خرید متن کامل پایان نامه ارشد | ۱-۳-۱ اهمیت موضوع و جایگاه علم قاضی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
![]() |
در پایان یک مطلب را اضافه کنیم و آن اینکه بحث از زاویه اصولی پیرامون مفاهیم حجیت و علم بررسی شد به دلیل اینکه جهت کار فقیه و حقوق دان در تبیین ماهیت و مفاهیم و موضوعات است هم برای امر افتاء و هم برای امر قضاء و تبیین اصولی و منطقی تعاریف و مفاهیم یکی از مهمترین ابزار کار و اهرمهایی است که قاضی باید در موازین قضایی و مقام داوری بدان اهتمام داشته باشد و بدون آن صدور احکام متزلزل است و از ثبوت و تقرر و استحکام برخوردار نخواهد بود.
دیگر اینکه در هر مکتب حقوقی برای استنباط قوانین و مقررات آن باید اصول حقوقی و قواعد فقهی آن نظر افکند که چسان و چگونه می توان از یک اصلی و یا قاعده ای در احکام و فروعات استفاده کرد مسئله علم قاضی هم یک موضوع و مسئله ای است که باید با ابزارهای اصولی حقوقی و فقهی بدان نظر افکند و به تحلیل و بررسی آن پرداخت و سپس تبیین کرد که آیا علم قاضی مدرکش چیست و جایگاه آن کجاست و اصلا آیا حجت است یا خیر و یا باید قائل به بفصیل شد.
مبحث دوم:
۳-۱ شناسائی علم قاضی
و اما تا حدودی این نکته مسلم شد که هر کس ولو آنکه در مرتبه بالایی از علم هم که باشد توجیه جوازی صرفا برای تجویز تسری این علم در مقام اثبات قضایی نخواهد داشت و نیاز به دلیل خارجی دارد و بدون این امر الزامی برای آن نخواهد بود و اما مراد از علم قاضی از زاویه حقوقی چیست؟
مطلبی است که توضیح آن خواهد آمد.
در طرح دعاوی و آیین دادرسی در رابطه با حل و فصل منازعات و خصومات و نیز در ارائه ادله موضوع علم قاضی محل بحث و بررسی های فراوان و دامنه داری قرار گرفته است.
پر واضح است که محل اصلی و بحث و بررسی پیرامون آن در حوزه آیین دادرسی (اعم از مدنی و جزائی ) است. به دلیل اینکه سرانجام نمود اصلی در تمام دادرسی ها و رسیدگیهای قضایی همین علم قاضی است.
قضاوت از جمله مناصب والا و پر ارجی است که واجدین آن با شرایط مقرره شرعیه قلیل اند و قاضی در امر قضا دادرسی میکند تا به کنه نزاع پی ببرد فهم کند درک کند و علم و اطمینان پیدا کند، احراز کند که مورد خصومت و اختلاف چیست و چه نوع حکمی دارد و برای همین است که ما به وضوح میدانیم که قاضی با احراز شرایط و اوضاع و احوال خاصی در منصب حساس قضاء قرار میگیرد و لذا به هر کسی هم که نمی توان عنوان قاضی حقیقی داد.
۱-۳-۱ اهمیت موضوع و جایگاه علم قاضی
قاضی باید معلومات و تواناییهای علمی و عملی و اخلاقی و تقوایی مقرره را دارا باشد تا بتواند به بهترین نحوی قضاوت کند که حتی مجرم و محکوم از ختم دادرسی احساس کند که واقعا به معنای حقیقی قاضی احقاق کننده است و احساس رضایت کند. و قاضی آگاه و مطلع و پارسا آن قاضی است که مثلا بداند و بفهمد که چه شخصی مرتکب فلان جرم و بزه گردیده است یا در پرونده مدنی مطروحه مدعی (خواهان) ذیحق است یا مدعی علیه (خوانده). درست است که شخص قاضی سرانجام باید تصمیم بگیرد اگر تصمیم او زمانی اتخاذ شود که علم حاصل نمود، کمالی بس مطلوب است و وجدان قاضی به هنگامی که رأی او بر اساس علم و یقین ( حتی علم متعارف ) باشد، راحت و آسوده است. قاضی کسی است که در مقام صدور حکم و حل و فصل ممکن است در حالات و اطوار گوناگونی قرار گیرد مثلا در شک باشد در علم و یقین باشد و قاضی باید از مواد خام و خمیره و کلی بهره گیرد و آن را به اهتزاز و جنبش در آورد و بر موردش تطبیق دهد تا اینکه احقاق حق کند و ابطال باطل.
