عاری بودن از مواد مضر و زنجیره ای از اقدامات حمایتی از طرق دولتی و خصوصی برای جلوگیری از آلودگی مواد غذایی به وسیله افزوده شدن ناخالصیها و یا بهداشت بد محیط زیست یا کنترل نامناسب در مراحل مختلف زنجیره غذایی، مقتضیات ایمنی غذایی را برقرار می‌سازد؛ مراقبتها همچنین باید برای شناسایی و اجتناب یا در حالی که سایر اقدامات برای دستیابی به تحقق کامل حق بر تغذیه به طور تدریجی ویژگی طولانی مدت دارند.[۴۸]

مبحث دوم – حق بر غذا در حقوق بین الملل

حقوق بین الملل از ابعاد مختلف حق بر غذا را به عنوان یک حق اساسی به رسمیت شناخته است که به شرح زیر هنجارهای مدنظر حقوق بین الملل در ارتباط با حق بر غذا ارائه می‌گردد:

گفتار اول – چیستی حق

برای پاسخ ‌به این پرسش که حق چیست؟ ضروری است معنای گوناگون آن مورد توجه قرار گیرد. حق از واژه هایی است که بار معنایی آن هم سنگین و هم متنوع است.

بند اول – تحلیل مفهوم حق

واژه حق کاربرد گسترده ای در حوزه های مختلف دارد. لغویان معانی متعددی برای آن آورده اند آقای دکتر تقی تفضیلی در مقاله ای تحت عنوان تحقیق و بررسی درباره معنی و مفهوم کلمه حق به برخی از تعاریف مذکور اشاره داشته اند:

میر سید شریف جرجانی در کتاب التعریفات حق را حکمی می‌داند که با واقعیت مطابقت داشته باشد و اطلاق حق بر عقیده، دین و مذهب به اعتبار انطباق آن ها با واقعیت و مقابله حق با باطل و صدق و کذب بوده و خلاصه آنکه اطلاق صادق بودن حکم به اعتبار مطابقت آن با واقع است و حق بودن به اعتبار مطابقت واقع با حکم است.

ابوالبقاء در کتاب الکلیات حق را به معنی ثابت و نقیض باطل و معدوم به شمار آورده و آن را از نام های خدا یا صفات او بر شمرده است.

میرزا محمد علی شیرازی در کتاب معیار اللغه حق را ار نام های خدا یا از صفات او دانسته است که از جمله بر قران، نقیض باطل، عدل، اسلام، واجب، ثابت، راست و درست، مرگ، کاری که البته واقع شود، موجود، سزاوار، مال، ملک، حزم و بهره معین کسی اطلاع می شود. [۴۹]

همچنین آقای حسین توسلی در مقاله ای تحت عنوان تحلیل حق چنین می‌گوید:

اگر بخواهیم در این مختصر با یک دسته بندی گویا به تنوع کاربردهای این واژه در موارد عمده آن اشاره کنیم به نظر می‌رسد معانی پنج گانه زیر مناسب باشد:

۱- حق به معنای ثابت در نفس الامر و هر آن چه یقیناً ثبوت دارد و واقع شده است یا واقع خواهد شد. اشقاقات مختلف ماده حق در قرآن ‌به این معنا زیاد استعمال شده است. اسناد حق به مرگ و عذاب و عقاب قیامت به همین مناسبت است. هر آن چه که توهم، تردید یا غفلت مخاطب نسبت به واقعی بودن آن بشود با اسناد حق به آن، به نوعی بر واقعی و قطعی بودن مسئله تأکید می شود. هم چنین این که حق یکی از اسمای حسنای الهی است می‌تواند به همین مناسبت باشد.

۲- حق به معنای صدق خبر یا حکم و مطابقت آن با واقع، البته نوع قضایا بر حسب این که نفس الامر آن چیست ؛ یعنی مطابقت آن ها با چه وعایی، شرط صدق آن ها است متفاوت اند ولی در همه این موارد به ملاحظه این که مفاد این قضیه صحیح و مطابق با نفس الامر است حق اطلاق می شود.

۳- حق به معنای درستی و مشروعیت و معقولیت و آن چه مطابق با مقتضای حکمت است ؛ اعم از این که موضوع آن یک فعل باشد یا یک قول و اظهار نظر یا یک وضعیت اجتماعی و مانند این ها ؛ مثلاً می‌گوییم این کار که در مقابل ظالم از مظلوم دفاع شود از نظر اخلاقی کاری است به حق و سزاوار این گفته که باید به عدالت رفتار کرد حق است. گاهی این معنا از حق را به صورت ” وقوع چیزی در موضوع خودش” تعبیر می‌کنند. لکن واضح است که جنبه تکوینی مسئله – یعنی این که شی ء در مکان خاصی باشد- مورد نظر نیست بلکه جنبه ارزشی آن ملحوظ است ؛ یعنی این که آن شیء به همان ترتیبی است که سزاورا است و باید باشد. این تعبیر کنایه از همان معنای اعتباری معقولیت و روا بودن و درستی است.

۴- حق به معنای امتیاز یا نصیبی که برای کسی در نظر گرفته شده است و دیگران موظف به رعایت آن هستند‌. سه معنای قبلی در یان که حق در مقابل باطل قرار داشت مشترک بودند اما معنای چهارم چنین نیست. در معانی سه گانه قبلی به ملاحظه تحقق یک مفهوم تصوری در واقع یا مطابقت یک قضیه تصدیقیه با واقع یا قابل پذیرش بودن یک قضیه اخلاقی یا روا بودن یک فعل از نظر اخلاقی کلمه حق بر این موارد به صورت حمل هو هو حمل می شد یا به صورت صفت به آن ها اسناد داده می شد، اما در این معنای ‌چهارم همواره وجود متشخصی مطرح است که او را صاحب حق می‌دانیم ؛…[۵۰]

همان گونه که ملاحظه می‌گردد از میان تعاریف چهارگانه فوق سه تعریف نخست مبتنی بر مفهوم حق بودن است. یعنی حق مترادف با آنچه درست و ثابت است انگاشته می شود و در تعریف چهارم که به موضوع امتیاز یا نصیب شخص اشاره دارد مفهوم حق داشتن مطرح می‌گردد.

با توجه به آنچه گفته شد در تحلیل مفهوم حق،تفکیک بین دو مفهوم «حق داشتن» به نظر ضروری می‌رسد. مفهوم اول از حق گرچه در حوزه مباحث مرتبط با ارزش ( خوب ها و بدها) از جایگاه ویژه‌ای برخودار است، اما بایستی توجه داشت حق به معنای دوم آن یعنی «حق داشتن» است که موضوع گزاره‌های حقوق بشری در حقوق بشر در حقوق بشر معاصر قرار می‌گیرد.

تفکیک بین این دو مفهوم در بادی امر به نظر مسئله یا غیر قابل بحث می‌باشد لیکن تأمل در ادبیات و ریشه‌های معرفتی گفتمان مخالف حقوق بشر به خوبی نشان خواهد داد که بسیاری از مخالفت ها در عدم تفکیک دقیق بین این دو مفهوم ریشه دارد. « حق بودن» را با فعل ربطی بودن[۵۱] و « حق داشتن » را با فعل داشتن [۵۲] به کار می بریم. این تفکیک بویژه مسئله را در پیوندی عمیق با تفکیک بین مفهوم « ارزش / خوب» و « حق هنجاری »[۵۳] قرار خواهد داد. ظاهراًً محوری ترین ایده لیبرالیسم در عرصه اخلاق اجتماعی و در نتیجه حقوق بشر، تفکیک بین این دو مفهوم است. ایده حق بر خطا بودن[۵۴] به خوبی نمایانگر اهمیت تفکیک بین دو مفهوم « حق بر بودن» و « حق داشتن » است. مبنای اخلاقی بردباری و تسامح، در تفکیک بین این دو مفهوم از حق ریشه دارد.[۵۵]

با توجه به اینکه حق غذا در زمره حقوق بشر و در چارچوب تحلیل هوفیلدی از مفهوم حق[۵۶] جزء حق – مطالبه می‌باشد، تحلیل این جنبه از حق نیز به شرح زیر ارائه می شود :

بند دوم – حق – مطالبه /ادعا[۵۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...