پایان نامه کارشناسی ارشد : منابع تحقیقاتی برای نگارش پایان نامه تأثیر-بحران-مالی-بر-بیکاری-کشور های-منتخب-حوزه ی-منا- فایل … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
ضریب متغیر درجه باز بودن تجاری در کشورهای درحال توسعه با درآمد بالا و پایین، نرخ بیکاری را کاهش داده است. تأثیر این متغیر در هر دو گروه درآمدی، منفی و معنادار بوده و اختلاف فاحشی در ضریب این متغیر در دو گروه کشور مورد مطالعه دیده نشده است. درجه باز بودن تجاری در این کشورها از طریق افزایش صادرات به ایجاد یک بازار داخلی قدرتمند و سپس ایجاد یک محیط رقابتی کمک نموده است که نتیجه آن بهبود رشد اقتصادی، افزایش تقاضای نیروی کار و ایجاد فرصتهای شغلی جدید بوده است.
ضریب متغیر نرخ ارز واقعی و رشد تولید ناخالص داخلی در کشورهایی با درآمد بالا به کاهش نرخ بیکاری منجر شده است و در کشورهایی با درآمد پایین، تأثیر این متغیر ها بر نرخ بیکاری بی معنا بوده است به همین دلیل از الگوی اولیه حذف گردیده اند.
نرخ مشارکت نیروی کار در کشورهای درحال توسعه با درآمد بالا و پایین، به افزایش نرخ بیکاری منجر شده است. این ضریب در کشور هایی با درآمد بالا (۳۰/۱) نسبت به کشورهای با درآمد پایین (۷۶/۰)، بزرگتر بوده و تأثیر بیشتری در افزایش نرخ بیکاری داشته است. هرچند در هر دو گروه درآمدی، به دلیل رشد زیاد جمعیت و فزونی عرضه بر تقاضای نیروی کار، نرخ مشارکت نیروی کار، افزایش نرخ بیکاری رادر پی داشته است ولی احتمالاً در کشورهای درحال توسعه با درآمد پایین با وجود رشد سریع جمعیت، مهاجرت نیروی کار به سایر کشورها باعث شده تا افزایش نرخ مشارکت نیروی کار، نرخ بیکاری را به میزان کمتری افزایش دهد.
ضریب متغیر شاخص بحران مالی در کشورهای درحال توسعه با درآمد بالا و پایین، اثر مثبت و معناداری بر نرخ بیکاری داشته است. افزایش یک درصدی این شاخص در کشورهای با درآمد بالا به افزایش ۸۴/۰ درصدی نرخ بیکاری و در کشورهای با درآمد پایین به افزایش ۴۲/۰ درصدی نرخ بیکاری منجر شده است. تأثیر بحران مالی بر افزایش نرخ بیکاری کشورهای درحال توسعه با درآمد پایین، کمتر بوده است که علت این تأثیر را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
تداوم سطوح بالای فقر در کشورهای با درآمد پایین، باعث می شود تا مردم حتی برای شغلهایی با دستمزدهای بسیار پایین کار کنند و با وجود کاهش دستمزدها و کاهش تعداد ساعات کاری، شغل خود را به شدت حفظ نموده و هنوز به عنوان افرادی شاغل محسوب گردند. همچنین کاهش بیشتر تقاضا برای کالاها و محصولات تولید شده در کشورهای با درآمد بالا و کاهش بیشتر درآمدهای صادراتی این کشورها نسبت به کشورهای با درآمد پایین در سالهای وقوع بحران مالی که به کاهش بیشتر رشد اقتصادی و کاهش تقاضای نیروی کار منجر شده است، می تواند دلیل دیگر این تأثیر باشد. البته
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روشهای ضعیف جمعآوری داده ها و کیفیت غیر قابل اطمینان آنها نیز می تواند عامل دستیابی به این نتیجه باشد.
۴-۴- خلاصه و جمعبندی فصل
در این فصل ابتدا آزمون ریشه واحد و همجمعی لوین، لین و چو بر روی داده های مطالعه صورت گرفت. سپس به بررسی وجود ریشه واحد در جملات اخلال رگرسیونها پرداخته شد. بررسی مقادیر آماره های محاسبه شده و احتمال پذیرش آنها نشان میدهد که متغیرهای مدل و جملات پسماند، مانا هستند. در ادامه این فصل به برآورد تأثیر بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ بر وضعیت و نرخ بیکاری در چارچوب الگوی مطرح شده در فصل سوم پرداخته شد. نتیجه برآورد الگو بیانگر اثر مثبت بحران مالی بر نرخ بیکاری کشورهای درحال توسعه منتخب است. همچنین تخمینها نشان میدهد که بحران مالی، بر نرخ بیکاری کشورهایی با درآمد بالا تأثیر بیشتری گذاشته است.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه
بحران مالی عبارت است از شرایطی که به دلیل کارکردهای درونی یک نظام اقتصادی و یا استفاده از اهرمهای سیاسی در دوره های زمانی قبل، یک اقتصاد با کاهش نابهنگام و قابل ملاحظه در رشد و سطح تولید ملی رو بهرو شود و یا حجم ثروت ملی کاهش یافته و یا نرخ بیکاری افزایش یابد.
تداوم، عمق و گسترهی بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ پژوهشگران زیادی را برآن داشته است که به بررسی آن پرداخته و تأثیرات این بحران را بر ابعاد و جنبه های گوناگون اقتصاد مورد کنکاش قرار دهند. با توجه به تأثیر قابل توجه بحران مالی فعلی بر بازار کار، این مطالعه به بررسی تأثیر بحران مالی
۲۰۰۸-۲۰۰۷ بر وضعیت و نرخ بیکاری کشورهای منتخب حوزه منا و همچنین تأثیر این بحران بر نرخ بیکاری کشورهایی با گروه های متفاوت درآمدی در این حوزه پرداخته است. به منظور بررسی و آزمون فرضیه ها از اطلاعات سری زمانی طی سالهای ۲۰۱۲-۱۹۹۵ استفاده شده و این داده ها از طریق سایتهای بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان بین المللی کار به دست آمده است.
فصل اول این مطالعه، به بیان مسئله پژوهش، اهمیت و کاربرد نتایج تحقیق و همچنین اهداف و فرضیه ها اختصاص یافت و سپس در ادامه این فصل، تعاریفی از واژه های کلیدی ارائه شد. در فصل دوم ابتدا ضمن بیان مبانی نظری بحران مالی، انواع بحران مالی و چگونگی شروع و گسترش بحران مالی۲۰۰۸-۲۰۰۷ مورد بررسی قرار گرفت. سپس تأثیر بحران مالی اخیر بر بیکاری بررسی شد و در ادامه، مبانی نظری بحران مالی و بیکاری به طور مفصل بیان شد. در ادامه فصل دوم، مسیرهای
تأثیرگذاری بحران مالی جهانی بر اقتصاد کشورهای درحال توسعه عنوان گردید و در بخش پایانی فصل دوم، تعدادی از مطالعات صورت گرفته پیرام
ون موضوع مورد مطالعه، معرفی شد.
در فصل سوم به تشریح و توضیح الگوی مورداستفاده در این پژوهش، معرفی متغیرها و چگونگی تأثیر آنها بر بیکاری پرداخته شد و در ادامه این فصل، روش تخمین عنوان شد. در فصل چهارم، الگوی مطرح شده درفصل سوم برآورد شد و نتایج تخمینها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
در فصل حاضر، نتایج و یافتههای مطالعه در رابطه با تأثیر بحران مالی بر بیکاری تحلیل میشوند و پیشنهادهای ویژهی مطالعه مطرح میگردند.
۵-۱- تحلیل کلی نتایج
امروزه بیکاری یکی از مشکلات جدی بسیاری از کشورهای درحال توسعه است. این معضل
علاوهبر اینکه از نظر اقتصادی به معنای استفادهی غیربهینه از عوامل تولید و البته مهمترین عامل تولیدی یعنی انسان است، به لحاظ اجتماعی و سیاسی باعث مشکلزایی و بحرانآفرینی زیادی می شود.
بحران مالی اخیر نسبت به بحرانهای مالی گذشته، بیشترین تأثیر منفی را بر بازار کار و بیکاری گذاشته که در این میان نه تنها کشورهای پیشرفته را دچار بحران بیکاری نموده، بلکه کشورهای
درحال توسعه و کمتر توسعه یافته را که بیکاری یکی از معضلات اساسی آنها به شمار میرود، تحت تأثیر قرار داده است.
در این مطالعه، برآورد الگوی تأثیر بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ بر نرخ بیکاری کشورهای منتخب
حوزه منا با بهره گرفتن از روش اثرات ثابت و در فضای داده های تابلویی در دوره زمانی
۲۰۱۲-۱۹۹۵ مورد بررسی قرار گرفته است. علت استفاده از روش داده های تابلویی، محدود نمودن وجود ناهمسانی واریانس، همخطی کمتر میان متغیرها و درجات آزادی بیشتر است.
عمدهترین محدودیت این مطالعه، عدم دسترسی به آمارهای لازم در زمینه نرخ بیکاری بود.
همچنین منابع آماری مختلف، داده های یکسانی برای متغیر مذکور نداشتند و گاهی این آمارها با یکدیگر در تناقض بودند. در این مطالعه سعی شد که از آمارهای موجود در منابع معتبر جهانی مانند بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان بین المللی کار استفاده شود.
پس از برآورد الگو، نتایج کلی زیر به دست آمد:
نتایج تجربی این مطالعه نشان داد که بحران مالی مذکور در حوزه مورد بررسی به افزایش نرخ بیکاری منجر شده است.
برآورد الگوها نشان میدهد که درجه باز بودن تجاری، مهمترین عامل تأثیرگذار بر کاهش نرخ بیکاری کشورهای مورد مطالعه محسوب میگردد. تجارت بینالملل در کشورهای مذکور از طریق دسترسی به بازارهای خارجی، تکنولوژی و منابع بر افزایش نرخ رشد اقتصادی و سپس کاهش نرخ بیکاری مؤثر بوده است.
ضریب متغیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی در برآوردها، اثر منفی بر افزایش نرخ بیکاری را نشان میدهد. به عبارتی سرمایه گذاری مستقیم خارجی از عوامل تأثیرگذار بر کاهش نرخ بیکاری در کشورهای مورد مطالعه محسوب میگردد. بنابراین به وجود آوردن شرایط و بسترهای مناسب برای سرمایه گذاری خارجی، می تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا نماید.
تخمینهای صورت گرفته نشان میدهد که نرخ ارز واقعی با نرخ بیکاری کشورهای منتخب، رابطه معکوس دارد. چرا که با افزایش نرخ ارز، قیمت کالاهای صادراتی در مقایسه با سایر کشورها کاهش و قیمت کالاهای وادراتی افزایش مییابد. این شرایط باعث می شود تا قابلیت رقابت و میزان صادرات افزایش یابد که نتیجه آن، افزایش تقاضا و تولید است. افزایش تولید نیز مستلزم استخدام و تقاضای بیشتری نیروی کار میباشد.
متغیر نرخ مشارکت نیروی کار در تخمینها مثبت بوده و از شدت بالایی برخوردار است. این بیانگر رشد سریع جمعیت در سنین ۶۴-۱۵ و فزونی عرضه بر تقاضای نیروی کار در کشورهای مورد مطالعه است.
بررسی تأثیر بحران مالی بر نرخ بیکاری کشورهای با درآمد بالا و پایین حاکی از آن است که نرخ بیکاری کشورهای با درآمد بالا تأثیر بیشتری از بحران پذیرفته و با افزایش بیشتری مواجه گردیده است.
۵-۲- آزمون فرضیه ها
در این قسمت به بررسی فرضیه های ارائه شده در فصل اول پرداخته می شود و با توجه به نتایج برآورد شده در فصل چهارم، دلایلی برای رد یا قبول فرضیه های مذکور ارائه میگردد. نتایج بهدست آمده در این مطالعه را با توجه به فرضیات تحقیق میتوان اینگونه بیان کرد:
فرضیه اول عنوان می کند که اثر بحران مالی بر نرخ بیکاری کشورهای منتخب مثبت است. براساس نتایج برآورد معادله (۴-۲) که در جدول (۴-۴) قابل مشاهده است، بحران مالی اثر مثبت و معناداری بر نرخ بیکاری دارد، به طوری که افزایش یک درصدی در شاخص بحرانی مالی باعث افزایش ۶۷/۰ درصدی نرخ بیکاری میگردد. بنابراین فرضیه اول این مطالعه رد نمی شود.
فرضیه دوم مبتنی بر این است که اثر بحران مالی بر بیکاری کشورهایی با درآمد بالا نسبت به کشورهایی با درآمد پایین، بیشتر است. همانگونه که از مقایسه دو جدول (۴-۵) و (۴-۷) قابل استنباط است، بحران مالی بر نرخ بیکاری هر دو گروه درآمدی اثری مثبت و معنادار داشته، اما این تأثیر بر وضعیت و نرخ بیکاری کشورهایی با درآمد بالا بیشتر بوده است، به گونه ای که یک درصد افزایش در این متغیر، نرخ بیکاری را در کشورهایی با درآمد بالا به میزان ۸۴/۰ درصد و در کشورهایی با درآمد پایین به میزان ۴۳/۰ درصد با افزایش رو به رو نموده است. از اینرو فرضیه دوم این مطالعه نیز رد نمیگردد.
۵-۳- نتیجه گیری و سیاستهای پیشنهادی
کاهش وابستگی به درآمدهای ارزی حاصل از صادرات مواد اولیه و خام در اقتصا
دهای مورد مطالعه به این کشورها کمک می کند تا در شرایط بحران مالی جهانی و کاهش تقاضا برای این منابع، با کاهش کمتری در رشد اقتصادی و در نتیجه افزایش کمتر بیکاری مواجه شوند.
وابستگی کشورهای مورد مطالعه به کمکهای مالی و جریانهای مالی کشورهای توسعه یافته درگیر بحران، منجر به تشدید اثرات بحران و کاهش رشد اقتصادی و به تبع، افزایش بیکاری در این کشورها می شود. به همین علت وصول این کمکها و جریانها از اقتصادهایی که کمتر درگیر بحران مالی شده اند، می تواند به بهبود شرایط فعلی کشورهای مورد مطالعه کمک نماید.
درجه باز بودن تجاری، یکی از عوامل مؤثر در کاهش نرخ بیکاری کشورهای مورد مطالعه محسوب میگردد. بنابراین افزایش تجارت بینالملل در کشورهای مذکور می تواند از طریق دسترسی به بازارهای خارجی، تکنولوژی و منابع بر نرخ رشد اقتصادی و سپس کاهش نرخ بیکاری مؤثر باشد.
استفاده از سرمایه گذاری مستقیم خارجی در جهت افزایش سطح تولید، بهبود تخصیص منابع، افزایش تقاضا برای نیروی کار، انتقال دانش و افزایش بهرهوری می تواند در کاهش نرخ بیکاری وافزایش سطح اشتغال کشورهای مذکور نقش مهمی ایفا نماید.
افزایش نرخ ارز واقعی این امکان را به تولیدکنندگان میدهد که از یک سو با بهره گرفتن از
فناوریهای پیشرفته، ظرفیت تولیدی کارخانجات خود را افزایش دهند و از سویی دیگر نرخ بیکاری به واسطه افزایش تقاضای تولیدکنندگان برای جذب نیروی کار کاهش یابد.
دولتها در کشورهای درحال توسعه مورد مطالعه با اعمال سیاستهای تشویقی که برای خانوادهها درنظر میگیرند، میبایست به کاهش نرخ رشد جمعیت و آموزشهای لازم جهت کنترل جمعیت مبادرت نمایند تا با معضل افزایش نرخ رشد جمعیت و فزونی عرضه بر تقاضای نیروی کار که به افزایش بیکاری در این کشورها دامن میزند، فائق آیند.
رشد تولید ناخالص داخلی یکی از عوامل مؤثر در کاهش نرخ بیکاری کشورهای مورد مطالعه است. بنابراین، افزایش GDP به طرق مختلف، مانند بسترسازیهای مناسب در جهت جذب سرمایه گذاریهای داخلی وخارجی وافزایش تجارت بینالملل می تواند به افزایش اشتغال وکاهش بیکاری کمک نماید.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 04:57:00 ق.ظ ]
|