واعظ موسوی(۱۳۸۰) در پژوهشی به بررسی کیفیت زندگی ورزشکاران رشته های انفرادی دسته جمعی پرداخت نتایج پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی زنان ورزشکار رشته های انفرادی در مقایسه با کیفیت زندگی ورزشکاران رشته های دسته جمعی برتری دارد. همچنین کیفیت زندگی مردان ورزشکار رشته های دسته جمعی از کیفیت زندگی مردان ورزشکار رشته های انفرادی بهتر بود. همچنین نشان داد که افراد فعال به طور معنیداری بیشتر از افراد غیر فعال دارای انرژی، نشاط و سلامت عمومی بودند.
میهن دوست (۱۳۸۰) به مقایسه والیبالیست های نخبه و عادی پرداخت و مشخص شد که در مهارت‌های انگیزش، تمرکز، اعتماد به نفس، تنظیم سطح انرژی روانی، تصویر سازی ذهنی و انتخاب هدف تفاوت معنا داری بین دو گروه والیبایست ها وجود دارد.
موسوی گیلانی (۱۳۸۱) در پژوهشی با عنوان مقایسه سلامت روانی دانشجویان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار گزارش نمودند که اختلاف معنی داری بین سلامت روانی دانشجویان پسر ورزشکار و غیرورزشکار وجود دارد. نمره میانگین سلامت روان (۱۶/۱۳) و غیر ورزشکاران (۳۸/۷) بوده است. اختلاف مشاهده شده معنی دار بوده و بیانگر وضعیت بهتر سلامت روان ورزشکاران پسر نسبت به غیر ورزشکارن است. با توجه به مشکلات کمتر روانشناختی ورزشکارن میتوان اظهار داشت که فعالیت‌های بدنی به عنوان یک استراتژی و رویکرد مناسب و ارزان برای افزایش سلامت روحی در بین دانشجویان ضروری به نظر میرسد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حمایت طلب (۱۳۸۲) در با عنوان مقایسه میزان شادکامی و سلامت روانی دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه‌های تهران و پیام نور نشان داد که گروه ورزشکار در مقایسه با گروه غیر ورزشکار، از عزت نفس، رضایتمندی، کارآمدی، خلق مثبت، سلامت روانی و به طور کلی از شادکامی بالایی برخوردارند.
هادی(۱۳۸۲) سطح سلامت و کیفیت زندگی آموزگاران مدارس ابتدایی شیراز را بررسی کرد و نشان حاصله نشان داد که آموزگاران وضعیت سلامت جسمانی را نسبت به سلامت روانی بهتر گزارش کردهاند. مردان آموزگار وضعیت سلامتی خود را در مقیاس‌های عملکرد جسمی، محدودیت‌های جسمانی، محدودیت‌های احساسی و ابعاد جسمانی، روانی سلامت کل را بالاتر و بهتر از آموزگاران زن ارزیابی کردهاند و آموزگاران با افزایش سنوات خدمت از سلامت روان بهتری برخوردارند. در پژوهش حاضر میزان تحصیلات در ارزیابی تحصیلات افراد مورد مطالعه، از وضعیت سلامتی خود تاثیری نداشته است.
تابش (۱۳۸۳) در پژوهشی با عنوان مقایسه هوش هیجانی در بین زنان ورزشکار (با مهارت بسته و باز) و غیر ورزشکار عنوان کرد که بین میانگین هوش هیجانی ورزشکاران با مهارت باز و بسته و ورزشکار تفاوت معنی دار وجود دارد و بین میانگین هوش هیجانی ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوت معنی دارد وجود دارد.
