۵۹ – وز مـــزاج مـــی، درون خــــاصــگان
صـــد دواج رایــگان پـــوشــیده‌انــــد
معنی و مفهوم: از تأثیر طبیعی شراب بر خاصگان بزم، چنان درونشان گرم شده است که گویی آن‌ها را با صد لحاف پوشیده‌اند.
آرایه‌های ادبی: گرمای حاصل از شراب را به لحاف مانند کرده است.
۶۰ – آن تنـــوره پیش‌تـر کــش، کـــز تفـش
در بنفــشه، ارغـــوان پـــوشــیده‌انــــد
معنی و مفهوم: آتش را در تنوره افزون کن، آن آتشی که از حرارت آن و تأثیرش بر زغال سیاه، به آن می‌ماند که گل بنفشه را از گل ارغوان پوشانده باشی.
آرایه‌های ادبی: تنوره مجاز از آتش به علاقه‌ی حال و محل است. بنفشه استعاره از زغال و ارغوان استعاره از آتش است.
۶۱ – خَیــل زنــگی را چــو شــد در پنــجره
شَــعرِ چیـنی در زمــان پــوشـیده‌انــــد
واژگان: زنگی: منسوب به زنگ، منسوب به قبایل سیاه پوست ساکن افریقای شرقی. (دهخدا) پنجره: تنگه‌ی آهنی پر سوراخ.(معین) شَعر: موی انسان و جانور. (معین)
معنی و مفهوم: هنگامی که زغال‌های سیاه، همچون سپاه زنگ وارد تنوره‌ی مشبّک شدند؛ انگار که در همان لحظه بر آنان پارچه‌های رنگارنگ چینی پوشیدند (آتش آن‌ها را فرا گرفت).
آرایه‌های ادبی: خیل زنگی کنایه از زغال. پنجره، استعاره از تنوره‌ی مشبّک و شعر چینی استعاره از آتش است.
۶۲ – خِـــلعت اســــکندر رومــــی مـــگر
در شـــه هنـدوســتان پــوشــیده‌انـــد
معنی و مفهوم: پوشیده شدن زغال سیاه به وسیله‌ی آتش، به آن می‌ماند که خلعتی رنگین، از جانب اسکندر مقدونی برای پادشاه سیاه پوست هند فرستاده و بر آن پوشانده باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آرایه‌های ادبی: خلعت اسکندر استعاره از آتش و پادشاه هند، استعاره از زغال است. بیت تلمیحی نیز به داستان اسکندر و شاه هندوستان دارد، شاه هندوستان در نبرد با اسکندر درمانده گردید و از روی ناچاری دختر و پسر خود را نزد او فرستاد تا دل وی را با خود نرم سازد. (گویا رنگ خلعت اسکندر نیز سرخ بوده است.)
۶۳ – زعفـران در شــب شــود رنگــین و بـاز
شـب به رنــگ زعـفران پــوشــیده‌انــــد
معنی و مفهوم: همان‌گونه که زعفران در شب رنگین می‌شود (رنگ می‌گیرد) آتش نیز در شب رنگش آشکارتر می‌شود و زغال سیاه همچون شب هم به وسیله‌ی آتش به رنگ زعفران درآمده است.
آرایه‌های ادبی: زعفران استعاره از آتش و شب استعاره از زغال است. تکرار زعفران آرایه‌ی رد صدر الی العجز ایجاد کرده است.
۶۴ – در زحـــل گـــویــی شــعاع آفـــتاب
از کـف شـاه اخسـتان پــوشـــیده‌انــــد
معنی و مفهوم: آتشی که زغال سیاه را در بر گرفته است به آن می‌ماند که از دست آفتاب‌گون شاه اخستان، پرتویی تابیده باشد و سیاره‌ی سیاه رنگ زحل را در برگرفته باشد.
آرایه‌های ادبی: زحل استعاره از زغال سیاه و آفتاب استعاره از آتش است. دست شاه به آفتاب تشبیه شده است.
۶۵ – مصطـفی عـزم و عـلی رزمی کـه هسـت
ذوالفقـــارش پـــاســـبان ممـــلکت
معنی و مفهوم: شاه اخستان در عزم و اراده، همچون پیامبر(ص) و در شجاعت و رزم‌آوری مانند علی (ع) است و شمشیر ذوالفقارگونش نگهبان مملکت می‌باشد.
آرایه‌های ادبی: شاه در عزم و اراده به پیامبر(ص) و در شجاعت و رزم‌آوری به علی(ع) مانند شده است. ذوالفقار در مصراع دوم استعاره از شمشیر ممدوح است.
بند ششم:
کلمات قافیه: عاشقان، جان، فشان و …
حروف اصلی قافیه: ان
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: کرد آفتاب
۶۶ – خیــل دی مــاهـی نهــان کــرد آفتـاب
چشـمه بــر مــاهـی روان کــرد آفتـــاب
معنی و مفهوم: ابرهای تیره که مانند سپاهیانی برای زمستان هستند آفتاب را در پشت خود پنهان کردند و آفتاب روانه‌ی برج ماهی (برج حوت، اسفند ماه) شد.
آرایه‌های ادبی: خیل دی‌ماهی استعاره از ابرهاست. دی‌ماه مجاز از زمستان است به علاقه‌ی جز و کل. چشمه استعاره از آفتاب است. در «چشمه بر ماهی روان شدن» نوعی عکس وجود دارد؛ زیرا معمولاً ماهی بر چشمه روان می‌شود.
۶۷ – یــوسـف‌آسـا چـون به دلو از چـاه رسـت
تخــت شـاهــی را مــکان کــرد آفتـــاب
واژگان: دلو: یازدهمین برج از بروج دوازده‌گانه. (معین) ظرفی فلزی یا چرمی که به وسیله‌ی آن از چاه آب کشند. (معین)
معنی و مفهوم: خورشید همانند یوسف(ع) به کمک دلو از چاه زمستان نجات یافت و تخت پادشاهی را به عنوان جایگاه خود برگزید (منظور از تخت شاهی برج حمل است که شرف آفتاب است).
آرایه‌های ادبی: خورشید به حضرت یوسف(ع) تشبیه شده است که به کمک دلو از چاه نجات یافت. دلو دارای استخدام است؛ در ارتباط با خورشید برج دلو (بهمن ماه) و در رابطه با یوسف همان دلو و آبریز چاه است.
۶۸ – افعــی دی را هــمه تـــن زهــر دیـــد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...