• مواد انبار شده

• حمل و نقل اضافی

• حرکت نیروی انسانی

• انتظار ماشین و کارگر

• فرایند اضافی غیر ارزش آفرین

• عیوب

• نیروی کار مازاد

• محصولی که به نیاز مشتری پاسخ نمی گوید.

حال با شناخت موارد فوق و غیر ارزش آفرین بودن آنها در زنجیره تأمین به معرفی اصول تفکر ناب جهت ایجاد ارزش خواهیم پرداخت و در زمینه ساخت و بهره برداری از پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس به کار خواهیم بست.
۲-۹- اصول ناب
اصول ناب با تمرکز بر پنج اصل که از آن به متدولوژی^[۵۴]VVFPP یاد می شود مطابق شکل ۲-۱۴ به ایجاد جریان ارزش می پردازد؛ این اصول عبارتند از (شکاری و همکاران، ۱۳۸۷):

• تعریف ارزش^[۵۵]

• شناسایی جریان ارزش^[۵۶]

• ایجاد حرکت پایدار^[۵۷]

• ایجاد امکان کشش^[۵۸]

• تعقیب کمال^[۵۹]

شکل ۲-۱۴- فرایند ناب سازی

تعیین دقیق ارزش هر محصول: نقطه ی اصلی شروع تفکر ناب ارزش است. این تنها مصرف کننده ی نهایی است که می تواند ارزش را تعریف کند و ارزش تنها هنگامی دارای معنا و مفهوم است که در چهارچوب یک محصول معین (یک کالا یا خدمت و یا هردو به طور هم زمان) بیان شود، محصولی که نیاز های مصرف کننده ی خود را با “قیمتی معین” و در”زمانی معین” برآورده سازد؛ اما این تولید کننده است که ارزش می آفریند و از دیدگاه مصرف کننده، همین امر دلیل وجودی اوست؛ اما به دلایل بسیاری برای تولید کنندگان، تعریف درست ارزش کار بسیار سختی است. بعضی از مدیران وقتی می بینند که مشتری به کالای آن ها علاقه ای نشان نمی دهد، صرفاً خصوصیاتی را به محصول اضافه کرده و یا قیمت محصول را کاهش می دهند. به جای این کار آن ها باید ارزش را در کالاهایشان بر حسب خواسته ی مشتری تعریف کنند، یعنی ببینند مشتری خواستار چیست.

شناسایی جریان ارزش محصول: مجموعه ای است از کلیه اعمال لازم در طی سه جریان تبلور محصول برای ارائه ی یک محصول که سه جریان تبلور محصول شامل موارد زیر است:

• (مدیریت طراحی)

• (مدیریت زمان بندی و اطلاعات)

• (مدیریت ساخت و تأمین)

در این رابطه در ادامه به بررسی مطالعه موردی پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس خواهیم پرداخت.
ایجاد حرکت پایدار: هنگامی که ارزش به طور دقیق تعیین می شود و بنگاه اقتصادی ناب جریان ارزش یک محصول معین را نقشه برداری کرده و گام های پراتلاف حذف می شوند، آن گاه نوبت گام بعدی تفکر ناب فرا می رسد، گام بعدی همانا به حرکت در آوردن گام های ارزش آفرینی است که پس از حذف گام های اضافی باقی مانده اند.
بنابراین فعالیت هایی که باعث ارزش آفرینی می شوند باید طوری چیده شوند که از یک مرحله به مرحله ی بعد بدون تأخیر جریان یابند یا به عبارت دیگر تلاش در به حرکت در آوردن گام های ارزش آفرین به صورت پیوسته با:

• • • پشت سر هم قرار دادن گام های اصلی و اساسی تا این که بدون توقف حرکات به صورت پیوسته و پایدار انجام شوند.
  • • ایجاد حرکت در سه جریان طراحی، تولید و سفارش با کاهش زمان های راه اندازی، حذف صف ها و…

طبق چهارمین اصل تفکر ناب کشش بدین معناست که در بالا دست، کالا و خدمتی تولید نمی شود مگر این که در پایین دست، خریداری آن را طلب کرده باشد و هدف ایجاد سیستمی که مشتری نهایی بتواند نیاز خود را که به عنوان یک جریان ارزش ساز، در کل سازمان جریان یافته است، به میزان دلخواه، نوع دلخواه و در زمان دلخواه، از سازمان بیرون بکشد. کشش از جانب مشتری و فشار از جانب شرکت ایجاد می شود. با توجه به اهمیت انتخاب سیستم کششی یا فشاری در یک سازمان، لازم است تا در مورد هر یک به طور مختصر توضیحی داده شود.