‌بنابرین‏، شعاع امیال فطری انسان به سوی بی‌نهایت ادامه دارد و این امیال حدومرزی نمی‌شناسند و به کامیابی‌های موقت و محدود قانع نمی‌شوند. این امیال سرانجام به هم می‌پیوندند و ارضاء نهایی آن‌ ها در یک‌چیز خلاصه می‌شود که عبارت است از ارتباط با موجودی که دارای علم بی‌نهایت و جمال و کمال بی‌نهایت باشد.در این مقام است که امیال فطری انسان ارضاء و اشباع می‌گردند(انصاری و همکاران، ۱۳۷۸: ۶۴-۶۱).

گرایش‌های دینی و معنوی در سازمان

برای برخی از افراد، معنویت در محیط کار و سازمان مفهومی دینی دارد، در حالی که در نظر برخی دیگر چنین نیست. افراد دسته اول بر این باور هستند که معنویت دینی به‌مانند معنویت‌های دائویی، ‌بودایی، هندو، آیین ذن، مسیحی و صوفی، در یکپارچه‌سازی و یگانه سازی زندگی شخصی و تجربه های شخصی یک فرد بهتر عمل می‌کنند. در نظر آنان معنویت یعنی تصدیق خداوند و سیره‌ی پیامبرش در محیط کار.

معنویت و گرایش به آن، بخش عمده منبع آن یعنی از معنویت مؤسسات بزرگ دینی جهان ؛ عیسی، موسی، بودا، زرتشت، محمد(ص) و کریشنا نشأت‌گرفته است. ارزش‌های محوری آن؛ صلح، آرامش درونی، حقیقت‌یابی، ارتباط درست، عدم خشونت و برتر از همه عشق است، که در نظر این عده، معنویت به دین خاصی وابستگی ندارد(کاوانگ،۱۹۹۹).

هیچ‌کدام از این دو دیدگاه درباره‌ معنویت رسا و کامل نمی‌باشد، چراکه هر یک از آن‌ ها بسیار جانبدانه، بسته و متعصب است که با مفهوم معنویت در تضاد است. معنویت فرا دینی، حد وسط این دو دیدگاه است. معنویت فرادینی معنویتی است که به ادیان، نه یک دین خاص التفات دارد، اما وابستگی خاص به آن ندارد. از تمام تعالیم و آموزه‌های دینی بهره می‌برد، اما منحصر به آن نیست و در آن توقف نمی‌کند. معنویت فرادینی، به گوهر دین وابسته است. در این صورت است که گوهر تمام ادیان می‌تواند یکی باشد که هر دینی اساسا برای آن آمده است. آنچه اختلاف است در صدف دین است که برای هر دینی منحصراً صدفی خاص که آیین و شریعتی خاص دارد، تعریف‌شده است. علاوه بر این، معنویت فرادینی ممکن است که از تعالیم و آموزه‌های حتی غیردینی نیز بهره‌مند شود. آنچه در معنویت فرادینی در محیط کار مدنظر است، رضایتمندی درونی و باطنی است. این رضایتمندی یقینا در رضایت شغلی یک فرد نیز مؤثر است. و به‌تبع آن کاهش جابه‌جایی، کاهش غیبت و افزایش بهره‌وری را در پی خواهد داشت.

بر اساس تحقیقاتی که توسط میتروف و دنتون انجام‌گرفته است ، پنج شیوه گوناگون معنوی یا دینی بودن سازمان‌ها را یافت شده است. که این پنج مدل یا طرح اصلی، تنها شیوه هایی هستند که سازمان‌ها می‌توانند طبق آن‌ ها معنوی یا اخلاقی باشند. مطالعات آینده، بدون شک، مدل‌های بیشتری، به‌ویژه در قالب اشکال متداول ارائه خواهد نمود و منجر به نمونه های جدیدی خواهد شد.

اشکال پنج‌گانه سازمانی به شرح زیر می‌باشد:

۱٫ “سازمان مبتنی بر دین[۳۱]، یا گرایش آن به دین و معنویت مثبت است، و یا به دین مثبت و به معنویت منفی است. برای مثال، سازمان‌های مبتنی بر دین به‌وفور در مؤسسه‌‌های فرقه مورمن[۳۲] یافت می‌شود.

