یک سازمان در عمل مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد. اندازه ­گیری سرمایه فکری از اواسط دهه ۱۹۹۰ یک حوزه تحقیقاتی برای محققان و دست اندرکاران سازمان­ها شده است. هر دو گروه تلاش­ های زیادی برای اندازه ­گیری و ارزشیابی سرمایه فکری انجام داده ­اند (سولیوان ،۲۰۰۰،صص ۳۴۰-۳۲۸)[۱۶۷].

از طرف دیگر اکثر شرکت­هایی که سرمایه فکری شان را اندازه ­گیری ‌می‌کنند، بر مبنای نتایج حاصل از اندازه گیری­های خود، گزارش سرمایه فکری را تهیه ‌می‌کنند. برخی از شرکت­های پیشرو، شروع به انتشار این گزارش­ها کرده ­اند، بسیاری از آن ها با درصدی از خطا، با ایجاد شاخص های جدید، سرمایه فکری را اندازه ­گیری ‌می‌کنند. این شرکت­ها گزارش­های سرمایه فکری خود را، در پرتو تجربه خود در زمینه مدیریت دانش و نیز اندازه ­گیری سرمایه فکری یا تجربه سایرین، تهیه ‌می‌کنند. شرکت­های اروپایی به طور مشخص در بحث اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری، پیشرو هستند.

این روند در شرکت های سوئدی و دانمارکی شروع شد، سپس به جنوب اروپا گسترش یافت. واقعیت مهم دیگر این است که بسیار قبل از اینکه انجمن­های حسابداری درباره این منبع سازمانی مبتنی بر دانش ابراز نگرانی کنند، ابتکار عمل اندازه ­گیری و گزارشگری سرمایه فکری از دنیای مدیریت ظهور پیدا کرد. در این مورد ابتکار عمل یک گروه از شرکت­های پیشرو، آغازگر اقدام مشابه سایر شرکت­ها شد و همچنین باعث بیداری انجمن­های حسابداری و دانشگاه­ها گردید.

اکثر شرکت­ها بر روی این واقعیت که سرمایه فکری به سه جزء : سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری تقسیم می­ شود، توافق دارند. با این وجود، هر گزارش سرمایه فکری یک مورد خاص است.

برخی از شرکت­ها، این گزارش را به طور سالانه منتشر ‌می‌کنند. از طرف دیگر، در برخی از شرکت­ها این گزارش به عنوان یک مدرک جداگانه از گزارش سالانه سنتی، منتشر می­ شود، درحالی­که در برخی دیگر از شرکت­ها این گزارش، فصلی از گزارش سالانه را تشکیل می­دهد. گزارش­های سرمایه فکری همچنین از نظر حجم مطلب، متفاوت هستند، از پنج تا بیست و پنج صفحه در تغییر هستند.[۱۶۸]

نکته مهم دیگر، گرایش سازمان­ها از استفاده از معیارهای سنتی مالی مانند نرخ بازده سرمایه به سمت معیارهای مبتنی بر ارزش مانند ارزش افزوده اقتصادی [۱۶۹] و ارزش افزوده بازار[۱۷۰] است. از سوی دیگر برای مدیریت دانش باید هم زمان از معیارهای مالی و غیرمالی استفاده کرد و سیستم‌های اندازه ­گیری یکپارچه را به کار برد (احمد ،۱۹۹۹،صص ۱۰۲ -۹۷)[۱۷۱].

        1. منافع و مزایای اندازه‌گیری سرمایه فکری

مدیریت دانش باید هم زمان از معیارهای مالی و غیرمالی استفاده کرد و سیستم‌های اندازه ­گیری یکپارچه را به کار برد (احمد ،۱۹۹۹،صص ۱۰۲ -۹۷)[۱۷۲].

          1. منافع و مزایای اندازه‌گیری سرمایه فکری

    • شناسایی دارایی­ های نامشهود

    • شناخت الگوهای جریان­های دانشی در درون سازمان

    • اولویت‌بندی مباحث دانشی حیاتی و سرنوشت ‌ساز

    • تسریع و شتاب دادن به الگوهای یادگیری درون سازمانی

    • شناسایی بهترین عملیات[۱۷۳] و اِشاعه آن در سرتاسر سازمان

    • تحت نظارت داشتن مستمر ارزش دارایی­ ها و پیدا کردن راه ­هایی برای افزایش ارزش آن ها

    • درک شبکه های اجتماعی سازمان و شناسایی عاملان تغییر

    • افزایش نوآوری

    • درک بیشتری از این موضوع که چگونه دانش، یک سری روابط متقابل را به وجود می‌آورد.