و پر واضح است اگر قاضی (دادرس) در هنگام صدور حکم و اتخاذ تصمیم به علم و یقین رسیده باشد نیکوترین حالت را خواهد داشت.
در پرونده کیفری هیچ قاضی نمی تواند هنگامی که علم و یقین به بی گناهی متهم دارد به هر دلیلی او را محکوم نماید حتی اگر هزاران نفر گواهی دهند یا صد مجله و نشریه و اثر علمی علیه علم او وجود داشته باشد نو یا چیز بنویسند و گروه ها و جناحها با او به مخالفت بپردازد و قاضی باید به همه این ها بی اعتنا باشد و نمی تواند به علم خود اعتنا نکند و آن را نادیده بگیرد. و در پرونده حقوقی هم فی نفسه مطلب از همین قراراست اگر فرضا قاضی علم به ذیحق بودن یک طرف حاصل کرد ( در صورتی که واقعا علم او یقینی و صد در صد باشد نه جهل مرکب و حدس و گمان و وهم ) هرگز نمی تواند خلاف آن علمی که برای او حاصل شد عمل نماید چرا که مقام قاضی در امر قضاوت همانا مقام و مرتبه اعتبار و اتخاذ تصمیم است.
محور قضاء و مدار جریان دادرسی قاضی است یعنی اساسی ترین عضوی که در رسیدگی به دعاوی نقش محوری دارد قاضی است. اوست که دلیل یا ادله خواهان را برای قانع شدن از نظر می گذراند و نیز خوانده دفاع میکند تا که ادعای مدعی را در نظر قاضی مخدوش و متزلزل کند حال که چنین است پس علم قاضی به میزان وافری حائز اهمیت است و قاطع خصومات و دعاوی است و با این حال خودش نمی تواند به آن بی اعتنا باشد.
اما با این تفاصیل این موضوع تمام و مسلم نیست و نیاز به بررسی و نقد و تحلیل عالمانه و دقت فراوان برای اثبات حجیت قضایی دارد.
به عنوان مثال قاضی مجاز نیست که بعد از ختم دادرسی بدون مقدمه متهمی را صرفا به لحاظ اینکه علم به بی گناهی او دارد بدون در نظر گرفتن مبانی علم تبرئه نماید دادگاه نمی تواند این چنین انشاء رأی نماید با توجه به علم خود خوانده را محکوم به پرداخت خواسته نماید یا خواهان را ذیحق بداند و در یک جمله می توان این مطالب را این چنین خلاصه کرد که دادگاه مجاز نیست چه در امور مدنی و چه در امور کیفری تصمیمی برخلاف علم خود اتخاذ کند مع الوصف بر اساس علم خود وقتی میتواند حکم صادر کند که بتواند مستندات و موجباتی را که برای او موجب حصول علم شده قید نماید و حکم صادره خود را توجیه نماید. پیش از انقلاب اسلامی در قوانین مصوب ذکری از مورد قاضی در زمره ادله اثبات دعوی نبود (به عبارت بهتر از علم قاضی نه به عنوان حاصل و نتیجه دلایل خبری نبود).
اما بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی در مواردی چند از علم قاضی و علم متعارف و عادی قاضی ذکر شده است البته بدون اینکه ویژگیها و مختصات این علم را قانون معین و معلوم بدارد.
الف : علم قاضی چیست؟
علم قاضی چیست؟ علم در لغت و اصطلاح را قبلا توضیح مفصل و مشروح دادیم ولی اینجا خصوص علم قاضی را معرفی می نمائیم.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:30:00 ق.ظ ]
|