کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



هرچند منشور هیچ ماده ای را به تفسیر خود اختصاص نداده است. لیکن این امر ‌به این مفهوم نیست که مؤسسان ملل متحد، شیوه ای را برای تفسیر پیش‌بینی نکرده اند. این موضوع در جریان کنفرانس سانفرانسیسکو مطرح گردید، اما به دلیل اختلاف نظر موضوع به کمیته ششم کنفرانس ارجاع شد و این کمیته پس از بررسی در گزارش خویش اعلام داشت که:

«در جریان فعالیت روزمره لاجرم هر یک از ارکان سازمان، بخش هایی از منشور که به وظایف خاصشان مرتبط می‌باشد را تفسیر می نمایند… این مسئله در انجام وظایف این چنین ارکانی همانند مجمع عمومی، شورای امنیت یا دیوان بین ­المللی دادگستری روشن می‌باشد. چنانچه دو دولت عضو نسبت به تفسیر صحیح از منشور اختلاف نظر داشته باشند، مطمئناً در ارجاع اختلاف به دیوان همانند قضایای مرتبط با سایر معاهدات به دیوان، مختار خواهند بود. همچنین مجمع عمومی و شورای امنیت هم می‌توانند در شرایط مناسب از دیوان ‌در مورد تفسیر مقررات منشور تقاضای صدور نظریه مشورتی بنمایند.»[۷۱]

از طرفی طبق بند ۲ ماده ۳۶ اساسنامه، «دیوان صلاحیت موضوعی تفسیر یک عهدنامه؛ هر مسئله که موضوع حقوق بین الملل باشد؛ حقیقت هر امری که در صورت ثبوت، نقض یک تعهد بین ­المللی محسوب می‌گردد؛ نوع و میزان غرامتی که باید برای نقص یک تعهد بین ­المللی داده شود» را دارد.[۷۲]

‌بنابرین‏ دیوان قادر خواهد بود در مقام یک دادگاه بین ­المللی، در صورت درخواست طرفین دعوی مبادرت به تفسیر منشور به عنوان یک معاهده بین ­المللی نماید. این تفسیر هر چند تفسیری رسمی از منشور تلقی نمی گردد اما می‌تواند واجد تبعات فراوانی برای صلاحیت ها و اختیارات دیگر ارکان ملل متحد باشد و در نتیجه بر تفکیک قوای اجرائی، پارلمانی و قضایی ارکان اصلی ملل متحد تأثیر بگذارد. این مقوله پتانسیل نوعی نظارت قضایی رسمی و ضمنی از ناحیه دیوان را بر اعمال شورای امنیت و مجمع عمومی را در خود دارد.[۷۳] رویه قضایی دیوان در اغلب قضایای مشورتی و در تعدادی از قضایی ترافعی مؤید این است که دیوان اختیار تفسیر منشور را به طور صریح و ضمنی بارها تأیید ‌کرده‌است.[۷۴] از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

الف) در پرونده جبران خسارت وارده به کارکنان سازمان ملل (۱۹۴۹)، دیوان هنگام صدور نظریه مشورتی مستقیماً به تفسیر بند ۴ ماده ۱ و بند ۵ ماده ۲ منشور پرداخت و اعلام نمود که سازمان ملل متحد صرفاً مرکزی برای هماهنگی امور کشورها نیست بلکه دارای نهادها و وظایف مشخصی است که برخورداری از حقوق و وظایف گسترده ای را در پی دارد که اعمال آن ها تنها با برخورداری از شخصیت بین‌المللی متصور است.[۷۵]

ب)در پرونده شرایط پذیرش عضویت دولت ها در سازمان ملل (۱۹۵۰)، دیوان به صراحت مبادرت به تفسیر ماده ۴ منشور نموده و بدین منظور، به ساختار منشور و روابط شورای امنیت و مجمع عمومی پرداخت.[۷۶]

ج) در پرونده جایگاه بین‌المللی آفریقای جنوب غربی(۱۹۵۰)، در نظر مشورتی خویش ضمن تفسیر منشور، به جایگاه مجمع عمومی نسبت به سرزمین های تحت قیومیت پرداخت.

د) در پرونده آثار آرای جبران خسارت صادره توسط دادگاه اداری سازمان ملل (۱۹۵۴) در نظریه مشورتی خویش حق مجمع عمومی را در تأسیس رکن قضایی اداری به رسمیت شناخت.

ه) در پرونده برخی هزینه های سازمان ملل (۱۹۶۲) ، به تفسیر عمیق و جامع از مواد منشور (بند ۲ ماده ۱۷) و ساختار آن و روابط شورای امنیت و مجمع عمومی دست زد و اختیارات مجمع عمومی در رابطه با هزینه های سازمان ملل را مشخص نمود.[۷۷]

و) در نظریه مشورتی حضور آفریقای جنوبی در نامیبیا به تفسیر مواد ۵۵٫۱ منشور پرداخت و نتیجه گرفت: که منشور بنیان حق تعیین سرنوشت را بنا نهاده است که این مفهوم در رویه مجمع عمومی تحکیم یافته است.[۷۸]

ز) در پرونده نیکاراگوئه (۱۹۸۴) و پرونده سکوهای نفتی(۲۰۰۳) دیوان به تفسیر ماده ۵۱ منشور ‌در مورد حق دفاع مشروع پرداخته است.

