۵-حرارت معده را افزایش می­دهد. بدن را سالم نگه می­دارد و در پی آن ندای درون به گوش می­رسد.
۶-تمرین پیوسته آن سیستم عصبی را تقویت می­ کند، ذهن آرام شده و تمرکز می­یابد.
۷-تمرین مداوم آن قدرت روحی را افزایش می­دهد، به روح انسان شادابی و روشنی می­بخشد و آرامش روانی را به همراه دارد (۶۶).
۲-۳- ایروبیک(هوازی)
تمرینات ورزشی (ایروبیک)هوازی عبارتند از تمریناتی که از حرکات ریتمیک و متناوب ماهیچه­ای بهره برده و ضربان قلب و تنفس را در مدت زمان خاصی بالا می­برند (۳۱). از آنجایی که شدت، مدت و تواتر تمرین در اثرگذاری ورزش بر تندرستی ضروری است؛ چگونگی ویژگی­های برنامه تمرینی (شدت، تکرار و شیوه تمرین) باید مورد بررسی قرار گیرد تا بر حفظ یا افزایش آمادگی هوازی و قلبی- عروقی، تأثیر مثبت داشته باشد(در عین حال باید آمادگی جسمانی، وضعیت پزشکی و سن افراد را هم در نظر گرفت).
شدت تمرین: آمادگی قلبی- تنفسی با تمریناتی که شدت آن ۸۵-۵۰ % حداکثر اکسیژن مصرفی باشد، کسب خواهد شد. عقیده عمومی این است که حد پائین این شدت (۵۰ %) برای افراد غیر فعال و حد بالای آن (۸۵ %) برای افراد آماده باشد. به نظر می­رسد برای بیشتر افرادی که قصد شرکت در یک برنامه تمرین هوازی را دارند، ۸۰-۶۰ % حداکثر اکسیژن مصرفی، مطلوب است(۵۲). شدت فعالیت باید متناسب با مدت آن باشد، به طوری که شخص بتواند به اندازه کافی فعالیت کرده، حداقل ۳۰۰-۲۰۰ کیلوکالری در هر جلسه مصرف کند تا ضمن افزایش آمادگی قلبی- تنفسی، وزن خود را نیز کنترل کند و اگر فعالیت بدنی شدید باشد، ممکن است شخص نتواند به مدت کافی فعالیت کند و در نتیجه به اهداف مورد نظر دست نیابد (۵۲).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ارتباط زیادی بین مدت تمرین هوازی و افزایش آمادگی هوازی یا افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی وجود دارد. به هر حال، مدت مطلوب یک جلسه تمرین بستگی به شدت فعالیت دارد. به این ترتیب هر چه تمرین شدیدتر باشد، مدت اجرای آن کوتاه­تر خواهد بود. به عبارت دیگر فعالیت­های سبک­تر باید در مدت زمان طولانی­تری انجام شود. هنگامی که تمرین هوازی با شدت کم مورد نظر باشد، مهم­ترین عامل تعیین کننده آمادگی هوازی، مجموع فعالیتی است که در آن جلسه انجام شده است (۶۸). وقتی تمرین هوازی با شدت کم (۷۰ % حداکثر ضربان قلب) مورد نظر باشد، به نظر می­رسد فعالیت با این شدت مجموعا حدود ۳۰ دقیقه مناسب باشد. ولی وقتی تمرین هوازی با شدت زیاد (۸۵ % حداکثر ضربان قلب) مورد نظر باشد، مسلما مدت تمرین کمتری، مثلا ۲۰ دقیقه، لازم است تا همان اثرات را داشته باشد. حداقل مدت تمرین هوازی برای برخورداری از اثرات مفید آن ۲۰ دقیقه است (۶۸).
شواهد کافی نشان می­دهد که برای توسعه ظرفیت استقامت قلبی- تنفسی، انجام ورزش به صورت روزانه ضروری نیست. توصیه این است که برای به حداقل رساندن آسیب­دیدگی، تمرین به صورت یک روز در میان انجام شود. اگر چه کمتر از ۳ نوبت تمرین در هفته نیز ممکن است بتواند باعث بهبود آمادگی قلبی- تنفسی در یک شخص شود، اما چون شخص باید با شدت بیشتری فعالیت کند، ممکن است اهداف کاهش وزن تحت تأثیر قرار گیرد (۵۲). در برنامه ­های ورزشی برای تنظیم برنامه تمرینات، نباید به جای ۳ روز در هفته، از شیوه­ ۵ روز در هفته استفاده نمود. زیرا برنامه فعالیت بدنی طی چند هفته پایان نیافته و در سرتاسر زندگی همراه انسان خواهد بود و نیز ممکن است برنامه ورزشی با تواتر ۵ روز در هفته از توان و آمادگی فیزیولوژیک اولیه شخص بالاتر باشد و آزمودنی را در دوره بازیافت تمرین، تا حدودی خسته سازد (۱۰).
افزایش تعداد جلسات تمرین روزانه منجر به آمادگی بدنی بیشتر و بهبود عملکرد ورزشی نخواهد شد. در واقع هیچ دلیل علمی مبنی بر اینکه افزایش جلسات تمرین روزانه منجر به آمادگی بدنی بیشتر و بهبود عملکرد ورزشی بهتر خواهد شد، در دست نیست. حتی در تحقیقات به ضعیف­تر شدن عملکردهای ورزشی نیز اشاره شده است. بنابراین، چه از نظر فیزیولوژیکی و چه از نظر عملکردهای ورزشی، تمرینات متعدد روزانه توصیه نمی­ شود (۶۸).
۲-۳-۱- مشخصات تمرین هوازی
۱- ضربان قلب: تعداد ضربان قلب در تمرینات هوازی معمولا بین ۸۵-۷۰ % حداکثر ضربان قلب بیشینه است. از دیگر مشخصه­های تمرین هوازی این است که ضربان قلب در ۶ دقیقه اول به مقدار ثابت برسد و تا آخر تمرین تقریبا بدون تغییر باقی بماند. این حالت را حالت یکنواخت[۳۲] می­گویند. در تمریناتی با شدت کم و متوسط، حداکثر تا ۳ دقیقه تا حالت یکنواخت ایجاد می­ شود، ولی در فعالیت­های شدیدتر، زمان بیشتری برای رسیدن به حالت یکنواخت (حداکثر تا ۶ دقیقه) لازم است.
۲- آهنگ تنفس: تنفس در تمرینات هوازی منظم­تر و کامل­تر از تمرینات بی­هوازی است. بنابراین در تمرینات هوازی هیچ­گاه شخص به مرحله­ ای نمی­رسدکه نفس­های او بریده بریده شود. همچنین، چگونگی تغییرات آهنگ تنفس (شبیه ضربان قلب است) یعنی در همان چند دقیقه­ی اول تمرین به مقدار ثابت می­رسد. بنابراین، حالت یکنواخت برای آهنگ تنفس نیز وجود دارد.
۳- برگشت به حالت اولیه: یکی دیگر از مشخصه­های تمرین هوازی این است که پس از قطع تمرین، ضربان قلب و آهنگ تنفس بسیار سریع به حد استراحتی خود می­رسند، در صورتی که در تمرینات بی­هوازی، زمان بیشتری لازم است تا متغیرها به حالت اولیه برگردد (۶۸).
۲-۳-۲- تأثیرتمرینات استقامتی بر روی اکسیداسیون چربی
افزایش ظرفیت عضلات در اکسیداسیون چربی پس از تمرین استقامتی مدیون ۳ عامل است:
۱- افزایش ذخایر تری­گلیسرید (شکل انبار شده چربی) درون عضلانی. گزارش یک مطالعه نشان می­دهد که ذخیره تر­ی­گلیسرید عضله پس از ۸ هفته تمرین دوی استقامت ۸/۱ برابر افزایش یافته است و این ذخایر بیشتر در مجاورت میتوکندری­ها قرار گرفته­اند تا آسان­تر به صورت سوخت فعالیت ورزشی در دسترس قرار گیرند و همچنین ذخایر چربی درون عضلانی بین مردان و زنان تمرین نکرده مشابه می­باشد.
۲- افزایش آزاد شدن اسیدهای چرب از بافت چربی، بدین معنا که، در دسترس بودن چربی به عنوان سوخت بیشتر می­ شود. آیسکوتز و همکاران مشاهده کردند که بالا رفتن سطح اسیدهای چرب آزاد خون توانایی عضله را به جایی می­رساند که چربی را بیشتر از کربوهیدرات بسوزاند. بنابراین از طریق بالا رفتن اسیدهای چرب آزاد خون، عضله می ­تواند گلیکوژن را ذخیره و خستگی را به تعویق بیاندازد.
۳- افزایش فعالیت آنزیم­ های درگیر در فعالیت انتقال و تجزیه­ی اسیدهای چرب، تمرین­های استقامتی، با افزایش میتوکندری (اندازه و حجم) و افزایش عوامل انتقال­دهنده اسیدهای چرب (پالمتیل ترانسفراز ۱) باعث می­ شود که عضلاتی که تحت تمرینات استقامتی قرار گرفته­اند، بهتر و بشتر چربی­ها را بسوزانند و بدین وسیله نیاز به استفاده از ذخیره گلیکوژن را کاهش دهند (۶۹، ۷۰، ۷۱).
ساز و کارهای متابولیکی که از طریق آن­ها فعالیت ورزشی باعث کاهش و یا حفظ وزن بدن می­شوند عبارتند از: افزایش هزینه­ انرژی، افزایش فراخوانی چربی، افزایش فعالیت بافت چربی، افزایش ناچیز در میزان سوخت و ساز استراحتی پس از فعالیت ورزشی، افزایش احتمال پاسخ گرمازایی به غذا اگر زمان فعالیت ورزشی و غذا خوردن به هم نزدیک باشند، به حداقل رساندن کاهش وزن خالص بدن، گسترش عملکرد روانی، به تعویق انداختن کاهش میزان متابولیک پایه با توجه به محدودیت­های تغذیه­ای و احتمالا کنترل بهتر اشتها. فعالیت ورزشی به این دلیل مهم است که به حفظ میزان متابولیک استراحتی و توده­ی بدون چربی کمک می­ کند. فعالیت ورزشی منظم می ­تواند به کنترل اشتها یا از نظر روانی هنگام کاستن وزن بدن کمک کند(۵۰، ۷۲، ۷۳).
پژوهش­های تجربی نشان می­دهد در صورتی که برنامه کاهش وزن تنها از راه محدودیت رژیم غذایی و محدودیت کالریک صورت گیرد، ۴۵-۳۵ درصد وزن کل از دست رفته به کاهش بافت بدون چربی اختصاص خواهد داشت که سبب کاهش وزن قلب نیز می­ شود و در حالی که اگر رژیم غذایی همراه با فعالیت ورزشی استقامتی به کار گرفته شود، اندازه بافت خالص چندان تغییرنخواهد کرد، بلکه چربی بدن به مقدار قابل ملاحظه­ای کاهش پیدا می­ کند. این گونه تغییرات به واکنش فراخوانی یا بسیج سلول­های چربی، به ورزش نسبت داده می­ شود و این اثر از افزایش فعالیت دستگاه عصبی خودکار سمپاتیک، تسهیل می­ شود. خاصیت فراخوانی توده چربی، حتی پس از پایان ورزشی ادامه خواهد داشت و با در دسترس بودن ذخایر چربی بافت خالص دست نخورده باقی خواهد ماند(۷۴). تمرینات ورزشی سرعت سنتز اسیدهای چرب را نیز در بافت­های مولد چربی (لیپوژنیک) کاهش می­دهد. در سال­های نخستین زندگی پس از بلوغ، اجرای تمرینات ورزشی نقش اساسی در کنترل و مهار افزایش توده بافت آدیپوز افراد فعال به مراتب کمتر از افراد کم­تحرک است (۱۰). متعاقب تمرینات ورزشی هوازی، تغییرات چشمگیر در ترکیب بدن روی می­دهد. وزن بدن بطور معمول طی دوره طولانی ۳ ماه یا بیشتر کاهش می­یابد. اما در خلال ماه­های نخست ورزش بروز تغییرات جزئی وزن بدن چندان غیر عادی نیست. که این امر ناشی از تغییر در ترکیب بدن است. تحلیل رفتگی چربی بدن با افزایش یافتن مشابه وزن خالص بسیار اندک تغییر یافته و در این زمان، کاهش وزن بدن بازتاب واقعی تغییرات چربی بدن است. تعداد وهله­های تمرین برای دگرگونی ترکیب بدن عامل تعیین کننده است. تمرینات ۳ و ۴ روز در هفته به تغییرات قابل ملاحظه­ی ترکیب بدن منجر می­گردد. در حالیکه اندازه تأثیر برنامه­هایی با تواتر ۲ روز در هفته بسیار اندک است. این امکان هست که یک آستانه معین برای حداقل مقدار هزینه انرژی در هر نوبت ورزش روزانه یا هفتگی و یا برای مدت و شدت کار بتوان برآورد کرد که آن موجب بروز تغییرات عمده در وزن خالص و توده چربی می­ شود (۱۰).
تغییرات حاصله در ترکیب بدن توسط تمرین عبارتند از: ۱- کاهش کل چربی بدن؛ ۲- بدون تغییر یا افزایش اندک در وزن بدون چربی بدن و ۳- کاهش اندک در کل وزن بدن. اغلب این تغییرات، بویژه کاهش چربی بیشتر در مورد مردان و زنان چاق مصداق داشته تا افرادی که خود دارای بدنی بی­چربی می­باشند(۶۹).
۲-۳-۳- تأثیر تمرینات استقامتی بر حداکثر اکسیژن مصرفی
عواملی که باعث افزایش vo2max می­ شود، به دو دسته سازگاری­ها تقسیم می­ شود:
الف)سازگاری­های عضلانی
ب)سازگاری­های قلبی- عروقی
الف) سازگاری­های عضلانی: افزایش تعداد واندازه میتوکندری احتمالا بهترین سازگاری استقامت عضلانی با تمرینات استقامتی است. پس از تمرین استقامتی اندازه و حجم میتوکندری­ افزایش می­یابددر نتیجه سطح مقطع میتوکندریایی که در معرض سیتوزول است، افزایش می­یابد. افزایش حجم میتوکندری باعث افزایش غلظت آنزیم­ های میتوکندری از قبیل آنزیم­ های چرخه TCA و بتااکسیداسیون می­ شود. زنجیره انتقال الکترونی با فسفوریلاسیون ADP جفت شود، غلظت­های سلولی مولکول­های ناقل الکترون حاوی آهن زنجیره انتقال الکترونی افزایش ­یابند. لازم به ذکر است، افزایش غلظت آنزیم با میزان فعالیت آن متناسب است. در نتیجه افزایش حجم میتوکندری باعث می­ شود، توانایی عضله­ی اسکلتی برای حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش یابد (۷۵، ۷۶).
ب) سازگاری­های قلبی- عروقی: ۱- تمرین استقامتی حجم پلاسما را افزایش و در نتیجه حجم خون را افزایش می­دهد، در نتیجه خون برگشتی به قلب را افزایش می­دهد در نتیجه حجم پایان دیاستول افزایش می­یابد(۷۰). این تأثیر بر پایه­ قانون فرانک- استارلینگ قلبی و بخاطر کشیده شدن تارهای ماهیچه­ای دیواره­ی بطن و رسیدن سارکومرها به طول طبیعی خود (۲/۲ میکرومتر)، نیروی انقباضی قلب را در دوره سیستول قلبی، افزایش خواهد داد (۷۷).
۲- ورزش استقامتی باعث زیاد شدن فراهمی یون­های کلسیم در موقع انقباض ماهیچه می­ شود. در نتیجه انقباض­پذیری قلب را نیز افزایش می­دهد.
۳- ورزش استقامتی موجب حجیم تر شدن حفره­های بطنی قلب و افزایش متناسب صفحات دیواره آزاد بطن­ها می­ شود. زیرا با زیاد شدن حجم خون و بازگشت خون سیاهرگی، بر تعداد پیش­بار قلبی (بخاطر زیاد شدن حجم پایان دیاستولی بطن­ها) افزوده می­ شود. هر وقت قلب با پیش­بار بیشتری کار می­ کند، دچار هیپرتروفی و گسترش حجم در حفره­های بطنی خود خواهد شد.
۴- در نتیجه عوامل ۱ تا ۳ حجم ضربه­ای افزایش پیدا خواهد کرد (۷۷، ۷۸).
حداکثر ضربان قلب با تمرینات استقامتی یا تغییر نمی­کند یا کاهش جزئی پیدا می­ کند، اگر چه کاهش در ضربان قلب بیشینه قهرمانانی که درگیر تمرینات استقامتی هستند، مشهود است. این کاهش احتمالا مربوط به ۳ عامل است.
الف) افزایش در حجم قلب در نتیجه حجیم شدن آن ب) کاهش در تحریکات سمپاتیکی ج) کاهش در میزان آغاز کننده ذاتی قلب (۶۹). برون­ده قلبی برابر است با حاصلضرب حجم ضربه­ای در ضربان قلب. در نتیجه با افزایش حجم ضربه­ای برون­ده قلبی افزایش خواهد یافت. در نتیجه­ این افزایش دستگاه قلبی- تنفسی حجم بیشتری از اکسیژن را بسوی ماهیچه­های اسکلتی فعال و در حال کار، هنگام فعالیت­های بدنی بیشینه انتقال خواهد داد و در نتیجه اکسیژن مصرفی بیشینه افزایش خواهد یافت (۷۰).
از طرفی افزایش در حداکثر توان اکسیژن برداری ماهیچه­های اسکلتی می ­تواند سهم بزرگی در بهبود حداکثر اکسیژنی مصرفی داشته باشد. که از راه اختلاف محتویات اکسیژن سرخرگی- سیاهرگی ماهیچه­های اسکلتی در پاسخ به تمرینات استقامتی مشخص می­ شود.
تمرینات استقامتی چگالی مویرگی ماهیچه­های اسکلتی را افزایش می­دهدکه در نتیجه ظرفیت­های بیشینه­ی جریان خون عضله افزایش و توزیع جریان خون درون عضله بهبود می­یابد و مدت زمانی که خون در معرض تارهای عضلانی فعال قرار می­گیرد بیشتر می­ شود (مدت زمان انتقال مویرگی). در نتیجه­ این عوامل اکسیژن برداشتی عضلات افزایش می­یابد (۷۵، ۷۶).
۲-۳-۴- تأثیر تمرینات استقامتی بر روی فشارخون
اگر چه تأثیر تمرین­های منظم در بهبود شرایط پر فشارخونی هنوز روشن نیست، لیکن چنین استنباط می­ شود که با یک برنامه از نوع هوازی می­توان تا میزان متوسطی فشارخون سیستولی و دیاستولی را کاهش داد. چنین نتیجه­ای با آزمودنی­های دارای فشارخون طبیعی و پرفشارخونی به هنگام استراحت به دست آمده است. کاهش در متوسط فشار سرخرگی نیز هنگام تمرین­های زیر بیشینه در مردان سالم میانسال پس از تمرین­های استقامتی مشاهده شده است (۵۳، ۷۹).
هاگ برگ و سیلز گزارش کرده ­اند که در اغلب یافته­های پژوهشی، ورزش به کاهش بارز فشار سیستول و در مطالعات دیگر کاهش قابل ملاحظه­ی فشارخون دیاستول، استراحت در بیماران هیپرتانسیون پایه انجامیده است. به عنوان نمونه میانگین فشارخون سیستول پیش از تمرین به ۱۵۳ میلی متر جیوه و در دوره­ بازیافت تمرین به ۱۴۲ میلی متر جیوه پائین آمده است. از طرفی در سراسر دوره تمرین، فشار دیاستول از ۹۴ به ۸۶ تقلیل پیدا کرد. البته بخشی از این افت فشارخون با کاهش همزمان وزن بدن مقارن بوده است (۱۰).
در افرادی که فشارخون طبیعی دارند، نشان داده شده که انجام پیوسته تمرین­های استقامتی باعث پیدایش تأثیری حفاظتی در مقابل گسترش پر فشارخونی در مراحل بعدی زندگی می­ شود(۷۹). ساز و کارهای موثر در تبیین تغییرات فشارخون حاصل از ورزش­های منظم هوازی چندان روشن نیست. اما این امکان هست که عواملی چون کاهش تون عصب سمپاتیک در دوره آرامش (افت حساست گیرنده­های فشاری)، تغییر ساختارهاو تون میوژنیک وکاهش برون­ده قلب آرامش در پائین آوردن فشارخون سیستولی اثرگذار بوده باشد (۱۰). شواهد بسیاری نشان می­دهد که تمرین­های استقامتی باعث می­ شود که برون­ده قلبی استقامتی و مقاومت عروق محیطی در افراد مبتلا به پر فشارخونی کاهش یابد. دلیل کاهش مقاومت عروق محیطی می ­تواند کاهش غلظت­های نور اپی نفرین یا تغییراتی باشد که در اثر فعالیت­های ورزشی در عملکرد کلیوی به وجود می ­آید (۷۵). از طرفی علت کاهش فشارخون بر اثر تمرین­های استقامتی، می ­تواند کاهش کاتکولامین­های تولید شده بر اثر تمرین باشد. این واکنش در کاهش مقاومت محیطی در برابر جریان خون و متعاقبش کم شدن فشارخون سهیم است. همچنین تمرین ورزشی می ­تواند دفع سدیم از کلیه­ها را تسهیل کند و در نتیجه سبب کاهش حجم مایع و فشارخون شود (۷۵). مطالعات متعدد نشان داده که ورزش مداوم، کنترل بارورفلکس را خفیف کرده، ترافیک عصب سمپاتیک را کم می­ کند و در نتیجه باعث کاهش فشارخون می­ شود (۸۰). هنگام ورزش با شدت پائین تا متوسط (۶۵-۵۰ درصد حداکثر ضربان قلب)، یک اثر بر روی فشارخون دیاستولی ایجاد می­ شود، که احتمالا در ورزش­های با شدت کم، قبل از آنکه فشار کاری بالا منجر به افزایش قابل ملاحظه­ای در برون­ده قلبی شود، یک کاهش در مقاومت محیطی کل عروقی رخ می­دهد که باعث یک کاهش فشارخون می­ شود. احتمالا کاهش چربی بدن، رکن اصلی کاهش وزن است. اما این رابطه ضروری نیست. زیرا در بررسی درمان بیماران پر فشارخونی با ورزش، بیمارانی که کاهش وزن داشته اند، کاهش فشارخون نشان داده­اند و نه همه بیمارانی که کاهش قطعی فشارخون داشته اند، کاهش وزن هم داشته اند (۷۹). پاسخ ریلکسیشن که به صورت افت فشارخون بعد از ورزش مشخص می­ شود، مکانیزم احتمالی دیگری است. فشارخون با تعاملی پیچیده که بین عملکردهای عصبی، غدد درون­ریز، کلیوی، قلبی- عروقی و رفتاری وجود دارد، تنظیم می­ شود. عوامل قلبی- عروقی مانند برون­ده قلبی و مقاومت عروق محیطی از تعیین کننده­ های اصلی فشارخون هستند.کنترل قلبی- عروقی فشارخون، در درجه­ اول با تنظیم عصبی انجام می­ شود. به دنبال آن تنظیم غدد درون­ریز و عوامل کلیوی و رفتاری وارد کار می­شوند. این پاسخ مهم است، زیرا هنگامی که نارسائی­های فشارخون، خطر تغییرات فوری فشارخون سیستمیک را به دنبال دارد، تنظیم عصبی باید سریع دخالت کند (۸۱).
دانشکده آمریکائی طب ورزشی، یک برنامه­ی استقامتی با شدت بین ۸۵-۵۰ درصد Vo2max در مدت ۶۰-۲۰ دقیقه، ۵-۳ روز در هفته را برای کاهش فشارخون سیستولی و دیاستولی افراد پر فشارخون متوسط (فشارخون ۱۸۰-۱۴۰ روی ۱۰۵-۹۰ میلی متر جیوه)پیشنهاد می­ کنند(۷۵). باید خاطر نشان کرد که، همه تحقیقات از تدبیر تمرین در معالجه­ی پر فشارخونی حمایت می­ کنند. توصیه­ی عاقلانه آن است که به منظور پرفشارخونی مرزی (آشکار نشده)، تمرین­های ورزشی و کاهش وزن به عنوان اولین خط دفاعی در اغلب برنامه ­های درمانی، در نظر گرفته شود. در مورد افزایش جدی­تر فشارخون، ممکن است که ترکیبی از رژیم غذایی، کاهش وزن، تمرین ورزشی و درمان دارویی لازم باشد (۱۰).
۲-۳-۵- تأثیر تمرین استقامتی بر روی ضربان قلب
ضربان قلب یک از ساده­ترین و هشدار دهنده­ترین متغیرهای قلب و عروق است (۷۰). تمرینات استقامتی منجر به کاهش ضربان قلب زمان استراحت می­ شود. در افراد سالم معمولی تمرین نکرده، ضربان قلب استراحتی ممکن است به ۱۰۰-۶۰ ضربه در دقیقه یا بیشتر برسد. با انجام تمرینات استقامتی ضربان قلب استراحتی به ۳۵ ضربه یا کمتر نیز کاهش می­یابد. در نتیجه افراد تمرین کرده و ورزیده به عنوان افرادی که دارای ضربان قلب کمتر در زمان استراحتی هستند و افراد تمرین نکرده به عنوان کسانی که دارای ضربان قلب استراحتی بیشتری هستند، شناخته شده ­اند(۸۲، ۸۳). اگر فرد غیر فعالی ضربان قلب استراحتی­اش ۸۰ بار در دقیقه باشد، در چند هفته اول، به ازای هر هفته تمرین، تقریبا یک ضربان در دقیقه از ضربان قلبش کم خواهد شد. بنابراین پس از ده هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط، ضربان قلب استراحتی از ۸۰ به ۷۰ ضربه در دقیقه کاهش پیدا می­ کند. مکانیزم دقیق این کاهش شناخته نشده است. با این وجود به نظر می­رسد تمرین، فعالیت عصب پاراسمپاتیک را افزایش داده و از طرفی هم فعالیت عصب سمپاتیک را کاهش می­دهد (۷۰). تمرین ورزشی عدم تعادلی را بین فعالیت تونیکی نرون­های تندکننده سمپاتیک و کندکننده پاراسمپاتیک به نفع غلبه بیشتر واگ به وجود می ­آورد. این عمل عمدتا به افزایش در فعالیت پاراسمپاتیک و شاید کاهشی در تخلیه سمپاتیک ایجاد می­ شود. بعلاوه تمرین همچنین، ممکن است میزان آهنگ ذاتی تحریک گره S-A را کاهش دهد. چنین سازگاری­هایی ناشی از کاهش ضربان قلب است، که غالبا در ورزشکاران استقامتی کاملا ورزیده یا افراد غیر فعال متعاقب تمرین هوازی مشاهده می­ شود(۵۳). کندی ضربان قلب استراحت در نتیجه­ تمرینات ورزشی به احتمال قریب به یقین مشتمل بر دو جزء اصلی است:
الف) کاهش کندی میزان ذاتی مولد دهلیزی- بطنی، گره S-A. این موضوع به نوبه­ی خود می ­تواند مربوط به افزایش مقدار استیل کولین (انتقال دهنده عصب پاراسمپاتیک) که پس از تمرینات ورزشی در بافت دهلیزی دیده می­ شود، و نیز به کاهش حساسیت بافت بطنی نسبت به کاتکولامین­ها که آن هم متعاقب تمرین حاصل می­گردد، باشد (کاتکولامین­های گروهی از مواد شیمیایی شامل انتقال دهنده­های عصبی پاراسمپاتیک، اپی نفرین و نور اپی نفرین می­باشند).
ب) افزایش نفوذ پاراسمپاتیکی (واگی) روی میزان مولد در نتیجه، کاهش فعالیت سمپاتیک، به بیان دیگر، چنین می­پندارد که افزایش تأثیر پاراسمپاتیک نسبت به کاهش اصلی فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک که در نتیجه تمرینات ورزشی حاصل می­ شود در درجه­ دوم اهمیت قرار دارد(۶۹، ۸۳).
یکی از تغییراتی که در نتیجه­ تمرینات استقامتی حاصل می­ شود، افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی است. شواهد پژوهشی متعددی نشان می­ دهند که با زیاد شدن کمیت حداکثر اکسیژن مصرفی، همیشه بازده قلبی افزایش می­یابد. رابطه موجود میان این دو کمیت، خطی و مستقیم است. تمرین استقامتی منجر به افزایش حجم ضربه­ای می­گردد (۷۸)، که این افزایش می ­تواند نتیجه­ زیاد شدن دوره پر شدن بطن، افزایش فشار سیستولی بخاطر زیاد شدن حجم پایان دیاستولی و به طول طبیعی رسیدن سارکومرها، در محدوده­ قانون قلبی فرانک – استارلینگ باشد. بازده قلبی در پاسخ به تمرین می ­تواند به مقدار ۲۰ % افزایش یابد که مقدار تغییر به سطح فعالیت ورزشی و آمادگی جسمانی فرد پیش از تمرین بستگی دارد. زیاد شدن حجم ضربه­ای، از طریق گیرنده­های فشار سینوسی و آئورتی، به کم شدن ضربان قلب هنگام استراحت ورزش بیشینه منجر می­ شود. بنابراین در موقع استراحت، با اینکه اثرات سمپاتیکی بر قلب کم است (تضعیف سمپاتیکی)، اما در محدوده­ قانون فرانک- استارلینگ، انقباض­پذیری قلب بالا نگه داشته می­ شود، به گونه ­ای که علیرغم تضعیف سمپاتیکی قلبی، حجم ضربه­ای همچنان بالا، اما ضربان قلب پائین نگه داشته می­ شود(۷۷).
۲-۳-۶- سازگاری­های تنفسی با تمرینات استقامتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...