کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



اصطلاح تفکر انتقادی از اصطلاحاتی است که در ادبیات مهارت‌های تفکر به صورتی بسیار نادرست و در معانی مختلف و بسیار گسترده‌ای به‌کاررفته است. در بعضی از محافل علمی این اصطلاح به معنای همه‌ی اعمال تفکر است، از حل مسئله و تصمیم‌گیری گرفته تا تجزیه‌وتحلیل روابط جزء و کل در فرایند تفسیر و در بعضی دیگر به معنای مهارت‌هایی است که از طبقه‌بندی علوم استنباط و استخراج‌شده است. مفاهیم و تعاریف مطرح‌شده، چه ازلحاظ عناوین و چه ازلحاظ پیچیدگی، بسیار وسیع و گسترده است؛ اما در اکثر آن‌ها بر بروندادهای مربوط به فرایندهای شناختی تأکید شده است؛ برای مثال تعریف از تفکر انتقادی بدین شرح است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

توانایی تشخیص و تنظیم مسائل به‌خوبی توانایی تعیین اهداف و روش‌های ارزشیابی حل مسئله؛
توانایی تشخیص و به‌کارگیری استدلال قیاسی و استقرایی و تشخیص سفسطه در استدلال
توانایی استخراج نتایج معقول از اطلاعات به‌دست‌آمده از منابع مختلف و دفاع از نتیجه‌گیری‌های معقول افراد؛
توانایی تمایز بین حقایق و عقاید. (شعبانی، ۱۳۹۳تایستان: ۷۵ تا ۷۶)
گروهی دیگر تعریف تفکر انتقادی را به تفکر سطح بالا محدود کرده، می‌گویند: تفکر انتقادی عبارت است از ((تقویت و تداوم فعالیت‌های شناختی برای حل مسئله‌ای پیچیده)). به اعتقاد آنان دانش‌آموزان برای حل مسئله‌ای پیچیده باید اطلاعات حاصل از منابع مختلف را باهم تلفیق کنند، دیدگاه‌های مختلف را موردبررسی قرار دهند، فرضیه‌های مختلف را بسازند و به آزمایش بگذارند و سرانجام به صورتی منتقدانه قضاوت کنند.
دیویی در کتاب چگونه فکر کنیم ماهیت و ذات تفکر انتقادی را قضاوت معلق یا بدبینی سالم (نقد سازنده) و پرهیز از تعجیل در قضاوت تعریف می‌کند؛ به عبارت دیگر، او تفکر انتقادی را بررسی فعال، پایدار و دقیق هر عقیده یا دانش می‌داند در کتاب آموزش تفکر انتقادی، آن را شناسایی استدلال‌های غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهارنشده در بحث‌های دیگران، عدم هیجان عاطفی هنگام روبه‌رو شدن با مسئله ‌یا عدم تعادل تعریف می‌کند و معتقد است عامل اصلی در تفکر انتقادی طرح پرسش‌های مربوط به مسئله و نقد و بررسی راه‌ حل ‌های بدون مطرح کردن جایگزین‌هاست. (میرز، ۱۳۷۴)
انیس (۱۹۸۵) که زمانی معنای دقیق و محدود تفکر انتقادی را ترجیح می‌داد، آن را ((تفکر استدلالی و منطقی متمرکز بر تصمیم‌گیری درباره عقاید و اعمال)) تعریف کرده است. او می‌گوید: تفکر وقتی انتقادی است که متفکر به‌دقت به تجزیه‌وتحلیل مباحث بپردازد، در پی شواهد ارزشمند باشد و به قضاوت و نتایج سالم برسد. او هدف از آموزش تفکر انتقادی را تربیت انسان‌هایی می‌داند که از اغراض شخصی به دورند و در کار خود صراحت و دقت دارند.
بیر (۱۹۸۵) در مقاله‌ای در تحلیل تفکر انتقادی گفتار خود را با سؤال ((تفکر انتقادی چیست؟)) آغاز کرده، می‌گوید: پاسخ به این سؤال آن‌گونه گه دیگران تصور می‌کنند، چندان آسان نیست. به نظر او بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت درباره‌ی این مفهوم اتفاق‌نظر ندارند و علت این امر را ماهیت تفکر انتقادی می‌داند. او معتقد است ارائه و توسعه تعریفی دقیق و با مقبولیت عام از تفکر انتقادی امری ضروری است؛ زیرا تا زمانی که نتوانیم چنین تعریفی را ارائه دهیم، معلمان، برنامه ریزان درسی و مواد آموزشی و حتی سازندگان آزمون‌ها قادر نخواهند بود در تقویت و پرورش این مهارت به نوجوانان و جوانان، آن‌گونه که باید، کمک کنند. با جمع‌بندی تحلیل بیر می‌توان نتایج زیر را استنتاج و استخراج کرد:
تفکر انتقادی جزء مهارت‌های مهم ((تفکر)) است.
تا زمانی که تعریف دقیقی از تفکر انتقادی ارائه نشود، دانش‌آموزان نمی‌توانند آنچه را باید، در این زمینه بیاموزند.
معلمان، برنامه ریزان درسی و مواد آموزشی و سازندگان آزمون‌ها وقتی می‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند که خود تفکر و منتقد باشند.
بیر در تحلیل خود جنبه‌های مختلف تفکر انتقادی را با توسل به علم معانی بررسی کرده، به‌طور ناخودآگاه به‌سوی نتایجی که همان ((مهارت)) باشد پیش رفته است، اگرچه بسیاری از صاحب‌نظران رویکرد جدید او در این زمینه را موردانتقاد قراردادند.
فرانک اسمیت از دیگر صاحبان اندیشه است که درزمینه‌ی مفهوم تفکر انتقادی به بحث پرداخته است. به نظر او از کلمات زیادی مانند تفکر تحلیلی، تفکر هنرمندانه، تفکر جسورانه، تفکر حساس و تفکر مظنون در زمینه تفکر انتقادی استفاده‌شده است، اما به کاربردن هرکدام از این تظاهرات ذهنی به‌جای تفکر انتقادی پوچ و بی‌فایده است. در زبان روزمره، اصطلاحات واجد صلاحیت، معطوف به روشی است که تفکر در آن‌ها انجام می‌شود، نه یک مهارت ذهنی متمایز شده. به نظر او تفکر فرد را نمی‌توان با آموزش انتقادی‌تر کرد؛ زیرا تمرین‌های بیش‌ازحد موجب سبکی و گستاخی در تفکر می‌شود. آنچه در فرایند آموزش، بیشتر موردنیاز است مهارت نیست، بلکه تغییر در خود فرداست (اسمیت، ۱۹۹۲: ۹۴). به نظر او مفهوم ((مهارت)) اغلب در موقعیت‌های مورد استعمال قرار می‌گیرد که یک فعالیت روانی – حرکتی موردتوجه باشد. در مقابل عده‌ای معتقدند که دیدگاه او چندان نمی‌تواند قابل‌پذیرش باشد؛ زیرا مهارت تنها به حیطه‌ی روانی– حرکتی محدود نمی‌شود. در حوزه‌ی شناخت نیز مهارت وجود دارد؛ مانند مهارت تولید و سازمان‌دهی مفاهیم، مهارت در معنا سازی و مهارت در استدلال. اگرچه مهارت‌های شناختی ازنظر ماهیت و کارکرد همچون مهارت‌های روانی– حرکتی نیستند، اطلاق مفهوم مهارت به اعمال شناختی نباید اشتباه باشد.
بسیاری از روانشناسان شناختی در دو دهه اخیر به‌طور ویژه و تخصصی مفهوم اصطلاح تفکر انتقادی را بررسی کرده‌اند. بر اساس، تفکر انتقادی به‌طور موثق به معنای ارزشیابی یا قضاوت کردن درباره درستی و نادرستی چیزی است و برخلاف مفروضات عامه هرگز به معنای منفی نگر یا عیب‌جویی نیست. این اصطلاح ماهیتاً فارغ از ارزش‌های مثبت و منفی است و غالباً به قضاوتی منتج می‌شود که مثبت، تصدیق کنند و حتی ستایش‌آمیز است. تفکر انتقادی ازنظر ماهیت الزاماً نوعی ارزشیابی است؛ یعنی هر نوع ادعایی، منبعی یا باوری را به‌طور آشکار و مستمر به‌منظور قضاوت درباره درستی، اعتبار یا ارزش آن تجزیه‌وتحلیل می‌کند. تفکر انتقادی دربردارنده‌ی روش‌های تفکری است که به تجزیه‌وتحلیل می‌پردازد و بر ارزشیابی تأکید می‌کند. این نوع تفکر برخلاف مهارت‌های قبلی یا حل مسئله و تصمیم‌گیری یک ‌راهبرد نیست و مراحلی از اعمال و روش‌های عملی فرعی را که شخص عموماً باید آن‌ها را طی کند شامل نمی‌شود، بلکه مجموعه‌ای از اعمال خاص است که به‌تنهایی با یک صورت ترکیبی به کار می‌رود ۰(شعبانی، تابستان ۱۳۹۳: ۷۵ تا ۷۸).
آنچه کودکان نیاز به انجام آن دارند تعلیم چه گونه آموختن است. به همین منظور بینه یک نظام کارورزی به نام ((ارتوپدی ذهنی)) را پیشنهاد نمود. این سیستم نوعی تربیت‌بدنی ذهنی می‌باشد و شامل تمرینات خاصی برای تقویت توجه، حافظه، ادراک، تجزیه‌وتحلیل، ابداع، تشخیص و اراده است.
الگوی رشد برای هر کودکی منحصربه‌فرد است و تحقیقات نشان می‌دهد، روشی که کودکان به‌وسیله‌ی آن آموزش می‌بینند می‌تواند اثر عمیقی روی پیشرفت آنان داشته باشد. حیطه‌هایی از خلاقیت و استعدادهای انسان وجود دارند که تئوری پیاژه به آن‌ها نپرداخته است. باوجوداین تحقیقات او بعضی عوامل مهم در آموزش چه گونه فکر کردن به کودکان را به شکل برجسته‌ای بیان می‌کند. بعضی از این عوامل که در طی کتاب به آن‌ها مراجعه خواهیم نمود عبارت‌اند از:
الف– باید دلایل بیانگر این‌که چرا کودک به این شیوه‌ی خاص می‌اندیشد موردتوجه قرار گیرند.
ب– باید به خاطر داشت که تفکر، عمل کردن است و نه صرفاً از مقوله‌ی حرف و سخن، به عبارت دیگر تفکر جریانی است فعال نه منفعل.
ج– کودکان باید مفاهیم کلیدی که به بروز استعدادهای آنان کمک می‌کنند را کشف نمایند (فیشر، ۱۳۸۵: ۳۰ تا ۳۳)
۲-۲-۱۰- مهارت های تفکر انتقادی
در توصیف و تحلیل تفکر، مهارتهای زیر برای تقویت تفکر انتقادی ضروری است
الف) تعریف و شفاف سازی مسئله، شامل
تشخیص دیدگاه های اصلی یا مسئله: توانایی تشخیص ایده اصلی درمقاله ، مباحثه یا فیلم سیاسی، با توانایی تشخیص دلایل و نتایج مباحثه.
مقایسه شباهتها و تفاوتها: توانایی مقایسه تشابهات و تفاوت های چند اندیشه، شیء، فرد یا موقعیت در زمانی خاص یا در زمان های مختلف؛
تشخیص اطلاعات مربوط به مسئله: توانایی تشخیص اطلاعات مربوط ونامربوط یا قابل بررسی و غیرقابل بررسی درباره ی مسئله مورد نظر؛
تنظیم سؤال های مناسب: توانایی تنظیم سؤال هایی که به فهم عمیقتر و روشنتر دیدگاه یا موقعیت منجر می شود.
ب) قضاوت درباره ی اطلاعات مربوط به مسئله، شامل:

    1. تمایز میان حقیقت، عقیده و قضاوت مستدل: توانایی به کارگیری معیار علمی برای تعیین کیفیت مشاهده، استنتاج و قضاوت؛
    1. بررسی انطباق مفاهیم: توانایی تشخیص توافق و سازگاری مفاهیم و بافت اطلاعات با یکدیگر؛
    1. تشخیص مفروضات بیان نشده: توانایی تشخیص مفروضاتی که با صراحت بیان نشده است.
    1. تشخیص چهارچوبها و کلیشه های ثابت: توانایی تشخیص عقاید کلیشه ای ثابت درباره‌ی افراد، گروه، یا ایده ها؛

۹- تشخیص عوامل احساسی ، تبلیغاتی و مطالب سوگیری شده: توانایی تشخیص سوگیری‌های مواد نوشتاری و تصویری و اعتبار منابع ؛
۱۰٫تشخیص نظام های ارزشی و جهان بینی های متفاوت: توانایی تشخیص تشابهات و تفاوت های میان نظام های ارزشی و جهان بینی های مختلف.
بیر (۱۹۸۵) این کلمه را به طور مکرر به کار برد. قضاوت اصطلاح خوب و مفیدی برای تحلیل تفکر انتقادی است.بیر قضاوت را تعبیر و تفسیر اطلاعات و تشخیص اظهارات سوگیری شده تعریف کرده است.
ج) حل مسئله یا استخراج نتایج شامل:
۱۱٫تشخیص کفایت اطلاعات جمع آوری شده: توانایی تصمیم گیری درباره ی کفایت اطلاعات به دست آمده در مورد کیفیت و کمیت به دست آوردن نتایج ، فرضیه های تنظیم شده، تصمیم گیری و تعمیم؛
۱۲٫پیش بینی نتایج احتمالی: توانایی پیش بینی یک رخداد یا رخدادهای مختلف.
بیر از کسانی است که فعالیت‌ها یا مهارت‌هایی مانند مقایسه کردن[۴۴]، تشخیص دادن[۴۵](پیش‌بینی و توالی)، قضاوت کردن[۴۶]، تجزیه‌وتحلیل کردن و ارزیابی کردن را از اجزاء مهارت‌های تفکر انتقادی می‌داند. وی هشت فهرست مختلف از مهارت‌های تفکر انتقادی را که متخصصان تعلیم و تربیت مطرح کرده‌اند نیز جمع‌ آوری کرده است که درمجموع شامل شصت عنوان می‌شود. دامنه‌ی موضوعات آن‌چنان گسترده است که از تفاوت قائل شدن بین اطلاعات و متغیرها گرفته تا کشف تناقض‌ها، اعتبار مشاهدات و تمایل و سوگیری‌ها را شامل می‌شود.
یکی از فهرست‌های هشت‌گانه فهرست انیس (۱۹۶۲) است که بیر احتمالاً تجزیه‌وتحلیل تفکر انتقادی را به‌وسیله آن یادآور شده است. این فهرست شامل دوازده عنصر از عناصر تفکر انتقادی است:
به دست آوردن معنای یک عبارت
قضاوت درباره‌ی ابهام یا عدم ابهام استدلال،
قضاوت درباره‌ی تناقضات موجود در عبارت؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:50:00 ق.ظ ]




محمدیان محمود .محمد حسین رونقی(۱۳۸۹)استراتژی و تکنیک های ارتقا برند موسسه کتاب مهربان نشر .
منابع انگلیسی
-Aaker, David(1996)” Measuring Brand Equity across markets and products”, Californai Management Review, vol.38, no.3.
-Keller, Kavin Lane(1993)”Conceptualizing, Measuring, and Managing Customer Based Brand Equity”, Journal of Marketing, Vol. 57, 1-22.
-Keller, Kevin Lane(2001)” Building Customer Based Brand Equity”, Journal of Marketing Resear.
-Lassar, Walfried et al.(1995)” Measuring customer-based brand equity”, Journal of Consumer Marketing, Vol.12, -No.4, pp. 11-19.
-Kim , Kyung Hoon et al.(2007( “Brand equity in hospital marketing “,Journal of Business Research,
-Krishnan , Balaji C. and Michael D. Hartline(2001)”Brand equity: is it more important in services?”, Journal of Service Marketing, Vol.15, No. 5, pp. 328-342.
-Madhavaram, Sreedhar et al.(2005)” Integrated Marketing Communication and Brand Equity Indentity as Critical Components of Brand Equity Strategy”, Journal of Advertising, Vol.34, No.4,69-80.
-Mayer, Chris A.(2003)” Managing Brand Equity: a look at the impact of attributes”, Journal of Product and Brand manaaement, vol. 12, no.1, 39-51.
-Palazon-Vidal, Mariola and Elena Delgado-Ballester(2005)”Sales promotions effects on consumerbased brand equity”, International Journal of Market Research, Vol. 47, Issue 2.
-Pappu, Ravi et al.(2005)” Consumer-based brand equity: improving the measurement – empirical evidence”, Journal of Product & Brand Management”,۱۴/۳,۱۴۳–۱۵۴.
-Rajh , Edo (2005) “The Effects of Marketing Mix Elements on Brand Equity”, Privredna kretanja i eknomska politika (Economic Trends and Economic Policy) No. 102, 2005, pp. 30-59.
-Riel, Allard C.R. van et al.(2005)” Marketing antecedents of industrial brand equity: An empirical investigation in specialty chemicals”, Industrial Marketing Management, vol. 34, 841– ۸۴۷.
-Simon, Carol and Mary Sullivan(1993)” The Measurement and determination of brand euity: financial approach”, marketing science, vol.12, no.1.
-Sriam.S.et al.(2007)”Monitoring the Dynamics of Brand Equity Using Store-Level Data”,Journal of Marketing,Vol.71, 61-78.
-Villarejo-Ramos, Angelf. And Manuel J. Sanchez-Franco(2005)” The Impact of Marketing Communication and Price Promotion on Brand Equity”, Brand Management, Vol.12, No.6, 431-444.
-Wood, Lisa(2000)”Brands and brand equity: definition and management”, Management Decision, 38/9 , 662±۶۶۹.
-Ye , Gewei and W. Fred Vanraaij (2004)” Brand equity: extending brand awareness and liking with Signal Detection Theory,Journal of Marketing Communications, 10 95–۱۱۴.
-Yoo, Boonghee et al.(2000)”An examination of selected Marketing Mix Elements and Brand Equity”, Journal of Academy of Marketing Science, vol. 28, no. 2, pp. 195-21.
-Yoo, Boonghee and Naveen Donthu(2002)” Testing cross-cultural invariance of the brand equity creation process”, Journal of product and brand Managemet, Vol.11, No. 6.
-Elena Delgado- Ballester and Jose Luis Munuera-Aleman(2000)”Brand Trust in the context of consumer loyalty”, European Journal of Marketing, 35, 11/12.
-Mustafa Tepeci(1999), “Increasing brand loyalty in the hospitality industry”, International Journal of Contemporary Hospitility Management, 223-229.
-Pierre Chandon(2003),”Note On Measuring Brand Awareness, Brand Image, Brand Equity and Brand Value”, INSEAD.
-. Anantachart, Saravudh(2004), “Integrated Marketing communicationsand Market Planning:Their Implications to Brand Equity Building”, Journal of Promotion Management, Vol. 11(1).
-. Atilgan, Eda et. al.(2005), “Determinants of the brand equity, A verification approach in the beverage industry in Turkey”, Marketing Intelligence & Planning”, Vol. 23 No. 3, pp. 237-248.
-. Ckernatory, Leslie, Simon Knox and Mark Chedgey (1991), “Brand Pricing in Recesion”,European Journal of Marketing, 26,2.
-. Egle, Lynne and Ephilip Kitchen(2000), “Building brands or bolstering egos? A
comparative review of the impact and measurement of advertising on brand equity”,Journalof Marketing Communications 691–۱۰۶.
-Gil, R. Bravo et al.(2007), “Family as a source of consumer-based brand equity”, Journalof Product & Brand Management, 16/3, 188–۱۹۹.
-. Keller, Kavin Lane(1993), “Conceptualizing, Measuring, and Managing Customer BasedBrand Equity”, Journal of Marketing, Vol. 57, 1-22.
پیوست
پیوست ۱
پرسشنامه
پاسخدهنده گرامی؛
پرسشنامه ای را که پیشرو دارید مربوط به یک تحقیق دانشگاهی به منظور شناسایی عوامل تاتیر گذار بر ارزش ویژه برند شرکت های بیمه ای است (بیمه نامه بدنه اتومبیل) از نتایج این تحقیق صرفا در راستای بهبود ارزش ویژه برند شرکت های بیمه استفاده خواهد شد.بدیهی است انجام این مهم جز با همکاری صمیمانه و صادقانه شما در تکمیل پرسشنامه حاضر مقدور نخواهد بود.
لذا خواهشمند است با نهایت حوصله و دقت ، همه ی سوالات را مطالعه نموده و با توجه به توضیحات ارائه شده به انها پاسخ دهید.
حمیدرضا کجوری
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بیمه
دانشگاه علامه طباطبایی
hamidkojouri@yahoo.com
پرسش های عمومی
این قسمت تعدادی پرسش درباره شما می پرسد. لطفاً جاهای خالی را پرکنید.
۱: جنسیت : مرد زن
۲: سن: ………… سال
۳: سطح تحصیلات :
زیر دیپلم و دیپلم کاردانی کارشناسی کارشناسی ارشد دکتری و بالاتر
۴: در خرید بیمه نامه شخص ثالث تا چه اندازه به انتخاب یک نام و نشان تجاری خاص اهمیت می دهید؟
بسیار کم کم متوسط زیاد بسیار زیاد

    1. مدت زمان استفاده از بیمه نامه بدنه اتومبیل

کمتر از یک سال یک تا دو سال سه تا چهار سال چهار سال و بیشتر
الف) لطفا میزان موافقت یا مخالفت خودرا با هریک از عبارات زیر را در رابطه با شرکت بیمه البرز با زدن علامت در داخل تنها یکی از خانه های پنج گانه مقابل هر سوال مشخص نمایید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ق.ظ ]




آموزش و بهسازی به عنوان یکی از خرده سیستم های مدیریت منابع انسانی
باتوجه به توضیحات قبلی، آموزش و بهسازی منابع انسانی از جمله کارکردها یا فعالیت هایی است که در زمره عملیات مدیریت منابع انسانی منظور می شود. ایوارکیپ[۲۲] (۱۹۹۱) آموزش و بهسازی را از جمله فعالیت‌های مدیریت منابع انسانی می داند و عقیده دارد ارزشمندی آموزش و تلقی آن به عنوان جزء زنده و پویای تحقق برنامه های کاری، ملاک پایبندی و اقعی سازمان به مدیریت منابع انسانی است. بدیهی است مدیریت آموزش و بهسازی منابع انسانی در سازمان نقش اصلی را در جهت دهی علمی و فنی فعالیت های مرتبط و ایجاد تعهد در بقیه اعضا برعهده خواهد داشت (عباس زادگان و ترک زاده، ۱۳۸۸ ).
آموزش و بهسازی دو مفهوم مرتبط بهم هستند که معمولاً در ادبیات مدیریت منابع انسانی آن ها را با همدیگر بکار می برند. اما بین آن ها تفاوت هایی وجود دارد. آموزش[۲۳] روی تعالی تمرکز دارد، با دانش، مهارت ها و نگرش هایی که افراد بدان نیاز دارند تا شغل فعلی خود را به شیوه معمول و با سطح مسئولیت‌های موجود انجام دهند، ارتباط دارد. بنابراین به گفته برناردین[۲۴] (۲۰۰۳) «آموزش هرگونه کوششی است جهت بهبود عملکرد فرد در شغل فعلی او و این به معنای تغییر دانش و اطلاعات، مهارت ها و نگرش ها و رفتارهای خاص فرد می باشد». حال آنکه بهسازی[۲۵] روی رشد تمرکز دارد و با دانش و مهارت ها و نگرش هایی که افراد برای ارتقای شغل آتی یا تغییر شغل فعلی شان با مسئولیت های بیش تر و بالاتر نیاز دارند، ارتباط دارد. آموزش و بهسازی هم به تغییر رفتار فرد مربوط می شود و هم به تغییر عملکردشغلی. هدف از آموزش اصلاح و بهبود سریع عملکرد شغلی است و هدف از بهسازی، آماده ساختن فرد برای مسئولیت های شغلی آینده از طریق دستیابی به تجارب، دانش، مهارت و نگرش هاست (بزار جزایری، ۱۳۷۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به بیان دیگر، آموزش بر ارائه مهارت های خاص به کارکنان متمرکز می شود و به آنان کمک می کند تا در شغل خویش کمبودهای عملکردی خود را اصلاح نمایند. در حالیکه بهسازی فرایند کمک به کارکنان است تا مهارت های خویش را در آینده گسترش دهند. پس آموزش کوتاه مدت است و روی مسائل خاص اکنون متمرکز می شود، در حالی که بهسازی روی نیازهای بلندمدت متمرکز می شود. بنابراین هنگام ارزشیابی از آموزش باید هم بر فرایند و هم بر نتایج تغییر رفتار متمرکز شد؛ زیرا انتظار می رود تغییر رفتار در کوتاه مدت تحقق یابد و در زمینه شغل خاص و فعلی فرد باشد در حالی که ارزشیابی از برنامه های بهسازی نیاز به مطالعات و بررسی های طولانی مدت دارد (صباغیان و اکبری، ۱۳۸۹،).

جدول شماره ۱-۲: تفاوت آموزش و بهسازی (نوعه، ۲۰۰۲)
مورد مقایسه
آموزش
بهسازی

تمرکز و تأکید

شغل جاری

شغل و موقعیت های آتی

استفاده از تجارب کاری

آماده سازی برای شغل فعلی

آماده برای تغییر

هدف

آماده سازی برای شغل فعلی

آماده برای تغییر

مشارکت در برنامه

الزامی

داوطلبانه

با این حال موفقیت در فرایند آموزش و بهسازی منابع انسانی، بدون شناخت درست و دقیق آن میسر نخواهد بود. صاحب نظران مختلف، از آموزش تعاریف گوناگونی ارائه نموده اند. در ارتباط با آموزش و بهسازی منابع انسانی تعاریف گوناگونی ارائه شده است که در جدول ۲-۲ به برخی از این تعاریف اشاره شده است:

جدول ۲-۲: تعاریف آموزش و بهسازی منابع انسانی
اشخاص
تعاریف مختلف آموزش و بهسازی منابع انسانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ق.ظ ]




بر اساس قول سوم، یعنی عدم سرایت بطلان شرط به عقد جز در موارد خاص، در خصوص موضوع بحث یعنی اسقاط شرط مبطل، به طور مشخص اظهار نظر نشده است. با مطالعه‌ی عقاید و دلایل ابراز شده بر مبنای قول اول، شاید بتوان حکم مسأله را بر اساس نظر اخیر استنباط کرد. در این عنوان، مقصود از شرط باطل، شرط مبطل است. مضاف بر این، همان‌گونه که فقیهان نظر داده‌اند و پیش از این هم بیان شد، اسقاط شرط باطل و در این فرض مبطل، اسقاط به معنای مصطلح نیست، بلکه در حقیقت رضایت یا تراضی طرفین به عقد بدون شرط است.[۳۲۱]
بدیهی است که اسقاط، ویژه‌ی موردی است که شرط، ایجاد حق نماید. حال آنکه در بحث حاضر، گفت و گو بر سر این است که با رضایت یا تراضی بعدی به عقد بدون شرط، آیا معامله‌ی باطل شده به حالت صحت بازمی گردد یا خیر؟ پس از بیان این مقدمه، به بررسی دیدگاه فقیهان می‌پردازیم.
از بین فقیهان امامیه، بعضی از متقدمین، نخستین بار، مسأله‌ی اسقاط شرط مبطل را در قالب مثالی مطرح ساخته و نسبت به تأثیر آن در صحت عقد، قول صحت و بطلان را به شرح ذیل احتمال داده اند: ضمن خرید انگور بر بایع شرط شود که آن را تبدیل به شراب نماید، بدون شک شرط باطل است اما در اصل معامله، اشکال و تردید وجود دارد. از یک سو می‌توان گفت شرط تنها مانع صحت عقد است و مشتری می‌تواند آن را از عهده‌ی بایع ساقط نماید و رضایت به عقد بدون شرط دهد، با این اقدام، معامله به حالت صحت باز می‌گردد.
از سوی دیگر می‌توان به بطلان عقد حکم داد، چون بیع مقرون به امر مبطل بوده و در هر حال پاسخ مسأله بدین باز می‌گردد که آیا اقتران به چنین شرطی موجب بطلان معامله از اساس می‌شود، به نحوی که اگر مشتری، به اسقاط راضی شود، عقد به حالت صحّت بازنگردد، یا اینکه موجب موقوف یا متوقف شدن بیع می‌گردد، به گونه‌ای که اگر رضایت به عقد بدون شرط ندهد، معامله باطل و در غیر این صورت، صحیح گردد؟ نسبت به حکم مسأله تردید وجود دارد.[۳۲۲]
اما نویسنده در جای دیگر، با اطمینان اعلام می‌کند که اگر معامله در اثر فساد شرط باطل شود و طرفین بر حسب شرط فاسد تراضی نمایند، عقد به حالت صحت بازنمی‌گردد. اعم از اینکه حذف، در مجلس عقد یا خارج از آن صورت گرفته باشد؛ زیرا معامله به نحو باطل منعقد شده است و موجبی برای تصحیح آن وجود ندارد. اصل نیز بقای شیء بر صورتی که واقع شده می‌باشد و بر مجلس عقد در این حکم فایده‌ای مترتب نمی‌شود.[۳۲۳]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بر این اساس، نویسنده‌ی مذکور، ابتدا نسبت به حکم مسأله تردید داشته، اما در نهایت بیان می‌دارد که حتی تراضی طرفین بر حسب شرط نمی‌تواند مؤثر باشد و عقد را تصحیح نماید و تأکید بر عدم اهمیت مجلس عقد بدان خاطر است که از دیدگاه دیگر مذاهب، مجلس عقد در این حکم اهمیت دارد.
ابوحنیفه بر این باور است که اگر حذف شرط مفسد در مجلس عقد صورت پذیرد، با این عمل، عقد به حالت صحت بازمی گردد، در غیر این صورت، چنین امکانی وجود ندارد. شافعی در این خصوص دو قول دارد؛ یکی آنکه با حذف در مجلس عقد، معامله تصحیح شده و دیگر آنکه، حذف شرط، فایده‌ای نداشته، اعم از اینکه در مجلس عقد و یا خارج آن صورت گرفته باشد.[۳۲۴]
موضوع اسقاط شرط مبطل، مورد توجه متأخرین نیز قرار گرفته است. به گفته‌ی برخی از ایشان، بنابر قول به افساد، اگر مشروط له، شرط فاسد را ساقط نماید، به واسطه‌ی آن، عقد صحت نمی‌یابد؛ زیرا معامله بین طرفین، به نحو باطل منعقد شده است و اسقاط مفسد، فایده‌ای نمی- بخشد. البته احتمال صحت هم می‌رود؛ زیرا در این فرض (اسقاط شرط مبطل)، طرفین منحصرا بر عقد بدون شرط، تراضی کرده‌اند و مانند آن است که توافق بر آن به هنگام عقد صورت گرفته باشد. به این گفته نیز اشکال وارد است، چون تراضی تنها وقتی مؤثر است که عقد بر آن واقع شود یا به معامله‌ی سابق ملحق شود، مانند آن‌چه در عقد فضولی و اکراهی رخ می‌دهد. حال آنکه در فرض مورد بحث، رضای بعدی به غیر موضوع عقد تعلّق گرفته است. به بیان دیگر، متعلَّق رضا مورد عقد واقع نشده و موضوع معامله نیز مورد تراضی قرار نگرفته است. در نتیجه هیچ دلیلی بر متوقف بودن عقد وجود ندارد.[۳۲۵]
علت رد قول به صحت از نظر نویسنده آن است که بر خلاف عقد فضولی و اکراهی، رضایت بعدی در این فرض نمی‌تواند مؤثر واقع شود. چون موضوع عقد و رضا یکی نیست. مفاد معامله، عقد مقید به شرط است، حال آنکه رضایت، به عقد بدون شرط تعلق می‌گیرد. در نتیجه تراضی بعدی نمی‌تواند موجب صحت معامله شود. اکثر فقیهان نیز بر همین باورند که اسقاط شرط مبطل یا رضایت و حتی تراضی به عقد بدون شرط، معامله‌ی باطل را به صحیح تبدیل نمی‌کند.[۳۲۶]
دلایل ابراز شده بر این حکم، آن است که عقد، در مرحله‌ی انعقاد، باطل و بلااثر است و موجبی برای صحت دوباره وجود ندارد. آن‌چه انشاء می‌شود عقد مقید به شرط است، حال آنکه تراضی بعدی به عقد مطلق تعلّق می‌گیرد. در نتیجه رضایت بعدی به اطلاق عقدی که سابقاً مقید، انشاء شده، هیچ فایده‌ای دربرندارد. این فرض را نمی‌توان با تأثیر اذن و اجازه در صحت عقود قیاس کرد؛ زیرا در آن موارد، رضایت، به مفاد عقد سابق و یا لاحق داده می‌شود. حال آنکه در این فرض، مورد عقد و رضا به شرح فوق یکسان نیست.[۳۲۷]
فرض بر این است که به واسطه‌ی فساد شرط، معامله نیز فاسد می‌شود و چنین حکمی محکوم به بطلان است و حکم به صحّت و نفوذ مجدّد، نیازمند به دلیل می‌باشد که وجود ندارد و اصل نیز، عدم تغییر و تبدیل شیء از صورت تحقق یافته است. مقایسه‌ی این فرض با عقد اکراهی و فضولی، قیاس مع الفارق می‌باشد. بر طبق مستندات مربوط به اعتبار تراضی در معاملات، دلیلی وجود ندارد که رضا باید مقرون به قصد انشاء باشد. پس عقد می‌تواند منعقد گردد و سپس رضای به آن تحقق یابد. به همین جهت معامله‌ای مانند عقد اکراهی، مراعی باقی می‌ماند تا رضایت بدان تحقق پذیرد.
چنین معامله‌ای از اساس باطل نیست. حال آنکه در فرض مورد بحث، عقد مقید به شرط فاسد، انشاء می‌شود و از همان ابتدا باطل است و رضایت بعدی نمی‌تواند موجب صحت آن گردد. همچنین مفاد تراضی هیچ ارتباطی با عقد پیشین ندارد، چون مورد انشاء، عقد مقید به شرط و موضوع تراضی، عقد مطلق و بدون شرط است. در نتیجه اسقاط شرط مبطل نمی‌تواند عقد را به حالت صحت بازگرداند.[۳۲۸]
در مقابل برخی تلاش کرده‌اند قول به صحت را توجیه نمایند، به اعتقاد آنان، عقد در مرحله‌ی انشاء مطلق است و در حقیقت، رضای به معامله، مقید به شرط می‌باشد. این مسأله، تابع فرضی است که مثلاً بیعی فضولی همراه با شرط واقع شود و مالک ضمن حذف آن، اصل معامله را تنفیذ نماید. در نتیجه اسقاط مبطل با رضایت بعدی بر عقد بدون شرط می‌تواند موجب صحت عقد گردد.[۳۲۹]
بر همین اساس، بعضی قائل به تفصیل شده‌اند. بدین شرح که اگر بطلان عقد، به علت تقید آن به شرط باشد، در این صورت با انتفای شرط، مقید نیز منتفی می‌گردد. در این فرض نمی‌توان از تأثیر رضا سخن گفت، چون عقدی وجود ندارد تا رضایت بدان معنا داشته باشد. اما اگر دلیل بطلان عقد، تقید رضا باشد، با انتفای قید یعنی شرط، اصل معامله باقی می‌ماند. در این فرض، تنها اشکال معامله، فقدان رضا است که با رضایت بعدی، مانع از میان رفته و عقد به حالت صحت بازمی‌گردد.[۳۳۰]
در مقابل، تفکیک میان رضا و قصد انشاء در این مورد، رد شده و بر فرض وجود رابطه‌ی تقییدی، مورد معامله، یک امر غیر قابل تجزیه است، لذا اسقاط شرط فاسد نمی‌تواند مؤثر واقع گردد.[۳۳۱] بر طبق قول به بطلان عقد در اثر بطلان شرط، عقیده‌ی مبتنی بر تقیید رضا، قابل توجه به نظر می‌رسد و تنها بر اساس این توجیه، اسقاط شرط مبطل و رضایت به عقد بدون شرط می‌تواند موجب صحت معامله‌ی پیشین گردد.
همچنین یکی از ایرادات نقضی که قبلاً مطرح کردیم،[۳۳۲] به کمک این نظریه، مرتفع می‌شود. توضیح اینکه از دیدگاه کسانی که شرط باطل را به اعتبار قیدیت، مبطل عقد می‌دانند، پذیرفتن امکان صرف نظر از شرط صحیح، به اراده‌ی مشروط‌له دشوار به نظر می‌رسد؛ زیرا از یک سو، اسقاط قید، به منزله‌ی تغییر و تبدیل مفاد قرارداد بوده، این امر نیز با یک اراده محقق نشده و مستلزم توافق طرفین است. از سوی دیگر در اصل قابلیت اسقاط شرط صحیح به اراده‌ی مشروط‌له محل تردید است، مگرآنکه گفته شود رضایت او به معامله، مقید به شرط است و این قید، تنها معطوف به رضای اوست. در نتیجه مشروط‌له می‌تواند از شرط خود صرف نظر نماید و راضی به عقد بدون شرط گردد.
با این وجود، نظریه‌ی تقیید رضا نمی‌تواند قابل دفاع باشد؛ زیرا اولاً به صورت ادعا مطرح شده و هیچ دلیلی برای اثبات آن ارائه نشده است. ثانیاً ظاهر از عبارت بطلان عقد به واسطه‌ی بطلان شرط این است که چنین معامله‌ای از اساس باطل است و حمل آن بر عقدی غیرنافذ، خلاف ظاهر و نیازمند دلیل می‌باشد. ثالثاً قدر متیقن از یک عقد مقید، این است که موضوع معامله از چنین ویژگی برخوردار باشد و اینکه تقیید، مربوط به رضا در نظر گرفته شود، نیازمند به دلیل روشن است. بنابر آن‌چه گفته شد، اسقاط شرط مبطل، یا رضایت و حتی تراضی بعدی به اینکه عقد سابق بدون شرط باشد، معامله‌ی باطل را تصحیح نمی‌کند و نظریه‌ی تقیید رضا نیز، فاقد دلیل کافی بوده و نمی‌تواند مورد قبول واقع شود.
برخی از معاصرین، احتمال صحت عقد در اثر اسقاط شرط را به نحو دیگری مطرح ساخته‌اند. بدین شرح که اگر علت بطلان عقد، نه از باب فقد مقتضی، بلکه صرفاً به واسطه‌ی وجود مانع باشد، برای عقد باطل، بقای عرفی و عقلایی تصور می‌شود که با وجود کمال مقتضی و ازاله‌ی مانع، عقد می‌تواند به حالت صحت بازگردد. اما اگر بطلان معامله، از جهت فقد مقتضی باشد، در این صورت بقای عرفی و عقلایی، قابل تصور نیست و اسقاط مبطل هیچ فایده‌ای نمی‌بخشد و عقد به حالت صحت بازنمی‌گردد.[۳۳۳]
به نظر می‌رسد عقیده‌ی فوق، مبتنی بر قولی است که به موجب آن، بطلان شرط، تنها در مواردی که به ارکان اصلی معامله خلل وارد می‌کند، موجب بطلان آن می‌شود، این قول نظر برگزیده‌ی قانون نیز می‌باشد؛ زیرا مطابق با آن از رابطه‌ی تقییدی میان عقد و شرط، سخن به میان نیامده و تنها بحث از مقتضی و مانع است. شاید بر اساس آن بتوان گفت اگر شرط مبطل، خلاف مقتضای عقد باشد، به علت فقد مقتضی، برای عقد بقای عقلایی و عرفی تصور نمی‌شود، در نتیجه اسقاط شرط مفسد، موجب صحت عقد نمی‌گردد. اما اگر شرط مبطل به صورت مانع عمل کند، مانند شرط مجهولی که موجب جهل به یکی از عوضین می‌شود. در این صورت عقد باطل، بقایی عرفی و عقلایی داشته و با اسقاط شرط و ازاله‌ی مانع، معامله به حالت صحت بازمی‌گردد.
به نظر می‌رسد این گفته خالی از اشکال نبوده، بیشتر جنبه‌ی فلسفی و منطقی داشته و از توجیه حقوقی چندانی برخوردار نمی‌باشد؛ زیرا بحث ما بر سر امور انشایی است، عقد و شرط مبطل با هم انشاء می‌گردند و فرض بر این است که مقتضی و مانع در یک زمان ایجاد می‌شود. اگر علت بطلان عقد، فقد مقتضی نبوده، بلکه تنها از جهت وجود مانع باشد، در آن واحد، تأثیر خود را بر جای گذاشته و موجب بی اثر شدن مقتضی و عدم تحقق عقد می‌شود، لذا عقیده‌ی فوق، نمی‌تواند مورد قبول قرار گیرد.
بر طبق قولی که شرط باطل را تنها در صورت اختلال ارکان معامله، موجب بطلان عقد می- داند (دیدگاه مورد قبول قانون مدنی)، همانطور که پیش از این اشاره شد، فقیهان به طور مشخص، در خصوص موضوع مورد بحث (اسقاط شرط مبطل) اظهار نظر نکرده‌اند. ولی به نظر می‌رسد ملاک و نتیجه‌ی به دست آمده بر طبق قول به بطلان عقد به واسطه‌ی بطلان شرط، در اینجا به طریق اولی و با اطمینان بیشتر مطرح می‌شود؛ زیرا فرض بر این است که بطلان شرط، به یکی از ارکان اصلی معامله آسیب زده و معامله به دلیل فراهم نیامدن تمامی شرایط صحت، از اساس باطل است و اسقاط شرط مبطل یا رضایت و تراضی بعدی به عقد بدون شرط، نمی‌تواند عقد باطل شده را تبدیل به صحیح نماید.
بدیهی است که بحث از رابطه‌ی تقییدی میان عقد و شرط و یکسان نبودن مورد قصد انشاء و رضا، بر طبق نظر اخیر، به هیچ وجه موضوعیت ندارد؛ زیرا بر اساس دیدگاه برگزیده، عقد مشروط علی الاصول به نحو مقید نیست. بلکه به صورت اصل و فرع می‌باشد. مقید، عقدی است که از یک موضوع غیر قابل تجزیه تشکیل شده، به گونه‌ای که قید، جزء لاینفک آن باشد و تفکیکی میان آن‌ ها ممکن نبوده و با انتفای قید، مقید منتفی گردد.
این وضعیت بر عقد مشروط حاکم نیست، شرط، جنبه‌ی فرعی و تبعی دارد و با انتفای آن یعنی بطلان، علی الاصول عقد باطل نمی‌شود، مگر اینکه به یکی از عناصر اساسی آن، خلل وارد آید. پس بر طبق این قول، علت بطلان عقد، تنها به واسطه‌ی مقرون بودن به شرط باطل نیست تا احتمال داده شود که رضایت بعدی بر عقد بدون شرط بتواند معامله را تصحیح کند، بلکه بطلان شرط به گونه‌ای است که یکی از ارکان اصلی معامله را نیز مخدوش می‌سازد و معامله از اساس باطل شده، اسقاط مبطل هیچ فایده‌ای دربرندارد.
به عنوان نتیجه‌گیری کلی از دیدگاه فقها، باید گفت بر طبق قول به بطلان عقد در اثر بطلان شرط، مشهور عقیده دارد با انتفای قید یعنی شرط، مقید نیز منتفی می‌گردد و اسقاط شرط مبطل، یا رضایت و حتی تراضی بعدی به عقد بدون شرط، نمی‌تواند معامله‌ی باطل را مبدل به صحیح نماید. این فرض را با عقد فضولی و اکراهی نمی‌توان قیاس کرد، چون اولا عقد از اساس و در مرحله‌ی انشاء باطل است و ثانیاً رضایت و تراضی بعدی به مفاد پیشین نبوده، بلکه به عقد بدون شرط است و چون موضوع قصد انشاء و رضا، یکی نیست، رضایت بعدی نمی‌تواند مؤثر واقع شود.
توجیه مبتنی بر تقیید رضا نیز، مدلّل نبوده و نمی‌تواند قابل دفاع باشد. بر اساس قولی که شرط باطل را تنها در صورت اختلال ارکان معامله، مبطل عقد می‌داند. فقیهان به طور مشخص در خصوص موضوع مورد بحث اظهار نظر نکرده‌اند. ولی به نظر می‌رسد حکم مذکور به طریق اولی در این فرض مطرح می‌شود؛ زیرا بطلان شرط، به یکی از عناصر اصلی معامله آسیب زده و چنین معامله‌ای از اساس باطل است. در نتیجه، رضایت و حتی تراضی بعدی به عقد بدون شرط، نمی- تواند معامله‌ی باطل را به صحت بازگرداند.
ب- دیدگاه حقوق‌دانان
همچنین موضوع اسقاط شرط مبطل و تأثیر یا عدم تأثیر آن بر صحت عقد پیشین، مورد توجه گروهی از حقوق‌دانان قرار گرفته است. ایشان نیز معتقدند بعد از انشاء عقد مقرون به شرط مبطل، اسقاط شرط و رضایت و حتی تراضی طرفین به عقد بدون شرط، نمی‌تواند معامله‌ی باطل را به حالت صحت بازگرداند.[۳۳۴]در مقام استدلال حکم مذکور، آرایی مطرح شده، یکی از این آرا بیانگر این است که عقد و شرط، با هم انشاء می‌شوند و هر دو از آغاز، باطل و بلااثرند و رضایت بعدی به عقد بدون شرط، نمی‌تواند باطل را مبدل به صحیح نماید.
این فرض را نمی‌توان با رضای مالک به عقد فضولی قیاس کرد؛ زیرا در عقد اخیر، چار- چوب معامله سالم است و تنها اشکال آن، مربوط به فقد رضا است که با تنفیذ و رضایت بعدی، مانع از میان رفته و عقد صحیح می‌شود. اما در فرض مورد بحث، بطلان شرط به یکی از ارکان اصلی معامله آسیب زده است. چنین عقدی از اساس باطل می‌باشد و اسقاط شرط نمی‌تواند مؤثر واقع شود، در حقیقت رضایت بعدی، ضمیمه‌ی امر معدوم و هیچ می‌گردد.[۳۳۵]
همچنین گفته شده است شرط مبطل را با تراضی نمی‌توان ساقط کرد، چون خود به حکم قانون باطل است، در این فرض، بطلان شرط به یکی از عناصر اساسی عقد، خلل وارد کرده و موجب بطلان آن شده است و معامله‌ی باطل را نمی‌توان با تراضی ابقا کرد.[۳۳۶]شرط مبطل، موجب عدم تحقق عقد می‌گردد و اسقاط آن نه تنها موجد دوباره‌ی عقد نیست. بلکه به واسطه‌ی بطلان هر دو در مرحله‌ی انشاء، چیزی وجود ندارد که ساقط شود.[۳۳۷]
برخی از نویسندگان عقیده بر صحت عقد به واسطه‌ی اسقاط و رضایت بعدی دارند. به اعتقاد ایشان، عقد مقرون به شرط مبطل، از حیث قصد انشاء سالم است و تنها نقص آن به فقدان رضا مربوط می‌شود و با رضایت بعدی به عقد بدون شرط، معامله به حالت صحت بازمی گردد. خصوصاً اینکه اسقاط شرط باطل، به معنای تراضی به عقد بدون شرط است و هرگونه توافق بعد از عقد، می‌تواند در آن مؤثر باشد. در نتیجه مطابق این فرض، با تراضی به عقد بدون شرط، معامله تصحیح می‌شود.[۳۳۸]
این گفته قابل انتقاد و ایراد به نظر می‌رسد؛ زیرا بر‌اساس دیدگاه برگزیده‌ی قانون مدنی و حقوق ما، هیچ توجیهی برای آن نمی‌توان قائل شد و اساساً بر مبنای آن، صحبت از قصد انشاء و رضا موضوعیت پیدا نمی‌کند. فرض بر این است که بطلان شرط، به یکی از عناصر اصلی معامله، آسیب زده و چنین عقدی، به دلیل فراهم نیامدن تمامی شرایط صحت، از اساس باطل است و معامله‌ی باطل را نمی‌توان به حالت صحت بازگرداند. عقیده‌ی فوق متأثر از نظر فقیهانی است که به اعتبار قیدیت شرط، رضایت به معامله را مقید دانسته اند. پیش از این گفتیم که نظریه‌ی تقیید رضا، فاقد دلیل کافی بوده و نمی‌تواند پذیرفته شود، لذا دیدگاه مذکور بر اساس قانون مدنی، هیچ توجیهی ندارد.
پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا عدم تأثیر اسقاط، ویژه‌ی شرط ضمن عقد است یا در این حکم، میان مورد اخیر و شرط بنایی و الحاقی مبطل، تفاوتی وجود ندارد؟ بنابر عقیده‌ی برخی، چنان‌چه شرط الحاقی، مبطل باشد، در این فرض چون عامل خارجی، مانع نفوذ عقد شده است، مشروط‌له می‌تواند از آن صرف نظر نماید و عقد به حالت صحت بازمی‌گردد.[۳۳۹]این گفته قابل تأمل است، به نظر می‌رسد حکم مسأله، به تحلیلی مربوط می‌شود که در خصوص ماهیت چنین شرطی پذیرفته شده است.
بر اساس نظری که چنین توافقی تابع معامله بوده و آثار و احکام شرط ضمن عقد بر آن مترتب می‌شود، چنان‌چه از مصادیق شروط مبطل نیز باشد، از یک سو می‌توان گفت به نفس اشتراط و توافق، فساد شرط به عقد نیز سرایت کرده و آن را باطل می‌سازد. در نتیجه تابع حکم شرط ضمن عقد مبطل است. از سوی دیگر می‌توان نظر داد که به دلیل عدم تقارن انشاء، بطلان شرط به عقد سرایت نمی‌کند، بلکه ترتب آثار شرط ضمن عقد بر آن، از دیگر جهات و احکام می- باشد. در فقه نیز، تنها وقتی عقد به واسطه‌ی فساد شرط، باطل تلقی شده است که مقرون به شرط مبطل باشد.[۳۴۰]
بر طبق نظری که به موجب آن، شرط الحاقی یک قرارداد مستقل است و تنها از حیث ارتباط با عقد پیشین، آثاری بر آن مترتب می‌شود، به نظر می‌رسد مطابق این عقیده نیز، بطلان چنین توافقی، به عقد سابق سرایت نمی‌کند؛ زیرا عقد، مستقل تلقی شده و اصل صحت نیز اقتضای همین حکم را دارد. بنابراین اولا سرایت بطلان شرط الحاقی به عقد، محل تردید است و ثانیاً بر فرض تسری، تابع حکم شرط ضمن عقد مبطل می‌باشد، لذا اسقاط شرط، هیچ فایده‌ای در پی ندارد.
همچنین ممکن است گفته شود شرط بنایی مبطل، چون در متن عقد نمی‌آید، با انصراف از آن، عقد می‌تواند تصحیح شود. در پاسخ باید گفت فرض بر این است که مفاد چنین شرطی، قبل از معامله اظهار و یا انشاء می‌شود. حال اگر مشروط‌له پیش از عقد از آن صرف نظر نماید، چون معامله مبنی بر آن واقع نمی‌شود، در این صورت موضوع شرط بنایی، از اساس منتفی می‌شود و بر فرض مبطل بودن، نوبت به سرایت بطلان آن به عقد نمی‌رسد.
اما چنان‌چه مشروط‌له پس از معامله، از آن صرف نظر نماید، چون عقد مبنی بر آن واقع شده است، تابع حکم شرط ضمن عقد مبطل می‌باشد، در نتیجه اسقاط شرط، هیچ فایده‌ای در پی ندارد. در نوشته های حقوقی نیز بر این مطلب اذعان شده است که در این خصوص، یعنی عدم تأثیر اسقاط، شرط ضمن عقد و بنایی مبطل، تابع حکم واحدی هستند.[۳۴۱]
به اعتقاد گروهی از حقوق دانان، اگر طرفین، بر اسقاط شرط مبطل، یا عقد بدون شرط، تراضی نمایند، این توافق معتبر است. البته نه از باب تصحیح معامله‌ی سابق، بلکه انشاء عقدی جدید، با همان مفاد پیشین به شمار می‌آید و آن‌چه باقی می‌ماند (عقد بدون شرط) اگر بر طبق قوانین، نافذ بوده و همچنین مجهول نباشد، عمل بر طبق آن الزامی است.[۳۴۲]
این مطلب قابل توجه و دفاع بوده و هیچ منافاتی هم با مطالبی که پیش از این گفتیم ندارد. آن‌چه در فقه، نفی شده این است که تراضی بعدی بتواند عقد پیشین را تصحیح نماید، لذا اثبات شیء، نفی ماعدا نمی‌کند. توافق بر عقد بدون شرط، در گذشته اثر نداشته و عقد را صحیح نمی- گرداند، به گونه‌ای که آثار حقوقی، از زمان انشاء سابق، جاری شود، اما نسبت به آینده مؤثر است. انشاء معامله‌ی جدید، با محتوای پیشین محسوب می‌شود و مفهوم چنین اقدامی آن است که طرفین، عقد جدیدی را با همان مفاد پیشین، بدون لحاظ چنین شرطی، منعقد نموده باشند.
پس به عنوان نتیجه‌ی بحث باید گفت اسقاط شرط مبطل یا رضایت به عقد بدون شرط، معامله‌ی باطل را به حالت صحت بازنمی‌گرداند و در این حکم فرقی میان شرط مذکور در متن عقد و بنایی مبطل وجود ندارد. اما چنان‌چه طرفین به عقد بدون شرط تراضی نمایند، این توافق نسبت به گذشته، بی اثر است. ولی خود، انشاء عقدی جدید با مفاد پیشین، بدون لحاظ آن شرط، محسوب می‌شود.
نتیجه‌گیری
شرط به دو طریق تبعی و مستقل زائل می‌شود. زوال تبعی در نتیجه‌ی انحلال عقد مشروط واقع می‌شود، اما طریق مستقل زوال شرط با صرف نظر از آن یعنی اسقاط شرط توسط مشروط‌له صورت می‌گیرد. اصل قابلیت اسقاط شرط مورد اتفاق فقیهان می‌باشد. بر این اساس ماده‌ی ۲۴۴ قانون مدنی مشروط‌له را قادر به صرف نظر از شرط اعلام می‌کند.
از حیث تحلیل حقوقی عمل مزبور باید گفت شرط بما هو شرط قابل اسقاط نیست، بلکه انصراف از آن با اسقاط حق حاصل، صورت می‌گیرد؛ زیرا اولاً مستفاد از نظر مشهور فقیهان اسقاط معطوف به حق حاصل از شرط می‌باشد. شماری نیز امکان الغاء و اعراض از شرط را مطرح کرده‌اند، لیکن عقاید مذکور متکی به دلایل متقن ابراز نشده است. همچنین فسخ شرط به اراده‌ی یک تن علی الاصول میسر نیست؛ زیرا اگرچه از ماهیت انشایی و قراردادی برخوردار است اما خود به تبع عقد دیگر به وجود می‌آید و بخشی از آن محسوب می‌شود. فسخ جزئی از قرارداد نیز غالباً امکان پذیر نمی‌باشد، مگر اینکه بر مبنای تراضی قبلی طرفین(خیار شرط) اختیار فسخ شرط به اراده‌ی یک تن به عنوان جزئی از قرارداد پیش بینی شده باشد.
ثانیاً ماده‌ی ۲۴۵ در مقام بیان نحوه‌ی تحقق صرف نظر از شرط، به اسقاط حق حاصل از آن تصریح می‌کند. مضاف بر این اسقاط، جهت زوال حق اعتبار شده است؛ لذا دلیلی وجود ندارد که عمل حقوقی (در این مورد شرط) را نیز بتواند زائل نماید. پس قدر متیقن این است که اسقاط معطوف به حق حاصل از شرط می‌باشد، لیکن در نتیجه‌ی اقدام مذکور، شرط تنها کارکردش را از دست می‌دهد و خود نیز زائل می‌شود. اگر سقوط حقیقی نیز پذیرفته نشود دست کم آن‌چه رخ می‌دهد در حکم سقوط شرط می‌باشد.
به طور معمول شرط به نفع یکی از طرفین عقد است و اثر آن نیز غالباً حق می‌باشد؛ لذا مشروط‌له قادر است به صورت ایقاع، آن را ساقط نماید. در شرط به نفع طرفین، برای هر کدام حق مستقلی از آن به وجود می‌آید که به صورت ایقاع می‌تواند ساقط شود؛ زیرا حق، یک مفهوم اعتباری غیر قابل تجزیه است و اشتراک در آن معنا ندارد، بلکه به اعتبار تعدد اطراف ذی حق، حق نیز متعدد می‌گردد، لذا اسقاط یکی، ملازمه با سقوط حق دیگری ندارد.
اما اگر مقصود این باشد که شرط نسبت به دو طرف از بین برود، با تراضی قابل انحلال خواهد بود. هم عقیده با گروهی از فقیهان می‌توان این عمل را اقاله‌ی شرط دانست و تبعی بودن آن مانعی از این حیث تلقی نمی‌شود؛ زیرا همان اراده‌هایی که شرط را انشاء کرده‌اند، می‌توانند آن را منحل کنند. بر فرض که اقاله‌ی شرط تحت عنوان اخیر از حیث تبعی بودن آن پذیرفته نشود، به اعتبار اینکه شرط، بخشی از قرارداد بوده و قابل انفکاک از آن است، دست کم آن‌چه صورت می‌گیرد اقاله‌ی جزئی از قرارداد به شمار می‌آید.
گاهی صرف نظر از شرط در برابر عوض صورت می‌گیرد. مفاد عمل حقوقی مزبور، توافق بر سقوط حق حاصل از شرط در برابر عوض است که با عقد صلح اسقاط، به صورت معوض قابل انطباق می‌باشد. اما گاه عوض به صورت شرط می‌آید و کفه‌ی مقابل اسقاط قرار نمی‌گیرد. مطابق این فرض، ایقاع (اسقاط شرط) و عقدی (شرط عوض) در کنار هم وقوع یافته که اراده‌ی طرفین، آن دو را به هم پیوند داده است.
شرایط صحت معامله‌ی مذکور در ماده‌ی ۱۹۰ به بعد، عمدتاً در صرف نظر از شرط نیز اعمال می‌شود. اسقاط شرط معلق، از باب وحدت ملاک ماده‌ی ۶۹۱ به اعتبار اینکه مقتضی حق با انشای شرط فراهم شده است، جایز می‌باشد. مضاف بر این اسقاط در شمار اعمال مبتنی بر احسان و مسامحه است، لذا علم اجمالی به مفاد شرطی که مورد انصراف واقع می‌شود، کفایت می‌کند.
از حیث قلمرو، شرط فعل اعم از مثبت و منفی، غیر مالی و مالی، قابل اسقاط است. مورد اخیر در فرض اشتغال ذمه‌ی مشروط علیه، قابل ابراء نیز خواهد بود. در شرط فعل به نفع ثالث با توجه به دیدگاه فقیهان متأخر و اطلاق پاره‌ای قوانین از جمله ماده‌ی۲۴۴ که به طور مطلق مشروط‌له را قادر به اسقاط معرفی کرده است، می‌توان گفت صرف وجود نفع، دلالتی بر ثبوت حق ندارد، لذا با انصراف مشروط‌له از شرط، نفع تبعی ثالث نیز از میان می‌رود، اما اگر قصد مشترک طرفین به ایجاد حق برای ثالث تعلق گرفته باشد ظاهر این است که از حیث وجود و عدم، تابع حق مشروط‌له می‌باشد. در نتیجه با اسقاط وی، حق ثالث تبعاً و قهراً زائل می‌شود. اما در فرضی که حق مزبور به صورت مستقل اراده شده است مشروط‌له و ثالث در عرض هم نسبت به شرط، ذی حق به شمار می‌آیند، لذا اسقاط یکی ملازمه با سقوط حق دیگری ندارد.
شرط صفت در عین کلی و نیز شخصی (آنجا که ایجاد وصف و الزام بدان عرفاً ممکن است) به دلیل اینکه مشروط‌علیه باید مورد معامله را مطابق وصف مشروط تسلیم کند، به شرط فعل باز می‌گردد و از این حیث در اسقاط آن تردیدی وجود ندارد. در سایر موارد اگر وصف مشروط نوعاً تغییر پذیر بوده و مورد معامله نیز تسلیم نشده باشد انصراف از این شرط به معنای اسقاط خیاری است که معلق بر فقدان وصف در زمان تسلیم است.
اما مطابق فرضی که وصف مشروط نوعاً تغییر پذیر نیست، انصراف از شرط مذکور به معنای اسقاط خیاری است که به واسطه‌ی فقدان وصف، منجزاً ثابت شده است. بر این اساس اگر صفت مشروط وجود داشته باشد اسقاط شرط مورد بحث، هیچ اثری در پی ندارد. شرط صفت به نفع ثالث از آنجا که صفت تابع مورد معامله (موصوف) است و آن نیز به طرفین عقد تعلق دارد نوعاً قابل تصور نیست و بر فرض که نفعی بتوان در نظر گرفت، برای ثالث حقی ایجاد نمی‌کند، لذا اسقاط شرط مزبور به مفهوم گفته شده در حیطه‌ی اختیار مشروط‌له می‌باشد.
علت عدم امکان اسقاط شرط نتیجه، آن است که به طور معمول نتیجه‌ی مورد نظر با شرط حاصل می‌شود و حقی نسبت به آن وجود ندارد تا بتوان آن را ساقط کرد. به بیان دیگر اثر حقوقی مطلوب از احکام وضعی غیر از حق است که با اسقاط از میان نمی‌رود، مانند شرط وکالت و شرط ملکیت عین معین. البته نفس رابطه‌ی مالکیت قابل اعراض می‌باشد، لیکن مقصود مورد نظر این است که بر فرض امکان، با اسقاط، نتیجه به حالت قبل از شرط اعاده شود. مثلاً مالکیت به دارایی مشروط‌علیه بازگردد. اما حکم فوق مبنی بر عدم قابلیت اسقاط شرط نتیجه‌ی مطلق نیست، بلکه ناظر به موارد شایع می‌باشد. شرط نتیجه‌ی معلق و مؤجل قبل از فعلیت یافتن نتیجه، قابل انصراف است و مشروط‌له می‌تواند از مقتضی فراهم شده به واسطه‌ی شرط، صرف نظر نماید و با این اقدام از تحقق نتیجه جلوگیری می‌شود.
در سایر موارد که شرط نتیجه به نحو منجز واقع می‌شود، از آنجا که شرطی چون شرط خیار در ردیف شروط نتایج آمده است و در اسقاط حق حاصل از آن تردیدی وجود ندارد می‌توان گفت اگر نتیجه‌ی مشروط نظیر ملکیت مال کلی یا از مصادیق حق به مفهوم خاص مانند شرط ثبوت حق خیار، انتفاع، ارتفاق و رهن باشد، اسقاط حقوق مزبور میسر خواهد بود. در شرط نتیجه به نفع ثالث که صحت آن مورد اذعان نویسندگان است اگر نتیجه‌ی مورد شرط از قبیل موارد فوق مانند شرط ثبوت حق خیار و رهن برای ثالث باشد او می‌تواند از این حقوق انصراف حاصل کند، زیرا مطابق عقیده‌ی جمعی از فقیهان، ظاهر این است که در این موارد حق از راه شرط نتیجه رأساً و از ابتدا برای ثالث به وجود آمده است، لذا او می‌تواند حق به دست آمده را ساقط نماید.
با صرف نظر از شرط صحیح علاوه بر سقوط آن به شرحی که فوقاً گذشت عقد به حالت اطلاق باز می‌گردد. در این صورت اگر شرط صریح موافق با شرط ضمنی باشد، برفرض صحت، بر اسقاط آن هیچ اثری مترتب نمی‌شو زیرا مفاد شرط به حکم عرف و یا قانون از خود عقد ناشی می‌گردد، اما در فرض مغایرت شرط صریح با ضمنی به ترتیب شرط ضمنی عرفی و سپس قانونی جایگزین می‌شود. در فرض تقابل شروط و انصراف یکی از شرط خود، شرط دیگر که از حیث فایده‌ی وجودی و دوام کارکرد وابسته به آن است نیز موضوعیت خود را از دست می‌دهد و ممتنع می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ق.ظ ]




با حقوق چه می توان خرید
نیازهای اساسی در قالب مصرف پایدار تعریف شوند
انعطاف بازار کار، توان بازار در منعطف بودن در زمان تغییرات اقتصادی

بطور کلی جهانبینی و اعتقادات مذهبی افراد یا به عبارت دیگر، ارزشها و باورهای دینی و فرهنگی حاکم بر جامعه، نقش تعیین کننده ای بر رفتار اقتصادی آنان در روند توسعه و میزان آن دارد تایلین به تضاد و ناسازگاری بین توسعه و ارزشهای اخلاقی، سودگرایی شخصی و انباشت سرمایه را منبع توسعه می داند بر اساس تحلیل جامعه شناس معروف آلمانی ماکس وبر بدون این شرایط دستیابی به توسعه غیر ممکن است در حالی که ارزشهای دینی و اخلاقی بر دیگر خواهی، جمع گرایی، خدمت به دیگران و ایثار مبتنی است ( خلیلیان،۱۳۸۱،ص ۱۴)
توسعه ای که بر مبنای دیدگاه های غیر اخلاقی باشد یک توسعه مفید و با ارزش و خواستنی نیست بلکه توسعه ای است که موجب فزونی قدرت قدرتمندان و افزایش فقر فقرا می گردد. بنابرای توسعه اقتصادی تا زمانی داری ارزش و اهمیت استکه بتواند مشکلات مالی عموم افراد جامعه را برطرف سازد و منابع مالی اضافی در خدمت دیگر شاخص های یک زندگی مطلوب قرار گیرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۵- محیط زیست
اصطلاح محیط زیست خود از دو کلمه «محیط» و «زیست» ترکیب یافته است. این واژه در فرهنگ لغات داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است واژه محیط به معنای آنچه که احاطه می کند، احاطه اشیاء یا ناحیه یا موقعیت عمل احاطه کردن و نتیجه این عمل، جمع کلیه شرایط خارجی و اثر آنها در زندگی و توسعه موجودات، مجموعه عوامل فیزیکی – شیمیایی – بیولوژیکی و عوامل اجتماعی که در یک لحظه معین قادر به اثر گزاردن مستقیم یا غیر مستقیم فوری یا زمان دار در موجودات زنده و فعالیت انسان باشد، فرا گرفتن، نفوذ کردن، تحت نفوذ قرار دادن، شرایط و اوضاع و احوال و مانند آن تعبیر شده است درباره کلمه «زیست» گفته شده که به معنای چیزی است که یک شخص برای زنده ماندن به آن نیاز دارد، تهیه کردن غذای کافی یا پول کافی برای زنده نگه داشتن خود، حیات، زندگی و عمر، زندگانی، و مانند آن بنابراین می توان گفت که محیط زیست از نظر لغوی به معنای محلی که آدمی را احاطه کرده است می باشد و نیز قلمرو و حیات زندگی است(قاسمی، ۱۳۸۴، ص ۲۲)
محیط زیست به عنوان مکان تجلی زندگی جوامع انسانی، همواره اهمیتی اساسی در رشد و توسعه جامعه انسانی داشته است ( راجی وگرامی، ۱۳۸۹، ص ۲ )
عوامل تشکیل دهنده محیط زیست طبیعی را می توان به دو قسمت عوامل جاندار و بی جان تقسیم کرد:
الف) عوامل جاندار: ۱- حیات وحش ۲- پوشش گیاهی (رویش طبیعی)
ب) عوامل بی جان: ۱- آب ۲- هوا ۳- خاک(قاسمی، ۱۳۸۴، ص۳۱)
منابع زیست محیطی در جهان کنونی سرمایه های ارزشمندی هستند که حفظ آنها می بایستی در زمره اساسی ترین تلاشهای انسان قرار گیرد این منابع دائما در اثر آلودگی های ناشی از فعالیت های صنعتی در حال تخریب می باشند، تولید انرژی و سوخت انواع گوناگونی از صدمات جدی را به محیط زیست وارد می نماید (عبداللهیان، ۱۳۸۹، ص ۲)
آلودگی محیط زیست عبارت است از هرگونه تغییر در ویژگی های اجزای محیط زیست بطوریکه استفاده پیشین از آنها را ناممکن کند و بطور مستقیم و یا غیر مستقیم حیت موجودات زنده را به مخاطره اندازد ( احمدی بیرگانی، ۱۳۸۹،ص ۲)
آلودگی محیط زیست که بی توجهی به آن می تواند حیات بشر و بقای او را مورد تهدید و خطر جدی قرار دهد موضوعی است که توجه مجامع و سازمانهای جهانی بین المللی، منطقه ای و نیز داخلی و حتی اشخاص را به آن معطوف داشته ات. عدم حرمت نهادن به محیط زیست و توجه به نکردن به لزوم پاکسازی و حفظ نظافت آن در موارد زیادی سبب پیدایش ناهنجاری هایی می گردد که مرگ و میر بسیاری از موجودات، تخریب جلوه های گوناگون طبیعت و اجزای آن و بیماری های گوناگونی که سلامتی و حیات بشر را به مخاطره می اندازد به همراه دارد آلودگی عبارت است از: تغییر نامطلوب در خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی هوا، آب و یا زمین(قاسمی، ۱۳۸۴، ص ۱۸).
گزارش بین المللی درباره پسماندها و آلودگی ها نشان از فاجعه بسیاری از سرزمین ها دارد همچنین یافته های تحقیقاتی حاکی از افزایش آلودگی های آب، هوا و خاک در بسیاری از نقاط جهان است گزارش های بسیاری در زمینه افزایش گاز متان و غلظت دی اکسید کربن در اتمسفر و خسارت لایه ازن و جود دارد (زاهدی و نجفی،۱۳۸۴، ص ۵۸ )
امروزه تخریب محیط زیست به بحرانی جهانی تبدیل شده که روز به روز بر عمق و دامنه ای بحران افزوده می شود به این دلیل حفاظت از آن به آن چنان ارزش اخلاقی تبدیل شده است که حمایت کیفی از آن ضروری می نماید با ماشینی شدن زندگی انسان و پیشرفت های تکنولوژیک وی زمینه مهار بیشتر طبیعت فراهم گردید از این پس انسان به عنوان ارباب بلامنارع طبیعت ظاهر گشت و بررسی دست یابی به اهداف و رفع نیازهای رو به رشد خود راه چپاول طبیعت را در پیش گرفت در نتیجه رابطه انسان و طبیعت از یک رابطه متعادل و برابر به رابطه ای نابرابر تبدیل شد که انسان حاکم طبیعت شناخته می شد ( احمدی و حاجی نژاد،۱۳۸۹ ،ص ۱ )
انواع آلودگی: ۱- آب ۲- خاک ۳- هوا ۴- صوت
آلودگی آب:
اصولاً آب برای بشر موارد مصرف متنوع و گوناگون دارد. نیاز خانگی برای شرب، حمام، دستشویی، آشپزی، شستشوی لباس و ظرف و مانند آن نیاز عمومی مانند بیمارستانها، فضای سبز، مدارس و مانند آن نیاز صنعتی در جابجایی گرما، استخراج، حمل و نقل مواد، مخلوط و ترکیب کردن و مانند آن و نیازهای کشاورزی.
در طول تاریخ حیات بشری، کیفیت آب به عنوان یک عامل تعیین کننده در گستره برخورداری انسان از رفاه و آسایش بوده است.
در مورد آلودگی آب تعاریف مختلفی آمده است در یکی از این تعریف ها چنین آمده است: وارد نمودن محیطی در محیط آب توسط انسان که اثرات نابود کننده و مخرب حاصله برای منابع موجودات حاصله برای منابع زیان آور، در بردارنده خطراتی برای سلامتی انسان مانع فعالیتهای جاری در محیط آبی شامل ماهیگیری، آسیب زننده به کیفیت آب مورد استفاده و کاهنده وسایل تفریح و آسایش باشد.
آلودگی هوا:
هوا یکی از مهمترین عوامل حفظ و بقای موجودات زنده یعنی انسان، حیوان و گیاه است، حتی پاکیزه بودن آن اثرات مطلوبی بر اشیاء و اموال دارد بطوریکه سبب دوام بیشتر آنها می گردد اهمیت هوا تا جایی است که بدون وجود آن هستی موجودات زنده ممکن نخواهد بود همچنین هوا، آدمی، گیاه و حیوان را در برابر خطرات زیان بار تابش اشعه های مختلف خورشید حفظ می کند هوا تقریبا شامل ۷۸ درصد ازت، ۲۱ درصد اکسیژن و مقدار بسیار اندکی از انیدریک کربونیک، آرگون و گازهای دیگری که بیشتر آنها بی اثر هستند است بعلاوه میزان متغیری بخار آب نیز در هوا وجود دارد در مواردی نیز دارای آلاینده های حاصل از وقایع طبیعی مانند پوسیدگی، فساد رستنی ها، انفجار آتشفشان ها و آتش سوزی جنگل هاست با وجود نقش و اهمیتی که هوا در زندگی انسان و سایر موجودات زنده و نیز دوام اموال دارد ریزش باران و برف اسیدی، افزایش گازهای گلخانه ای، تخریب لایه اوزون، پیدایش مه دود فتوشیمیایی و مانند آنها، نتیجه آلودگی چشم گیر ناشی از تحولات صنعتی در میان جوامع انسانی است. هنگامی که یک ماده خارجی یا تغییر مهم در نسبت ترکیبات آن یک اثر زیان بخشی را سبب می شود یا ایجاد ناراحتی کند، آلودگی هوا بوجود می آورد قانون گذار ایران در ماده ۲ قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا در تعریف آلودگی هوا چنین گفته است: منظور از آلودگی هوا عبارت است از: وجود و یا پخش یک یا چند آلوده کننده اعم از جامد، مایع، از تشعشع پرتو زا و غیر پرتوزا در هوای آزاد به مقدار و مدتی که کیفیت آن را بطوریکه زیان آور برای انسان و یا شایر موجودات زنده یا گیاهان و یا آثار و ابنیه باشد، تغییر دهد از جمله آثار آلودگی هوا بر انسان بروز بیماریهای قلبی و ریوی، برونشیت مزمن، آسم، آمینیزیم ریوی، تشدید بیماری سرماخوردگی، کاهش دید، سردرد، سوزش، اشک ریزی، تحریک چشم به صورت خارش، تاثیر منفی بر سیستم گردش خون و سرطان ریه.
آلودگی خاک
آدمی از دیر باز دریافته است که خاک منبع مهم تغذیه او به شمار می رود اهمیت قابل توجه خاک از زمانی برای بشر روشن شد که از آن تنها برای نگهداری حیوانات وحشی استفاده نکرد بلکه از خاک در امر کشاورزی و دامداری بهره گرفت وجود زباله های شهری، فاضلاب ها، پساب کارخانه ها و مراکز تولیدی، بکارگیری نادرست سموم دفع آفات و مانند آنها بر میزان آلودگی خاک افزوده است بر اساس تعریفی آلودگی خاک یعنی هرگونه تغییر در ویژگیهای اجزای متشکله خاک بطوریکه استفاده از آن ناممکن گردد.
آلودگی صوتی
در تعریف سر و صدا گفته شده است که سر و صدا مجموعه ای از صداهای ناموزون است و یا هر چیزی که احساس شنوایی ناخوشایند و یا ناراحت کننده را ایجاد کند، سر و صدا نامیده می شود این تعریف گویای این مطلب است که سر و صدا دارای مفهومی نسبی است یعنی سر و صدا به شدت، فرکانس، دوام، ناگهانی بودن و مانند آن بستگی دارد آلودگی صوتی تنها تهدید کننده سلامتی انسانها نیست بلکه زیانها و خسارات اقتصادی زیادی نیز بهمراه دارد در مورد انسان نخستین عارضه ای که بوجود می آورد از دست رفتن قدرت شنوایی یا کم شدن آن است همچنین آلودگی صوتی می تواند سبب بروز فشارهای روحی و فکری شود و به سلامتی روانی افراد آسیب جدی وارد سازد حساسیت عصبی، گرفتگی عضلانی، شک عصبی، تحریک پذیری شدید، خستگی روحی و جسمی، مالی خولیا، سرگیجه، ترس و اضطراب، آلرژی، از دست دادن تعادل بدن، ضعف قوه بینایی، ضعف نیروی جنسی، امراض قلبی، پوست، سوء هاضمه، تورم معده، تمایل به خودکشی و قتل از جمله دیگر آثار سوء آلودگی صوتی بر انسان به شمار می رود در تعریف آلودگی صوتی به طور کلی گفته شده است که: هرچه را که آدمی مایل به شنیدن آن نیست – حتی اگر نوار موسیقی باشد – آلودگی صوتی نامیده می شود(قاسمی، ۱۳۸۴،صص۸۲-۷۵)
در واقع فناوری های یکی دو قرن اخیر در رشته های مختلف دانش بشری با انواع آلاینده ها، موجب آلودگی محیط زیست (آب، هوا و خاک) و باعث تغییر اقلیمی زمین گردیده است (قادری،به نقل ازاحمدی و حاجی نژاد،۱۳۸۹، ص ۴)
آلودگی خاک، هوا و آب همواره باعث دل مشغولی دست اندر کاران صنعت و از سویی دیگر دیگر مراجع ناظر بر محفظ محیط زیست بوده و هست (اکبری و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۱)
محیط زیست محیطی است که فرایند حیات را فرا گرفته است و با آن برهم کنش دارد محیط زیست یک هدیه الهی است که از مجموعه منابع، موجودات، علل، شرایط هماهنگی که گرداگرد هر موجود زنده وجود دارد و استمرار زندگی و حیات منوط و وابسته به آن است، تشکیل شده است(قاسمی، ۱۳۸۴، ص ۳۶)
امروزه نگرانی درباره محیط زیست و جهانی شدن تقریبا همگانی شده است در صورتی که آسیب های زیست محیطی را کاهش ندهیم، در مصرف انرژی و سایر منابع طبیعی صرفه جویی نکنیم و مانع از گرم شدن کره زمین نشویم با فاجعه روبرو خواهیم بود کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در فرایند تعقیب رشد و توسعه و افزایش مصرف انرژی روی می آورند که موجب تخریب محیط زیست جهانی می شود (الماسی، ۱۳۸۹، ص ۱۶۹)
در حال حاضر انگیزه مصرف بیش از حد منابع و تخریب اکوسیستم ها بسیار قوی است زیرا نظام اقتصادی ارزش کامل فرایندهای اکولوژیک یا تنوع زیستی یا هزینه هایی که جامعه در موقع تخریب این ارزش ها متحمل می شود محاسبه نمی کند و در حساب های ملی ما هم جایی برای محاسبه آنها و جود ندارد (زاهدی و نجفی، ۱۳۸۴، ص۷۱)
پالایشگاهها به عنوان یکی از مهمترین منابع آلوده کننده محیط زیست محسوب می شود که بررسی و تحقیق در زمینه آلودگی های منتشر شده از آنها ضروری به نظر می رسد. (عبداللهیان، ۱۳۸۹، ص۱)
انسان بطور دائم در حال داد و ستد با محیط پیرامون خود است. بهره گیری از این طبیعت و محیط تحت اختیار باید به گونه ای باشد که نه تنها موجب بهم خوردن تعادل آن نشویم بلکه به عنوان یک امانتدار نیک آن را برای نسلهای آتی نیز نگهداری کنیم.
۲-۲-۵-۱- تاثیر محیط زیست بر کیفیت زندگی
در واقع رفتار انسان در محیط زیست باعث ایجاد عدم تعادل در روابط اجزای سازنده محیط شده است زیرا محیط زیست مجموعه ای است از منابع انرژی، مواد بی جان (آب، خاک و هوا) و موجودات جاندار (گیاه، جانور و انسان) که این سه عامل در ارتباط بایکدیگر بوده و در جهت بقای محیط زیست لازم و ملزوم یکدیگر است.
محیط زیست در هر کجای جهان ثروتی عمومی و جهانی تلقی می شود که در زندگی انسان امروز و نسل های آتی نقش اساسی ایفا خواهد نمود.
با توجه به تخریب بیش از حد محیط زیست در جهان و بخصوص در جهان صنعتی و کشورهای پیشرفته زندگی انسانی و طبیعی کره زمین در معرض خطر جدی قرار گرفته و همین امر و بهره برداری بیش اندازه از منابع طبیعی اندیشمندان و صاحب نظران را به فکر یافتن چاره ای برای برون رفت از بحران بوجود آمده انداخته است.
اگرچه انسانها فقط درصد بسیار کمی از بیوماس (وزن یا حجم موجودات زنده) کره زمین را تشکیل می دهند ولی گونه غالبند. (علی احمدی و حاجی نژاد، ۱۳۸۹، صص۴-۲)
توسعه پایدار بهکرد کیفیت زندگی انسانی از طریق حمایت از ظرفیت نگهداشت محیطی است (ضرابی و اذانی، ۱۳۸۰، ص۱۴)
جنبه عینی زندگی به نوبه خود به دو امر دلالت دارد اول اوضاع و احوال محیط زیست آدمی همچون آلودگی محیط، منابع مالی، تفریحات و مانند آن؛ دوم برخی از مشخصات افراد جامعه همچون تندرستی، دستاوردهای آموزشی، انسجام خانوادگی، سلامت روانی و مانند آن (حسن زاده، ۱۳۸۷، ص۲)
توسعه پایدار در فرایند افزایش درآمدهای واقعی و بالارفتن کیفیت زندگی افراد جامعه روی کیفیت محیط زیست تاکید دارد (تبریزیان، ۱۳۸۹، ص۱)
توسعه پایدار تاکید می کند که در فرایند افزایش درآمدهای واقعی و بالا رفتن کیفیت زندگی مردم کیفیت محیط زیست و نهادهای زیست محیطی در نظر گرفته شود (حسن زاده، ۱۳۸۷، ص۲)
در صورتی که انسان اهمیت محیط زیست را به فراموشی بسپارد و با کارکرد غیر معقول خود موجب از بین رفتن محیط زیست و آلودگی آن گردد در واقع سلامتی خود و هم نوعان خود را به مخاطره انداخته است. اگر بخواهیم صرفاً به بعد اقتصادی یک پروژه توجه داشته باشیم و بطور بی رویه و بی ملاحظه موجب خسارتهای زیست محیطی شویم، آسایش و سلامتی جسمی و روانی را از خود سلب کرده ایم. انسان زمانی می تواند به اهمیت این موضوع پی ببرد که تصور کند آیا می تواند لحظه ای جدا از محیط طبیعی زنده بماند؟ به دور از آب و خاک و یا حتی هوا؟
۲-۲-۵-۲- پیامدهای زیست محیطی توسعه صنعتی
توسعه پایدار را می توان مدیریت روابط سیستم های انسانی و اکوسیستم ها به منظور استفاده پایدار از منابع در جهت تامین رفاه حال و آینده انسان ها و اکوسیستم ها تعریف کرد (زاهدی و نجفی،۱۳۸۴، ص۴۴)
محیط زیست به عنوان یکی از عوامل اصلی توسعه پایدار که در حیات انسانی نقش موثری را ایفا می نماید بوسیله ای اساسی برای دستیابی به توسعه زود هنگام بر اساس دیدگاه های زود محور موجود در جهان سرمایه داری تبدیل شده است در صورتی که روند فعلی بهره برداری و تخریب محیط زیست با تکیه بر مکاتب اصالت فایده و سرمایه داری ادامه یابد نه تنها مانع از تحقق توسعه پایدار خواهد شد بلکه آینده حیات را در زمین در معرض خطر نابودی قرار می دهد (احمدی و حاجی نژاد،۱۳۸۹، ص۱)
کنفرانس محیط زیست استکهلم ۱۹۷۲ م: در این کنفرانس به این واقعیت تاکید شد که دو سوم جمعیت دنیا گرفتار فقر، بی سوادی، سوء تغذیه و گرسنگی، نبود بهداشت و تخریب محیط زیست است و تا زمانی که این مسایل حل و فصل نشود پیشرفتی در توسعه و بهبودی در و ضعیت زیست محیطی انسان حاصل نمی شود (زاهدی و نجفی،۱۳۸۴، ص ۴۵ ) به این دلیل باید ملاحظات زیست محیطی در استراتژی های توسعه تلفیق شده و سعی شود که از منابع طبیعی به نحو مناسب در جهت بهبود کیفیت زندگی مردم استفاده شود و از اشتباه های کشورهای توسعه یافته پرهیز شود ( مهشواری، به نقل از زاهدی و نجفی،۱۳۸۴، ص۴۶)
کمسیون جهانی محیط زیست و توسعه که برای اولین بار این اصطلاح را ارائه داد و توسعه پایدار را به بعنوان توسعه ای تعریف کرد که نیازهای نسل فعلی را بدون اشکال در توانایی نسل های آینده در برآوردن احتیاجات خود تامین می کند.(همان منبع،ص۴۹)
امروزه تاثیر صنعت و تکنولوژی به عنوان عامل رشد اقتصادی هر کشور بطور عام و رشد و توسعه مناطق مختلف بطور خاص بر کسی پوشیده نیست لیکن مداخله و دستکاری در طبیعت و بهره مند شدن از مواهب الهی آن با بهره گرفتن از تکنولوژی باید همراه با تفکر توسعه پایدار بوده تا ضمن بهره برداری معقول و متناسب، سعی شود توازن اکولوژیکی بهم نخورد (مردوخی، ۱۳۹۲، ص۱۰۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم