است. او در سال ۸۸۵ ق به طریقت نقشبندیه پیوست و از ملازمان نزدیک احرار شد؛ به حدّی که در همه‌ی امور ” محرمِ اسرارِ احرار” گردید(همان:۶۰۴). مدفن وی در تاشکند می­باشد.
۵-۵-۳- مولانا عبدالرحمن جامی(متوفی ۸۹۸ ق)
لقب اصلی او عمادالدین و لقب مشهورش نورالدین است. وی در یال ۸۱۷ ق در خرجرد جام متولد شد. نسب او به امام محمّد شیبانی که از بزرگان مذهب ابوحنیفه است، می­رسد. پدر او، نظام الدین دشتی و جدش شمس­الدین محمّد دشتی، از مشاهیر محله‌ی دشت اصفهان بوده ­اند که به علل حوادث زمان ” بولایت جام آمده­اند و بامر قضا و فتوی اشتغال نموده ­اند” آباء و اجداد جامی، تا وقتی در جام ساکن بودند، لقب دشتی داشتند و پس از آمدن به هرات، با لقب جامی مشهور شده ­اند(واعظ کاشفی،۲۵۳۶ :۲ / ۲۳۲-۳۳۳).عبدالرحمن در دو مرکز علمی هرات و سمرقند، به تحصیل علوم عصر خود پرداخت.
وی روابط نزدیکی با سلطان حسین بایقرا و دیگر شخصیت­های بزرگ زمان خود داشت. خمسه‌ی متحیره که از فحول علما و رؤس فضلای خراسان بودند عبارتند از: نورالدین عبدالرحمن جامی، کمال­الدین شیخ حسین، شمس­الدین صاحب کشف، مولانا داوود و مولانا معین تونی. از این میان مولانا شیخ حسین و مولانا معین تونی به مطالعه وتدریس مشغول شدند و دو تن دیگر به صدارت رسیدند و جامی هم به وادی عشق و تصوف افتاد. جامی در مثنوی تحفه­ الاحرار، انتساب خود را به سلسله‌ی نقشبندیه، اظهار کرده است. برترین استاد جامی در طریقت، سعدالدین کاشغری بوده است. او خودش نامه­ای برای جامی نگاشت و او را به ملازمت خویش دعوت کرد. سعدالدین در وصف جامی گفته است:” حضرت حقّ سبحانه بصحبت این جوان جامی بر ما منت نهاد” (همان: ۲۳۹-۲۴۶) عبدالرحمن، پس از کاشغری، جانشین وی در طریقت گردید. ولی هنگامی که مریدان نقشبندی به او مراجعه می­کردند، وی آنان را به خواجه عبیدالله احرار هدایت می نمود(سیّدین،۱۳۸۷: ۴۰). جالب آنکه احرار هم ” بسیار طالبان را به­ ملازمت حضرت مخدوم جامی حواله می­فرمودند و بسی مستعدان را بر صحبت ایشان تحریص می­نمودند…” (واعظ کاشفی،۲۵۳۶: ۱/۲۵۱). این احترام متقابل دو شیخ بزرگ نقشبندی، بسیار جالب توجّه است و باخرزی هم در این باره می­گوید: ” رابطه‌ی وحدت و اتّحاد میان آن حضرت جامی و حضرت خواجه احرار به نوعی ثابت و راسخ بود که اصلاً به هیچ وسیله مزیدی بر آن میسر و متصور نمی­نمود…” (نظامی باخرزی،۱۳۷۱: ۱۱۴). پس از فوت عبیدالله احرار، جامی یگانه پیر طریقت نقشبندیه محسوب می­شد ولی چندان به خانقاه داری نمی­پرداخت و سرگرم تألیف بود. نورالدین جامی تنها سه سال پس از فوت خواجه احرار، بار طریقت را به دوش کشید و در سال ۸۹۸ ق وفات یافت. مزار وی در کنار مزار سعدالدین کاشغری قرار دارد. پس از فوت جامی، مراسم تدفین با شکوهی به همت علیشیر نوائی، برای او صورت گرفت و عمارت عالی مقبره‌ی او توسط نوائی بنا گردید(همان: ۲۵۹-۲۶۷) مریدان جامی بسیار بوده اند ولی سه تن از مشهورترین آنان عبارتند از: مولانا عبدالغفور، علاءالدین آبیزی و امیر علیشیر نوائی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ق.ظ ]




  • از دوباره کاری می‌کاهد.
    • توان سازمان را برای مقابله با پدیده تورم اطلاعات افزایش می‌دهد.
    • (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

  • دانش کارکنان را پیش از ترک احتمالی سازمان گردآوری و ذخیره می کند.
  • کیفیت ارائه خدمات به مشتری را بهبود می بخشد.

و از طریق افزایش سطح آگاهی سازمان نسبت به راهکارها، محصولات و عملکرد سازمان‌های رقیب به سازمان کمک می کند تا از گردونه رقابت خارج نشود.
۲-۷-مدلهای مدیریت دانش
برخی مدلهای مدیریت دانش عبارتند از :
۲-۷-۱-سیکل پیاده سازی مدیریت بوکویتز و ویلیام[۲] (۱۹۹۹)
بوکویتز و ویلیامز فرآیندهای مدیریت دانش را به ۲ دسته تاکتیکی و راهبردی تقسیم‌بندی نموده‌اند. فرآیندهای تاکتیکی شامل جمع‌ آوری اطلاعات مورد نیاز روزانه برای کار، استفاده از دانش برای ایجاد ارزش، تسهیم و مبادله از طریق در دسترس قراردادن دانش برای دیگران و فرآیندهای راهبردی می باشند (Sanghani,2009).
در سطح تاکتیکی این چهارچوب شامل:
-کسب: جستجوی دانش به منظور حل مسئله، تصمیم گیری و نوآوری
-استفاده: ترکیب محتوا به روش‌های جدید و جذاب برای تقویت نوآوری در سازمان
-یادگیری: یادگیری از تجارب
-تسهیم و مبادله: انگیزش کارکنان برای ارسال آموخته‌های به پایه دانش
در سطح راهبردی شامل:
-ارزیابی: ارزیابی سرمایه فکری و معنوی
-ایجاد و تثبیت: تخصیص منابع برای نگهداری و بقای پایه دانش
-استفاده بهینه: نگهداشتن دارایی هایی که دیگر ارزش تجاری برای سازمان ندارند، می باشد (نکودری و یعقوبی،۱۳۹۰)
براساس تقاضا و فرصتهای بازار
دارایی های دانش محور
براساس محیط ماکرو(بزرگ)
مخازن دانش
ارتباطات
زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات
مجموعه مهارتهای وظیفه ای
پاسخگویی محیطی
هوش سازمانی
شکست
منابع خارجی
ارزیابی
استفاده
کسب
ازدست دادن فرصت
ایجاد و تثبیت
یادگیری
تسهیم و مبادله
بهره برداری
نمودار۲-۱-سیکل پیاده سازی مدیریت بوکویتز و ویلیامز
۲-۷-۲-مدل مدیریت دانش لیبوویتز
سیکل مدیریت دانش ارائه شده توسط لیبوویتز براساس شکل زیر می باشد:.
تبدیل اطلاعات به دانش
شناسایی و بررسی دانش
کسب و نگهداری دانش
سازماندهی دانش
بازاریابی و کاربرد دانش
یادگیری دانش
ترکیب دانش
ایجاد دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:29:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم