«در آمد از درم آن بت سحـرگاه مـرا از خـواب غفـلت کـرد آگـاه»
همان، بیت۹۸۳، ص۵۹۳
بت در اصطلاح سالکان طریقت عبارت است از حقّ که مقصود و مطلوب حقیقی است و در هر صورت و پیکری متجلّی گردد.
دکتر انصاری تجلّی لطف حق را بر دل سالک بت می داند. بیت:
«چیسـت بت؟ یعنـی تجلّـی لطیـف مـی نمـایــد رو بـه انـواع نـظـیـف »[۲۱۱]
بت دارای ترکیباتی است که در ادبیّات عرفانی از آن ها استفاده های فراوانی شده است از جمله ی این
ترکیبات، بت پرست و بت پرستی است که درگلشن راز نیز کاربرد داشته است که در این جا ذکر می شود:
«بدان خوبی رخ بت را که آراست؟ که می شد بت پرست ارحقّ نمی خواست»
شرح گلشن راز، بیت۸۷۹، ص۵۴۲
مراد از بت پرست همان حق پرست است از این جهت که حقّ به صورت بت ظهور نموده است.
«مسلمان گر بدانستی که بت چیست بدانستـی کـه دیـن در بت پرستـی است»
همان، بیت۸۷۱، ص۵۳۸
بت پرستی یعنی پرستش حقّ،
«چو کفر و دین بود قائـم به هستـی شــود تـوحیــد عیــن بت پــرستــی»
همان، بیت۸۶۶، ص۵۳۷
«به هر حال صوفیه، به کسی بت پرست گویند که به یکی از مقامات رسیده و به آن مسرور گشته باشد».[۲۱۲]
بت ترسابچه
«بت ترسـابچـه نـوری است ظاهـر کـه از روی بتــان دارد مـظـاهــر»
همان، بیت۹۷۱، ص ۵۸۸
«مراد از «ترسابچه» مرشد کامل صاحب زمان است و بتی که مخصوص او است، جمعیّت وحدت ذاتیّه است که منبع و مصدرجمیع کمالات کامل است که مرتبه ی قطبیّت کبراست. و تحقّق کامل زمان به این مرتبه، بعد از فنای ازهستی مجازی خود و بقای به حقّ تواند بود».
لاهیجی در ادامه می گوید: مراد از «ترسابچه» انسان کامل است و تشبیه مرتبه ی جامعیّت کمال- ترسابچه- به بت به این علت است که توجه تمام موجودات عالم، خواه به طبع و خواه به ارادات و اختیار
از او است.[۲۱۳]
دکترسجّادی در فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی در مورد بت ترسابچه، سخنی بیان نکرده است.
بخل
«غضب گشت اندرو پیدا و شهوت وزیشان خاست حرص و بخل و نخوت»
شرح گلشن راز، بیت۳۲۱، ص۲۱۲
بخل، امساک و خودداری نمودن از بخشش نعمت به دیگران است. بخیل کسی است که جود و بخششی ندارد و از رفاه و آسایش و رسیدن نعمت به دیگران دچار ناراحتی و اندوه می شود. در کلام لاهیجی بخل، صفتی مذموم است که ضدّ سخا می باشد و از تفریطات نیروی شهوت است.[۲۱۴]
خداوند تعالی فرموده است: « و من یوق شح فاولئک هم المفلحون »[۲۱۵] یعنی آن کسان که از رذیلت صفت بخل و امساک نفس در سلامتند، ایشانند که رستگارانند.
در اخبار آمده است که سه چیز سبب هلاکت آدمی می شود اوّل بخل و امساک ورزیدن، دوّم آرزوی نفس را بر آوردن، سوّم عجب و خود پسندی.[۲۱۶]
بخل در عرفان نیز از صفات رذیله به حساب می آید و صفتی است که آدمی را از کمک کردن به دیگران باز می دارد و مانع جود و بخشش به دیگران می شود و اگر نعمتی به کسی رسد برای او ناخوشایند باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برق
«بـود فکـر نکو را شـرط تجـرید پس آنگـه لمـعـه ای از بـرق تـأییـد»
همان، بیت۸۵، ص۵۴
«نفس گردد روان چون برق لامع رسـد زو حـرفهـا بـرگـوش سـامـع»
همان، بیت۵۷۶، ص۳۸۵
در شرح اصطلاحات تصوّف آمده است: «برق، در اصطلاح صوفیان، نوباوه ای است که در دل بنده ظاهر می شود و می درخشد و او را به دخول در طریقت خدا فرا می خواند». [۲۱۷]
تشبیه برق به میوه ی نوبر از این جهت بوده است که «برق» از نخستین انواری است که در دل بنده تجلّّی می کند و او را به طریق ولایت که سیر فی اللّه است رهنمون می سازد.
میان برق و وجد تفاوت وجودارد که: «وجد پس از دخول در طریقت ولایت حاصل می شود و برق موجب و داعی بر دخول در طریقت است». [۲۱۸]
وجد پایدار است و برق دوام ندارد، بلکه زود می آید و به سرعت نیز می رود.
بعد
«یکی از بحـر وحـدت گفت انا الحـقّ یکـی از قـرب و بعــد و سیــر زورق»
شرح گلشن راز، بیت۲۵، ص۲
«وصال ممکن و واجب به هم چیست؟ حدیث قرب و بعدو بیش و کم چیست؟»
همان، بیت۵۱۲، ص ۳۴۸
«چـو هستـی را ظهوری در عدم شد از آنجـا قـرب و بعـد و بیش و کم شـد»
همان، بیت۵۱۴، ص۳۴۹
«بعد در مقابل قرب و در لغت به معنای دوری است. در بیان عارفان و صوفیان، «بعد عبارت است از تقید به قید صفات بشری و لذّات نفسانی که، موجب بعد است از مبدأ حقیقی و عدم اطّلاع بر حقیقت حال».[۲۱۹]
از نظر قشیری بعد سه گونه است:
۱- بعد توفیق ۲- بعد تحقیق ۳- بعد حقیقت
وی در تعریف «بعد» چنین می گوید: «بعد، آوردن مخالفت بود و برگشتن از طاعت و اوّل بعد دوری بود از توفیق، پس از آن بعد بود از تحقیق، پس بعد از توفیق، بعد حقیقت بود». [۲۲۰]
دکتر سجّادی معتقد است که نهایت بعد سبب عدم ادراک آدمی می شود.[۲۲۱]
بقا
«بقـایی یابـد او بعـد از فـنـا بـاز رود ز انجـام ره دیگر به آغـاز»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...