کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



در این مدل افراد بیانگر مدیران و کارکنان درون سازمان است و به آن چیزی که می توان انجام دهد حتی بصورت جمعی سرمایه انسانی اطلاق می شود. سیستم، دانش موجود در سازمان است که مستقل از افراد است و بازار، شامل روابط سازمان با بیرونی ها است مانند عرضه کنندگان، توزیع کنندگان و مشتریان .این سه جزء مدل ،بطور نزدیکی بهم پیوسته شده اند .برای مثال موفقیت یک تکنولوژی جدید به شایستگی و آموزش کارکنان بستگی دارد (گلدی صدقی ،۱۳۸۶،ص ۶۵ ).

۲-۴- بخش سوم: روش های اندازه گیری سرمایه فکری
۲-۴-۱- طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری
سیستم های حسابداری کنونی هنوز هم تحت تاثیر عوامل سنتی کار، مواد و سرمایه مالی می باشد و اهمیت دانش بعنوان عاملی موثر در تولید و ایجاد ثروت در آنها نادیده گرفته می شود. این در حالیست که نگرش واقع بینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایه های ناملموس، نیاز ما را به این سرمایه ها را دوچندان نموده است.در محیط تجاری کنونی، اندازه گیری ارزش سازمانی با بهره گرفتن از روش های سنتی حسابداری ناکافی می باشد چرا که اغلب ارزشهای محاسبه شده به روش سنتی با ارزش اقتصادی امروزی آنها نا مرتبط می باشد.
روش های سنتی، ارزش نهفته در مهارت، تجربه، قابلیت یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمان ها نادیده می گیرد. تلاش های زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شرکتها انجام گرفته است. مشهورترین این روشها روش ترازنامه نامرئی، کنترل داراریی‌های ناملموس و کارت نمره متوازن، روش ارزش افزوده اقتصادی، روش شاخص سرمایه فکری، روش کارگزار تکنولوژی، روش نرخ باده دارایی ها، روش تشکیل سرمایه بازار، روش سرمایه فکری مستقیم، روش جهت یابی تجاری اسکاندیا، روشهاس مالی و مدل مدیریت سرمایه فکری که در زیر به تحلیل ویژگی های هر یک از این روش ها توسط علی اصغر انوری رستمی اشاره خواهد شد:
۲-۴-۱-۱- ارزش افزوده اقتصادی[۸۳]
در این روش از معیارهایی نظیر بودجه بندی سرمایه ای ، برنامه ریزی مالی ، تعییین هدف، اندازه گیری عملکرد، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راههایی که از طریق آنها ارزش شرکت افزوده یا کم می شود، استفاده می شود. نقاط قوت این روش همبستگی آن با قیمت سهام است. از آنجایی که این روش به طور گسترده ای در مجامع مالی پذیرفته شده و از معقولیت برخوردار است، می‌تواند مشروعیت شرکت را در بازارهای مالی افزایش دهد.عیب عمده این روش پیچیدگی آن می‌باشد. از آنجائیکه این روش از دارایی های دفتری با اتکا به هزینه های تاریخی بهره می گیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد، ممکن است جهت بیان کمی ارزش دارایی‌های ناملموس، چندان مناسب نباشد.
۲-۴-۱-۲- کارت نمره متوازن[۸۴]
این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شرکت بدست می دهد. این روش شرکتها را قادر می سازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیت ها و اکتساب دارایی های ناملموسی که به آنها برای رشد در آینده نیاز دارد ، دنبال کنند. این شیوه بیانگر نوعی کمبود جدی در سیستم‌های مدیریت سنتی و ناتوانی آنها در مرتبط نمودن استراتژی بلند مدت شرکت با فعالیت های کوتاه مدت شرکت می باشد. این روش گذشته و حال شرکت را با آینده اش مرتبط می نامید و ابزاری در اختیار مدیریت شرکت قرار می دهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شرکت تعریف وآنها را کنترل نماید. این روش شرکت را قادر می سازد تا نتایج مالیش را تحلیل نماید و استراتژی شرکت را اجرا نماید. “کاپلان ” و “نورتون” معتقدند که این روش نوعی سیستم اندازه گیری است که با بهره گرفتن از معیارهای کیفی، میزان استراتژی به اجرا درآمده شرکت را نشان می دهد. این روش اهداف و معیارها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان می‌دهد این دیدگاه ها عبارت است از دیدگاه مالی، دیدگاه مشتری، دیدگاه فرایندهای داخلی و دیدگاه نوآوری و یادگیری. این روش تا حدی ایستا بوده و برای هر شرکت خاص می باشد (کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶، ص ۷۹).
۲-۴-۱-۳- ترازنامه نامرئی
این روش به منظور نشان دادن دارایی های شرکت مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار می آید. در این روش، سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همانا شایستگی های حرفه ای و خبرگی کارکنان کلیدی که استراتژی یک شرکت را تشریح می کنند، می باشد. سرمایه ساختاری نیز شامل مزیت رقابتی یک شرکت و توانایی‌های کارکنان آن مانند شهرت، تجربه و روش‌های خاص تولیدی می باشد. این مدل مبتنی بر معیارهای کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد (جعفری و همکاران ،۱۳۸۷،ص ۱۲).
۲-۴-۱-۴- کنترل دارایی های ناملموس[۸۵]
این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شرکت به روش ساده می باشد. در این راستا معیارهای مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت می باشد. در این روش ضروری است تا معیارها با واقعیت های هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شود. عیب عمده این روش در آن است با تمامی شرکت ها و موقعیت ها قابل انطباق نی باشد. از این روش همچنین برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود(گلدی صدقی،۱۳۸۶،ص ۶۵).
۲-۴-۱-۵- روش جهت یابی تجاری اسکاندیا[۸۶]
این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده در روش ترازنامه نامرئی بنا هاده شده است و شرکت اسکاندیا مبدع آن به شمار می آید. این شرکت عملکردش را بر اساس ۳۰ شاخص عملکردی کلیدی در زمینه های مختلف نظارت مینماید. این روش علاوه بر زمینه های سنتی مالی، به مشتریان، منابع انسانی و توسعه و بازار آفرینی نیز نظارت دارد. این روش ،شاخص های مشتری محوری عبارتند از:تعداد حساب های مشتریان ،تعداد واسطه ها و تعداد مشتریان از دست رفته؛ شاخص های فرایند محوری در آن عبارتند از: تعداد حساب های مشتریان به ازای خالص تعداد کارکنان و هزینه های مدیریتی به خالص کارکنان؛ شاخص های انسان محوری در آن عبارتند از:میزان گردش پرسنل، نسبت مدیران، نسبت زنان مدیر و نسبت هزینه های آموزش به کارکنان؛ و در نهایت شاخص های مبتنی بر توسعه و بازآفرینی در آن عبارتند از: شاخص رضایت کارکنان؛ هزینه های بازیابی به خالص مشتریان و سهم ساعات آموزش. این روش در دنیای امروزه روشی آرمانی و مطلوب به شمار آید. این روش علی رغم کاملتر بودن در زمینه تشریح بهتر عملکرد تجاری، قادر به کمی سازی ارزش سرمایه فکری نمی باشد (همان منبع، ص۷۲).
۲-۴-۱-۶- شاخص سرمایه فکری
در جایی که فعالیت‌های نسل اول، اطلاعاتی را در خصوص اجزای مجرد سرمایه فکری بدست می‌دهند، این شاخص فعالت های نسل دوم را معرفی می نماید (شاخص هایی که بر تصویر کلی از فرایند ایجاد ارزش در شرکت تمرکز می نماید). این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید و میان تغییرات حاصله در سرمایه فکری و تغییرات در ارزش بازاری شرکت ها همبستگی ایجاد نماید. این معیار جنبه های مختلفی را در بر می گیرد. مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه می نماید، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمرکز می باشد، توان احتساب عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد، کلی و جامع از شرکت ارائه می نماید. این معیار گامی به پیش تلقی می شود چرا که به مدیران این اجازه را می دهد تا تاثیراتی که یک استراتژی بخصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد را با هم مقایسه نمایند تا مشخص شود کدامیک از آنها از حیث سرمایه فکری مرجع می باشند.
شاخص سرمایه فکری همچنین موجب الگوبرداری منظم از فعالیت های مبتنی برآینده می کردد. این اقدام موجب مقایسه هایی در سطوح واحد تجاری و شرکت می گردد.
۲-۴-۱-۷- نرخ بازده دارایی ها
نرخ بازده دارایی های شرکت نرخی است که می توان آن را با متوسط صنعت مقایسه کرد تا اختلاف آن با متوسط صنعت بدست آید. اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد، شرکت از سرمایه فکری اضافی برخوردار نیست. اگر این اختلاف مثبت باشد، فرض می شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است. در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت، این میزان بازده دارایی های اضافی در متوسط دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شرکت، محاسبه شود. تقسیم این عایدات اضافی بر متوسط هزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت را بدست می دهد. مزیت عمده این روش، فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورت های مالی تاریخی شرکت می باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت موثر سرمایه فکری به آنها نیازمند می باشند.
۲-۴-۱-۸- روش تشکیل سرمایه بازار
این روش، معیاری از ارزش بازار، سرمایه فکری شرکت را ارائه می دهد. در این روش فرض بر این است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود در آن می باشد. این روش مبتنی بر عرف بازارها سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت های مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آنها تعدیل شوند. گرچه یکی از اهداف اندازه گیری سرمایه فکری، تشریح اختلاف میام ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی باشد که دارایی‌های ناملموس شرکت تنها پدید آورنده این اختلاف بوده‌اند. بر اساس روش یاد شده، سرمایه فکری در شرکت های تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات، تمامی ارزش شرکت را تشکیل خواهد داد چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین اینگونه شرکت ها وجود دارد.
۲-۴-۱-۹- کارگزار تکنولوژی
این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری به شمار می آید چرا که شرکت را قادر می سازد تا ارزش پولی سرمایه فکریشان را محاسبه نمایند.” بروکینگ” سرمایه فکری را ترکیبی از چهار جزء داراریی های بازار، دارایی های مبتنی بر انسـان، دارایی هـای مالکیت معنوی، دارایی‌های زیربنایی می داند. دارایی های بازار مزایای بالقوه ای که یک سازمان از دارایی های غیر ملموس مرتبط با بازار کسب می‌کند را متعادل می کند. دارایی‌های مبتنی بر انسان به تخصص ها و توانایی های تخصصی موجود، ظرفیت خلاقیت و حل مساله، رهبری و مهارت های مدیریتی که در نمودار کارکنان سازمان ارائه می کردند، مرتبط می باشد.
دارایی های مالکیت معنوی به مکانیزم های قانونی لازم جهت حفظ شرکت و دارایی های زیر بنایی آن مانند دانش فنی، حقوق تکثیر، حقوق طراحی و نشان‌های تجاری و خدماتی مربوط می باشد. در نهایت، دارایی های زیر بنایی شامل آن دسته از تکنولوژی ها، متدولوژی ها و فرایند هایی است که سازمان را قادر می سازد تا به وظایف خود عمل کند و دربردارنده فرهنگ شرکت، روش های ارزیابی ریسک، روش های مدیریت نیروهای فروش، ساختار مالی، پایگاه های اطلاعاتی بازار و یا مشتریان و سیستم‌های ارتباطی می باشد (بروکینگ،۱۹۹۷، ص۱۳)[۸۷].
۲-۴-۱-۱۰- روش سرمایه فکری مستقیم
تاکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است. با تعیین اجزای سرمایه های فکری شرکت(نظیر سرمایه مشتری نظیر وفاداری مشتریان، مالکیت فکری نظیر حقوق اختراعات ، دارایی های فنی نظیر دانش فنی ، دارایی های انسانی نظیر آموزش و دارایی ساختاری نظیر سیستم های اطلاعاتی) و تعیین ارزش هر یک از این اجزاء می توان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود. این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازه‌گیری سرمایه فکری است. عیب اصلی این روش در ضرورت شناسـایی تعداد زیادی از اجزا و یا ارزش گذاری هر یک از آنها می باشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش می‌گردد (جعفری و همکاران،۱۳۸۷، ص۸).
۲-۴-۱-۱۱- روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فکری
بر اساس این روش سرمایه فکری یک شرکت متنمودار از سرمایه انسانی، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آنها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان می دهد. ترکیب سرمایه انسانی و مشتری منجر به روابط افراد و نزدیکی آنها با مشتریان و بکار گیری خلاقیت های آنها جهت پاسخگویی به نیازهای خاص مشتریان می گردد. ترکیبی سرمایه ساختاری و مشتری منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نامهای تجاری به مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان بنام تجاری شرکت می دهند مرتبط می باشد.
ترکیب سرمایه انسانی و ساختاری در فرایند دانش نهفته است بعنوان مثال، می توان به اشتراک در بهره‌گیری از دانش و یا انتشار ان اشاره نمود. این روش قادر به اندازه گیری پولی سه جزء یاد شده بوده و ابزار مناسی را جهت ارزیابی، مدیریت و مقایسه عملکرد شرکت ها در طول زمان به مدیران ارائه می کند. جهت سنجش و ارزش گذاری مالی سرمایه های فکری، مراحل زیر پیشنهاد می گردد:
گام ۱– تعیین سرمایه فکری مشهود:
ارزش بازار = ارزش ملموس + ارزش ناملموس
ارزش بازار = ارزش دفتری+ ارزش سرمایه فکری مشهود
ارزش بازاری قابل دسترس = ارزش بازار + فرسایش سرمایه فکری
ارزش بازاری قابل دسترس = سرمایه ملموس + (سرمایه فکری مشهود + فرسایش سرمایه فکری)
گام ۲- شناسایی اجزای مرتبط با سرمایه فکری
گام ۳- تخصیص اوزان مناسب با اجزای سرمایه فکری بر اساس تجربه و شناخت آنها
گام ۴ – تعدیل ضرایب هم بستگی
گام ۵ –ارزش گذاری
۲-۴-۱-۱۲- مدل مدیریت سرمایه فکری
زمانی که از سنجش و اندازه گیری صحبت می کنیم ، ابتدا ضروری است تا منابع غیر ملموس و حیاتـی شرکت که نیازمند نظارت مدیریت هستند را به منظور نیل به اهداف استراتژیک یا برای ارتقای مزیت اصلی آنها شناسایی نموده و سپس باید اشخاص ثابتی که دارای اطلاعات مفیدی درباره ارزش واقعی شرکت هستند را شناسایی کرد. فرایند مدیریت سرمایه فکری دارای سه مرحله اساسی شناسایی، اندازه‌گیری و مدیریت این منابع می باشد که در ذیل به تشریح آن خواهیم پرداخت.
شناسایی
در این مرحله شرکت ها تمرکز خود را بر متغییر های ایجاد کننده ارزش فعلی شرکت قرار می دهند . در نهایت شبکه ای از منابع و فعالیت های ناملموسی که با اهداف استراتژیک شرکت مرتبط هستند به وجود می آید. همیشه مجموعه ای از منابع ناملموس ولی حیاتی در شرکت ها وجود دارد که به حفظ و ارتقای مزیت رقابتی آنها و یا رسیدن آنها به اهداف استراتژیک کمک می کند.
نمودار ۲-۱۰- شبکه منابع و فعالیت های ناملموس (منبع: گلدی صدقی ،۱۳۸۶ ،ص۸۷)
اندازه گیری
پس از شناسایی، باید معیارهایی را برای اندازه گیری منابع ناملموس توسعه داد. هم معیارها و هم منابع ناملموس را می توان به روش های مختلفی تقسیم بندی نمود، ابتدا باید دو سطح تجزیه و تحلیل را از هم جدا نمود:
سطح منابع ناملموس
سطح فعالیت های ناملموس
شبکه منابع وفعالیت های ناملموس و ویژگی های اصلی سیستم اندازه گیری توسعه یافته در نمودار۲-۱۰ و جدول ۲-۲ ارائه شده است.
جدول ۲-۲- ویژگی های اصلی سیستم اندازه گیری (منبع: گلدی صدقی ،۱۳۸۶ ،ص۸۸)۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 06:05:00 ق.ظ ]




دیدگاه شناختی- اجتماعی خود
دیدگاه جورج کلی[۹۰]
اساس این دیدگاه به متدهای تحقیقی و مفاهیم استنتاج شده از روان شناسی شناختی بر میگردد و بالاخص کار جورج کلی (۱۹۵۵) که نظریه ساختارهای شخصی را به وجود آورد. به نظر او مردم مانند دانشمندان وقایع را مشاهده و مفاهیم یا ساختارها را برای پیشگویی آینده و سازمان دادن پدیده طبقهبندی می کنند. یک ساختار، طریقی برای ادراک، استنباط یا تفسیر وقایع است. ساختارها در یک نظام سازمان بندی می شوند و ساختار غالب در بالاتر و ساختار مغلوب در پایین تر قرار می گیرد. در درون نظام ساختاری، ساختارهای مرکزی وجود دارند که اساس نظام ساختاری هستند و به سادگی تغییر نمیکنند. در اطراف نیز ساختارهای پیرامونی وجود دارند که کمتر اساسی بوده و می توانند تغییر کنند. همه ساختارها دو قطب دارند. دو قطب متضاد برای ساختار خود ممکن است خود و خود بودن باشد و ساختار خود و خود نبودن را تشکیل دهد. ممکن است قطب دیگر چیزهای دیگر باشد. مثلاً ممکن است فردی یک ساختار “خوب من و بد من” داشته باشد. در هر دو مورد کلی معتقد است که یک ساختار مثل (خود- خودنبودن) براساس مشاهده شباهت ها و تفاوت های بین خود شخص و دیگران شکل میگیرد و براساس چنین مشاهداتی ساختارهای دیگر و ساختارهایی تابع ساختار خود برای خود به کار میروند(بیابانگرد،۱۳۸۸) .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کلی بر اهمیت نظام ساختاری برای پیشگویی وقایع تأکید دارد و این که اگر نظام نتواند چنین پیشگویی را انجام دهد، چه مشکلاتی به وجود خواهد آمد. وی همچنین بر توافق و همسانی بین و درون نظام ساختاری اهمیت می دهد. این همسانی اجازه پیش بینی را می دهد یک نظام ساختاری ناهماهنگ که پیش گویی هایش همدیگر را لغو می کنند، واقعیت مشکل زایی است. در این نظریه اضطراب زمانی به وجود می آید که یک واقعه تجربه شده ای خارج از نظام ساختاری ما قرار دارد و تهدید زمانی احساس می شود که خطر تغییر ادراکی در نظام ساختاری وجود دارد. در مورد ساختار خود شخص باید براساس این ساختار قادر به پیشگویی رفتارش باشد و زمانی اضطراب را تجربه می کند که رفتارش مطابق با مفهوم خود نباشد. شخص ممکن است درمقابل تغییر ادارکی در نظام ساختاری که برای خود به کار می رود مقاومت کند زیرا همره با چنین تغییری احساس جدید وجود دارد(بیابانگرد،۱۳۸۸).
د)مبانی نظری باورهای هوشی
باور های هوشی آخرین متغیری است که در پژوهش حاضر به مبانی نظری آن پرداخته می شود.
نظام باورهای هوشی
نظام باورهای افراد بر چگونگی درک، تفسیر و مفهوم دهی به رویدادهای محیطی و خصوصیات درونی اشاره دارد. در واقع انسان با الگوها یا قابلیت‌های شخصی که خود خلق می کند به دنیای درونی خویش و حوادث بیرونی جهان می نگرد، نحوه ادراک اشخاص از رویدادها و چگونگی تفسیر آنان از پدیده ها، مفاهیم تلویحی مهم انگیزشی در تعلیم و تربیت دارد. بر اساس مطالعات ، دو نوع باور هوشی ذاتی[۹۱] و افزایشی[۹۲] در مورد پدیده های گوناگون جهان ارائه شده است. باورهای جوهری (ذاتی)بیان میکند که هوش یک پدیده ثابت بوده و نمی تواند بهبود یابد. چنین باوری با الگوهای انگیزشی ناسازگار از قبیل درماندگی آموخته شده، اسنادهای منفی از توانایی و پرهیز از تکالیف مخاطره آمیز در ارتباط است. در مقابل باور افزایشی به این اشاره می کند که هوش فرد می تواند تغییر یابد. افراد با چنین باور هوشی معتقدند که می توان توانایی هوشی را بصورت معنادار بهبود بخشید. این افراد دیدگاهی پویا از هوش داشته و همچنین قضاوتهای منفی کمتر درباره صفات شخصی خود و دیگران دارند. بطور کلی می توان گفت باورهای هوشی- جوهری و افزایشی- طرح وارهایی را در جهت تفسیر پیامدهای شناختی، عاطفی و رفتاری ایجاد می کنند. اینکه چرا باورهای افزایشی و جوهری هوش منجر به پاسخهای سازش یافته و سازش نایافته می شود؟ باید در جواب گفت یکی از دلایل مهم این است که باورهای هوشی ، پیش بینی کننده مناسب جهت گیری هدف افراد است ( هیمن و دوئک[۹۳]، ۱۹۹۸، به نقل از مهدیان، ۱۳۸۵).
الگوی اجتماعی- شناختی انگیزش پیشرفت تحصیلی دوئک
چه چیزی باعث می شود یکسری از دانش آموزان اهداف عملکرد را بر اهداف یادگیری ترجیح دهند؟ چرا بعضی از افراد بر کفایت توانایی هوش خود تکیه می کنند درحالی که دیگران بر بهبود آن؟ اخیرا محققانی مانند دوئک سعی کرده اند با ارائه الگوی مبتنی بر تحقیق، پیامدهای شناختی- عاطفی چنین رفتارهایی را بررسی کنند (هونگ[۹۴] و همکاران، ۱۹۹۷، دای[۹۵]، ۱۹۹۸، براتن[۹۶] و همکاران، ۱۹۹۸، به نقل از مهدیان، ۱۳۸۵).
باورهای هوشی دانش آموزان ریشه در الگوهای سازگار و ناسازگار انگیزشی دارد. دوئک و لگیت[۹۷] (۱۹۸۸) فرض می کنند اگر یک دانش آموز باور جوهری از هوش داشته باشد، پس احتمالا جهت گیری عملکردی خواهد داشت، زیرا وی مفهوم ثابتی از توانایی هوش خود دارد. این افراد به دنبال این هستند که عملکردشان چگونه مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرد در نتیجه، از تکالیف چالش انگیز و مشکل درسی پرهیز می کنند و فرصتهای یادگیری را از دست خواهند داد. بر عکس، اگر فردی دارای باور افزایشی از هوش باشد، پس احتمالا جهت گیری تبحری از هدف خواهد داشت، زیرا چنین فردی هوش را یک جوهر ثابت و غیر قابل تغییر نمی داند بلکه معتقد است از طریق تلاش و مقایسه رفتار کنونی خود با رفتار قبلی می توان به سطح بالاتری از توانایی هوش رسید. پیامدهای رفتاری و عاطفی باورهای هوشی و جهت گیری هدف با توجه به تصویر فرد از صلاحیتهای فردی و میزان کنترل پذیری توانایی متفاوت خواهد بود (دوئک و لگیت ،۱۹۸۸).
همانطورکه در الگوی اجتماعی- شناختی انگیزش پیشرفت تحصیلی مشخص است، باورهای هوشی و جهت گیری هدف دانش آموزان به عنوان مؤلفه های انگیزشی تأثیر گذار بر عملکرد تحصیلی افراد مطرح شده است . سوالی که اینجا مطرح می شود این است که باورهای هوشی چگونه شکل می گیرند؟ دوئک و لیگت به بررسی کامل این مساله نپرداخته اند. آنها از طریق بررسی روند تحول توانایی و تلاش نحوه شکل گیری باورهای هوشی را بررسی کرده اند (به نقل از مهدیان،۱۳۸۵).
شکل گیری باورهای هوشی
تحقیقات ( دوئک، ۱۹۸۸) نشان داده است که باورهای هوشی یک تاریخچه مهم تحولی دارند. برای کودکان پیش دبستانی، توانایی و تلاش از هم متمایز نیستند. کودکان خردسال معتقدند افرادی که بیشتر تلاش می کنند با هوش ترند. به عبارتی تلاش است که افراد را با هوش می کند. در این مرحله از تحول ، تلاش نشانگر توانایی و مترادف با آن است. از سنین ۱۰ الی ۱۲ سالگی به بعد کودکان به تدریج شروع به تمایز گذاشتن بین توانایی و تلاش بعنوان ابعاد مستقل می کنند. اما حتی با وجود این تمایز تلاش هنوز کمتر بعنوان یک عامل اصلی در پیشرفت افراد نقش اساسی دارد. کم کم دیدگاهی جانشین قبلی می شود که در آن توانایی ذخیره ای از مهارت ها محسوب می گردد که با تجربه و تلاش افزایش می یابد. به عبارتی تلاش به تنهایی شرط موفقیت به حساب نمی آید بلکه توانایی نیز برای کار آمدی هوش لازم است. با چنین رشدی، قاعده جریان پذیری بین توانایی و تلاش برقرار می گردد. تلاش را جبران می کند و کمبود تلاش از طریق توانایی قابل جبران است(به نقل از مهدیان،۱۳۸۵).
از طرفی شواهد نشان می دهدکه با درگیر شدن کودک در رفتار معطوف به پیشرفت تغییرات تحولی نیز در اهداف ادراک شده کودک به وقوع می پیوندد. در دانش آموزان ممکن است تئوری به وجود آید که تلاش زیاد شخص در مواقع شکست، نشانگر توانایی پایین وی است و تلاش پایین در مواقع موفقیت توانایی بالای او را نشان می دهد. در این فرایند نقش مزیتهای خود- خدمتی فوق العاده بااهمیت هستند. اگر انحراف در این مزیتها صورت نگیرد، افراد از تلاش یک دید ابزاری خواهند داشت که آنرا راهبردی جهت فعال کردن توانایی می بینند. دلیل افت انگیزشی عده زیادی از افراد در سنین بالاتر می تواند همین مساله باشد.
با وجود شواهد تحقیقی در مورد تغییرات تحولی مربوط به توانایی و تلاش، تحقیقات دیگری نشان داده اند که کودکان خردسال در مقایسه با کودکان بزرگسال تمایل جدی تری در درگیر شدن با رفتارهای معطوف به پیشرفت برای کسب احساس رضایت از نیاز به تبحر دارند. در واقع آنها دارای انگیزش ذاتی و باور هوشی افزایشی هستند. اما کودکان بزرگسال تمایل بیشتری در کسب تقویت کنندههای بیرونی مانند نمره دارند و این تقویت کنندهها هستند که آنها را در فعالیت های معطوف به پیشرفت درگیر می سازد. در چنین حالتی مشخص است که افراد دارای انگیزش عرضی بوده و باور هوشی جوهری را تجربه می کنند (استپک و مک آیور[۹۸]، ۱۹۸۹،به نقل از آچاک،۱۳۸۹).
رشد باورهای کودکان در مورد هوش
ما در اینجا بطور خلاصه تحقیقاتی را که در مورد رشد باورهای کودکان در مورد هوش انجام شده را بیان می کنیم. بیشتر تحقیقات در مورد باورهای هوشی بر روی تعریف کودکان از هوش، ملاکهای بچه ها برای ارزیابی توانایی عقلانی، ثبات هوش، قابلیت کنترل هوش و ظرفیت هوش متمرکز شده است. ما در اینجا به بررسی هر کدام از این موارد می پردازیم.
تعریف کودکان از هوش
در مطالعات معدودی محققان از بچه ها خواستند تا کلماتی از قبیل زرنگ و باهوش را تعریف کنند. این کار نشان داد که بچه ها – بخصوص آنهایی که در سالهای آخر ابتدایی هستند – زرنگی را با دانش زیاد و موفقیت تحصیلی مرتبط می سازند. برای مثال در مصاحبه های یاسن و کانی [۹۹] (۱۹۸۵) از کلاسهای اول، سوم و ششم، تعاریف متداول کودکان شامل مقدار دانش می شد ( به ترتیب ۲۸، ۳۰، ۳۸ درصد) و مهارت اصلی تحصیلی بطور افزایشی بعنوان یک محور مرکزی زرنگی در میان کلاسها تشخیص داده شد ( به ترتیب ۲۶، ۴۶، ۱۳ درصد)(به نقل از، بابایی،۱۳۸۷).
پژوهشهایی که بطور مستقیم از بچه ها درباره تعریف باهوشی و یا زرنگی در مدرسه بعمل آمده، پیوسته نشان داد که درک بچه ها از باهوشی در ابتدا با دانش یا دیگر توانایی های عقلانی و شناختی مرتبط است. تفاوتهای سنی بخصوص کودکان بزرگسال که منحصرا بیشتر بر روی مهارتهای تحصیلی متمرکز شدند در تعدادی از مطالعات نشان داده شد، ولی در سایر مطالعات نشان داده نشد. این تناقضات ممکن است تا اندازه ای به دلیل کاربرد روش شناختی های متفاوت، قابل تبیین باشد. اول اینکه از طرحهای متفاوتی برای طبقه بندی پاسخهای بچه ها استفاده می شد و همین تنوع در طرحها ممکن است باعث شود تفاوتهای سنی در بعضی مطالعات ظاهر شود و در بعضی ها ظاهر نشود. دوم اینکه استفاده بیش از حد دوئک و کین (۱۹۹۵) از اشاره های موقعیتی (بافتی) باعث یک شکل شدن بیشتر منابع برای بچه ها شد. در نتیجه، عدم وجود تفاوتهای سنی در این مطالعه تعجب آور نیست.
همانطور که بچه ها اطلاعات بیشتری را در مورد یک پدیده بدست می آورند، مفاهیمشان دقیق تر و جزئی تر می شود. جایی که تفاوتهای سنی نمایان می شوند. کودکان بزرگسال ( کلاسهای پنجم تا هشتم ) بیشتر از کودکان خردسال هوش را منحصراً با توانایی شناختی مرتبط می سازند. کودکان بزرگسال همچنین بیان می کنند که یک فرد باهوش نه تنها باید دارای دانش باشد بلکه باید بتواند از آن بطور مؤثر استفاده کند. این پیشرفتهای رشدی در فهم بچه ها از انواع متفاوت مهارتهای شناختی که ویژگی ها و صفات هوش هستند ممکن است قابل پیش بینی باشد (به نقل از بابایی،۱۳۸۷).
ملاک بچه ها برای ارزیابی توانایی عقلانی
محققان همچنین از بچه ها خواستند تا درجه بندیشان را از میزان باهوشی خود و دیگران توجیه کنند و همچنین علائم را توصیف کنند. این قبیل پرسشها به این دلیل شروع شد تا شبکه های زیر بنای مفاهیم را تشکیل دهند و نظریه بچه ها از هوش روشن گردد. نتایج این مطالعات نشان داد که همراه با افزایش سن، بچه ها در نسبت دادن هوش به دیگران به طور افزایشی به عملکرد در تکالیف شناختی تکیه می کنند تا اینکه ویژگی های غیرشناختی این نتایج در طول چندین مطالعه همراه با نمونه ها و روش های متنوع بدست آمد. برای مثال یاسن و کانی (۱۹۸۵) از بچه های کلاسهای اول ، سوم و ششم سوال کردند که آنها چگونه می فهمند یک فرد با هوش است؟ و آیا اینکه بچه های باهوش از نظر نحوه نگاه کردن، صحبت کردن، عمل کردن و دیگر ویژگی های اجتماعی، جسمانی، تحصیلی و ذهنی با بچه های متوسط متفاوت هستند؟ کودکان خردسال بیشتر به این اعتقاد داشتند که هوش یک پدیده قابل رویت است و به عنوان مثال، در صحبت، رفتار و نمودهای جسمانی آشکار است و در ارزیابی هایشان از ویژگی هایی که مرتبط با هوش هستند کلی بودند و ویژگی ها را از میان حوزه های گوناگون انتخاب می کردند. با این وجود کودکان بزرگسال علائم و نشانه های بیشتری را از هوش بیان می کردند، رفتارهای آشکار را بیشتر ترجیح می دادند و ویژگی های ذهنی و تحصیلی را انتخاب می کردند(به نقل از بابایی،۱۳۸۷).
استپک[۱۰۰] و همکارانش (۱۹۸۹)نشان دادند که همانطوری که نظریه های بچه ها در مورد هوش پخته تر و پیشرفته تر می شود، آنها قادر خواهند شد تا ادراکاتشان را از توانایی برای تفسیر تفاوتهای عملکردی در میان بچه ها بکار ببرند، بنابراین به یک تبیین علّی برای نتایج دست پیدا می کنند. برای مثال از بچه ها خواسته شد تا خودشان و دیگران را از نظر میزان باهوشی درجه بندی کنند و بعد دلایلشان را برای این درجه بندی توضیح دهند. توجیهات کلاسهای دوم و سوم از درجه بندی باهوشی خودشان اغلب بر عملکرد در تکالیف خاص مبتنی بود. اگرچه کودکان پیش دبستانی و کودکستانی به دفعات در دادن جوابهای قابل تفسیر شکست می خوردند، تعداد زیادی از بچه ها از پیش دبستانی تا کلاس سوم برای تبیین درجه بندیشان از باهوشی به عادتهای کاری استناد می کردند بخصوص برای همسالان، به علاوه کودکان پیش دبستانی، کودکستانی و کلاسهای اول احتمال بیشتری داشت تا به جامعه پذیری استناد کنند و کمتر به مقایسه های اجتماعی و دشواری تکلیف در توجیهاتشان استناد میکردند(به نقل از بابایی،۱۳۸۷).
نتایج مشابهی توسط لاندن و دوئک (۱۹۹۱) نیز بدست آمد. آنها از بچه های کودکستانی تا کلاس پنجم می خواستند توضیح دهند که چرا آنها همکلاسی های خاصی را بعنوان باهوش در تکالیف مدرسه انتخاب کرده اند. پاسخهای بچه های کودکستانی حوزه های مهارتی متفاوت را پوشش می داد شامل هنری (مانند مهارت در نقاشی)، اجتماعی (مانند جذاب بودن )، جسمانی (مانند سریع دویدن) و خود نظم دهی (مانند رفتار شایسته). اغلب پاسخهای کودکان کلاسهای چهارم بر نتایجی که بچه های باهوش بدست آورده بودند مبتنی بود. در کلاس پنجمی ها بین نتایج و پاسخ های عملی تفاوت وجود داشت و در ارزیابی های یک فرد در این سن در مورد زرنگی، آنچه یک فرد انجام می دهد مورد ملاحظه قرار می گیرند نه نتایجی که بدست می آورد ( کارتز- کاستز و کین لاو[۱۰۱]، ۲۰۰۳،به نقل از بابایی،۱۳۸۷).
باورهای کودکان در مورد ثبات هوش
ثبات[۱۰۲] هوش اشاره دارد به اعتقادات کودکان درباره دوام هوش در طول زمان همچنین دوام و ثبات هوش در موقعیت ها و مکان های مختلف. مطالعات فراوانی بر روی این مسأله انجام شده است که همه آنها به ثبات هوش در طول زمان و ثبات هوش در موقعیتهای متفاوت (بافتهای متفاوت) اشاره دارد. محققانی که باورهای کودکان را درباره ثبات هوش در طول زمان مورد پژوهش قرار داده اند، عقاید کودکان را در مورد اینکه هوش قابل تغییر است یا خیر، همچنین درباره جهت این تغییر (افزایش یا کاهش) بررسی کرده اند(به نقل از ذبیحی حصاری،۱۳۸۴).
در تحقیقی استپک و دانیل[۱۰۳] (۱۹۸۸) از کودکان کودکستانی تا مقطع چهارم ابتدایی خواستند که میزان هوش خود را در زمان حال با میزان آن در آینده تخمین بزنند. کودکان کودکستانی هوش فعلی خود را از میزان هوش خود در یکسال آینده کمتر بیان کردند، ولی کودکان مقطع ابتدایی تغییری را در هوش در عرض یک سال آینده گزارش ندادند و مطالعات دیگری هم که انجام شده است همین نتیجه را تایید می کند.
در تحقیق دیگری یاسن و کانی (۱۹۸۵) نشان دادند که کودکان بزرگتر احتمال کمتری دارد که از تغییر پذیری هوش حمایت کنند. در این پژوهش آنها کودکان سه پایه اول ، سوم و ششم ابتدایی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج نشان داد که کودکان در هر سه پایه تغییرپذیری هوش را بیان می کنند ولی کودکان پایه اول و سوم نسبت به کودکان پایه ششم بیشتر به تغییرپذیری هوش اعتقاد داشتند.
مطالعاتی هم که در مورد تغییر هوش در موقعیت ها و بافت های متفاوت انجام شده است، نشان می دهد که تغییر در عقاید کودکان درباره ثبات بافتی ( موقعیتی ) هم امکان دارد.
راهوس و رابل[۱۰۴] (۱۹۸۴) در پژوهشی از افراد سنین ۵ تا ۳۲ سال خواستند رفتار یک هنرپیشه را در موقعیت حل یک مسئله خاص (توانایی حل مسئله) توصیف کنند و سپس رفتار او را در یک موقعیت دیگر پیش بینی کنند. کودکانی که در سن ۹ سال و یا بالاتر قرار داشتند، ثبات موقعیتی (بافتی) در رفتار هنرپیشه را گزارش دادند (ثبات رفتار یا هوش)، در حالی که کودکان جوانتر این ثبات را گزارش ندادند. این تفاوتهای سنی هم در مورد این مسأله در زمان های دیگری هم مشخص شده است. به عنوان مثال زمانی که از کودکان در مورد هوش همکلاسی هایشان در موقعیتها، کلاسها، مدارس و با معلمان و یا حتی نشستن در صندلی های مختلف سوال شده بود(به نقل از ذبیحی حصاری،۱۳۸۴).
باورهای کودکان در مورد کنترل پذیری هوش
هر اندازه که کودکان هوش را قابل کنترل بدانند، احتمال بیشتری دارد که بر روی تکالیف مشکل و در زمان شکست، پافشاری و مقاومت بیشتر نشان دهند. بندورا و دوئک ( به نقل از مهدیان، ۱۳۸۵) فرض کرده اند تعاریف مختلفی که افراد از توانایی هوشی دارند، ممکن است منجر به اهداف متفاوت در زمینه پیشرفت هوشی شود. به این معنی که بعضی از کودکان که نظریه ذاتی از هوش دارند، دیدگاه آنان از توانایی هوشی یک امر ثابت و خصوصیت غیر قابل کنترل است. چگونگی و میزان پیشرفت در این کودکان باعث می شود که آنها موقعیتی برای دسترسی به کیفیت هوش خود داشته باشند و این برداشت آنها را به سمت اهداف عملکردی هدایت می کند. گروه دیگری که نظریه افزایشی از هوش دارند، هوش را به عنوان امری قابل انعطاف می پندارند که می توان آن را افزایش داد. این گروه از افراد احتمال بیشتری دارد که اهداف یادگیری در موقعیتهای پیشرفت را با هدف افزایش سطح توانایی هوش خود حمایت کنند. همچنین در تحقیقاتی که توسط دوئک (۱۹۸۸) انجام شده است رابطه بین اعتقادات کودکان درباره انعطاف پذیری هوش با رفتارها، عملکرد و میزان پیشرفت کودکان به اثبات رسیده است.
باورهای کودکان در مورد ظرفیت ( توانایی یا استعداد ) هوش
همانطور که دوئک به بررسی اعتقادات کودکان در مورد کنترل پذیری هوش پرداخته است، نیکولز(۱۹۸۹-۱۹۷۸) هم به بررسی درک کودکان از توانایی به عنوان ظرفیت پرداخته است. نیکولز و –[۱۰۵]همکاران درباره این مساله که کودکان یک نظریه پیشرفت را در مورد هوش، در کنار گسترش درکشان از سایر سازه ها ( مفهوم ها) مثل شانس، مشکل بودن تکالیف و تلاش، گسترش می دهند. صحبت کرده است و در واقع این نظریه رابطه بین ساختارهای توانایی و تلاش را که نیکولز به عنوان اعتقاد کودکان درباره توانایی بعنوان ظرفیت از آن نام می برد توضیح می دهد.
مفهوم پیچیده توانایی مانند ظرفیت از نظر نیکولز عبارت است از ظرفیت وجود فرد در یک موقعیت خاص که محدود می شود به میزانی که تلاش فرد می تواند نتایج عملکرد او را در مقایسه با عملکرد افراد دیگر گسترش دهد.
کودکانی که این مفهوم پیچیده را درک کرده اند، اعتقاد دارند زمانی که سایر چیزها یکسان است، افرادی که برای رسیدن به یک سطح مشخص عملکرد، سخت تر کار کنند اگر تلاش مساوی با دیگران داشته باشند، ظرفیت آنها کمتر است و پایین تر از دیگران عمل می کنند.
همچنین بر اساس تحقیقات نیکولز (۱۹۷۸) درباره تمیز قائل شدن بین توانایی و تلاش فقط گروه کودکان ۱۲ سال به بالا می توانند بین توانایی و تلاش کاملا تمیز قائل شوند و این گروه بیان می کنند که توانایی پایین ممکن است اثرات تلاش را کم کند. در حالیکه توانایی بالا ممکن است آنرا افزایش دهد و زمانی که عملکرد یکسان است، تلاش کمتر دلالت برتوانایی بالادارد.
بهر حال کودکانی که مفهوم توانایی بعنوان ظرفیت را کسب کرده اند معتقدند که افرادی که به عنوان یاد گیرندگان تنبل و سطح پایین معرفی شده اند، می توانند با تلاش و جدیت مانند سایر کودکان عملکرد خوب و عالی داشته باشند. مشاهدات دیگر هم در این زمینه ، زمانی که سطح تلاش و کوشش فرد تغییر می کرد و با کودکان دیگر مقایسه می شد به نتیجه یکسان رسیدند(به نقل از بابایی،۱۳۸۷).
تفاوتهای جنسیتی در زمینه باورهای هوشی
بحث تفاوتهای جنسیتی در زمینه باورهای هوشی در سه مقوله انتظارات معلمان و والدین، اسنادها و انتظارات موفقیت و شکست و باورهای هوشی مورد بررسی قرار خواهد گرفت(آچاک، ۱۳۸۹).
انتظارات و والدین
تعامل متفاوت معلمان با دختران و پسران در درک دانش آموزان از توانایی های تحصیلی خود تلویحاتی را در بر دارد. اما آیا معلمان در تدریس و ارزیابی دانش آموزان خصوصاً درباره درس ریاضی و علوم پیامدهای جداگانه ای را به دختران و پسران انتقال می دهند؟
اگرچه اکثر معلمان مدارس زن هستند ولی مردان بیشتر از زنان ریاضی و علوم را تدریس میکنند. این امر ممکن است این پیام را منتقل کند که ریاضی و علوم حیطه های مردانه هستند. لیکن در این مورد که معلمان ریاضی تعامل متفاوتی با دانش آموزان بر اساس جنسیت دارند، شواهد مختلفی وجود دارد. بعضی تحقیقات در میزان تحسین یا انتقاد معلمان از پسران و دختران در کلاسهای ریاضی تفاوتی نیافته اند ( هلر و پارسونز[۱۰۶]، ۱۹۸۱). در صورتی که بر مبنای پژوهش های دیگر از پسران دوره راهنمایی و دبیرستان در مقایسه با دختران در کلاسهای ریاضی بیشتر تحسین و انتقاد می شود. به علاوه هر چه پسران در مورد عملکرد، بیشتر تحسین و انتقاد شوند نسبت به توانایی های ریاضی خود اطمینان بیشتری پیدا می کنند. اما بین تحسین و انتقاد در کلاس درس و باورهای دختران درباره توانایی ریاضی آنها رابطه ای وجود ندارد. (اکلز[۱۰۷] و پارسونز، ۱۹۸۳، به نقل از، آچاک، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ق.ظ ]




ب: مدل های جبرانی
آن دسته از مدل های MADM را شامل می شوند که در آن ها تبادل بین شاخص‌ها صورت می‌گیرد.بدین معنی که تغییر در یک شاخص توسط تغییری مخالف ،در جهت عکس،در شاخص یا شاخص‌های دیگر جبران می‌شود.در‌ این مدل،روش‌های TOPSIS ، ELECTRE،AHP، ANP و تخصیص خطی‌از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود،از آنجا که در این پژوهش از روش ANP بهره‌گرفته شده است. در ادامه به شرح آن‌ پرداخته شده است:
۲-۳-۳ الگو فرایند تحلیل شبکه ای ANP
یکی از نمونه‌های کارآمد تکنیک های مطرح شده در MADM فرایند تحلیل سلسله مراتبی یا AHP است که برای اولین بار توسط توماس ال ساعتی در سال ۱۹۸۰ مطرح شد.مطابق آنچه در سه اصل زیر مورد مطالعه قرار گرفته است،ذهن انسان این سه اصل را در تفکر تحلیلی طی می نماید و AHP نیز بر اساس این سه اصل بنا شده است و می‌توان اظهار نمود که AHP نوعی فرایند است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    1. اصل ترسیم درخت سلسله مراتب:درخت سلسله مراتبی دارای سه سطح اصلی هدف، معیارها و گزینه‌ها است که سطح معیار آن قابل تقسیم به زیر معیارهای متعدد می‌باشد.انسان توانایی درک موضوعات مختلف،تمیز دادن آن موضوعات و ارتباط دادن اجزای مختلف یک موضوع را دارد.
    1. اصل تدوین و تعیین اولویت‌ها:انسان‌ها می‌توانند روابط بین موضوعات مختلفی که مشاهده می‌کنند را درک کرده،با توجه به معیارهای مشخص، مقایسات زوجی بین آن‌ها انجام داده و یک گزینه را بر دیگر گزینه‌ها ترجیح دهند.
    1. اصل سازگاری منطقی قضاوت‌ها:ذهن انسان می تواند روابط بین اجزا را به‌نحوی برقرار کند که بین آن‌ها سازگاری و ثبات منطقی وجود داشته باشد.(اصغرپور،۲۹۹:۱۳۹۰)

در عین حال AHP دارای محدودیت هایی نیز می باشد که با توجه به آن محدودیت ها و عدم توانایی این رویکرد در لحاظ کردن وابستگی های بین معیار ها و عوامل، پروفسور ساعتی در سال ۱۹۹۶ رویکرد دیگری را توسعه داد که به رویکرد فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) معروف گردیده و مزیت آن نسبت به AHP این می باشد که وابستگی های بین معیار ها را در نظر می گیرد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی اجزای یک سیستم را به صورت یک سلسله مراتب سازماندهی می‌کند به طوری که هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می تواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می تواند ادامه داشته باشد. به عبارت دیگر در یک سلسله مراتب وابستگی‌ها باید به صورت خطی – از بالا به پایین و یا بالعکس- باشد چنانچه وابستگی دو طرفه باشد یعنی وزن معیار ها به وزن گزینه ها و وزن گزینه ها نیز به معیارها وابسته باشد مسئله دیگر از حالت سلسله مراتبی خارج شده و تشکیل یک «شبکه» یا سیستم غیر خطی یا سیستم با بازخور را می‌دهد. که در این صورت برای محاسبه ی وزن عناصر نمی توان از قوانین و فرمو لهای سلسله مراتب استفاد کرد. در این حالت برای محاسبه ی وزن عناصر از تئوری شبکه ها استفاده کرد(صحت و پریزادی،۱۳۹۰).
روش تحلیل شبکه به تصمیم گیرنده اجازه ساخت یک شبکه به جای سلسله مراتب را می‌دهد. این امر امکان بررسی ارتباط داخلی بین عناصر رانیز ممکن می‌سازد. گره‌های موجود دراین شبکه، معادل بامعیارها یاگزینه‌ها می‌باشند وشاخه هایی که این گره‌ها را به هم متصل می‌کنند نیز معادل بادرجه وابستگی آن‌ها به همدیگر می‌باشند. تعیین روابط موجود در ساختار شبکه‌ای یا تعیین درجه وابستگی‌های متقابل بین معیارها باهم وگزینه‌ها، مهمترین کار روش تحلیل شبکه است. ارتباط و وابستگی می‌توانند به شکل ارتباط سطوح مختلف شبکه به صورت خارجی یا داخلی باشد. اهمیت نسبی هرعضو از مجموعه – در سطح مربوط به خود – مشابه روش تحلیل سلسله‌مراتبی به کمک مجموعه ای از مقایسه‌های زوجی انجام می‌پذیرد.
شکل ۲-۵ الگوریتم ANP
تکنیک ANP نیر مانند تکنیک AHP آغاز می شود. یک مدل فرضی را در نظر بگیرید که در آن چهار معیار وجود دارد. هر معیار از سه زیرمعیار تشکیل شده است و باید براساس این زیرمعیارها از بین سه گزینه بهترین گزینه انتخاب شود. این فرایند مستلزم محاسبات زیر است:
ابتدا معیارهای اصلی براساس هدف به صورت زوجی مقایسه می شود.: W21
معیارهای اصلی براساس هر معیار به صورت زوجی مقایسه می شود.: W22
زیرمعیارهای هر معیار براساس آن معیار به صورت زوجی مقایسه می شود.: W32
مجموعه زیرمعیارهای موجود به صورت زوجی مقایسه می شود.: W33
گزینه ها بصورت زوجی براساس زیرمعیارها مقایسه می شوند.
این مجموعه محاسبات ساختار سوپر ماتریس نامتقارن را تشکیل می دهد که در شکل بالا به ترسیم درآمده است. با بهره گرفتن از مفهوم نرمال کردن، سوپرماتریس ناموزون به سوپرماتریس موزون (نرمال) تبدیل می‌شود. در سوپرماتریس موزون جمع عناصر تمامی ستون‌ها برابر با یک می‌شود. سوپرماتریس موزون ر از نرم‌افزار سوپردسیژن استخراج می شود. در نهایت سوپرماتریس حد محاسبه می‌شود. سوپرماتریس حد با توان رساندن تمامی عناصر سوپرماتریس موزون بدست می‌آید. این عمل آنقدر تکرار می‌شود تا تمامی عناصر سوپر ماتریس شبیه هم شود. در این حالت تمامی درایه‌های سوپرماتریس برابر صفر خواهد بود و تنها درایه‌های مربوط به زیرمعیارها عددی می‌شود که در تمامی سطر مربوط به آن درایه تکرار می‌شود. سوپرماتریس حد محاسبه شده با نرم‌افزار سوپردسیژن می‌تواند اولویت نهائی شاخص ها و گزینه ها را بدست بدهد.
با توجه به آن که در پژوهش حاضر هدف ارزیابی عملکرد سازمان های حوزه حمل و نقل شهرداری رشت بر مبنای BSC و اولویت بندی ANP بوده است. ساختار شبکه ای آن به صورت زیر خواهد بود.
ارزیابی عملکرد
فرآیندهای داخلی
رشد و یادگیری
مشتری
مالی
حمل و نقل
پایانه
اتوبوسرانی
تاکسیرانی
نمودار ۲-۲ تعریف ساختار شبکه(چارچوب نظری تحقیق)
بخش چهارم
پیشینه تحقیق
۲-۴ پیشینه پژوهش
۲-۴-۱ تحقیقات داخلی

    • ابراهیمی و همکاران در سال ۱۳۹۱ در پژوهشی با عنوان «ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش مشتری CKM با رویکرد یکپارچه ANP-BSC» به مطالعه این موضوع پرداخته است. پس از انجام مطالعات مروری رویکرد یکپارچه ANP-BSC به عنوان روش ارزیابی دراین مطالعه بکارگرفته شده است دراین روش عوامل موفقیت CKM درابعاد چهارگانه کارت امتیازی متوازن طبقه بندی و سپس به وسیله تحلیل شبکه اولویت بندی شده است. بدین منظور واحد کتابخانه دانشگاه ازاداسلامی واحدنجف آباد مورد تحلیل قرارگرفته و عوامل موفقیت مدیریت دانش مشتری دراین واحد رتبه بندی شده است.
    • صحت و پریزادی در سال ۱۳۹۰ در مطالعه ای با عنوان« به کارگیری تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای درتحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید (مطالعه موردی شرکت سهامی بیمه ایران) » به مطالعه موضوع پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان داده است که تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای تکنیکی مناسب در راستای رفع نواقص دو تکنیک SWOT و AHP می باشد.
    • در سال ۱۳۸۹ ، سیدحیدر میرفخرالدینی و یاسرامیری در مقاله ای با عنوان « ارائه راهکارهای ارتقای خدمات الکترونیکی بانک ها با رویکرد BSC، ANP فازی وTOPSIS فازی (مطالعه موردی: بانک های دولتی منتخب استان فارس»)به بررسی کیفیت خدمات الکترونیکی ارائه شده در بانک‌های دولتی منتخب استان فارس با بهره گرفتن از مدل کارت امتیازی متوازن و منطق فازی و ارائه راهکارهای ارتقای خدمات پرداخته‌اند.
    • در مقاله ای دیگر، با عنوان «به کارگیری روش‌های AHP فازی، TOPSIS و VIKOR جهت ارزیابی عملکرد بانک‌های خصوصی ایران با رویکرد کارت امتیازی متوازن»احمد جعفر‌نژاد ،میثم شاوردی و مهسا اکبری که در سال ۱۳۸۹ آن را به انجام رسانیده‌اند، سه بانک شاخص را از بین بانک‌های خصوصی ایران در نظر گرفته و شاخص‌های ارزیابی عملکرد بانک‌ها را از کتاب نورتون و کاپلان و ادبیات مربوط به بانکداری استخراج نموده و سپس برای غربال این شاخص‌ها به کمک AHP فازی اوزان نسبی شاخص‌های عملکرد را محاسبه نموده‌اند و در‌نهایت بر اساس وزن‌ها از دو روش TOPSIS و VIKOR برای رتبه بندی بانک‌ها و تعیین بهترین گزینه‌ها استفاده نموده‌اند.
    • افضل آبادی و همکاران در سال ۱۳۹۰ در مطالعه ای با عنوان« تبیین و وزندهی شاخصهای ارزیابی عملکرد دستگاه های اجرایی استان یزد با استفادها ز روش ANP فازی» به بررسی این موضوع پرداخته است.در این مطالعه بیان شده است که ارزیابی عملکرد فرایندی است که با انجام آن یک سازمان میتواند از نقاط ضعف و قوت خود آگاه شده و همچنین می تواند تهدیدات و فرصتهای محیطی را شناخته و با تدوین یک استراتزی باعث پیشرفت و بقا خود گردد نکته بسیار مهمی که وجود دارد ارزیابی باید براساس یک سری شاخص انجام پذیرد تا بتواند کارایی لازم را داشته باشد دراین مقاله ابتدا با بهره گرفتن از پرسشنامه و همچنین مصاحبه با خبرگان دستگاه های دولتی و ادبیات تحقیق تعداد شاخص برای ارزیابی عملکرد دستگاه های دولتی تبیین شده و سپس با بهره گرفتن از روش ANP فازی و استفاده از پرسشنامه و مشخص نمودن خبرگان این شاخصها و زندهی شده است
    • عادل آذر و امیر افسر در سال ۱۳۸۴ در مقاله‌‌ای تحت عنوان « سنجش عملکرد اثربخش در بانک‌های ایران با نگاه استراتژیک و رویکرد مدل امتیازات متوازن» سعی کرده‌اند تا با بهره گرفتن از مدل امتیازات متوازن ،که به‌جای صرف تمرکز بر مسائل مالی، بر چندین محور عمده متمرکز است،نوعی سنجش عملکرد اثربخش در بانک‌های ایران را پیشنهاد نمایند.در این مقاله به ارائه معیار‌ها و مدل سنجش عملکرد اکتفا شده و مدل در عمل مورد آزمایش قرار نگرفته است.
    • تابستان ۱۳۸۸ ،محمد رضا مهرگان و محمود دهقان‌نیری در مقاله‌ای باعنوان«رویکرد منسجم BSC-TOPSIS جهت ارزیابی دانشکده‌های مدیریت برتر دانشگاه‌های استان تهران» با در نظر گرفتن نقاط قوت مدل کارت امتیازی متوازن در ارزیابی عملکرد راهبردی ،از ترکیب آن با تکنیک تاپسیس به ارزیابی و رتبه‌بندی تعدادی از دانشکده‌های مدیریت برتر استان تهران پرداخته‌اند.در این مقاله با بهره گرفتن از مدل جبرانی تاپسیس به جمع بندی نتایج ارزیابی حاصل از مناظر مدل BSC پرداخته شده است و ترکیب مناسبی از این دو تکنیک را برای مطالعات آینده ارائه نموده‌اند.
    • همچنین در پائیز۱۳۸۴ محمد رضا مهرگان و حمید شاهبندرزاده نیز در مقاله ای با عنوان«ارائه روشی برای ارزیابی عملکرد شعب بانک با بهره گرفتن از تکنیک تصمیم گیری چند شاخصه»،تحت یک مدل مفهومی ارزیابی عملکرد و با به کارگیری «کارت امتیازی متوازن پایدار جدید» روشی را برای ارزیابی عملکرد سازمانی با شناسایی شاخص‌های مختلف کمی و کیفی و با چشم‌اندازهای متعددی که با الهام از BSC تکمیل و طراحی شده است به یک نتیجه عملیاتی رسانده اند.
    • دکتر سید محمود حسینی ، حسین صفری ،فرشید حسینی، عباس ابراهیمی و علی جمالی پائیز سال ۱۳۸۷ مقاله ای با عنوان«بررسی و تحلیل نتایج خصوصی سازی در شرکت های واگذار شده بانک صنعت و معدن با رویکرد سنجش عملکرد» به انجام رسانیده‌اند.در این مقاله قصد بر آن بوده است که وضعیت شرکت های و اگذار شده از طرف بانک صنعت ومعدن بعد از خصوصی سازی مورد بررسی قرار گیرد . بدین منظور ابتدا بر مبنای مدل کارت امتیازی متوازن، شاخص ها ومعیارهای ارزیابی شرکت ها از چهار دیدگاه مالی، مشتری / بازار، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری شناسایی شده است .سپس داده های شرکت ها مربوط به دو دوره قبل و بعد از خصوصی سازی گردآوری شده و بااستفاده از تکنیک TOPSIS مورد تحلیل قرار گرفته است .
  • محمود مولایی و حمید رضا صارمی در سال ۱۳۸۲ در مقاله ای با موضوع «مدلی برای ارزیابی عملکرد ورتبه بندی شعب در بانک رفاه کارگران» از روش TOPSIS در جهت رتبه بندی استفاده نموده‌اند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ق.ظ ]




۲-۲-۲-۱۴- بررسی تطبیقی میزان رضایت از زندگی و احساس سعادت در بین چندین کشور اروپایی (اینگلهارت ۱۹۸۸ تا ۱۹۷۳)

در این اثر ارزشمند اینگلهارت با توجه به نتایج تحقیقات طولی و میان فرهنگی به بررسی تطبیقی میزان رضایت از زندگی و احساس سعادت در بین چندین کشور اروپایی پرداخته است. او اشاره می کند که «در جمع بندی نتایج بیش از دویست هزار مصاحبه در نه کشور اروپایی» تفاوتهای میان فرهنگی فراوان را که در طول زمان ثابت بوده‌اند، مشاهده می کنیم به علاوه این تفاوتها تنها بازتاب اوضاع عینی اقتصادی به طریق مستقیم و ساده نیستند. مثلا مردم ایتالیا هر سال پایین ترین سطح رضایت از زندگی را نشان می دهند، از ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۸ بجز یک سال (که از آخر در ردیف دوم هستند) همیشه در آخر قرار دارند؛ در طول این دوره پانزده ساله هیچگاه درصد ایتالیایی هایی که از زندگی خود بسیار راضی بوده‌اند از ۱۵ بالاتر نرفته است. فرانسویان با فاصله کمی بالاتر از ایتالیایی‌ها قرار دارند ….در نقطه کاملا مقابل، دانمارکی ها قرار دارند که هر سال بالاترین سطح رضایت کلی از زندگی را نشان می دهند بجز یک سال (که در ردیف دوم قرار دارند)، هیچگاه درصد دانمارکی هایی که خود را خیلی راضی بر شمرده اند کمتر از ۴۷ نبوده است. به طور میانگین احتمال اینکه دانمارکی ها از زندگی خود « خیلی راضی » باشند شش برابر ایتالیایی ها است ….
دیگر ملیت ها موقعیت نسبی خود را به طرزی قابل ملاحظه ثابت نگهداشته اند، تنها با یک استثناء یعنی بلژیکی ها؛ کسانی که در تمام دهه ۱۹۷۰ در میان سه تا از راضی ترین ملیتها قرار داشتند اما در دهه ۱۹۸۰ یک کاهش محسوس و ممتد را نشان می دهند تا آنجا که در ۱۹۸۶ به ردیف ششم سقوط می کنند …. این ۱۵ تا ۲۰ درصد تنزل در مقایسه با ۵۰ درصد اختلاف که دانمارکی ها را از ایتالیایی ها جدا می کند آنقدر زیاد نیست؛ اما بیانگر کاهش محسوس در احساس سعادت در میان مردم بلژیک در تقابل با ثبات کلی تفاوتهای مقطعی- ملی مورد مشاهده در سراسر این دوره است. تفاوت های فرهنگی منطقا پایدار هستند، اما نه ابدی. نوسانهای کوتاه مدت وجود دارد و همانطور که در مورد بلژیک نشان می دهد ممکن است دگرگونیهای مهمی در موقعیت نسبی بعضی ملل پدید آید.
…. علت کاهش رضایت از زندگی در بلژیک را می توان تا حدی ناشی از بیکاری و تورمی دانست که در دهه ۱۹۸۰ در این کشور به سطح فوق العاده بالایی رسیده بود …. در مقابل رضایت از زندگی در آلمان یک روند به سوی بالای نسبتا کم اما قابل درک را نشان می دهد، کشوری که کمترین نرخ تورم را از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۸ داشته است . بنابراین ما رابطه تقریبا زیادی بین نوسان های کوتاه مدت رضایت از زندگی و تجربه های اقتصادی جوامع مزبور می یابیم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اما یک جنبه به مراتب قابل توجه تر تداوم فرهنگی است که علیرغم این نوسان های کوتاه مدت استمرار می یابد. با وجود تحولات اقتصادی بزرگ بین تجربه های کشورهای مختلف ما شاهد ثبات قابل توجهی در مراتب نسبی مردم در این کشورها هستیم. ایتالیایی ها و فرانسوی ها در همه حال در ردیفهای نزدیک به آخر و دانمارکی ها و هلندی ها در ردیفهای بالا قرار دارند. و علیرغم این حقیقت که اقتصاد آلمان هم در شرایط مطلق و هم در عملکرد نسبی در طول این دوره در مرتبه بالایی قرار دارد، سطح رضایت از زندگی در میان مردم آلمان پیوسته در حد نسبتا پایینی است (اگرچه روندی رو به بالا را نشان می دهد). در مقابل هم درآمد سرانه ایرلندیها و هم درآمد سرانه هلندی ها از آلمانی ها کمتر است و اقتصادشان نیز سطح قابل ملاحظه بالاتری از تورم و بیکاری را در این دوره به نسبت اقتصاد آلمان نشان می دهد، معهذا هم ایرلندی ها و هم هلندی ها دائما سطح بالاتری از رضایت از زندگی را نسبت به آلمانی ها نشان می دهند. اگرچه تفاوتهای فرهنگی در رضایت از زندگی به دگرگونی های اقتصادی واکنش نشان می دهند اما این واکنش بسیار کند صورت می گیرد. نتیجه گیری ما بسیار ساده اما مهم است: مؤلفه فرهنگی است که زمینه ساز این پاسخ ها است اساسا هر پاسخی تا حدی متاثر از محیطی است که در آن پرسیده می شود و این سوال هم استثناء نیست. پاسخ ها هم بازتاب نوسان های کوتاه مدت (ناشی از رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نزدیک) و هم بازتاب عامل بلند مدت فرهنگی هستند ….
به نظر ما تفاوت های مقطعی- ملی یک مؤلفه فرهنگی مهم دارند …. این تفاوت ها بازتاب هنجارهای فرهنگی مختلف هستند. دوره های طولانی سعادت و ناکامی می تواند هنجارهای متداول در یک جامعه معین را قوی تر یا سست تر کند و به تمایلات نسبتا منفی یا مثبتی منتهی گردد که بر پاسخ ها تاثیر می گذارد قطع نظر ازاینکه زندگی شخصی فرد پرسش شونده بر چه منوال است. دگرگونیهای کوتاه مدت بیانگر تجربه‌های مستقیم بلاواسطه شخص هستند، اما تفاوتهای مقطعی ـ ملی پایدار بازتاب هنجارهای فرهنگی شناختی هستند و نه غم و شادی فردی که این هم به این معنا نیست که تفاوتها ساختگی هستند. بر عکس، آنها بازتاب تفاوت های عمیق و فراگیر در نگرش هستند. سطح پایین رضایت از زندگی به گرایش های منفی نسبت به کل جامعه مربوط می‌شود)… همان:۳۲).
اشاره می‌کنیم که مؤلفه فرهنگی این تفاوت های مقطعی ـ ملی بازتاب تجربه‌های تاریخی این ملت‌ها است. دوره‌های طولانی آرزوها و انتظارهای برآورده نشده موجب ظهور نگرش های بدبینانه می‌شود. این گرایش ها ممکن است از طریق جامعه پذیری در دوران پیش از بلوغ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. هراندازه که یادگیری اولیه پایدارتر باشد به ثبات الگوی فرهنگی متمایز بیشتر کمک می‌کند. این واقعیت که ما فقط تا اندازه‌ای می‌توانیم علت های تاریخی تفاوت های فرهنگی را تعیین کنیم، مطمئناً این تفاوت ها را ناپدید نمی‌سازد. آنها ویژگی های فرهنگی مهمی هستند که به تبیین رفتار متفاوت ملت ها کمک می کنند. به اعتقاد ما یکی از مهمترین علل اختلاف فرهنگی سطح توسعه اقتصادی جامعه است. امنیت اقتصادی احساس عمومی رضایت از زندگی را در جامعه افزایش داده و به تدریج باعث پدید آمدن یک هنجار فرهنگی نسبتاً عالی می‌شود. شواهد تجربی این فرضیه را تأیید می‌کنند… تفاوت های فرهنگی مورد مشاهده بازتاب تجارب تاریخی چندین نسل یا چندین قرن است و نه فقط ده دوازده سال گذشته(همان:۳۳).
… اگر چه عامل اقتصادی تنها عامل اختلاف در رضایت از زندگی نیست، به نظر می‌رسد که توسعه اقتصادی با سطوح نسبتاً بالای رضایت از زندگی در ارتباط است(همان:۳۵).
ارزشها و احساس سعادت رابطه تنگاتنگ اما پچیده‌ای دارند….(همان:۴۱). وقتی که مردم به خواسته‌ای ارزشمند می‌رسند، احساس خوشبختی و رضایت می‌کنند. لیکن این احساس سعادت ذهنی ذاتاً زود گذر است. در کوتاه مدت ممکن است آنچه شما به دست آورده‌اید موجب سرخوشی شود؛ اما در بلند مدت این طور نیست ـ زیرا اگراینگونه بود فعالیت های هدفمند متوقف می‌شد. پس از مدتی، مردم آنچه را دارند بدیهی پنداشته، زیاده خواهی می‌کنند و یا اینکه وقتی به نقطه اشباع می‌رسند، به دنبال سایر خواسته‌ها می‌روند. در صورتی که خواسته‌های معینی مدت های مدیدی ارضاء شده باشند، مردم بهای کمی به آنها داده، متوجه خواسته‌های دیگر می‌شوند. وقتی یک نسل جای خود را به نسل دیگر می‌سپارد، اولویت های کل جامعه ممکن است تغییر یابد. لذا فراگرد دگرگونی فرهنگی با پیامدهای بلند مدت پیگرد و دستیابی به سعادت ذهنی ارتباط دارد(همان:۲۴۱).نکته قابل اطمینان این است که از لحاظ ذهنی پیامدهای کوتاه مدت دستیابی به هدفی خاص همانند پیامدهای بلند مدت آن نیست( همان:۲۴).
سعادت ذهنی بنابر تغییرات جدید در وضعیت مالی یا وضعیت تأهل تفاوتهای نسبتاً بزرگی نشان می‌دهد(همان:۲۷۳).بنابراین تغییرات محیط اقتصادی و اجتماعی می‌تواند سه نوع تأثیر متفاوت داشته باشد.
۱ـ به طورخلاصه، تغییر وضعیت عینی فرد]مثل درامد و شغل[ می تواند موجب احساس آنی رضایت و نا رضایتی شود .
۲ـوضعیتی که برای مدتی دوام می‌آورد احتمالاً برای چندین سال ـ ممکن است به تدریج سطوح آرزوهای افراد را در یک زمینه معین ارتقاء یا تنزل دهد.
۳ـ وضعیتی که برای مدتی طولانی دوام آورد می‌تواند به دگرگونی ازرشهای نسلی منتهی شود، در نتیجه افراد یک جامعه معین اولویت اصلی خود را به ارزشهای متفاوت خواهند داد(همان:۲۴۶).
رضایت فرد از کل زندگی بازتاب مجموع رضایت وی در زمینه‌های گوناگون همچون در آمد، مسکن، شغل فعالیتهای فراغت، زندگی خانوادگی و مانند آن است(همان:۲۴۳ ). «کمبل»، «کانورس»و «راجرز» (۱۹۷۶ )چنین مدلی را فرض می‌کنند. آنها اظهار می‌دارند که رضایت ذهنی فرد از هر جنبه خاص زندگی بازتاب شکاف بین سطح آرزوی او و وضعیت عینی وی است اما سطوح آرزوهای فرد به تدریج با وضعیت او تطابق می‌یابد(همان:۲۴۴). سعادت ذهنی در میان گروههایی که برپایه ویژگیهایی کمتر پایدار مثل درآمد یا وضعیت تأهل قرار دارند متفاوت است، اما حتی در اینجا مقدار اختلاف به طور تعجب آوری کم است(همان:۲۷۳). بارنز و دیگران(۱۹۷۹) یافته‌های مشابهی را از ایالات متحده و چهار کشور اروپای غربی گزارش می‌دهند.
همانطور که می‌توان انتظار داشت، ثروتمندان از در آمدشان بیش از افراد فقیر راضی هستند، و کسانی که از تحصیلات عالی برخورداند از تحصیلاتشان بیش از افراد کم سوادتر راضی هستند. لیکن تفاوتها کوچکتر از آن چیزی است که می‌توان انتظار داشت؛ و وقتی ما رضایت از زندگی را به طور کلی مورد بررسی قرار می‌دهیم، پراکنش در واقع کم است(همان.۲۴۳). سعادت ذهنی به ندرت در میان گروههایی که با ویژگیهای ثابتی چون جنس مشخص می‌شوند تفاوت می‌کند(همان:۲۷۳). زیرا شخص به ویژگی های ثابت خودش خو می کند( همان:۲۴۵). روشن است که زنان در مقایسه بامردان با محرومیتهای عینی فراونی روبرو هستند. اگر محیط عینی، تعیین کننده اصلی احساس سعادت باشد، شخص انتظار خواهد داشت تفاوتهای محسوسی بین زنان و مردان بیابد؛ در صورتی که الگوی آرزو ـ تطابق عمومیت داشته باشد، آنگاه باید در انتظار مشاهده تفاوتهای اندکی باشیم(همان:۲۴۹). آیا زنان و مردان در سعادت ذهنی به طرز قابل توجهی باهم تفاوت دارند؟ شواهد مربوط به شانزده کشور غربی مشخص می‌کند که آنها تفاوت محسوسی ندارند…
به طور کلی میانگین شانزده کشور هم برای رضایت از زندگی و هم خوشبختی نشانگر این است که زنان در سعادت ذهنی اندکی از مردان بالاتر هستند لیکن تفاوتها فقط بالغ بر ۱یا۲ درصد می‌شود…( همان:۲۵۰).… زنان در رضایت از زندگی ۳ درصد و در خوشبختی ۴ درصد بالاتر از مردان قرار می‌گیرند. اینکه زنان دائماً به میزان اندکی خوشبختتر از مردان هستند ممکن است انعکاس این باشد که وضعیت ایشان در نتیجه جنبش زنان، تا حدی در سالهای اخیر بهتر شده است.
… ژاپن جامعه‌ای است که زنان در آن به طور سنتی بسیار بیش از زنان غرب محروم بوده‌اند…زمینه یابی ۱۹۷۳ مردم ژاپن نیز با ۷۳ درصد مردان« راضی» یا « نسبتاً راضی» در مقایسه با ۸۱ درصد زنان (آی وائو. ۱۹۷۶)، به تفاوتهای نسبتاً زیادی در خصوص رضایت از زندگی میان زنان و مردان دست یافت…لیکن این با الگوی آرزو ـ تطابق موافقت دارد. زنان ژاپنی برای قرنها در زندگی تابع پدرانشان در دوران کودکی، شوهرانشان در طول ازدواج و سپس از آن تابع پسرانشان بوده‌اند. سطوح آرزوهایشان بازتاب این واقعیت است. ]لذا به نظر می‌رسد[ پدیده‌ جدید بهبود یافته] است [با آنکه هنوز از برابری بسیار دور است ـ موجب سطوح نسبتاً بالای رضایت از زندگی شده باشد(همان:۲۵۱). جمهوری ایرلند از این لحاظ تا حدی شبیه ژاپن است…( همان:۲۵۳). یک فراگرد تطابق روانی هم توسط «زاجونک» (۱۹۶۸) مطرح گردیده است. وی نشان داده است که میزان علاقه مشخص به یک خواسته معین تابعی از آگاهی وی نسبت به آن می‌باشد که خود تابعی است از مدت زمانی که شخص در معرض آن هدف قرار داشته است(همان:۲۵۴).
گرایش کلی سعادت ذهنی این است که در شهرهای کوچک کمی بیشتر باشد. ازدحام، آلودگی، سروصدا میزان بالای تبهکاری مشخصه بسیاری از شهرهای بزرگ است؛ اینها بر سعادت ذهنی تأثیر منفی می‌گذارند(همان:۲۵۸). دینداری با سعادت ذهنی ارتباط دارد، کسانی که مرتباً به کلیسا می‌روند و یا ایمان مذهبی دارند خوشبختتر از آنهایی هستند که به کلیسا نمی‌روند و ایمان مذهبی هم ندارند.
… تفاوت در سعادت ذهنی با تفاوت در دینداری به طرز قابل توجهی بزرگتر از تمام تفاوت‌هایی است که تا کنون مشاهده کردیم. در میان شانزده کشور اروپایی به طور کلی آنهایی که به طور میانگین هفته‌ای یکبار به کلیسا می‌روند ۸ درصد بیش از آنهایی که هرگز به کلیسا نمی‌روند از زندگیشان راضی هستند و ۹ درصد بیش از آنان خوشبخت هستند.
… بیشتر آئین های مذهبی شخص را به محدود کردن سطوح آرزوهایش تشویق می‌کنند ـ که برای به حداکثر رساندن سعادت ذهنی رهیافت درستی است، به ویژه در جوامع ما قبل صنعتی که اقتصاد‌های ثابتی داشته و تحرک اجتماعی در آنها بسیار محدود است(همان:۲۵۹).
… به نظر می‌رسد تحصیلات به نسبت سن، جنس، یا اندازه اجتماع تأثیر بیشتری بر احساس سعادت داشته باشد، اما تاثیر آن (۶ درصد) تا حدی کمتر از گرایش مذهبی است(همان:۲۶۰). در کل آثار سن، جنس، نژاد، تحصیلات و حرفه تنها موجب ۸ درصد پراکنش (واریانس)در شاخص کاملاً معتبر رضایت کلی از زندگی است(همان:۲۴۲). نتایج نشان می‌دهد که رضایت از زندگی به طور کلی و خوشبختی یک چیز نیستند، اولی یک برآورد شناختی‌تر و دومی یک حالت بیشتر عاطفی است. (کمبل، کانورس و راجرز ۱۹۷۹ , «اندروز»و «وایتی»۱۹۷۶). لیکن هر دو پرسش احساس کلی سعادت ذهنی و نه جنبه‌های خاص زندگی شخصی را نشان می‌دهد و ظاهراً این پرسش اول است که با الگوی آرزو ـ تطابق کاملاً منطبق است. از این گذشته، پاسخهای داده شده به این دو سئوال کاملاً بهم ارتباط دارند زیرا همبستگیهای مورد مشاهده میان آنها در جوامع مورد تحلیل پیوسته بین ۵/۰ تا ۷/۰ است)…همان:۲۴۸).

جدول ۲-۱۹خلاصه مهمترین نتایج پیشینه تجربی

منبع
متغیر وابسته
نوع اثر
متغیر مستقل
ردیف

David Lackland. 2000 . P: 315,338
به نقل از قهرمان،۱۳۸۴

رضایتاز زندگی

کاهش

احساس تبعیض

۱

David Lackland. 2000 . P: 315,338
به نقل از قهرمان،۱۳۸۴

رضایتاز زندگی

افزایش

تعداد دوستان

۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ق.ظ ]




تولید میدان مغناطیسی با بزرگی و جهت تقریباً یکنواخت و ثابت ، مهترین نقطه قوت حلقه های هلمهولتز در برابر دیگر مولدهای میدان مغناطیسی است . ولی محدوده یکنواختی میدان مغناطیسی برای کاربران این حلقه ها پارامتر مهم و تعیین کننده ای است . برای جفت حلقه های هلمهولتز دو جهت بسیار مهم و تعیین کننده است ؛ امتداد خط موصول مرکز حلقه ها و امتداد عمود بر خط موصول . در این آزمایش سعی خواهد شد تا محدوده یکنواختی میدان در دو راستای مذکور تعیین و نموداری بر اساس آن رسم شود و نتیجه حاصل با نمودارهای رسم شده بر اساس روابط( ارائه شده در بخشهای نخست این فصل )مقایسه شود . با این روش می توان محدوده ای از فضای بین حلقه ها را که در آن میدان ساخته شده توسط جفت حلقه یکنواخت است را تعیین کرد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

البته نباید توقع داشت که محدوده تعیین شده با محدوده ای که در نمودارهای رسم شده بر اساس روابط تئوریک، کاملاً یکنواخت باشد در عین اینکه نباید فرم کلی نمودارها اختلافی فاحش داشته باشد . در بخش نتایج آزمایش سعی در توجیه این اختلاف کرده ایم .
تجهیزات انجام آزمایش
۱ ) مولد جریان DC مدل WPS-194 A
۲ ) Multimeter مدل SK-6111
۳ ) تسلامتر
۴ ) گیره
شرح انجام آزمایش
در ابتدا با بهره گرفتن از گیره ، تسلامتر را در مرکز فضای حلقه ها قرار داده و ثابت می کنیم و سپس میدان محلی را با تسلامتر می سنجیم و صفر تسلامتر را تنظیم می کنیم . در ادامه شروع به برقراری جریان می کنیم تا میدانی با بزرگی یک گوس در مرکز آن تولید شود . جریانی را که توانایی تولید میدانی خالص با بزرگی یک گوس دارد را ثبت می کنیم .
در ادامه ابتدا جریان مولد میدان را قطع کرده و سنسور را در راستای محور یکی از حلقه ها ( که در حال تست گیری است ) جابجا می کنیم و به نقطه ای در فاصله معین از مرکز می بریم و شدت میدان محلی را با بهره گرفتن از آن می سنجیم و میدان نشان داده شده در روی ” نمایشگر سنسور ” را با بهره گرفتن از ” پیچ تنظیم صفر سنسور ” صفر می کنیم . اکنون جریانی را که در مرحله اول ثبت کرده ایم روی حلقه اعمال می کنیم و باز شدت میدان تولیدی را می سنجیم . آنچه در این مرحله باید ثبت و ضبط شود مختصات محل سنسور و بزرگی میدان تولیدی است . در ادامه سنسور را خاموش کرده و محل آنرا تغییر داده و تمام مراحل بالا را تکرار می کنیم و این روند را تا پوشش دادن تمام محور یکی از حلقه ها ادامه می دهیم . سپس سنسور را در راستای عمود بر خط واصل محورهای حلقه مورد آزمایش جابجا کرده و به شیوه مذکور در بالا میدان را می سنجیم و شدت میدان مغناطیسی تولیدی و مختصات سنسور را ثبت می کنیم .
تمام روند بالا باید برای جفت حلقه دیگر نیز انجام شده و تغییرات شدت میدان در راستای محور مرکزی و عمود بر راستای محور مرکزی ثبت و ضبط شوند .
با بهره گرفتن از این روش می توان محدوده ای ( در سه بعد شامل راستای محور موصول و عمود بر محور موصول ) را که در آن حلقه مورد تست می تواند میدانی یکنواخت تولید کند مشخص کرد و با نتایج نمودارهای رسم شده بر اساس روابط تئوریک مقایسه کرد . این همان مفهوم تعیین کیفیت میدان تولیدی است.
بعد از تعیین شدت جریان مورد نظر به اختصار مراحل انجام آزمایش عبارتند از :
۱ ) سنسور را به نقطه مورد نظر می بریم
۲ ) پس از خاموش کردن مولد DC میدان را در آن نقطه صفر می کنیم ( تسلامتر را صفر می کنیم )
۳ ) جریان تعیین شده برای تولید میدان مورد نظر در مرکز حلقه ( در این آزمایش برابر یک گوس ) را برقرار می کنیم
۴ ) شدت میدان سنس شده را می خوانیم
در ادامه به گزارش جداول نتایج و نمودار توزیع بزرگی میدان مغناطیسی خواهیم پرداخت .
نتایج آزمایش
از آنجاییکه فضای میدان متقارن است تستها فقط با تغییر و جابجایی در یک سمت از مرکز گزارش شده است و نتایج حاصل برای مختصات قرینه نیز برقرار است .
جفت حلقه کوچک :
برای تولید میدان خالص با شدت ۱ G نیاز به ولتاژ ۷.۷ ولت و جریان ۲.۱۳ آمپر است . به عبارتی بزرگی میدان در مختصات (۰و۰) برابر یک گوس است .

حرکت در راستای محور حلقه ها

حرکت در راستای عمود بر محور حلقه ها

بزرگی میدان (G)

مختصات(mm)

بزرگی میدان (G)

مختصات(mm)

۱

۰و۱۰

۱

۱۰و۰

۱

۰و۲۰

۱

۲۰و۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم