منابع مورد نیاز برای پایان نامه : پژوهش های کارشناسی ارشد درباره تحلیل و مقاسیه ی ساختاری غزلیات ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
آخر ز تو در جهان پس از عمـری جز جـور و جفا حکایتی باید
و آنگه ز مَنَت چه عیب می جویی جز مهـر و وفا شکایتی باید
درخون منی چرا نیندیشی کین دل شده را جنایتی باید
درون مایه ی اصلی غـزل:
در این غزل انوری با اشاره به مصائب و سختیهای راه عشق، می گوید که این راه پر فراز و نشیب سرانجام باید به پایان خود برسد و من به وصال معشوق برسم و این وصال آنقدر زیباست که جا دارد آیه ای در شأن آن نازل شود. از معشوق می خواهد که درقبال این تمنای دائم از او حمایت کند. شاعر در پایان ابیات اعتقاد دارد که خواسته ی او ناچیز است امّا معشوق بهای بسیاری برای آن می خواهد. همچنین با اشاره به بیوفایی و جفای معشوق به او یادآوری می کند که جان او را به لب رسانیده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
انوری معتقد است که یا باید وصال معشوق به دست بیاید و یا هجر او به پایان برسد که در واقع هر دو به یک معنی است. بین (وصل و هجر) تضاد برقرار است.
بیت دوم:
تداوم هجران را به خواندن سوره ی هجر تشبیه کرده و می خواهد که یک آیه هم در شأن وصال نازل گردد. در واقع شاعر به زیبایی اشاره می کند که معشوق به هجران خود پایان نمی دهد.
بیت سوم :
دل عمری است که «عمر» را به عشق به عنوان رشوه پرداخت می کند تا وصال تو محقق گردد، از تو که معشوق هستی انتظار این است که از دل حمایت کنی. در این بیت «عمر رشوه دادن» از سوی دل به عشق، کنایه از این است که دل پیر شده است و جوانی خود را در این راه تقدیم عشق نموده است. در ضمن عمر هم مجازاً به معنی جوانی است.
بیت چهارم:
شاعر لب به انتقاد از معشوق باز می کند و به کنایه می گوید: بوسه ای به من نمی دهی و اگر اصرار کنم و بوسه ای از تو توقع داشته باشم، از من می خواهی که در قبال آن ولایتی را به تو تقدیم کنم تا قبول کنی.
بیت پنجم:
با اشاره به بیت چهارم، شاعر تأکید می کند که البته این بهایی را که تو در قبال بوسه از من می خواهی در خور آن است و واقعاً اذعان می کند که هرکس باید در کاری که انجام می دهد کفایت داشته باشد و تو کفایت این نازنینی را داری. در بیت ششم دست به انتقادی تندتر می زند و خطاب به معشوق می گوید: آخر بعد از مرگ تو در این جهان و پس از پایان عمرت، لازم است داستان و روایتی هم از تو به جز بیمهری و جفاکاری روایت شود. یعنی هر داستانی که پس از تو درباره ی کارهای تو در این دنیا روایت خواهد شد، حاکی از ظلم و ستمی است که در حق من روا داشته ای. مصرع دوم آرایه ی واژه آرایی در حرف «ج» دارد.
بیت ششم و هفتم :
بیت هفتم با بیت ششم موقوف المعانی است و در آن شاعر می گوید: و پس از من هم از چه چیز من میخواهی عیب جویی کنی؟ جز مهر و وفا چیزی از من ندیدی که بخواهی شکایت کنی.
بیت هشتم:
در این بیت شاعر می گوید:قصد جان مرا کرده ای، چرا که به این فکر نمی کنی که این کار جنایت است. در این بیت عبارت «در خون منی» کنایه از این است که قصد جان مرا کرده ای. بین خون و جنایت هم تناسب است.
وزن غـزل:
این غزل بر وزن مفعولُ مفاعلن مفاعیلن در بحر هزَج مسدس مقبوض سروده شده است که از وزنهای سنگین و شقیل به شمار می رود.
قافیـه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : عنایتی، نهایتی، آیتی، حمایتی و . . . که به ردیف «باید» مقدم شده اند. مصوت بلند «ی» در پایان کلمه ی قافیه موجب برجستگی موسیقیایی غزل شده است.
ویژگی سبکی:
استفاده از افعالی همچون «می فرو خوانی» که در آن جابجایی اجزای فعل پیشوندی انجام شده است. آوردن کلمه ی «مَنت» که از خصوصیات سبکی این دوره است.
۴-۲-۱۱٫
ز عمرم بی تو درد دل فـزاید گر این عمرم نباشد بی تو شـاید
دلم را درد تو می باید و بس عجب کو راهمی راحت نیایـد
مرا این غم که هرگز کم مبادا بحمدالله که هر دم می فـزاید
به دست هجر خویشم باز داری که تا هر دم مرا رنجی نمایـد
اگر لافی زدم کـان توأم من بدین جرمم چه مالش واجب آید
درون مایه ی اصلی غزل:
در این غزل انوری باز هم سراغ غم عشق می رود و این غم را شیرین می داند و اذعان می کند که در راه عشق معشوق، تحمل این درد بسیار دلپذیر است. حتی در پایان غزل از خدا می خواهد که این غم تداوم یابد تا عاشقی های او هم ادامه داشته باشد.
بافت معـنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول :
انوری می گوید : درد دلم بدون وجود تو بیشتر می شود و این درد در طول عمرم ادامه می یابد و اگر عمر من بواسطه ی نبودن تو کم شود، شایسته است و شکایتی ندارم.
بیت دوم :
دل من تنها برای تحمل درد عشق تو ساخته شده است و باید تنها درد عشق تو در آن جای بگیرد و بس. عجیب است که یک دم راحتی و آسایش و فراغت از این درد او را جایز نیست.
بیت سوم :
خدا کند این غم عشق هیچگاه از دلم کم نشود و من همواره این دردرا در دل داشته باشم. شکر خدا هر لحظه در حال افزایش است.
بیت چهارم:
شاعر می گوید: ای معشوق تو مرا به هجران خود سپردی تا درلحظه از زندگیم زنج و دردی را به من بدهد. در این بیت «م» در خوشم نقش مفعولی دارد و به معشوق باز می گردد. در بیت آخر شاعر با لحن ملتمسانه ای می گوید اگر لافی زدم که از آن تو هستم و عشق تو لایق من است برای این جرم من چه گوشمالی و تنبیهی واجب خواهد شد؟ شاعر می خواهد بگوید یک عمر است که تاوان این عشق را میدهد و این تنبیه پایانی ندارد.
وزن غـزل:
این غزل بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن و در بحر هزج مسدس محذوف سروده شده است که یک وزن نسبتاً کوتاه به حساب می آید.
قافیـه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : فـزاید، شاید، نیایـد و . . . که به خاطر وجود مصوت بلند «آ» در کلمهی قافیه، نوعی توازن موسیقیایی در غزل پدیده آمده است.
ویژگی سبکی:
استفاده از کلمات «درد» ، «عمـر» ، «غـم» ، «می فـزاید» ، «هجـر» ، «رنـج» ، «جـرم» ، «مالش» و . . . که همگی در وصف حال عاشق که هجران معشوق را تحمل می کند، به کار رفته اند.
۴-۲-۱۲٫
ای غم تو جسم را جانی دگر جان نیابد چون تو جانانی دگر
ای به زلف کافر تو عقـل را هر زمانی تازه ایمانی دگر
وی ز تیر غمزه ی تو روح را هر دم اندر دیده پیکانی دگر
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:05:00 ق.ظ ]
|