پیامدهای اثبات فرضیه اصلی
در صورت اثبات فرضیه ما یکی از نظریه های معروف در مورد این مسئله یعنی نظریه همگونی دولتهای آسیای مرکزی با دولت عرفی ترکیه به لحاظ تجربی محک خورده و قدرت تبینی و توضیحی آن در این مورد مثبت تلقی می شود که این امر طبیعتا به ارزش تجربی این نظریه می افزاید.
در صورت رد فرضیه اصلی ناگزیر از دامنه قدرت تبینی نظریه مزبور و فرضیه های مبنی بر آن کاسته خواهد شد و به لحاظ علمی اثبات فرضیه به این معنا خواهد بود که برطبق نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل کماکان دولت ها بازیگران اصلی در صحنه بین الملل هستند و هماهنگی نظامهای حکومتی بسیار در همگرائی و تامین منافع ملی آنها موثر خواهد بود شایان ذکر است با توجه به منافع مستقیم کشورمان ایران در این منطقه می تواند به تامین بهتر منافع ملی بیانجامد .
نقطه تمرکز
این پژوهش از نظر موضوعی شکل گیری و افزایش نفوذ ترکیه از نظر مکانی منطقه آسیا مرکزی و به لحاظ زمانی دوره بعد از فروپاشی شوروی ( فاصله زمانی بین سالهای ۱۹۹۲ تا انتهای سال ۲۰۰۶ ) را شامل خواهد شد .
سازماندهی پژوهش
در جهت بررسی علل افزایش نفوذ ترکیه در این نوشتار نخست در فصل اول طرح مسئله را بررسی می کنیم در فصل دوم مبانی نظری را در دوبخش بررسی می کنیم بخش اول مفاهیم دنیوی گرایی و نفوذ و بخش دوم سیاست گذاری خارجی را بررسی می کنیم فصل سوم آسیای مرکزی را خواهیم آورد شامل دو بخش، بخش اول آسیای مرکزی قبل از فروپاشی و بخش دوم آسیای مرکزی بعد از فروپاشی شوروی را بررسی می کنیم. فصل چهارم به رقابت قدرت ها در آسیای مرکزی اشاره می کنیم، در فصل پنجم در دو بخش فرضیه های رقیب را بررسی می کنیم بخش اول نقش رقابت ترکیه با ایران و بخش دوم نقش موقعیت ژئوپلیتیک آن را در افزایش نفوذ آن در آسیای مرکزی بررسی می کنیم و در پایان به بررسی فرضیه اصلی می پردازیم.
فصل دوم
مفهوم دنیوی گرایی[۱۵]
الف ) مفهوم لغوی دنیوی گرایی
معادل لاتین این واژه «سکیولاریسم»[۱۶] بوده که از واژه «سکیولیوم»[۱۷] به معنای (دنیا) یا (گیتی) در برابر مینو اخذ شده است «سکیولیوم» به معنای عصر دوره و زمان است.[۱۸] در باره این واژه معانی متعددی ذکر شده است : از جمله به موارد ذیل می توان اشاره کرد : ناسوتی، بشری، بی حرمت، زمینی(غیر معنوی) دنیوی ،غیر مذهبی ، این دنیایی، عرفی، این جهانی و گیتیانه( در برابر معنوی یا آخروی )یکی از نویسندگان معاصر غرب نیز در توضیح معنای لغوی این واژه ، آن را مشتق از واژه «سکیولیوم» دانسته است و معنای آن را ((گروهی ازمردم)) می داند. او می گوید در پی تحولات کلیسا این واژه از معنای لغوی به معنای اصطلاحی منحصر شده است و به عالم مادی در قبال عالم معنوی اشاره دارد. این نویسنده همچنین معتقد است که واژه دنیوی گرایی در کشورهای با مذهب پروتستان مصطلح است اما در کشورهای با مذهب کاتولیک از آن واژه «لائیک»[۱۹] تعبیر می شود. این واژه در قانون اساسی کشور ترکیه نیز به کار برده شده و مشتق از دو کلمه یونانی «لائوس»[۲۰] به معنای مردم و «لائیکو»[۲۱] به معنای عامه مردم است.[۲۲] به گونه ای که جدا از پادشاهان لحاظ شده اند در زبان عربی از این واژه با کلمه العلمانیه تعبیر شده است که این واژه از علم گرفته شده است.