سه نوع سازمان مجزا وجود دارد که گرایش آن‌ ها به دین منفی، ولی به معنویت مثبت است: “سازمان تکاملی”؛ این سازمان در ابتدا با دین خاصی ارتباط قوی برقرار می‌کند، یا به وسیله آن به خود هویت می‌بخشد و باگذشت زمان به سوی موقعیت جهانی‌تر گام برمی‌دارد. مثل سازمان‌های”وای.سی..سی.ای[۳۳]” و “تامس آف مین[۳۴]“.

۲٫ “سازمان بازپروری[۳۵]؛ اصول(AA)[36] را به منظور پرورش معنویت برمی‌گزیند. این مسئله زمانی رخ می‌دهد که عده زیادی از مدیران کلیدی سازمان در حال بهبود یافتن از اعتیاد به الکل، مواد مخدر، و مانند این‌ها هستند.

۳٫ “سازمان با مسئولیت اجتماعی[۳۷] روسا و مو سسان سازمان، با اصول و ارزش‌های قوی‌ای که مستقیما برای بهبود و اصلاح در جامعه به کار می‌گیرند، هدایت می‌شوند؛ در این مورد، روسای سازمان غالبا با سهام‌داران در ارتباط‌اند تا با کارکنان خود، مثل سازمان‌های بن[۳۸]ویریس[۳۹]

۴٫ “سازمان‌های مبتنی بر ارزش‌ها[۴۰] از این‌که الگو و سرمشق روسا و مو سسان آن، اصول فلسفی کلی یا ارزش‌های مرتبط و همسو با یک دین خاص یا معنویت باشد، سربرمی تابد.

این پنج مدل گونه‌های عمده‌ای هستند که در تحقیقات میتروف و دنتون شناسایی‌شده‌اند؛ ابعاد مدل و خود مدل، بیشتر تلویحی و ضمنی بودند تا مستقیم و صریح. هر الگوی سازمانی یادشده، ازلحاظ تاریخی، رویکردی معتبر و مجزاست که افراد برای یافتن معنا و هدف در زندگی‌شان برگزیده‌اند و هر یک از آن‌ ها دارای قوت‌ها و محدودیت‌هایی است که ممکن است برای سازمانی کاربرد داشته باشد. ‌با این همه، اعتقاد بر این است که رد یا پذیرش هر مدل خاصی، مبتنی بر درک و فهم روشنی از این موضوع است که مدل چه است و چه چیزی را ایجاب می‌کند(میتروف و دنتون،۱۹۹۹).

افزون بر مطالب فوق لازم است ذکر شود که هر سازمانی برای کسب دانش و تعالیم بیشتر ‌در مورد چگونگی اداره پیشه‌ای اخلاقی، ارزشی و معنوی، به منابع مختلف و متون اصلی مراجعه می‌کند؛ ‌بنابرین‏، هریک از آن‌ ها فراتر از متون سنتی‌ای که عمدتاً در برنامه های آموزشی مورداستفاده قرار می‌گیرند، گام برمی‌دارند. در واقع، هر سازمانی فرض می‌کند که بیشتر افراد با متون سنتی یک متن بنیادین به طور قابل‌ملاحظه‌ای وسعت می‌یابد، برای مثال، در سازمان‌های مبتنی بر دین، متون الحاقی، کتاب مقدس و تعابیر و تفاسیر اصول‌گرایانه مختلف‌اند. در سه مدل سازمان مبتنی بر معنویت، متون الحاقی، از آثار علمای اخلاقی عرفانی، معنوی بزرگ و فلاسفه جهان اقتباس می‌شوند. این متون اصولی غیر از اصول اقتصادی محض را برای اداره سازمان فراهم می‌آورند. در نتیجه، متون و مدل‌های اصلی، هر چه باشند”زبان‌هایی” دارند که متفاوت با سیستم‌های بازرگانی مالی، سازمانی سنتی و رایج است؛ در حالی که در طرح‌های گوناگون و برنامه های سازمانی اصطلاحات رایج سود و زیان به کار می‌رود، همچنین اصطلاحاتی همچون مهربانی، عشق، محبت، آرامش، اعتماد و امید نیز، بدون هیچ شرمساری و با خودآگاهی تمام به کار می‌رود(جعفری شورگل،۱۳۹۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...