نوروش و ابراهیمی کردلر(۱۳۸۴) طی مطالعه ای به بررسی نقش سرمایه گذاران نهادی در کاهش ناقرینگی اطلاعاتی در بورس تهران پرداختند. یافته­های تحقیق بیانگر این است که در شرکت های با درجه بالای مالکیت نهادینسبت به شرکتهای بادرجه پایینی از مالکیت نهادی اطلاعات سودهای آتی بیشتر در قیمت سهام منعکس شده است. آن ها این یافته را مطابق با مزیت نسبی سهامداران نهادی در جمع آوری و پردازش اطلاعات دانسته و بیان نمودند که با افزایش مالکیت نهادی ناقرینگی اطلاعات کاهش خواهد یافت. شواهد این تحقیق نشان از وجود نقش نظارتی سرمایه گذاران نهادی در شرکت دارد.
گرمرودی (۱۳۸۴) در پژوهشی تحت عنوان تأثیر هزینه نمایندگی بر سیاست سود تقسیمی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی تاثیر جریان‌های نقدی آزاد، تعداد سهامداران و دارایی‌های وثیقه‌ای به عنوان عامل هزینه نمایندگی با سیاست سود تقسیمی شرکت‌ها پرداخت . نتیجه تحقیق بدین صورت بود که بین عوامل هزینه نمایندگی و سیاست سود تقسیمی ارتباط مثبت و مستقیم وجود دارد
صمدزاده (۱۳۷۴) در پژوهشی تحت عنوان خط‌مشی‌های تقسیم سود و تأثیرات آن بر ارزش سهام در بورس اوراق بهادار تهران که بر روی ۸۴ شرکت موجود در بورس اوراق بهادار تهران انجام گرفت به این نتیجه رسید که ۵ شرکت (%۶) از سیاست تقسیم سود مبلغ ریالی ثابت، ۲۳ شرکت (%۲۷) از سیاست ثابت و متغیر، ۹ شرکت (%۱۱) از سیاست تقسیم نسبت ثابت سود و بقیه که ۴۷ شرکت بودند از سیاست نامشخص تقسیم سود پیروی کردند.
۲-۹-۲- پیشینه پژوهش در خارج از ایران
اوتامی وایناگا (۲۰۱۱)ﺑﻪﺑﺮرﺳﻲاﻳﻦﻣﻮﺿﻮعﭘﺮداﺧﺘﻨﺪﻛﻪآﻳﺎﻫﺰﻳﻨﻪﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﺟﺮﻳﺎنوﺟﻮهﻧﻘﺪآزادﺑﺮﺳﻴﺎﺳﺘﻬﺎیﺗﻘﺴﻴﻢﺳﻮدواﻫﺮمﻣﺎﻟﻲﺷﺮﻛﺘﻬﺎیاﻧﺪوﻧﺰﻳﺎﻳﻲﺗﺎﺛﻴﺮﮔﺬارﻫﺴﺖ. ﺑﺪﻳﻦﻣﻨﻈﻮراﻗﺪامﺑﻪﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪیﺷﺮﻛﺘﻬﺎدردوﮔﺮوهﻧﻤﻮدﻧﺪﻛﻪﻳﻚﮔﺮوهدرﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪهشرکت­های­اﺳﺖﻛﻪﺑﻄﻮرﻣﻨﻈﻢودورهایاﻗﺪامﺑﻪﺗﻘﺴﻴﻢﺳﻮدﺑﻴﻦﺳﻬﺎﻣﺪارانﻣﻲﻛﻨﻨﺪوﮔﺮوهدومﺳﻮدراﺑﺼﻮرتدورهایوﻣﻨﻈﻢﺗﻘﺴﻴﻢﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ .ﺗﺤﻠﻴﻞرﮔﺮﺳﻴﻮﻧﻲدورهآﻧﻬﺎﻧﺸﺎنﻣﻲدﻫﺪﻛﻪﺟﺮﻳﺎﻧﻬﺎیﻧﻘﺪیآزادﺑﺮﺳﻴﺎﺳﺖﺗﻘﺴﻴﻢﺳﻮدﺷﺮﻛﺘﻬﺎیﻛﻪ۵دورهﭘﺮداﺧﺖﺳﻮدﭘﺮداﺧﺖﻛﺮدهاﻧﺪﺗﺎﺛﻴﺮﻣﺜﺒﺖوﻣﻌﻨﺎداروﺑﺮﺷﺮﻛﺘﻬﺎیﻛﻪﻛﻤﺘﺮ۵دوره سودداﺷﺘﻪاﻧﺪﺗﺎﺛﻴﺮﻣﻨﻔﻲوﻣﻌﻨﺎداریداﺷﺘﻪاﺳﺖ .ﻫﻢﭼﻨﻴﻦآﻧﺎندرﻳﺎﻓﺘﻨﺪﻛﻪﺟﺮﻳﺎنﻫﺎیﻧﻘﺪیآزادﺑﺮاﻫﺮمﻣﺎﻟﻲﻫﺮدوﮔﺮوهﺷﺮﻛﺘﻬﺎﺗﺎﺛﻴﺮﻣﺜﺒﺖاﻣﺎﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞﻣﻼﺣﻈﻪ(ﻧﺎﻣﻌﻨﺎدار)داﺷﺘﻪاﺳﺖ.
رینا و دیگران (۲۰۰۹) در پژوهشی با عنوان “جریان های نقد آزاد مازاد، مدیریت سود و کمیته حسابرسی” به این پرداختند که چه قدرجریان نقد آزاد مازاد به مدیریت سود مربوط است. در این مطالعه فرض بر این است که مدیران شرکت هایی که از جریان های نقدی آزاد بالایی برخوردارند شدت عمل خوبی در اداره مدیریت سود دارند. نتایج پژوهش نشان می­دهد که کمیته حسابرسی مستقل به شرکت های دارای جریان نقدی آزاد، کمک می کند تا بر رویه های مدیریت سود نظارت داشته باشد.
ﻣﻚﻧﺎﻳﺖو(۲۰۰۹)ﺑﻪﺑﺮرﺳﻲﺗﺄﺛﻴﺮوﻛﺎرﻫﺎیﻧﻈﺎمراﻫﺒﺮیﺷﺮﻛﺖوﺳﺎﺧﺘﺎرﻣﺎﻟﻜﻴﺖﺑﺮﻫﺰﻳﻨﻪهای نمایندگی ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪﻧﻤﻮﻧﻪﻣﻮردﺑﺮرﺳﻲآنها ۵۳۴ ﺷﺎﻣﻞ ۱۲۸ ﻣﺸﺎﻫﺪهازﺷﺮﻛﺖﺑﺰرگاﻧﮕﻠﻴﺴﻲﻃﻲﺳﺎلهای ۱۹۹۶ الی ۲۰۰۰بوددرﺗﺤﻘﻴﻖآنﻫﺎازﻣﺪلرﮔﺮﺳﻴﻮنوروﻳﻜﺮددادهﻫﺎیﭘﺎﻧﻠﻲاﺳﺘﻔﺎدهﺷﺪﻫﻤﭽﻨﻴﻦﻧﺴﺒﺖﮔﺮدشداراییﻫﺎ،ﺗﻌﺎﻣﻞﺑﻴﻦﻓﺮﺻﺖﺟﺮﻳﺎنﻫﺎی نقدآزادوﺗﻌﺪادﺷﺮﻛﺖﻫﺎیﺗﺤﺼﻴﻞﺷﺪهﺑﻪﻋﻨﻮانﻣﻌﻴﺎرﻫﺎﻳﻲازﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲدرﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪﻧﺘﺎﻳﺞﺗﺤﻘﻴﻖآنﻫﺎﺑﻴﺎﻧﮕﺮاﻳﻦﺑﻮدﻛﻪاﻓﺰاﻳﺶدرﻣﺎﻟﻜﻴﺖﻣﺪﻳﺮانﺑﺎﻋﺚﻛﺎﻫﺶهزینهﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﻣﻲﺷﻮد. ﻓﺮﺻﺖ رشددرﺻﻮرتاﺳﺘﻔﺎدهازﺗﻌﺎﻣﻞﻫﺎیرﺷﺪوﺟﺮﻳﺎنﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻧﻘﺪیآزادﺑﻪﻋﻨﻮانﻣﻌﻴﺎرهزینهﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﻧﻴﺰﻣﺎﻟﻜﻴﺖﻧﻬﺎدیﺑﺎﻋﺚﻛﺎﻫﺶﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﻣﻲﺷﻮدﻫﻤﭽﻨﻴﻦﺑﺎاندازه ﮔﻴﺮی هزینهﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﺑﻪﺻﻮرتﻧﺴﺒﺖﮔﺮدشداراﻳﻲﻫﺎﺑﻴﻦﻧﺴﺒﺖﺑﺪﻫﻲوﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲارﺗﺒﺎطﻣﻌﻨﺎداروﻣﻨﻔﻲوﺟﻮددارد.