ب) تعریف واژه دنیوی گرایی
به نظر می رسد با توجه به معانی متعدد لغوی که از این واژه بیان گردیده مفهوم این واژه تا حدی روشن شده باشد. بر دنیوی گرایی را به معنای جدا بودن جامعه دینی از جامعه سیاسی می داند به گونه ای که دولت حق هیچ گونه اعمال قدرت در امور دینی نداشته باشد و کلیسا نیز نتواند در در امور سیاسی مداخله کند. با دقت در تعریف فوق می توان دریافت که برخی از این تعاریف ناظر به پیامد های و اغراض نهفته در این واژه است. برخی دیگر نیز اشاره به مبانی و مقومات فکری صاحبان تعریف داری در این رویکرد یکی از اغراض مهم دنیوی گرایی رهایی از سلطه کلیسا در شئون سیاسی جامعه است به این معنی که حاکمیت سیاسی باید از تاثیر مستقیم و غیر مستقیم کلیسا به کنار باشد. البته برخی در این مورد اغراض دورتری را مد نظر قرار داده اند از جمله اشاره به این مسئله که دنیوی گرایی عامل اساسی وحدت اجتماعی جامعه است و جوامع با هر گرایش و مسلک فکری در سایه دنیوی گرایی به وحدت دست می یابند و از عصبیت ها و جناح بندی ها رها می شوند در تعریفی دیگر درباره مقومات فکری و فللسفه دنیوی گرایی آمده است ((دنیوی گرایی نظامی عقلانی است که روابط بین افراد گروه ها و موسسات را با دولت بر اساس بر اساس مبادی و قوانین عمومی که متضمن تساوی افراد در جامعه در قبال آن است ، تنظیم می کند. بر این اساس مهمترین شاخص های آن عبارتند از :

    1. جدائی دین از دولت ،
    1. رد قوم گرائی و طایفه گری سیاسی ،
    1. برقراری مساوات بین افرادملت علی رغم علی رغم اختلاف دینی که محاکم مدنی عمومی آن را تضمین می کنند ،
    1. تساوی بین زن و مرد در قانون و احوال شخصی و انکه فرد
      بر اساس قوانین مدنی یا هر دو می توانند ازدواج کنند ،
    1. منشاء قانون گذاری جامعه است که بر اساس نیاز ها و مشکلات قانون وضع می کند ،
    1. حاکمیت و مشروعیت حکومت از ملت است ،
    1. منزلت داشتن فرهنگ علمی و عقلانی ،
    1. به رسمیت شناختن حقوق مذاهب و قومیت های دیگر دینی گوناگون ،
    1. آزادی دین از سیطره دولت و دولت از سیطره دین.

