پایان نامه ارشد : منابع کارشناسی ارشد با موضوع مکفارلن و مککنی با بررسی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
شیر گفت: اقاویل علما را وجوه بسیار است و تاویلات مختلف، و خردمندان اقتدا بدان فراخور و بر قضیت حکمت صواب بینند. و پنهان داشتن راز اهل ریبت مشارکت است در زلت . و شاید بود که رساننده این خبر خواستست که به اظهار آن با تو خود را از عهده این حوالت بیرون آرد و ترا بدان آلوده گرداند. می نگر در این باب و آنچه فراخور نصیحت و شفقت تواند بود میکن.
مادر شیر گفت: این اشارت پسندیده و رای درستست، لکن کشف اسرار دو عیب ظاهر دارد: اول دشمنایگی آن کس که این اعتماد کرده باشد، و دوم بدگمانی دیگران، تا هیچ کس با من سخنی نگوید و مرا در رازی محرم نشمرد. شیر گفت: حقیقت سخن و کمال صدق تو مقرر است، ومن نیز روا ندارم که به سبب بیرون آوردن خویش از عهده این خطا ترا بر خطایی دیگر اکراه نمایم. و اگر نمیخواهی که نام آن کس تعیین کنی و سر او فاش گردانی باری به مجمل اشارت کن. (همان، ۱۳۱-۱۲۹)
خدمتکاری که بیدلیل مورد اعتماد واقع شود و بر اسرار مخدومش واقف گردد باعث میشود که مخدومش در چشم وی خوار و حقیر جلوه نماید: «… گفت: مخدوم در چشم سه طایفه سبک نماید: … و بندهای که در حرم مخدوم بیاستحقاق، منزلت اعتماد باید و به مخالطت ایشان بر اسرار واقف گردد و بدان مغرور شود .» (همان، ۳۸۲)
پادشاه باید از افشای اسرار جلوگیری کند و سعی در نگهداشت اسرار نماید مخصوصا از دوستان ناامیدی که به خیر او امیدی ندارند و دشمنانی که از ملک خایف و ترسانند در غیر این صورت به حکومت پادشاه همان خواهد رسید که به بومان خواهد رسید و خود و مملکت خود را در سر این کار (کشف اسرار) خواهد نهاد. «…ملک گفت که از کیاست و دانش بومان شمتی بازگوی. گفت: در میان ایشان هیچ زیرکی ندیدم، … و نه اسرار خود از من بپوشیدند. و گویند: پادشاهان را در تحصین خزاین اسرار احتیاط هرچه تمامتر فرض است، خاصه از دوستان نومید و دشمنان هراسان. » (همان، ۲۲۹)
در مرزباننامه، داستان خاصی که درمورد افشای اسرار ذکر شده باشد، مشاهده نشده است.
۵-۴-۲-۲-۱۷- دزدی و غصب اموال دیگران
در قرآن، دزدی در ردیف دستهای از رذایلی قرار گرفته که زنان مومن را از آن نهی کردهاند. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ: اى پیامبر، چون زنان با ایمان نزد تو آیند که [با این شرط] با تو بیعت کنند که چیزى را با خدا شریک نسازند، و دزدى نکنند، و زنا نکنند، و فرزندان خود را نکشند، و بچههاى حرامزاده پیش دست و پاى خود را با بُهتان [و حیله ]به شوهر نبندند، و در [کار] نیک از تو نافرمانى نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزندهى مهربان است.»[۳۲]
در کلیله و دمنه، در اوصاف دزد چنین است: کسی که نیکی را گم کرده، دوم، کسی که به وی اعتماد نتوان کرد «…ملک گفت: همه نیکیها را گم کردی! گفت :این وصف چهار تن را زیبا نماید: آنکه جور و تهور را فضیلت شمرد ؛ و آنکه به رای خویش معجب باشد ؛ و آنکه با دزدان الف گیرد، و آنکه زود در خشم و دیر رضا گراید …. ملک گفت: اعتماد ما از تو برخاست. گفت: چهارکس را اهلیت اعتماد نتواند بود: دزدی مقتحم؛ حشم ستنبه؛ فحاش آزرده؛ اندک عقلی نادان. » (همان، ۳۸۵ ).