ﺗﺮواﻧﮓ(۲۰۰۸)ﺑﻪﺑﺮرﺳﻲارﺗﺒﺎطﺑﻴﻦﺗﺮﻛﻴﺐ هزینهﻫﻴﺎتﻣﺪﻳﺮهوﺳﺎﺧﺘﺎرﻣﺎﻟﻜﻴﺖﺑﺎهزینهﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﺷﺮﻛﺖﻫﺎیاﺳﺘﺮاﻟﻴﺎﻳﻲ پرداخت. درﺗﺤﻘﻴﻖویﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﺑﺎاﺳﺘﻔﺎدهازدوﻣﻌﻴﺎر،ﻧﺴﺒﺖﮔﺮدشداراﻳﻲﻫﺎﻫﺰﻳﻨﻪوﻧﺴﺒﺖﻫﺎیﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲﺑﻪﻓﺮوشاﻧﺪازهﮔﻴﺮیشد. ﻧﺘﺎﻳﺞﺣﺎﺻﻞازﺑﺮرﺳﻲﻧﻤﻮﻧﻪایﺷﺎﻣﻞسالهای ۲۰۰۴ تا۲۰۰۵ﺑﻴﺎﻧﮕﺮاﻳﻦﺑﻮدﻛﻪﺑﻴﻦﻣﺎﻟﻜﻴﺖﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲوﻧﺴﺒﺖﮔﺮدشداراﻳﻲﻫﺎارﺗﺒﺎطﻣﻌﻨﺎداروﻣﺜﺒﺖوﺟﻮددارد. ﻟﻴﻜﻦﺑﻴﻦﺗﻌﺪادﺳﻬﺎﻣﺪارانﻋﻤﺪه )ﻣﺎﻟﻜﻴﺖﺗﻤﺮﻛﺰ ( درﺻﺪﺳﻬﺎم،ﻧﮕﻬﺪاریﺷﺪهﺑﻪوﺳﻴﻠﻪﺳﻬﺎﻣﺪارانﻋﻤﺪهوﺗﺮﻛﻴﺐ هزینه ﻫﻴﺎتﻣﺪﻳﺮهﺑﺎﻣﻌﻴﺎرﻫﺎیﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲارﺗﺒﺎطﻣﻌﻨﺎداریﻳﺎﻓﺖﻧﺸﺪ
یودیانتی (۲۰۰۸) در تحقیقی با بهره گرفتن از ۱۵۰ شرکت نمونه به بررسی تاثیر مدیریت سود بر رابطه جریان های نقدی آزاد و ارزش سهامداران پرداخت. نتایج تحقیق نشان می­دهد که با ۹۵ درصد اطمینان تغییرات جریان های نقدی آزاد با تغییرات ثروت سهامداران ارتباط معنا داری دارد. همچنین او در این تحقیق نشان داد که بین جریان های نقدی آزاد مثبت و ارزش سهامداران رابطه مستقیم معناداری وجود دارد ولی بین جریان های نقدی منفی و ارزش سهامدارن رابطه معنادار مستقیمی وجود ندارد. وی در آزمون فرضیه دوم به این نتیجه رسید که با ۹۹ درصد اطمینان، مدیریت سود در سطح کل نمونه ودرسطح جریان های نقدی مثبت باعث تضعیف رابطه جریان های نقدی با ثروتایجاد شده برای سهامداران می شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مک نایت و ویر[۴۶] (۲۰۰۸) در پژوهشی تاثیر متغیرهای نظام راهبری شرکت را بر هزینه‌های نمایندگی آزمون کردند. در این پژوهش هزینه‌های نمایندگی به سه صورت اندازه‌گیری شدند: نسبت فروش به داراییها، رابطه جریانهای نقد آزاد و فرصتهای رشد، و تعداد شرکتهای تحصیل شده توسط شرکت. متغیرهای مستقل نیز نسبت مدیران غیر موظف، نسبت مالکیت مدیران، نسبت مالکیت نهادی، نسبت بدهی بوده است. آنها در این پژوهش به نتایج زیر دست یافتند:

    • افزایش در مالکیت مدیران به کاهش هزینه های نمایندگی کمک می‌کند.
    • افزایش درصد اعضاء غیرموظف به کاهش هزینه‌های نمایندگی کمک می‌کند.

جنسن[۴۷] (۱۹۸۶) در پژوهشی تحت عنوان هزینه‌های نمایندگی جریانات نقدی آزاد، سیاست تأمین مالی شرکت و تحصیل اکثریت سهام شرکت، نشان داد که در شرکت‌های بزرگ‌تر مسئله جریان‌های نقدی آزاد سختی‌ها و مشکلات بیشتری را ایجاد می‌کند و جایی که مدیران چنین وجوهی را بدون هیچ نیاز شدید برای سرمایه‌گذاری در اختیار داشته باشند میزان مصرف شخصی افزایش می‌یابد، مدیران هم ترجیح می‌دهند که سود را نگهداری کنند چون این عامل باعث می‌شود که:
۱- اندازه شرکت رشد کند و آنها قدرت و توانایی بیشتری در تسلط بر هیأت ‌مدیره و اعطای سطح بالاتری از پاداش را خواهند داشت.
۲- ریسک ویژه در شرکت را کاهش می‌دهد و امنیت شغلی برای مدیران به وجود می‌آید.
اما سهامداران ترجیح می‌دهند که سطح بالاتری از سود پرداخت شود بخصوص در جایی که فرصت‌های سرمایه‌گذاری با NPV کمتری وجود داشته باشد.
بلک، جانک و کیم[۴۸] (۲۰۰۶) در بررسی تاثیر هزینه های نمایندگی بر ارزش شرکت در کره جنوبی از طریق شاخص‌های حاکمیتی هیأت مدیره دریافتند که ترکیب هیأت مدیره یک عامل مهم در پیش‌بینی ارزش بازار شرکتها است. آنها یک رابطه مثبت و قوی بین ترکیب اعضاء هیأت مدیره با ارزش بازار شرکتها را ملاحظه کردند.
ریچاردسون[۴۹](۲۰۰۶) در تحقیقی دریافت که سرمایه گذاری به میزانی بیش از حد بهینه ، در شرکت های دارای سطوح بالای جریان های نقد آزاد بیشتر است، در میان نمونه مورد بررسی ایشان ، شرکت های غیر مالی در طی دوره ۱۹۸۸ – ۲۰۰۲ به طور میانگین ۲۰% از جریان های نقد آزادشان را بیش از حد بهینه سرمایه گذاری می نمودند. همچنین وی طی بررسی رابطه ساختار نظام راهبردی شرکت و سرمایه گذاری بیش از حد بهینه جریان های نقد آزاد ، دریافت که برخی از سازوکارهای نظام راهبردی شرکت باعث کاهش سرمایه گذاری بیش از حد بهینه می گردد.
فلمینگ و همکاران[۵۰] (۲۰۰۵)، در مطالعه ای که بر روی ۳۸۰۰ شرکت کوچک و متوسط استرالیایی طی سال های ۹۷-۱۹۹۶ و ۹۸ – ۱۹۹۷ انجام دادند ،‌با بررسی رابطه نسبت هزینه های عملیاتی به فروش و نیز نسبت فروش به دارایی ها، به عنوان هزینه های نمایندگی، با نسبت مالکیت مدیران دریافتند که رابطه ای معکوس بین ایندو برقرار بود؛ لیکن شدت این رابطه در استرالیا، تا حدی کمتر از نتایج مشاهده شده در تحقیقات مشابه در آمریکا بوده است. از طرفی با آزمون سطوح مختلف مالکیت خانوادگی دریافتند که با افزایش مالکیت خانوادگی ،‌هزینه هیا نمایندگی شرکت کاهش می یابد.
چانگ، فیرث و کیم[۵۱](۲۰۰۵) در تحقیقی با هدف بررسی ارتباط جریان های نقد آزاد و مدیریت سود در شرکت ها دریافتند که شرکت های دارای رشد کم و جریان های نقد آزاد بالا ، به منظور تقلیل اثر منفی سرمایه گذاری جریان هیا نقد آزاد در پرژه های با خالص ارزش فعلی منفی ، مبادرت به استفاده از اقلام تعهدی اختیاری در جهت افزایش سود شرکت می نمایند . آن ها همچنین دریافتند که نظارت بیرونی، توسط ۶ موسسه بزرگ حسابرسی و سرمایه گذاران نهادی، رابطه جریان های نقد آزاد و استفاده از اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود را کاهش می دهد.
دوکاس[۵۲] و همکاران (۲۰۰۵) پژوهشی با هدف بررسی تاثیر تحلیلگران بر هزینه‌های نمایندگی انجام دادند. در این پژوهش هزینه‌های نمایندگی به عنوان تابعی از تعامل فرصتهای رشد و جریانهای نقد آزاد تعریف شده بود. ایشان دریافتند که تحلیلگران اوراق بهادار به عنوان یکی از سازوکارهای کاهش هزینه نمایندگی موثرند. همچنین در این بررسی از نسبت بدهی بلند مدت به ارزش دفتری کل داراییها به عنوان متغییر کنترل و معرف نقش نظارتی بستانکاران بر نحوه استفاده مدیریت از جریانهای نقد آزاد استفاده گردید که طبق یافته‌ها تاثیر این متغییر بر هزینه‌های نمایندگی معنادار نبوده است. وو[۵۳](۲۰۰۴) با بررسی نقش تعیین کننده ساختار مالکیت در سیاست های تامین مالی از محل بدهی ، در نمونه ای شامل ۸۳۳ سال – شرکت ژاپنی طی سال های ۱۹۹۲ – ۲۰۰۰ به نتایج ذیل دست یافت:

    • بین یدهی و جریان نقد آزاد رابطه معنا دار و مثبتی برقرار است، که این رابطه در شرکت های با فرصت رشد پایین ، بیشتر از شرکت های با رشد بالاست.
    • در شرکت های با فرصت رشد پایین، سرمایه گذاران نهادی مدیران را از سرمایه گذاری بیشتر از حد باز می دارند .
    • در شرکت های با فرصت رشد بالا سرمایه گذاران نهادی از استقراض بیشتر حمایت می نمایند .

روسن اسنین و ویات[۵۴](۱۹۹۰) به بررسی تاثیر نسبت مدیران غیر موظف درهیات مدیره بر ثروت سهامداران پرداختند. در تحقیق مذکور با مشاهده واکنش مثبت و قابل ملاحظه بازار نسبت به اعلام پذیرش یک مدیر غیر موظف جدید به عضویت هیات مدیره مشخص گردید که بین افزایش نسبت مدیران غیر موظف هیات مدیره و ارزش شرکت رابطه مستقیم برقرار است. ایشان این افزایش در ارزش را به اعمال نظارت توسط مدیران غیر موظف هیئت مدیره شرکت و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت نسبت دادند.
کراچلی، جنسن، جاهراء و ریموند[۵۵](۱۹۹۹) ‌با مطالعه ای بر روی شرکت های آمریکایی در دو دوره سه ساله منتهی با سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۹۳ ‌تاثیر همزمان تصمیمات مالی مبنی بر میزان بدهی ، مالکیت نهادی ، مالکیت مدیران، و سیاست تقسیم سود ،‌بر هزینه نمایندگی را آزمون قراردارند. نتایج تحقیق نشان داد که در سه ساله منتهی به ۱۹۹۳ ، نفوذ مالکان نهادی به طرز قابل ملاحظه ای بیشتر شده است؛ همچنین طبق نتایج در دوره سه ساله منتهی به ۱۹۹۳ مشخص گردید که نظارت اعمال شده از سوی مالکان نهادی ، جانشین مناسبی برای سایر سازو کارهای کنترل هزینه نمایندگی بوده و در کاهش مشکل نمایندگی موثر می باشد.ایستر بروک[۵۶] (۱۹۸۴) در پژوهشی تحت عنوان ۲ توضیح از هزینه نمایندگی در تقسیم سود این موضوع را مورد بررسی قرار داد که تعدادی از سهامداران ممکن است مدیران را تحت نظر داشته و نظارت کنند اما این­مسئله بطور دسته‌جمعی مشکل است و به ندرت اتفاق می‌افتد. آقای ایستر بروک یک روش برای حل این مشکل را کاهش نسبت پرداخت سود اعلام کرد و نتیجه‌گیری کرد که زمانی که شرکت پرداخت سودتقسیمی خود را افزایش دهد با فرض اینکه خواستار انجام مراحل برنامه‌ریزی سرمایه‌گذاری خود باشد، شرکت باید به اجبار از بازار سرمایه تأمین مالی بیشتری داشته باشد که این موضوه باعث کاهش نظارت سهامداران بالقوه بر شرکت و در نتیجه کاهش مسئله نمایندگی می‌شود.
ﺳﻴﻨﮓودﻳﻮﻳﺪﺳﻮن[۵۷](۲۰۰۳)ﺑﺎاﺳﺘﻔﺎدهازنمونه ایﺷﺎﻣﻞ۱۵۲۸ﺷﺮﻛﺖﺳﻬﺎﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺷﺪهدرﺑﻮرسآمریکاﻃﻲسالهای ۱۹۹۲الی ۱۹۹۴ ﺑﻪ،ﺑﺮرسیارﺗﺒﺎطﺑﻴﻦﺳﺎﺧﺘﺎرﻣﺎﻟﻜﻴﺖوهزینهﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﭘﺮداﺧﺘﻨﺪآنهاﻧﺴﺒﺖ گردش داراﻳﻲوﻧﺴﺒﺖﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲﺑﻪﻓﺮوشراﺑﻪﻋﻨﻮانﻣﻌﻴﺎرﻫﺎﻳﻲازﻫﺰﻳﻨﻪﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲدرﻧﻈﺮگرفتند.ﻧﺘﺎﻳﺞﭘﮋوﻫﺶآنﻫﺎﻧﺸﺎندادﻛﻪدرﺻﻮرتاﺳﺘﻔﺎدهازﻧﺴﺒﺖﮔﺮدشداراﻳﻲبه عنوان معیاری از هزینه­ های ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ،اﻓﺰاﻳﺶﻣﺎﻟﻜﻴﺖﻣﺪﻳﺮانﺑﺎﻋﺚاﻓﺰاﻳﺶﻫﻤﺴﻮﻳﻲﺑﻴﻦﻣﻨﺎﻓﻊﻣﺪﻳﺮانوﻣﺎﻟﻜﺎنودرﻧﺘﻴﺠﻪﺑﺎﻋﺚﻛﺎﻫﺶﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲمیﺷﻮد. ﺑﻴﻦﻧﺴﺒﺖﻣﺎﻟﻜﻴﺖﺳﻬﺎﻣﺪارانﻋﻤﺪهﺑﻴﺮوﻧﻲوهزینه ﻫﺎیﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲﻧﻴﺰارﺗﺒﺎطﻣﻌﻨﺎداریﻳﺎﻓﺖﻧﺸﺪ.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه
هدف تمام علوم شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی روش های علمی، تغییرات قابل ملاحظه‌ای پیدا کرده‌اند. این روندها و حرکت‌ها سبب شده است که برای بررسی رشته‌های مختلف بشری، از روش علمی استفاده شود (ایران نژاد پاریزی، ۱۳۷۸). از جمله ویژگی­های مطالعه علمی که هدفش حقیقت‌یابی است استفاده از یک روش تحقیق مناسب می‌باشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدف­ها، ماهیت و موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسش‌های تحقیق است (خاکی ، ۱۳۷۹). که در این پژوهش به دنبال بررسی اثر مسئله نمایندگی جریان نقدی آزاد بر محتوی اطلاعاتی سود و ارزش دفتری هر سهم هستیم.فصل قبل به بیان مبانی نظری وپیشینه اختصاص داشت. موضوع این فصل تشریح روش اجرای پژوهش است.
درابتدا تعریف پژوهش، نحوه جمع آوری داده ها،متغیرها و قلمرو پژوهش مورد بحث قرار می گیرد. سپس ملاکهای انتخاب فرضیه، مبانی تئوریک وتجربی فرضیه ها، صورت بندی فرضیه ها و روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه های پژوهش تشریح می شود. در این فصل به تفضیل به بیان جامعه ونمونه آماری و هم چنین شیوه نمونه گیری پرداخته شده است .
۳-۲-روش­پژوهش
روش پژوهش را می­توان مجموعه ­ای از قواعد، ابزار و راه­های معتبر و نظام­یافته برای بررسی واقعیت­ها، کشف مجهولات و دستیابی به راه­حل مشکلات دانست.
روش پژوهش در این پایان نامه از نوع “علی” یا “پس از وقوع” است. این نوع روش پژوهش، برای انجام پژوهش­هایی به کار می­رود که در صدد بررسی علت یا علل روابط معینی است که در گذشته روی داده و به اتمام رسیده است. این نوع پژوهش، از آن جهت که در صدد دستیابی به رابطه علی یا علت و معلولی بین عوامل پژوهش می­باشد، از اعتبار نسبتا زیادی برخوردار است. در این نوع پژوهش­ها، امکان دست­کاری متغیرها توسط پژوهش­گر و یا ایجاد شرایط “مصنوعی” و یا آزمایشگاهی توسط وی، بنا به علل متعددی امکان پذیر نمی ­باشد.
روش پژوهش حاضر از سه دید­گاه هدف، نقش متغیرها درپژوهش و شیوه اجرا تقسیم بندی شده است.
الف)از نظرهدف:
این پژوهش از منظرهدف از نوع پژوهش­های کاربردی است. پژوهش کاربردی تلاشی برای یافتن پاسخی برای حل یک معضل و مشکل عملی­که در دنیای واقعی وجود دارد. این پژوهش از نتایج پژوهش­های بنیادی به منظور بهبود و به کمال رساندن رفتارها، ‌روش­ها، ‌ابزارها،‌ وسایل،‌ تولیدات،‌ ساختارها و الگوهای مورد استفاده جوامع انسانی استفاده می­نماید.
ب)ازنظرنقشمتغیرها
این پژوهش از نظر نقش متغیر­ها در پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی، همبستگی می­باشد. پژوهش توصیفی پژوهشی است که در صدد توصیف عینی و واقعی و منظم خصوصیات یک پدیده یا یک موضوع می­باشد.
ج ) از نظر نحوه اجرا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...