دنیوی گرایی نظامی است که بین دو جنبه روحانی و دنیوی جدایی و فاصله می اندازد. نتیجه اینکه هر کس این جدائی را محترم نشمارد و بر کسی که حاکمیت دنیوی دارد طغیان کند و کسی که حاکمیت کلیسائی داری دارد، بر جنبه دنیوی طغیان کند، از دایره شمول این تعریف خارج است. این تعریف به اغراض و اشاره دارد. در نتیجه در دنیوی گرایی باید بین دو حوزه دین و سیاست جدائی بیفتد، به گونه ای که هر یک از اربابان این دو حوزه به حریم دیگری تجاوز نکنند. البته در عالم ذهن و نظریه این تعریفی است که برای این واژه ذکر شده است، اما اگر معتقد باشیم که فرایند که فرایند شکل گیری تعریف توجه به دنیای خارج و ماورای ذهن است و برای یک تعریف جامع، باید شاخص های یک جامعه سکولار را بیابیم و بر اساس آن به تعریف به درستی دست پیدا کنیم. به نظر می رسد که این تعریف منطبق بر عالم خارج نیست. به عبارت دقیق تر این تعریف مصداق مشخص و گویائی در در عالم خارج ندارد. بسیاری از کشور های اروپائی مدعی اعمال دنیوی گرایی، عملاً بر حوزه دینی تعرض تعرض می کنند و مانع بسیاری از آزادی های فردی یا دینی می شوند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در تعریفی دیگر با تکیه بر علم گرائی و تجربه گرائی به عنوان معیار اساسی دنیوی گرایی آمده دنیوی گرایی نظام فکری است که بر اساس آن می توان انسان را مورد مطالعه تجربی قرار داد. چنانچه می توان اشیاء را مورد تجربه قرار داد. بر اساس رهیافت انسان گرایی که یکی از پایه های مفهومی سکولار است، این مفهوم بسیار وسیع است، که مهمترین معیارها و شاخص های آن جدائی دین از دولت ، ظهور دولت ملی گرا ، قانونگذاری به دست بشر و رد حقوق الهی و جایگزینی حقوق طبیعی است. از سوی دیگر مدعی تقوم نظام دموکراسی بر تئوکراسی ، تحول از ذهن گرائی به عینیت گرائی و عمل گرائی رد علوم الهی و شکوفائی علوم تجربی و وضعی است. در تعریف دیگری که در صدد جمع بندی جنبه های گوناگون مبانی، روند و پیام دنیوی گرایی است، دنیوی گرایی یک سلسله تدابیر قانونی و نظام مند است که از درگیری شدید و طولانی سیطره دینی و دنیوی در اروپا منتج شده است. درصدد جدائی دو حوزه دین و سیاست از یکدیگر است ، استقلال دولت از دین را ضامن آزادی فکر و اعتقاد دینی می داند و دولت را از اینکه رهبران دینی آراء و عقاید خود را به نام دین به جامعه تزریق کنند باز می دارد.[۲۳]
مفهوم نفوذ
در تفاوت مفهوم قدرت و نفوذ اگر چه بسیاری این دو مفهوم را یکی می دانند، اما با این وجود نویسندگانی که در باب انفکاک مفاهیم متشابه پژوهش می کنند ، بین قدرت و نفوذ تفاوت قائل می شوند. به این ترتیب که قدرت را به معنی وا داشتن دیگران به انجام کاری یا بهره گیری از زور یا تهدید به محروم داشتن از برخی امتیازها و نفوذ را به معنای اثر گذاری و توانائی واداشتن دیگران به انجام کاری از راه وعده و اعطای پاداش تعریف می کنند. بیشتر موارد این دو شکل تاثیرگذار همراه و آمیخته به هم هستند. صرفاً نمیتوان گفت که قدرت تنها از طریق قهر و نفوذ بر اساس اقناع عمل می کند. پالرمو و دیگران معتقدند قدرت و نفوذ هر دو یک چیز هستند، ظاهراً در طرز تلقی و یا رفتار یک بازیگر به عنوان نتیجه ای از کنش متقابل با بازیگر دیگر. او بلافاصله می افزاید تفاوت این دو این است که قدرت بیانگر بیشتری از همان است.[۲۴] البته بین متفکران در این مورد نیز اختلاف وجود دارد. مانند رابرت دال که قدرت را جنبه ای از نفوذ می داند حد واسط این نظر که یکی قدرت را اعم از نفوذ و دیگیری نفوذ را اعم از قدرت می داند، دیدگاه کسانی است که که قدرت و نفوذ را یکی می دانند. گروهی دیگر از اندیشمندان قدرت را وسیله اعمال نفوذ یا فرایند اجرای نفوذ می دانند ” قدرت یعنی توانائی نفوذبا نظارت بر اعمال سایرین و قدرت استعدادو توان و نفوذ تاثیر در دیگران است.”[۲۵] از اندیشمندانی که بر تمایز بین قدرت و نفوذ تاکید دارند، مورگنتا معتقد است که فردی می تواند به دیگری دستور دهد به انجام کاری مبادرت ورزد یا از انجام کاری خودداری کند، لکن نفوذ موقعی پیش می آید که فرد چنین وسیله ای در اختیار ندارد و سعی می کند با ترغیب یا وسایل، اعمال دیگران به نفع خود یا نظر خود تغییر دهد.بسیاری از فلاسفه و جامعه شناسان در بیان تعریف قدرت ابراز می دارند قدرت یعنی توانائی فرد یا گروه در کسب تسلیم و اطاعت دیگران در راه مقاصد و خواسته های خویش.[۲۶]
میزان نفوذ یک دولت بر دیگران می تواند به توانایی های مربوط شود که در حمایتش از هدف‌های سیاست خارجی خاصی به کارگیرد. ابزارهای سیاست خارجی که یک دولت برای نفوذ‌گذاری بر دیگران در دسترس دارد. تا حدی تابع کمیت و کیفیت توانائی ها است.[۲۷] به همین ترتیب قدرت و نفوذ نیز بدون توانمندی های ملی و معنوی امکان پذیر نیستند همانگونه که بیشتر گفته شد و در دنباله مطلب به طور مفصل
تری توضیح داده می شود، قدرت بیشتر به مفهوم کنترل کردن و اجبار به کارگرفته می شود و نفوذ بیشتر به مفهوم اثر گذاری با بهره گرفتن از امکانات مادی و معنوی است.
چگونگی اعمال نفوذ
روند سیاست بین الملل هنگامی آغاز می شود که یک دولت می کوشد با اعمال و علامت های گوناگون، رفتار دیگر دولت ها را تغییر دهد یا ثابت نگه دارد. در اعمال نفوذ در مناسبات بین المللی کشور ها در درجه اول می کوشند کشورهای دیگر را با بهره گرفتن از نفوذ که شکل ملایم و مسالمت‌آمیز قدرت است، به برآوردن در خواست خود وا دارند. بدیهی است که وقتی اعمال نفوذ همان نتیجه را به دست می دهد که استفاده از شکل خشن قدرت، بهتر است که کشور مورد نظر را با بهره گرفتن از نفوذ به انجام کار دلخواه سوق داد نه با بهره گرفتن از قهر هم هزینه بالائی می طلبد و هم عوارض جانبی ناخوشایندی در مناسبات کشور به جای می گذارد. قدرت ها برای اعمال نفوذ در یک منطقه از راه های گوناگون ایفای نقش می کنند. این راه ها عبارتند از مداخله نظامی، براندازی، سازمان ملل، فعالیت های فرهنگی و آموزشی و تبلیغات ویژه همه این روش ها در موقعیت های گوناگون مورد استفاده قدرت های جهان قرار می گیرد. شیوهای کار برد قدرت و نفوذ را می توان روی خط فرضی قرار داد که یک سر آن ترغیب و سر دیگر آن زود است. این شیوه ها را به شرح زیر می توان تقسیم کرد :
۱ـ ترغیب
منظور از ترغیب ارائه یک پیشنهاد به طرف دیگر یا بحث در مورد آن و به دست آوردن پاسخ مطلوب بدون مطرح کردن صریح احتمال پاداش یا تنبیه است. می توان موردی را فرض کرد که دولتی انجام دادن درخواست دولت دولت دیگر را با منافع خود مغایر نمی بیند و یا انجام آن را در بر گیرنده نفعی برای آینده خود تلقی می کند و در نتیجه تنها با مذاکرات سیاسی نظر آن دولت را می‌پذیرد و به آن عمل می کند.
۲ـ پیشنهاد به پاداش
این وضعیتی است که یک دولت به دولت دیگر وعده می دهد در صورت پذیرش تقاضای او پاداشی برای او منظور خواهد کرد در روابط بین الملل پاداش تقریباً به هر نوعی می تواند وجود داشته باشد، افزایش کمک خارجی ، کاهش تعرفه های گمرکی برای کالاهای وارداتی و یا خاتمه بخشیدن به یک تنبیه قبلی می تواند از جمله پیشنهاد به پاداش باشد.
۳ـ اعطای پاداش
ممکن است دولتی اصرار داشته باشد که نخست پاداشی رابگیرد، سپس درخواست را انجام دهد. در این صورت دولت درخواست کننده تقاضا به دولت پذیرنده درخواست پاداش میدهد. این امر در مذاکرات ترک مخاصمه به کرات اتفاق میافتد ، که هیچ کدام از طرف ها به طور یک جانبه گامی در جهت غیر نظامی ساختن منطقه یا مرخص کردن واحد های بسیج شده بر نمی دارند، مگر اینکه طرف دیگر نشانه ای از اجزای توافق ها ارائه دهد.
۴ـ تهدید به تنبیه
در این مورد دولتی به روشنی یا به طور ضمنی دولت دیگر را تهدید می کند که در صورت رد تقاضایش اقدام به عملی خاص می کند، مانند اینکه تعرفه های گمرکی را افزایش دهد، متوسل به تحریم یا قطع رابطه شود، کمک اقتصادی را قطع کند.
۵ـ تنبیه عاری از خشونت
در این وضعیت تهدید ها به امید تغییر رفتار دولت صورت می گیرد، رفتاری که در بیشتر موارد نمی توان آن را با وسایل دیگر تغییر داد، مشکل این روش آن است که اغلب اقدامات متقابل طرف دیگر را در بردارد. بنابراین به هر دو خسارت وارد می آورد و لزوماً وضعیتی مطلوبی را فراهم نمی‌کند. تنبیه های عاری از خشونت نوعاً عبارت از قطع روابط دیپلماتیک، افزایش تعرفه های گمرکی، برقراری تحریم یا قطع رابطه تجاری، گروگان گیری، محاصره، بستن مرزها یا خارج شدن از کنفرانس دیپلماتیک است.
۶ـ اعمال زور
در انتهای طیفی که تا کنون درباره شیوه های کاربرد قدرت و نفوذ بین کشور ها بر شمردیم زور و خشونت قرار دارد. در گذشته زور و کاربرد خشونت نه تنها کاراترین روش بود، بلکه در بسیاری موارد تنها وسیله ممکن برای قائل شدن به اهداف مورد نظر بود، اما امروز فرق می کند و امکان استفاده از نیروی نظامی به چند عامل بستگی دارد :
الف) میزان حیاتی بودن منافع مورد نظر
ب) میزان قدرت بالقوه دولت مقابل
ت) چگونگی واکنش احتمالی دولت های متحد خود و متحد حریف
د) وضع نظام حاکم بین الملل
الگوهای اعمال نفوذ در نظام بین المللی
عمل نفوذ گذاری در کانون توجه مطالعه بین الملل قرار دارد، بیشتر حکومت ها از همه ابزارهای لازم برای نفوذ گذاری بر دیگران استفاده می کنند، اگر چه بیشتر روابط میان دولتها بر ترغیب ساده مبتنی است، اما حکومت های که در مورد طیف وسیعی از هدفهای سیاست خارجی با یکدیگر توافق ندارند. دیدگاه هایشان نسبت به یکدیگر با سوء ظن و خصومت همراه است. بیشتر احتمال دارد که به تهدید و تنبیه متوسل شوند. بر اساس روش های از پیش گفته شده در مورد اعمال نفوذ می توان نوعی طبقه بندی در روابط میان دولتها ارائه دادکه عبارتند از:

    1. روابط مبتنی بر بر اتفاق نظر

روابط مبتنی براتفاق نظر همواره میان دولت هایی دیده می شود که در مورد هدف های سیاست خارجی اختلاف های اندکی دارند، میان آن ها درجه تاثیر پذیری متقابل بالا، با کنش متقابل و دخالت در امور یکدیگر سطح بسیار پائینی است. از آنجا که در روابط مبتنی بر اتفاق نظر خشونت به عنوان شکلی از تنبیه تقریباً غیر قابل تصور است.

    1. روابط مبتنی بر اعمال نفوذ آشکار
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...