    • افزایش فعالیت­های همکاری و فرهنگ تسهیم دانش در نتیجه افزایش آگاهی از منافع و مزایای مدیریت دانش

    • افزایش خود ادراکی کارکنان از سازمان و افزایش انگیزش آن ها

    • ایجاد و خلق فرهنگ عملکردگرا

    • افزایش شفافیت

    • افزایش قیمت سهام

  • بهبود خط مشی‌گذاری در سطح ملی و کاهش شکاف اطلاعاتی در بازارهای مالی و موفقیت شرکت‌ها در زمینه اجرای استراتژی­ های خود و … (کننان ،۲۰۰۴،صص ۴۱۳-۳۸۹)[۱۷۴].

چرا با وجود اینکه اندازه‌گیری سرمایه فکری دارای این چنین مزایایی است، تلاش­ های کمی در این زمینه صورت گرفته است ؟

شاید یکی از مهم ترین دلایل این امر، بخاطر عدم اِجماع در مفهوم، طبقه‌‌بندی­ها و اجزای سرمایه فکری و گوناگونی و تعدد روش­های اندازه‌گیری سرمایه فکری است که شرکت­ها را به اندازه‌گیری سطح سرمایه های فکری خود، راغب نمی‌کند.

چرا با وجود اینکه اندازه‌گیری سرمایه فکری دارای این چنین مزایایی است، تلاش­ های کمی در این زمینه صورت گرفته است ؟

شاید یکی از مهم ترین دلایل این امر، بخاطر عدم اِجماع در مفهوم، طبقه‌‌بندی­ها و اجزای سرمایه فکری و گوناگونی و تعدد روش­های اندازه‌گیری سرمایه فکری است که شرکت­ها را به اندازه‌گیری سطح سرمایه های فکری خود، راغب نمی‌کند.

اندازه‌گیری و گزارش‌دهی سرمایه فکری هزینه های عملیاتی را افزایش می‌دهد که محصول قوانین جدید است. اندازه‌گیری و گزارش‌دهی سرمایه فکری موجب می‌شود که برخی از اطلاعات حساس رقابتی که قبلاً فاش نشده بود در قلمرو عمومی، افشا شود که ممکن است به ضرر سازمان تمام شود. ارزش گذاری سرمایه فکری برخلاف دارایی­ های مشهود، خیلی ذهنی است یک نمونه کوچک از این موضوع، اندازه‌گیری مهارت­ های فنی شرکت­های با تکنولوژی پیشرفته و بالا است. استانداردهای اندازه‌گیری و گزارش‌دهی هنوز درمراحل ابتدایی خود بسر می‌برند و مبهم و ساختار نیافته هستند)سیدرامن ، ۲۰۰۲،صص ۱۴۸-۱۲۸)[۱۷۵].

با افزایش پیچیدگی طبقه‌بندی سرمایه فکری، عملیات حسابداری سنتی، نمی‌تواند برای شناسایی و اندازه‌گیری دارایی­ های نامشهود جدید در سازمان، بویژه در سازمان­هایی که مبتنی بر دانش هستند، کاری انجام دهد (پتی ،۲۰۰۰،صص ۱۷۶-۱۵۵)[۱۷۶].

مطالعه و اندازه‌گیری سرمایه فکری بیشتر به عنوان یک هنر توصیف می‌شود تا یک علم و دربرگیرنده عوامل روانی و خلاقیت و شامل ترکیبی از مطالعات رفتاری است(لیم ،۲۰۰۴،ص۲۱۴)[۱۷۷].

بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه سرمایه فکری ، پیمایشی و مطالعه موردی بوده است و برای درک بهتر از روش­های اندازه‌گیری سرمایه فکری باید از سایر روش­های تحقیق نیز استفاده کرد. استفاده از رویکرد اقدام پژوهشی و رویکردهای چند روشی و متعدد در این زمینه، بسیار مفید است (پتی ،۲۰۰۰،صص ۱۷۶-۱۵۵) [۱۷۸].

اما یکی از مهم ترین مشکلات در زمینه اندازه‌گیری سرمایه فکری به روش­ها، سیستم‌های ناکارآمد وناکارای حسابداری و پارادایم حسابداری سنتی، مربوط می‌شود.

تسلط به موضوع و بحث سرمایه فکری و اندازه‌گیری سرمایه فکری مستلزم وجود افرادی است که در زمینه استراتژی، مدیریت دانش، منابع انسانی و جامعه‌شناسی و سایر علوم انسانی تخصص داشته باشند که این موضوع در جهانی که به تخصص‌گرایی در یک زمینه خاص توجه دارد، متناقض است (کننان ،۲۰۰۴،صص ۴۱۳-۳۸۹)[۱۷۹] .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...