در دهه ۱۹۸۰ مطالعه ارتباطات سازمانی از رشدی سریع برخوردار شد و تعداد زیادی از رویکردهای متدولوژیکی و تئوریکی را شامل گردید. برخی از کوشش‌های تحقیقی که از افق‌های جدید در تحقیقات مربوط به ارتباطات سازمانی به‌شمار می‌روند عبارتند از: ۱٫ دیدگاه پردازش اطلاعات؛ ۲٫ دیدگاه بلاغی؛ ۳٫ دیدگاه فرهنگی؛ ۴٫ دیدگاه سیاسی.

ارتباطات سازمانی همراه با توسعه روان‌شناسی صنعتی، روان‌شناسی اجتماعی، رفتار سازمانی و علوم اداری صورت گرفت و تئوری‌های رایج و مفاهیمی که صاحب‌نظران ارتباطات سازمانی مطرح کرده‌اند، عموماً توسط متخصصان رشته‌های مذکور شکل گرفته است.

“پانتام” رشته ارتباطات سازمانی را متشکل از سه محور اصلی ارتباطات گفتاری می‌داند که عبارتند از: سخنرانی عمومی؛ ۲٫ متقاعدسازی؛ ۳٫ تحقیقات علوم اجتماعی مربوط به ارتباط میان‌فردی، ارتباطات گروه‌های کوچک و ارتباطات جمعی(فرهنگی و همکاران، ۱۳۸۶، ۴۶-۳۱).

۲-۲-۸٫ ابعاد ارتباطات سازمانی

به منظور مطالعه ی نظام مند ارتباطات سازمانی، لازم است کلیه ی ابعاد مربوط به ارتباطات سازمانی مورد توجه قرار گیرد. به طور کلی ابعاد مربوط به ارتباطات سازمانی سه دسته اند:

    1. بعد ارتباطی: که خود شامل چهار جزء می شود(میلر[۳۷]، ۱۳۸۶، ۲۷):

        1. مجاری ارتباطی: انسان ها به واسطه ی مجاری ارتباطی، می‌توانند میان خود ارتباط برقرار نمایند. مجاری ارتباطی بین افراد در سازمان به سه بخش عمده چهره به چهره، کتبی و الکترونیکی طبقه بندی شده اند(قلیچ لی و ایمانی پور، ۱۳۸۶، ۱۲۶).

        1. سبک های ارتباطی: که ناظر بر نوع رفتار افراد با یکدیگر است و به دو دسته ی رسمی و غیر رسمی تقسیم می‌شوند(میلر، ۱۳۸۶، ۲۹).

        1. مسیرهای ارتباطی: که شامل ارتباطات عمودی، افقی و مورب میان افراد سازمان بوده و ناظر بر مسیرهای ارتباطی است(میلر، ۱۳۸۶، ۲۸).

      1. محتوای ارتباطی: محتوای پیام ها و ارتباطات به سه دسته ی وظیفه ای، اجتماعی و ابتکاری تقسیم می‌شوند(میلر، ۱۳۸۶، ۲۷).

  1. بعد انسانی: جنبه‌های انسانی را در بر می‌گیرد و ارتباط میان افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این عوامل شامل سه جزء است:

۲-۱٫ ویژگی های فردی افراد: که خود به ویژگی های ذهنی ادراکی(شرمرهورن[۳۸]، ۲۰۰۶)، روحی روانی و جسمانی(برکو، ولوین و ولوین[۳۹]، ۱۳۸۴، ۱۹) تقسیم می شود.

۲-۲٫ ویژگی های اجتماعی افراد: که خود به ویژگی های فرهنگی افراد(شرمرهورن، ۲۰۰۶، ۴۴۸)، طبقه ی اجتماعی افراد(رضاییان، ۱۳۷۹، ۴۸۰) و اعتبار افراد(فرهنگی، ۱۳۸۶، ۳۴۷؛ کینیکی و کریتنر، ۱۳۸۴، ۴۵۱) تقسیم می‌شوند.

۲-۳٫ مهارت های ارتباطی: مجموعه ای از رفتارهای هدفمند، به هم مرتبط و متناسب با وضعیت هستند که آموختنی بوده و تحت کنترل فرد می‌باشند و شامل مهارت های ارتباط کلامی(گفتاری و نوشتاری)، ارتباطات غیر کلامی(رفتارهای صوتی و غیر صوتی)، گوش دادن مؤثر و ارائه ی بازخورد می شود(برکو و دیگران، ۱۳۸۴).

  1. بعد سازمانی: ساختار و محتوای سازمان را در بر می‌گیرد و ارتباطات سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این عوامل به دو دسته طبقه بندی می شود:

۳-۱٫ ساختار سازمانی: ساختار سازمانی بر این تأکید دارد که وظایف چگونه تخصیص داده شوند، چه شخصی به چه کسی گزارش دهد و ساز و کارهای هم آهنگی رسمس و همچنین الگوهای تعاملی سازمانی که باید رعایت شود کدامند؟ ساختار به عنوان یکی از اجزای سازمانی از عناصر پیچیدگی، رسمیت و تمرکز تشکیل شده است(رابینز، ۱۳۷۶، ۲۲). عناصر پیچیدگی(تفکیک عمودی، افقی و جغرافیایی)، رسمیت و تمرکز ارتباطات سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد(دسلر و فیلیپس[۴۰]، ۲۰۰۸؛ شرمرهورن، ۲۰۰۶).

۳-۲٫ فرهنگ سازمانی: مجموعه عقاید مشترک و ارزش های اخلاقی است که در درون یک سازمان توسعه می‌یابد و رفتار اعضای آن را هدایت می‌کند(شرمرهورن، ۲۰۰۶، ۹۶). یکی از مسایل اساسی که پژوهشگران از جمله هافستد[۴۱] به آن توجه نموده است، چگونگی اثرگذاری فرهنگ بر رفتار کارکنان است. یافته ی اصلی بررسی هافستد آن است که سازمان ها به شدت تحت تأثیر فرهنگ هستند. هافستد ابعاد و مقیاس های فرهنگی را به چهار دسته تقسیم نموده است:

    • فاصله ی قدرت[۴۲]: درجه ای از نابرابری در میان افراد که مردم یک کشور آن را عادی می دانند.

    • فردگرایی[۴۳]: درجه ای که افراد در یک کشور ترجیح می‌دهند به جای عضویت در گروه، به صورت فردی عمل نمایند.

    • مردخویی[۴۴]: درجه ای که ارزش های مردانه هم چون قاطعیت، رقابت و موفقیت مورد تأکید هستند. در مقابلِ آن، ارزش های زنانه هم چون کیفیت زندگی، روابط شخصی گرم و دوستانه، خدمت رسانی و غیره قرار دارد.

  • اجتناب از عدم اطمینان: درجه ای که افراد یک کشور موقعیت های ساختار یافته را به شرایط ساختار نایافته ترجیح می‌دهند(مقیمی، سلیمی و نوری، ۱۳۸۵، ۷۲).

ابعاد مذکور، ارتباطات سازمانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد(مقیمی و دیگران، ۱۳۸۵؛ شاین، ۱۳۸۳). در تحقیق حاضر بعد ارتباطی به عنوان ارتباطات سازمانی به حساب آمده است.

۲-۲-۹٫ ارتباطات سازمانی از دیدگاه مکاتب مختلف مدیریت

حضور سازمان‌ها در جوامع پدیده‌ای است که امروزه بدون وجود آن‌ ها امکان حیات اجتماعی، با بحران جدی روبرو می‌شود و همان طوری که اتزیونی[۴۵] می‌گوید: «در سازمان‌ها به دنیا می‌آییم، در سازمان‌ها تحصیل می‌کنیم و اغلب اوقات خود را به کار در سازمان‌ها مشغول هستیم.» (مسعود فر- فاطمه ۱۳۷۸). بررسی و مطالعه دیدگاه‌های مدیریت و سیر تکاملی آن از ابتدا تا به امروز که ما را با نظام‌های پیچیده‌ مدیریت روبرو ساخته است، می‌تواند در شناخت تحولات و نگرش‌های حاکم بر مکاتب مختلف مدیریت نسبت به ارتباطات انسانی، نوع و سطح آن و سایر موضوعات مورد علاقه در علوم ارتباطات کمک شایانی باشد.

در واقع زمانی می‌توان بخوبی نسبت به سیستم‌های ارتباطی مؤثر مدیریت شناخت پیدا کرد که سیر تحول و دیدگاه‌های حاکم را مورد تفحص و کاوش قرار داده و دریابیم که هر یک از مکتب‌های مدیریت در راستای فراگرد ارتباطات چه اعتقادی ‌داشته‌اند.

ارتباطات سازمانی از دیدگاه مکاتب مختلف مدیریت، به نقل از مسعودفر (۱۳۷۸) می‌باشد که شرح آن در ذیل آمده است.

۲-۲-۹-۱٫ دیدگاه کلاسیک‌ها ‌در مورد ارتباطات:

نظریه پردازان مکتب کلاسیک، سازمان‌ها را به عنوان سیستم‌های بسته، رسمی و ایستا در نظر می‌گرفتند. تیلور، وبر و سایر صاحب‌نظران این مکتب بر مسئله ارتباطات در سازمان تأکید روشنی نداشتند. ولی به نظر می‌رسد که در مکتب کلاسیک‌ها ارتباطات منحصر به ساختار رسمی سازمان بوده و سلسله مراتب، مهمترین عنصر سازمانی رسمی می‌باشد. همواره ارتباط عمودی مورد توجه خاص این مکتب بوده و انسان به صورت منفک از محیط اجتماعی و خارج از گروه‌هایی که در آن عضویت داشت، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. کلاسیک‌ها از کانال‌های ارتباطی محدود و خاص به منظور هماهنگ کردن واحدها در سازمان‌ها با بهره گرفتن از دستورات و رویه‌های مشخص کاری همراه با سبک‌های رهبری مقتدرانه حمایت می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...