فایل پایان نامه کارشناسی ارشد : دانلود منابع پایان نامه درباره استنادهای قرآنی خطبه … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
جمال الدین أبو الفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد جوزی، در کتاب «غریبالحدیث» به این قسمت از خطبه حضرت اشاره می کند:
«و فیالحدیث: أن فاطمه خرجت فی لَمّهٍ من نسائها إلی أبی بکر فعاتبته، ای فی جماعه، و قیل من الثلاث إلی العشر.[۹۸]»
محمود بن عمر بن محمد بن عمرخوارزمى، معروف به ابو القاسم زمخشرى در کتاب «الفائق» در توضیح ماده «اللّمّه» بدین صورت به بخشی از خطبه فدکیه اشاره مینماید:
«و فی حدیث فاطمه إنها خرجت فی لَمّهٍ من نسائها تتوطَّأ ذیلها حتی دخلت علی أبی بکر[۹۹].»
۲٫۳٫۲٫ سند خطبه
گرچه خطابه حضرت زهرادر مسجد پیامبر که در جمع انصار ومهاجرین ایراد شد مخاطبان و شنوندگان بسیاری داشت ، اما اکثر این افراد کسانی بودند که در روز غدیر حضور داشتند و مأمور ابلاغ پیام پیامبراکرم به کسانی بودند که آن روز غایب بودند و یقیناً اگر آنها رسالت خود را به خوبی انجام میدادند مدت کوتاهی بعد از رحلت پیامبر عهدی که در غدیر بسته شده بود نمیشکست.
در این واقعه نیز حضرت زینب کبری پیامرسان جریان فدک و خطبه حضرت صدیقه کبری شدند.تا امروز اثر آن زنده بماند. همچنین امام حسین و امام علی بن الحسین زین العابدین و امام محمد بن علی و امام جعفربن محمد راویان خطبه مادرشان فاطمه میباشند که آنرا به اصحابشان آموختهاند.
نکته قابل توجه، جنبه ادبی بسیار بالای خطبه است که باعث شده عدهای از راویان و مؤلفین اهل سنت، با آنکه تمایلی به حفظ اسناد فدک از طریق ثبت خطبه غرای حضرت زهرا که مخاطب اصلی آن ابوبکر و عمر بوده نداشتند، اما نتوانستهاند از جنبه ادبی آن چشمپوشی کنند و این خطبه مفصل را با تمام جزئیات آن نقل کرده اند. که این امر از برکات وجودی فاطمه زهرا میباشد.
از نمونههای بسیار جالب نقل این خطبه در کتاب «المنظوم و المنثور من کلام نسوان العرب من الخطب والشعر» است که مؤلف آن از علمای متقدم اهل سنت است، و نسخه خطی این کتاب در خزانه متوکل عباسی بوده است[۱۰۰].
همچنین ابن اثیر جزرى در کتاب منال الطالب، باب احادیث الصحابیّات، دو خطبه از صدیقه شهیده ، با موضوع دادخواهى از ابوبکر نقل کرده است.
وى در باره این حدیث مىگوید:
«هذا الحدیث أکثر ما رُوی من طریق أهل البیت، و إن کان قد رُویَ من طُرُق أخری، أطولَ من هذا وأکثر.
وقال ابن قتیبه: قد کنت کتبتُه وأنا أری أنّ له أصلاً.[۱۰۱]
خطبه فدکیه بیشتر از اهل بیت نقل و روایت شده است؛ اگر چه از راههاى دیگر نیز با تفصیل بیشتر نقل شده است، ابن قتیبه مىگوید: این خطبه را در حالى نوشتم که مىدانستم، مستند است. »
علامه مجلسی در باب فصاحت و بلاغت این خطبه میفرماید:
«الَّتِی تَحَیرَ مِن العُجْبِ مِنْهَا وَ الاَعْجَابِ بِهَا اَحْلامُ الفُصَحَاءِ وَ البُلَغَاءِ[۱۰۲] : خطبهای است که اهل فصاحت و بلاغت از شگفتی و تعجب نسبت به آن در تحیر فرو رفتهاند.»
شهید مطهری نیز در کتاب حماسه حسینی درمعرفی خطبه حضرت صدیقه کبری مینویسد:
«زهرا در جوانی از دنیا رفته است. ولی خوشبختانه یک خطابه مفصل بسیار طولانی (در حدود یک ساعت) از ایشان در سن ۱۸ سالگی باقی مانده که اینرا تنها شیعه روایت نمیکند، بغدادی در قرن سوم این خطابه را نقل کرده است. همین یک خطابه کافی است که نشان بدهد زن مسلمان در عین این که حریم خودش را با مرد حفظ می کند و … ، معلوماتش چقدر است؟ ورود در اجتماع تا چه حد است. خطبه حضرت زهرا توحید دارد در سطح توحید نهج البلاغه، یعنی در سطحی که دست فلاسفه به آن نمیرسد. وقتی که درباره ذات حق و صفات حق صحبت می کند، گویی در سطح بزرگ ترین فیلسوفان جهان است. از بوعلی سینا ساخته نیست که این طور خطابه بخواند یک دفعه وارد فلسفه احکام می شود؛ خدا نماز را به این خاطر واجب کرد، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر را برای این دلیل واجب کرد، زکات را برای این واجب کرد و… بعد شروع می کند به ارزیابی قوم عرب قبل از اسلام و تحولی که اسلام در این قوم به وجود آورد که شما مردم عرب چنین وچنان بودید. وضع زندگی مادی و معنوی آن ها قبل از اسلام را بررسی می کند و آن چه را به وسیله پیغمبر از نظر زندگی مادی و معنوی به آنها ارزانی شده بود، گوشزد می کند. بعد در مقام استدلال و محاجه برمیآید. او در مسجد مدینه در حضور هزاران نفر خطبه میخواند اما نمیرود بالای منبر که العیاذ بالله خودنمایی بکند. سنت پیغمبر این بوده که زنها جدا مینشستند و مردها جدا، پردهای بلند میان آنها کشیده میشد. زهرای اطهراز پشت پرده تمام سخنان خودش را گفت و زن و مرد مجلس را منقلب کرد[۱۰۳].»
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خطابه حضرت فاطمهزهرا به بیست و دو سند نقل شده که اسناد معتبر هر یک در کتابهای مورد اعتماد به ثبت رسیده است. راویان اصلی خطبه حضرت زهرا عبارتند از:
امیرالمومنین علی : این سند که در معانی الاخبار[۱۰۴] شیخ صدوق آمده، عیسی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب ناقل خطبه از حضرت میباشد.
حضرت زینب کبری : این اسناد در کتابهای دلائل الإمامه[۱۰۵]، انوار الیقین[۱۰۶]، بلاغات النساء[۱۰۷] و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید[۱۰۸]و منال الطالب[۱۰۹] آمده است. امام زین العابدین این خطبه را از ایشان نقل فرمودهاند که در روایتی امام صادق به نقل از امام باقر به نقل از امام سجاد نقل فرمودهاند. و در روایتی زیدبن علی بن الحسین از پدرش نقل کرده است. در روایت دیگری ناقل از حضرت زینب علی بن عباس است، که پسرش عبداللَّه از او نقل نموده است.
امام حسین : این سند در کتابهای دلائل الإمامه[۱۱۰] و بلاغات النساء[۱۱۱] آمده که امام سجاد از آنحضرت نقل فرمودهاند، و ناقل از آنحضرت نیز زید بن علی بن الحسین است.
امام زین العابدین : این سند نیز در کتاب دلائل الامامه[۱۱۲] که امام محمد بن علی این روایت را از پدر بزرگوارش امام سجاد نقل فرمودهاند.
امام باقر : این سند در کتابهای دلائل الإمامه[۱۱۳]و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید[۱۱۴] است، که جابر بن یزید جعفی از آن حضرت نقل نموده است.
ابن عباس: این سند در کتاب دلائل الإمامه[۱۱۵] به نقل از عکرمه آمده است.
عبداللَّه بن حسن بن حسن : این اسناد در کتابهای دلائل الإمامه[۱۱۶]و بلاغات النساء[۱۱۷] و شرح نهج البلاغه[۱۱۸]و الکتاب المبین[۱۱۹] آمده است.
عایشه: این سند در کتاب الشافی سید مرتضی[۱۲۰]و الطرائف سیدبن طاووس[۱۲۱]و مناقب ابن مردویه[۱۲۲] آمده است، و عروه بن زبیر این خطبه را از او نقل کرده است.
ابو هشام محمد: این سند در دلائل الإمامه[۱۲۳] آمده و پسرش هشام از او نقل کرده است.
عوانه: این سند در دلائل الإمامه[۱۲۴] آمده، که هشام بن محمد از او نقل کرده است.
ابن عایشه: این سند در الشافی سید مرتضی[۱۲۵] و دلائل الإمامه[۱۲۶] آمده، و محمد بن قاسم یمانی و صفوانی از او نقل کرده اند.
عطیه عوفی: این سند را ابن طیفور در بلاغات النساء[۱۲۷] به نقل از حسن بن علوان از عطیه آورده است.
۴٫۲٫ کیفیت ورود حضرت فاطمه زهرا به مسجد
نحوه حرکت و ورود حضرت صدیقه کبریبه مسجد برای ایراد خطبه نیز، تأمل برانگیز و در بردارنده مطالب ژرفی است. گرچه این بخش، از متن خطبه محسوب نمی شود و نحوه حرکت و ورود حضرت به مسجد پیامبر برای ایراد خطبه را بیان می کند، اما به دلیل در برداشتن نکات اخلاقی و تربیتی خصوصاً برای بانوان، به آن میپردازیم.
در باره کیفیت حرکت حضرت فاطمه به سوی مسجد و چگونگی ورود ایشان به آن، در منابعی که خطبه فدکیه در آنها نقل شده، سخن به میان آمده است. از جمله علامه طبرسی به نقل از عبدالله محض[۱۲۸] مینویسد:
«رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّهُ لَمَّا أَجْمَعَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ عَلَى مَنْعِ فَاطِمَهَ فَدَکاً وَ بَلَغَهَا ذَلِکَ لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَهٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا مَا تَخْرِمُ مِشْیَتُهَا مِشْیَهَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِی بَکْرٍ- وَ هُوَ فِی حَشَدٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ غَیْرِهِمْ فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَهٌ[۱۲۹] فَجَلَسَتْ ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّهً أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُکَاءِ فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَیْئَهً حَتَّى إِذَا سَکَنَ نَشِیجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ افْتَتَحَتِ الْکَلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ الصَّلَاهِ عَلَى رَسُولِهِ فَعَادَ الْقَوْمُ فِی بُکَائِهِمْ فَلَمَّا أَمْسَکُوا عَادَتْ فِی کَلَامِهَا [۱۳۰].»[۱۳۱]
به آنچه با آن چیزى را مىپوشانند خِمار گویند، در عرف، خِمار مخصوص شده بهآنچه زن سر خود را با آن مىپوشاند[۱۳۲].
«خمار» چیزی بوده که زنان با آن سر و گردن و سینه خود را میپوشاندند و از روسریهای معمول که فقط روی سر را میگیرد بزرگتر بوده است[۱۳۳]. در تفاسیر آمده: «خمار» آن جامهاى است که زن سر خود را با آن مىپیچد، و زاید آن را به سینهاش آویزان مىکند[۱۳۴] تا گردنش پوشیده شود[۱۳۵].
و آیه شریفه که میفرماید: وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ [۱۳۶] «و باید روسرى خود را بر گردنِ خویش [فرو] اندازند[۱۳۷]» به همین معنا اشاره دارد.
از اینکه در اینجا لفظ «خمار» ذکر شده است، معلوم می شود که حضرت زهرا طوری آن روسری را به سر خود پیچیده بودند که زیر گردن و سینه را نیز پوشانده بود[۱۳۸].
معنای عبارت «وَ أقْبَلَتْ فی لُمه»، را به دو حالت میتوان بیان کرد: یا این می شود که عدهای از زنان هم سن و سال در راه مسجد همراه حضرت بودند؛ و یا اینکه عدهای از زنان هم فکر و هماهنگ (موافق) با حضرت به سوی مسجد حرکت کردند. که به نظر میرسد معنای دوم مناسبتر باشد.
در معنای عبارت«تَطَأُ ذُیُولَهَا» دو احتمال وجود دارد: «یعنی حضرت در راه رفتن پا روی پایین لباسشان میگذاشتند یا بر اثر ناراحتی با شتاب حرکت میکردند. در اینجا به طور مسلّم منظور این است که لباس ایشان آنقدر بلند بود که گاه زیر پا قرار میگرفت و چون ممکن است از این عبارت استشمام شود که حضرت در راه رفتن عجله داشتند در ادامه آمده است: «ما تَخْرِمُ مِشْیَتُها مِشیَهَ رَسُولِاللّه»[۱۳۹]. که در این عبارت دو نکته وجود دارد:
«اوّل آنکه رفع این شبهه است که چرا حضرت تند میرفت و عجله داشت که پاسخ میگوید مشی او مثل پدرش رسول اکرم بود یعنی با همان متانت و وقار، و دوّم این که شایدبه دلیل بلند بودن ، لباس قهراً زیر پا قرار میگرفته است. »[۱۴۰]
این گونه راه رفتن بیشتر برای این بود که نشان دهند حرکت و ورود حضرت زهرا به مسجد ناشی از احساسات و هیجان و عواطف فقدان پدر نیست بلکه حرکتی از روی شعور و آگاهی بر اساس تصمیم قبلی و برای بیان هدفی بسیار مهم است[۱۴۱].
« فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَهٌ[۱۴۲] فَجَلَسَتْ»:
نکته مهم در این بخش آن است که همین که حضرت وارد میشود دستور میدهند که پردهای بین ایشان و دیگران بیاویزند. البته کلمۀ «فَجَلَست» بیانگر این نکته است که قبل از نشستن حضرت سریع پرده را میآویزند[۱۴۳].
از نکاتی که مطرح شد استفاده می شود، این شیوه حضرت که تداعی کننده آیه فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی عَلَى اسْتِحْیاء[۱۴۴] است، بیان می کند حضرت فاطمهدر میدان مبارزه نیز مقید به حجاب کامل و حیای اجتماعی و اخلاقی بوده اند و حتی در میدان مبارزه با غاصبین خلافت به پیروانشان آموختند که زنان در عین اجتماعی بودن، حجاب و عفاف را حفظ کنند[۱۴۵].
عبارت «ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّهً أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُکَاءِ» بیانگر این مطلب است که گریه حضرت، معمولی و عادی نبوده زیرا تعبیر «أَجْهَشَ » یعنی انسان از ناراحتی زیاد به خود بپیچد و به این طرف و آن طرف بیفتد[۱۴۶]، در واقع در این حالت گریه با یک جهش و حرکتی همراه است.
۵٫۲٫ قرآن وقانون ارث
تقسیم ارث در عصر جاهلی، مطابق ارزشهای جاهلی بوده است، از این رو طبق برخی نقلها[۱۴۷]، افرادی که توان جنگ و غارتگری داشتند و میتوانستند از جان و مال قبیله خود دفاع و در غارت دیگر قبایل شرکت کنند، از ارث نیز بهرهمند بودند؛ ولی افرادی که در تولید و اقتصاد خانواده و نبردها و به دست آوردن غنایم جنگی و غارتگری سهمی نداشتند، مانند سالمندان، کودکان و زنان، از ارث نیز بیبهره بودند.
این معیار براثر نگرش آنان به جنبهه ای مادی انسان بود؛ اگر بشر تنها از بُعد مادی ارزیابی گردد و بُعد روحانی و انسانی او فراموش شود، کسی ارزشمند است که در به دست آوردن منافع مادی میتواند مؤثر باشد، هرچند از راه غارتگری و خونریزی، چون حرمتی برای اخلاق نیست.
در مقابل، اسلام انسان را گرامی میدارد و او را با چهره نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی[۱۴۸] میشناساند، از این رو توزیع ارث را با توجّه به کرامت انسان تحلیل میکند و تأثیر افراد در مسائل نظامی و کسب درآمد را معیار نمیداند، بلکه انسان بودن را در تقسیم ارث مطرح میکند؛ چه زن باشد یا مرد و چه کودک ناتوان باشد یا بزرگ توانمند. این نوع تقسیم ارث، ارزش دادن به کرامت انسان است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1401-04-15] [ 05:26:00 ق.ظ ]
|