راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد :بررسی محتوایی اشعار شاعران شاخص ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
شکستهایم به دروازه برنمیآییم
بیا به جهد، مفرّی به راغ بگشاییم
بیا به نقب، دری سوی باغ بگشاییم
به جان دوست که ماییم بیخبر مانده
نشسته اوست به دروازه منتظر مانده
مگو به یأس برادر! که رنگ شب تازهست
قسم، به فجر قسم، صبح پشت دروازهست.
(همان، ۲۰)
در اشعار بالا شاعر، تلویحاً بیان می دارد که زمین در انتظار پیر شده است، ای رفیق و هم بند من در خانهی زنجیر (این خانهی زنجیر هم می تواند اشاره به دنیا و تعلقات آن باشد و هم می تواند ایران آن روز مدنظر شاعر باشد) تو در جستجوی چه هستی؟ بیا تا از آسودگی و فراغت در کنج زندان، دل برداریم و از آن فاصله بگیریم، زیرا آسودگی در اسارت مانند حصار و پرچین باغ ما را از باغ (دین و آزادی) جدا کرده است، بیا با دست صبر و حوصله پرچین باغ را برچینیم. در این شعر به صورت نمادین و سمبل گونه بیان شده که باید با همدیگر محیط و اجتماع را برای ظهور آن حضرت آماده کنیم، لذا تلاش، جهاد و مبارزه انکارناپذیر است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اما در این میان شاعرانی نظیر قیصر امینپور، فضای بعد از ظهور را در جریان سیال ذهن خویش ترسیم می کنند و با بیانی شاعرانه به توصیف آن می پردازند:
روزی که دست خواهش، کوتاه
روزی که التماس گناه است
و فطرت خدا
در زیر پای رهگذران پیادهرو
بر روی روزنامه نخوابد
و خواب نان تازه نبیند
روزی که روی درها
با خط سادهای بنویسند:
«تنها ورود گردن کج، ممنوع!»
و زانوان خستهی مغرور
جز پیش پای عشق
با خاک آشنا نشود
و قصههای واقعی امروز
خواب و خیال باشند
و مثل قصههای قدیمی
پایان خوب داشته باشند
روز وفور لبخند
لبخند بیدریغ
لبخند بیمضایقهی چشمها …
(امین پور، ۱۳۸۹، ۲۳۷)
شاعر بعد از اینکه نمایی از روزگار خوب و در حقیقت مدینهی فاضله و شهر و اجتماع آرمانی را به تصویر میکشد و زمانی که به دنیای واقعیت پا مینهد بار دیگر به فرهنگ انتظار و لذت زیبای آن بر می گردد و در انتظار آن روزهای طلایی، چشم به راه آمدن آن ناجی عالم بشریت میماند:
ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه!
ای روزهای سخت ادامه!
از پشت لحظهها به درآیید
ای روز آفتابی
ای مثل چشمهای خدا آبی
ای روز آمدن!
ای مثل روز، آمدنت روشن!
این روزها که می گذرد، هر روز
در انتظار آمدنت هستم
اما
با من بگو که آیا، من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟
(همان، ۲۴۰)
امینپور در غزلی دیگر نیز دلتنگیها و واگویههای دل خویش را در انتظار حضرت مهدی (عج) این طور بیان داشته است:
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو می گویند تعطیل است کار عشق بازی
عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه می خواند به انکار تو اما
خاک این ویرانهها بویی از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:16:00 ق.ظ ]
|