سرآمد فضلای زمانه دانی کیست

جمال ملت و دین خواجه جهان سلمان

(حافظ، ۱۳۷۹: ۱۴۵)

با این حال از میان انواع مختلف شعر که سلمان طبع خود را بدان‏ها آزمود به تصدیق همه اکابر در قصیده تواناتر است» (صفا، ۱۳۶۳: ۱۰۱۱). «البته از موفقیت و مهارت سلمان در غزل سرایی نمی‏توان چشم‏پوشی کرد چرا که «سلمان در غزل از جمله شاعران موفق است. فصاحت گفتار و مضمون‏یابی‏های او در آمیختن افکار عاشقانه و عارفانه در غزل باعث شده که وی در ردیف بهترین غزل‏سرایان قرن هشتم درآید» (همان: ۱۰۱۳).
از سلمان نزدیک به یازده هزار بیت باقی مانده است که کلیات دیوان او را تشکیل می‏دهد که جدای از قصیده‏ی خارج دیوان او موسوم به «بدایع الاسحار» (یا الابحار) می‏باشد.
دیوان او شامل قصیده، غزل، قطعه، ترجیع‏بند، ترکیب‏بند و رباعی و دو مثنوی به نام‏های «جمشید و خورشید» و «فراق‏نامه» است. اشعار او سوای قصایدش بالغ بر پنج هزار بیت می‏گردد. در اهمیت سلمان و شعرش همین بس که «قسمتی از غزلیات او به واسطه شباهت بسیار به غزل‏های حافظ به اشتباه در دیوان حافظ گنجانیده شده است.
عمده شهرت سلمان در ساختن قصاید مصنوع و سلیس و فصیح و غرّ است. «سلمان در غزل از جمله شاعران موفق است. فصاحت گفتار و مضمون‏سابی‏های او و آمیختن افکار عاشقانه و عارفانه در غزل باعث شده است که وی در ردیف بهترین غزل‏سرایان قرن هشتم قرار گیرد. غزل‏های سلمان در بسیاری از موارد صورت استقبال از غزل‏های سعدی و در موارد متعدد دیگر چاشنی عرفانی و گاه لحن قلندرانه دارد و در همه آن‏ها زبان استادانه شاعر جالب دقت خواننده است» (صفا، ۱۳۶۳: ۱۰۱۳).
قطعات سلمان چندان قابل ملاحظه نیست. مخصوصاً پس از مقایسه با قطعات شاعر معاصرش «ابن یمین» که نکات اخلاقی و فلسفی بسیار در بردارد. قطعات سلمان برای وظیفه و مدح اشخاص است به اندازه‏ای سقوط کرده است که غیر از مداحی چیز دیگری در آن یافت نمی‏شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در دیوان سلمان ترکیب‏بندی است که از حیث شکل، مانند آن در شعر فارسی دیده نشده است. به این ترتیب که به بیت آخر هر بند به جای این‏که مطابق معمول، مستقل باشد بیتی است از یک قصیده مرتبی که تا آخر ترکیب‏بند ادامه می‏یابد. سایر ترکیبات و ترجیعات او مطابق معمول است.
سلمان راجع به ترجیعات خود سخن شیرینی دارد:

طرز ترجیع‏بند من یکسر

راست ماند به شاخ نیشکر

کز سرش تا به پا فرو رفتم

بود بندش ز بند شیرین تر

(سلمان، ۱۳۸۹: ۳۶)

رباعیات سلمان بخش کوچکی از دیوان او را فرا گرفته است. سلمان نیز با گفتار خیام انس داشته و چند رباعی در دیوانش دیده می‏شود که شخص را بی‏اختیار به یاد خواجه عمر خیام می‏اندازد. از جمله:

خواهم که مرا مدام آماده بود

جام می و شاهدی که آزاده بود

چندان بخورم باده که چون خاک شوم

این کاسه‏ی سر هنوز پر باده بود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...