پژوهش های انجام شده در رابطه با شناسایی و … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
مدلSWOT
۱-۵-۳-۲ مدل BCG
ابتداییترین و سادهترین شکل از تجزیه و تحلیل سبد تولیدات، آرایه سهم رشد گروه مشاوران بوستن معروف به B.C.Gاست. (هندرسون[۴۵]، ۱۹۹۷) برای تجزیه و تحلیل سازمان براساس این روش، مدیران تجارت و کسب و کار خود را مورد بررسی قرار میدهند و آن را به بخشها یا تولیدات و یا بازارها ویا واحدهای تجاری مختلف تقسیم میکنند. سپس سهم بازار خود دریک طبقه قرار میدهند. آنچه به دست می آید در واقع سهم نسبی بازار آن محصول، یا بخش ویا واحد تجاری است که در طول محور افقی شکل نسبی بازار آن محصول،یا بخش ویا واحد تجاری است که در طول محور افقی شکل نشان داده شده است. اگر سهم نسبی بزرگتر از عددیک باشد، نشان دهنده آن است که سازمان بر بازار مورد نظر احاطه دارد. اگر سهم کمتر از عددیک باشد بدین معناست که سازمان از نظر توان رقابتی در بازار بسیار ضعیف است. سهم نسبی بازار یک معیار اندازهگیری برای محاسبه توان رقابتی مؤسسه در ارتباط با آن تولید، بخش یا واحد تجاری است، زیرا سهم نسبی بالا گویای آن است که مؤسسه در مقایسه با رقیب اصلی(نزدیک) خود در قسمت پایین منحنی تجربه قرار دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مدیران باید نرخ رشد در تقاضای محصول یا بخش یا بازار را که در محور عمودی شکل نشان داده شده است محاسبه کنند. نرخ رشد، معیار مناسبی برای اندازهگیری میزان جذابیت بازار است، یعنی مرحلهای از رشد که مؤسسه به آن دستیافته است. نرخهای رشد سریع بیانکننده کارآفرینی و یا به سخنی دیگر، مراحل رشد و تکامل است. بنابراین برای هر محصول، بازار یا تجارت، سهم بازار و رشد بازار از راه نقطه بر روی آرایه یاد شده مشخص میشود که در نمایشگر ۱-۲ نشان داده شده است.
علامت سؤال-محصولات، بخشهای بازار یا واحدهای تجاری است که به سرعت در حال رشد است و شرکت در زمینه آنها سهم نسبی پایینی دارد. چرخه حیات محصول و تجزیه و تحلیل منحنی تجربه به ما میگوید که علامت سؤال نیاز به سرمایهگذاری سنگینی دارد و احتمال اینکه تا مدتی سودی به دست نیاید، وجود دارد. همچنین ممکن است با رقیبان قوی روبهرو شود. این خانه علامت سؤال نامیده شده است، بدین سبب که مؤسسه باید برای تصمیم گیری درباره اینکه آیا چنین سرمایهگذاری را انجام دهد یا نه، باید ترغیب شود.
ستاره-محصولات، بازارها ویا تجارتهایی است که به سرعت در حال رشد است و مؤسسه سهم نسبی بالایی در آن دارد. چرخه حیات محصول و تجزیه و تحلیل منحنی تجربه به ما میگوید که این محصولات به سرمایهگذاری سنگینی نیاز دارد(جریان نقدینگی منفی)، اما می تواند سود زیادی به دست آورد. این استراتژی بیانکننده آن است که تلاشها و سرمایهگذاری باید روی ستارهها متمرکز شود.
گاو شیرده-محصولاتی است که بازار آنهادر مرحله نبوغ است و رشد آرامیدارد، به گونهای در این بازار، مؤسسه سهم نسبی بالایی دارد. در اینجا توصیه آن است که سرمایهگذاری جدید در مورد این محصولات قطع و به جای نقدینگی برداشت شود. جریان نقدینگی برای گاوها بسیار قوی و مثبت و میزان سود نسبتاً پایین است.
سگ-محصولاتی است که رشد بازار آنها آرام است و در آن مؤسسه سهم نسبی پایینی دارد. هم جریان نقدینگی و هم سود می تواند منفی باشد. محصول در موقعیت ضعیفی قرار دارد و بنابراین باید حذف شود.
هنگامیکه مدیران تمام محصولات، بازارها یا تجارتها و راهکارهای استراتژیکی را که در نظر دارند در چنین نمایشگری قرار دهند و مرتب کنند، آنگاه میتوانند ببینند که عملی بودن و امکان پذیر بودن هریک از راهکارهای استراتژیکی از نظر مالی، به چه میزان است. راهکارهی عملی(راهکارهایی که شرط امکانپذیری را دارند). راهکارهایی خواهد بود که تا حد مناسبی بین خانههای مربعی شکل مختلف، توازن ایجاد کند. اگر مؤسسهای دارای گاوهای شیرده باشد خواهد توانست از پول شیر اینگونه محصولاتیا کسب و کارها برای حمایت از ستارهها و شاید تلاش برای توسعه و گسترش در بعضی از علامت سؤالها بهره گیرد. می تواند سگها را بفروشد و پول حاصل را برای همان مقاصد به کار گیرد. یک سبدیا مجموعه نامتوازن برای مثال دارای ستارههای خیلی زیاد و گاو شیرده کم و ناکافی است و بدین معنا خواهد بود کهیا مؤسسه باید استقراض سنگینی نماید و یا مازاد نقدینگی زیادی به وجود آورد؛ بدون آنکه بداند در چه مواردی باید آن را سرمایهگذاری کند. (استیسی، ۱۳۸۱)
علامت سؤال
ستاره
سگ
گاو شیرده
نمایشگر ۱-۲
پایین
نرخ رشد در بازار مورد نظر
بالا
سهم نسبی سازمان در بخش مورد نظر در بازار
پایین
نمایشگر ۱-۲ ماتریس رشد- سهم بازار بی سی جی
۲-۵-۳-۲ ماتریس تعیین جهت سیاستگذاریها(DPM )
ماتریس تعیین جهت سیاستگذاریها (DPM)، روشی است که در آن به تعیین ضوابطی پرداخته میشود که براساس آن بتوان راجع به جذابیت یا عدم جذابیت دورنمای بخش یا صنعتی که واحد استراتژیک تجاری (SBU) در آن فعالیت میکند و نیز موقعیت کنونی واحد از نظر ضعف یا قوت در آن بخش به قضاوت نشست. یکی دیگر از ویژگیهای خیلی مهم این روش امکان ارزیابی تولید و بازارهایی است که مؤسسه در آن فعالیت میکند و همچنین تجزیه و تحلیل میدانهای فعالیتی که هنوز وارد نشده، ولی اندیشهی ورود به آنها را دارد. (علی احمدی، ۱۳۸۸)
۲-۵-۳-۲ مدل GE
ماتریس ” جی ای/ مکنزی ” که نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط جنرال الکتریک وشرکت مکنزی و شرکا ابداع شد، در اوایل ۱۹۸۰ به پر طرفدار ترین رویکرد پورتفوی چند عاملی در برنامه ریزی استراتژیک تبدیل شد (سجف، ۱۳۸۳)
مدل GE هفت مرحله اجرایی را به شرح زیر بیان میکند:
-
- تعریف عوامل کلیدی محیطی و درونی.
-
- ارزیابی عوامل محیطی موجود.
۳٫ ارزیابی عوامل داخلی.
-
- تعیین موقعیت در نمایشگر GE.
-
- ارزیابی عوامل محیطی و فرصتهایی آتی.
-
- تعیین توانمندهای داخلی.
-
- انتخابیکی از استراتژیها با توجه به فرصتهای محیطی و توانمندی داخلی:
۷-۱٫ استراتژی توسعه:گسترش فعالیت و میزان سرمایهگذاری شرکت.
۷-۲٫ استراتژی کاهش:کاهش فعالیت و میزان سرمایهگذاری شرکت.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 03:08:00 ق.ظ ]
|