ضمن اینکه مجمع عمومی نیز اعلام داشت که تفسیر منشور در صلاحیت دیوان قرار داشته و از سایر ارکان ملل متحد ‌و آژانس های تخصصی درخواست نمود تا هر گونه سوال حقوقی مرتبط با تفسیر منشور را به دیوان ارجاع نمایند.[۷۹]

مجمع عمومی در سال ۱۹۷۴ طی قطعنامه ۳۲۳۲ خویش مجدداً ‌به این دیدگاه صحه گذاشته است.[۸۰]

از طرفی این اختیار دیوان در تفسیر منشور ملل متحد می‌تواند پتانسیل نوعی نظارت قضایی غیر رسمی نسبت به تصمیمات ارکان ملل متحد را در خود داشته باشد. به عبارتی هر چند صلاحیتی رسمی برای دیوان به منظور بازبینی قضایی تصمیمات شورای امنیت و مجمع عمومی پیش‌بینی نشده است، اما این امر می‌تواند زمینه نوعی اظهار نظر نسبت به مشروعیت اقدامات آنان را فراهم آورد.[۸۱] ‌بنابرین‏ می توان نتیجه گیری نمود که دیوان از صلاحیت تفسیر منشور به ویژه هنگامی که نسبت به برخی از مفاد آن اختلاف نظر وجود داشته باشد، را دارد و قصد تهیه کنندگان منشور بر این بوده است که به دیوان چنین جایگاهی اعطا گردد.[۸۲]

بند ۲- تفسیر معاهدات بین‌المللی

قواعد و مقررات حاکم بر تفسیر معاهدات بین ­المللی از جمله ابزارهایی هستند که دادگاه های بین ­المللی به هنگام رسیدگی به قضایای مطروحه مکرراً آن ها را به کار می گیرند، این قواعد مراجع قضایی و داوری بین ­المللی را در فهم صحیح و روشن از مفهوم و دامنه معاهدات بین ­المللی موضوع اختلاف، یاری می رسانند. برای این ابزارهای حقوقی صرفاً «رسالت تفسیر» نمی توان قائل شد چرا که در عمل مراجع بین ­المللی درصدد تحقق اهداف دیگر قضایی و داوری هستند. از جمله تأثیر تفسیر یک معاهده بر دامنه صلاحیت دادگاه های بین ­المللی است که می‌تواند علاوه بر رفع موانع صلاحیتی، در پیشگیری از تعارض هنجاری در نظام بین الملل نیز مؤثر باشد.[۸۳]

به همین علت ماده ۳۶ اساسنامه دیوان اولین موضوعی را که در صلاحیت دیوان قرار داده است، تفسیر یک معاهده بین‌المللی می‌باشد. به علاوه اکثر مواد صلاحیتی مندرج در موافقتنامه های بین‌المللی «اختلافات ناشی از تفسیر معاهده» را به رکن حل و فصل اختلافات از قبیل نهادهای داوری خاص، دیوان بین ­المللی دادگستری، دیوان بین ­المللی حقوق دریاها و … واگذار نموده اند.[۸۴]

قواعد حاکم بر تفسیر معاهدات بین ­المللی در مواد ۳۲٫۳۱ کنوانسیون وین آمده است[۸۵] که در زمره قواعد عام حقوق بین ­الملل قرار دارد. به موجب ماده ۳۱ «هر معاهده باید با حسن نیت و ‌بر اساس معنای عادی و متداولی که به اصطلاحات معاهده در سیاق آن ها داده می شود و در پرتوی موضوع و هدف معاهده تفسیرگردد». سیاق علاوه بر متن مشتمل بر هر توافق مرتبط و هر سندی که به مناسبت انعقاد معاهده تنظیم گردیده است، می شود.

مطابق ماده ۳۲ کنوانسیون ۱۹۶۹ نیز پیش‌بینی شده است که در صورت به کار گیری ابزارهای مندرج در ماده ۳۱ چنانچه که معنای دو پهلو به دست آید یا این که به نتیجه ای رهنمون شود که آشکارا غیر موجه و نامعقول است. دادگاه های بین ­المللی برای رفع این ابهامات می‌توانند به وسایل مکمل به ویژه کارهای مقدماتی و اوضاع و احوالی که در آن ها معاهده انعقاد یافته است، متوسل شوند.[۸۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 11:33:00 ق.ظ ]




به طور کلی تئوریسین‌ها، سازمانی را که بدون هیچگونه ریسکی تکنولوژی یا خط تولید را تغییر دهد یا به سادگی از رقبا تقلید کند، سازمان کارآفرین نمی‌نامند. همین طور شرکت‌های ریسک‌پذیری که قدرت مالی خود را اهرم نفوذ قرار می دهنند، لزوماً کارآفرین نیستند. سازمان‌های کارآفرین الزاماً باید درگیر نوآوری محصول، بازار، یا تکنولوژی شوند (صمد آقایی، ۱۳۸۸: ۷۶).

۲-۱-۴ عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی سازمانی یک نوع رفتار سازمانی است. رفتار سازمانی تابعی از عوامل زمینه‌ای و ساختاری است. برای اینکه رفتار سازمانی کارافرینانه باشد و سازمان با رویکرد کارآفرینی به هدف‌های خود دست یابد، عوامل ساختاری و زمینه‌ای باید مدیریت شوند.

۲-۱-۴ -۱ عوامل زمینه‌ای مؤثر بر رفتار کارآفرینی سازمانی

    1. فرهنگ و ارزش‌های سازمان: فرهنگ سازمانی شامل ارزش‌ها و باورهای اعضای یک سازمان است و رفتار اعضای سازمان را شکل می‌دهد. فرهنگ سازمانی می‌تواند در یک طیف از حامی آرمان و هدف‌های سازمانی تا تقابل با هدف‌های سازمانی قرار گیرد. فرهنگ حامی کارآفرینی، فرهنگی است که در آن ارزش‌هایی مانند تغییر، نوآوری، مخاطره پذیری، یادگیری، کارگروهی، رقابت پذیری، و فرصت جویی ترویج می‌شود. در فرهنگ سازمانی کارآفرینی، هدف جویی و آرمان مشترک در کارکنان درونی شده است، ارتباطات سازمانی در این فرهنگ روان و اثربخش است. و کارکنان با احساس با معنی بودن کار، از شغل خود راضی هستند؛ کار گروهی امری عادی است و افراد قادر هستند تا با اعضای تیم که هر یک خصوصیات خاص خود را دارد، کار کنند (موریس [۲۷]، ۲۰۰۲، به نقل از یداللهی فارسی، ۱۳۸۴ : ۱۳۳ ).

  1. محیط کسب و کار: محیط کسب و کار شامل محیط اقتصادی، اجتماعی، فناوری و سیاسی ملی و بین‌المللی است. محیط کسب و کار می‌تواند حامی یا مانع کارآفرینی سازمانی باشد .به طور کلی سازمان‌ها برای فعال کردن رفتار کارآفرینی، می‌توانند فشارهای رقابتی را به داخل سازمان منتقل کنند و بخش‌ها و افراد سازمانی در مواجهه با خواسته‌های محیط قرار گیرند (چون هو و همکاران[۲۸] ، ۲۰۰۴ به نقل از یداللهی فارسی، ۱۳۸۴ : ۱۳۳).

۲-۱-۴ -۲ عوامل ساختاری مؤثر بر رفتار کارآفرینی سازمانی

    1. هدف گذاری صحیح و روشن: وقتی هدف‌ها روشن باشد، اعضای سازمان می‌دانند که برای رسیدن به چه چیز باید تلاش کنند.

    1. توسعه منابع انسانی: در سازمانی که افراد با قابلت بالا وجود داشته باشند، رفتار کارآفرینی را ترویج می‌دهند.

    1. ایجاد سیستم‌های بازخور: افراد و بخش‌های سازمان اگر از نتایج کار خود و عکس‌العمل محیط بازخور دریافت نمایند، می‌توانند عملکرد خود را بهبود بخشند، جای که عوامل محیطی انتظار رفتار کارآفرینی را القا می‌کنند، بازخورهای محیطی رفتار کارآفرینی سازمانی را ترغیب می‌کنند.

    1. ترکیب مسئولیت فردی و گروهی: سیستم‌های سازمانی با ترکیب مسئولیت فردی و گروهی، تلاش فردی و گروهی را ترغیب می‌کنند.

  1. پاداش بر اساس نتایج: در صورتی که کارکنان بدانند که در نتایج کار خود سهیم هستند و نتایج مثبت، پاداش مثبت دارند، رفتار کارآفرینانه در آن ها ترغیب می‌شود.

عوامل ساختاری دیگری که در کارآفرینی سازمانی نقش دارند به صورت زیر است:

فرایند و سیستم خلاقیت و نوآوری، تأمین امکانات مورد نیاز نوآوری، ارتباط اثر بخش با مشتریان، آموزش فنون و مهارت‌های کارآفرینی، توسعه زمینه‌های مشارکت فراگیر کارکنان، ایجاد محیطی کاری جذاب و صمیمانه در کار (یداللهی فارسی، ۱۳۸۴ : ۱۳۴ -۱۳۵).

پیترسون و برگر[۲۹] (۱۹۷۲) نیز در مطالعات خود سعی کرده‌اند تا عوامل مختلف سازمانی و محیطی را که فعالیت‌های کارآفرینی را در درون شرکت تحت تأثیر قرار می‌دهند، شناسایی کنند، مدل زیر یکی از مدلهایی است که سعی کرده تا پیش نیازهای کارآفرینی سازمانی و نتایج آن را در ارتباط با متغیرهای دیگر سازماندهی کند (احمدپور، ۱۳۸۱).

مهارت‌های یک کارمند

محیط سازمانی

فعالیت‌های مدیریت و فرهنگ

پدیده کارآفرینی سازمانی

عملکرد مالی

رضایت شغلی

رضایت مشتری

پیش نیازها، عوامل بالقوه

نتایج: عملکرد شرکت

شکل ۲-۳- مدل کارآفرینی سازمانی

۲-۱-۵ کارآفرینی سازمانی از دیدگاه یونگیو وانگ

بر طبق نظریه پروفسور یونگیو وانگ و همکارنش ۲۰۰۹ کارآفرینی سازمانی شامل چهار بعد می‌باشد:

ریسک‌پذیری تجارت جدید، نوآوری، خودبهبودی و پیش‌دستی

ریسک‌پذیری تجارت جدید[۳۰] :

ریسک‌پذیری یکی از ابعاد بسیار مهم کارآفرینی سازمانی است. ریسک‌پذیری به عنوان امکان ضرر، احتمال دارد به عنوان ویژگی ذاتی نوآوری، شکل‌گیری کسب و کار جدید و اقدامات کنشی یا تهاجمی سازمان موجود نگریسته شود. ریسک را می‌توان به پیگیری سریع فرصت‌ها، استفاده یا کاربرد سریع منابع و اقدامات جسورانه ربط داد. در حقیقت جسور بودن در پیگیری فرصت‌ها به عنوان ویژگی سطح شرکتی کارآفرینی مورد نظر قرار گرفته است. از دیدگاه ایال و اینبار ریسک‌پذیری تمایل به جذب منابع برای فعالیت‌های مخاطره آمیز در قلمرویی ناشناخته به صورت منطقی و محاسبه شده است (ایال و اینبار، ۲۰۰۳: ۲۲۳).

در ریسک پذیری سازمانی فعالیت مخاطره آمیز جدیدی شروع می‌شود و معمولاً با کارآفرینی فردی ارتباط دارد. افراد و گروه‌های کوچک می‌توانند گروه‌های کارآفرینانه‌ای را در داخل سازمان تشکیل دهند (ساندرا و دوبینسکی[۳۱] ، ۲۰۰۰: ۲۴ ). مخاطره پذیری سازمانی شامل فعالیت‌هایی می‌شود که در سطح عملیاتی انجام می گیرند. در این بعد، سازمان ‌های کارآفرین معمولاً رویکرد مثبتی به سرمایه‌گذاری در فرصت‌های جدید تدوین می‌‌کند، نسبت به شناسایی مشتریان جدید و ورود به بازارهای ناشناخته اقدام می‌کند (مدهوشی و بخشی، ۱۳۸۲: ۱۷۳). معیارهای این بعد عبارتند از:

– توسعه خطوط تجاری در صنعت جاری

– پیگیری تجارت جدید در صنایع جدید که با تجارت جاری در ارتباط هستند

– کشف خلاهای جدید برای محصولات در بازارهای جاری

– ورود کسب و کارهای جدید با عرضه محصولات و خطوط جدید

نوآوری[۳۲] :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ق.ظ ]




تعدیل منطقی موقعیت نظام کیفری در سیاست جنایی اسلام سازماندهی روش خاصی را موجب شده است که ضمن حفظ واکنش‌های سرکوب‌گر در متون قانونی، با تمسک به تأسیسات و گریزگاههای متعدد از اجرای آن دوری می‌کند. این روش که در نصوص روایی ازآن به عنوان «کیفرزدایی» یاد شده امکان ترک اجرایی مجازات را با روی آوردن به نوسازگاری و نیز اصلاح از طریق غیر کیفری فراهم می‌سازد.

کیفرزدایی در مفهوم وسیع خودعبارت از اقدامات سیاست جنایی است که دربرگیرنده تخفیف کیفر تا حذف اجرایی آن مبتنی بر اندیشه ناتوانی عقوبت در اصلاح و تربیت مجرم و پیشگیری از جنایت است[۱۳۸]. ازدیدگاه مکتب اسلام کیفر نه فقط تنها عامل در مبارزه با ‌بزهکاری محسوب نمی‌گردد بلکه اصولاً عکس العملی اساسی و بنیادین هم به شمار نمی‌آید زیرا اجرای کیفر هرگز عامل مؤثری در تثبیت ارزش‌های اخلاقی، کمال معنوی و اصلاح به حساب نمی‌آید.

اگرچه نمی‌توان تاثیر محدود کیفر را نیز انکار نمود اما این قدرت ضعیف‌تر ازآن است که با به کارگیری انحصاری آن بتوان به مبارزه‌ای موفق با بزه پرداخت.

مبحث اول: مفهوم اصل کیفرزدایی

کیفرزدایی عبارت است از جرم زدایی ناقص، در این حالت یک نوع مداخله و تدبیر اجتماعی جایگزین کیفر می‌گردد ولی عنوان مجرمانه برای فعل و ترک فعل حفظ می‌شود[۱۳۹].

کیفرزدائی از آن جهت که منجر به تغییر ضمانت اجرای یک عمل مجرمانه گردیده و ضمانت اجرای جدید و مناسب‌تری را برای آن مد نظر می‌گیرد به نوعی پیشگیری عام محسوب می‌شود، اگرچه هدف اصلی از کیفرزدایی پیشگیری خاص و تعیین واکنش مناسب‌تر با شخصیت مجرمین است.

آنچه در اینجا از اصطلاح در کیفرزدایی مقصود است نفی مطلق اعمال واکنش‌های جزایی علیه مجرم نیست بلکه ضمن پذیرش مجازات به مثابه یکی از عکس العمل های کیفری، درصدد تبیین تمایل قانون‌گذار اسلامی به دوری از اتخاذ واکنش‌های سرکوب‌گر و گرایش به تدابیری است که تا آنجا که ممکن است عاری از خصیصه‌های رنج و آلام باشد[۱۴۰].

مبحث دوم: طرق قانونی کیفرزدائی

گرایش قانون‌گذار اسلامی در عدم تمسک به کیفر و مسامحه در اتخاذ عکس العمل‌های جزایی در راه مقابله با ‌بزهکاری به صورت‌های مختلفی در سیاست جنایی اسلام منعکس است.

تدابیر کیفرزدایی که ویژه نظام حقوقی اسلام بوده و تحت عناوین مختلفی در متون و مدارک اسلامی منعکس است در مواردی می‌تواند دگرگونی ساختار اداری و تشکیلاتی دستگاه عدالت جزایی را در راستای اهداف سیاست جنایی ضروری سازد.

پیش‌بینی این تدابیر در واقع حکایت‌گر تاکیدی است که برگریز از کیفر وتوسل به اقدامات غیر قضایی در اصلاح مجرم و صیانت جامعه از شرارت وی دارد. اینک به برخی از این طرق و تدابیر اشاره می‌نماییم.

گفتار اول: فرار مجرم

فرار مجرم هنگام اجرای مجازات رجم از عوامل سقوط مجازات زنا است. چنانچه مجرمی که جرم او با اقرار ثابت شده است از گودال فرار کند، برای اجرای مجازات برگردانده نمی‌شود[۱۴۱]. و مجازات ساقط می‌گردد بنابر نظر مشهور این حکم فقط به زانی مقراختصاص دارد ولی برخی از فقها[۱۴۲] فرار از مجازات در جرایم لواط و قوادی را هم موجب سقوط مجازات دانسته‌اند.

گفتار دوم: فرار شهود

در مواردی که مجازات با شهادت شهود ثابت شده است، فرار شهود موجب سقوط مجازات می‌شود. از دیدگاه فقهای امامیه حضور شهود هنگام اجرای مجازات واجب نیست ولی اگر شهود هنگام اجرای مجازات حضور یابند و سپس فرار کنند، مجازات درباره مجرم اجرا نمی‌شود[۱۴۳]. البته برخی از فقها[۱۴۴] حضور شهود در مواردی را که مجازات رجم با شهادت آنان ثابت شده است عقلاً واجب می‌دانند چرا که در اینصورت مجازات رجم باید با سنگ زدن توسط شهود آغاز شود و عدم حضور آنان مانع اجرای رجم است.

فرار شهود باعث اجرای حد قذف بر آن ها نمی‌شود در واقع فرار شهود تمهیدی است که مجرم را از مجازات رها می‌سازد بدون اینکه عواقبی برای شهود به همراه داشته باشد.

گفتار سوم: عفو مرتکب

یکی از مواردی که به امام اختیار عفو می‌دهد، توبه مجرم است. نظر مشهور فقها این است که اگر فردی اقرار به جرمی کند و سپس توبه نماید امام می‌تواند از اجرای مجازات او چشم پوشی نماید[۱۴۵]. ظاهراًً مشهور اختیار عفو امام در صورت توبه مجرم را منحصر به توبه بعد از اقرار می‌دانند و این حکم را در توبه بعد از اقامه شهادت جاری نمی‌دانند[۱۴۶]. با وجود این برخی از فقها[۱۴۷] معتقدند که توبه بعد از اقامه بینه در جرایم زنا و لواط و مساحقه امام را بین عفو و اجرای مجازات مخیر می‌کند و برخی[۱۴۸] این حکم را در جرایم زنا، لواط، مساحقه و قوادی جاری می‌دانند به نظر می‌رسد در صورتی که از نحوه رفتار فرد هم توبه او محرز شود.امام اختیار عفو خواهد داشت.

گفتار چهارم: توبه مرتکب

در حقوق اسلام کیفر به صورت تنها امکان ایجاد توازن با رفتار مجرمانه و فرصت انحصاری مقابله با ‌بزهکاری و ما به ازا جرم شناخته نشده یک امر حتمی و قطعی در کلیه موقعیت‌ها محسوب نمی‌گردد.

در این نظام این تلقی که وسایل مبارزه با جرم محدود به عکس العمل‌های شدید کیفری است نفی شده چرا که مقصد اساسی در اجرای تدابیر مناسب در برابر تجاوزات عمدی نسبت به قواعد حقوقی، تنبیه مرتکب و تقویت ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی پذیرفته شده و بازگشت بزه‌کار با رعایت مجدد این معیارهاست.

بدون شک مناسب‌ترین و نزدیک‌ترین راه دست‌یابی به اهداف مذکور یک اقدام داوطلبانه از سوی مجرم است اقدامی که به یقین به دلیل تمایل اختیاری مجرم، تاثیرات آن از استحکام و نفوذی عمیق‌تر از نقش واکنش‌های معمول مراجع رسمی برخوردار خواهد بود. پیش‌بینی توبه که فرصتی برای « رجوع اختیاری » مجرم است روند دادرسی کیفری را از جریان معمول خارج و دستگاه عدالت جزایی را از استفاده معمول از ابزارهای کیفری بی‌نیاز می‌سازد.

‌بنابرین‏ تامین اهداف کیفر همیشه با جریان یک سویه تحمیل رنج بر مجرم به وسیله قاضی محقق نخواهد بود بلکه در این دیدگاه مجرم نیز خود را در این مبارزه مشارکت داده و با ندامت وعزم خویش بر ترک جرم موجبات اعمال کیفر را منتفی می‌سازد. چرا که با حدوث توبه اغراض مورد نظر مجازات‌ها حاصل آمده و اجرای آن بلاوجه می‌گردد.

بند اول: مفهوم توبه

دانشمندان علم لغت توبه، توب و متاب را همه به معنی رجوع و بازگشت دانسته‌اند برخی این تعریف را مقید ساخته و گفته‌اند توبه رجوع از گناه است.

راغب در مفردات می‌نویسد: «توبه یعنی ترک گناه به بهترین وجه و آن رساترین وگویاترین شکل از صورت‌های طلب پوزش است[۱۴۹]»

در برخی از تفاسیر در معنای رجوع از عمل گذشته استعمال شده است که حکایت از توبه مردم دارد لکن چنانچه در المیزان نیز آمده است درست‌تر آن است که توبه را به معنای مطلق رجوع دانست زیرا از برخی از آیات قرآن[۱۵۰] استفاده می‌شود که توبه بر دو گونه است: توبه خداوند و آن بازگشت خدا به سوی مردم است به رحمت و توبه بنده و آن بازگشت اوست به سوی خدا به استغفار کردن و خودداری از گناه[۱۵۱].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:33:00 ق.ظ ]




به طور کلی شرایط کشورمان و وجود تحریم‌های بین‌المللی باعث‌ می‌شود تا تمایل سرمایه‌گذار خارجی به سرمایه‌گذاری در ایران کاهش یابد. ازاین‌رو برای تشویق بانک‌های خارجی برای ایجاد شعب در مناطق آزاد، باید مشوق‌هایی بیش از سایر مناطق آزاد جهان ایجاد شود. در حال حاضر برخی از موانع تأسیس بانک‌های خارجی در ایران را می‌توان عوامل زیر دانست:

ـ عدم امکان واگذاری تملک زمین به خارجی‌ها،

ـ عدم اطمینان از حفظ حقوق مالکیت،

ـ اجازه صدور مجوز برای تأسیس و یا افتتاح شعب که در اختیار بانک مرکزی است.

در حال حاضر به موجب ماده (۴) آیین‌نامه اجرایی عملیات پولی و بانکی در مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی جمهوری اسلامی ایران، «تأسیس بانک و مؤسسه و افتتاح شعب بانک‌ها و مؤسسات اعم از ایرانی یا خارجی در مناطق موکول به پیشنهاد سازمان و صدور مجوز توسط بانک مرکزی است». همچنین به موجب تبصره «۱» این ماده، «اساسنامه بانک‌ها و مؤسسات و هر گونه تغییرات بعدی در اساسنامه آن ها، باید پس از پیشنهاد سازمان به تأیید شورای پول و اعتبار برسد».

گفتار هفتم : مقررات کار و اشتغال

به منظور تسهیل و گسترش فعالیت‌های اقتصادی در مناطق آزاد، مقررات مربوط به اشتغال نیروی انسانی و بیمه تأمین اجتماعی در مناطق آزاد، متفاوت از سرزمین اصلی تدوین شده است. به موجب ماده (۱۲) قانون چگونگی اداره مناطق آزاد، تصویب این مقررات به هیئت وزیران محول شده و به دنبال آن آیین‌نامه اجرایی «مقررات مربوط به اشتغال نیروی انسانی و بیمه تأمین اجتماعی در مناطق آزاد» به تصویب رسید. تلاش شده تا در آیین‌نامه اجرایی شرایط به گونه‌ای ایجاد شود تا واحدهای فعال در مناطق آزاد بتوانند به جذب نیروی کار متخصص و کارآمد، فارغ از محدودیت‌های قانون کار، بپردازند با این حال ایراداتی نیز متوجه این مقررات است که سازمان‌های مناطق آزاد و واحدهای فعال در آن را با مشکل مواجه ساخته است.

گفتار هشتم : تعمیم قوانین جدید به مناطق آزاد

تعمیم بعضی قوانین جدیدالتصویب به مناطق آزاد و الزام مناطق آزاد به وضع عوارض که موجب افزایش قیمت محصول نهایی در مناطق آزاد می‌شود. مانند عوارض بابت حمایت از مصرف‌کنندگان و تولید‌کنندگان داخلی.

گفتار نهم : وجود معارض و مدعیان مالکیت در مناطق آزاد

یکی از مشکلات زمین‌های مناطق آزاد، وجود مدعیان مالکیت و معارضان اراضی است. این مشکل پس از گذشت ۱۷ سال از مناطق آزاد همچنان پابرجاست و این مناطق را با مشکل ایجاد ‌کرده‌است. این موضوع ناشی از نقشه‌های اولیه مناطق آزاد است که دارای دقت کافی نبوده و در هنگام تعیین محدوده‌ها موضوع ساکنین محلی و سایر مدعیان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

گفتار دهم : دوره های کوتاه‌مدت کاری مدیران مناطق

میانگین دوره عمر مدیریت مدیران مناطق آزاد ۲ سال است که این موضوع باعث شده تا این مناطق در دستیابی به اهداف اولیه با مشکل مواجه شوند. دوره مدیریت کوتاه‌ مدت باعث می‌شود تا مدیران دید کلان به برنامه ها اقتصادی اجرا شده نداشته باشند و طرح‌های زودبازده را مد نظر قرار دهند. این موضوع بیشتر به جهت اعمال سیاست‌های حزبی در به کار گیری مدیران است.

گفتاریاز دهم : عدم تعریف جایگاه مناطق آزاد در برنامه های پنج‌ساله و بلندمدت

عدم تعریف جایگاه مناطق آزاد در برنامه های بلندمدت باعث شده تا سایر نهادهایی که می‌باید طرح‌های تفصیلی و بلندمدت خود را بر اساس طرح‌های جامع مناطق آزاد تنظیم و مغایرت‌های احتمالی را مطابق با طرح‌های جامع مناطق اصلاح کنند، از این کار تمرد نمایند. به طور کلی نگاه برنامه های توسعه کشور به موضوع مناطق آزاد به خصوص برنامه چهارم و پنجم تنها به صورت تصویب قوانین موردی بوده و در این خصوص نگاه جامع و برنامه‌ای وجود نداشته است. در برنامه های چهارم و پنجم توسعه تنها یک ماده به مناطق آزاد اختصاص یافته که به تبیین و تأکید برخی قوانین موجود در قانون چگونگی اداره مناطق آزاد پرداخته و یا مقررات موردی را در این زمینه مقرر می‌کند. در هیچ کدام از برنامه های چهارم و پنجم مشخص نشده که برای مثال پس از پایان برنامه، مناطق قرار است به چه نقطه‌ای برسند، چه میزان سرمایه خارجی جذب کنند و چه تعداد شرکت در آن ها ثبت شود. در صورتی که مشخص نمودن این موارد در برنامه های توسعه می‌تواند به مشخص نمودن سند راهبردی مناطق آزاد کمک کند.

گفتار دوازدهم : حضور گمرک ایران در مبادی ورودی کالا به مناطق آزاد

به موجب ماده (۱۷) مقررات صادرات، واردات و امور گمرکی مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی جمهوری اسلامی ایران، «کنترل و نظارت بر ورود و صدور کالا از مناطق آزاد به سایر نقاط کشور توسط گمرک جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد. سرپرست گمرک مستقر در منطقه با معرفی سازمان و حکم رئیس کل گمرک منصوب می‌شود». به موجب تبصره این ماده نیز «کنترل و نظارت بر ورود و صدور کالا از مناطق آزاد به سایر کشورها توسط گمرک سازمان بر مبنای این مقررات و دستورالعمل‌های اجرایی مربوط انجام می‌پذیرد». ‌بر اساس این ماده، گمرک ایران باید صرفاً در مبادی ورودی کالا به سرزمین اصلی و بالعکس قرار گیرد، حال آنکه گمرک مذکور هم‌اکنون ضمن استقرار در مبادی خروجی کالا به سرزمین اصلی، در مبادی خروجی کالا از خارج از کشور به مناطق آزاد نیز حضور می‌یابد که با قوانین و مقررات عمومی و خصوصی مناطق آزاد مطابقت ندارد. برطبق ماده (۱) مقررات صادرات، واردات و امور گمرکی مناطق آزاد، «گمرک سازمان واحدی از زیرمجموعه سازمان منطقه می‌باشد که مجری مقررات صادرات و واردات در هر منطقه است». با توجه به ماده (۱۷) مقررات صادرات و واردات و لزوم حفظ مدیریت یکپارچه در مناطق آزاد باید شرایطی اتخاذ شود تا مطابق قانون، صدور و ورود کالا از مناطق آزاد تنها زیر نظر گمرک سازمان صورت پذیرد. از دیگر چالش‌ها و موانع که در ارتباط با گمرک در مناطق آزاد مطرح است، ابهام و در وضعیت اموال تملیکی و کالاهای متروکه در مناطق آزاد است که بر ضرورت تصویب قانون در این زمینه تأکید می‌کند.

گفتار سیزدهم : عدم وجود مراجع خاص برای رسیدگی به پرونده های خارجی

ایجاد محیط امن برای سرمایه‌گذاری خارجی و اطمینان سرمایه‌گذار از حفظ حقوق مالکیت از پیش‌نیازهای لازم برای جذب سرمایه‌گذار خارجی است. در حال حاضر مراجع قضایی خاصی برای رسیدگی به پرونده های قضایی مرتبط با سرمایه‌گذاران خارجی وجود ندارد. در حالی که وجود چنین مراجعی می‌تواند در ایجاد تسریع در امور پرونده های قضایی سرمایه‌گذاری خارجی کمک کند. ‌بنابرین‏ در راستای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و ایجاد محیط امن برای سرمایه‌گذاری، لازم است تا در خصوص بررسی پرونده های قضایی مرتبط با سرمایه‌گذاری خارجی، تدابیری اتخاذ شود تا این پرونده ها در مراجع قضایی خاص و محاکم تخصصی رسیدگی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:32:00 ق.ظ ]




  • شرایط گواه همان است که در ماده ۱۵۵ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه‌ها عمومی و انقلاب در امور کیفری و ماده ۱۳۱۳ قانون مدنی آمده است . شرایط گواه در فقه عبارتند از :

۱-عدالت ۲-بلوغ ۳-عقل ۴-اسلام و ایمان ۵-طهارت مولد ۶-انتفای تهمت ( محقق داماد مصطفی ، قواعد فقه ۳ ، بخش قضایی صص ۷۲ تا ۷۶ )

    • شرایط گواهی غیر از شرایط گواه است شرایط گواهی در مواد ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ ق. م بیان شده است (ر.ک به مبحث شرایط شهادت )

  • شرایط گواه هنگام ادای گواهی معتبر است نه در زمان تحمل گواهی

ماده ۲۳۲ هر یک از طرفین دعوی که متمسک به گواهی شده‌اند باید گواهان خود را در زمانی که دادگاه تعیین کرده حاضر و معرفی نمایند

  • تکلیف طرفهای دعوا به احضار و معرفی گواهان مانع از آن نیست تا دادرس در راستای تحقق و کشف حقیق ، راسا گواهی را استماع کند .

ماده ۲۳۳ . صلاحیت گواه و موارد جرح وی برابر شرایط مندرج در بخش چهارم از کتاب دوم ، در امور کیفری این قانون می‌باشد .

    • مواد ۱۴۸ تا ۱۷۲ آ. د.ک مصوب ۱۳۷۸ موارد جرح و شرایط و صلاحیت گواه را ذکر نموده است .

    • مواد ۴۱۲ و ۴۱۳ قانون پیشین به صلاحیت گواه و موارد جرح گواه مربوط بود که در قانون کنونی حذف شده است .

    • ماده۴۱۲ ق.آ. د. م ۱۳۱۸ مقرر می‌داشت «گوهی استماع نمی‌شود مگر از اشخاصی که مطابق قانون مدنی اهلیت اداء گواهی داشته باشند .

      • اهمیت برای گواهی به استناد مواد ۲۱ و ۱۳۱۳ ق.م عبارت از بلوغ ، عقل و رشد و به استناد ماده ۱۳۱۴ ق. م سن پانزده سال تمام .

  • ماده ۳۱۴ق.آ. د. م ۱۳۱۸ مقرر می‌داشت « در موارد زیر اصحاب دعوی می‌توانند گواه‌ها را جرح نمایند »

    1. در صورتی که بین گواه و یکی از اصحاب دعوی قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از طبقه دوم باشد

    1. در صورتی که بین گواه و یکی از اصحاب دعوی سمت خادم و مخدومی باشد

  1. در صورتی که بین گواه و کسی که گواهی بر ضرر او داده می‌شود دعوای مدنی یا جزایی مطرح باشد و یا دعوای جزایی سابقا مطرح بوده و هنوز پنج سال در صورت جنایی و دو سال در صورت جنحه از صدور حکم قطعی نگذشته است .

  • جرح در برابر تعدیل است جرح گواه به معنای ادعای نبود شرایط گواه و تعدیل گواه به معنای ادعای وجود شرایط گواهی است ( ماده ۱۵۵ ق.آ. د. م )

ماده ۲۳۴ : هر یک از اصحاب دعوا می‌توانند گواهان طرف خود را با ذکر علت جرح نمایند چنان که پس از صدور رأی‌ برای دادگاه معلوم شود که قبل از ادای گواهی جهات جرح وجود داشته ولی بر دادگاه مخفی مانده و رأی‌ صادره هم مستند به آن گواهی بوده ، مورد از موارد نقض می‌باشد و چنان که جهات جرح بعد از صدور رأی‌ حادث شده باشد ، مؤثر در اعتبار رأی‌ دادگاه نخواهد بود .

تبصره : در صورتی که طرف دعوا برای جرح گواه از دادگاه استمهال نماید دادگاه حداکثر به مدت یک هفته مهلت خواهد داد .

    • مواد ۴۱۴ ، ۴۱۵ ق.آ.د.م ۱۳۱۸ ‌در مورد جرح گواه احکام مربوط بود .

  • مطابق ماده ۱۷۰ ق.آ.د.ک در اثبات جرح گواه ذکر اسباب آن لازم نیست . از سوی دیگر ، در ماده ۲۳۴ ذکر علت جرح ضروری اعلام شده است بین این دو ماده تعارض آشکار وجود دارد .

عبارت « مورد از موارد نقض می‌باشد » دارای ابهام است و می‌خواهد بگوید اگر از آن درخواست تجدید نظر بشود رأی‌ صادره در مرجع تجدید نظر نقض خواهد شد به عبارت دیگر این قسمت از ماده جنبی توصیفی دارد نه حکمی .

ماده ۲۳۵٫ دادگاه گواهی گواه را بدون حضور گواه‌های که گواهی نداده‌اند ، استماع می‌کند و عبد از اداء گواهی می‌تواند از گواه‌ها مجتمعا تحقیق نماید .

    • تحقیق اجتماعی از همه گواهان پس از آنکه هر یک گواهی دادند ، از تکالیف دادگاه نیست . بلکه ، دادگاه می‌تواند از آنان به طور دسته جمعی نیز تحقیق کند برای نمونه ، اگر رویارویی آنان را برای کشف حقیقت لازم بداند ، می‌تواند از آنان به طور دسته جمعی تحقیق کند .

  • حضور گواهی که گواهی وی استماع شده است هنگام ادای گواهی دیگران منعی ندارد فلسفه منع حضور افرادی که هنوز گواهی نداده‌اند ، این است که اظهارات و گفته های افرادی که گواهی می‌دهند استماع شده است هنگام ادای گواهی دیگران منعی ندارد فلسفه منع حضور افرادی که هنوز گواهی نداده‌اند . این است که اظهارات و گفته های افرادی که گواهی می‌دهند ، به سایر گواهان تلقین نشود . افزون بر آن گفته های انفرادی آنان در صورتی که جداگانه گواهی داده باشند و با یکدیگر منطق باشند ، بهتر دادرس را قانع خواهد کرد تا اینکه با یکدیگر گواهی دهند .

ماده ۲۳۶٫ قبل از ادای گواهی، دادگاه حرمت گواهی کذب و مسئولیت مدنی آن و مجازاتی که برای آن مقرر شده است را به گواه خاطر نشان می‌سازد گواهان قبل از ادای گواهی نام و نام خانوادگی ، شغل ، سن و محل اقامت خود را اظهار و سوگند یاد می‌کنند که تمام حقیقت را گفته و غیر از حقیقت چیزی اظهار ننماید .

تبصره : در صورتی که احقاق حق متوقف به گواهی باشد و گواه حاضر به اتیان سوگند نشود الزام به آن ممنوع است .

    • ر.ک اصل ۳۸ ق اساسی و مرداد ۴۱۸ و ۴۱۹ ق.ا.ک.م ۱۳۱۸ . ۶۵۰ ق.م.ا.

    • ادای گواهی خلاف واقع هم ممکن است مسئولیت مدنی و هم مسئولیت کیفری داشته باشد در صورتی که متضرر از این گواهی به طرح دعوای مدنی اقدام کند ، به استناد ماده یک قانون مسئولیت مدنی مصوب ۱۳۳۹ این حق را خواهد داشت بدیهی است که در اینجا ، باید ارکان مسئولیت (ارتکاب فعل زیانبار که در اینجا ادای گواهی غیر واقع است ، ورود خسارت ، وجود رابطه علیت میان فعل زیان بار و ورود خسارت ) جمع باشد در صورتی که متضرر تعقیب کیفری را درخواست کند ، باید شرایط مسئولیت کیفری یعنی ارکان سه گانه رکن مادی( ادای سوگند غیر واقع ) و رکن روانی ( سوء نیت عام ) و رکن قانون ( ماده ۶۵۰ ق.م.ا) جمع باشد .

  • این پرسش مطرح است که ایا افراد می‌توانند به منزله گواهی اسرار مردم را فاش کنند یا خیر و در این مورد ، حفظ اسرار مردم مهم تر است یا تکلیف به ادای گواهی؟ به نظر می‌رسد که تکلیف به ادای گواهی و بیان حقیقت برای احقاق حق از یک طرف با حفظ اسرار ملازمه دارد به عبارت دیگر بین این دو تکلیف تعارض و تزاحم حاکم است . ترجیح هر یک به دیگر موجب نادیده گرفتن آن دیگر خواهد بود در تعارض بین ادای شهادت با حفظ اسرار ترجیح با ادای شهادت است .

ماده ۲۳۷ دادگاه می‌تواند برای اینکه آزادی گواه بهتر تامین شود گواهی او را بدون حضور اصحاب دعوا استماع نماید در این صورت پس از ادعای گواهی بلافاصله اصحاب دعوا را از اظهارات گواه مطلع می‌سازد با توجه به اینکه جرح گواه مطابق ماده ۲۳۲ ق.آ. د.ک و ماده ۱۶۹ ق.آ.د.ک از حقوق طرفهای دعوا است و باید پیش از ادای گواهی حضور داشته باشند . آنان فقط در لحظه ادای گواهی از جلسه بیرون می‌روند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:32:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم