«فقلنا یا آدم إنّ هذا عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما من الجنّه فتشقى. إنّ لک ألاّ تجوع فیها و لاتعرى. و أنّک لاتظمؤا فیها و لاتضحى» (طه/ ۱۱۹ – ۱۱۷)
ماجرای بهشت آدم و حوا، در سه مورد (سوره بقره/۳۵ به بعد، اعراف/ ۱۹ به بعد، طه/۱۱۵ به بعد) از آیات قرآن ذکر شده است. از مجموع آیات مزبور، به ویژه آیه ۳۰ سوره مبارک بقره که می‌فرماید: انی جاعل فی الارض خلیفه؛ من در زمین جانشینی قرار می دهم؛ فهمیده می‌شود که آدم و حوا از نخست برای زندگی و مرگ در زمین آفریده شده بودند و ساکن شدن آن‌ها در بهشت به وسیله خداوند تنها برای آزمایش بوده است. راز آمدن آدم به زمین نیز چنین بوده که به منظور محرز شدن مقام خلیفه اللهی وی، برتری او را بر ملائکه اعلام کند. آنگاه دستور سجده کردن به او را بدان ها داده، سپس او و حوا را در بهشت ساکن سازد و بعد به زمین فرستاده شوند؛ لیکن آدم و حوا بر اثر خطای خود بر آن پیشی گرفته و به صورت تنبیهی و با سابقه خطا بر زمین آمدند. افزون بر آن که بر زمین آمدن آدم و حوا و رخداد مراحل مزبور، یک قضاء مسلم و حتمی الهی بود، این امر پیامدهایی را به دنبال داشت که در صورت واقع نشدن، آدم و حوا بدان دست نمی یافتند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آدم و حوا در مسیر انتقال به زمین، به طور موقت در بهشت سکنى گزیدند! مفسران در پى این بوده و هستند که بدانند، آیا آدم وحوا از جایى به بهشت منتقل شدند؟ آیا آنها ملزم شدند، یا اجازه سکونت در بهشت را یافتند؟ آیا مقصود، بهشتِ جاودان است، یا بوستانى از نوع مادى یا معنوى؟ برخی زمینى بودن بهشت آدم را بدعت معتزله و قدریه مى‌دانند، برخی دیگر افسانه‌ای ساخته‌اند و معتقدند که بهشت آدم در عراق، محل هبوطش بابِل است.
بیشتر مفسران براین باورند که بهشتِ آدم، همان بهشت جاودان است. در ادبیات دینى نیز، شاعرى چون حافظ، همین معنى را ترسیم کرده است:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد در این دیر خراب آبادم (حافظ، ۱۳۷۴: ۲۱۶).
یا این بیت:
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت / ناخلف باشم اگر من به جوى نفروشم (همان: ۲۳۴).
قرآن اوصاف بهشت آدم را این گونه توضیح مى دهد:
«فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّهِ فَتَشْقَى* إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى* وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى» (طه/ ۱۱۹ -۱۱۷).
ترجمه: «آن‌گاه گفتیم: ای آدم محققاً این شیطان با تو و جفت‌ات دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی. همانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی. و نه هرگز در آنجا به تشنگی و به گرمای آفتاب آزار بینی».
همانند چنین صفاتى براى بهشت خلد و زندگى در آن نیز ذکر شده است:
«متکئین فیها على الأرائک لایرون فیها شمساً و لازمهریراً» (انسان/ ۳). ترجمه: «آنان در بهشت بر تختهاى زیبا تکیه کرده اند، نه آفتاب را مى بینند و نه سرما را».
در قرآن کریم بهشت دارای ویژگی‌های خاصّی است:
خرمی و شادابی در بهشت:
«و َبَشِّرِ الَّذِین آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَهٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (بقره/۲۵). ترجمه: «و مژده ده کسانی را که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند که جایگاه آنان باغ‌هایی است که نهرها در آن جاری است، و چون از میوه‌های گوناگون آن بهره‌مند شوند گویند: این مانند همان میوه‌هایی است که پیش از این در دنیا ما را نصیب بود، و از نعمت‌هایی مانند یکدیگر بر آنان آورند، و آنها را در آن جایگاه‌های خوش، جفتهایی پاک و پاکیزه است و در آن بهشت، جاوید خواهند زیست».