تیرگری سراج(۱۳۸۳) در پژوهشی مروری با عنوان هوش هیجانی و سلامت روان: رویکردها، راهبردها و برنامه ‎های پیش ‌گیری در به ‌سازی زندگی زناشویی اظهار داشت که هیجان پدیده جان بخش زندگی و اساس فراز و نشیب‌های تجارب روزانه، غنا و فقر لحظات به یادماندنی حیات انسان است. امروزه در نظر گرفتن مفاهیم نظری و کاربردی مطالعات مرتبط با رابطه هیجان و شناخت و نیز یافته‌های پژوهشی حوزه هوش هیجانی، هم چنین سازگاری (رضامندی) زناشویی و رابطه ساختاری بین این دو مفهوم، دست مایه و مبنایی برای طرح ریزی راه بردها و برنامه‌های پیش گیری از ناسازگاری زناشویی شده است. در این راستا، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که هوش هیجانی سازه‌ای بنیادین و اثرگذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه است، به ویژه از این نظر که نقش اساسی آن در ارتباط با مولفه هایی مانند ادراک، استدلال و کنترل هیجانی، روابط میان فردی و همدلی، ارتباط و حل و فصل تعارض‌های زناشویی، و حل مسئله بارزتر است. زیرا، زوج‌ها با کاربرد این مهارت‌ها در زندگی مشترک خود می‌توانند توانایی بیش‌تری در تطابق و مقابله با فشارهای روانی زندگی زناشویی کسب کنند. با توجه به چنین اثرات کاربردی، مدل‌های حال حاضر هوش هیجانی با تاکید بر مؤلفه‌های سازه‌ای گوناگون آن می‌تواند از طریق ادغام در راه بردهای مداخله پیش گیرانه، در حوزه‌هایی مانند مشکلات زناشویی به کار گرفته شود. استفاده از فنون موجود شیوه‌های روان درمانی خانواده و زناشویی، و محتوای مرتبط با برنامه‌های آموزشی موجود که از لحاظ معیارهای تجربی و پژوهشی به دقت وارسی شده‌اند، نیز موجب افزایش کارآمدی و اثربخشی آن می‌شود. بنابراین، هدف مقاله حاضر تصریح نقش هوش هیجانی در حوزه روابط بین فردی و زناشویی در قالب روی کردها، راه بردها و برنامه‌های آموزش روانی، به منظور مداخله در رفع یا تخفیف مسائل همسران ناسازگار است.
خسروجردی(۱۳۸۳) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با سلامت عمومی در دانشجویان سبزوار پرداخت و به این نتیجه دست یافت که بین این دو رابطه‌ای مثبت و معنی دار وجود دارد.
حامدی نیا (۱۳۸۳) در پژوهشی کیفیت زندگی مربوط به تندرستی در بین اعضای هیات علمی فعال و غیر فعال از نظر بدنی در دانشگاه‌های سبزوار عنوان کرد که افراد فعال به طور معناداری کمتر از افراد غیر فعال دچار محدودیت فعالیت بدنی و درد بودند. افراد فعال به طور معناداری بیشتر از افراد غیر فعال دارای انرژی، نشاط و سلامت عمومی بودند. افراد فعال و غیر فعال از نظر مشکلات جسمی، مشکلات روانی، سلامت روانی و عملکرد اجتماعی تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. در مجموع عنوان کرد که افراد هیات علمی فعال کیفیت زندگی بهتری نسبت اعضای هیات علمی غیر فعال از نظر فعالیت بدنی برخوردار بودند.
فتحی آشتیانی (۱۳۸۳)، در پژوهشی با عنوان ضرورت بررسی سطح سلامت روانی در گزینش نیروی انسانی در سپاه نشان داد که که میانگین سن افراد مورد مطالعه ۸۵/۲۱ سال و انحراف معیار آن ۰۷/۳ می‌باشد. از نظر سلامت روانی، بیشترین مشکلات در کل نمونه مربوط به سوء ظن و بدبینی، حالت‌های وسواسی- اجباری و حساسیت در روابط متقابل و کم‌ترین آن‌ها مربوط به ترس مرضی، پرخاشگری، شکایت‌های جسمانی و اضطراب بود. به علاوه میانگین جمع علایم مرضی در کل نمونه ۷۲/۲۸ و انحراف معیار آن ۵۳/۱۸ بود. در این رابطه بیشترین علایم مربوط به افراد جذب شده توسط نیروی زمینی و کم‌ترین آن مربوط به دانشگاه بود که تفاوت معنی داری از این لحاظ بین گروه‌های مورد نظر وجود داشت. همچنین با توجه به نقطه برش برای سلامت روانی، ۹/۸۱ درصد به عنوان افراد سالم و ۱/۱۸ درصد به عنوان افرادی که با مشکلاتی از لحاظ سلامت روانی روبه رو بودند شناخته شدند. نتایج مقایسه این دو گروه بر اساس خرده مقیاس‌های پرسشنامه SCL-90-R بیانگر تفاوت معنی دار در همه موارد بود. نتایج به دست آمده نشان دهنده ضرورت بررسی سطح سلامت روانی در گزینش نیروی انسانی است. لذا، بر اساس یافته‌های این پژوهش، پیشنهاد می‌گردد، سطح سلامت روانی مورد توجه بیشتر مسوولین گزینش قرار گیرد.
