منابع علمی پایان نامه : دانلود فایل ها در رابطه با شرح مشکلات دیوان ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
آرایههای ادبی: عنان انگیز کنایه از حرکت و تازیدن. بازار تیز کنایه از رونق و رواج . مرسوم جان اضافهی استعاری .
۴۵ – ز انگشت ساقی خون رز، بستان وزآن انگشت مز
بر زاهدان انگشت گز، با شاهدان جان تازه کن
واژگان: مز: مزیدن، مکیدن. (معین) انگشت گزیدن: تأسف و پشیمانی خوردن، انگشت به دندان گرفتن از تعجّب یا حسرت و اندوه. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم : شراب سرخ را از دستان ساقی بگیر و با لذّت تمام بنوش. از اعمال زاهدان تعجّب و حیرت کن و با زیبارویان بزم به جانت صفا و تازگی ببخش .
آرایههای ادبی: انگشت مجاز از دست به علاقهی جزء و کل. انگشت گزیدن کنایه از حیرت و تعجّب. زاهد و شاهد جناس اختلاف در آغاز .
۴۶ – در پهلوی خُم پشت خَم، بنشین و دریا کش به دم
برچین به مژگان جرعه هم ازخاک و مژگان تازه کن
واژگان: خُم: ظرف سفالینی بزرگ که در آن آب، شراب و مانند آن ریزند. (معین) جرعه : آن مقدار از آب یا مایع دیگر که یک بار و یک دفعه آشامند. (معین)
معنی ومفهوم: درکنار خم به حالت پشت خمیده بنشین و در یک دم به اندازهی یک دریا شراب بنوش و قطرههای شراب بر خاک ریخته را با مژههایت برچین و از این طریق به مژههایت نیز صفا و تازگی بده .
آرایههای ادبی : خُم و خَم جناس محرّف. پُشت خم کنایه از به احترام و حالت رکوع گونه داشتن.
۴۷ – می ساز تسکین هر زمان ، عید طرب بین هر زمان
از گاو سیمین هر زمان، خون ریز و قربان تازه کن
واژگان: گاو سیمین: ظرفی از نقره به شکل گاو، صراحی و ظرفی از نقره به هیأت گاو. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: از می برای خود مسکّن و آرام بخشی تهیّه کن و عید شادی و نشاط را هر لحظه ببین. از خم نقرهای گاو مانند، شراب سرخ جاری نما و با این کار دوباره قربانی کن.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آرایههای ادبی: عید طرب اضافهی تشبیهی. خون استعاره از شراب سرخ. عید، گاو و قربان تناسب دارند .
۴۸ – خوش عطسهی روز است می، ریحان نوروز است می
دُرّ شب افروز است می، زآن دُر شبستان تازه کن
واژگان: عطسه: حرکتی که بر اثر هوا به شدّت و با صدا از دهان و تجاویف بینی خارج شود، نتیجه، محصول.(معین) ریحان: هرگیاه خوشبو، اسپرغم، سپرغم. (معین) شب افروز: آنچه در شب درخشان و تابنده شود. (فرهنگ لغات) شبستان: خوابگاه، حرمسرا. (دهخدا)
معنی و مفهوم: می، حاصل و نتیجهی روز است که روز با آن آغاز میشود و در حکم گل و گیاه خوش بوی نوروزی معطّر و جان فزاست و مانند مروارید شب افروز و تابان میدرخشد . به وسیلهی این مروارید شبچراغ به شبستان خویش رونق و تازگی ببخش .
آرایههای ادبی: عطسهی روز اضافهی استعاری. می به صورت مجمل به ریحان نوروزی ومروارید تابان تشبیه شده است .
۴۹ – این گنبد نارنج گون، بازیچه دارد ز اندرون
زآه سحرگاهش کنون، رو سنگ باران تازه کن
معنی و مفهوم: آسمان که همچون گنبدی نارنج مانند است بازیچهها و نیرنگهای فراوانی در درون خود پنهان دارد. به کمک آه سحرگاهی دوباره آسمان را سنگ باران کن و با سنگ آه آن را هدف قرار بده.
آرایههای ادبی: گنبد نارنجگون استعاره از آسمان. آه را به صورت مضمر به سنگ تشبیه کرده است .
۵۰ – از صور آه اخترشکـن ، طاق فلـکها درشکــن
بند طبـایع بـرشـکن، هر چار طوفـان تازه کن
واژگان: صور: شاخ و جز آن که در آن دمند تا آواز درآید، بوق. (معین) اختر: ستاره، جرم فلکی، کوکب. (معین) طاق: سقفی به شکل قوس که روی اتاق، درگاه، پل و غیره سازند . طبایع: طبعها، طبیعت، چهار طبع، عناصر اربعه. (فرهنگ لغات) چار طوفان: چهار طوفان، آبی، بادی، خاکی، آتشی. طوفان آب بر قوم نوح رسیده، طوفان باد بر قوم هود، طوفان آتش بر قوم لوط، طوفان خاک بر قوم صالح رسیده. (آنندراج)
معنی و مفهوم: از صدای آه و نالهی خویش تمام ستارگان و طاق آسمان را درهم بشکن و فرو ریز و ترکیب هر چهار عنصر را برهم بزن و یک بار دیگر هر چهار طوفان (آب، خاک، آتش و باد) را تازه گردان و برپا کن (مثل این که صوراسرافیل دمیده و قیامت برپا شده باشد).
آرایههای ادبی: صور آه اضافهی تشبیهی. چار طوفان تلمیح به چهار طوفان معروف که بر اقوام نوح، هود، لوط و صالح به عنوان عذاب الهی نازل شد .
۵۱ – خاقانیا سگ جان شدی، که انده کش جانان شدی
در عشق سر دیوان شدی، نامت به دیوان تازه کن
واژگان: سگجان: سختجان،سختیکش(برهان)، بیرحم، سختدل و سختیکش.(آنندراج) سردیوان: رئیس دیوان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: ای خاقانی، سختجان و سختیکش شدی از بس که غم عشق جانان را خوردی و در عشق شهره گشتی، نامت را در دفترها مجدداً تازه کن .
آرایههای ادبی: سگ جان کنایه از سخت جان و سختی کش. سردیوان شدن کنایه از شهره شدن .
۵۲ – عشق آتشی کابت ربود ار عشق نگریزد چه سود
آن دل که در بغداد بود, اکنون به شروان تازه کـن
معنی و مفهوم: (ای خاقانی) عشق همچون آتشی بود که آبرو و رونق تو را در ربود. اگر عشق نخواهد که بگریزد و برود (تو را رها کند) سود و چارهای نیست. آن دلی که در بغداد داشتی (آن جا عاشق شدی) اکنون در شروان تازه کن و روشنی بخش .
آرایههای ادبی: عشق به صورت مجمل به آتش تشبیه شده است. آب کنایه از آبرو .
توضیحات :
شروان: شروان، ناحیه و ولایت قدیم، کنار دریای خزر، در شمال رود ( کورا ) کُر، تاریخ و جغرافیای تاریخی این ناحیه هنوز روشن نیست، کرسی قدیم آن شابران و در ادوار متأخّر شمالی و شمالیترین موضع آن دربند (باب الابواب) بوده است . فرمانروایان شروان، عنوان شروان شاه داشتهاند. پس از سقوط دولت شروان شاهان به دست صفویه، شروان از ولایات ایران جدا شد. ( دزفولیان، ۱۳۸۷: ۸۸۲ )
بغداد: توضیحات (۱/۲۱)
۵۳ – چون جام گیری داد ده، می تا خط بغداد ده
بغداد ما را یاد ده، سـودای خـوبان تـازه کـن
واژگان: داد دادن: اجرای عدالت کردن، قطع نزاع کردن. (معین) خط بغداد: خطّ دوم از هفت خطّ جام جم و بعضی خطّ اوّل را گفتهاند. (برهان) هفت خطّ جام بدین شرح است: ۱- خطّ جور۲- خطّ بغداد۳- خطّ بصره۴- خطّ ازرق۵- خطّ ورشکر۶- خطّ کاسهگر۷- خطّ فرودینه. (فرهنگ لغات)
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 09:41:00 ق.ظ ]
|