پژوهش های انجام شده در رابطه با بررسی فقهی حقوقی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
پروتکل اول در حمایت از قربانیان درگیری های مسلحانه غیر بین المللی است.
به طور کلی قرارداد های ۴ گانه ژنو به همراه پروتکل های الحاقی آن حدوداً حاوی ۶۰۰ مادّه در زمینه حقوق بشر دوستانه می باشند که کامل ترین منابع حقوق بشر دوستانه به شمار می روند.
سومین کنوانسیون از کنوانسیون های چهارگانه ژنو، تحت عنوان « کنوانسیون ژنو مربوط به رفتار با اسیران جنگی » [۸۶] به منظور تجدید نظر در کنوانسیون ۲۷ ژوئیه ۱۹۲۹ ژنو در ۶ بخش و ۱۴۳ ماده، به همراه ۵ ضمیمه تنظیم گردید. کنوانسیون سوم صرف نظر از ضمائم، دارای ۱۴۳ مادّه است. در حالی که کنوانسیون ۱۹۲۹ دارای ۹۷ مادّه بود و فصل مربوط به اسیران جنگی کنوانسیون لاهه فقط ۱۷ مادّه داشت. بدون تردید این افزایش نه تنها مربوط به این حقیقت است که در جنگ های مدرن تعداد زیادی از سپاهیان و رزمندگان به اسارت در می آیند، بلکه منعکس کننده تمایل ملت ها به تحت پوشش درآوردن همه جنبه های اسارت بر حقوق بین الملل نیز می باشد، که تمایل و آرزوی تازه ای هم نیست.
بخش اول کنوانسیون، مربوط به رفتار با اسیران جنگی، تحت عنوان « اصول کلی » در مواد ۱ تا ۱۱، به این مسئله می پردازد که مادّه ۴ آن به تعریف طبقه بندی اشخاصی که عنوان اسیر جنگی به آن ها اطلاق می گردد اختصاص دارد و از نکات مهم کنوانسیون محسوب می شود .
بخش دوم تحت عنوان « حمایت کلی از اسیران جنگی » در مواد ۱۲ تا ۱۶ حاوی اصول عمده ای است که در هر زمان و هر مکان حاکم بر رفتار دولت نگه دارنده با اسیران است.
بخش سوم در مواد ۱۷ تا ۱۰۸ به « شرایط اسارت » می پردازد و به شش قسمت تقسیم شده است :
قسمت اول در مواد ۱۷ تا ۲۰، به مسائل فوری بعد از دستگیری مربوط است و موضوعاتی نظیر بازجویی از اسیران، دارایی اسیران و نحوه تخلیه آن ها را در بر می گیرد. قسمت دوم، در مواد ۲۱ تا ۴۸، هشت فصل دارد و شرایط زیست اسیران در اردوگاه یا اسیران در حین انتقال را مشخص می سازد که مسائلی نظیر
و روش های نگه داری آن ها، خوراک و پوشاک، مراقبت های بهداشتی و پزشکی، پرسنل پزشکی و مذهبی مسئول نگه داری اسیران، نیازهای مذهبی، فعالیت های فکری و جسمی، انضباط، درجات اسیران و انتقال بعد از رسیدن به اردوگاه را شامل می گردد. در قسمت سوم، مواد ۴۹ تا ۵۷ شرایط اشتغال به کار اسیران مطرح می شود. قسمت چهارم، در مواد ۵۸ تا ۶۸ موضوع جدیدی را در مورد منابع مالی اسیران را در نظر می گیرد. قسمت پنجم در مواد ۶۹ تا ۷۷ آن چه را که به روابط اسیران با خارج ( از نظر مکاتبه و مراسله ) مربوط است مطرح می نماید. ششمین و آخرین قسمت، مواد ۷۸ تا ۱۰۸، که طی سه فصل عرضه شده، روابط میان اسیران و مقامات دولت نگهدارنده، شکایت های مربوط به اسارت، نمایندگان اسیران و تنبیهات انضباطی و قضایی را مشخص می نماید.
بخش چهارم کنوانسیون در مواد ۱۰۹ تا ۱۲۱ معیارهای خاتمه اسارت را در سه قسمت مطرح می کند قسمت اول، از مادّه ۱۰۹ تا ۱۱۷ به بازگشت اسیران به کشورهای بی طرف در حین مخاصمات ؛ قسمت دوم، مواد ۱۱۸ و ۱۱۹ برای رهایی و بازگشت در پایان مخاصمات ؛ و بالاخره قسمت سوم تا مادّه ۱۲۱ به مرگ اسیران جنگی اختصاص دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بخش پنجم، مواد ۱۲۳ تا ۱۲۵ حاوی اصولی در مورد « دفتر اطّلاعات جنگ » [۸۷] و هر سازمان دیگری است که به منظور یاری اسیران به وجود می آید.
بخش ششم کنوانسیون به نحوه اجرای کنوانسیون اختصاص دارد. ضمائم پنج گانه کنوانسیون نیز هر یک به نوعی با آن ارتباط دارند.
۲.۴- حق و حقوق
واژه هایی در زبان فارسی وجود دارد که بار معنایی آن ها هم سنگین است و هم متنوع. حق و حقوق است .یکی از آن واژه ها هستند که در ظاهر همگی گمان بر بدیهی بودن و علم به معنای آن دارند. اما همین که از افراد سؤال شود: حقّ چیست احتمالاً اکثر ایشان نخواهند توانست جواب روشنی بدهند. ممکن است بدانند پایمال کردن حقوق دیگران یعنی چه، یا معنای این کار چیست که دیگران حقّ او را نسبت به فلان چیز انکار کنند یا نادیده بگیرند، ولی نمی داند خود این چیزی که مورد تجاوز قرار می گیرد یا انکار می شود دقیقاً چیست ؟ از آن جا که بحث این پژوهش پیرامون حقوق اسیران جنگی می باشد می بایست به تعریف و تبیین واژه حق بپردازیم. لذا برای نیل بر این امر بایستی چندین موضوع حول حق را بررسی کنیم:
تعریف حق و بررسی آنها در فقه و حقوق
معنای حق بودن و حق داشتن
تلازم حق و تکلیف
۲.۴.۱- تعریف حق وحقوق
۲.۴.۱.۱-معنای حق
۲.۴.۱.۱.۱-معنای ـلغـــوی: حَقّ (جمع: حقوق) واژهای است که در معانی راست و درست و همچنین در معنی «آنچه فرد یا پدیدهای سزاواری آن را دارد» به کار میرود. راغب اصفهانی درمفردات الفاظ قرآن گفته است که :حق در اصل به معنی مطابقت و موافقت است . اما گمان می رودکه مطابق بودن وموافق بودن،چنانکه درانسیکلوپدی اسلام آمده است،معانی ثانویه حق اند, نه معنی اصلی آن. معنی اصلی حق «ثبوت» است. بیضاوی درتفسیرخودمیگوید: خدا راحق می نامند, چراکه ؛ ربوبیت والهیت او ثابت است و ثبوت دیگراشیا نیز بدو است (وبه تتحقق الاشیاء) وازاینجاست که حق رامعمولاًبه هست ثابت تعریف کرده اند (هوالموجودالثابت).حقّ در لغت نامه دهخدا نیز معانى متعددى براى این واژه ذکر مى کند که مهم ترین آن ها از این قرار است: راست کردن سخن، درست کردن وعده، یقین نمودن، ثابت شدن، غلبه کردن به حق، موجود ثابت و نامى از اسامى خداوند متعال[۸۸]. فرهنگ المنجد نیز براى واژه «حق» چند کاربرد و معنا ذکر مى کند که, برخى از آن از این قرار است: ضد باطل، عدل، مال و ملک، حظ و نصیب، موجود ثابت، امر مقضى، حزم، سزاوار.[۸۹] همچنین در مجمع البحرین؛ به معنای قرار گرفتن چیزی در موضع خودش [که آن موضع برای وی در نظر گرفته شده] آمده است[۹۰]. در فرهنگ زبان عمید هم از حق به معنای راست، درست، ضد باطل، ثابت، واجب، کاری که البته واقع شود،یاد شده است[۹۱].با توجه به آنچه بیان شد، روشن مى گردد که «حق» واژه اى عربى است که به معناى «ثبوت» و «تحقق» است و وقتى مى گوییم: چیزى تحقق دارد، یعنى ثبوت دارد[۹۲], وگاه معادل آن در زبان فارسى «هستى پایدار» به کار برده مى شود; یعنى هر چیزى که از ثبات و پاى دارى بهره مند باشد، حق است. حق همچنین در زبانهای شرقی اصطلاحآً به عنوان یکی از نامهای خدا به کار میرود.در دینهای گوناگون واژه حق در معنی آنچه پیروان آن دین یا فرقه, به عنوان حقیقت مطلق و درستی محض در نظر , استفاده میشود.
۲.۴.۱.۱.۲- معنای اصطلاحی حق
۲.۴.۱.۱.۲.۱ـ در اصطلاح فقه
علما حق از نظر قرآن را چنین بیان کردهاند که؛ حق یعنی واقعیت عینی ساماندار و هدفدار، به این معنا وقتی گفته میشود: این چیز حق است یعنی در جایی است که باید باشد. از این منظر هستی جهتدار است ,یعنی یک واقعیت عینی است و باید باشد .لذا؛ باید حق را از روی این جهت هستی شناسایی کرد. به این معنا تنها آن مکتب اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی بر حق و شایسته پیروی است که ,در آن بازگشت همه بایدها و نبایدها به روند تکاملی جهان پویای هستی از جمله انسان پویای متحرک بازگردد.
از نظر مسلمانان، دین که بر پایه فطرت انسانی بنا شدهاست شامل قوانین و مقررات الهی میباشد. حقوق در لغت جمع حق است. مفهوم اصلی حق در کاربرد مصدری ثبوت و در کاربرد وصفی ثابت میباشد و در همین معنا است که در برابر باطل بکار میرود؛«قُلْجاءَالْحَقُّوَزَهَقَالْباطِلُإِنَّالْباطِلَکانَزَهُوقا[۹۳]» ً,«ذلِکَبِأَنَّاللَّهَهُوَالْحَقُّوَأَنَّمایَدْعُونَمِنْدُونِهِالْباطِلُوَ… [۹۴]»«ذلِکَبِأَنَّاللَّهَهُوَالْحَقُّوَأَنَّمایَدْعُونَمِنْدُونِهِهُوَالْباطِلُوَ….[۹۵]»
درمنابعفقهی “اهلسنّت ” تعاریفمختلفیازحقشدهاست: حکمشرعیثابتوغیرقابلانکار؛مصلحتشرعی؛نسبتوعلاقهخاصمیانصاحبحقومنافعیکهویازآنبهرهمندمیگردد؛اختصاصیافتنِشرعیِچیزیبهکسیازبابتکلیفیاسلطهکهشاملتمامحقوقدینی،مدنی،عمومیومالیمیشود؛وهرچیزیکهبرپایهحکمشرعیثابتشدهوشرعازآنحمایتکردهاست[۹۶].
درمنابعفقهایشیعه،گاهیحقنزدیکبهمعنایلغویآن (هرامرثابت) بهکارمیرود،یعنیبهمعنایهرچیزیکهشارعجعلووضعکردهاست،ومفاهیمیمانندحکم،عین،منفعتوحقبهمعنایخاصراشاملمیشود. همچنین گفته شده است: «حق عبارت است از قدرت یک فرد انسانى مطابق با قانون بر انسان دیگر، یا بر یک مال و یا بر هر دو، اعم از این که مال مذکور مادى و محسوس باشد; مانند خانه، یا نباشد; مانند طلب[۹۷]. با توجه به تعاریف بیان شده، و مى توان سه نوع حق را در نظر گرفت:الف. قدرت یک شخص بر شخص دیگر; مانند: حق قصاص، حق حضانت و قدرت بستان کار بر طلب کار. قدرت یک انسان بر انسان دیگر. یک قدرت معنوى است. براى مثال، هرگاه بدهکار از پرداخت بدهى خویش کوتاهى کند، طلبکار مى تواند با طرح دعوا، او را به دادگاه کشانده، حق خویش را از او بگیرد.ب. قدرت شخص مالک بر مال; این حق از نوع قدرت مادى است که خود دو صورت دارد: قدرت مالک بر مال منقول، مانند کتاب;و قدرت مالک بر مال غیر منقول، مانند زمین.ج. قدرت شخص بر مال و شخص دیگر باهم; براى مثال، هرگاه مستأجرى خانه اى را اجاره کند، از راه این عقد اجازه، دو قدرت متفاوت به دست مى آورد: یکى قدرت مستأجر بر منافع مال مستأجره که مى تواند از آن استفاده کند; و دیگرى قدرت مستأجر بر مؤجر. براى مثال، هرگاه خانه به تعمیرات عمده نیاز داشته باشد و مؤجر از تعمیر آن کوتاهى کند، مى تواند او را به دادگاه بکشاند و وى را به تعمیر خانه ملزم نماید[۹۸].
۲.۴.۱.۱.۲.۲ـ حق در اصطلاح علم حقوق
حقوقدانان حقّ را به گونه های مختلف تعریـف نموده اند. برخی آن را امری اعتباری دانسته اند که, بر حسب آن, شخص یا گروه خاصی قدرت قانونی [۹۹] کسب می کند. در پاره ای حقّ را امتیاز و نفعی می دانند که متعلق به شخص است و حقوق هر کشور در مقام اجرای عدالت از آن حمایت می کند و به او توان تصرف در موضوع حقّ و منع دیگران از تجاوز به آن را می دهد. [۱۰۰]بهتعبیربرخیحقوقدانان,حقمصلحتیاستباارزشمالیکهقانونازآنحمایتمیکند[۱۰۱].
۲.۴.۱.۱.۲.۳ـتعریف حقوق
اصطلاح حقوق در معانی زیر به کار گرفته میشود: ۱.حقوق عینی:مجمو عه قوانین و مقرراتی که برای تحقق عدالت و رشد مادی و معنوی از سوی مقام صلاحیت داری وضع گردیدهاست. حقوق» در این معنا، جمع «حق» نیست، «بلکه با آن همچون کلمه اى مفرد معامله مى کنند. گویا مجموعه احکام و مقررّات حاکم بر یک جامعه را یک واحد اعتبارى دانسته، نام “حقوق” بر آن نهاده اند… حقوق در این معنا، با “قانون” مرادف است; مثلا، به جاى “حقوق اسلام” یا “حقوق روم” مى توان گفت: “قانون اسلام” یا “قانون روم”[۱۰۲]
در این معنا، از نظر اسلامى، واژه «شرع و شریعت» به کار مى رود; چنان که مى گویند: “شرع موسى” یا “شرع اسلام” به دلیل آن که از دیدگاه اسلامى، منشأ حق، خداوند متعال است، در تعریف «حقوق» گفته شده است: «حقوق عبارت از است: مجموعه قوانین و مقرّرات اجتماعى که از سوى خداى انسان و جهان، براى برقرارى نظم و قسط و عدل در جامعه بشرى تدوین مى شود تا سعادت جامعه را تأمین سازد[۱۰۳]. ۲.حقوق شخصی:مجمو عه امتیازات و قابلیتهایی که برای هر شخص به رسمیت شناخته میشود و دیگران به رعایت آن مکلف هستند. مثل حق حیات، حق آزادی ,حق تعلیم و تربیت و حق مالکیت. این امر در اصطلاح فقها «حقوق[۱۰۴]» و نامیده میشود. ۳.علم حقوق:دانشی است که درباره قواعد و قوانین حاکم بر جامعه و حقوق و تکالیف اشخاص بحث میکند و به تحلیل، ارزیابی و سیر تحول آنها میپردازد. به این ترتیب در اصطلاح عام به کسی که دانش حقوق را فرا گرفته باشد، «حقوقدان» و در اصطلاح اسلامی «فقیه» گفته میشود ۴. فن حقوق:مرز جنبه نظری و عملی در علم حقوق، مرز بین علم حقوق و فن حقوق است. فن حقوق را نزد قضات، وکلا، صاحبان دفاتر اسناد رسمی، مشاوران حقوقی و نویسندگان متون قوانین میتوان دید[۱۰۵].
-
- حقوق: به معناى دست مزد و حق الزحمه: مثلا، گفته مى شود: «حقوق کارمندان دولت». منظور از آن دست مزدى است که این افراد به طور ماهانه از دولت دریافت مى کنند.
۲.۴.۲- تلازم حق و تکلیف
آن گاه که اولین بیانیه به نام حقوق بشر در برابر مجلس ملی فرانسه مطرح بود، [۱۰۶] برخی از نمایندگان بر آن بودند که اگر بیانیه ای برای حقوق منتشر می شود، بیانیه ای هم برای تکالیف باید اختصاص داده شود. توماس پین [۱۰۷] در پاسخ این نمایندگان می نویسد : « بیانیه حقوق در عین حال بیانیه تکالیف هم هست. من اگر به عنوان یک انسان حقی دارم، دیگران نیز همان حقّ را دارند و چون چنین است، حقّ من در معنی تکلیف نیز هست، یعنی من هم صاحب حقم و هم متعهد به آن هستم ». [۱۰۸]
بنابراین هر جا حقی برای کسی وجود دارد، قطعاً دیگران در برابر او تکلیف خواهند داشت و کسی که به نفع او حقوقی بر عهده دیگران اعتبار شده است، دیگران نیز حقوقی بر عهده او دارند. تنها در مورد خداوند است که حقّ بدون تکلیف قابل فرض و پذیرش است. یعنی او بر بندگان خود حقوقی دارد ولی در مقابل مکلف نیست. هر چند از روی فضل و رحمت گسترده ای که دارد نه تنها هیچ گاه فیض و رحمت خود را از بندگان دریغ نمی کند، بلکه آن را بر خود ضروری و واجب می شمارد. [۱۰۹]
پی بردن به حقّ می تواند دو صورت داشته باشد صورت نخست این که وقتی از تکلیف سخن به میان می آید، چنین استنباط می کنیم که سخن اصلی بر سر حقّ مکلف است که به زبان تکلیف بیان شده است.
دیگر این که از تکلیف یک شخص پی به حقّ شخص دیگری می بریم. تکالیف در نظام های حقوقی ناظر به روابط حقوقی افراد در جامعه است و در نتیجه وضع تکلیف برای افراد برای رعایت مصالح مردم است. یعنی وقتی به لحاظ حقوقی می گوییم «توهین نکنید» یعنی حرمت دیگران را نگاه دارید و به حیثیت آن ها تجاوز نکنید. بنابراین تکالیف حقوقی و حتی اخلاقی به مصالح مردم توجه دارند. وقتی مسئله حرمت زنا را در نظر می گیریم، به آسانی در می یابیم هدف از این حکم حفظ سلامت خانواده و اجتماع است. ممنوعیت تجاوز به مال غیر برای حمایت از صاحب مال و حرمت حقّ مالکیت جعل شده است.
در برخی نظام های حقوقی بر جنبه تکلیف بیشتر توجه می شود، بر خلاف پاره ای دیگر از نظام ها که بر « حقّ » تأکید بیشتری مبذول می گردد. این گزاره که « شخص نباید در معرض اهانت دیگران قرار گیرد » یا «هر انسانی از حقّ کرامت برخوردار است» به بیان دیگر نیز قابل طرح است « به دیگران توهین نکنید. حرمت دیگران را نگاه دارید، غیبت نکنید، شخصیت دیگران را تخریب نکنید ». هر چند گفتمان حقّ مدار حائز اهمیت است، ولی نباید کتمان کرد در مواردی زبان تکلیف از لطافت و نیز ضمانت بیشتری برخوردار است .
حق و تکلیف دو مفهوم متلازم و جدانشدنی از یکدیگر هستند. باید توجه داشت که تلازم حق و تکلیف، یک سویه نیست و تنها به این خلاصه نمیگردد که اگر حقی برای فردی (دارنده حق) ثابت شد لازمه اش تکلیف برای دیگران است که آن حق را محترم شمارند. زیرا هر فرد در ازای حقوق و امتیازاتی که در جامعه برای او در نظر گرفته میشود، یک سلسله تکالیف و تعهدات نیز متوجه او میگردد. در روابط اجتماعی، حقوق در برابر تکلیف قرار میگیرد و یک رابطه دوطرفه را تشکیل میدهد. حقدار مطلق و مکلف مطلق در هیچ نظام حقوقی وجود ندارد. تنها خداوند حقدار مطلق است و تکلیفی متوجه او نمیباشد
از (علی ابن ابی طالب) نیز نقل شده که فرموده اند:کسی را حقی نیست مگر این که بر او نیز حقی است و بر او حقی نیست جز آن که او را حقی بر دیگری است}لایجری لأحدٍ إلا جری علیه، و لایجری علیه الا جری له»[۱۱۰] .
حقوقدانانبهملازمهمیانحقوتکلیفهمتصریحکردهاند،همچنانکهبهاینملازمه (باتوجهبهدورکنمهمحق،یعنیصاحبحقوکسیکهحقبرعهدهاوست) درفقهاسلامینیزتوجهشدهاست.برایناساس،دربرابرهرحق،تکلیفیقراردارد.[۱۱۱].
برایناساس،چونحقنوعیسلطهشخصبردیگریاستوتسلطانسانبرخودمعقولنیست،صاحبحقوتکلیفنمیتواندیکتنباشد،هرچنددرپارهایموارد،موقعیتفردآمیزهایازحقوتکلیفاست؛حقازآنحیثکهقابلمطالبهاستوتکلیفازآنروکهقابلواگذاردنواسقاطنیست،مانندحضانتکهحقوتکلیفوالدیناست[۱۱۲].
لذا اگر در نظام بین الملل حقوق بشر دوستانه، دولت های درگیر در نزاع گفته می شود که: جنگجویان حقّ دارند حتی در خلال جنگ از رنج زاید مصون باشند و اگر دولت ها مأمور و مکلفند پس از جنگ بی درنگ اسیران جنگی را آزاد سازند، از این الزام به آسانی حقّ اسیران جنگی بر آزادی پس از جنگ استنباط می شود.
۳-بخش دوم حقوق اسیران جنگی در منظر فقه اسلامی
۳.۳- حقوق اسیران جنگی
۳.۳.۱–خوش رفتاری و احترام اسرا
حقوق دانان مسلمان صریحاً این اصل را پذیرفته اند که نمیتوان اسیر رابه دلیل شرکت در مخاصمه مسئول شناخت.اسیر شخصی است که؛ هرچندقبل از اسارت در حکم یک نظامی و دشمن است. ،لیکن پس ازاسارت به عنوان فردی غیر نظامی،بایستی مورد حمایت واحترام دولت بازداشت کننده قرار گیرد. دراسلام رفتار با اسیران نیز تابع مقررات آزاداندیشانه ای بوده است. همانطور که خداوند متعال در قرآن، اطعام از روی نیکی به اسرا را ممدوح شمرده اند واهل بیت رابر این محبت ،تحسین کرده اند؛ ایشان اینگونه بیان داشته اند که: “و یُطعمون الطّعام علی حبّه مسکین و یتیما و اسیراً[۱۱۳]“
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:56:00 ق.ظ ]
|