۲-۲-۲-شعر اعتراض

شعر اعتراض شعری است که داعیه­ی پیکار با ظلم و بی­ عدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بسترسازی برای استقرار ارزش­های الهی در سرتاسر جهان است و اگر شاعر بتواند تعهد اعتراض­آمیز خود را وجوه هنری ببخشد­، شعرش همیشه شعر خواهد بود و خواهد توانست دهان مخالفان تعهد سیاسی و اجتماعی را در شعر ببندد. میزان توانمندی­های شاعر و کیفیت بیان است که به شعر مانایی می­دهد در غزل امروز وقتی این اعتراض از صافی تغزل هم عبور داده می­ شود­، مانایی و زیبایی خاصی به آن بخشیده می­ شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شعارگرایی نه تنها در شعر اعتراض که در شعرهایی با موضوع­های دیگر نیز می ­تواند ظهور داشته­باشد و نبایست با این حربه به رد شعر اعتراض پرداخت و جوهر کلام آن که در شعر اعتراض تعهد نه بر شانه­های شاعر و شعر بل بر دوش مخاطب سنگینی می­ کند و مخاطب متعهد باید باشد نه شاعر. (لنگرودی، ۱۳۷۷: ۸۵)

۲-۲-۳-ادبیات مقاومت و پایداری

عنوان ادبیات پایداری معمولاً به آثاری اطلاق می‌شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی با پایگاه های قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایه‌های ملی و فردی و… شکل می‌گیرند. بنابراین جان‌مایه­ی این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان­های ضد آزادی است.
صرف‌نظر از ویژگی­های کلی این نوع ادبیات، آن‌چه وجه ممیزه­ی آن از سایر مقوله‌های ادبی است، در پیام و مضمون آن نهفته است. بدین معنا که آثاری از این دست اغلب آیینه­ی دردها و مظلومیت­های مردمی هستند که قربانی نظام­های استبدادی شده‌اند. این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود، دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جان‌باختگان وطن را در بطن خود دارند. (شکری، ۱۳۶۶: ۱۱)
یکی از دغدغه‌های اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بی‌هویتی نسلی است که رفاه غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل کرده­است. از این روست که می‌کوشند با طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی، عرق وطن‌دوستی و دفاع از آب و خاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب (به جای تن دادن به وضع موجود) را در افراد ایجاد کنند. (همان: ۱۵)
نخستین و بایسته‌ترین گام در بحث و تحلیل هر مقوله‌ای، شناخت جغرافیایی آن موضوع و ترسیم مرزهای آن است. بی‌گمان برای بسیاری از موضوعات، فراخنا و گستره‌ای بی‌مرز می‌توان قائل شد و این شیوه‌ای است که در حوزه­ علوم انسانی متداول‌تر است و البته جز گره‌افکنی در کار و ایجاد ابهام و سردرگمی ره‌آوردی ندارد. ادبیات مقاومت یا پایداری نیز مصون از این خطرگاه نیست. می‌توان دامنه­ ادبیات پایداری را به هر نوع ایستادگی و رویارویی انسان که در قالب شعر و نثر ظهور و بروز می‌یابد گسترش داد. در این صورت سروده‌های نخستین انسان در ستیز با عناصر طبیعت و عوامل مرموز مؤثر در سرنوشت، نوشته‌ها و سروده‌هایی که ستیز انسان با خویش و خواهش­های شکننده و اسارت‌آفرین را باز می‌گویند و همه آثاری که به جنگ­های تاریخ ملت­ها برمی‌گردند در قلمرو ادبیات پایداری قرار می‌گیرند.
اما این شیوه تحلیل و تبیین و اعتقاد به چنین میدان فراخ و بی‌مرزی نه علمی است و نه منطقی. از نظرگاه علمی، ادبیات پایداری به مجموعه آثاری اطلاق می‌شود که از زشتی­ها و پلشتی­های بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، با زبانی هنری (ادیبانه) سخن می‌گوید. برخی از این آثار، پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان ـ به نگارش تاریخ آن می‌پردازند.” (همان: ۱۹)
فصــل سوم: بحث وبررسی

۳-۱-بخش اول: سبک­شناسی آثار منثور علیرضا قزوه

از آثار منثور قزوه، نثر ادبی سفرنامه­ی قونیه در قطار(۱۳۸۸) و سفرنامه­ی حج پرستو در قاف(۱۳۸۸)، که بیشتر بار ادبی داشته است، مورد بررسی قرار­گرفته­است.

۳-۱-۱-سبک­شناسی داستان

در سبک­شناسی داستان، ما همچون سبک­شناسی شعر، اول به تعریفی از سبک­شناسی داستان می­پردازیم سپس وارد بحث می­شویم. آنچه موجب همانندی یا ناهمانندی سبک داستان­های نویسندگان است، از طریق زبان مشخّص می‌شود. زبان نیز آمیزه‌ای از کلمات و جملات است. امّا تنها این کلمات و جملات نیستند که خواننده را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بلکه چگونگی گفتن یا نحوه کاربرد و انتخاب کلمات و جملات که شیوه­ نگارش و یا سبک خوانده می‌شود. (میرصادقی، ۱۳۸۰: ۵۰۲) و می‌تواند در نهایت مورد قبول خواننده واقع شود، در برجسته کردن یک اثر، نقش عمده‌ای دارد. شیوه گفتن یا شگردی که نویسنده برای نقل داستان خود مورد استفاده قرار می‌دهد، حاصل تصّرف وی در ساخت­های مختلف زبانی، بیانی و مشخّصه‌ها و ویژگی­های دیگری است که داستان را تشخّص ویژه‌ای می‌بخشد و آن را به نام نویسنده­ی آن سکّه می‌زند. استفاده از این تجربه­ معمول در سبک‌شناسی، که اثر را از سه دیدگاه زبانی، ادبی و فکری مورد بررسی قرار می‌دهد، (شمیسا، ۱۳۸۱: ۲۳) در این پژوهش هم مورد توجه قرار گرفته شده و آثار قزوه را از این سه دیدگاه مورد بررسی قرار داده­ایم.

۳-۱-۲-بررسی ویژگی­های زبانی، ادبی، فکری دو اثر منثور علیرضا قزوه

۳-۱-۲-۱-ویژگی زبانی

از ویژگی­های زبانی این دو اثر ادبی به چند مورد که بیشتر به چشم می­خورد اشاره می­کنیم:

۳-۱-۲-۱-۱-استفاده از زبان محاوره­ای

در این دو سفرنامه از زبان محاوره و دستور زبان عامه بیشتر استفاده شده­است به طوری که اجزای جملات در جای معمول خود به کار گرفته نشده­است و از دستور زبان معیار پیروی نکرده­است.
موج موج آدم و ماشین می­خوردند به ساحل خیابان! طوفانی از ترافیک، هیاهو و هوهو. من در چهار راه مولوی سرگردان بودم وچشم به راه، زنگ زدم به همسفران که مانده­ام در این شلوغی. (قزوه، ت، ۱۳۸۸: ۱۱)
و یا در جای دیگر آورده­است:
مولانا را نشاندم بر صندلی بیست و ششم! گفتم: «این پرویز بیگی است­؛ همسفرم». (همان: ۱۷)
از دست راست مولانا همین طور نور می­ریخت توی دست چپش و از دست چپش می­ریخت کف قطار. (همان: ۴۳)
دیدم در داخل ضریح پرشده از کتاب های رمان و داستان و شعر. (همان: ۵۵)
بعد خیام ایستاد کنارمان و گفت: می رحمانی آورده­ام برایتان. (همان: ۷۲)
کارت پروازمان شماره صندلی نداشت. فهمیدم هرکه هرکه است و رفتم نشستم آن جلوها: بغل پنجره­ی هواپیما که به عبارتی می­شد لژ هواپیما. (قزوه، پ، ۱۳۸۸: ۱۱)
و یا در جای دیگر می­نویسد:
اتوبوس از روی پلی بالا می­رود. همه چشم برمی­گردانیم. گنبد سبز رسول­الله(ص) را می­بینم و اشتیاق و اندوه اشک می­ شود در چشم­ها. (همان: ۲۳)
بوی مدینه می ­آید. این را از نم نم باران فهمیدم. دل­ها بی­تاب­اند و چشم­ها گریان. (همان: ۲۲)
آن شب شب قدر بود و شیخ رفته بود دریاچه­ی نمک تا دعای جوشن کبیر بخواند که آخرهای دعا خمپاره­ی عراقی­ها آمد و… گفتم شیخ در گلستان شهدای قم دفن است و گفتند حتما عوض آن­ها بروم سر قبر شیخ… (همان: ۵۹)
رفتم سمت مسجدالنبی نزدیک مسجد بلال و نزدیکی قبه الخضرا چند تا عکس گرفتم. (همان: ۷۱)
ایستاده­ایم پای کوه سلع”کوهی سیاه در غرب مدینه و متصل به شهر”پایین تر از احد. (همان: ۵۰)
می­رویم تا مسجد شجره “آداب احرام و تلبیه را انجام دهیم” نماز بگزاریم و راهی شویم به سمت ام­القری. (همان: ۷۳)

۳-۱-۲-۱-۲-استفاده فراوان از لغات و اصطلاحات عربی

از دیگر ویژگی زبانی آثار منثور قزوه استفاده فراوان از لغات و اصطلاحات عربی است.
قزوه با این ویژگی زبانی نشان می­هد که به دین و مذهب و اسلام توجه خاصّی دارد. بیشتر این لغات و اصطلاحات استفاده شده در متن، برگرفته از آیات و روایات تاریخ صدر اسلام و قرآن است. به همین خاطر از وی می­توان به عنوان شاعر مذهبی و آیینی یاد کرد.
در زیر به چند مورد از این ویژگی زبانی آثار منثور قزوه اشاره می­کنیم:
بایزید گفت: «سبحانی ما اعظم شأنی». (قزوه، ت، ۱۳۸۸: ۷۱)
بین الحرمین و کف العباس و تل زینبیه (همان: ۱۴) گفتم: «بسم الله! لقمه بزن با ما» (همان: ۱۸)
کل شیء هالک الا وجهه… (همان: ۱۱۱) یحتمل­، اطلاع ثانوی. (همان: ۱۱۷)
خلق الله و تقبل الله و لاترفعوا اصواتکم… و تبت یدا ابی لهب… (همان: ۳۰)
با یک دشداشه به اثنی عشر ریال و شدم شبیه اعراب (همان: ۵۸)
الفسته فی الفندق (همان: ۶۸) لبیک “اللهم لبیک (همان: ۷۴) لااله الا الله (همان: ۷۶) ان شاالله زلزله (همان: ۷۸) کبارالعلماء (همان: ۸۳) ممنوع الافتراش (همان: ۱۱۷) الغرض (همان: ۱۱۴) یا مقلب القلوب والابصار (همان: ۱۱۷)

۳-۱-۲-۲-ویژگی­های ادبی

۳-۱-۲-۲-۱-تشبیه

یکی از آرایه­های ادبی رایج در آثار منثور قزوه، استفاده فراوان از تشبیه است.
اصطلاح تشبیه در علم بیان به معنی ماننده کردن چیزی است به چیز دیگری، مشروط بر این­که آن مانندگی مبتنی بر کذب یا حداقل دروغ­نما باشد، یعنی با اغراق همراه باشد. (شمیسا، ۱۳۸۳: ۳۳)
در این مورد به چند شاهد مثالی از آرایه ادبی تشبیه که قزوه در میان آثار منثور خود استفاده کرده، اشاره می­کنیم:
موج موج آدم و ماشین می­خوردند به ساحل خیابان! طوفانی از ترافیک، هیاهو بود و هوهو. (همان: ۱۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...