و: « وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْکُمُ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (اعراف/۴۳). ترجمه: «و هر گونه [دشمنى و] کینه اى که در سینه هایشان [نهفته] دارند، بر مى کنیم [و مى‌زداییم، تا همه باهم پرمهر و با صفا گردند]. از زیر [جایگاههاى زیباى] آنان جویبارها روان است، و [در اوج شادى و اخلاص] مى‌گویند: ستایش از آن خداست که ما را به این [موقعیت و مقام] راه نمود، و اگر خدا ما را راه ننموده بود، ما چنان نبودیم که راه [درست و شایسته ]را بیابیم. راستى که فرستادگان [و پیام آورانِ] پروردگار مان حقیقت را [براى ما] آوردند [و راه رستگارى و نجات را به ما نشان دادند]. و [آنگاه] به آنان ندا داده مى‌شود که: هان! این همان بهشتى است که آن را به پاس آنچه انجام مى‌دادید، به شما میراث داده‌اند».
و: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ» (یونس/۹). ترجمه: «آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند پروردگارشان به سبب همان ایمان آنها را (به راه سعادت و طریق بهشت) رهبری کند، در آن بهشت‌های پر نعمت نهرها از زیر پای آنان جاری است».
بهشت، نماد جاودانگی:
«لکِنِ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ» (آل عمران/۱۹۸). ترجمه: ولی کسانی (که ایمان دارند، و) از پروردگارشان می‌پرهیزند، برای آنها باغهایی از بهشت است، که از زیر درختانش نهرها جاری است همیشه در آن خواهند بود. این، نخستین پذیرایی است که از سوی خداوند به آن‌ها می‌رسد و آن‌چه در نزد خداست، برای نیکان بهتر است!
و: «لاَ یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ» (حجر/۴۸). ترجمه: در حالتی که هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت ابد بیرونشان نکنند؛ و آیات (نساء/۵۷ و ۱۲۲)، (کهف/۱۰۸)، (فرقان/ ۱۵ و ۷۶)، (لقمان/۹).
مکان امنیّت و آسایش:
«وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنکُمْ جَمْعُکُمْ وَمَا کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ» (اعراف/۴۸). و اهل اعراف مردانی را که به سیمایشان می‌شناسند آواز دهند و گویند: (دیدید که) جمع مال و جاه و آن فخر و تکبّرتان به حال شما اصلا سودمند نبود!
و: « وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى» (طه/۱۱۹). ترجمه: و نه هرگز در آنجا به تشنگی و به گرمای آفتاب آزار بینی؛ و آیات (سبأ/۳۷)، (فاطر/ ۳۵ و ۳۶)، (حجر/ ۴۶ – ۴۸).
بهشت، جایی برای بی‌کرانگی و آرزومندی
«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» (آل عمران/۱۳۳). ترجمه: و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است.
و: « جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَآؤُونَ کَذَلِکَ یَجْزِی اللّهُ الْمُتَّقِینَ» (نحل/۳۱). ترجمه: که باغهای بهشت عدن باشد که در زیر درختانش نهرها جاری است، متقیان در آن داخل شوند در حالی که هر چه بخواهند و میل کنند در آنجا بر ایشان حاضر است. باری این است اجر و جزایی که خدا به اهل تقوا عطا خواهد کرد.
با توجه به این تفاسیر از بهشت و وعده‌های داده شده در قرآن، شاعران نیز از این اسطوره و نماد ادبی استفاده کرده و «بهشت» را در این مضامین و مشابه آن به کار برده اند. مشیری در اشعارش از این اصطلاح در تعابیر گوناگون استفاده کرده است:
بهشتِ بی‌خبری:
جهان پر از خبر است
در این کرانه که ماییم روز و شب ده بار
خبر:
حوادث خونین و جنگ و شور و شر است
خبر:
تجاوز و بیداد و انفجار و فرار
گلوله باران، زندان، تهاجم و کشتار
سیاه نامه ناسازگاری بشر است
حکایت ستم آدمی به یکدگر است.
میان موج خبرهای تلخ وحشتناک،
که میزند به روان های پاک، تیغ هلاک!
به خویش میگویم:
خوشا به حال کسی
که در هیاهوی این روزگار، کور و کر است!
به زیر بارش رخدادهای ناهنجار
همیشه در دلم این باور، این یقین، که زمین
– زمین گم شده در پرده های دود و غبار-
هنوز دوست داشتنی ست
هنوز بذر محبت به سینه، کاشتنی ست.
هنوز در دلِ خاموش درّه های غریب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...