حسن علیان (۱۳۸۴) در تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی قهرمانان و ورزشکاران رشته‌های گروهی و انفرادی با افراد غیر ورزشکار به این نتیجه رسید که تفاوت ورزشکاران از نظر هوش هیجانی کلی، هوش درون فردی، هوش بین فردی، سازگاری، کنترل استرس و خلق عمومی، نسبت به افراد غیر ورزشکار معنادار است. همچنین تفاوت قهرمانان ورزشی در مقایسه با سایر ورزشکاران علاوه بر موارد فوق در خرده آزمون‌های خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، احترام به خود، استقلال، همدلی، مسؤولیت پذیری اجتماعی، حل مسأله، آزمون واقعیت، انعطاف پذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و خوشبینی معنادار بود. سطح هوش بین فردی در ورزشکاران رشته‌های گروهی بیشتر از ورزشکاران رشته‌های انفرادی بود. در حالیکه در هوش درون فردی بین دو گروه ورزشکاران گروهی و انفرادی، تفاوت، معنادار نبود علاوه بر این، قهرمانان ورزشی به طور معناداری نسبت به ورزشکاران غیر قهرمان و غیر ورزشکاران، از میزان کنترل استرس و احترام به خود بالاتر برخوردارند. از نظر خلق عمومی (شادکامی و خوشبینی)، تفاوت ورزشکاران نسبت به غیر ورزشکاران، همچنین سازگاری ورزشکاران، به طور معناداری بالاتر از غیرورزشکاران بود.
بشارت و همکاران (۱۳۸۴) در پژوهشی با عنوان تبیین موفقیت ورزشى در ورزش‌های گروهى و فردى برحسب هوش هیجانى بیان کرد که نتایج پژوهش نشان دادند که هوش هیجانى با موفقیت ورزشى در ورزش‌های گروهى و فردى همبستگى مثبت دارد اما این متغیر فقط در ورزش‌های گروهى می‌تواند موفقیت ورزشى را پیش بینى کند هوش هیجانى از طریق خصیصه‌های ادراک هیجانى، آسان سازی هیجانى، شناخت هیجانى و مدیریت هیجان‌ها و با سازوکارهاى پیش بینى، بیشگیرى، افزایش قدرت کنترل و تقویت راهبردهاى مقابله کارآمد به فرد کمک می‌کند که عملکرد ورزشى خود را بهبود بخشد و باعث افزایش احتمال موفقیت ورزشى شود
نصری(۱۳۸۵) با بررسی سلامتروانی و کیفیت زندگی مربیان ورزش کشور نشان داد که بین سلامت روانی مربیان و کیفیت زندگی آنها رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین مربیان استانهای متعدد از نظر میزان سلامت روانی و کیفیت زندگی تفاوت معنیداری وجود داشت. و میزان سلامتروانی و کیفیت زندگی مربیان زن از مربیان مرد بیشتر بود. همچنین بیان کرد که سطح کیفیت زندگی ارتباط بسیار نزدیکی با وضعیت اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی دارد.
یافته های قهرمانلو(۱۳۸۵) نیز بیانگر امتیازات بالای دانشجویان ورزشکار نخبه و آماتور نسبت به غیر ورزشکاران در شاخصهای سلامت عمومی، سلامت روانی، عملکرد جسمانی و اجتماعی است. تغییر سبک زندگی غیر فعال به فعال و پرداختن به فعالیتهای ورزشی منظم میتواند نقش موثری در بالا بردن کیفیت زندگی و دستیابی به آمادگی جسمانی و روانی بهینه و سرانجام کاهش ابتلا به بیماریهای جسمانی و روانی داشته باشد.
احمدی (۱۳۸۵) در پژوهشی به بررسی آزمایشی تاثیر فعالیت‌های ورزشی بر ارتقاء سلامت روانی دانشجویان پرداخت. در این زمینه پرسشنامه سلامت عمومی (CHQ) در بین دانشجویان ورودی ۸۳ دانشکده‌های ادبیات و… توزیع گردید. پس از پاسخگویی از سوی دانشجویان ۲۰ نفر از پسران و ۲۰ نفر از دختران که بالاترین نمره کل سلامت عمومی را کسب کرده بودند انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه (۱۰ دختر گروه آزمایشی، ۱۰ نفر پسر گروه آزمایشی، ۱۰ نفر گروه کنترل دختر و ۱۰ نفر گروه کنترل پسر) قرار داده شدند. به گروه‌های آزمایش درس تربیت بدنی ۱ ارائه گردید قبل از اعمال متغیر مستقل (فعالیت‌های ورزشی) تفاوت معنی داری بین گروه‌های چهارگانه از نظر سلامت روانی و حیطه‌های آن مشاهده نگردید. بعد از اعمال متغیر مستقل به مدت ۱۲ هفته و هر هفته ۲ جلسه تحلیل واریانس یک راهه تفاوت معنی داری را بین گروه‌های چهار گانه از نظر سلامت روانی و حیطه‌های آن نشان داد و آزمون تعقیبی تفاوت مذکور را بین گروه دختران و پسران گروه آزمایشی با دختران و پسران گروه کنترل نشان داد.
امان الهی و رجبی (۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان در پژوهش خود با عنوان مقایسه سلامت عمومی دانشجویان دختر و پسر ورزش کار و غیر ورزشکار دانشگاه شهید چمران اهواز گزارش نمودند که دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر سلامت عمومی کمتری دارند اما این تفاوت معنادار بود. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری در مورد دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار و دانشجویان سنین مختلف از لحاظ آمادگی سلامت عمومی نشان داد که اگر چه دانشجویان ورزشکار در مقایسه با دانشجویان غیر ورزشکار از سلامت عمومی مناسب‌تری بهره میبرند؛ اما این تفاوت معنادار نبود.
صادقی نیا (۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان تاثیر یک دوره آموزش سربازی بر روی برخی از عناصر آمادگی جسمانی و سلامت روانی سربازان در پادگان‌های نیروی زمینی سپاه عنوان کرد که دوره آموزشی سربازی بر سلامت روانی آزمودنی‌ها تاثیر گذار است و سبب بهبود سلامت روانی آزمودنی‌ها میشود.
گودرزی و همکاران (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان مقایسه عوامل مربوط به شادکامی بین ورزشکاران رشته‌های انفرادی و گروهی دانشگاه تهران گزارش کرد که میزان رضایت از زندگی، سلامت روانی و خلق مثبت ورزشکاران تیمی بیشتر از ورزشکاران انفرادی است و در کل میزان شادکامی دانشجویان شرکت کننده در وزرش های تیمی بیشتر از ورزشکاران انفرادی است.
بذرافشان(۱۳۸۶) در تحقیقی دیگر به بررسی تاثیر ورزش بر کیفیت زندگی زنان سالمند در کانون جهاندیدگان شهر شیراز پرداخت. جامعه مورد پژوهش در این تحقیق ۴۰۰ زن سالمند ۶۰تا ۷۹ سال بود که از این تعداد ۲۳۲ نفر به روش بلوکهای تبدیل شده تصادفی به دو گروه مداخله(۱۱۶) و کنترل(۱۱۶نفر) تخصیص شدند. گروه مداخله در برنامه ورزشی متناسب سالمندان در مدت ۸ هفته(هفتهای ۳جلسه و هر جلسه به مدت ۳۰دقیقه) شرکت کردند. میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از بکارگیری برنامه ورزشی در گروه مداخله ۸۰/۷۵ و در گروه کنترل ۶۴/۷۰ بود. نتایج در سطح ۹۵% از لحاظ آماری معنی دار بود. بر اساس یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت انجام ورزش در زنان سالمند گروه مداخله موجب ارتقاء سطح کیفیت زندگی ایشان گشته است لذا ورزش موجب بهبودی کیفیت زندگی زنان سالمند میگردد.
پور دهکردی(۱۳۸۶)، با بررسی تاثیر برنامه ورزشی بر کیفیت زندگی سالمندان شهرستان شهرکرد نشان داد که با بکارگیری برنامه ورزشی پیشرونده عضلانی سطح کیفیت زندگی افراد به طور معنیداری نسبت به قبل از اجرای برنامه افزایش یافت.
عیدی (۱۳۸۶) در تحقیقی تحت عنوان بررسی ارتباط هوش هیجانی اعضای هیئت علمی با اثر بخشی دانشکده‌های تربیت بدنی تهران، به این نتیجه دست یافت که بین هوش هیجانی اعضای هیئت علمی و اثر بخشی دانشکده‌های تربیت بدنی تهران رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج رگرسیون این محقق نشان داد که هوش هیجانی اعضای هیئت علمی پیش بینی کننده مناسبی برای اثر بخشی دانشکده‌های تربیت بدنی می‌باشد.
آقایی (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه هوش هیجانی با موفقیت ورزشی در ورزشکاران حرفهای و نیمه حرفه‌ای به این نتیجه رسید که بین نمرات کلی هوش هیجانی و موفققیت ورزشی ورزشکاران همبستگی و معناداری وجود دارد و هوش هیجانی در پیش بینی موفقیت ورزشی از توان قابل توجهی برخوردار است.
فتحی (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان مولفه های هوش هیجانی ـ اجتماعی به عنوان پیش بینی کننده‌های سلامت روان بیان کرد که نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری گام به گام نشان داد که در افرادی که در پرسشنامه سلامت عمومی نمره بالاتر از نقطه برش داشتند، مولفه تحمل استرس پیش بینی کننده سلامت روانی عمومی، مولفه های کنترل تکانه و مسئولیت پذیری پیش بینی کننده نشانه‌های جسمی، مولفه های خوش بینی و واقعیت سنجی پیش بینی کننده کارکرد اجتماعی و مولفه شادکامی پیش بینی کننده علایم اضطراب، افسردگی و سلامت روان به طور کلی بودند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد در افرادی که سلامت روانی عمومی بیشتری دارند مولفه تحمل استرس پیش بینی کننده کلیه ابعاد بهداشت روان است و علاوه به راین، مولفه کنترل تکانه پیش بینی کننده علایم اضطراب، مولفه شادکامی پیش بینی کننده علایم افسردگی، واقعیت سنجی پیش بینی کننده نشانه‌های جسمی و سلامت روان به طور کلی بودند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که هوش هیجانی – اجتماعی، پیش بینی کننده معنادار سلامت روان عمومی است. این نتایج حاکی از این بودند که ارتقاء هوش هیجانی به ویژه مهارت‌های مدیریت استرس، مدیریت خلق، و مهارت‌های سازگاری باعث افزایش سلامت روانی می‌شود. همچنین پیش بینی کننده‌های سلامت روانی عمومی در افراد با سلامت روان بیشتر نسبت به افراد با سلامت روان کمتر متفاوت است. به این ترتیب به نظر می‌رسد به منظور دستیابی به حداکثر اثربخشی ممکن، باید برنامه‌های ارتقاء هوش هیجانی متفاوتی برای افراد با سطوح مختلف سلامت روان طراحی شود.
خاقانی (۱۳۸۷) در تحقیقی به بررسی رابطه استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری پرستاران شاغل در بیمارستان‌های منتخب نیروهای مسلح پرداخت. یافته‌ها نشان داد که سطح استرس شغلی اکثر پرستاران (۹۰%) در حد طبیعی بود و با جنسیت و وضعیت تاهل دارای رابطه معنی دار آماری بوده و با سن همبستگی منفی و با ساعات کار در هفته همبستگی مثبت دارد (p<0.01). سطح کیفیت زندگی کاری اکثر پرستاران (۸۱%) در حد متوسط بود و با وضعیت تاهل رابطه معنی دار آماری داشته و همبستگی منفی با ساعات کار در هفته دارد (p<0.01). پرستاران از حقوق و تعادل بین کار و زندگی ناراضی بودند. یافته‌ها نشان دهنده همبستگی منفی بین استرس شغلی با کیفیت زندگی کاری پرستاران (r =-0.637 و p<0.001) و همچنین همبستگی مثبت بین اکثر ابعاد کیفیت زندگی کاری با یکدیگر بود (p<0.01). با توجه به یافته‌های این تحقیق که پرستاران دارای کیفیت زندگی کاری بالاتر، استرس شغلی کمتری دارند، لذا برنامه ریزی جهت آموزش مدیران بیمارستان در رابطه با موضوعات استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری ضروری است تا استراتژی‌های موثر برای پیشرفت شرایط کاری و کاهش استرس شغلی پرستاران نظیر مشارکت پرسنل در تصمیم گیری‌ها، حمایت سرپرستی و کاهش بار کاری تدوین گردد.
شاکری نیا (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان رابطه هویت دینی، نگرش مذهبی و سرسختی روانشناختی با سلامت روان در نخبگان بسیجی عنوان کرد که بین عوامل هویت دینی، سرسختی روانشناختی و سلامت روان رابطه معنی دار وجود دارد. بین متغیرهای هویت دینی، نگرش مذهبی و سرسختی روانشناختی، هویت مذهبی متغیری است که بیش از متغیرهای دیگر توانسته است سلامت روانی نخبگان را پیش بینی کند. این پژوهش نشان میدهد نخبگان از لحاظ ویژگیهای مورد مطالعه در وضعیت مطلوبی هستند.
اصلانخانی (۱۳۸۷) رابطه هوش هیجانی و عوامل شخصیتی در ورزشکاران بزرگسال نخبه و غیر نخبه اظهار داشت که بین صفات شخصیت برونگرایی، وظیفه شناسی، گشودگی به تجربه و سازش یافتگی با هوش هیجانی در ورزشکاران نخبه نسبت به ورزشکاران غیر نخبه همبستگی بالایی وجود دارد و نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که عوامل شخصیتی دارای رابطه خطی با متغیر معیار (هوش هیجانی) بوده و می‌تواند هوش هیجانی را پیش بینی کند.
خادم الحسینی (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان تاثیر دوره آموزش نظامی بر سلامت روانی دانشجویان دانشکده افسری اظهار داشت که میانگین امتیاز کسب شده از پرسش نامه GHQ-28 در ابتدای دوره آموزش نظامی ۹.۵۴±۴.۹ و در انتهای دوره ۹.۶۷±۵.۵ بود که آزمون ویلکاکسون تفاوت آماری معنی داری بین آنها نشان نداد (p=0.53)، اما نمرات حیطه یک (علایم جسمانی) و حیطه سه (کارکرد اجتماعی) قبل و بعد از مداخله، تفاوت آماری معنی داری را نشان دادند (p<0.001 و p<0.02). بر اساس آزمون آماری من – ویتنی، بین شرکت در مراسم مذهبی و حیطه یک (علایم جسمانی) در پیش آزمون (p=0.01) و پس آزمون (p=0.001) ارتباط معنی داری وجود داشت. با وجود اینکه خصوصیات ذاتی دوره آموزش نظامی بر سلامت روانی دانشجویان تاثیر منفی دارد، اما تمهیدات به کار گرفته شده در طول دوره آموزشی، باعث حفظ سلامت روانی دانشجویان در سطح مطلوب می‌شود.
سلیمانی (۱۳۸۸) در پژوهش خود با عنوان مقایسه سلامت روان دانشجویان شاهد ورزشکار و غیر ورزشکار گزارش نمود که بین سلامت روان دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار و دختر وپسر تفاوت معنی داری وجود دارد.
اصلانخانی (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان هوش هیجانی در ورزشکاران معلول در ورزشکار پارالمپیکی، ورزشکار ملی و غیر ورزشکار عنوان کرد کرد که هر دو گروه ورزشکار نسبت به گروه غیر ورزشکار دارای هوش هیجانی بالاتری بودند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری حاکی از نمره‌های بالاتر ورزشکارن پاراالمپیکی در دو زیر مقایس خود تحقق دهی و استقلال نسبت به ورزشکاران ملی بودند. ورزشکاران در زیر مقیاس‌های خود آگاهی، مسولیت پذیری اجتماعی، روابط بین فردی، حل مساله، تحمل تنیدگی و شادکامی نسبت به غیر ورزشکاران نمره های بالاتری کسب کردند.
آقاپور (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان بررسی مقایسه‌ای هوش هیجانی دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی تبریز و نشان داد که بین دو گروه فقط در مولفه احترام به خود و شادمانی تفاوت معنی دارد وجود دارد و در ورزشکاران بیشتر است.
کجباف نژاد (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان ارتباط بین مهارت‌های روانی، هوش هیجانی و مولفه های آن با انگیزه موفقیت ورزشی در ورزشکاران مرد شهرستان شیراز اظهار داشت که نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که بین مهارت‌های روانی وانگیزه موفقیت ورزشی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی کلی و انگیزه موفقیت ورزشی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و از بین مولفه های هوش هیجانی مولفه های (اعتماد به نفس، همدلی، واقع گرایی و حل مساله) با انگیزه موفقیت ورزشی ارتباط مثبت و معنادار دارند و قادر به پیش بینی انگیزه موفقیت ورزشی بوده‌اند.
بزازیان(۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان مقایسه هوش هیجانی، سلامت روانی و جسمانی مشاغل مختلف نشان داد که رابطه شغل با دو زیر مقیاس سلامت روانی یعنی بهزیستی و درماندگی روانی، سلامت جسمی عینی و ذهنی و هوش هیجانی معنادار است. اثر اصلی جنس بر هیجانی معنادار و بر سلامت جسمی عینی معنادار نبود. شغل بر سلامت جسمی و روانی و هوش هیجانی اثرگذار است. این یافته می‌تواند راه گشای سیاستگذاری مناسب در زمینه آسیب شناسی مشکلات صاحبان مشاغل و ارائه برنامه‌های پیشگیرانه و برنامه‌های مرتبط با ارتقا بهره وری در سازمان‌ها باشد.
شهرجردی(۱۳۸۸)، در مقاله خود با عنوان تأثیر تمرینات استقامتی و قدرتی بر کنترل قند خون، کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به دیابت نوع ۲، نشان داد که ۸ هفته تمرینات قدرتی و استقامتی منجر به بهبود کیفیت زندگی و بهبود سلامت روان زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ میشود. همچنین طبق نتایج این پژوهش، تمررینات قدرتی و استقامتی بر بعد جسمانی کیفیت زندگی تأثیر مثبت دارد، تمرینات استقامتی بر بعد روانی- اجتماعی کیفیت زندگی بیماران اثر مثبت دارد ولی تمرینات قدرتی اثر معنیداری را نشان نمیدهد.
نیازی(۱۳۸۹) با مقایسه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی سالمندان شرکت کننده در ورزش همگانی و سالمندان غیر فعال نشان داد که بین کیفیت زندگی سالمندان فعال وغیر فعال تفاوت معنیداری وجود دارد همچنین بین کیفیت زندگی سالمندان فعال با مدت فعالیت ورزشی ارتباط معنیداری وجود داشت.
اصلانخانی(۱۳۸۹)، نقش تعاملی فعالیت بدنی و ابعاد سلامت روانی بر کیفیت زندگی زنان سالمند را بررسی کرد در این مقاله برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه کیفت زندگی لیپارد که مخصوص سالمندان است استفاده شده. نتایج نشان داد که سالمندان زن فعال دارای نمره کیفیت زندگی بالاتری نسبت به سالمندان زن غیر فعال بودند. همچنین بین مولفه های سلامت روانی(افسردگی، نشانگان جسمانی، اختلال در عملکرد و اضطراب) و کیفیت زندگی در سالمندان زن فعال و غیر فعال تفاوت معنیداری وجود داشت.
سید احمدی و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان مقایسه وضعیت سلامت روانی در دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار به این نتیجه رسید که دانشجویان ورزشکار نسبت به غیر ورزشکار از وضعیت سلامت روانی بهتری برخوردارند.
یار محمدی منفرد (۱۳۸۹) نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معنی داری بین هوش هیجانی با رضایت شغلی وجود دارد و همچنین بین سه مؤلفه مهارت‌های اجتماعی، همدلی و خودانگیزی با رضایت شغلی در سطح وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین پنج مؤلفه هوش هیجانی، متغیرهای مهارت‌های اجتماعی ۴۴۲/۰، همدلی ۳۰۲/۰ و خودانگیزگی ۲۳۵/۰ پیش بینی کننده رضایت شغلی معلمان بود. فیشر حاسبه شده نشان داد که تفاوت بین ضراین همبستگی در بین معلمان دارای مدرک تحصیلی دیپلم. معلمان دارای مدرک کارشناسی ارشد، معنی دار است. به نظر می‌رسد می‌توان در کنار فراهم ساختن امکانات و تأمین نیازهای بجای معلمان، با آموزش و افزایش هوش هیجانی، رضایت شغلی آنان را افزایش داد
حسینیان (۱۳۸۹)، در پژوهشی با عنوان بررسی و شناخت نیازهای کارکنان پایور دانشگاه علوم اجتماعی عنوان کرد کرد که اولویت نیازهای کارکنان پایور به ترتیب اولویت عبارتند از خودشکوفایی، احترام، اجتماعی، ایمنی، فیزیولوژیکی. وی نتیجه گرفت اولویت سطوح نیازهای کارکنان پایور دانشگاه علوم انتظامی ناجا به طور کامل برعکس مثلث سلسله نیازهای مازلو می‌باشد.
ﺳﯿﺪ اﺣﻤﺪی و ﻫﻤﮑﺎران (۱۳۸۹) ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ وﺿﻌﯿﺖ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ در داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ورزﺷﮑﺎر و ﻏﯿﺮ ورزﺷﮑﺎر اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ و ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ورزﺷﮑﺎر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﻏﯿﺮورزﺷﮑﺎر از وﺿﻌﯿﺖ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ ﺑﻬﺘﺮیﺑﺮﺧﻮردار ﻫﺴﺘﻨﺪ.
مهری (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه سلامت روانی و هوش هیجانی در دانشجویان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه پیام نور مرکز اردبیل عنوان کرد که نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سلامت روانی و هوش هیجانی در هر دو گروه رابطه معنی دار مثبت وجود دارد. همچنین نتایج آزمون t-test مستقل تفاوت معنی داری را بین هوش هیجانی و سلامت روانی ورزشکاران و غیرورزشکاران نشان داد. یعنی هوش هیجانی و سلامت روانی ورزشکاران در مقایسه با غیرورزشکاران به طور معنی داری بالاتر بود. به علاوه یافته‌های دیگر تحقیق نشان داد افراد متاهل به طور معنی داری از سلامت روانی و هوش هیجانی بالاتری نسبت به افراد مجرد برخوردار هستند و هوش هیجانی و سلامت روانی دانشجویان رشته تربیت بدنی در مقایسه با سایر رشته‌ها به طور معنی داری بالاتر بود. نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد بین میزان سلامت روانی و هوش هیجانی بر حسب گروه سنی تفاوت معنی داری وجود نداشت. در کل چنین به نظر می‌رسد که زندگی دانشگاهی با استرس‌های متعدد و پیچیده‌ای عجین شده و توانایی مقابله با این استرس‌ها از طریق کسب توانمندی‌های هیجانی با مشارکت ورزشی، زمینه حفظ و تامین سلامت جسمی، عاطفی و روانی دانشجویان را فراهم می‌کند.
قصری (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان کیفیت زندگی کاری: نقش کیفیت زندگی کاری در تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی عنوان کرد بین مولفه های کیفیت زندگی و تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. اما بین این دو در شدت رابطه تفاوت وجود ندارد.
یعقوبی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان همبستههای سلامت روان در دانشجویان نخبه ایران را بررسی کرد و نتایج نشان داد که شادکامی، ورزش و هوش هیجانی به اسلامت روانشناختی همبستگی معناداری دارد. همچنین یافته‌ها بیانگر این مطلب است که این مولفه ها قادر به پیش بینی سلامت روانشناختی دانشجویان میباشند. علاوه به راین بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار در سازه‌های شادکامی، هوش هیجانی و سلامت روانشناختی تفاوت معنی داری وجود دارد.
ساسانی مقدم (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان ارتباط بین هوش هیجانی و مهارت‌های روانی دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه صنعتی شاهرود اظهار داشت که بین هوش هیجانی و اعتماد به نفس، آرمیدگی، نیروبخشی و تمرکز دوباره همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد. تحلیل اطلاعات مولفه های هوش هیجانی و مهارت‌های روانی ارتباط مثبت و معنی داری بین مولفه خود-مدیریتی و مهارت‌های اعتماد به نفس، واکنش به استرس، آرمیدگی، کنترل ترس، نیروبخشی، تمرکز و تمرکز دوباره را نشان داد. در نهایت به ترتیب بین مولفه های آگاهی – اجتماعی و مدیریت – رابطه با مهارت‌های اعتماد به نفس و آرمیدگی همبستگی مثبت و معنی دار مشخص شد.
زارع بهرام آبادی (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان رابطه نگرانی و نقص در تعدیل هیجانی با سلامت روانی و کیفیت زندگی در دانشجویان عنوان کرد که رابطه معناداری میان نقص در تعدیل هیجانی و نگرانی با کیفیت و سلامت روانی و کیفیت زندگی همبستگی مثبت و با مولفه وضح همبستگی منفی داشت همچنین میان میزان نگرانی، با تمام مولفه های کیفیت زندگی و سلامت روانی رابطه معنادار مشاهده شد نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای نگرانی، پذیرش و وضوح قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی و سلامت روانی بودند. او نتیجه توانایی تعدیل هیجانها میتواند سلامت روانی و کیفیت زندگی و سلامت روانی را تحت تاثیر قرار دهد.
مرتضوی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان تاثیر فعالیت بدنی منظم بر سلامت روان سالمندان شهرکرد نشان داد که میانگین جمع نمرات حاصل از کل پرسشنامه سلامت عمومی پس از انجام مداخله در گروه آزمایش، به طور قابل ملاحظه‌ای نسبت به قبل کاهش یافت. این تغییرات پایداری خود را حفظ کرد که از نظر آماری نیز معنی دار می‌باشد. در هر یک از چهار خرده مقیاس جسمانی سازی علایم، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی نیز، میانگین نمرات پس از مداخله کاهش معنی داری داشته و تغییرات ایجاد شده پایدار بود. از سویی مطابق یافته‌های پژوهش حاضر، تاثیر فعالیت بدنی به صورت گروهی بر سلامت روان و چهار خرده مقیاس آن، بیشتر از انجام آن به صورت انفرادی می‌باشد. بر اساس نتایج این پژوهش انجام تمرینات بدنی به عنوان یک استراتژی مهم جهت حفظ و افزایش سلامت روانی به شمار می‌رود؛ با این وجود برای تاثیر بیشتر این مهم، بهتر است شرایطی فراهم گردد که سالمندان به صورت گروهی و به ویژه با همسالان به انجام تمرینات بدنی بپردازند.
مهرابی‌زاده هنرمند (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان مقایسه کیفیت زندگی و سلامت روان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱، ۲ و افراد غیر مبتلای شهر اهواز، نتیجه گرفت که بین سه گروه تفاوت معنی‌داری از لحاظ کیفیت زندگی و سلامت روان وجود داشت. همچنین مقایسه زوجی گروه‌ها نشان داد که بین بیماران دیابتی نوع ۱ و ۲ با افراد غیر دیابتی تفاوت معنی‌دار در متغیرهای کیفیت زندگی و سلامت روان وجود دارد، اما بین دو گروه افراد دیابتی از لحاظ متغیرهای پژوهش تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. دیابت بیماری مزمنی است که کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
ملازاده و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهش خود با عنوان مقایسه شیوه‌های مقابله با فشار روانی در ورزشکاران و غیر ورزشکاران و ارتباط آن با سلامت روان نشان دادند که در گروه ورزشکار استفاده از شیوه مقابله مساله دار و هیجان مدار با افزایش و استفاده از مقابله اجتنابی با کاهش سلامت روان ارتباط دارد. اما در گروه غیر ورزشکار استفاده از مقابله مساله دار با افزایش و استفاده از مقابله اجتنابی با کاهش سلامت روان ارتباط دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد که شیوه‌های مقابله با فشار روانی می‌تواند تغییرات سلامت روان در ورزشکاران و غیر ورزشکاران را به طور معنی داری پیش بینی کند.
تحقیقات خارجی
پترسون و همکاران (۱۹۶۷) زنان ورزشکار رشته‌های انفرادی و تیمی را با هم مقایسه کردند و دریافتند که که زنان ورزشکار رشته‌های انفرادی برتری جویی و خود کفایی بیشتری از زنان رشته‌های تیمی دارند (به نقل از عبدلی، ۱۳۷۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...