دانلود منابع تحقیقاتی : منابع پایان نامه درباره بررسی و تحلیل سجایای ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
با این اوصاف آنچه در مورد سجایای اخلاقی پهلوانان ارائه میشود، مظهر نمود انسان آرمانی است که فردوسی برای پیدانمودن ومعرفی آن تلاش نمودهاست.این انسان آرمانی میتوانددر وجود رستم مجسم شده باشد.انسانی که مظهر صدور این سجایا باشد در هر آیین ومذهبی ستوده شده است و در این پژوهش منظور دیدگاه مذهب اسلام که سرایندهی شاهنامه به آن تشخّص یافته میباشد. در زیر مروری بر تعریف اخلاق در وجود این انسان آرمانی میشود.تا پایه واساس فکری مد نظر نویسنده وخوانندگان عزیز آن آشکار گردد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۱-۱۱- مروری بر اخلاق و مکاتب اخلاقی
پیش از اینکه به ذکر سجایای اخلاقی پهلوانان در شاهنامه بپردازیم باید تعریفی از اخلاق وجنبه های آن ارائه دهیم. سؤالی که در اینجا مطرح شده است،سؤال اصلی این پژوهش میباشد زیرا تا تعریفی دقیق از آن ارائه نشود، سجایای اخلاقی مفهوم خود را به خواننده انتقال نخواهد داد.
آنچه مشخص است این است که اخلاق یک مفهوم کلی است که ممکن است در نزد هرکس وهردین و آیینی، معیار های خاصّی داشته باشد.هیچ کسی از اخلاق خوب متنفر نیست، فقط ممکن است در انجام دادن یا عمل به آن کم و زیاد وجود داشته باشد. بدترین افراد نیزاز این که بداخلاق نامیده شوند، ناراحت
میشوند ومدعی هستند که انسان های با اخلاقی هستند.با این مقدمه میتوان گفت: اخلاق صفتی است که در ضمیر ناخودآگاه انسان قرار داردو هرکس با توجه به محیط و وراثت خود از آن بهرهمند یا محروم
میشود.
آقای سیدمحمد علوی مقدم در مقالهی اخلاق در شاهنامه نوشته است: «کلمهی اخلاق جمع خُلق وخُلُق است و بیشتر به صورت جمع به کار میرود. مقصود از علم اخلاق،معرفت فضائل وکسب آنهاست تا نفس بدانها آراسته شود ونیزشناخت رذائل ضرورت داردتا نفس ازآن ها دوری جویدوپاکیزه گردد.اخلاق عام است وبرهمهی افعالی که ازنفس صادر میشود، اطلاق میگردد.خواه پسندیده باشدوخواه ناپسندیده.»(علوی مقدم، ۱۳۷۱: ۱۵۳)
با این تعریف که از کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیر الدین طوسی آورده شده است، میتوان گفت که اخلاق هم زمینهی منفی دارد وهم مثبت.البته اخلاق خصلتی است که در نهاد انسان پایدار بماند یا ملکه باشد.
دراین خصوص، خانم مهناز قانعی در کتاب اخلاق درنگاه مولانا میگوید:«خلق صفتی راگویند که درنفس انسان رسوخ داشته وموجب آن شود که افعال متناسب با آن،بدون نیاز به تفکر وتأمّل از او صادر شود.خلق همان ملکه است که در مقابل حال قرار دارد.حال برخلاف ملکه،کیفیت نفسانی سریع الزوالی است که میتواند، پس ازممارست وتمرین ملکهی انسان گردد. سبب وجود ملکه یا طبیعت است یا عادت، یعنی گاه طبیعت واصل مزاج شخصی اقتضا میکند که افعال خاصّی بدون تأمّل از او سربزند.»(قانعی،۱۳۸۸: ۲۱)
البتّه هرجا سخن از اخلاق به میان آمده است از آن اخلاق حسنه و فضیلت اخلاقی برداشت میشود. آقای محمد حسن رحیمیان در مقالهی «مروری گذرا بر سایر مکاتب اخلاقی» نظراتی دارند که به صورت اجمالی به آن اشاره میشود: «در طول تاریخ بشر، اخلاق به عنوان مهمترین عامل خوشبختی انسان مطرح بوده است و بسیاری از علما و دانشمندان و مصلحان بیشترین توجه را به آن معطوف داشته اند ومکاتب اخلاقی فراوانی رادر این زمینه به وجود آورده و براساس بینش ودر محدودهی تفکرشان، نظریات گوناگونی را در رابطه با ماهیت اخلاق و روش های تربیت اخلاقی ارائه دادهاند.»(رحیمیان، ۱۳۶۵: ۳۶)
«گروهی مانند سقراط وافلاطون اخلاق را از مقولهی علم میدانستند.گروهی مانند ارسطو علم را به تنهایی کافی و کارساز ندانسته، اخلاق وفضیلت را دستاورد عقل وخرد دانستهاند. بسیاری ازحکما معتقدند که اخلاق ریشه در عواطف انسانی دارد.عواطفی که انسان را با عالم خارج پیوند میزند وهدف آنها رساندن خیر بهدیگران است. در این نظریه فعل اخلاقی هم ازنظرمبدأ وانگیزه وهم ازجهت هدف از دائره خود خارج است.این نظریه تاحدودی مورد قبول بیشتر مذاهب وادیان بودهودر اسلام نیز مسأله محبّت و عواطف مورد توجه قرارگرفته است.»(همان: ۳۷)
گروهی دیگرمانند«کانت»معتقد به وجدانیبودن اخلاق هستندومیگویند:درنهاد انسان جزعاطفه و عقل، نیروی دیگری نیز به نام وجدان وجود دارد و اخلاق و کارهای اخلاقی از این نیرو نشأت میگیرد.گروهی نیز اخلاق را از مقولهی زیبایی و جمال دانسته اند و معتقدند که: برای نیل به اخلاق متعالی باید حسّ زیبایی و زیبادوستی در بشر رشد یابد، آنچنان که زیباییهای معنوی وعقلی را همچون زیباییهای محسوس درک کرده وازآن احساس لذّت کند.
برخی دیگر مانند«هگل» پیروی از قوانین اجتماعی را اخلاق نیکو دانسته اندو میگویند: انسان بافضیلت و بااخلاق آن کسی است که در باطن خویش مطیع قانون باشد و در مقام عمل آن را به کار گیرد و سود خویش را تابع خیر- که همان قانون ونظام جتماعی است- قرار دهد. عدّهای نیز اخلاق رانسبی دانسته و معیار نیک و بد را قبول یا ردّ جامعه میدانند. به نظر آنان آنچه مورد پسند و قبول افکار عمومی است، فضیلت و اخلاق است وآنچه برخلاف آن است رذیلت وسوء خلق به حساب میآید.(ر.ک.همان: ۳۸)
هرکدام از مکاتب مزبور نواقصی دارند که نمیتوان اخلاق را صرفاً از نظر آنان تعریف کرد. امّا نظر اسلام در خصوص اخلاق جامع وکاملتر است.آقای محمدعلی سادات درتعریف اخلاق اسلامی نوشته است: «هدف از تربیت اخلاقی دراسلام، افزایش مراتب و درجات قلبی در سایهی معرفت الهی است تا شخص شایستگی لازم برای تقرب به خدا را پیدا کند.»(سادات، ۱۳۶۸: ۳۳)
در این پژوهش منظور از اخلاق وسجایای اخلاقی پهلوانان تطابق با معیار های انسانی واسلامی است.با آن که نمیتوان پهلوانان شاهنامه را انسانهای مسلمان دانست، امّا آنچه مدّ نظر نویسندهی شاهنامه در خلق و آفرینش پهلوانان ورفتار واخلاق آنها بوده،مرتبط با اخلاق اسلامی است زیرا فردوسی خود مسلمانی با اخلاق بوده و مسلماً آنچه بر ذهن وخاطر او گذشته با دین و مذهب و اخلاق اسلامی رابطهای مستقیم داشته است.
فردوسی، رعایت اخلاق از سوی شخصیّت ها وپهلوانان شاهنامه را بسیار ضروری میداند و تمام تلاش خود را بر این باور وعقیده به کار میبندد.رستم مدّنظر فردوسی با این که مسلمان نیست امّا مناسک اسلامی را به جای میآورد.حمد و ثنا ی خداو دعای به درگاه او بعد از شکست اوّل از سهراب نمونهی این باور است.
خانم آسیه ذبیح نیا وحسین برد خونی در مقالهی «آموزههای دینی فردوسی درهفت خوان رستم»
میگویند: «زیرساخت فکری یک اثر ادبی،مبیّن دانش و بینش طراح آن است.یکی از آثار برگزیدهی ادبی شاهنامه است که ابعاد ایدئولوژیکی شخصیّت فردوسی،به عنوان یک شاعر شیعی مذهب، در آن به خوبی نمایان است. بسیاری از آموزههای دینی به کار رفته در شاهنامه، مستقیماً از آیات قرآن سرچشمه گرفته است. این مؤلفه ها،هم در اصول دین مانند: خداپرستی، توحید، معاد وعدل و هم در فروع دین مانند: نماز و جهاد و امربه معروف شایان توجه است.»(ذبیح نیا-بردخونی،۱۳۸۹: ۱۳۳)
با وجود این، آنچه درمبحث اخلاق مطرح میشود آموزههای کلی هستند که در پذیرش آن کمتر کسی مقاومت میکند.سجایای اخلاقی چون نیکی کردن، عدل، راستگویی، تواضع و فروتنی، جوانمردی، آشتی جویی و…صفت هایی هستند که به خلقت و نهاد انسان ها بستگی دارد و هردین و آیینی آن را میپذیرد، البته در آیین اسلام بر آین صفتها تأکید بیشتری شده است که چون از قلم شاعری مسلمان به نام فردوسی تراوش یافته، آموزههای اسلامی مدّ نظر قرار میگیرد.
در ادامهی مقالهی ذبیح نیا و بردخونی میخوانیم که :«درحماسه ها و اسطورههای سایر ملل کیش و مذهب پهلوان چندان قابل تشخیص نیست،تنها میتوان به خداپرست بودن آنان اشارهای گذرا کرد.در مورد اخلاقیات نیزدر حدکلّی گویی است، ولی قهرمان فردوسی، نمادی از یک پهلوان مسلمان است که در طول داستان و حتّی در صحنههای کارزار، لحظه ای خدا را فراموش نمیکند و نسبت به انجام فرائض خود کوشاست.»(همان:۱۳۴)
علوی مقدم هم در خصوص اخلاق در شاهنامه میگوید:«شاهنامهی فردوسی علاوه بر این کهیک اثر ادبی کم نظیر است وتأثیرآن درخواننده بسیار،باید گفت که گرانباراست از حکمت واخلاق،زیرا دراین کتاب یک سلسله مسایل اخلاقی و انسانی طرح شده که میتواند برای خواننده سرمشقی باشد وراه ورسم زندگی کردن را به انسانها بیاموزد و آنان را به رستگاری رهنمون کند.:»(علوی مقدم،۱۳۷۱: ۱۵۴)
در پایان این مبحث میتوان نتیجه گرفت که رعایت اخلاق برای هرانسانی لازم است وگرنه تفاوت انسان با حیوان چه چیزی است؟اگر انسانها فضیلتهای اخلاقی را رعایت کنند آیا جایی برای نزاع خواهد ماند؟یقیناً درآن صورت دنیایی عاری از بدی و نزاع و دشمنی خواهیم داشت.
سیاست مداران امروز جهان باید برآموزههای اخلاقی شاهنامه گذری داشته باشند.تا این همه علیه خوبی و نیکی مبارزه نکنند.
۴-۲- مهم ترین سجایای اخلاقی پهلوانان در شاهنامهی فردوسی
۴-۲-۱- شاهنامه و سجایای اخلاقی
مهمترین ویژگی پهلوانان در شاهنامه سجایای اخلاقی آنهاست،در هر نبرد و ستیزی قدرت جنگاوری و پیروزی زمانی زیبا وارزشمند است که در سایهی ادب واخلاق روی دهد. فردوسی در اثر بی بدیل خود سعی نموده است، پهلوانان خود را انسان هایی معنوی واخلاقی معرفی نماید که تمام اعمال وکردار آنها مورد تقلید وپیروی جوانان این مرزو بوم قرار گیرد.
پهلوانان شاهنامه برخلاف دیگر آثار حماسی دنیا بر سر هدف و آرمانی خاص مبارزه میکنند؛ در این میان هر نتیجهای در نبرد برای آنان رویدهد، حکمت وخواست خدا بوده و به آن رضایت میدهند. کشته شدن، آخرین سرنوشت ممکن درجنگهای شاهنامه است و از آنجا که این کشته شدن در راه حفظ وطن و ناموس و براساس عقیدهای مقدّس است، برای کشته شدگان پیروزی محسوب میشود.
پهلوانان ایرانی وبعضاً انیرانی شاهنامه، همیشه خویشتن را برای بدترین شرایط جنگی آماده میکنند. پهلوانان ایرانی، این جان نثاران میهن با استعانت از خدا و حمد و ثنای الهی و با بهره گرفتن از خرد و به کار بستن نیکی و عدالت از مکر و نیرنگ از مکر و نیرنگ دوری کرده، و همچون معلّمین راستین سجایای اخلاقی هستند که تمام نبردها وجنگ های آنان جنگ عقیده وایمان است.
سید محمد علوی درمورداهمیّت اندیشه های اخلاقی فردوسی میگوید:«شاهنامه علاوه بر این که یک اثر کم نظیر است وزیبایی کلام فردوسی فراوان است وتأثیر آن درخواننده بسیار،باید گفت که،در شاهنامه، یک سلسله مسائل انسانی واخلاقی طرح شده که میتواند برای خواننده سرمشق باشد وارزش واقعی شاهنامه هم در همین است که فردوسی شیوه بهتر زیستن را به انسانها میآموزد.»(علوی مقدم،۱۳۵۶: ۹)
بیشترین سخنان حکیم طوس در خصوص نیکی کردن ونیک نامی، عدالت،بی ارزشی وفانی بودن دنیا و باقیماندن نام وکردارنیکو است. کردار ورفتار وگفتار پهلوانان تبلوراندیشهی اسلامی، اخلاقی فردوسی است که درجای جای شاهنامه و بیت به بیت آن به چشم میخورد.
بیــا تـــا همــه دسـت نیـــکی بــریم جهـــان جهان را بـــه بــــد نسپـریـم
بکــوشیــم بــر نیکنـــامی بـــه تـــن کـزیـن نــام یـابیــم بــــــر انجمـــن
نبــاشد همــی نیـک و بـــد پــایــدار همـان بــه کـــــه نیکـی بــود یـادگـار
(فردوسی، ۱۳۸۷: ۱۲۳۱)
با اندک تأمّلی در ابیات بالا خواهیم فهمید که تمام بیت های شاهنامهی فردوسی مانند دانه های مرواریدی است که در غایت گردنبندی نفیس و ارزشمند از دانه های اخلاق و ادب را تشکیل میدهد که بر گردن سرافراز ایران عزیز وپهلوانان وقهرمانان آن بسیار زیبا میدرخشد.
شاهنامهی فردوسی، بزرگترین اثر حماسی ملی ایرانیان وگنجینه ای است ازاخلاق ومنش ایرانیان کهن وتابلویی است که فرهنگ گذشتهی ما را در قالب حکایت ها و داستان های بسیار عبرت آموز منظوم، به جهانیان نشان میدهد. هرخوانندهای با خواندن ابیات شیرین و موزون و در عینحال جذاب شاهنامه، محو داستانپردازیهای حکیم سخن پرداز طوس میشود و در آخر توشهای بسیار گران بها از پندها ونصایح آن برمیگیرد.
در اهمیّت اشعار پند آموز فردوسی آقای سید محمد علوی میگوید:« یک سخن اخلاقی در ضمن شعر بهتر در دل اثرمیکند، به ویژه که شاهنامهی فردوسی به ظاهر منظومه ایست رزمی، ولی آدمی پس ازمطالعه آن به پندهایی بر میخورد که هر یک ارزش ویژهای دارد. پند و اندرزهای که فردوسی در هر مورد چه از زبان خود و چه از قول دیگران در باب دادگستری و دادجویی، به زورمندان میدهد در شاهنامه کم نیست، حقایق و معارف بشری و احساسات لطیف انسانی درشاهنامه فراوان است و طبع لطیف پرمایهی فردوسی چنان است که در هر موردی اندرزی به انسانها میدهد.»(علوی مقدم،۱۳۵۶: ۱۰)
شاهنامهی فردوسی، مملو از سجایای اخلاقی است،که ذکر همهی آنها در این پایان نامه جای نمیگیرد. به یقین، هر بیت شاهنامه دارای ارزش اخلاقی خاصّی است که به تنهایی موضوع چندین پژوهش خواهد بود. آنچه در این پژوهش پیش روی جویندگان علم و ادب واخلاق قرار میگیرد، بارزترین سجایای اخلاقی پهلوانان است که برای جوامع کنونی بشر میتواند، مثمر واقع شود.
هرچقدر سجایای اخلاقی شاهنامه مورد پژوهش قرارگیرد،به همان اندازه دررفتاروکردارهای افراد جامعه ملکهی دست و زبان قرار میگیرد. سجایایی همچون حمد ونیایش خداوند در همه حال، رعایت عدل وداد حتّی با دشمنان، دفاع از میهن، تواضع وفروتنی، نگاه داشتن خشم وغضب، نیکی و نکوکاری و بسیاری دیگرازاین سجایا که دوری از آنها درد امروز جهان است. الهام وسرمشق گرفتن از این صفت ها دنیا را به گلستانی خاطره انگیز تبدیل خواهد کرد.
– مهم ترین سجایای اخلاقی پهلوانان در شاهنامه عبارتند از :
۱- حمد وثنا و توکّل به خدای پهلوانان.
۲- خردمندی پهلوانان.
۳- وفاداری به ملک و میهن توسط پهلوانان.
۴- آزادگی وحق جویی پهلوانان.
۵- عدل وداد پهلوانان.
۶- تواضع و فروتنی پهلوانان.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 08:10:00 ق.ظ ]
|