در سال ۱۳۰۰ قانون شورای عالی معارف به تصویب رسید که این قانون نقطه عطفی در تاریخ تشکیلات وزارت معارف به شمار می‌رفت. بر اساس این قانون شورا با هدف توسعه دوایر علوم و اشاعه معارف و فنون و رفع نقائص تحصیلات علمی و فنی دایر گردید. به تدریج مدارس عالی مختلف از دستگاه های اجرایی مربوط منتزع شده و زیر نظارت وزارت معارف در آمدند.کلیه امور مربوط به: تحصیلات، اساسنامه، نظامنامه و دیگر مسائل مربوط به مؤسسات آموزش عالی در شورای عالی معارف مورد بحث و برررسی قرار می گرفت و تصمیمات شورا لازم الاجرا بود(سایت راسخون،۱۳۸۹).

از آن پس الفاظ دانشکده به مفهوم هر شعبه از مدارس عالی و دانشگاه به مفهوم مجموع شعب عالیه برای نخستین بار در قانون تأسیس دانشسراهای مقدماتی و عالی معرفی گردید. با تصویب قانون اجازه تأسیس دانشگاه در تهران (۱۳۱۳) دانشگاه به عنوان مرکز ثقل آموزش عالی ایران شناخته شد(همان منبع).

در ادامه توسعه روز افزون مراکز آموزشی بالاتر از سطح متوسطه و در جهت تفکیک آموزش عالی از آموزش متوسطه و ابتدایی در سال ۱۳۴۴ شورای مرکزی دانشگاه ها به منظور رسیدگی به امور دانشگاه های ایران و کلیه مؤسسات آموزش عالی و ایجاد هماهنگی بین آن ها تشکیل شد(سایت راسخون،۱۳۸۹).

با توجه به اهمیت نقش آموزش عالی و نیز تنوع و گستردگی آموزش های عالی و تخصصی،در بهمن ماه ۱۳۴۶ یعنی دو سال پس از تصویب قانون تأسیس شورای مرکزی دانشگاه ها،قانون تأسیس وزارت علوم و آموزش عالی به تصویب رسید(همان منبع).‌به این ترتیب نهاد ویژه دولتی برای حل مسائل فرهنگی و علمی نظام آموزش عالی کشور به طور مجزا به وجود آمد تا برای تحقق اهداف زیر آغاز به کار کند:

۱- صدور اجازه تأسیس و توسعه مؤسسات آموزش عالی و نظارت بر آن ها.

۲- تعیین ‌هدف‌های‌ علمی و تحقیقاتی و آموزشی و تنظیم برنامه های لازم.

۳- توسعه و ترویج علوم و فنون از طریق ایجاد یا تجهیز مراکز تحقیقاتی و علمی و تشویق و ارشاد پژوهش های جمعی و فردی.

۴- تعیین خط مشی آموزش کشور و تمرکز برنامه ریزی در امر آموزش ملی و اعزام دانشجویان به خارج از کشور.

با تصویب این قانون کلیه وظایف و اختیارات وزارت آموزش و پرورش در شورای مرکزی دانشگاه ها و هیئت های امنا به وزارت علوم و آموزش عالی محول گردید. استقلال آموزش عالی از آموزش و پرورش به دلیل توسعه تشکیلات و سازمان ها و لزوم توجه بیشتر به تربیت نیروی انسانی برای اداره این گونه تشکیلات صورت گرفت(سایت راسخون،۱۳۸۹).

۲-۹- آموزش عالی پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اسفند ماه ۱۳۵۷ با تغییر در سازمان و تشکیلات ، مجددا” دو وزارتخانه فرهنگ و هنر و علوم و آموزش عالی در یکدیگر ادغام شده و با نام وزارت فرهنگ و آموزش عالی به انجام امور پرداخت. به دنبال آن،طرح ادغام مؤسسات آموزش عالی به مورد اجرا گذاشته شد و به موجب آن: ۵۳ دانشگاه، دانشکده و مؤسسه‌ آموزش عالی در قالب ۴ مجتمع دانشگاهی فنی و مهندسی، ادبیات و علوم انسانی، علوم اداری و بازرگانی و هنر سازماندهی شدند(سایت راسخون،۱۳۸۹).

پس از انقلاب فرهنگی بر اساس تصمیم شورای انقلاب اسلامی با تعطیلی مؤسسات آموزش عالی در سال ۱۳۵۹، حضرت امام خمینی(ره) به تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی فرمان دادند،در این فرمان به ستاد مذبور مسئولیت داده شده بود که از افراد صاحبنظر و متعهد،استادان مسلمان و دانشجویان متعهد و با ایمان و دیگر قشر های تحصیل کرده و مومن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و در زمینه برنامه ریزی رشته‌های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها ‌بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده ساختن استادان شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.‌به این ترتیب ستاد انقلاب فرهنگی با تشکیل کمیته های برنامه ریزی در شعب مختلف علوم آغاز به کار کرد(سایت راسخون،۱۳۸۹).

۲-۱۰- مدارس عالی

۲-۱۰-۱- تأسيس دارالفنون

آشنائی ایران با تمدن جدید در عهد صفویه آغاز گردید و معارف جدید ‌اروپایی‌ به مفهوم مجموعه علوم، صنایع، هنر و آداب و رسوم ممالک مترقی آن خطه به ایران وارد شد.با زیاد شدن ارتباط ایران با اروپا راه انتشار معارف جدید در ایران بیش از پیش هموار گردید و تأسیس مدارسی که سبکی متفاوت از مدارس سنتی ایران داشت و مواد درسی جدیدی به شیوه های بدیع و تازه تدریس می نمود و غالبا” توسط کشیش های خارجی و با هدف های خاص مذهبی-سیاسی تأسیس یافته بود،سر آغازی بر تحول آموزش و پرورش در ایران گردید(سایت راسخون،۱۳۸۹).

مهم ترین اقدامی که در جهت تأسیس مدارس جدید به سبک مدارس ‌اروپایی‌ در ایران صورت گرفت،کوششی بود که از طرف امیر کبیر برای تأسیس دارالفنون انجام شد (۱۲۲۸ ه.ق) « او که ترتیبات زندگی و معارف جدید را به اجمال در مدت اقامت کوتاه خود در روسیه و مأموریت طولانی خویش در کشور عثمانی دیده و در جریان کارهای اداری ، احتیاج ایران را به افراد کاردانی که از معارف جدید با اطلاع باشند، دریافته بود،به تأسیس دارالفنون همت گماشت».(همان منبع).

۲-۱۰-۲- مدرسه حقوق و علوم سیاسی

با تأسیس روز افزون مدارس ابتدایی و متوسطه،ایجاد مدارسی در سطوح عالیه اجتناب ناپذیر می نمود،که به همین لحاظ نیم قرن پس از تأسیس دارالفنون با صدور فرمانی‌ مدرسه‌ عالی‌ علوم سیاسی تأسیس شد(۱۲۷۷ ه.ش.)(سایت راسخون،۱۳۸۹).

به همین ترتیب در سال ۱۲۹۹ ه.ش، وزیر عدلیه به تشکیل مدرسه حقوق اقدام نمود.دوره مدرسه علوم سیاسی چهار سال و دوره مدرسه حقوق سه سال بود و در پایان دوره به فارغ التحصیلان این مدارس مدرک تحصیلی لیسانس داده می شد. وابستگی مدارس مذکور به وزارت خارجه و وزارت عدلیه دیری نپائید،تا آنجا که مدرسه علوم سیاسی در سال ۱۳۰۵ و مدرسه حقوق در سال ۱۳۰۶ تحت نظر وزارت معارف قرار گرفتند که با ادغام مدارس مذبور توسط شورای عالی معارف (۱۳۰۶ ه. ش.) مدرسه حقوق و علوم سیاسی موجودیت یافت(سایت راسخون،۱۳۸۹).

۲-۱۰-۳- مدرسه طب

با تأسیس دارالفنون تدریس طب جدید در ایران رسمیت یافت.در همین ارتباط شاگردان طب قسمت های عملی را در مطب پزشکان معروف و معلمان مدرسه می دیدند و حتی به همراه آنان به عیادت بیماران می رفتند تا به رموز طبابت آشنا شوند. ضمن اینکه نخستین بیمارستان دولتی بر مبنای طب جدید نیز یک سال پس از تأسیس دارالفنون ساخته شد(سایت راسخون،۱۳۸۹).

در سال ۱۲۹۷ رشته پزشکی از دارالفنون مجزا و مدرسه طب به صورت مستقل تأسیس شد و با تصویب اساسنامه مدرسه مذبور دوره مدرسه طب ۵ سال تعیین گردید.

در سال ۱۳۰۹ با تصویب شورای عالی معارف، تأسیس مدرسه داروسازی و متعاقب آن تأسیس مدرسه عالی دندانسازی به انجام رسید،اما اداره این دو مدرسه همچنان زیر نظر رئیس مدرسه طب باقی ماند(همان منبع).

۲-۱۰-۴- تأسيس دانشگاه تهران

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...