فایل های مقالات و پروژه ها – ۵- ایجاد خرابی به ظلم و تعدی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
گفتار سوم: ساسانیان
مبانی عهد ساسانی مأخوذ از کتاب اوستا و تفاسیر آن و اجماع نیکان یعنی مجموعه فتاوی علمای روحانی بوده است. روحانیون زرتشتی حساسترین مراکز دادرسی را در دست داشتند و سرنوشت قضایی مردم به دست آن ها رقم زده میشد، در این دوره جنایتهای سیاسی مثل خیانت به شاه مجازاتش اعدام بود. فرار از سپاه و شورش از جنایات نسبت به شاه بود که مجازات اعدام را در پی داشت.[۱۰۷]
در این دوران ضمن این که اقدام علیه پادشاه و بستگان وی معیار جرم انگاری قرار میگیرد، به نظر میرسد علت تعیین این چنین مجازات هایی برمی گردد به فلسفه ی بازدارندگی کیفرها که سلاطین و حکام برای تثبیت و دوام حاکمیت خود به کار می گرفتند چون آن ها معتقد بودند که ترس از مجازات و شکنجه ها افراد را از ارتکاب چنین جرایمی باز خواهد داشت. نفوذ تأثیرات پادشاهان سلطنتی در رسیدگی به کلیه جرایم کیفری و به ویژه جرایم علیه امنیت کشور از ویژگی های بارز دادرسی در ایران محسوب میگردد وجود این امر هم برمی گردد به این که شخص پادشاه عالی تریم مقام قضایی بوده و برای او این حق وجود داشته است تا نسبت به هر گونه موضوعی در مرحله اول پس از رسیدگی حکم صادر نماید و شاه تنها قدرتی می شود که توانایی رسیدگی مجدد به دعاوی مختومه را دارا است و ریاست فائقه هیئت قضات به ویژه در امور کیفری با خود وی بود.[۱۰۸] اما با این حال همان طور که در ابتدا هم اشاره گردید در این دوران جرمی و اقدامی با عنوان «افساد فی الارض» وجود نداشته است.
با توجه به آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که هرچند افساد فی الارض یک عنوان فقهی میباشد و در صدر اسلام نیز بسیاری از مصادیق آن روی داده است مانند توطئه های منافقان- احیای ریشههای کفر- پیمانشکنیهای مکرر برخی قبایل و… که مجازات نیز شده اند ولی تحت این عنوان مجازات نشده اند و تقریبا با اهتمام فقها کم کم در قرون اولیه اسلامی مصادیق این عنوان قانونی شده است و در ادوار مختلف این مصادیق دچار دگرگونی شده و مصادیق نوینی به آن اضافه شده است.
در ایران باستان قبل از ورود اسلام چنین اصطلاحی وجود نداشته و این گونه جرایم ذیل جرایم علیه امنیت و پادشاه رسیدگی می شدند و معیار جرم انگاری پادشاه و خاندان سلطنتی بودند بنابرین در این دوران این عنوان استعمال نشده و جرمی تحت این عنوان قرار نداشته است.
فصل سوم: مبانی افساد فی الارض
مبحث اول: مبانی عقلی
یکی از اساسیترین مبانی برای جرم انگاری افساد فی الارض اثار و تبعات گستردهای است که این جرم به دنبال دارد بنابرین هر عقل سلیمی به مبارزه با این آثار مخرب که جامعه در گستره وسیعی تحت شعاع قرار میدهد حکم میکند و انسان را به مقابله با آن فرا میخواند از مهمترین ضرورتهای مبارزه با افساد میتوان به مواردی اشاره کرد که عقل آدمی نیز به آن حکم میکند. ۱- جلوگیری از گسترش ناامنی در جامعه ، ۲ – حفظ کرامت انسانی ، ۳ – حفظ و صیانت از ارزش های انسانی و مصالح پنج گانه (دین ، مال ، ناموس، جان، عقل)
قاعده لاضرر به عنوان یک قاعده عقلی مشهور است که طبق آن ضرورت مصون ماندن جان و مال و ناموس مردم در برابر هر گونه تعرضی مطرح است.
«بررسی تاریخ جوامع بشری و تاریخ تحولات حقوق کیفری، بیانگر این مدعاست که در هیچ جامعهای قتل و غارت و اعمالی نظیر آن عملی مباح شناخته نشده، بلکه با مرتکبین چنین اعمالی برخورد نموده و آن ها را به سزای اعمال خویش میرسانند… لکن ممکن است در موارد و مصادیق آن و همچنین نوع مجازات مرتکب، تفاوت هایی وجود داشته باشد …».[۱۰۹]
«دکتر حبیب زاده یک استدلال عقلی را در حوزه حد و تعزیرات بیان میکند و میگوید «… از یک طرف میگوئیم تعزیر مادون حد است، زیرا گناهان تعزیری به اهمیت گناهان مستلزم حد نیستند، از طرف دیگر برای جرایمی مانند قاچاق مواد مخدر و به فساد کشاندن فرهنگ جامعه و انحطاط اخلاقی جوانان که همگی منجر به خروج جامعه از حد اعتدال میشوند، عنوان خاصی پیشبینی نشده است، در حالی که اهمیت آن ها و درجه فساد آن ها به مراتب شدیدتر از بسیاری از جرایم مستلزم تعزیر و یا حتی حد است. آیه ۳۲ سوره مائده هم که به دنبال واقعه قتل هابیل توسط قابیل نازل شده است مؤید آن است. از نظر عقل قبیح است که اعمالی که منجر به فساد در زمین میشوند و جامعه بشری را از صلاح خارج میکنند و اعتدال آن را به هم میزنند در ردیف جرایم مستلزم تعزیر قرار گیرند. در حالی که ضرر آن ها به مراتب بیش از جرایم تعزیری است».[۱۱۰]
مبحث دوم: مبانی شرعی
مهم ترین منبع و مستند جرم انگاری افساد فی الارض آیات ۳۲ تا ۳۴ سوره مائده میباشد هرچند علاوه بر این آیات خداوند متعال در آیات متعدد دیگری واژه افساد و مشتقات آن را در معانی متفاوت بیان نموده است.
قبل از بیان آیات ۳۲ تا ۳۴ مبارکه سوره مائده آیاتی را که در آن لفظ فسد و مشتقات آن آمده است بیان میکنیم:
از مطالعه «قاموس قرآن» چنین بر میآید که در قرآن کریم لفظ «فسد» بر شش وجه آمده است:[۱۱۱]
۱- نافرمانی
در آیه ۱۱۰ سوره بقره که خداوند می فرماید: «اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انّما نحن مصلحون» و خطاب به منفقان است؛ فساد به معنای نافرمانی و عدم اطاعت از خدا و پیامبر در مقابل صلاح به کار رفته است.
۲- هلاکت و خونریزی کردن
خداوند در آیه ۴ سوره اسراء می فرماید: «…لَتُفْسِدونَّ فِی اْلاَرضِ مَرَّتَیْنِ…» یعنی بنی اسراییل دوبار در روی زمین خونریزی و آدم کشی میکنند.
۳- کمی باران و کمبود غلات
در آیه ۴۱ سوره روم آمده است: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ و اْلبَحْرِ …» یعنی کمی باران و غلات به سبب کردار زشتشان در صحنه گیتی پدید آمد.
۴-کشتار
در آیه ۱۲۷ سوره اعراف از قول جمعی از سران قوم، خطاب به فرعون آمده است: «…أتَذَرَ مُوسی وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدِوُا فی الاَرِض…» یعنی آیا (ای فرعون) تو موسی و پیروانش را رها می کنی تا در زمین دست به کشتار بزنند؟ فرعون خطاب به درباریانش میگوید: «إنی أخاف أن یبدل دینکم أو أن یظهر فی الارض الفساد» یعنی «می ترسم اگر موسی را زنده گذاریم آیین شما را دگرگون سازد یا در روی زمین کشتار به راه بیندازد».
۵- ایجاد خرابی به ظلم و تعدی
در آیه ۳۴ سوده نعل از قول بلقیس چنین آمده است: «…اِنَّ الْمُلُوکَ اِذا دَخَلُوا قَرْیَهً اَفْسَدُوها…» یعنی وقتی پادشاهان به سرزمینی وارد شوند، آن را با ظلم و تعدی به خرابی می کشانند.
۶- جادوگری
خداوند در آیه ۸۱ سوره یونس می فرماید: «اِنَّ اللهَ لا یُصلِحُ عَمَلَ المُفْسِدینَ» یعنی خداوند عمل جادوگران را هرگز به نتیجه صلاح نمی رساند.
در آیات ۳۲ ، ۳۳ و ۳۴ سوره مبارکه مائده خداوند میفرماید:
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 11:09:00 ق.ظ ]
|