دزدی یکی از رذایل اخلاقی است که همراه با رنج و بیم فراوان است. اختلاف و آمد و شد دزدان و همنشینی آنان با هم از روی دوستی و نزدیکی نیست: «و اختلاف دزدان به خانهها از وجه دوستی و مقاربت نیست، اما برای غرضی چندان رنج برگیرند وگاه و بیگاه تجشم واجب دارند. » (همان، ۲۴۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۴-۳- تدبیر منزل
۵-۴-۳-۱- در تربیت فرزندان
در تربیت کودک، مهمترین نکات، آشنایی معلم و مربی با مسائل دینی، اصول اولیه روانشناسی کودک و مسائل اجتماعی است: «و باید که معلم عاقل و دیندار بود و بر ریاضت اخلاق و تخریج کودکان واقف و به شیرینسخنی و وقار و هیبت و مروت و نظافت مشهور، و از اخلاق ملوک و آداب مجالست ایشان و مؤاکله با ایشان و محاوره با هر طبقهای از طبقات مردم باخبر، و از اخلاق اراذل و سفلگان محترز » (طوسی، ۱۳۷۳: ۲۲۶)
بهترین شاهد برای تربیت صحیح در مرزباننامه ماجرای زنی دانا و پیشبین است، او مادر پسر جوانی است که تازه پدرش را از دست داده و میراث بزرگی در اختیار دارد. پدر وی تا زمانی که زنده بود همیشه به پسرش اندرز میگفت و «در استحفاظ مال و محافظت بر دقایق دخل و خرج و حسن تدبیر معیشت در مباشرت بذل و امساک مبالغتها مینمودی و دوستاندوزی در وصایای او سردفتر کلمات بودی … و گفتی : ای پسر مال به تبذیر مخور تا عاقبت تشویر نخوری و دوست به هنجار و اختیار عقل گزین تا دشمنروی عاقلان نشوی و رنج به تحصیل دانش بر…»
اما پسر با دوستان نابابش دست به تاراج مال و اموال پدری زده است. مادر پیشبین و عاقبتنگر به او توصیه میکند: «پند پدر نگاه دار و استظهاری که داری بیهوده از دست مده که چون آنگه که نباید، بدهی آنگاه که باید، نباشد…» (همان، ۱۶۳)
مادر، از فرزند خویش میخواهد تا دوستانش را بیازماید. پسر دروغی بزرگ میگوید و دوستان تصدیقش میکنند. او این کار دوستان را نشانه صداقت آنها میداند لیکن مادرش بر آن بود که دوست حقیقی آن است که با او راست گوید نه آنکه دروغ او را راست پندارد. پسر از سر گمراهی گفت: «راست گویند که زنان را محرم رازها نباید داشتن ومقام اصغاء هر سخنی دادن. »(همان، ۱۶۳)
پسر پس از چندی ورشکست میشود. داستان در نقطهی جالبی به پایان میرسد. پسر حقیقتی را نزد یکی از دوستانش میگوید و او این بار به شدت وی را مورد تمسخر قرار میدهد. مفهوم غایی داستان، شناخت دوستان و تمییز دوست حقیقی از دوست ظاهری است.
بدترین زنان، زنی است که گوش به فرمان و مطیع شوهر نباشد و بدترین فرزندان نیز کسی است که مطیع محض پدر و مادر نباشد. «…نابکارتر زنان اوست که با شوی نسازد، و بتر فرزندان آنست که از اطاعت مادر و پدر ابا نماید و همت برعقوق مقصور دارد. » (همان، ۳۰۲)
موضوع تربیت فرزندان را در آغاز کلیله و دمنه به وضوح میتوان یافت. برزویه در شرح حال خود به معرفی پدر و مادرش میپردازد. برزویه، نخستین نعمتی را که خدا به وی بخشیده بود، دوستی پدر و مادرش و در کنار آن دلسوزی و حمایت آن دواز وی ذکر میکند که بیشک، اشارهای به ارزش آرامش و نقش روابط خوب در خانواده دارد. پدر و مادر وی، او را به تحصیل علم تشویق کردند و البته جایگاه اجتماعی پدر و به ویژه مادر وی در نظام طبقاتی آن روز نیز بیتاثیر نبوده است.
«چنین گوید برزویه، مقدم اطبای پارس، که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانه علمای دین زردشت بود، و اول نعمتی که ایزد، تعالی و تقدس، بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم و به مزید تربیت و ترشح مخصوص گشت.
و چون سال عمر به هفت رسید مرا برخواندن علم طب تحریض نمودند، و چندان که اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم برغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن میکوشیدم، تا بدان صنعت شهرتی یافتم و در معرض معالجت بیماران آمدم. آنگاه نفس خویش را میان چهار کار که تگاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشت مخیر گردانیدم: وفور مال و، لذات حال و، ذکر سایر و ثواب باقی…»
در باب دوم مرزباننامه «ملک نیکبخت و وصایایی که فرزندان را به وقت وفات فرمود» بهترین نکات مربوط به تربیت فرزندان قید شده است:
«اما این رفتن بر من سخت آسان مینماید که چون شما فرزندان شایسته و بایسته و هنرنمای و فرهنگی و دانشپژوه و مقبلنهاد یادگار میگذارم. اکنون از شما میخواهم که وصایای من در قضایای امور دنیا نگاه دارید و معلوم کنید که بهترین گلی که در بوستان اخلاق بشکفد و به نسیم آن مشام عقل معطر گردد، سپاسداری و شکرگزاری است و شکر مجلبهی مزید نعمت و افزونی مواهب ایزد است.» (وراوینی، ۱۳۸۳: ۹۷)
۵-۴-۳-۲- زن
گاهی، در کلیله و دمنه، زن، فرزند و شاگرد، به صورت متناظر باهم ذکر میشوند و این نکته بیانگر آن است که در مسایل اخلاقی- تربیتی، این سه مورد در حقیقت جایگاه مشترکی دارند. «و پوشیده نماند که حرمت زن به شوی متعلق است و عزت فرزند به پدر و، دانش شاگرد به استاد، و قوت سپاه به لشکر کشان قاهر، و کرامت زاهدان به دین و، امن رعیت به پادشاه و ، نظام کار مملکت به تقوی و عقل و ثبات و عدل؛ و عمده حزم شناختن اتباع است و هریک در محل و منزلت او اصطناع فرمودن و، بر مقدار هنر و کفایت ایشان تربیت کردن و…» (نصرالله منشی، ۱۳۸۶: ۳۱۹).
زنان کلیله و دمنه، از نظر وجاهت ظاهری زبانزد خاص و عاماند حتی آنهایی که خبیث و بدباطن هستند نیز، از نعمت بزرگ زیبایی بهرهمندند. از کلیهی حدود ۱۱ حکایت دربارهی زنان نقل شده است که چهار حکایت آن در تأیید ویژگیها و خصوصیات زنان است. از دیگر حکایات این کتاب میتوان چنین استنباط کرد که زنان به فساد و مکر و حیلهگری گرایش دارند و به صورت غیرارادی و ناخودآگاه، خودشیفته میباشند.
نصرالله منشی بر این عقیده است که همنشینی با آنها خصوصا اگر از حد اعتدال بگذرد، رسواییآفرین است و صحبت با آنها را باید مانند مار افعی پنداشت که ایمنی از آن هرگز متصور نیست. به طور کلی کلیله و دمنه به لحاظ اصالت هندی خود، بیشتر به جنبهی فریبندگی و دلربایی آنان توجه دارد و جنبه های دیگر چون کفایت و کاردانی، سیاستمداری، دانش و تیزهوشی و… را فرو میگذارد.
در میان زنان کلیله و دمنه، قدرتمندترین زن، مادر شیر است. او تنها سمبل زنی سیاستمدار، با کیاست و هوش و نبوغ میباشد. نصرالله منشی، در کتاب خود گاهی از عباراتی نظیر: « … مادر شیر به دیدار پسر آمد » استفاده میکند که بیانگر
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 09:26:00 ق.ظ ]
|