کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



می رود۲. بسیاری از نویسندگان جزایی این معنا از تقصیر را تحت عنوان «خطای غیر عمدی» واحیانا «خطای جزایی» معرفی کرده اند۳.
۲- به معنای اعم، عبارت از رابطه خاص روانی و ذهنی که بین فاعل و جرم برقرار می شود. این رابطه خاص که در حقوق فرانسه به «رکن معنوی» یا «رکن روانی» جرم شهرت دارد، علاوه بر قصد مجرمانه سایر اشکال ارتباط روانی فاعل با جرم نظیر بی احتیاطی، بی حالاتی و غفلت را نیز در بر
می گیرد. در حقوق ایتالیا و نیز در بسیاری از متون حقوقی از معنای اخیر، واژه «خطا» تعبیر کرده اند۴.
قلمـرو تقصیر در حقوق جزاء
الف) تقصیر در قلمرو وسیع
در ایجاد تقصیر و تشکیل رکن روانی جرم، کافی نیست که تنها «اراده» فاعل «معطوف» به واقعه مجرمانه می شود، بلکه منشاء و خاستگاه «اراده» هم در این امر دخالت و تأثیر تام دارد. و بدون توجه به این خاستگاه، نمی توان به وقوع تقصیر حکم کرد.
منظور ما از «خاستگاه اراده»، وضعیت خاص ذهنی و روانی فاعل در زمان ارتکاب جرم است. اما در اینکه این وضعیت خاص چیست و عناصر سازنده آن کدام است، و اقتران کدامیک با «اراده»، آن را واجد «اعتبار» می سازد و امکان متصف شدن آن را به وصف «مجرمانه» فراهم می آورد، آراء یکسان وجود ندارد. در این زمینه دو رأی ابراز کرده اند که به شرح و نقد هر یک می پردازیم.
بند اول- ادراک و اختیار، توأماً شرط اعتبار اراده
طبق یک نظر برای اینکه «اراده» اعتبار جزایی لازم را کسب کرده وقابلیت اتصاف به وصف «مجرمانه» را پیدا کند، بایستی از «ادراک» و «اختیار» برخاسته باشد. همانطور که در فصل اول بخش حاضر ملاحظه شد ادراک یا قوه تمییز به توانایی خاصی در شخص اطلاق می شود که تشخیص ماهیت رفتار و درک تبعات جزایی و آثار اجتماعی آن را برای او میسر می سازد[۱] پس کودکان که به حد ادراک و تشخیص لازم نرسیده اند و یا دیوانگان که ادراک و شعور آنها دچار اختلال است، از توانایی یاد شده بی بهره اند. بنابراین اگر«اراده» اینان به واقعۀ مجرمانه معطوف گردد، به این دلیل که از ادراک و تشخیص لازم بی نصیب اند، این اراده، فاقد اعتبار جزایی است و لاجرم عنوان «مجرمانه» را بر نمی تابد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به این نکته مهم باید توجه دهیم که در این نظریه نوعی از تمییز و ادراک مورد نظر است که در ساختمان سوء نیت جزایی یا قصد مجرمانه راه ندارد و به عبارت دیگر، قصد مجرمانه حتی در غیاب این نوع ادراک و تمییز هم قابل وقوع و تحقیق است، هر چند که ممکن است از اعتبار لازم حقوقی برخوردار نباشد. برای درک دقیق تر مطلب، ابتدا لازم است با آن نوع از تمییز و ادراک که در ساختمان قصد مجرمانه دخالت دارد، آشنا شویم.
می دانیم که سوء نیت جزایی از دو جزء تشکیل می شود، یکی علم به اجزای رکن مادی جرم و دیگر اراده فعل (و احیاناً نتیجۀ) مجرمانه. برای مثال، در جرم سرقت اوصاف زیر در شیء مسروقه از اجزای رکن مادی این جرم محسوب می شود: «مالیت»، «منقول بودن» و «تعلق به دیگری». از آن سو، «ربودنِ مال دیگری»، معرف رفتار مجرمانه خاصی است که قانونگذار آنرا تحت عنوان «سرقت» مشمول ضمانت جزایی قرار داده است۲ به این ترتیب اگر مرتکب در حین «علم» به اینکه «شیء» مورد نظر، «مال» و «منقول» و «متعلق به غیر» است، اراده خود را معطوف به ربودن آن سازد، سوء نیت جزایی یا قصد مجرمانه سرقت حاصل و محقق است.
«علم» یاد شده، این ویژگی را دارد که باید «بالفعل» و «واقعی» باشد؛ پس نه «تمکن» مرتکب بر یافتن این عمل و نه «فرض» وجود این علم، هیچکدام مفید و کارساز نیست، اما نکته اصلی همین جاست که «علم» بالفعل فاعل به اجزای رکن مادی جرم، (مثلاً سرقت) عقلاً مستلزم و متوقف بر «توانایی» و «قابلیت» اوست بر درک مفهوم «مالیت و ارزش» یا مفهوم «مالکیت و تعلق داشتن به غیر» بنابراین، مرتکب اگر فاقد این توانایی و قابلیت باشد، لاجرم حصول علم به «مالیت مال» یا «تعلق» آن به دیگری هم ممتنع و ناممکن خواهد بود.
این مرتبه از «ادراک و تمییز» که شخص را قادر می سازد علم به رکن مادی جرم پیدا کند، و بدون آن، «علم» مزبور غیر قابل حصول و لاجرم، تشکیل سوء نیت جزایی ناممکن می گردد، از موضوع بحث حاضر خارج است. موضوع بحث حاضر را درجه ای از «ادراک و تمییز» که صرفاً شرط «اعتبار» اراده محسوب می شود، تشکیل می دهد، بدون آنکه غیاب و فقدان آن، مانع از تشکیل سوء نیت جزایی گردد. منظور از این ادراک و تمییز، توانایی شخص بر فهم قبح اجتماعی رفتار خویش است؛ یعنی که شخص از قدرت و درک این امر که رفتار «خسارت» ببار آورده و باعث «تضییع حقوق سایرین» می شود،
برخوردار باشد.
نتیجه تفکیک میان این دو و درجه از «ادراک و تمییز» اینست که طفل غیر ممیز و فردی که به علت جنون شعور خود را کاملاً از دست داده و روابط عادی میان امور را درک نمی کند، از مرتبۀ اول «ادراک»
بی نصیب اند و لاجرم علم به اجزای سازنده جرم در آنها قابل تحقق نبوده، رفتار آنها اصولاً نمی تواند مقرون با سوء نیت باشد؛ یعنی که شرط «تحقق» اراده مجرمانه را ندارند؛ اما طفل ممیز و افراد مبتلا به بیماری روانی یا ذهنی که تا حدی از قوه تمییز برخوردارند، به جهت برخورداری از مرتبۀ نخست «ادراک»، امکان حصول قصد مجرمانه نزد آنها وجود دارد، اما به این علت که از مرتبۀ دوم «ادراک» محرومند، ارادۀ آنها که به فعل مجرمانه معطوف شده، فاقد «اعتبار» لازم است.
خلاصه اینکه باید بین شرایط «تحقق» سوء نیت جزایی (اراده مجرمانه) و شرایط «اعتبار» اراده تفکیک نمود. نوعی از تمییز که صرفاً امکان حصول علم به اجزای رکن مادی جرم را فراهم می کند، در زمرۀ شرایط «تحقق» سوء نیت محسوب می شود و نوعی از ادراک که در مرحله بالاتر قرار دارد و به امکان درک «قبح» اجتماعی رفتار و آگاهی از نحوه یا میزان خسارت ناشی از این رفتار را برای فاعل فراهم می کند، در عداد شرایط «اعتبار» اراده محسوب می شود، به نحوی که بدون این ادراک، «اراده» فاعل قابلیت اتصاف به وصف «مجرمانه» را پیدا نمی کند، هر چند که اجزای سوء نیت جرایی در رفتار فاعل وجود و حاصل باشد.
اما آیا حصول مرتبۀ اخیر از ادراک و تمییز به تنهایی در پیدایش «اعتبار» اراده کافی است؟ مطابق نظریه حاضر پاسخ منتفی است؛ بلکه لازم است عنصر «اختیار» هم در کنار «ادراک» قرار گیرد تا بتوان از اعتبار اراده سخن گفت و به وقوع «تقصیر» حکم کرد.
اما منظور از «اختیار» در اینجا چیست؟ عده ای معتقدند مقصود از اختیار اینست که فاعل بتواند اراده خود را به یک جهت معین از چند جهت ممکن و مقدور معطوف سازد، مشروط به اینکه عوامل داخلی یا خارجی این آزادی عمل را محدود یا ضعیف نکنند. به این ترتیب، با عروض حالاتی همچون اجبار معنوی و اضطرار شخصی که آزادی اراده محدود و ضعیف می شود، کافی است که اختیار از فاعل رخت بربندد. البته باید توجه داشت که «در اجبار معنوی(و به طریق اولی در اضطرار شخصی) اختیار زایل و مسلوب
نمی شود، بلکه مجرم می تواند به تحمل تهدید (یا تحمل زیان) تن در دهد و از ارتکاب جرم دوری کند. اما واقعیت اینست که در این حالات آزادی اختیار به حدی ضعیف و محدود می شود که دشوار و بلکه محال است که شخص از ارتکاب جرم امتناع و به تحمل زیان و تهدید تن در دهد، زیرا ایستادگی در برابر تهدید و به همین جهت اجبار معنوی (و اضطرار شخصی) میزان لازم از اختیار را که برای مسئوولیت کیفری ضرورت دارد از بین می برد.»
پس کسی که در حال اکراه و یا اضطرار شخصی«اراده» خود را، در قالب عمده یا خطای جزایی، متوجه واقعه مجرمانه سازد، این «اراده» به علت فقدان آزادی اختیار فاقد «اعتبار» لازم بوده و نمی تواند مشمول و موضوع وصف «مجرمانه» قرار گیرد و قهراً رفتار فاعل از عنصر «تقصیر» خالی و عاری
خواهد ماند.
جمع دیگر مفهوم وسیع تری از اختیار اراده کرده اند. از نظر اینان، همین اندازه که شخص در حین اراده ارتکاب جرم در وضعیتی باشد که در همان حال«بتواند» اراده خود را در خلاف جهت جرم بکار بندد، از اختیار برخوردار است. بنابراین، دخالت عوامل خارجی چون اجبار معنوی و اضطرار شخصی و یا عوامل داخلی چون وضعیت مزاجی و روانی که دایره انتخاب فاعل را محدود می سازد، تا وقتی که به حدی نرسند که قدرت «مقاومت» او را از بین ببرند، تأثیری در وجود اختیار نخواهند گذارد. بنابراین، «اراده ای» که از اختیار به معنای یاد شده برخیزد و متوجه واقعه مجرمانه گردد، واجد «اعتبار» حقوق بوده و در نتیجه رفتار فاعل به رفتاری واجد عنصر تقصیر تبدیل می شود.
بند دوم- اختیار، شرط منحصر اعتبار اراده
طبق نظریه دیگر، تنها اختیار به عنوان شرط «اعتبار» اراده محسوب می شود؛ و اما ادراک و تمییز نقشی در این زمینه ایفاء نمی کند. به عبارت دیگر، «اراده» زمانی قابلیت اتصاف به وصف «مجرمانه» را
می یابد که خاستگاه آن «اختیار» باشد. منظور از اختیار نیز همان مفهوم نخست از این واژه است که در بند اول توضیح داده شد و نیازی به تکرار آن نیست. مطابق نظریه حاضر، اراده در اتصاف به وصف مجرمانه نیاز به این ندارد که از «ادراک و تمییز» برخیزد، پس می توان تصور کرد که فاعل فاقد توانایی ذهنی و روانی باشد، اما همین اندازه که اراده خود را، به عمد یا به اهمال، متوجه واقعه مجرمانه سازد. رفتار او واجد عنصر تقصیر خواهد شد.
ب) تقصیر در قلمرو محدود
دیر زمانی است که در حقوق جزا مسئوولیت مادی و عینی جای خود را به مسئوولیت معنوی و شخصی داده است. عامل تمایز اصلی این دو نوع مسئوولیت را عنصر خطا یا تقصیر تشکیل می دهد. در مسئوولیت مادی، نه «وضعیت» روانی فاعل و نه «رابطه» روانی او با جرم هیچ یک ملحوظ نمی شود و توجه تنها بر وقوع «ضرر» متمرکز شده و فاعل از اینرو که عامل ورود ضرر شناخته شده، مورد مجازات قرار
می گیرد. اما رفته رفته لزوم اجرای اصل عدالت از یک سو و تأمین اهداف مجازات ها از سوی دیگر، اندیشه ها را بر آن داشت که هم وضعیت روانی و هم رابطه روانی فاعل با جرمی را که از او سر می زند، در تحمل کیفر و مجازات مورد توجه قرار دهند. برای مدتی دراز در قوانین روم و ژرمن قدیم از سویی صغار و مجانین مورد مجازات قرار می گرفتند و از سوی دیگر اشخاص به یکسان در ازای رفتار ناشی از عمد و رفتار ناشی از قوه قاهره کیفر می شدند؛ ولی بعدها تحت تأثیر فلسفه یونان و عقاید مسیحیت، صغیر کمتر از هفت سال و افراد مجنون از مسئوولیت کیفری معاف شدند و عمد و قصد مجرمانه در کلیه جرایم و خطای جزایی در جرایم خاص ملاک مسئوولیت کیفری قرار گرفت.۱
به این ترتیب ملاحظه می کنیم توجه به وضعیت روانی فاعل (بلوغ و عقل و اختیار) و عنایت به رابطه روانی او با جرم(قصد مجرمانه و خطای جزایی)، مسئوولیت کیفری را بر مبنای آن «وضعیت» و این «رابطه» روانی شکل داده و مسئوولیت معنوی جایگزین مسئوولیت مادی شد.
در آغاز ورودی مسئوولیت جزایی معنوی به عرصۀ حقوق جزا، تقصیر به مجموع «وضعیت» و «رابطه» روانی یاد شده اطلاق می شد؛ یعنی رفتاری واجد عنصر«تقصیر» به شمار می رفت که به عمد
(یا توأم با خطای جزایی) از انسان بالغ و عاقل و مختار صادر شود. پس اگر فاعل صغیر یا مجنون یا مجبور بوده و یا به رغم برخورداری از بلوغ و عقل و اختیار بدون اراده یا بدون عمد یا خطای جزایی فعل
مجرمانه ای از او سرزند، رفتار عاری از تقصیر، و شخص فاعل غیر مقصر و لاجرم مبرا از مسؤولیت کیفری محسوب می شد. از این رو ملاحظه می کنیم که تقصیر در آغاز به معنای وسیع خود بکار می رفت و قلمروی آن، هم «وضعیت» روانی فاعل و هم «رابطه» روانی او را با جرم در برگرفت.
اما رفته رفته حقوقدانان به تفاوت ماهوی میان آن «وضعیت» و این «رابطه» پی بردند و دریافتند که وضعیت روانی و ذهنی فاعل، امری است که مستقیماً به «شخصیت» فاعل برمی گردد، هم قبل از ارتکاب جرم و در حین جرم وجود دارد؛ و هم پس از ارتکاب جرم می تواند باقی بماند در حالی که «رابطه روانی فاعل با جرم» تنها در لحظۀ ارتکاب جرم پدید می آید و با خاتمه جرم هم از بین می رود. از این رو در حقوق جزای نوین، قلمرو تقصیر محدود و تنها بر «رابطه خاص» روانی فاعل با جرم اطلاق شده است. اما «وضعیت» خاص فاعل را که از زوایای گوناگون با عناوینی چون قابلیت انتساب،۱ اهلیت جرمی(= جنایی)۲، اهلیت جزایی۳، اهلیت اسناد۴، و رکن روانی مسئوولیت۵، معرفی کرده اند از قلمرو تقصیر خارج ساخته اند. تفاوت نقش و کارکرد این دو توجیه مناسبی برای تمایز و تفکیک آنها به شمار می رود: «رابطه» روانی یاد شده، علت و سبب مؤاخذۀ فاعل را در برابر جرم ارتکابی توضیح می دهد، اما«وضعیت» روانی مزبور به بیان شرایط تحمل مجازات و انتساب معنوی جرم به فاعل می پردازد.
کسانی که تقصیر در قلمروی محدود را پذیرفته اند، در این نقطه همداستانند که «وضعیت خاص» فاعل چون تمییز و اختیار را به هیچوجه نباید در «تقصیر» دخالت داد. به عبارت دیگر، علاوه بر اینکه برای تمییز و اختیار در ساختمان و اجزاء سوء نیت (و خطای جزایی) نقشی قابل نیستند (و در این امر با کسانی که تقصیر در قلمرو وسیع را قبول دارند همداستانند) قابلیت «اراده» را نیز برای پذیرفتن عنوان «مجرمانه» در گروی صدور آن از شخص دارای تمییز یا اختیار نمی پندارند. (که در این مطلب راه آنها از کسانی که تقصیر در قلمرو وسیع را پذیرفته اند، جدا می شود.) به این ترتیب اینان معتقدند که رفتار جزایی صغیر یا مجنون هرگاه توأم با عمد یا اهمال باشد، واجد عنصر «تقصیر» خواهد بود. اگر چه به علت محرومیت از رشد یا عقل، اهلیت تحمل مجازات و نداشته، لاجرم از مسئوولیت کیفری مبرا هستند.
ج) نقد و بررسی، ارزیابی نظریات
به نظر می رسد داوری راجع به اینکه در حقوق جزا کاربرد تقصیر در کدامیک از دو قلمرو وسیع یا محدود با منطق و اصل کلی جزایی همخوانی دارد، مبتنی براین است که آیا تقصیر به همان مفهومی در حقوق جزا استعمال می شود که در اخلاق بکار رفته است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، لاجرم مراد از تقصیر در حقوق جزا قلمرو وسیع آنست و اگر پاسخ منفی بوده و مفهوم تقصیر را در اخلاق و حقوق جزا متمایز از هم بدانیم، ناگزیر باید گفت که در حقوق جزا مقصود از تقصیر، قلمرو محدود آن است.
همچنین باید بگوییم که با توجه به اصول کلی حقوق جزا(مانند عدم دخالت علم به حکم در ساختمان رکن روانی) و پیدایش نهادهای جدید در حقوق جزا (مانند اقدامات تأمینی)، تفصیر جزایی از کلیۀ عناصر یاد شده که ساختمان تقصیر اخلاق را تشکیل می دهند، عاری و تهی شده، و تنها یک عنصر از تقصیر اخلاقی در تقصیر جزایی بجا مانده است و آن عبارتست از تعلق «اراده» فاعل به «رفتار ممنوع» که غالباً در شکل «عمد» و احیاناً در شکل «خطای جزایی» است و این همانست که ما در این قسمت به عنوان «تقصیر در قلمرو محدود» مورد بحث قرار دادیم و اثبات کردیم منطق و اصول جزایی تنها با تقصیر در همین قلمرو سازگاری و همخوانی دارد. و اما «تقصیر در قلمروی وسیع» همچنان حوزه تقصیر اخلاقی را تشکیل می دهد.
همانطوری که بیان شد برای تحقیق مسئولیت بالفعل علاوه بر داشتن قابلیت تحمل مجازات
۱- رفتار سرزده در قانون ممنوع باشد و دارای مجازات باشد ۲- اسناد مادی میان فاعل و جرم حاصل شود ۳- اسناد معنوی و تقصیر بین فاعل و جرم برقرار باشد اینک به بیان اسناد و مسئولیت کیفری می پردازیم.
بخش سوم- اسناد و مسئولیت کیفری
اصطلاح «اسناد» که گاه از آن به «انتساب» یا «قابلیت انتساب» تعبیر می شود ، رابطه تنگاتنگی با مسئولیت کیفری دارد و همین رابطه نزدیک موجب شده که احیاناً آن را با مسئوولیت کیفری مترادف بدانند و یکی را به جای دیگری بکار برند. عده ای هم ضمن اعتراف به ابهام مرز میان این دو نهاد حقوقی ، کوشیده اند که ضمن ارائه تعریفی دقیق از اسناد یا انتساب، تا حد امکان حدود و قلمرو آن را از مسئوولیت کیفری باز نمایید. برای روشن شدن مطلب لازم است ابتدا با انواع اسناد یا انتساب در حقوق جزا آشنا شویم و سپس به بررسی رابطه هر یک با مسئوولیت کیفری بپردازیم:
انواع اسناد در حقوق جزا
اسناد در لغت به معانی نسبت دادن امر یا پدیده ای به منشا و پدید آورنده آمده است ، اما در اصطلاح حقوقی، به معنایی نسبت دادن جرم به فاعل استعمال شده است و در دو قالب اسناد مادی و اسناد معنوی دو معنای متفاوت از آن مستفاد می شود:
الف) اسناد یا انتساب مادی
اسناد مادی در قلمرو جزایی عبارتست از انتساب جرم به فاعل معین، اسناد مادی به نوبه خود به دو رابطه فرعی تجزیه می شود، یکی را «اسناد بسیط» خوانند و آن عبارت از انتساب فعل مجرمانه به فاعل است و به عبارت دیگر توجه اتهام به شخص معین براساس قرائن و اماراتی که علیه او گردآوری شده است؛ مانند اینکه گفته شود، ایراد ضرب و جرح بر مبنای اوضاع و احوال پرونده منتسب به شخص متهم است. دیگری را «اسناد مزدوج» نامند. که علاوه بر اسناد بسیط بر انتساب نتیجه محرمانه به فعل مجرمانه فاعل نیز اطلاق می شود.
به هرحال، انتساب یا اسناد مادی بر چیزی بیش از «رابطه سببیت» میان فاعل و جرم، تاکید و دلالت نمی کند در حقوق فرانسه طبق عقیده رایج واژه Imputabilite (به معنای اسناد مادی) بر رابطه سببیت مزبور اطلاق می شود. اسناد مادی یا رابطه سببیت، امری است موضوعی و عینی و ارتباطی با وضعیت روانی فاعل ندارد، به عبارت دیگر چه اراده فاعل به حصول نتیجه مجرمانه تعلق گیرد و چه خواستار آن نباشد و خواه وقوع نتیجه مجرمانه را پیش بینی کند و خواه قادر به پیش بینی آن نباشد، همین اندازه که از نظر متعارف تصدیق شود که نتیجه مجرمانه ، «مسبب» و محصول فعل مجرمانه فاعل است، اسناد مادی و رابطه سببیت برقرار و محقق خواهد بود.
بنابراین، برای تحقق اسناد مادی، علاوه بر اینکه باید دلایل کافی بر انتساب فعل مادی به فاعل
جمع آوری و اقامه شود، لازم است که قاضی با توجه به معیارها و ضوابط مشروح در حقوق جزا در باب «سببیت»، در یابد که از میان علل و عوامل موثر گوناگون آیا امکان انتساب نتیجه مجرمانه به رفتار
مجرمانه ی متهم وجود دارد یا خیر.
جمعی از حقوق دانان اسناد مادی را «شرط» مسئولیت کیفری می خوانند نه «رکن» آن ، به نظر
می رسد این تعبیر حاکی از این اندیشه است که چون اسناد مادی به رکن مادی جرم تعلق دارد، و نهاد «جرم» غیر از نهاد «مسئوولیت» است پس منطقی نیست که آن را از «ارکان» مسئولیت پنداریم، اما از طرف دیگر چون بدون ارتکاب جرم که اسناد مادی هم در دل آن قرار دارد، مسئوولیت کیفری، تحقق پیدا
نمی کند از این رو حداکثر باید اسناد مادی را به عنوان مهمترین جزء رکن مادی جرم «شرط» تحقق مسئوولیت نماید و از شمار ارکان و عناصر مسئوولیت خارج دانست و پس کسانی که اسناد مادی را شرط مسئوولیت کیفری می دانند، وصف اساسی یا (اولی) را در مورد آن به کار برده اند واین دو وصف
بی تردید گویای اهمیت بیشتر این شرط نسبت به شرایط دیگر است، در توضیح این اهمیت شاید بتوان گفت که «امکان» و «امتناع» بروز مسئوولیت کیفری متهم، دایر مدار «اسناد مادی» است؛ به این معنا که تا اسناد مادی در حق متهم پدید نیاید، نمی توان برای متهم مسئوولیت کیفری قائل شده وزمانی که اسناد مادی به وقوع پیوست، پذیرش مسئوولیت کیفری برای متهم، البته با اجتماع سایر شرایط ایرادی نخواهد داشت.
ب) اسناد یا انتساب معنوی
برای اینکه تبعات جزایی عمل مجرمانه بر فاعل تحمیل شود، تنها اسناد یا انتساب مادی کفایت
نمی کند، بلکه لازم است که اولاً رابطه خاص ذهنی بین فاعل و عمل مجرمانه بر قرار شود و ثانیاً رابطه ذهنی مزبور از قوای سالم عقلی و روانی فاعل برخاسته باشد، دو امر یاد شده، عناصر اسناد معنوی را تشکیل داده، در نتیجه مرتکب را مستحق تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانه می سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 01:26:00 ق.ظ ]




بند اول: عوامل فرهنگی
فرهنگ، در شکل دهی رفتارها و هنجارهای اعضای جامعه نقش تعیین کننده ای دارد، زیرا فرهنگ، کنشها و نقشهای نهاد اجتماعی راباتوجه به موقعیتهای اجتماعی، زیستی و اقلیمی، تعریفوتعیینمیکند.
شناخت و تصویر از یک پدیده و نوع کارکردهای آن در سیستم واجتماعی، یکی از مهمترین عوامل فرهنگی در بروز رفتار آدمی نسبت به آن پدیده است.
امروزه با وجود فرصت هایی که در اغلب جوامع برای زنان ایجاد شده است و آنان از شرایط و پایگاه خود در نظام اجتماعی آگاهی یافته اند، علاقمندند تا در سرنوشت خود دخالت نموده و در این خصوص استقلال نظر داشته باشند، لیکن عده ای آن ورا از این حق خدا دادی و طبیعی محروم می سازند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بی تردید نگاه نادرست به زنان در جامعه، در شکل گیری ازدواج های اجباری موثر است.[۸۱]
تفکر کالا پنداری زن و استفاده ابزاری از او موجب می شود تا اراده، تصمیم و تمایل زن در فرایند همسر گزینی نادیده انگاشته شود و مقاومت دختران برای ایفای نقش در سرنوشت خود، نوعی گردن کشی و بی حرمتی نسبت به والدین تلقی گردد.
الف: نگرش ها و باورها
برخی از خانواده هایی که دختر خود را بدون جلب رضایت به ازدواج مردی در می آورند، بر این پندار هستند که زن، جنس درجه دومی است که می بایست پیوسته در همه چیز حتی تمایلات قلبی و روحی تابع مرد باشد و استقلال او در انتخاب و گزینش هایش، به ضرر او و خانواده اش خواهد بود. این زعم ناآگاهانه، آنگاه اثر بخش خواهد شد که مردی ثروتمند در سنین بالا، به خواستگاری دختر جوانی می رود که او هیچ علاقه ویژه ای به آن مرد ندارد و آینده روشنی را در زندگی مشترک با وی احساس نمی کند. در این شرایط چنانچه دختر به درخواست ازدواج او پاسخ منفی بدهد، دیگران بر اساس تصوری نادرست، اظهار می دارند که لزومی ندارد در آغاز ازدواج، دختر به طرف مقابل علاقمند باشد و در جریان زندگی به همدیگر علاقمند خواهند شد!
پندار جنس دومی زن، گاه به گونه ای دیگر به حذف تمایلات و آرزوهای دختران دم بخت می انجامد. به طور نمونه هنگامی که دختر خواستکاران متعددی دارد و به هیچ یک پاسخ مثبت نمی دهد، برخی خانواده ها اصرار می کنند که باید با فلان فرد ازدواج کند، زیرا اگر دختر آزاد گذاشته شود، از هر فردی ایراد می گیرد و از زیر بار ازدواج شانه خالی می کند… [۸۲]
در برخی موارد نیز این تفکر که «بخت خوب، همان بخت اول می باشد»، موجب شده است بسیاری از دختران در سنین پایین و اغلب ناخواسته ازدواج نمایند.
اما باید توجه داشت که هیچ یک از بهانه های گذشته، نمی تواند مستمسکی برای تحمیل اراده و تصمیم دیگران در ازدواج دختر گردد، در اینجا منطقی ترین شیوه برای متقاعد ساختن دختران به ازدواج، ارائه مشاوره های علمی در خصوص شرایط و ملاک های همسر گزینی با والهام از الگوهای دینی است و به جای تحمیل اراده به آنان می بایست با واقع بینی تمام، شرایط اجتماعی و فرهنگی را تشریح کرد و دلسوزی پدران و مادران را به آنان گوشزد نمود و از سوی دیگر خانواده ها را با روحیات و اقتضائات جوانی و استقلال خواهی دختران در گزینش همسر مناسب آشنا ساخت.
ب) آداب و رسوم
آداب و رسوم یکی از مهمترین عوامل اجتماعی است که رفتار و عمل انسان ها را در یک جامعه شکل می دهد و معمولاً با نوعی تقدس و احترام ویژه همراه است. در تعریف آداب و رسوم ذکر شده است که آداب و رسوم هنجارهایی برای هشدار به مردمان است تا فعالیت های روزمره خود را بر روال عادی و مرسوم انجام دهند، زیرا رویگردانی از آن ها، موجب مخالفت و رد دائم دیگران می شود.[۸۳] البته تمام آداب و رسوم یک جامعه را نمی توان به طور کامل پذیرفت، بلکه می بایست آن ها را با معیار عقل، دین و علم محک زد و کارکرد و نقش آفرینی آن ها را در سعادت و رفاه اجتماعی انسان مورد ارزیابی قرار داد، چنانچه رسوم اجتماعی با سه عامل گذشته مخالفتی نداشته باشند، مثبت تلقی می شوند و در غیر این صورت، بی ارزش بوده و می بایست آن ها را علیرغم تثبیت و استحکام در جامعه، حذف نمود.
آداب و رسوم طائفه ای در پاره ای از مناطق کشور، موجب بروز ازدواج تحمیلی شده است. این آداب و رسوم به قدری در روابط اجتماعی قوی و قدرتمند عمل می کند که گویی مفری از آن ها نیست و هر که با آن ستیز کند از تمام امتیازات اجتماعی محروم می شود.
مطابق رسم هدیه و «نهوه» که از سنت هایی کهن در برخی اقوام و عشیره های استان خوزستان است، پس از مرگ بزرگ خانواده و طائفه ، مراسمی در حضور شیخ قبیله انجام می شود و یکی از افراد بزرگ خانواده نسبی متوفی، دختر خود را جهت تحکیم پیوند و تسلی خانواده متوفی به یکی از فرزندان متوفی هدیه میدهد و درمورد نهوه دخترعموها بدون اجازه پسر عموها حق ازدواج ندارند. دربرخی موارد پس عمو با دخترعمو همکفو نبوده و یا پسرعمو علیرغم داشتن دو یا سه زن، قصد ازدواج با دختر عمو را دارد…
هر چند این رسوم مقداری کم رنگ شده است، اما به هر حال در روابط اجتماعی و خانوادگی آن طوائف به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد.
بند دوم: عوامل اقتصادی
بسیاری از مردم چنین می پندارند که رمز رفاه و سعادت آنان در دستیابی به ثروت و پول بیشتر است و چنانچه معیشت آنان تامین گردد، دیگر در زندگی هیچ مشکلی نخواهند داشت، زیرا پول، حلال همه مشکلات است!! بر اساس همین باور غلط گاهی برای رهایی خود از زیر بار فشارهای اقتصادی، دختران جوان خود را به ازدواج با مردان مسن و پولدار مجبور می کنند، معمولاً این گونه ازدواج ها برای دختران جوان، خوش عاقبت نبوده و با بالا رفتن سن، مردان سالمند با سوء ظن و بدبینی شدید با همسر جوان خود رفتار می کنند و پیوسته او را در معرض سوالات و بازخواست های مختلف قرار می دهند.
از سوی دیگر فقر و نیازمندی اقتصادی خانواده ها در برخی مناطق، به ویژه مناطق مرزی موجب فروش دختران تحت عنوان ازدواج شده است. در حالی که در اغلب موارد مردی که این دختر را با پرداخت پول به خانواده دختر، به عنوان همسر گرفته است، با تبانی باندهای فحشای داخلی و خارجی، به سوی دنیای فساد و تباهی سوق می دهد.
بند سوم: عوامل روانشناختی
یکی از مباحث اساسی که روانشناسان از دیر باز بدان توجه بسیار نموده و مباحث فراوانی پیرامون آن مطرح کرده اند، «شخصیت» است که نقش کلیدی در تعیین رفتار آدمی دارد و پیوسته در تعامل با محیط اجتماعی قرار دارد. شخصیت، مجموعه صفات درونی، گرایش ها و بینش های نسبتاً ثابتی است که متاثر از فطرت آدمی، محیط اجتماعی و سایر عوامل تاثیر گار است.
بسیاری از مردم به ویژه آنان که تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی سنتی قرار دارند، میان شخصیت زن و مرد تفاوت عمده ای قائلند و معتقدند که زنان در ابعاد روحی و شخصیتی معمولاً به سرعت تحت تاثیر واکنش ها و سائقه های عاطفی قرار گرفته و نمی توانند بر اساس منطق و واقع بینی برای آینده خویش تصمیمی اتخاذ نمایند و زن را «ضعیفه» خطاب می کنند. این پندار ضعیف انگاری شخصیت زن دستاویزی برای تحمیل رای و نظر در مورد ازدواج دختران شده و برخی زنان را در جوامع سنتی، با نوعی تنگ نظری مواجه کرده است؛ البته این بدان معنا نیست که تفاوت های زنان و مردان در جنبه های عاطفی و خردورزی نادیده انگاشته شود، اما به هر حال نگرش تحقیر آمیز نسبت به شخصیت زن، در پاره ای موارد، مجوزی برای دخالت های بی مورد در حق تعیین سرنوشت زنان شده است.
بند چهارم: عوامل اجتماعی
الف- ساخت های پدرسالارانه
یکی از عوامل اجتماعی ازدواج های اجباری، ساخت های پدرسالارانه می باشد، مقصود از ساخت رابطه نسبتاً پایدار میان عناصر و اجزای یک مجموعه می باشد که کلیت آن مورد نظر است. از نظر «راد کلیف براون» ساخت جامعه، شبکه ای از ارتباطات اجتماعی است که وحدت آن ها در شبکه مستمری خلاصه می شود که پایگاه ها و نقش ها، محور اصلی آن را تشکیل می دهند.[۸۴]
پدرسالاری سلطه و تسلط مردان بر زنان در همه شئون اجتماعی است. این مسئله در همه جوامع وجود داشته است، گر چه از نظر میزان و ماهیت قدرتی که مردان در مقایسه با زنان اعمال می کنند، تفاوت های زیادی وجود دارد.[۸۵] در شبکه روابط اجتماعی، پدرسالاری به صورت روابط نسبتاً پایداری در آمده است و این ساخت پدرسالارانه رفتارها و انتظارات ویژه ای را بر زنان تحمیل می کند، بسیاری از مردان به مقتضای این سخت اجتماعی، تحمیل اراده خود را در انتخاب همسر دختر یا خواهر خود، حق مسلم می دانند و مخالفت با آن را «گستاخی دختران» تلقی می کنند. این ساخت علاوه بر استحکام در روابط اجتماعی بر ساختار ذهنی بسیاری از مردان سایه افکنده و جهان بینی مردسالارانه ای را در روابط اجتماعی با زنان القاء می کند.
ب- منزلت اجتماعی
اعضای جامعه در طبقات اجتماعی مختلفی قرار دارند. طبقات، موقعیت ها و امتیازات ویژه ای را برای اعضای طبقه تعیین و تعریف می کنند و معمولاً افراد با چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی در طبقات متفاوتی جای می گیرند.[۸۶]
افراد با داشتن میزان و درصد زیاد معیارهای فوق از امتیازات و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار می شوند و در سیستم روابط اجتماعی به عنوان گروه مرجع محسوب می شوند.
پاره ای از ازدواج های تحمیلی در فرایندی شکل می گیرد که افراد با داشتن طبقه اجتماعی بالا از دختری خواستگاری می کنند، ولی او راضی به چنین ازدواجی نیست، ولی والدین دختر به خاطر انتساب فرد به طبقه اجتماعی بالا، دختر را مجبور به ازدواج با وی می کنند.
گفتار دوم: علل های غیر مستقیم تاثیر گذار در ازدواج های تحمیلی
وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی دختران ناخواسته تن به ازدواج دهند، حتی گاه ازدواج های ناخواسته با فردی انجام می شود که موقعیت مناسبی برای ازدواج ندارد، به طور نمونه دارای فاصله سنی زیاد است، دارای سابقه ازدواج است، در شرایط فعلی دارای زن و فرزند است، یا آنکه در حال متارکه همسرش می باشد و این شرایط از سوی دختر پذیرفته شده نیست اما، شرایط خاصی فرد را به انتخاب نادرست، ناخواسته، تحمیلی و ناخوشایند می کشد، به گونه ای که موجب ایجاد عقده های روانی، نارضایتی زناشویی و سرافکندگی اجتماعی و بروز اختلالات رفتاری در حوزه خانواده و اجتماع می شود. علل این انتخاب های ناخواسته را در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اجمال بررسی می کنیم.
بند اول: علل فردی
الف) ترس از فقدان خواستگار در آینده
برای بسیاری از دختران فرصت، شانس و احتمال انتخاب شدن، بعد از سپری شدن زمان مناسب ازدواج، در هاله ای از ابهام است و آن ها را به انتخاب گزینه هایی مجبور می سازد که چندان رضایتی نیز به ازدواج با آن فرد ندارد.
ب) ترس از عملکرد نادرست خواستگار
گاه برخی از خواستگارانی که اصرار زیادی به ازدواج با فرد خاصی دارند، در هنگام مواجه شدن با پاسخ منفی دختر، او را تهدید به انجام اعمال خطرناک، هتک حرمت و نیز انجام اقداماتی علیه حیثیت و آبروی دختر می نماید، در برخی موارد چنین تهدیدات و اقداماتی منجر به پذیرش ازدواج از سوی دختر می شود، در حالی که هیچ تمایل و علاقه قلبی به وی ندارد.
ج) ترس از افزایش سن و کاهش فرصت ازدواج
در شرایطی که جوانی و چهره زیبا مهمترین ملاک انتخاب دختر می باشد (البته جوانگرایی در تمام دنیا وجود دارد)ترس از دست دادن زیبایی و جذابیت، ورود به سنین بالاتر و کاهش فرصت انتخاب و احتمال عدم ازدواج بر افکار فرد سایه می افکند و احساس ناامنی در وی به وجود می آورد. این شرایط فرد را به سوی گزینش ناخواسته سوق می دهد.
د) رهایی از تنهایی و اضطراب
گاهی برخی افراد به این دلیل ازدواج می کنند که از تنهایی و اضطراب می ترسند، اکثر انسان ها نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و افسرده و پریشان می شوند، به همین دلیل تصمیم به ازدواج می گیرند. این انگیزه گاه در جهت منفی چنان شدت می گیرد که فرد دست به انتخابی تعجیلی می زند.
هـ) لجبازی با خواستگاران قبلی
گاهی دختر با عدم تایید خواستگاری خاص مواجه می گردد، یا آنکه فردی اظهار علاقه ظاهری می کند، ولی خواستگاری نمی نمایند، در این حال احتمال اینکه دختر سریع و شتاب زده با فردی دیگر ازدواج کند، بسیار زیاد است، زیرا او با خود می اندیشید که از این طریق بتواند نشان دهد که برای ازدواج هیچ مشکلی نداشته و افراد بسیاری بوده اند که خواستار ازدواج با وی بوده اند. در حالی که این ازدواج ناخواسته، می تواند فرد را تا آخر عمر با مشکلات خاص خود مواجه نماید و زندگی او را تباه سازد.
ن) اصرار خواستگار
در برخی شرایط خواستگاران، دختر را تحت فشار روحی و اصرار و ابرام قرار می دهند. این امر معمولاً قدرت تحقیق، تفکر و تحلیل را سلب می کند و او را ناخواسته به سوی پاسخ مثبت و ازدواج ناخواسته می کشاند.
ر) رهایی از سوالات اطرافیان
معمولاً در مجامع عمومی، مهمانی های جمعی یا فامیلی، از دختر سوال می شود که آیا ازدواج کرده ای یا نه؟ چرا؟!… در حالی که اغلب افراد می دانند که خواستگاری و ازدواج، توسط پسران انجام می شود، ولی چنین سوالاتی می تواند موجب اضطراب و ناراحتی دختر شود و شرایط را بر وی تنگ نماید، تا حدی که تصمیم بگیرد خواستگاری را که تمایل چندانی به وی ندارد، انتخاب کند.
ز) فقدان خواستگاران متعدد
ازدواج ناخواسته برخی دختران به جهت فقد ان خواستگاران مناسب است، لذا در این شرایط، دختری که خود را مقید به انجام خواستگاری از دسوی پسر می نماید، مجبور است که منتظر بماند تا فردی او را مورد پسند قرار دهد، حتی اگر رغبتی به وی ندارد، ازدواج کند.
ل) فرار از تحصیل
در برخی خانواده که بیش از حد به تحصیل اهمیت می دهند، حتی تحصیلات را جهت پرستیژ خانوادگی ضروری می دانند، والدین اصرار بر ادامه تحصیل دخترشان دارند، در حالی که دختر علاقه ای به تحصیل ندارد و ازدواج را مفری برای رهایی از فشارهای خانواده برای ادامه تحصیل می شمارد، لذا تلاش می کند با ازدواج، ترک تحصیل نماید.
خ) ترحم و دستگیری از خواستگار
زناشویی را نباید به منظور دستگیری و ترحم به فردی انجام داد، حس ترحم تا چه مدت می تواند سبب تسکین نیازمندی های دیگر حیات زناشویی باشد.[۸۷] این انگیزه نادرست در واقع به طور غیر مستقیم قدرت انتخاب فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.
ی) پیروی از لذت نفسانی
هر چند برخی دختران می اندیشند ازدواج با فردی که عاشق او می باشد، در واقع اوج خوشبختی و سعادت است، اما در یک تحلیل دیگر می توان بیان داشت از آنجا که عشق، قدرت درک و تصمیم گیری عاقلانه را سلب می کند، نوعی ازدواج کورکورانه، ناخواسته، دور از دقت کافی است. در این شرایط فرد تسلیم لذات پوچ شده و سر به قهرمان دل می سپارد. اغلب چنین ازدواج هایی ناپایدار است.
بند دوم: علل خانوادگی
الف) رهایی از شرایط نامناسب خانه پدری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ق.ظ ]




سلول خورشیدی، تجهیزی غیر خطی است که می توان آن را همانطور که در شکل ۲-۷ آمده به عنوان منبع جریان در نظر گرفت. ساختار فیزیکی یک سلول خورشیدی مانند یک دیود است که پیوند p-n آن درمعرض نور خورشید قرار می­گیرد. انرژی جذب شده حاصل از شدت نور در این ناحیه به تولید و انتقال حامل­ها (الکترون ها و حفره ها) و جمع­آوری آن­ها در ترمینال خروجی منجر می شود. معادله های (۲-۱) و (۲-۲) مشخصه غیرخطی I-V یک سلول ایده آل را توصیف می­ کند [۲۶].

(۲-۱)
(۲-۲)

که جریان تولید شده از نور تابشی، جریان دیود، جریان اشباع معکوس دیود، q بار الکترون، k ثابت بولتزمن ، T دمای محیط ، a فاکتور ایده آلی دیود می باشد. شکل ۲-۷ مدار معادل یک پنل خورشیدی را نشان می­دهد.
شکل۲-۷: مدار معادل پنل خورشیدی{=}
یک پنل خورشیدی از چندین سلول فتوولتائیک که دارای اتصال بیرونی سری یا موازی و یا سری- موازی تشکیل شده است. با در نظر گرفتن پارامترهای شکل۲-۷ در معادله (۲-۳)، مشخصه پنل خورشیدی به دست می ­آید.

(۲-۳)

که جریان فتوولتائیک، ولتاژ حرارتی، و مقاومت معادل سری و موازی پنل خورشیدی می باشند. مقاومت سری، ، بیانگر تلفات مربوط به اتصالات بین سلول ها و مقاومت داخلی نیمه هادی می باشد و مقاومت موازی، ، تلفات مربوط به تبدیل فتوولتائیک را بیان می کند. و با شدت نور و تغییر دما به صورت زیر تغییر می­ کنند.

(۲-۴)
(۲-۵)

که بیانگر جریان فتوولتائیک در شرایط استاندارد ((G=1000w/m2 , T=25، ضریب نسبت جریان اتصال کوتاه به دما، ضریب نسبت ولتاژ مدار باز به دما، G شدت تابش، اختلاف دما با دمای استاندارد، جریان اتصال کوتاه در شرایط استاندارد و ولتاژ مدار باز در شرایط استاندارد می­باشد.
همچنین انتخاب پارامتر a که عددی بین ۱ تا ۵/۱ است به تکنولوژی ساخت سلول های فتوولتائیک بستگی دارد. ولتاژ مدار باز و جریان اتصال کوتاه از نقاط مهم مشخصه I-V پنل خورشیدی می باشند. این نقاط با تغییر شرایط جوی تغییر می کنند. با بهره گرفتن از معادلات (۲-۶) و(۲-۷) می توان جریان اتصال کوتاه و ولتاژ مدار باز را در شرایط جوی مختلف محاسبه نمود.

(۲-۶)
(۲-۷)

مبنی بر اطلاعات و داده های فوق، یک تابع انتقال درجه دوم برای مدل PV درمعادله (۲-۸) می توان در نظر گرفت [۲۶]:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(۲-۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ق.ظ ]




الف

دانشگاه آزاد اسلامی
(واحد دامغان)
دانشکده علوم انسانی،گروه حقوق قضایی
پایان نامه:
برای دریافت درجه کارشناسی ارشد(M.A)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در رشته:
حقوق جزا وجرم شناسی
عنوان:
مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی در حقوق ایران و فرانسه
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر سید محمود مجیدی
استاد مشاور:
جناب آقای دکتر بهنام یوسفیان شوره دلی
نگارش:
لیلا رسولی آستانی
سال تحصیلی
۹۳-۱۳۹۲
سپاسگزاری
از استاد گرامی جناب آقای دکتر سید محمود مجیدی
که زحمت راهنمایی این پایان نامه را متقبل شدند، بسیار سپاسگزارم. چرا که بدون راهنمایی های ایشان تأمین این پایان نامه بسیار مشکل می نمود.
و همچنین از جناب آقای دکتر بهنام یوسفیان شوره دلی
که زحمت مشاوره این پایان نامه را به عهده داشتند، به دلیل یاری ها و راهنمایی های بی چشمداشت ایشان که بسیاری از سختی ها را برایمآسان تر نمودند.
«فهرست مطالب»
تقدیم به:
پدر و مادر عزیزم
چشمانتان زلال چون آسمان است و نگاهتان نورانی چون آفتاب دستانتان سخاوت ابر است و کلامتان ترنم باران بر دستان خسته تان بوسه می زنم و پاس می دارم عشق و محبتی را که سال ها نثارم کردید.
عنوان صفحه
چکیده ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۱
مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۲
فصل نخست-مفاهیم، ماهیت، مبانی و درآمدی بر پیشینه و قلمرو مسئولیت کیفری اشخاص
حقوقی ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………۵
مبحث نخست: مفاهیم و درآمدی بر ماهیت اشخاص حقوقی ……………………………………………………………………….۶
گفتار نخست: واژه شناسی ………………………………………………………………………………………………………………………۶
الف) شخص حقوقی ………………………………………………………………………………………………………………………….۶
ب) شخصیت حقوقی ……………………………………………………………………………………………………………………….۸
ج) مسئولیت کیفری ……………………………………………………………………………………………………………………..۱۱
گفتار دوم: ماهیت اشخاص حقوقی ……………………………………………………………………………………………………….. ۱۵
الف) واقعی بودن شخصیت حقوقی ……………………………………………………………………………………………………..۱۵
ب) فرضی بودن شخصیت حقوقی ………………………………………………………………………………………………………۱۶
ج) اعتباری بودن شخصیت حقوقی …………………………………………………………………………………………………… ۱۸
مبحث دوم: مبانی نظری مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی ……………………………………………………………………….۱۹
گفتار نخست: رویکرد مخالفین و ادله استنادی ………………………………………………………………………………………… ۱۹
گفتار دوم: رویکرد موافقین و ادله استنادی ……………………………………………………………………………………………….۲۲
مبحث سوم: تحولات تاریخی ……………………………………………………………………………………………………………….. ۲۶
گفتار نخست: در حقوق ایران ………………………………………………………………………………………………………………. ۲۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ق.ظ ]




۲- ازدواج هایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو نفر وجود دارد.
۳- ازدواج هایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.
ن) احساس گناه
برخی افراد که بیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن با ازدواج به فرد می دهند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فرد دیگری می دهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
م) پر کردن خلاء احساسی معنوی
این گونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی می باشند و می خواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید بدانند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آن ها را دوست داشته باشد. قادر به پر کردن خلاء های زندگی آن ها نمی باشد.
ز) پذیرش اجتماعی
جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم می نگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستوران ها و یا مراکز دیگر دیده اید ورود افراد مجرد ممنوع و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمی آورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای می گردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیرند و ازدواج بدون شرایط را بر خود تحمیل کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ر) تامین مخارج زندگی
این گونه ازدواج ها در زنان بیشتر به چشم می خورد که به منظور تامین نیاز هایشان تن به ازدواج تحمیلی می دهند.
ل) اعتماد به نفس پایین
بعضی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج می دهد می پذیرند و ازدواج می کنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد به نفس پایین شان می پندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنرکافی درخود سراغ ندارندکه فردی شیفتهی آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته شتابزده تن به ازدواج میدهند.
خ) اخذ تابعیت کشور دیگر
این گونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج می دهند که یک ازدواج مصلحتی را به خود تحمیل می کنند.
ی) بی ارزش شمردن ارزش خود
این گونه طرز تفکر در زنان به چشم می خورد. این گونه زنان یا دختران چنین می پندارند که وظیفه یک مرد تامین مخارج معشیتی و وظیفه یک زن ساختن نیازهای جنسی مرد می باشد. آن ها ارزش زن را در سطح یک هم خوابه صرف میدانند یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج می کنند همین مساله می باشد.[۹۲]
بنابراین هرگاه یکی از این عوامل روی منطق و و علاقه دختر یا پسر به طرف مقابل سایه انداخته و به خودی خود تبدیل به انگیزه ی اصلی آنان از ازدواج شود بدانند که به بی راهه رفته اند و ز ندگی خود را تباه کرده اند.
به نظر نگارنده نکته ی قابل ذکر این است که در ازدواج تحمیلی نباید تصور کرد که یک ازدواج حتماً بازور و اجبار به فرزندان تحمیل شده است بلکه گاهاً ممکن است فرزندان تحت تاثیر حرف های والدین نسجیده بدون داشتن انگیزه اما با رضایت کامل تن به ازدواج دهند. و گاهاً دیده می شود که در ازدواج ها خود تحمیلی نیز والدین نقش داشته اند و سبب شده اند فرزندانشان تن به چنین ازدواج هایی دهند به عنوان مثال فرزند به خاطر احترام به والدین علی رغم میل باطنی خود یک ازدواج تحمیلی را می پذیرد و یا والدین با گفتار و رفتار خود فرزند را ناچار به قبول چنین ازدواجی می نمایند. بنابراین هنگامی که میگوییمازدواج تحمیلی تنها به این معنی نیست که ازدواج تحت فشارواصراروالدین صورت گرفته بلکه اکثراوقات تحمیل با عشق است که والدین آنچه را برای فرزندانشان آرزودارند به آنهاتحمیل می کنند.
بخش سوم
مسئولیت مدنی والدین در ازدواج های تحمیلی
فصل اول: میزان دخالت والدین در ازدواج فرزندان و آسیب های ناشی از آن
مبحث اول: میزان دخالت والدین
عنوان پدر و مادر یک مسئولیت اضافه ای را برای امر ازدواج بر دوش والدین می گذارد، هر چند این مسئولیت در جامعه به دوش همه ی آن هایی است که می توانند کاری انجام بدهند، اما پدر و مادرها یک وضعیت دیگری دارند.[۹۳] یک مسئولیت عامی که همه به آن مکلف هستند از جمله پدر و مادر، عبارتست از خیرخواهی برای فرزند و توجه دادن او به اشتباهاتی که دارد، احیاناً اگر انتخاب ناصحیحی دارد، یا کاری می خواهد انجام دهد که به مصلحت او نیست، لازم است به او تذکر دهند، این بخش در واقع از اموری است که به همه مربوط می شود یعنی به دوستان هم مربوط است.
اگر انسان بفهمد دوست او می خواهد کاری انجام دهد که اشتباه است یا یک لغزش هایی در کارش وجود دارد، آن ها را متذکر شود، اما این که پدر و مادر چه مقدار دخالت می کنند، طبیعی است که فرزندان از نوعی بی تجربگی در کار برخوردارند و تجربه چندانی ندارند گرچه درباره دیگران چیزهایی دیده اند یا مطالعاتی کرده اند، اما درباره خودشان اصلاً تجربه عملی ندارند. اولین کسی که می تواند آن ها را در مسیر بیش از همه کمک کند کسی است که اولاً به آن ها نزدیک تر است، ثانیاً بیش از دیگران آن ها را می شناسد. و آن کسی نیست جز والدین.[۹۴]
گاهی والدین با این که فرزندانشان را دوست دارندو اما خوب آن ها را نمی شناسند. نمی توانند استعدادهای او را درک کنند، متاسفانه ممکن است بعضاً اجازه بروز استعدادها را به فرزندانشان ندهند، گاهی والدین نمی دانند فرزندانشان چه توانمندی هایی دارد، اینها نمی توانند مصلحت اندیش خوبی باشند. بنابراین قبل از هر چیزی اولاً باید فرزند را خوب شناخت که چه استعدادهایی دارد و از چه نقاط قوت و ضعفی برخوردار است، ثانیاً باید با او رابطه کاملاً عاطفی داشت.
چنانچه پدر و مادری این دو امر را نسبت به فرزندان نداشته باشند، عملاً نمی توانند نقشی ایفا کنند و شاید اصلاً حق نقش ایفا کردن هم پیدا نکنند، و یک دوست، روحانی، همکار یا استاد این نقش را بهتر از والدین ایفا کند[۹۵]، والدین به شناخت فرزند و ارتباط وسیع و عاطفی با او نیاز دارند. بعلاوه ممکن است فرزند بواسطه گرایش هایی که در وجود او است یا به علت بی تجربگی، اشتباهاتی را در شناخت فرد مطلوب داشته باشد، باید به او کمک کرد.[۹۶]
وظیفه پدر و مادر است که بهترین ازدواج را برای فرزند خود فراهم کنند، ولی متاسفانه مشکلاتی را برای فرزند ایجاد کنند و آن جایی است که سعی می کنند نظراتشان را به فرزندانشان تحمیل کنند، غافل از این که فرزند اصلاً گرایشی به این خانم یا این نوع ازدواج ها ندارد. اگر هم فرزند گر ایش غلطی دارد، باید گرایش او را درست کرد. نمی توان به او تحمیل کرد. بنابراین باید در راه اقناع فرزند بدون هیچ تحمیلی به او آرامش دهد و نقش مشاوره دادن به او داشته باشد چنین دخالتی بی اشکال است.[۹۷]
گفتار اول: متضرران ازدواج های تحمیلی
پیامدهای ازدواج های تحمیلی هم گریبان گیر زوجین خواهد بود و علاوه بر این والدین نیز در از این آسیب ها بی نصیب نخواهند بود بنابراین هم زوجین قربانی ازدواج تحمیلی هستند و هم والدینشان .
بند ۱- ضرر به زوجین
در واقع با یک ازدواج تحمیلی و اکراهی این زوجین هستند که متضرران اصلی هستند و قربانی یک ازدواح تحمیلی شده اند و سلامت روانی آن ها دچار خدشه شده است و دچار یک بحران روحی شده اند که یا زندگی آن ها به طلاق می کشد یا به طلاق عاطفی به این معنی که ممکن است با یکدیگر زندگی کنند اما یک زندگی سرد و بی روح را داشته باشند و در نتیجه خسارت روحی و جسمی و … متوجه آنان می شود.[۹۸]و آسیب هایی برای آنان به دنبال می آورد که در مبحث دوم به توضیح آن می پردازیم.
بند ۲- ضرر به والدین
هنگامی که والدین با تحمیل ازدواج بر فرزندانشان باعث ورود خسارت های روحی و جسمی به فرزندانشان می شوند بالطبع خود والدین نیز از این آسیب ها بی بهره نمی مانند و دودش به چشم آنان نیز خواهد رفت.[۹۹] نکته ای که در این مورد می توان ذکر کرد این است والدین در مقابل والدین طرف مقابل که قربانی ازدواج تحمیلی شده اند نیز مسئولیت مدنی دارند چون به آن ها ضرر معنوی و یا مادی وارد آمده و طبق قانون و مسئولیت مدنی کسی که موجب ضرر مادی یا معنوی به دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.
گفتار دوم: شکل مدرنیته ازدواج تحمیلی
نباید تصور کرد که دوره ی ازدواج های تحمیلی گذشته و دیگر کسی به اجبار سر سفره ی عقد نمی نشیند. این ازدواج ها شاید در ظاهر کم شده باشند. اما در اصل شکل این اجبارها تغییر کرده اما اصل اجبار همچنان پا برجاست.
سالانه ۴ میلیون زن در جهان خرید و فروش یا مجبور به ازدواج اجباری می شوند[۱۰۰]. بخشی از این ازدواج ها مربوط به دوران خردسالی دختران است، و معمولاً بعد از چند سال به جدایی همسر کشی یا سایر آسیب های فردی و خانوادگی منجر می شود که در مبحث دوم توضیح خواهیم داد.
شیوع ازدواج ناخواسته در بسیاری از کشورها به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است، به گونه ای که برای بررسی ابعاد مختلف آن، اولین گردهمایی بین المللی ازدواج های اجباری تشکیل شد و شرکت کنندگان در این اجلاس از ۱۳ کشور جهان تاکید کردند که ازدواج تحمیلی نقض آشکار حقوق بشر می باشد. در این اجلاس مقرر گردید که علل و عوامل این پدیده بررسی شود و بانک اطلاعات جهت گرد آوری آمار و اطلاعات دقیق این فاجعه تاسیس گردد[۱۰۱].
بسیاری از ازدواج های ناخواسته در کشورهای غربی میان مهاجرین ساکن، رخ می دهد به طوری که بسیاری از قربانیان ازدواج های اجباری برای کمک به سازمان ها و ادارات دولتی مراجعه می نمایند. طبق آمار ۸۵ درصد قربانیان، دختران جوانی از کشورهای آسیای جنوب شرقی هستند. بیشتر قربانیان بین ۱۸ تا ۲۴ سال سن داشته و تحت فشار خانواده مجبور به ازدواج شده اند[۱۰۲].
پدیده ازدواج اجباری به هیچ وجه محدود به کشورهای جهان سوم نیست، هر چند اغلب بیان می شود که در جوامع سنتی حقوق زنان در موضوعاتی نظیر انتخاب همسر، تصمیم گیری در خانواده و آزادی طلاق نادیده انگاشته می شود.[۱۰۳] اما در عصر حاضر، در جوامع صنعتی نیز ازدواج های تحمیلی رواج زیادی دارد. به طور نمونه در کشورهای صنعتی و پیشرفته ای همچون آلمان دامنه این نوع ازدواج ها وسیع است. که سخنکوی سازمان سرزمین زنان در آلمان بیان می کند: «در طول دو سال گذشته گزارشات زیادی درباره ازدواج اجباری بسیاری از دختران جوان ارائه شده است. مهاجران، بیش از همه در معرض ازدواج ناخواسته قرار دارند. در عین حال، حتی دخترانی که در آلمان به دنیا آمده اند، از سوی و الدین یا برادران خود، در سنین پایین مجبور به ازواج می شوند و ازدواج های ناخواسته و اجباری شامل حال دختران آلبانیایی مراکشی و کشورهای آفریقایی نیز می شود[۱۰۴].
متاسفانه ازدواج تحمیلی در کشور ما نیز دامنه وسیعی یافته و در برخی از استان های کشور مانند کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان مواردی از ازدواج اجباری گزارش شده است. در ایران از هر ۱۰۰۰ ازدواج ۱۴۷ مورد آن به طلاق می انجامد که یکی از مهمترین عوامل آن ازدواج اجباری است[۱۰۵].
مبحث دوم: پیامدهای ازدواج تحمیلی
به اعتقاد روانشناسان، ازدواج می بایست بر پایه اخلاق، عشق، محبت و درک متقابل دو انسان شکل گیرد تا بتواند جوانه های امید و خوشبختی را به همراه آورد. اکراه در همسر گزینی، این پیوند مقدس را به صورت یک کابوس وحشتناک در می آورد و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را با آسیب های جدی مواجه می سازد. شاید درک تمام زوایای پنهان و آشکار ازدواج های ناخواسته بسیار مشکل باشد، اما با این وصف، مطالعه شواهد تجربی برخی از این ناهنجاری ها، می تواند تا اندازه ای مشکلات و زیان های ناشی از ازدواج تحمیلی را به تصویر کشد.
گفتار اول: آسیب های فردی
بند ۱- آسیب های جسمی
اولین عوارض منفی ازدواج های اجباری (به ویژه در سنین پایین) متوجه بدن و جسم زنان شده و بر سلامت جسمی آنان تاثیر بسیار منفی بر جای می گذارد. کمترین عوارض جسمی ازدواج اجباری برای دختر بچه ها، بیماری های دستگاه باروری زنان، مرگ و میر دختران و کودکانشان، تولد کودکان نارس و عوارض ناشی از آن، عدم قدرت کافی دختران در نگهداری کودکان خود، سوء تغذیه کودک و مادر و … است. ازدواج اجباری، نه تنها عوارض خطرناکی بر دختران کم سن و سال دارد، برای دخترانی هم که در سن مناسب ازدواج، به اجبار و ناخواسته ازدواج کرده اند، مشکلات بسیاری را ایجاد می کند[۱۰۶].
دخترانی که در سنین پایین و به اجبار والدین خود روانه خانه همسر می شوند، علاوه بر حاملگی های ناخواسته و زودرس، در معرض عوارض جبران ناپذیر جسمی قرار می گیرند، زایمان و شیردهی هم به این عوارض منفی اضافه خواهد شد و تاثیرات ناگوار ازدواج تحمیلی را چندین برابر خواهد ساخت.
بند ۲- آسیب های روحی و روانی
اغلب دخترانی که با اجبار و الدین راهی خانه شهر شده اند، دچار اختلالات روحی و روانی می شوند و بهداشت روانی آن ها به خطر می افتد، آنان به یکباره از کانون گرم خانواده جدا شده و سایه فردی را بر بالای سر خود می بینند که هیچ علاقه و رغبتی به او ندارند، به ویژه در صورتی که فاصله سنی محسوسی میان زن و شوهر وجود داشته باشد.
فقدان شبکه ارتباطی محبت آمیز میان زن و شوهر خانواده را به کانون درگیری، کشمکش و تضاد تبدیل می کند و تفاهم را که سنگ زیرین بنیان خانواده است، ویران می نماید. زوجین با هر حرکت مشکوکی با برچسب سوء ظن، با همدیگر رفتار می کنند هر چند که در زیر یک سقف زندگی می کنند، در حالی که طلاق روانی و عاطفی میان آن ها رخ داده است. در چنین اوضاع نابسامانی زن، انزوا طلبی اختیار کرده و خود را سهیم و شریک زندگی نمی داند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی خانوادگی ادامه می دهد.
از دست دادن امید به زندگی، عدم وجود تصویر موفقیت آمیز برای زندگی خود و فرزندان، یکی دیگر از اختلالات عاطفی و روانی ازدواج های تحمیلی به شمار می رود، مجموعه این فشارهای روانی، ایجاد هر گونه ابتکار، طراوت و نشاط را در محیط خانه برای این افراد از بین می برد و خانه را برای آنان به زندانی با میله های روانی و نامرئی تبدیل می کند.
هنگامی که این زنان خود را با زنان دیگر مقایسه می نمایند، ناکامی و حقارت می کنند، در این صورت، آگاهانه به ناتوانی و ناشایستگی خود پی برده و خود را در مقایسه با دیگران، پایین تر و درمانده تر از آنان احساس می کنند.[۱۰۷]
یکی از عوارض زیانبار ازدواج اجباری برای زنان بروز روحیه پرخاشگری است، این اندیشه که نتوانسته اند در پرتو زندگی مشترک به احساس خوشبختی و سعادت دست یابند، آن ها را به سوی انتخاب پرخاشگری به عنوان وسیله و مکانیسم دفاعی سوق می دهد. همچنین ازدواج اجباری معمولاً به نارضایتی فرد از حیات فردی و خانوادگی و نهایتاً به سوی انتخاب گزینه ای نامناسب، به نام خودکشی جهت رهایی و خلاصی از شرایط نامناسب زندگی سوق می دهد[۱۰۸].
از سوی دیگر ازدواج اجباری دختران کم سن و سال در هنگام تحصیل آن ها را از اتمام مدرسه و فراگیری دروس آموزشی محروم کرده و از رشد و تعالی و درک صحیح زندگی باز می دارد. همین امر منجر به ضعف ادراک شرایط اجتماعی، جامعه پذیری ناقص، ناتوانی در کنش متقابل آن ها با اعضای جامعه می شود و از سوی دیگر این دختران به جهت عدم اتمام تحصیلات از انتخاب شغل مناسب و استقلال اقتصادی باز می مانند. آن ها در اثر نداشتن تحصیلات، در جامعه کنونی، از احراز منزلت و پایگاه اجتماعی مناسب محروم شده و در نظام روابط پیچیده اجتماعی دچار عوارض ناخواسته می شوند.
بی تردید شرط موفقیت یک ازدواج علاقه و تمایل قلبی (دختر و پسر) می باشد. اگر هر یک از آن ها از ابتدا با ازدواجشان موافق نباشد، طبیعی است که نمی تواند همسر خوبی برای دیگری باشد. زیان های ناشی از ازدواج تحمیلی به آسیب های فردی منحصر نمی شود و به کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده، سرایت نموده و روابط عاطفی میان زوجین را با چالش های جدی مواجه می سازد. سست شدن بنیان خانواده، طلاق و فرار از منزل، سوء ظن، نداشتن تفاهم میان زوجین، همسر آزاری و همسر کشی و وجود فرزندان بزهکار، … از جمله پیامدهای ناگوار این نوع ازدواج ها محسوب می شود. در واقع زندگی اجباری با فردی که هیچ علاقه ای به او وجود ندارد، بی تردید موجب نارضایتی از زندگی زناشویی می شود. محققان در طی مطالعات خود دریافته اند. همسرانی که با رضایت و شادمانی ازدواج کرده اند، نسبت به همسرانی که زندگی زناشویی را با اکراه و اجبار و تحمیل آغاز کرده اند، به میزان کمتری از سخنان مخالف، تند و پرخاشگرانه استفاده می کنند و بیشتر به گردآوری اطلاعات درباره موضوع مورد اختلاف جهت رفع مشکل می پردازند.
شوهران دسته اول (خشنود از زندگی زناشویی) بیش از دیگر شوهران آشتی پذیرند، ولی شوهران دسته دوم (همسرانی که دارای مشکلاتی هستند و با اجبار ازدواج کرده اند) غالباً به ناسزاگویی پرداخته و توجهی به سخنان طرف مقابل ندارند.[۱۰۹] در ادامه برخی دیگر از آسیب های خانوادگی ناشی از ازدواج تحمیلی به قرار ذیل است:
الف) فرار از خانه
فقدان امنیت در محیط خانه، تهدیدهای آزار دهنده و تعارض های کلامی، می تواند خانه را در نظر دختران و زنان همچون کابوس وحشتناکی در آورد که برای رهایی از آن باید به دنبال فرصت مناسب باشند. ر این موقعیت، سلامت روانی در ساخت خانواده تضمین نشده و خانواده از کارکردهای اصلی خویش خارج می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم