آرایه‌های ادبی: بیت دارای حسن تعلیل است، دلیل سرخی آسمان هنگام طلوع خورشید را اشک خونین صبحدم در وداع با شب دانسته است.
۴ – جـام فـرعـونـی خبــر ده تــا کجــاسـت
کــاتـش مــوسـی عیــان بنمــود صبــح
واژگان: جام فرعونی: جام منسوب به فرعون، کنایه از جام بسیار کلان، پیاله‌ی بزرگ. (فرهنگ لغات) عیان: دیدن به چشم، آشکار. (غیاث)
شاهد: جـــام فـــرعـــونــی انـــدر آر کـــه صبـــح
دســـــت مــــــوســــی برآرد از کهســـــــــار
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۹۵)
معنی و مفهوم: آن جام شراب بزرگ همچون جام فرعون کجاست که صبح، آفتاب را مانند آتش موسی آشکار ساخت.
آرایه‌های ادبی: جام فرعونی استعاره از جام بزرگ و آتش موسی، استعاره از خورشید است. فرعون و موسی با هم تناسب دارند.
توضیحات:
آتش موسی: به موجب قرآن، موسی در اثنای بازگشت از خدمت شعیب، هنگامی که برای تهیّه‌ی هیزم آتش در وادی «طوی» به دامنه‌ی کوهستان، به خلع نعلین مأمور گردید (طه:۱۲) در درختی نور حق تجلّی کرد و ندایی از درخت برآمد و موسی را مکلّف ساخت به مصر برود و فرعون را به پرستش خدای یگانه و آزاد ساختن بنی اسرائیل دعوت کند و در آن درخت سبز، آتشی پیدا شد که به آتش موسی معروف است. (یاحقی، ۱۳۷۵: ۴۰۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵ – مـرغ تیـز آهنـگ لخــتی پــر فشــانــد
چــون عمـــود زرفشـــان بنمـــود صبــح
واژگان: مرغ تیز آهنگ: مرغ بلند آهنگ، مرغ تیز خوان، مقصود خروس است. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: هنگامی که پرتوهای زرّین عمود مانند خورشید، از کرانه‌های افق آشکار شد و کم کم جهان روشن گردید، خروس نیز به نشانه‌ی آمدن صبح، پرهایش را به هم کوفت و بانگ سر دارد.
آرایه‌های ادبی: مرغ تیز آهنگ استعاره از خروس است. عمود زرفشان استعاره از پرتوهای خورشید هنگام طلوع آفتاب است.
۶ – قفـل رومــی بــرگــرفــت از دُرج صبــح
چــون کلــید هنـــدوان بنمـــود صبـــح
واژگان: قفل رومی: قفل منسوب به روم که در روم ساخته می‌شد، این قفل ظاهراً در استحکام معروف بوده است. (فرهنگ لغات) دُرج: صندوقچه هندوان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: صبحدم با نشان دادن هلال ماه که همچون کلید هندوان خمیده است، قفل استوار و محکمی (شب) را که بر صندوقچه‌ی روز زده بودند گشود و روز را به عالم عرضه کرد.
آرایه‌های ادبی: قفل رومی کنایه از قفل محکم و استوار است. کلید هندوان استعاره از هلال ماه و دُرج روز اضافه‌ی تشبیهی است. روز به صندوقچه‌ای مانند شده است که قفل محکمی بر آن زده‌اند و صبحدم به وسیله‌ی ماه نو که شکل کلید هندوان است آن را می‌گشاید.
۷ – نــافـه‌ی شــب را چــو زد سیمـین کلـید
مشـک تـــر در پــرنیــان بنــمود صبـــح
واژگان: نافه: کیسه‌ی مشک. (دهخدا) پرنیان: حریر. (دهخدا)
معنی و مفهوم: ماه نو که مانند کلید نقره‌ای است، بر شب سیاه که همچون نافه‌ای از مشک می‌باشد ضربه زد و آن را برید و گویی صبح مشک را جمع کرده و در پارچه‌ی پرنیان پیچید.
آرایه‌های ادبی‌: نافه‌ی شب اضافه‌ی استعاری، سیمین کلید استعاره از هلال ماه و پرنیان استعاره از آسمان است. شب به نافه‌ای پر مشک مانند شده و ماه نو به کلید نقره‌ای تشبیه شده است.
توضیح: در گذشته مشک را در پارچه‌ی ابریشمی(حریر) می‌کرده‌اند. نظامی می‌گوید:
نخـــرد گـــر کســــی عبیـر مــرا مشــک من مایه بــس حــریــر مـــرا
(هفت پیکر، ۱۳۹۰: ۲۰)
۸ – بــر سمـاع کـوس و بــر رقــص خــروس
خــرقــه بــازی در نهــان بنــمود صبـــح
واژگان: خرقه بازی: دست افشانی و پای کوبی کردن در حال وجد و حال. (آنندراج)
معنی و مفهوم: با به صدا درآمدن طبل نوبتی هنگام صبح و رقص و آواز خوانی خروس، صبحدم نیز مانند صوفی شوریده حالی، شروع به رقص و پای کوبی کرد.
آرایه‌های ادبی: صبح به صوفی شوریده حالی مانند شده که هنگام صبح از شنیدن صدای طبل و رقص و آواز خروس، از خود بی خود گردیده و به رقص و پای کوبی می‌پردازد.
۹ – بــر محـک شـب سپیـدی شــد پــدیــد
چـــون عیـــار آســمان بنمـــود صبــــح
واژگان: محک: سنگی که به وسیله‌ی آن عیار زر و سیم را معین کنند. (معین) عیار: اندازه کردن، چاشنی زر و سیم. (معین)
معنی و مفهوم: هنگامی که صبحدم آسمان سفید و روشن را عرضه کرد، این سفیدی و روشنی مانند عیار طلا و نقره که بر سنگ محک آشکار می‌شود، بر سیاهی شب نمایان شد.
آرایه‌های ادبی: محک شب اضافه‌ی تشبیهی و عیار آسمان اضافه‌ی استعاری است. محک و عیار با هم تناسب دارند.
۱۰ – تـا بــر آرد یــوســفی از چـــاه شـــب
دلـــو سیـمین ریســمان بنمـــود صبــــح
معنی و مفهوم: صبحدم همانند قافله سالار مصری که یوسف را از چاه بیرون کشید، برای بیرون آوردن خورشید که همچون یوسف در چاه سیاه شب افتاده است، دلوی به نمایش می‌گذارد که ریسمان‌هایش از جنس پرتوهای خورشید و نقره فام است.
آرایه‌های ادبی: یوسف استعاره از خورشید و چاه شب اضافه‌ی تشبیهی است. سیمین ریسمان استعاره‌ی مصرحه از پرتوهای خورشید است.
۱۱ – در کمیـــــن شــــرق، زال زر هنــــوز
پــرّ عنــقا دیـــدبـــان بنــمود صبــــح

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...