«الف: توجهات و آگاهی‌های علمی مولانا است. جای تردید نیست که مولانا صدها مسائل علمی تحققی را مورد توجه قرار داده، حتی ابتکارهای بسیار جالب را هم دارا بوده‌است، مانند حدس وجود جاذبیت و مسائل مربوط به روان کاوی و تضادهای درونی و برونی و غیرذلک.
ب: مولانا بعضی از مسائل غیرعلمی را به عنوان قضایای علمی ثابت شده مطرح کرده‌است، مانند چهار عنصر آب و آتش و خاک و باد که بعدها از نظر علمی مردود شناخته شده است، نه تنها عناصر متجاوز از ۱۰۰ است بلکه اصلا خود آن چهار موضوع، عنصر نیستند» (باهنر، ۱۳۸۸: ۲۱۱-۲۱۵).
با این حال باید در نظر گرفت که این گونه مسائل مخالف علم امروز، در مثنوی مولانا کاملا محدود و ناچیز است. به اضافه این که می‌توان گفت: مولانا با آن هدف‌گیری والایی که از جهان‌بینی داشته‌است، آگاهی مستقل و هدف گیرانه‌ای درباره مسائل علمی کلاسیک دوران خود نداشته‌است.

۳-۲-۸- مثنوی کتاب تعلیم زندگی

امروزه ادبیات را به سبک و گونه‌های مختلف تقسیم می‌کنند؛ البته از قدیم‌الایام تقسیم‌بندی‌هایی وجود داشته‌است ولی امروزه تنوع و گوناگونی آن‌ها بیشتر شده‌است. یکی از این تقسیم‌بندی‌ها که همیشه مورد بحث و گفت‌وگو بوده‌است هدف ادبیات است که در نهایت به مباحثی چون هنر محض و هنر کاربردی تبدیل شده‌است و در حیطه ادبیات نیز به شعر یا ادبیات محض و شعر تعلیمی تقسیم‌بندی شده است.
در هنر‌های مذهبی و نگرشی، که برای جهان مبدا و مقصدی موردنظر است همیشه تاکید بر هنر‌های کاربردی است. «یکی از قله‌ های افتخار ایران پس از اسلام، تمسک به تعالیم عملی پیامبر اکرم (ص) در زندگی دنیوی و حسن معاشرت با افراد است. پس از بعثت خاتم‌ انبیا، صلوات‌الله‌علیه‌وآله، بود که ایرانیان مغرور باستان شیفته جمال و کمالش گردیدند و تسلیم تربیتش گشتند و خود را و هویت چندین هزار ساله امپراتوری‌های بزرگ را به شهر آرمانی اشرف مخلوقاتش سپردند. این نبود مگر تمایزی که فخر بشر بین تعلیم و تربیت مادی که اساس آن برتری بر طبیعت بود و تعلیم و تربیت اسلامی که اساس آن را بر خودآگاهی و تسلط بر خویشتن گذاشت.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ادبیات تعلیمی در این زمینه سهمی بسزا نه کمتر از تعالیم نشات گرفته از حوزه‌های دینی داشته است. بزرگانی چون خواجه‌عبدالله انصاری گرفته تا پروین اعتصامی و شهریار و نیما و اخوان و فروغ حتی شاعران دهه هفتاد طالبان تعالیم الهی را بی‌بهره نگذاشته‌اند. در این میان، سهم مولانا جلال‌الدین جاری وجود فراگیر ادبیات بوده و نقش انسان‌سازانه غیرقابل انکار نزد همه صاحبان اندیشه است. اگر در ادبیات تعلیمی غرب بزرگ‌ترین تغییرات دریایی ترانه‌های شبیه اری یل در نمایشنامه طوفان شکسپیر، بستر بلندپروازانه آفرینش‌های اخلاق و دینی بوده است. چنان که سه سطر آخر آن را بر سنگ گور «شلی» شاعر مشهور انگلیسی، نگاشته‌اند: «پدرت در عمق ده زرعی غنود است و استخوان‌هایش به مرجان تبدیل شده‌اند و آن مرواریدها چشمان او بودند؛ هیچ جزیی از او رنگ نمی‌بازد بلکه تغییر دریایی در آن حادث می‌شود و به چیزی گران‌بها و نادر تبدیل می‌گردد، ***
این مکتوبات را بر گورشلی نوشته‌اند تا هیجان انتقادی وی را نسبت به دین برانگیزانند؛ اما ناله مستانه مولانا «میان صخره و خارا اثر دارد…… » (مجتبایی، ۱۳۸۳: ۱۰۱)
در تعریف ادبیات تعلیمی برای بسط موضوع دو گفتار می‌آوریم؛ در تعریف نثر، شمسیا می‌نویسد:
«اثر تعلیمی(Didactic Literature) اثری است که دانشی (چه عملی و چه نظری) را برای خواننده تشریح کند یا مسائل اخلاقی، مذهبی، فلسفی را به شکل ادبی عرضه دارد. البته ادبی بودن اثر تعلیمی مقول، بالتشکیک است؛ یعنی در آثاری، عناصر و مایه‌های ادبی کمتر و در آثاری بیشتر است» (شمیسا، ۱۳۸۱: ۲۶۹).
شمیسا در بسط تعریف خود آثاری چون بوستان و حدیقه، نصاب‌الصبیان، آثار موسوم به لوکرتیوس شاعر و فیلسوف ادبی پیش از میلاد که در باب طبیعت اشیا و نظریه‌های اپیکور فیلسوف یونانی را تشریح کرده و منظومه کئورگیاس و یرژیل (۱۹-۷۰ قبل از میلاد) در باب چطور باید مزرعه را اداره کرد، منظومه ملاهادی سبزواری و الفیه ابن مالک و حتی گاهی ادب تبلیغاتی به دلیل ایجاد وضعیت خاص و اتخاذ آرای خاص در مخاطب حاشیه مثنوی مولوی قرار داده، تعلیمات فنی را از این دریچه‌ها به موقعیت‌های تعلیمی مردم می‌افزاید (همان: ۲۷۰ -۲۷۶)
رستگار فسایی در تعریف شعر تعلیمی با بیان انواع شعر نوشته است: «شعر تعلیمی شعری است که هدف در آن تعلیم و علم و اخلاق و هنر است؛ یعنی حقیقت نیکی (خیر) و زیبایی. در ادبیات ملل مختلف دو نوع شعر تعلیمی دیده می‌شود: ۱٫ نوعی که موضوع آن خیر و نیکی است که در حوزه اخلاق قرار دارد. ۲٫ نوعی که موضوع آن زیبایی و حقیقت است که حوزه شعر‌هایی است که مسئله‌ای از علم یا ادب را می‌آموزند (به نقل از کدکنی). در آثار گذشته ما برای ادبیات تعلیمی نام‌های مختلفی چون زهد و تحقیق و پند و حکمت و وعظ و تعلیم به کار رفته است» (رستگار فسایی، ۱۳۷۲: ۴۰۸).
رستگار فسایی بهشت گمشده میلتون، سروده‌های زندگی لانگفو، قصاید ناصرخسرو، بهار و پروین اعتصامی و شعرهای تعلیمی شاهنامه، دانشنامه‌ها، ادبیات شعری پرخاشگرانه عشقی و طنزهای تلخ نسیم شمال را در این مقوله می‌گنجاند (همان: ۴۰۸).
ادبیات تعلیمی، اعم از شعر و نثر، هر نوع نوشته‌ای است که پاسدار کاخ بلند فرهنگ، تمدن و نگهبان گنجینه‌های گران‌بهای انسانی و فرارونده ورزیدگی‌های فطری و جهان شمول بشر باشد. شعر تعلیمی است، و این نوع شعر باید بتواند پس از همدلی با خواننده، مسئله پدران و پسران زمان ما را گوشزد کند، در نهاد خانواده رخنه کند، دست نوازش بر سر کودکان بکشد، پای اراده در راه بزرگان بکشاند و پله‌پله به ملاقات خدا ببرد که ، بحمدالله، برده‌است. کشف بزرگ در غار تربیت و تعلیم، و رستاخیز فطرت خفتگان را فراهم نماید، لقمه‌های حلال بر سفره روزه‌داران بنشاند، دهان هرزگی‌ها را قبض کند و انبساط خاطر و نزهت فکر بیافریند. در این گذر است که مولانا جلال‌الدین روش تدریس بشر را زیسته و برگ‌برگ حکایت مثنوی را در آغوش مردم رویانده است. در این جا نمونه‌‌هایی از نبوغ مولانا در ادبیات تعلیمی را از قلم زرشناس ذکرمی کنیم.
«در دنیای امروز، دغدغه زندگی زن و مرد، ملاقات‌های پنهانی و آرامش بی‌مزاحمت کسان بوده است. چنان که سهراب سپهری در اوج عرفان شرق گفته: کسی نیست / بیا زندگی را بدزدیم/ میان دو دیدار قسمت کنیم. اما آنچه امروزه رسانه‌ها را در مقابله با آن برمی‌تابد، اموری نظیر فقر و عدم عدالت اجتماعی – اقتصادی در سطح جهان و سپس جامعه و ملل گوناگون است که زاییده نبود یک شیوه زندگی قابل قبول در نهاد خانواده می‌باشد. چرا که اجتماع و خانواده از نظر فرهنگی، اخلاقیات، اقتصاد و روان‌کاوی رابطه‌ای مستقیم دارند. فرد هسته اصلی و جامعه فضای تنفس تعلیمات زندگی به شمار می‌آید.
امروز که جهان در آستانه تحولی عظیم قرار دارد، بهترین زمان برای ورود تعلیمات نوین متون کهن اسلامی به صحنه زندگی مسلمانان است. چه بسا اگر ما پیروان و مدعیان اخلاق آن بزرگان، دست به کار نو آموزه‌ها نشویم، تهاجمات ناگریز فرهنگی – اجتماعی اندیشه‌های وطنی ما را تحت‌الشعاع قرار دهد. در حال حاضر که جهان غرب با تعلیمات ناهنجار اخلاقی «قصد دارد ایدئولوژی را از مردم به پا خاسته دوازده کشور اسلامی بگیرد… و خیزش بیداری اسلامی را به پیش‌گویی‌های نوستراداموس مرتبط کرده و آن‌ها را پیش درآمد آن توصیف کند… و برای ایجاد عملیات روانی، اتفاقات را توسط هالیوود به گونه‌ای مطرح می‌کند که از اراده و قدرت انسان خارج است و چیزی شبیه طوفان نوح در شرف وقوع است و در حرکت آخر یک آمریکایی دنیا را نجات داده و کره زمین را تسخیر می‌کند.
روشنگری‌های اخلاقی مولانا جلال‌الدین در ۶ دفتر به ویژه دفتر پنجم چون چهار مرغ بسمل خلیل، مهمانی پیغمبر کافران را و مسلمان شدنشان، اعمال ظاهر و گواهی آن در قیامت، پاک‌کنندگی آب، حدیث اسلم شیطانی علی یدی، لارهبانیه فی‌الاسلام، داستان کنیز و خرخاتون، قصه اهل ضروان و حسد فرزندان، حکمت نظر کردن ایاز بر چارق و پوشتین بیش از وزیر محمود شدن و… همه و همه ترجمه آسانی است از معارف قرآن کریم که ظرفیت همبر با نمونه‌های غربی و تحدی علمی را در خود پرورانده‌اند.
کارشناسان امور معتقدند در هزاره سوم میلاد و آستانه ورود به دهه‌ های ۱۴۰۰ هجری شمسی (شرق) آغاز یک پایان برای غرب است. در این دوره اصلی‌ترین وظیفه یا به تعبیری رسالت «مدینه ولایی دوران گذر» کوشش در جهت بسترسازی برای ظهور است که از طریق بسط و تعمیق بیداری و خودآگاهی اسلامی و بسیج و تجهیز بینشی و تهییج عاطفی مردمان در مسیر ظهور عملی می‌گردد و از لوازم تحقق آن، کوشش در خصوص اعمال عدالت اساسی در شئون مختلف آن به ویژه عدالت اقتصادی- اجتماعی در مرتبه و درجه‌ای قابل قبول و ممکن در اجتماع می‌باشد» (زرشناس، ۱۳۹۰: ۲۵).
مولانا جلال‌الدین با طرح این‌گونه مسائل در ضمن قصه‌های کهن خویش، آموزه‌‌هایی چون، عدالت، احترام متقابل، هم‌شأنی اقتصادی و فرهنگی اعضای خانواده، ضرورت قناعت، عمل به احکام، حقیر نشمردن فقرا، گفتمان جدیدی را پیش روی خواننده آغاز می‌کند. چنان که در «قصه اعرابی درویش و ماجرای زن او با وی به سبب درویشی» هرچند هدف غایی اثبات بی‌نیازی خدا و اولیای او به هدیه مردم و نشان دادن بحر بیکران هستی‌ست، شیوه جدلی (دیالوگ) زن و شوهر اما، همان مشاجرات و دغدغه‌های زندگی امروز خانواده‌هاست که گاه گسیختگی نسل‌های آینده را سبب می‌گردد. در این گفتمان، مولانا کشمکش‌های اقتصادی را متوجه تدابیر منزل و اقتدار هر یک از زن و مردم در گشایش مشکلات نموده، ترغیب به فرهنگ‌سازی مشترک زن و مرد را در خانواده پیشنهاد می‌کند. بریده‌‌هایی به قدر حجت بحث از شعر تعلیمی وی می‌آوریم.

یک شب اعرابی زنی مرشوی را

گفت و از حد برد گفت‌وگوی را

کین همه فقر و جفا، ما می‌کشیم

جمله عالم در خوشی، ما ناخوشیم

نانِ ما نه، نان‌خورش‌مان درد و اشک

کوزه‌مان نه، آب‌مان از دیده اشک

جامه‌ی ما روز، تاب آفتاب

شب نهالین و لحاف از ماهتاب

قرص مه را قرص نان پنداشته

دست سوی آسمان برداشته

ننگ درویشان ز درویشی ما

روز و شب از روزی‌اندیشی ما

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...