– توجه به اشتغال و کارآفرینی

فیض پور، پوش دوز باشی(۱۳۸۷)
اسچاچتیبک(۲۰۱۱)
شیتال و همکاران(۲۰۱۲)

– جذب نیروی کار ، توزیع و تولید درآمد
-کاهش فقر، محرکی برای ارتباط بخش های مختلف جغرافیایی و اقتصادی

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عبدالله، هوتورو[۵۰](۲۰۱۱)

– افزایش مصرف و رونق اقتصادی

شیتال و همکاران(۲۰۱۲)

بنابراین همان­طور که در جدول فوق مشاهده می­ شود، این شرکت­ها از ویژگی­هایی چون تطبیق­پذیری، انعطاف­پذیری، سرعت، سلطه­جویی و نوآوری که در دنیای امروز و برای موفقیت بلندمدت شرکت­ها ضروری است، برخوردارند(ژانگ، وان و جیا[۵۱] ۲۰۰۸) که موریس و کوراتکو این ویژگی­ها را مترادف با واژه کارآفرینی دانسته ­اند(موریس، کوراتکو ، ۲۰۰۲). در بین محققان دیگر نیز این تمایل وجود دارد که SMEها را با کارآفرینی مترادف کنند؛ زیرا چالش­ها و شرایط ذاتی موجود در تاسیس یک کسب و کار خصوصی با ویژگی­های شخصیتی کارآفرینان از جمله تمایل به پذیرش خطر، تعیین سرنوشت توسط خود و تمایل به استقلال سازگارتر می­باشد(مقدسی، ۱۳۸۸). از طرفی بعضی محققان معتقدند که نباید هر کسب و کاری را کارآفرین دانست. زهرا معتقد است که شرکت­ها برای حرکت از مرحله شروع به مرحله بلوغ، نیاز به بکارگیری کارآفرینی و به خصوص کارآفرینی سازمانی دارند(زهرا، فیلاتوچف، رایت[۵۲]، ۲۰۰۹)؛ یعنی شرکت­هایی که خواهان این رشد می­باشند باید از کارآفرینی برای نیل به اهدافشان استفاده کنند، نه این که کارآفرینی مترادف با واژه کسب و کارشان باشد. بومول، لاتین، اسکارم[۵۳]، (۲۰۰۷) نیز معتقدند از آن­جا که بسیاری از کسب و کارهای کوچک، مقلد(کپی بردار) هستند، لذا واژه کارآفرین که بسیار با واژه نوآور نزدیک است، نباید مترادف با کسب و کارهای کوچک به کار برده شود. همچنین بجرک و هالتمن[۵۴](۲۰۰۲، به نقل از موریش، دیاکن، ۲۰۱۱) معتقدند که همه شرکت­های کوچک اگرچه کارآفرین نیستند؛ اما آن­ها نیز برای رشد به کارآفرینی نیاز دارند. این رشد می ­تواند به عنوان مزیت شرکت­های کوچک در بازاریابی و قدرت نفوذ شرکت در بازار مورد استفاده قرار گیرد.
اما این که کارآفرینی چیست و چگونه به شرکت­های کوچک در حال رشد کمک می­ کند، موضوعی است که در بخش بعدی به طور مفصل بدان پرداخته شده است.
کارآفرینی
تاریخچه کارآفرینی
با نگاهی گذرا به سیر تاریخی واژه “کارآفرینی”، روشن می­ شود که کارآفرینی، ریشه ای[۵۵] فرانسوی داشته و اگر چه از ابتدای خلقت بشر- همراه با او- در تمام شئون زندگی حضور داشته، اما به صورت رسمی در ابتدا تنها در حوزه موزیک مطرح بوده ­است(صمدآقایی، ۱۳۸۸). این واژه در فرهنگ لغات آکسفورد نیز “رئیس یا مدیر موسسه ملی موزیک” تعریف شده ­بود. اما از سال ۱۹۳۹، کارآفرینی وارد حوزه جدیدتر و وسیع­تر کسب و کار شد(صمدآقایی، ۱۳۸۸؛ ناهید، ۱۳۸۸). در این برهه زمانی، “کارآفرین” به کسی گفته می­شد که موسس یک بنگاه اقتصادی باشد(صمدآقایی، ۱۳۸۸). همچنین اقتصاددان­ها برای اولین بار، این واژه را در نظریه­ های اقتصادی خود به کار بردند(عبدالملکی، یوسفی افراشته، پیرمحمدی، سبک­رو، ۱۳۸۷) و گسترش آن را بهترین راه برای رهایی از رکود و بحران اقتصادی معرفی کردند(هیل، هولتمن و میلز[۵۶]، ۲۰۰۸). تحقیقات در مورد این زمینه از پژوهش اقتصاددانی به نام جوزپ اسچامپتر[۵۷] نشات گرفت. وی معتقد بود که عامل اصلی رشد اقتصادی، کارآفرینانی هستند که محصول جدید و یا شیوه ­های جدید تولید و دیگر نوآوری­های مرتبط با فعالیت های اقتصادی را معرفی می­ کنند(بارینگر، بلودرن[۵۸]، ۱۹۹۹). این تحقیقات در دهه ۱۹۷۰ میلادی به اوج خود رسید. جایی که اقتصاددانان پس از مشاهده شکست مدیریتِ تقاضای مصرف ­کننده، برای جلوگیری از تورم مستمر در این دهه به کارآفرینی توجه کردند. اقتصاددانان دریافتند که بهره­وری دو یا سه درصدی سالانه سال­های دهه ۱۹۵۰و۱۹۶۰، تقریبا در دهه۱۹۷۰ به صفر رسید­ه ­است. این مساله باعث شد تا به جای توجه به مدیریت تقاضا، بر عرضه کالا و خدمات که در قلمرو کارآفرینی قرار داشت، بیشتر توجه کنند(ناهید، ۱۳۸۸).
بعد از آن بود که این مفهوم در حوزه ­های مختلف علوم انسانی از جمله مدیریت، جامعه ­شناسی و روان­شناسی و در چند دهه اخیر در بازاریابی مطرح شد(تقی زاده، تاری، موسوی، ۱۳۸۶)؛ به طوری­که امروزه می­توان ادعا کرد کارآفرینی از عمده­ترین جریان­های حاکم بر حیات بشری در آغاز دهه سوم میلادی به شمار می­رود(طاهری، شایان جهرمی، ترابی، ۱۳۸۹).
مفهوم کارآفرینی
امروزه بر محققان اگرچه نقش کارآفرینی در رشد اقتصادی محرز گردیده(بومول و همکاران، ۲۰۰۷؛ سیمپسون، پادمور، تیلور و فریکنال هوگس[۵۹]، ۲۰۰۶) و از آن تعاریف زیادی ارائه شده است؛ ولی با وجود این، مفهوم و ماهیت اصلی­اش همچنان شناخته شده نیست و نمی­ توان تعریف استاندارد و جامعی از آن ارائه کرد(صمد آقایی، ۱۳۸۸؛ هیل، مک گون، ۱۹۹۹). اما به طور کلی در تعاریف موجود از کارآفرینی، با ۳ نوع رفتار مواجه می­باشیم:

  • پذیرش پیشگامی
  • سازماندهی مجدد و مکانیزم های اجتماعی/ اقتصادی جهت بهره ­برداری از منابع
  • قبول خطر و شکست(شهرکی پور، ندری، شیرمحمدی، ۱۳۸۹).

در جدول ۲-۵ نیز به بعضی از این تعاریف اشاره شده است.
جدول ‏۲‑۵- خلاصه ای از تعاریف موجود از کارآفرینی و کارآفرین

تعاریف موجود از کارآفرینی و کارآفرین

شهرکی­پور و همکاران (۱۳۸۹)

کارآفرین شخصی حقیقی یا حقوقی است که توانایی تحمل مخاطره را داشته و می تواند یک اندیشه اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند.

ناهید(۱۳۸۸)

کارآفرینی عبارت است از فرایندی که با شناسایی خدمت از سوی فردی که معمولاً ریسک پذیر بوده و دارای تفکر و نگاه دوراندیشانه است، آغاز و پس از طی مراحل مختلف از جمله ایده یابی، غربال ایده، امکان سنجی و تدوین طرح کسب و کار و… به تشکیل شرکت منتهی می شود.

رومرو مارتینز، فرناندز رودریگز و وازکیوز، اینچاستی[۶۰](۲۰۱۰)

کارآفرینی به عنوان کشف و بهره برداری از فرصت ها تعریف می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...