تحقیق-پروژه و پایان نامه | ۱-معنای حاضر – 10 |
یونگ یکی از روانشناسان مطرحی است که به وجود نیاز معنوی یا مذهبی در انسان تأکید دارد و علت ران رنجوری بیماران را می توان در داشتن مشکل مذهبی و روحی آنان جستجو کرد و در این زمینه به تجربیات ماوراء الطبیعه نیز اعتقاد دارد و آن ها را یک تجربه عمدتاً درمانی تلقی میکند. و اما تمامی آنچه که به عنوان یک پدیده یا تجربه معنوی در چاچوب روابط درمانی قرار میگیرد، توسط الیزابت مینتز مورد بررسی قرار گرفته است. این محقق معتقد است که نیروهای فرافردی تنها توصیه مناسب برای رویداد هایی هستند که در دوران درمانی اتفاق می افتند. علاوه بر این، او معتقد است که استفاده ی وی از کلمه ی فرافردی، نشان دهنده ی شناخت نیرو های انرژی زای جهان هستی است که ممکن است در دیدگاه معنوی یا مذهبی دیده شود.
امروزه در درمان بسیاری از مشکلات روان شناختی و جسمی همه روزه به شمار افرادی که اعتقاد دارند معنویت راه درمان روان رنجوری ها و درماندگی های روحی آن ها میباشد، همچنین متخصصینی که برای درمان بیماری های روانی و بهداشت روان بر باور ها و رفتار های معنوی متمرکز میشوند افزوده می شود. همین امر نیز باعث شده است که سازمان بهداشت جهانی انسان را موجودی زیستی روانی اجتماعی و معنوی تعریف کند.(معلمی، ۱۳۸۹).
معنا درمانی
یکی از راهبرد های درمانی رایج برای کاهش ناامیدی در زندگی بسیاری از بیماران، رویکرد معنا درمانی است. معنا درمانی روشی از رویکرد وجودی است که زمینه ی فلسفی و نظری عالی برای کار گروهی را فراهم می آورد. کارگروهی معنا درمانی میتواند ساختار مفهومی را برای کمک به مراجعان جهت چالش یافتن معنی در زندگی شان آماده کند. اصول و روش درمانی فرانکل را لوگوتراپی تشکیل میدهد. لوگوتراپی روشی است که بیمار در جهتی راهنمایی می شود که معنی زندگی خود را بیابد. بنابرین اصل لوگوتراپی تلاش برای یافتن معنی در زندگی است که اساسی ترین نیروی محرکه ی هر فردی در زندگی است. بر اساس نظر فرانکل دو سطح از معنا وجود دارد:
۱-معنای حاضر
۲-فرامعنا
فرانکل اعتقاد دارد که وحی محصول موقعیت خاص است نه کل زندگی زیرا فرامعنا در بعد فرا انسانی ما مخفی است. هر کس باید معنای خاص حاضر را کشف کند و فقط خود افراد مبنای خاص حاضر را می دانند. درمانگر خواست مراجع را برای رسیدن به حوزه هایی که معانی در آمها پیدا می شود تسهیل میکند و او را راهنمایی میکند. یکی از اصول لوگوتراپی این است که توجه انسان ها را به این مسئله جلب میکند که انگیزه اصلی و هدف زندگی با گریز از درد و لذت بردن نیست، بلکه معنی جویی زندگی است که به زندگی مفهوم می بخشد(فرانکل،۱۹۷۷، نه نقل از صادقی، ۱۳۹۲).
برخی از موضوعات مهم در جلسات معنا درمامنی عبارتند از: آزادی،مسئولیت مرگ و اشارت آن برای زندگی و جستجوی مستمر برای یافتن معنی، در فرایند درمان، درمان جو با مسائل غایی زندگی به جای مشکلات فوری روبرو می شود. در این رویکرد اعتقاد بر این است که چنانچه زندگی هدفمند و معنادار باشد، هر رخدادی هرچند توانفرسا مانند فشار های شدید و بیماری های مرگ آور نمی تواند انسان را مایوس و منزوی کند. شواهد پژوهشی نیز حاکی از آن مست که مداخلات معنادرمانی و دیگر مداخلات معنادرمانی میتواند در بهبود علایم جسمی-روانی بیماری های مزمنی از جمله سرطان مؤثر باشد(قادری و همکاران،۱۳۹۰).
هوش معنوی
سازه هوش معنوی [۲۱] یکی از مفاهیمی میباشد که در پرتو توجه و علاقه روان شناسان به حوزه دین و معنویت نزج گرفته است . مفهوم هوش معنوی در ادبیات آکادمیک روان شناسی برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استونز و بعد در سال ۱۹۹ توسط رابرت امونز مظرح شد. از نظر امونز هوش معنوی عبارت از کاربرد انطباقی اطلاعات معنوی با هدف تسهیل حل مسائل روزمره و دستیابی به هدف میباشد. به طورکلی می توان پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیت ها و منابع معنوی در زمین ه ها و موقعیت های عملی در نظر گرفت. افراد زمانی هوش معنوی را به کار میبرند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم و اندیشه در موضوعات وجودی یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند( امونز[۲۲]، ۲۰۰۰). استفاده از هوش معنوی در معناهایی که افراد به روابطها و تجربه های زندگی نسبت میدهند و درروشی که افراد به واسطه آن زندگی شان را قابل فهم میکنند، نقش بازی میکند
کاربرد آگاهانه هوش معنوی در زندگی فرد میتواند منجر به افزایش رابطه با خویشتن، دیگران و جهان بزرگتر شود (سیسک، ۲۰۰۲ ). آنچه که موجب شده است تا سازه معنویت به عنوان هوش مفهوم سازی شود آن دسته از مشاهدات و یافته ها بیان کننده این واقعیت هستند که کاربست الگوهای ویژ ه ای از افکار،
هیجان و رفتار (که معمولا در زیر مفهوم دین و معنویت به آن ها پرداخته می شو د) در زندگی روزمره میتوانند موجب افزایش سازگاری و بهزیستی انسان شوند (دالمن[۲۳]، ۲۰۰۴).
در تعاریف متفاوتی که از مفهوم هوش وجود دارد بر توان آن برای درک روابط، سازگاری با موقعی ت های جدید، ظرفیت یادگیری و قدرت تفکر انتزاعی تأکید شده است (سهرابی و ناصری،۱۳۸۸).هوش معنوی سازههای معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب میکند. در حالی که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس،معنا، هوشیاری اوج یافته و تعالی در ارتباط است،هوش معنوی مستلزم توانایی هایی است که از چنینموضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید پیامدهای با ارزش استفاده میکند (امونز،۲۰۰۰).
توحید درمانی
توحید درمانی به صورت کنونی یک تاریخچه ی ۲۵ ساله دارد. می توان گفت توحید درمانی ترکیب طبیعی برداشت اسلامی از سرشت و فطرت انسان و نظریه و روش درمانی روان شناسی انسان گرا است. با ایجاد توحید درمانی برای اولین بار نظریه اسلام به عنوان یک نظریه ی روان شناختی جدید و یک شیوه ی روان درمانی شکل گرفته است. گرچه توحید درمانی در بستر تأکید اسلام بر وحدت، به عنوان اصل حاکم بر عالم، پدید آمده، پیشینه پر بار مشترکی با رویکرد های انسان گرا، گشتالتی، وجودی-پدیدار شناختی و شخص محور شناختی دارد. جلالی طهرانی که ارائه دهنده این روش درمانی است، یک پیشینه خانوادگی وابسته به اندیشوران اسلامی را دارد. وی مطالعات روان شناختی خود را در ایران در اوایل دهه ۱۹۷۰ آغاز کردهاست. این مطالعات با تجدید حیات چشمگیر تفکر اسلامی در بسیاری از نقاط جهان مصادف بوده است.
هدف توحید درمانی آشکار ساختن درون مایه زندگی،دریافت کلی از هدف و معنا و پدیدار کردن یک انگیزش محوری در زندگی میباشد. یک درون مایه زندگی دینی که به طور واقعی پذیرفته شده، به طور منحصر به فردی وحدا بخش میباشد،زیرا تمام جنبههای زندگی را در برگرفته و از آن فراتر می رود. توحید درمانی این اصل روان شناسی اسلام گرا را که انسان هسته درونی مثبتی دارد و این عقیده اسلامی را که این هسته درونی مرکز عقل است، را می پذیرد.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:06:00 ق.ظ ]
|