۷۳۴/۳

۴۹۵/۱

۳۸۶۰/۰

t

درجه آزادی

سطح معناداری

تفاوت میانگین

فاصله اطمینان ۹۵%

۹۰۱/۱

۱۴

۰۷۸/۰

۷۳۴/۰

حد بالا حد پایین

۶۷۸/۳ ۳۲۵/۲

فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات آتی
۵-۱- پیشگفتار
در این تحقیق به بیان توضیحاتی در مورد مدیریت مبتنی بر فرایند و زبان مدلسازی UML پرداخته شد، سپس به مدلسازی سازمان آموزش و پرورش توسط این زبان مدلسازی پرداخته شد. در این فصل قصد داریم به نتیجهگیری و پیشنهادات آتی بپردازیم.
۵-۲- نتیجهگیری
جهت رقابتی شدن و رقابتی ماندن، روی آوردن به فرایندها امری ضروری است. کافی است به جای دیدن سازمان از منظر عمودی و نمودارهای عریض و طویل سازمانی، سازمان را به صورت افقی نگریست. آن وقت است که فرایندها پدیدار شده و خود را نشان می دهند. برای اینکه به سمت فرایند محوری برویم و مدیریت برمبنای فرایند را در سازمان پیاده سازی کنیم، ابتدا می بایست فرایندها را به طور دقیق و کامل موردشناسایی قرار دهیم. پس از آن می بایست اهمیت این فرایندها به همه دست اندرکاران تفهیم شود و ارتباطات، نام آنها و ورودیها و خروجی های آنها برای همه افراد ملموس باشد. برای اطمینان از کارکرد درست فرایندها، می بایست پیشرفت آنها توسط معیارهای دقیق اندازه گیری شود و درنهایت اینکه مدیریت فرایندگرا در تمامی سازمان جاری و ساری باشد. مدیریت فرایندگرا تنها مسئولیت انجام وظایف یک اداره نیست بلکه درپی اجرای سراسری فعالیتهای سازنده یک فرایند است که ارزش را برای مشتری درپی خواهد داشت. در سازمانهای فرایند محور، مدیر با مفهوم منفی اداره کردن افراد و زیر سلطه داشتن آنها، کنار گذاشته شده و رهبری صمیمانه جانشین آن شده است. رهبر به افراد دیدگاه، انگیزه و زمینه پیشرفت می دهد، از آن سو نیز همه افراد پذیرای مسئولیت هستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۲-۱-نتایج تحلیل آماری داده ها
۱-ازنظر مدیران سازمان ،مدل سازی فرایندها متناسب با اهداف سازمان در تحقق یافتن اهداف سازمانی اثربخش است
۲-ازنظر مدیران سازمان، مدل سازی فرایندها متناسب با اهداف سازمان می تواند واقع گرایانه بوده وبا منابع موجود قابل پیاده سازی بوده و موثر می باشد
۳-ازنظر مدیران سازمان، مدل سازی فرایندها متناسب با اهداف سازمان قابل فهم و بدون ابهام بوده و برای تحقق مقررات و خط مشی های مقرر کمک می کند
۵-۳- پیشنهادات آتی
در تعیین استراتژی حرکت آموزش و پرورش، باید بهدنبال یافتن راههایی برای ایجاد ساختارهای اجرایی با جلب مشارکت عمومی و استفاده از همه قابلیت‌ها و امکانات جامعه و افزایش ظرفیتها بود تا زمینه‌ای فراهم شود که کلیه نخبگان فکری و اندیشمندان و صاحبنظران مسائل فرهنگی و سیاسی خود را در امر تعلیم و تربیت و در نظام آموزشی کشور سهیم بدانند. در چنین سیستمی کلیه عناصر تأثیرگذار در جامعه برای ایجاد یک محیط برانگیزاننده و بالنده در جهت تحقق اهداف و برنامه‌های آموزش و پرورش کار می‌کنند و به منظور بهتر بودن و بهتر شدن و ارائه خدمات آموزشی باکیفیتی برتر، مشارکت فعال دارند.آموزش و پرورش به لحاظ نوع کار و مکانیزم اثرگذاری آن بر بنیاد جامعه، برنامه‌ریزی‌ها و تصمیمات آن خیلی سریع مورد قضاوت افکار عمومی، بازنگری جامعه و تجزیه و تحلیل نخبگان و اندیشمندان قرار می‌گیرد به همین خاطر مسؤولین تصمیم‌ساز در آموزش و پرورش باید با شناسایی و تبیین ارتباط ارگانیک موجود بین عوامل، شرایط و زمینه‌های تأثیرگذاری بر برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و آموزشی و کنترل کارآمد برنامه‌ها، مواظب بازخورد فعالیتها و تصمیم‌گیریهای خود باشند و هرگونه طرح و برنامه را با محک دیدگاه های صاحبان فکر و اندیشه سنجش و ارزیابی نمایند. تا زمانی که خط‌مشی‌ها و برنامه‌ریزیها متکی بر ارزشیابی و ارزیابی نظام‌یافته نباشد و برنامه‌ها با دور تند بازنگری نشده و کیفیت برنامه‌ریزیها کنترل نشود نه فقط موجب پیشرفت نمی‌گردد بلکه در برابر خیلی از واقعیت‌های موجود در جامعه و حتی نوآوریهای علمی و فنی و باورهای نوین مقاومت می‌کند.
در زمینه تحقیق صورت گرفته، میتوان پیشنهاداتی به صورت زیر ارائه داد:
۱-تعهد و حمایت مدیریت ارشد از متدولوژی به کار رفته در این تحقیق جهت دستیابی به کیفیت مطلوب در ارائه خدمات
۲-استفاده از مدل سازی برای تمام فعالیتهای سازمانی، زیرا که تا سازمان نیاز به تغییر روش را حس نکرده و به روش های نوین بیتوجه باشند فعالیتها خنثی شده و عقیم خواهد ماند.
۳-انجام مدلسازی در سازمان آموزش و پرورش با بررسی جزئیات بیشتر و فراهم ساختن آموزش های اثر بخش برای اتخاذ تصمیمات در زمینه ارتقاءسیستمها
۴- اصلاح نظام مدیریت، که در این راستا باید اهداف و ساختار سیستم با نگرش فرآیندی تنظیم شود و از گسترش بی رویه افقی و عمومی سازمان جلوگیری گردد. همچنین باید به درجه ادغام تمام سیستم های مستقل و تخصصی به سیستمی جامع و یکپارچه با نگرش فرآیندی ، کیفیت داده ها و کیفیت فرایند تغییر، توجه بسیار شده و بین مراحل حساس تغییر، ارتباط لازم ایجاد گردد.
۵-افزایش مشارکت کارکنان، که مدیر باید تمامی کارکنان را از جزییات کاری که در حال انجام آن هستند ، مطلع نموده و آنان را در بهبود فرآیندها مشارکت و یاری دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...