مفهوم اقلیت دینی وغیردینی:

عنوان بیگانه درنظام سیاسی مفهوم خاص دارد،درنظامهای مبتنی برنژاد ،بیگانه کسی است که خون وزبان ویا دیگر ویژگی های نژادی او با نژاد اکثریت حاکم تطبیق نکند.درنظام سیاسی مبتنی بر مذهب،بیگانه به کسی گفته می شود که تابع مذهب حاکم ویا اکثریت جامعه نباشد .در واقع بیگانه بیش تر براقلیت ها اطلاق می شود،درعصرکنونی نظام های مبتنی بر تابعیت ،واژه بیگانه دربرابر واژه خودی وهم وطن به کار می رود وبیگانگان دریک کشور کسانی هستند که تابعیت آن کشور راندارند.

ازدیدگاه اسلام ،بیگانه کسی است که عقیده غیراسلامی دارد اعم ازاینکه اهل کتاب باشد یا نباشد.برای تبیین حقوق اقلیتها دراسلام ،باید ‌به این نکته توجه نمود که غیر هواداران وغیرمعتقدان جامعه اسلامی به عنوان اقلیتها ازآنها یاد می شود “دریک طبقه بندی کلی اقلیت ها به دو دسته مذهبی وغیرمذهبی تقسیم می‌شوند.اقلیتهای مذهبی به آن دسته ازغیرمسلمانانی اطلاق می شود که به یک دین آسمانی غیر ازاسلام معتقد می‌باشند ‌و اقلیت های غیرمذهبی هم به دسته ای ازغیرمسلمانان گقته می شود که به هیچ دین آسمانی اعتقاد وپایبندی ندارند”[۵۶]

درتعریف دیگری درخصوص مفهوم بیگانه درکتاب فلسفه حقوق چنین اشاره شده است که”جمعیت هرکشوری ازدوگروه اتباع ‌و بیگانه تشکیل می شود.ویا ازمنظردیگر به دوگروه اکثریت و اقلیت منقسم می‌گردند،اتباع هردولت جمعیت اصلی تشکیل دهنده آن دولت است وبیگانگان مهمانانی هستند که به صورت کوتاه مدت یا بلند مدت درسرزمین آن دولت زندگی می‌کنند. “[۵۷]

استادعمیدزنجانی درمقایسه مفهوم بیگانه درگذشته وحال حاضرچنین می‌گوید:”ماهیت بیگانه درگذشته منحط ‌و در حال حاضرکه ماجهان مترقیش می نامیم هیچ گونه فرقی نکرده است،تنها فرقی که مشاهده می شود این است که تشخیص بیگانه وخارجی درحکومتهای گذشته موکول به نظرشخص حاکم بوده واکنون تابع قانونیست که بازاکثریت آن را وضع می نمایند”[۵۸]

همچنین درتعریف دیگر درخصوص مفهوم بیگانه دراسلام می توان به تعریف ذیل اشاره کرد:”اصولاًً اسلام فردی را که مسلمان نباشد بیگانه یا خارجی تلقی می‌کند ،‌در مقابل‌ مسلمانان را ازهر نژاد،زبان،ملیت وتابعیت که باشند امت واحد می‌داند.نهایتاًً غیرمسلمان به طورکلی بیگانه ومسلمانان درهرکجای جهان که باشند تبعه(به مفهوم امت واحد)محسوب می‌شوند”[۵۹]

البته باید ‌به این مسئله اشاره کرد که درعصرکنونی نمی توان آنچه درتعریف بالادرخصوص بیگانه بدان اشاره شد را مورد پذیرش قرارداد زیرا یک فرد غیرمسلمان که تابعیت یک کشوراسلامی را دارد، ازحق و حقوقی بیشترازیک مسلمان که تابیعت یک کشور غیرمسلمان را دارد،بهره مند است.

“از نظر اسلام و قرآن کریم، یهودیت، مسیحیت، صابئین، از ادیان آسمانی بوده و به عنوان دین توحیدی تلقی می‌شوند و از اصالت و حقانیت ذاتی برخوردارند. لذا، اسلام آن ها را به عنوان«اهل کتاب» و آیین آسمانی، به رسمیت می شناسد، هر چند نسبت به تعالیم آن ها نظریات اصلاحی نیزدارد.”[۶۰]

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که ‌بر اساس موازین اسلامی تدوین شده است،صابئین را به رسمیت نشناخته و زرتشت را به رسمیت شناخته است.

قرآن کریم در دو مورد از ادیان توحیدی نام برده است:

{ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ}[۶۱]

«کسانی که (به پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)) ایمان آورده و آنان که به آیین یهود گرویده اند و نصاری و صابئان (پیروان یحیی) هرگاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است; و هیچ گونه ترس و اندوهی برای آنان نیست».

{إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصّابِئِینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیْء شَهِیدٌ}.کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئى‏ها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانى که شرک ورزیدند، البته خدا روز قیامت میانشان داورى خواهد کرد، زیرا خدا بر هر چیزى گواه است.”[۶۲]

‌بر اساس تفاسیر آیه ۶۲ سوره بقره، صابئین چه کسانی هستند:”دانشمند معروف راغب درکتاب مفردات می تویسد:آن ها جمعیتی ازپیروان نوح(ع) بوده اند وذکر این عده در ردیف مؤمنان ویهود ونصاری نیز دلیل آن است که اینان مردمی متدین به یکی از ادیان آسمانی بوده وبه خدا وقیامت نیز ایمان داشته اند واینکه بعضی آن ها را مشرک وستاره پرست وبعضی دیگر آن ها را مجوس می دانند صحیح نیست ، زیرا آیه ۱۷ سوره حج مشرکان ومجوس را در کنار صابئان آورده است،‌بنابرین‏ صابئان به طور یقین به غیر از مشرکان می‌باشند.شهرستانی درکتاب ملل ونحل می نویسد:صائبه ازصبا گرفته شده ،چون این طائفه ازطریق حق وآئین انبیاء منحرف گشتند ،لذا آن ها را صائبه می‌گویند.در مصباح المنیر فیومی آمده صباء به معنی کسی است که ‌از دین خارج شده وبه دین دیگری گرویده .درکتاب التنبیه والاشراف به نقل از امثال وحکم صفحه ۱۶۶۶ آمده:پیش ازآنکه زردشت آیین مجوس را به گشتاسب عرضه کند و او آن را بپذیرد مردم این ملک برمذهب حنفاء بودند ‌و ایشان صابئانند .چنانچه از گفته های بالا ونظر محققان دراثر چگونگی پیروان این آیین به دست می‌آید آن ها دراصل پیرو یکی ازادیان الهی بوده اند،اگرچه درتعیین پیامبری که آن ها خود را وابسته به او معرفی می‌کنند اختلاف است.همچنین روشن است که آن ها جمعیتی بسیار کمی هستند که درحال انقراض می‌باشند”[۶۳] با توجه آیات اشاره شده، اهل کتاب شامل یهودیت، مسیحیت و صابئین است.واین درحالی است که رفتار مسالمت آمیز و صلح جویانه مسلمین تنها با اهل کتاب نیست; بلکه شامل غیر اهل کتاب، که مزاحمتی برای کشورهای اسلامی ایجاد نمی کنند، نیز می شود.

دربرخی نظرات ارائه شده چنین تصور می شود که غیر مسلمانان تنها به دو گروه تقسیم می‌شوند: «اهل ذمه» و «محاربین»; یعنی گروهی با مسلمانان پیمان همزیستی مسالمت آمیز دارند و گروهی در حال جنگ و نبرد هستند. ‌بنابرین‏، هر کس اهل ذمه نیست، محارب است و جان و مالش محترم نیست. ولی غیر مسلمانان حداقل چهار گروه اند:

۱ ) اهل ذمه: اقلیت هایی هستند که در داخل کشورهای اسلامی زندگی می‌کنند و مشمول قوانین آن کشورند و حکومت اسلامی متعهد است جان، مال و ناموس آن ها را حفظ کند و از حقوق آنان دفاع نماید. آن ها مالیاتی به حکومت اسلامی می پردازند که همان مالیات را می توان به جای مالیات «جزیه» حساب کرد; زیرا «جزیه» از ماده «جزاء» به معنای چیزی است که حکومت اسلامی به عنوان هزینه و پاداش دفاع از آن ها می‌گیرد.

۲ ) محارب: گروه ها یا کشورهایی هستند که با مسلمانان در جنگ و ستیزند و از هیچ گونه کار شکنی بر ضدّ آنان کوتاه نمی کنند. این ها کافران حربی هستند که مسلمانان هیچ گونه تعهدی در مقابل آن ها ندارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...